شهيد كلاهدوز از همان اوان كودكي، از بسياري جهات ممتاز بود با وجود كمي سن، با افراد مختلف بسيار پخته و حساب شده برخورد مي كرد؛ به گونه اي كه رفتارش نشان مي داد كه وي يك سر و گردن از همسالان خود از نظر عقلي بالاتر است
از كودكي علاقة زيادي به مطالعه داشت بيشتر اوقات خود را صرف مطالعة كتاب، آن هم كتابهاي مذهبي مي كرد و به اين وسيله به پرورش روح و فكر خود مي پرداخت؛ وليكن در اين حال از پرورش جسم خود هم غافل نبود زيرا به محض اينكه اوقات فراغتي مي يافت، به ورزش مي پرداخت
در نوجواني به فوتبال علاقه مند بود و آنگاه كه به ارتش رفت، به ورزشهاي ديگر رو آورد كه يكي از اين ورزشها، شمشير بازي بود
او از همان هنگام كودكي، خوب به وظايفش آشنا بود؛ تا آنجا كه به قول پدرش، هرگاه كه به وي اجازه نمي داد، جايي نمي رفت و آنگاه كه مي خواست از خانه به قصد رفتن به بيرون از شهر خارج شود، از پدرش اجازه مي گرفت بر اين اساس از همان ابتداي زندگي، اساس فكري و تربيتي شهيد كلاهدوز به شكلي پي ريزي شده بود كه در نهايت از او شهيد كلاهدوز ساخت، مردي كه خوب زندگي كرد و عاقبت خوب هم مرد عاش سعيداً و مات سعيداً
به ساده زيستن علاقه داشت و تا آنجا كه براي او امكان داشت، سعي مي كرد تا ساده زندگي كند اما اين امر هيچگاه موجب آن نمي شد كه كسي در داشتن سليقة او ترديد كند زيرا شهيد كلاهدوز با استفاده از استعدادهاي هنري خود و با بهره گيري از هزينة اندك، بيشتر وسايل زندگي خود را مثل مبل و صندلي و كمد و با دستان هنرمند خودش مي ساخت
كم هستند انسانهايي كه در عين داشتن روحية نظامي كه خود داراي ويژگيها و دسيپلين خاص مي باشد، از روحية لطيف و زيبا شناسانه اي برخوردار باشند؛ به عبارتي از درك و هضم هنري برخوردار باشند كه اين دو، چندان با هم سازگار نيستند غالباً افرادي كه به مسائل نظامي و نظامي گري اشتغال دارند، داراي روحيه اي خشن و خشك هستند و با امور هنري سر و كار ندارند؛ و آنان كه از ذوق هنري بهره مند هستند، به دور از هر گونه خشونت و درشتي هستند او در عين حال كه خوب مي جنگيد، خوب هم فكر مي كرد و ذوق خاصي در ارائه طرحهاي نظامي و تبليغاتي و هنري داشت
تدوين اساسنامه و تشكيلات سپاه از مواردي است كه وي در آن نقش چشمگيري داشت فكر و نظرات او در شكل گيري سپاه، مورد استفاده قرار مي گرفت خيلي دقيق كار مي كرد و ديد وسيعي داشت و هميشه همة نظراتش مفيد بود
شهيد كلاهدوز روي اساسنامه خيلي دقت داشت ماهها روي پيش نويسهايي كه تهيه مي شد، فكر مي كرد و هر قدر كه ديگران اصرار مي كردند كه هر چه زودتر چيزي تهيه كنيم و كار را تمام كنيم، شهيد كلاهدوز تن به اين نظر نمي داد؛ بلكه به كيفيت كار توجه مي كرد
