ولادت و تحصیل
شهید آیت الله سید حسن مدرس از سادات طباطبایی زواره است . پدرش سید اسماعیل طباطبایی از روحانیون منطقه زواره و مادرش سیده خدیجه نام داشت .سید حسن در سال 1278ق. در زواره بدنیا آمد و پس از مدتیبه همراه خانواده به قمشه مهاجرت کرد.(1) او تحصیلاتش را درقمشه آغاز کرد و در چهارده سالگی عازم اصفهان گردید و سیزده سال در حوزه علمیه این شهر درس خواند و بیش از سی استاد را درک کرد(2) که از آن جمله می توان به میرزا جهانگیر خان قشقایی اشاره نمود. سپس به درجه اجتهاد نائل گشت و دراصول به مهارت بسیاری دست یافت. در شعبان 1311ق. وارد نجف شد و در درس میرزای شیرازی شرکت نمود . در این مدت با عارف بزرگ شیخ حسینعلی اصفهانی ( نخودکی) هم حجره ای بود و هم مباحثه ای فقهی او آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی بود. پس از هفت سال اقامت در نجف در سال 1318ق. به اصفهان بازگشت و مشغول تدریس طلاب علوم دینی گردید. حوزه درس او چنان پر رونق بود که درهمین زمان به (مدرس) معروف گردید. آیت الله مدرس در سنین جوانی به مقام اجتهاد رسید و از لحاظ علم و فقهی مجتهدی جامع الشرایط ، صاحب فتوا و شایسته تقلید بود، گرچه حاضر به چاپ رسالله عملیه خود نشد.اما در فقه و اصول و سایر علوم آثار بسیاری از خود بر جای گذاشت.(3) در زمان نمایندگی مجلس و اقامت در تهران نیز در مدرسه سپسالار تدریس می کرد در سال 1304 ش. تولیت این مدرسه را قبول کرد و برای اولین بار امتحانات طلاب را پایه گذاری نمود و نظام برنامه ای برای اداره مدرسه تدوین کرد.
آثار و تالیفات
از شهید مدرس رسالله ای بسیار پردازش در فقه استدلالی بر جای مانده است که اهل فن آن را همطراز مکاسب شیخ انصاری دانسته اند.(4) آثار قلمی بسیار و متعددی در فقه ، اصول و .... از وی باقی مانده است . مدرس اولین کسی بود که تدریس نهج البلاغه را در حوزه های علمیه سمی کرد از کارهای مهم و درخور توجه این فقیه فرزانه تدوین تفسیری جامع برای قرآن بود.(5)
در عرصه سیاست
از ابتدای ورود به اصفهان در فعالیت های سیاسی شرکت داشت درماجرای مشروطیت پس از شکست کامل قوای دولت در درگیری با نیروهای مردمی اصفهان، اداره امور شهر اصفهان به انجمن ولایتی سپرده شد . صمصام السلطنه بختیاری در رأس حکومت اصفهان قرار گرفت ودر دو امر مخارج قوا و خساراتی را که درجنگ با استبداد قاجاریه به ایشان وارد آورده بود به عنوان غرامت از مردم اصفهان آن هم با ضربات شلاق طلب نمود مدرس که در جلسه انجمن ولایتی اصفهان حضور داشت و نیابت ریاست آن را عهده دار بود با شنیدن این خبر بشدت ناراحت شد و گفت حاکم چنین حقی را ندارد. آنها ( حاکمان قاجار) دیروز به نام استبداد و این ها امروز به نام مشروطه مردم را کتک می زنند. صمصام السلطنه با مشاهده این وضع دستور دستگیری و تبعید مدرس را صادر کرد امام وقتی ماجرای تبعید این فقیه به گوش مردم اصفهان رسید قیام کردند و مدرس را با سلام و صلوات بازگرداندند و صمصام السلطنه مجبور به تجدید نظر در سیاستهایش شد. سپس تصمیم به ترور او گرفتند .امام با شجاعت مدرس و رفتار شگفت انگیز او این ترور نافرجام ماند.(6)
حضوردر مجلس شورای ملی
