فجر سينة سياه شب را ميدرد و شهادت دل سياهي جامعهها را ميشكافد. و تا آخرين نقطة چشم اندازها و دورترين كرانههاي نور ميتازد. نقاب كنار ميرود پرده ميافتد حقيقت با بدن عريان ظاهر ميگردد رسالت نور انسان ملكوتي. پس همة دردهاي زايمان بر تو مبارك باد اي شهيد! زيرا اين نوزاد كه رگههاي حيات مادي تو را قطع ميكند، بزودي زمينت را به آسمانت متصل خواهد ساخت و به گستردة سياه عروجگاهت نور خواهد پاشيد.
اين سفيديها پيك حقيقتند و از سر چشمهاي به سوي تو سرازير ميشوند كه آغازشان «ازل» است و انجامش «ابد». و تو همان به زنجير كشيده شدة بشريتي كه امروز پيشاني خونين خود را بر خاك ميسايي و هنگامي كه سر از خاك برداشتي اين بار پيشاني نه، چهرهاي فروزانتر از كانون خورشيد، كه انسانها ارزش خود را در قلمرو وجود تو فروغ تو باز خواهند يافت و ديگر راه خود را باگامهاي خود خواهند بود كه نه پا به زنجير تقليدها بستهاند و نه گردن به يوغ ذلت و بردگي.
و چرا فضيلت و پاداش به صورت آبشاري از پيش پاي تو سرازير نشود؟ و چرا براي انسانها قاعده نباشي و براي قافلهها زيارتگاه؟
بيشك بالاترين و پرارجترين مقام «صالحين» از آن توست، اي شهيد و آيات 169 تا 171 در سورة آل عمران در شأن تو كه در بخشهاي آينده مفصلاً در مورد اين آيات و مجموعهاي از روايات در قلمرو پاداش شهيد بحث خواهيم كرد و در اينجا تنها به يك آيه از سورةنساء و دو حديث از معصومين (ع) اكتفا ميكنيم:
«آنان كه زندگي دنيا را به آخرت فروختهاند بايد در راه خدا پيكار كنند، و كسي كه در راه خدا پيكار كند و كشته شود و يا پيروز گردد پاداش بزرگي به او خواهيم داد.»39
در اين آيه و چند آيةديگر كه به دنبال آن آمدهاند افراد با ايمان و مسلمان منطق پذير به طور هيجان انگيزي دعوت به جهاد در راه خدا شدهاند. در آغاز آيه ميفرمايد: آنهايي بايد در راه خدا پيكار كنند كه آمادهاند زندگي پست جهان ماده را با زندگي ابدي و جاويدان سراي ديگر مبادله كنند. يعني تنها مساني ميتوانند جزء مجاهدان واقعي باشند كه آمادة چنين داد و ستدي باشند و به راستي دريابند كه زندگي جهان مادي آن چنانكه از كلمة دنيا به معني پستترين و پاينترين برميآيد در برابر مرگ افتخار آفرين و در ساختار زندگي جاويدان اهميتي ندارد، ولي آنان كه حيات مادي را اصيل و با ارزش و بالاتر از اهداف الهي و انساني ميدانند هيچ گاه مجاهدان ايدهآل نخواهندبود.
سپس در ذيل آيه ميفرمايد: سرنوشت چنين مجاهداني كاملاً روشن است، چرا كه از دو حال خارج نيست: ياشهيد ميشوند و يا دشمن را درهم ميكوبند و به پيروزي نظامي دست مييابند در هر صورت پاداش بزرگي به آنان خواهيم داد. مسلماً در قاموس چنين سربازاني شكست وجود ندارد و در هر صورت پيروزند و چنين روحيهاي به تنهايي كافي است كه وسايل پيروزي آنان را بر دشمن فراهم سازد. تاريخ نيز گواهي ميدهد كه يكي از عوامل پيروزي سريع مسلمانان بر دشمناني كه از نظر تعداد و تجهيزات و آمادگي رزمي به مراتب بر مسلمين برتري داشتند همين روحية شكست ناپذيري آنان بوده است.
حتي صاحبنظران بيگانهاي كه دربارةاسلام و پيروزيهاي سريع مسلمين در زمان رسول خدا (ص) و نيز بعد از آن بحث كردهاند اين منطق را يكي از عوامل مؤثر پيشرفت آنان دانستهاند.40 يك مورخ غربي در كتاب خود مينويسد: مسلمانان از بركت مذهب جديد و مواهبي كه در آخرت به آنان وعده داده شده بود اصلاً از مرگ نميهراسيدند و دوام و اصالتي براي اين زندگي منهاي جهان ديگر قائل نبودند.41 علامةبزرگوار مرحوم طباطبائي در مورد آية فوق مينويسد: كشته شدن «شهادت» در آية مقدم بر پيروزي نظامي ذكر شده است زيرا ثواب شهادت به مراتب فزونتر و استوارتر است چون مجاهد پيروز گرچه پاداش دارد، ولي در خطر ارتكاب كارهاي ناشايستي است كه آن پاداش را تحت الشعاع قرار ميدهند. و ممكن است پس از كردار نيك به كردار زشتي دست بيازد ولي شهيد پس از آن ديگر زندگي ندارد مگر در بهشت. و در نتيجه شهيد پاداش نقد دارد ولي نظامي پيروز پاداشش در گرو كردار بعدي است.42 و منظور از پاداش بزرگ كه خداوند به شهيد ميدهد بهشت 43 و تمامي مواهب آن است. بديهي است در موقعيتي مناسب راجع به دفاع و جهاد نيز بحث خواهيم كرد و به نقل تفاسير در مورد آيات جهاد خواهيم پرداخت.