در روزهاي نخستين شكل گيري سپاه پاسداران، وقتي مي خواهند آرمي را براي سپاه تهيه كنند، در اينجا نيز شهيد كلاهدوز بيشتر به پيام و محتواي كار توجه مي كند وقتي كه طرح آماده مي شود، وي با اين ديد و توجه كه نبايد نسبت به اين امر سهل انگاري شود و بدون مشورت با صاحب نظران به ثبت برسد، پيرامون شكل و ظرافتهاي هنري آرم بيشتر حساسيت نشان مي دهد حتي آنگاه كه صحبت از نامگذاري سپاه به ميان آمد، نظر شهيد كلاهدوز اين بود كه اين مسائل چيزهاي كوچكي نيست؛ اينها مسائلي هستند كه ما بايد در هنگام طرح آنها به دوردستها توجه داشته باشيم ما بايد بدانيم كه اين طرحي كه امروز مي ريزيم، چيزي نيست كه فردا از يادها برود؛ بلكه اينها با سپاه هستند تا آن زمان كه سپاه هست جامعة ما اكنون از نظر بينش اجتماعي همچون جامعة زمان پيامبر ص حركت مي كند پس ما بايد در انجام اينگونه امور، نظر به اسلام اصيل و ارزشهاي خالص اسلام داشته باشيم، نبايد امروز كاري را ارائه دهيم كه با اسلام هماهنگي نداشته باشد
طرح بسيج نيز از طرحهايي بود كه در همان اساسنامه، به وسيلة شهيد كلاهدوز پيش بيني شده بود بر اساس اين طرح، اعضاي سپاه دو گونه اند يكي اعضاي ثابت و ديگري اعضاي داوطلب و نيمه وقت شهيد كلاهدوز در همان طرح اوليه به بسيج صدهزار نفري توجه كرده بود و وقتي كه فرمان حضرت امام در مورد بسيج صادر شد، شهيد كلاهدوز به واسطة همان طرح، از قبل براي ايجاد چنين نيرويي آمادگي لازم را داشت او مي دانست كه چگونه پايگاه تأسيس كند چگونه جذب نيرو كند؛ چگونه آموزش دهد و چگونه بين پايگاههاي شهرستانها هماهنگيهاي لازم را بوجود آورد
شهيد كلاهدوز عنصر آگاهي بود كه در تمام زمينه ها نمونه بود انساني فعال و كنجكاو بود او در عين حال كه بعنوان قائم مقام سپاه، به اسلام و مملكت اسلامي خدمت مي كرد، روح سيال او به وي اجازه نمي داد كه تنها به امور نظامي بپردازد؛ بلكه به همراه آن ، به امور هنري و فعاليتهاي ذوقي نيز توجه داشت
كلاهدوز را مي توان چشمه اي زلال و زاينده خواند؛ زيرا كه هم پاك بود و هم پاكي را براي ديگران به ارمغان مي آورد نهال اميد را در قلوب مردم مي نشاند و تا آن نهال به بار نمي نشست، خود نيز آسوده نمي شد
او از زماني كه خود را شناخت، امام را هم شناخت چه آنگاه كه در لباس نظامي رژيم طاغوت بود و چه آنگاه كه طاغوت شكست و او در فضاي انقلاب و اسلام نفس كشيد هرگز كاري نمي كرد كه روح امام از انجام آن آزرده گردد از جمله مي توان نمونة زير را ذكر كرد با وجودي كه كلاهدوز از قليل افرادي بود كه اجازه داشت با اسلحة پر در كنار شاه حركت كند، وقتي كه ژنرال هايزر به ايران آمد و پس از چندي سالم از ايران خارج شد، بعضيها كه كلاهدوز را مي شناختند، تعجب كردند كه چرا كلاهدوز با توجه به اينكه به راحتي مي توانست ژنرال هايزر را ترور كند، ولي اين كار را نكرد
بدين جهت افرادي اين امر را با او در ميان گذاشتند و دليل اين كار را از او پرسيدند وي در جواب گفت تا آقا دستور ندهد، من هيچ گونه حركتي انجام نخواهم داد و در اين مورد نيز من مجاز به انجام هيچ حركتي نبودم؛ زيرا كه امام صلاح ندانست چه بسا ممكن بود كه كشتن او و حتي ترور شاه نه تنها به سود انقلاب تمام نمي شد بلكه به ضرر انقلاب نيز بود
اطاعت او از امام در حد تعبد بود، زيرا او خود را از صميم قلب مطيع اوامر امام مي دانست و سعي مي كرد كه حركات و سكناتش با خواسته هاي حضرت امام مطابقت داشته باشد و تا آنجا كه براي او امكان داشت، نمي گذاشت تا خدشه و خللي بر خط امام وارد شود