در اصل دوم متمم قانون اساسی ایران پیش بینی شده بود که قوانین مصوبه مجلس شورای ملی باید زیر نظر هیاتی از علما و مجتهدان طرازاول باشد. به موجب این اصل در هر دوره باید حداقل پنج نفر از مجتهدان در مجلس حضور داشته و بر قوانین مجلس ناظر باشند و مفاد آن از نظر شرعی به تایید و امضای آن ها برسد.در دوره دوم مجلس از سوی فقها و مراجع تقلید شهید مدرس به عنوان مجتهد طراز اول برگزیده شد تا به همراه چهارنفر از مجتهدان دیگر به مجلس رفته، بر قوانین مصوب آن نظارت داشته باشد. شهید مدرس پس از 194 جلسه که ازمجلس دوم گذشت در تاریخ 28ذیحجه 1328 ق. در مجلس حضور یافت ولی از جلسه دویستم به ایراد نطق پرداخت . وقتی که مدرس قدم به ساحت مجلس گذاشت بعضی فکر می کردند او یک روحانی معمولی است و باور نمی کردند که این سید لاغر اندام باعصای چوبی ولباس کرباس بزودی تمام امور را به دست گرفته، دربحث و استدلال کسی حریفش نمی شود . موقعیت حساس ایران و بی کفایتی زمامداران و نفوذ کامل بیگانگان شرایطی را بر ایران تحمیل ساخت که با استقامت و پایداری شهید مدرس برخی از این شرایط تحمیلی خنثی گردید.(7)
طی جنگ اول جهانی با انکه ایران رسماًاعلام بی طرفی کرده بود مورد اشغال روس وانگلیس قرار گرفت. عده ای از نمایندگان و علما به قم مهاجرت و درآنجا کمیته دفاع ملی تشکیل دادند. در میان این افراد شخصیت های سرشناسی چون ایت الله مدرس و حاج آقا نورالله اصفهانی دیده می شدند این کمیته در مصاف با روس ها مجبور به عقب نشینی به غرب کشور شده ودر این نواحی دولت موقتی تشکیل دادند که شهید مدرس وزارت عدلیه واوقاف آن را عهده دار بود سپس سهید مدرس عازم عثمانی شد . ودر دیدار با سلطان محمد پنجم پادشان عثمانی خواهان جلوگیری از الحاق بخشی ازآذربایجان به عثمانی شد (8) و درباره وحدت مسلمین مذاکراتی انجام داد . در ماجرای کودتای انگلیس سوم اسفند 1299 به دست رضاخان و سید ضیاءالدین طباطبایی به اجرا درآمد، مدرس فوراً دستگیر و روانه زندان گردید. موقعی که او را از خانه به تبعیدگاه قزوین می بردند به درخت زردآلویی که در باغچه خانه اش بود اشاره کرد و به فرزندش گفت نگران من نباشید، با شکفتن این شکوفه ها بازمی گردم . پیش بینی او درست از آب درآمد ودوران زندانی مدرس در کابینه سیاه سید ضیاء 93 روز طول کشید که این مدت پایان عمر کوتاه این کابینه بود . در دوره چهارم مجلس آیت الله مدرس بشدن به مخالفت با رضاخان برخاسته بود و از هر فرستی برای این منظور استفاده می کرد . وقتی رضاخان مسئله جمهوریت را با اشاره انگلستان و به تقلید از آتاتورک درجهت استحکام پایه های قدرت انگلستان مطرح نمود، مدرس زودتر ازهمه خطر این طرح را درک کرده و به مخالفت با آن پرداخت و اجازه نداد طرح در مجلس تصویب شود .