بسم الله الرحمن الرحیم
عمل صالح در قرآن
مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ
هر كس كار شايستهاى انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالى كه مؤمن است، او را به حياتى پاك زنده مىداريم؛ و پاداش آنها را به بهترين اعمالى كه انجام مىدادند، خواهيم داد. (نحل/97)
محفل اُنس
رسول اکرم صلیاللهوعلیهوآلهوسلم فرمود:
مَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى عَبْدٍ بَعْدَ الْإِيمَانِ بِاللَّهِ أَفْضَلَ مِنَ الْعِلْمِ بِكِتَابِ اللَّهِ وَ الْمَعْرِفَةِ بِتَأْوِيلِهِ.
خدا بعد از نعمت ايمان به خود، نعمتي بالاتر از علم به کتاب خدا و شناخت تأويل آن نداده است.[1]
حضرت امام خامنهای نیز در خصوص اهمیت تدبّر در قرآن فرمودهاند:
هرچه كه لفظ قرآن زيبا است، هزار برابر ـ حالا من هزار را به عنوان يك حرف رائج عرض ميكنم؛ شايد هزاران برابر، ما كه قادر به اندازهگيرى نيستيم ـ معناى قرآن و معارف قرآن زيباتر است. چه كسى آن را ميفهمد؟ آن كسى كه تدبّر كند، درِ دل را باز كند، اين حقايق را به دل راه بدهد. در هر عصرى، در هر زمانى، اگر انسانى كه با مسائل زندگى سروكار دارد و مسائل زندگى برايش مهم است، با قرآن اينجور ارتباط نزديك داشته باشد، معجزهى قرآن را درمىيابد... اگر گوش جان را در اختيار قرآن بگذاريم، ما امروز بيشتر ميتوانيم به معجزيّت قرآن پىببريم از آنهايى كه هزار سال قبل بودند.[2]
واژگان آیه
نُحْيِيَنّ : بهطور حتم حیات میدهیم. (حَیّ) فَلَنُحْيِيَنَّهُ : پس بهطور حتم حیات میدهیم به او.
طَيِّبَةً (طَيِّب): پاك ـ در اصل طَيِّب چيزى است كه براى حواسّ (نفس و جان) لذّتآور است. [3]
نَجْزِيَنَّ : بهطور حتم پاداش میدهیم. (جَزَیَ) لَنَجْزِيَنَّهُمْ : پس بهطور حتم پاداش میدهیم به آنها.
ذَكَرٍ : مرد أُنْثى : زن
نتیجه عمل صالح حیات طیبه است
خداى تعالى مؤمنى را كه عمل صالح انجام دهد به حيات جديدى غير از آن حياتى كه به ديگران نيز داده زنده مىكند و مقصود اين نيست كه حياتش را تغيير مىدهد، بهعنوان مثال حيات خبيث او را مبدل به حيات طيبی مىكند كه اصل حيات همان حيات عمومى باشد و صفتش را تغيير دهد، زيرا اگر مقصود اين بود كافى بود كه بفرمايد: «ما حيات او را طيب مىكنيم» ولى اينطور نفرمود، بلكه فرمود: «ما او را به حياتى طيب زنده مىسازيم».
پس آيه شريفه نظير آيه «أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ لَيْسَ بِخارِجٍ مِنْها كَذلِك» [4] است كه میگوید خداى تعالى حياتى ابتدايى و جداگانه و جديد به او میدهد... نورى كه در آيه انعام است بهطور قطع نور علمى است كه آدمى به وسيله آن به سوى حق راه مىيابد، و به اعتقاد حق و عمل صالح نائل مىشود.
اين علم و اين قدرت جديد و تازه، مؤمن، را آماده مىسازند تا از صميم قلبش از باطل فانى كه همان زندگى مادى دنيا مىباشد دوری نموده و از خدا عزت جويد، و وقتى عزتش از خدا شد ديگر شيطان و نفس اماره نمىتوانند او را ذليل و خوار كنند، زيرا چشم بصيرتى يافته است که باطل بودن سرمایههای دنيا و فناى نعمتهاى آن را مىبيند. [5]
عمل صالح چیست؟
عمل صالح آن چنان مفهوم وسيع و گستردهاى دارد كه تمام فعاليتهاى مثبت و مفيد و سازنده را در همهی زمينههاى علمى و فرهنگى و اقتصادى و سياسى و نظامى و مانند آن شامل مىشود.
از اختراع دانشمندى كه براى كمك به انسانها سالها زحمت كشيده گرفته، تا مجاهدتهاى شهيد جان بر كفى كه در صحنه مبارزه حق و باطل آخرين قطرههاى خون خود را نثار مىكند، و از درد و رنجى كه مادر با ايمانى به هنگام آوردن نوزاد و سپس براى تربيت او متحمل مىشود گرفته، تا زحماتى كه دانشمندان براى نوشتن كتابهاى پر ارجشان مىكشند، همه را فرا مىگيرد.