كلاهدوز در بخشي از سخنانش در جمع فرماندهان مي گويد ما بايد دردها را لمس كنيم و بر مبناي مسؤوليت و تعهدي كه داريم، حركت كنيم و آنچه را كه در توانمان هست، در طبق اخلاص بگذاريم تا مشكلات را از سر راه برداريم چند روز پيش حتماً همة برادران، سخنان امام را شنيده اند مهمترين اركان اين بيانات، ايجاد تعهد بيشتر و ايجاد مسؤوليتهاي بيشتر مسؤولين است آيا همة ما مي توانيم شايستگي حرفهاي امام را داشته باشيم؟ آيا واقعاً ما در همان قالب مادي و معنوي هستيم كه امام مي فرمايد؟ آيا واقعاً اين ارزشي را كه رهبري براي ما {سپاه پاسداران} قائل هستند، داريم؟ از خدا بخواهيم كه شايستگي اين حرفها را داشته باشيم
نقش وي در شكستن حصر آبادان را مي توان اوج ارادت و اخلاص او نسبت به حضرت امام و پيروي متعبدانه از خط امام دانست؛ با وجودي كه خيليها در آن زمان معتقد بودند كه نمي توان با اين نيرو و ساز و برگي كه در اختيار داريم، آبادان را از محاصره خارج كرد، وليكن شهيد كلاهدوز اصرار داشت كه مي توانيم و اين سخن را با تمام وجود مي گفت؛ زيرا اين را حضرت امام خواسته بود و او بر اين سخن ارج مي نهاد و هيچ گونه ترديدي در خود راه نمي داد كه حصر آبادان شكسته خواهد شد چون اعتقاد داشت حرفي را كه امام ميزند، بي حساب نيست؛ بلكه در ابراز آن سخن، الهام از يك منبعي گرفته است كه ما را به آن دسترسي نيست پس بايد بدان عمل كرد و چون بدان عمل كنيم، بدون شك پيروز خواهيم شد
چه، آنگاه كه ما تا پشت رودخانة كرخه عقب نشسته بوديم، حضرت امام فرمودندما آنچنان سيلي به صدام مي زنيم كه ديگر نتواند بلند شود
آن روز براي بسياري از فرماندهان و مسؤولان در ارتباط با اين سخن جاي سؤال مانده بود كه مگر وضع منطقه را نمي داند كه اين حرف را مي زند؟ ما با اين امكانات چگونه مي توانيم كاري از پيش ببريم؟ ولي شهيد كلاهدوز با قلبي مطمئن و ايماني راسخ و استوار مي گفتما قطعاً پيروز خواهيم شد و اين حاكي از اعتقادي بود كه وي نسبت به امام داشت
خودداري از تظاهر
يكي از خصوصيات بارز شهيد كلاهدوز، اين بود كه جداً از تظاهر و خودنمايي پرهيز داشت در انجام وظايف اجتماعي و اعتقادي و مذهبي، هميشه مي كوشيد كه كارها را بدون روي و ريا و تنها به خاطر رضاي خدا انجام دهد
هرگز روحية رياكاري و خودنمايي و خود جلوه دادن در حركات او به چشم نمي خورد اين گونه نبود كه بخواهد كارهايي را كه انجام مي دهد و يا عباداتي را كه بجا مي آورد، هدفش جلب نظر ديگران باشد؛ بلكه صرفاً خدا مد نظرش بود و بس
در بحبوحة انقلاب، هرگز لباس گارد را از تن در نياورد تا مبادا كه افراد رژيم به او مظنون شده و مانع از انجام وظايف اصلي او ـ كه همانا شناسايي مهره هاي سرشناس رژيم و تحويل آنان به نيروهاي انقلابي است ـ گردند در حالي كه او خود عواقب اين كار را مي دانست و مي دانست كه ممكن است مردم او را به جرم گاردي بودن از بين ببرند؛ وليكن همچنان پايبند به اصولي بود كه در پيش گرفته بود و اظهار مي داشتمن بايد وظيفه ام را انجام بدهم و از اين كه در اين راه فدا شوم، ابايي ندارم؛ چون نيك و بد اعمال ما را خدا مي داند و در روز حساب همه چيز آشكار مي شود