دو روايت
ازميان صدها و بل هزاران حديث و روايتي كه در مورد مقام و نيز پاداش شهيد نقل شده و با انگيزش خاصي روح شهدات طلبي را در انسان بيدار ميكند فعلاً به نقل روايت بسنده ميكنيم تا در صفحات بعدي و در موقعيتهاي مختلف تعدادي از آنها را به نظر شما عزيزان برسانيم:
1) رسول خدا(ص) فرمود:مافوق هر نيكي نيكي بيشتر و بهتري وجود دارد تا آنجاكه مرد در راه خدا كشته شود. وقتي در راه خدا كشته شد بالاتر از آن نيكي متصور نيست. 25 و انسان به همين دليل و روي اين اصل با رسالت اسلام همگام شده است. از آن روز كه رسالت تولد يافت به خاطر نيكي پناهندة آن شد و تا واپسين روز به خاطر نيكي با آن همراه گرديد مگر نه رسالت توحيديها هميشه نيازهاي او را برآورده است؟ و مگر نه همةارزشهاي نيكي و بالاتر از نيكي در اساس شخصيت و عظمت شهيد به كار گرفته شده است، و نقش قهرماني را بعهدة شهيد نهاده است؟ و همين نيكي است سرانجام روشمند مرارتهاي ميدانهاي جهاد و نه غنايم و كشورگشاييهاي بيرويه . اينجاست كه جهاد و شهادت از همة تعلقات سراسر رنگ و نيرنگ مادي فاصله ميگيرد و شكل و رنگ روحاني پيدا ميكند. بالاتر از نيكيها يعني همين. يعني نيرويي كه براي اسير ساختن دشمن آغاز شده است قيافة جنگي را به خود بگيرد كه به منظور آزاد ساختن اسير پايان يابد و در واپسين صحنة آن نشان بالاتر از نيكيها بر پيشاني شهيد بدرخشد.
امام علي بن موسي الرضا از علي مرتضي(ع) چنين نقل ميكند: هنگامي كه آن حضرت مشغول خطبه بود و مردم را به جهاد ميخواند جواني برخاست و گفت: اي امير المؤمنين فضيلت جنگ جويان در راه خدا را براي من تشريح كن. امام فرمود من بر مركب پيامبر و پشت سر رسول سوار بودم و از نبرد ذات السلاسل برميگشتم. همين سئوال را كه تو از من كردي از پيامبر پرسيدم. رسول فرمود:هنگامي كه جهادگران تصميم بر شركت در ميدان جنگ و جهاد ميگيرند خداوند آزادي از آتش دوزخ را براي آنان مقرر ميدارد. و هنگامي كه اسلحه به دست ميگيرند و آماده ميدان ميشوند فرشتگان به وجود آنان فخر ميورزند. و هنگامي كه همسر و فرزند و بستگان آنان با آنها خداحافظي ميكنند از گناهان خود خارج ميشوند... از اين موقع آنان هيچ كار خيري نميكنند مگر اينگه پاداش آن مضاعف ميگردد و براي هر روز پاداش عبادت هزار عابد براي آنان نوشته ميشود و هنگامي كه با دشمنان روبرو ميشوند مردم جهان نميتوانند ميزان ثواب آنان را درك كنند. و هنگامي كه جهت نبرد پا به ميدان مينهد و نيزهها و تيرها رد و بدل ميشود و جنگ تن به تن شروع ميگردد فرشتگان با پرو بال اطراف آنان را ميگيرند و از خدا ميخواهند كه او در ميدان ثابت قدم باشد. در اين هنگام منادي فرياد ميزند: بهشت زير سايه شمشيرهاست.44 در اين هنگام ضربات دشمن بر پيكر شهيد سادهتر و گواراتر از نوشيدن آب خنك در روز گرم تابستان است.
و هنگامي كه شهيد از مركب فرو ميغلتد هنوز به زمين نرسيده حوريان بهشتي به استقبال او ميشتابند و نعمتهاي بزرگ معنوي و مادي كه خداوند جهت او فراهم ساخته است براي او شرح ميدهند. و هنگامي كه به روي زمين قرار ميگيرند زمين ميگويد آفرين بر روح پاكيزهاي كه از بدن پاكيزه عروج ميكند بشارت باد بر تو چيزي كه نه چشمي آن را ديده است و نه گوشي آن را شنيده است و نه از قلبي خطور كرده است مخصوص توست و انتظار تو را ميكشد45 و خدا ميفرمايد: من سرپرست بازماندگان توام. هر كس بازماندگان تو را خوشنود كند مرا خوشنود كرده است و هر كس آنها را به خشم آورد مرا به خشم آورده است.46
دريافت درجات و معني و مفاهيم پاداش شهيد بينش اسلامي و مايههاي ارج دار توحيدي ميطلبد و تعداد بيشماري از درجات و فضيلتها هالهگون اطراف اين كانون را فرا گرفتهاند و به ان چنان قداستي بخشيدهاند كه غير شهيد از درك و ارزيابي آن عاجز است. به طوري كه در آغاز و سراسر اين بحث به آن اشاره كرديم، و در ادامه آن خود را از نظرات شهيد آيت الله مطهري بينياز نميبينيم. /ح |