یکی از مربیان عقیدتی که برای تبلیغ و بالا بردن سطح آگاهی رزمندگان به جبهه رفته بود میگفت:
«یک سال و نیم بود که در یگان ما مسائلی ایجاد شده بود؛ فشار روحی بیش از حدّی به ما وارد شده بود، به طوری که فکر میکردیم راه خروج از آن فشارها، رها کردن یک سری از کارهاست و اگر واقعاً آن موقع شهید میثمی نبود که به فریادمان برسد، مسأله پیچیدهتر میشد و ما نیز از توفیق حضور در جبهه محروم بودیم. ما قضیه را خدمت شهید میثمی مطرح ساختیم و گفتیم ما قصد داریم مدتی به دنبال درس و بحث برویم نظر شما چیست؟ شهید میثمی فرمود: «اگر به علّت اینکه فلان برادر برخورد گرم نکردند قصد ترک کار و برگشتن به پشت جبهه را دارید، این علّت موجهی نیست. اگر ما طرف خودمان را افراد قرار دهیم، بایستی خیلی زودتر کارها را رها میکردیم و میرفتیم؛ ولی متوجه باشید که جنگ و مسائل انقلاب و کار شما که تربیت و بالابردن مسائل عقیدتی رزمندگان است، مربوط به خدای تبارک و تعالی است و او طرف حساب من و توست» با صحبت ایشان عقیده ما ۱۸۰ درجه تغییر پیدا کرد. دو مرتبه تصمیم گرفتیم تا آخر کار بایستیم و علاقهمند به ادامهی کار شدیم».
منبع: سایت طوبی |