قید ایمان برای صالح بودن عمل
اگر انگيزه ايمان در كار نباشد در غالب موارد عمل آلوده مىشود و اگر آلوده نشود بسيار استثنايى است، اما اگر ريشههاى درخت عمل صالح از آب توحيد و ايمان به «اللَّه» سيراب گردد، كمتر ممكن است آفاتى همچون عجب و ريا و تظاهر و خودبينى و تقلب و منتگذارى و امثال آن در آن راه يابد، و به همين دليل قرآن مجيد در اکثر موارد اين دو را با هم پيوند مىدهد چرا كه پيوندشان يك واقعيت عينى و ناگسستنى است.
فرض كنيد دو نفر هر كدام دست به ساختن بيمارستانى زدهاند، يكى انگيزه الهى دارد و براى خدمت به خلق خدا اين كار را كرده، اما ديگرى هدفش تظاهر و رسيدن به يك موقعيت اجتماعى است. اگر دقت كنيم خواهيم ديد اين دو عمل در جهات مختلف با يكديگر متفاوتند، بهعنوان مثال نفر اول به سراغ محلهاى از شهر مىرود كه مستضعفان و نيازمندان در آن بيشترند، یا در يك محله گمنام اقدام به اين عمل مىكند، ولى نفر دوم به سراغ نقطهاى مىرود كه بيشتر در چشمها است هر چند در آنجا نياز بسيار كمترى است.
نفر اول در انتخاب مصالح و كيفيت ساختمان آيندههاى دور را در نظر مىگيرد، و آن چنان زير بنا را مىسازد كه صدها سال بماند، اما نفر دوم در اکثر موارد به سراغ اين مىرود كه ساختمان زودتر بر پا و افتتاح شود و جار و جنجال راه بيندازد، و نتيجه مورد نظرش را بگيرد. نفر اول دنبال تحكيم باطن كار مىرود و نفر دوم به زرق و برق ظاهر مىچسبد. [6]
مصاديق عمل صالح
از تدبر در آيات چنين برميآيد که قرآن کريم بيش از آنکه به تبيين مستقيم واژگان کليدي پرداخته باشد، از رهگذر بيان مصاديق، مخاطب را به مراد خود نزديک ميسازد.
در سوره العصر دو مصداق از مصاديق عمل صالح ذکر گرديده است که عبارتند از: «دعوت به حق» و «دعوت به صبر».
در آيهي ۸3 از سورهي بقره به برخي از مصاديق اعمال صالح ميپردازد که عبارتند از: عبادت خدا، احسان به والدين، خويشان، يتيمان و مسکينان، به نيکي با مردمان سخن گفتن، اقامهي نماز و پرداخت زکات.
از آيه 10 سوره منافقون استفاده ميشود که صدقه دادن از مصاديق اعمال صالح و يکي از نشانههاي انسان صالح است.
در آيه 277 سوره بقره با توجه به عطف اقامه نماز و پرداخت زکات به صالحات؛ شرافت و اهميت اين دو عمل از مصاديق اعمال صالح فهميده ميشود.
در آيه 120 سوره توبه به روشني جهاد و تحمل سختيهاي آن از مصاديق بارز عمل صالح معرفي شده است.
در آيات متعددي نظير آيه ۷ سوره عنکبوت و ۱۵ سوره احقاف، احسان به والدين از مصاديق عمل صالح ذکر گرديده است.
نيز در آيه ۵۷ سوره نساء، اداء امانت و اطاعت از پيامبر خدا صلیاللهوعلیهوآلهوسلم و اوليالامر از مصاديق عمل صالح بهشمار آمده است.
مودّت اهل بيت پيامبراکرم صلیاللهوعلیهوآلهوسلم نيز از ديگر مصاديق بارز عمل صالح است که از آيه ۲۳ سوره شوري استفاده ميشود.
امام صادق علیهالسلام در تفسير «الباقياتالصالحات» (کهف/46 و مريم/76) فرمود: «برخاستن براي عبادت در پايان شب و دعا کردن سحرگاهان است».[7]
همچنین در تفسير آيه «الّا الذين ءامنوا و عملوا الصالحات» فرمود: «مراد از اعمال صالح مواسات و کمک و همدردي با برادران ديني است».[8]
و نیز از آن حضرت نقل شده است که فرمود: «عمل صالح آن است که ولايت ديگران را همراه با ولايت آل محمد نپذيرند».[9]
خلاصه
هر کار خوبی که با ایمان و اعتقاد انجام شود و ریا و عجب و امثال آن در آن داخل نباشد؛ عمل صالح است و هر کس عمل صالح انجام دهد خداوند حیات طیبهای به او عنایت میکند که به وسیله آن قرب الهی را مییابد.