در هنگامتنفس ، شخصی به نام حسین بهرامی از طرفداران رضاخان سیلی محکمی بر گونه مدرس نواخت. صدای این سیلی چون تندری در شهر پیچید و سیل عظیم مردم را به طرفداری از مدرس راهی مجلس نمود. طرفداران رضاخان با درماندگی او را مخفیانه از مجلس بیرون بردند و مدرس با پیروزی بهمیان مردم رفته و تشکر کرد رضاخان که این شکست مفتضحانه را دید در 18 فروردین 1302 به حالت قهر به بومهن( در 40کیلومتری تهران) رفت . طرفداران رضاخان شایعه کردند که اگر رضاخان را برنگردانند دوباره کودتا می شود. تلاش مدرس برای خنثی کردن ترس نمایندگان اثر نکرد و بیست نفر از آنان به ریاست مصدق السلطنه رضاخان را بازگرداندند. زمانی که به حیله ، مدرس را در منزل قوام السلطنه معطل کردند در مجلس رأی به سردار سپه دادند. مبارزات مدرس با زیاده خواهی های رضاخان در دوره سلطنت او و در مجالس پنجم و ششم نیز ادامه داشت ومخالفت های او همواره چون خاری در چشم رضاخان بود دراین مدت چند بار تصمیم به تروروی گرفتند که هر بار ناکام ماندند. حتی یک بار تیر به بازو و کتف شهید مدرس اصابت کرد ولی پس از 64 روز بهبود یافته ودر مجلس حاضر شد. با فرارسیدن دوره هفتم جلس شواریملی در سال 1307 رضاخان تصمیم گرفت به هر نحو ممکن از ورود مدرس و یاارنش به مجلس جلوگیری کند و به همین دلیل انتخاباتی کاملاً فرمایشی برگزار کرد. به نحوی که حتی یک رأی به نام مدرس از صندوق ها بیرون نیامد به همین علت مدرس در مجلس درس خود گفت : (اگر)20 هزار نفر از مردمیکه در دوره گذشته به من رأی دادند همگی مرده باشند یا رأی نداده باشند پس آن یک رأی را که خودم به خودم دادم چه شده است .
شهادت
سرانجام حکومت رضاخان در برابر مبارزات مدرس توان از کف داد ودستور بازداشت و تبعید وی صادر شد در 16 مهر 1307 عده ای از نیروهای شهربانی به منزل مدرس ریخته و پس از مضروب کردن اهالی منزل و خود آیت الله مدرس، وی را دستگیر کرده و به قلعه خواف تبعید کردند. آن شهید والامقام دوران تبعید را به رغم اوضاع مشقت بار با روحی شاداب و قیافه ای ملکوتی سپری کرد.(9) آن فقیه فرزانه پس از نه سال اسارت درقلعه خواف به دنبال اجرای نقشه رضاشاه روانه کاشمر گردید ودرغروب 27 رمضان 1356ق. مطابق با دهم آذر 1316ش. مأموران رضاخان نزد مدرس آمده و چای سمی را به اجبار به او دادند و چون دیدند از اثر سم خبری نیست عمامه سید را در حین نماز از سرش برداشته، بر گردنش انداختند و آن فقیه بزرگوار را به شهادت رساندند. مرقد این فقیه فرزانه در شهر کاشمر زیارتگاه عاشقان معرفت و شیفتگان حقیقت می باشد. سخن را باکلامی از امام خمینی (قدس سره) درباره شهید مدرس به پایان می بریم . (... در واقع شهید بزرگ ما مرحوم مدرس که القاب برای او کوتاه و کوچک است ستاره درخشانی بود بر تارک کشوری که از ظلم و جور رضاشاهی تاریک می نمود و تا کسی آن زمان را درک نکرده باشد ارزش این شخصیت عالی مقام را نمی تواند درک کند .)(10)
پی نوشت ها :
1ـ طفولیت مدرس ، محیط طباطبایی ، مجله محیط ، شماره 2، مهر 1321
2ـ اعیان الشیعه ، سید محشن امین ، جلد 5، صفحه 21
3ـ مدرس قهرمان آزادی ، حسین مکی ، جلد2 ، به نقل از یادنامه مدرس ، صفحه 129
4ـ یادنامه شهید مدرس ، صفحه 57 و 58
5ـ مدرس، بنیادتاریخ انقلاب اسلامی ، جلداول ، ص 268
6ـ مدرس ، بنیاد تاریخ ، جلد اول ، صفحه 20 و 213
7ـ دو مبارز مشروطه ، رحیم رئیس نیا و عبدالحسین ناهید، صفحه 206
8ـ مدرس قهرمان آزادی ، جلد 1 ، صفحه 124
9ـ مدرس قهرمان آزادی ، جلد 2، صفحه 78
10 ـ مدرس ، بنیاد تاریخ ، جلد 2 ، صفحه 27/ح |