موارد بسياري در زندگي او وجود داشت كه دست به كارهاي خارق العاده اي مي زد، در حالي كه كسي از آن اطلاعي نداشت و حتي دوستان نزديك او هم نمي دانستند كه طراح اينكار كه بوده است از آن جمله طرح حملة افسران گارد شاهنشاهي در سالن غذاخوري لويزان است كه پس از انجام عمليات، نه تنها عمال رژيم، بلكه حتي دوستان نزديك شهيد كلاهدوز هم از چند و چون قضيه اطلاع حاصل نكردند كه ممكن است شهيد كلاهدوز هم در طرح اين عمليات نقش داشته باشد
رعايت حال همسايگان
به جهت همين خلوص و پاكي بود كه وقتي خبر شهادت شهيد كلاهدوز در ساختمان مسكوني وي مي پيچد، تازه اهل ساختمان متوجه مي شوند كه شهيد كلاهدوز، اين فردي كه با اينها در كمال سادگي و پاكي زندگي مي كرد، قائم مقام سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بود آنها به محض شنيدن خبر شهادت شهيد كلاهدوز، همه اشك ريختند و مي گفتند پيش از اينكه اين مرد در اين ساختمان ساكن شود، ما انسان ديگري بوديم، اما از وقتي كه او پايش را به اين محيط گذاشت، روش برخورد او باعث شد كه ما در روش زندگي خودمان تجديد نظر كنيم
شهادت شهيد كلاهدوز، نه تنها بر همسايگان او گران آمده بود، بلكه براي همة اهل محل؛ از آن سلماني محل گرفته ـ كه شهيد كلاهدوز هر چند يك بار جهت اصلاح سر و صورت پيش او مي رفت ـ تا براي نانواي سر خيابان كه شهيد كلاهدوز چون ديگران در صف نانوايي او مدتها منتظر نوبت مي ايستاد، بسيار سنگين تمام شد؛ و همه افسوس مي خوردند كه چرا تا زماني كه اين شخصيت با ارزش در ميان ما بود، نتوانستيم او را خواب بشناسيم
همسايه ها به اتفاق مي گفتند از سال 54 كه شهيد كلاهدوز در اين خانه زندگي مي كرد تا سال 60 كه به شهادت رسيده است، هيچگاه اتفاقي نيفتاد كه ما صبحها از صداي ماشين او بيدار شويم شبها هم كه با وجود آنكه هميشه پوتين مي پوشيد، هيچ كس از صداي پاي او متوجه آمدنش نمي شد؛ و اين از اسرار آن محيط مسكوني بود كه چندي پس از شهادتش متوجه شدند؛ شهيد كلاهدوز هميشه صبحها كه مي خواست به سر كار برود، ماشين خاموشش را تا دم خيابان هل مي داد و در موقع برگشتن، اين كار را تكرار مي كرد؛ يعني ماشين خاموش را با هل دادن تا دم در خانه هدايت مي كرد تا مبادا همسايه ها از صداي ماشين او ناراحت شوند و آنگاه كه دم در خانه مي رسيد، پوتينهايش را از پا در مي آورد و پاي برهنه از پله هاي آپارتمان بالا مي رفت
اهميت دادن به قرآن
او به عبادت مقيد بود نماز را از روي اخلاص مي خواند؛ هنگام نماز كه فرا مي رسيد، كارش را تعطيل مي كرد پس از بجاي آوردن نماز، قرآن مي خواند و اين كار براي او ملكه شده بود؛ به نحوي كه در طول سال، گاه چند بار قرآن را ختم ميكرد و تا آنجا كه براي او مقدور بود، به ديگران هم توصيه مي كرد كه هيچ گاه تلاوت قرآن را از ياد نبرند
روي ميز كارش، قرآن كوچكي بود تا هر وقت فرصت تلاوت آن را پيدا نمي كرد، از ديدن آن بهره گيرد وي اصولاً از شنيدن آيات الهي و شركت در مباحث عقيدتي و اخلاقي لذت مي برد و مي گفت هر چه در اين زمينه ها كار كنيم، بازهم كار كرده ايم؛ زيرا ما سخت نيازمند به قرآن و درك معارف عالي آيات الهي هستيم
|