چكيده:
به اعتقاد بسياري از صاحبنظران قرآن مجيد از مفاهيم ارزشمندي برخوردار است كه مي تواند در نظريهپردازي جهت ايجاد روحيهي مسئوليتپذيري و برقراري توازن بين رابطهي انسان و محيط زيست نقش عمدهاي ايفا نموده و به عنوان راهكاري علمي و عملي در مقابله با بحرانهاي زيست محيطي كه ادامهي حيات بشري را مورد تهديد جدي قرار داده است، مورد استفاده قرار گيرد.
به تعبير قرآن، مأموريت انسان در زمين به عنوان خليفه و نمايندهي خداوند براي عمران و آبادي زمين است. مالكيت اصلي از آن خدا است و منابع طبيعي و محيط زيست در جهت انجام اين مأموريت به طور امانت در اختيار انسان گذاشته شده است. به استناد آيات قرآن آسمان و زمين و هر آنچه بين آنها است از روي تفنن و به عبث آفريده نشده است بلكه همه اجزاي طبيعت به حق و بر اساس عدل خلق شدهاند. منابع محيط زيست از كوهها و درياها تا گياهان و جانوران، آيات و نشانههايي هستند كه بشر را به شناخت باري تعالي و كشف راز خلقت هدايت ميكنند. اسراف و تبذير و تخريب اين منابع، تخطي از احكام الهي است و موجب خسران بشر در دنيا و آخرت خواهد شد.
كلمات كليدي: قرآن، محيط زيست، بحرانهاي زيست محيطي، اسراف
مقدمه
قرن بيستم كه با جدايي دين از علم، اقتصاد از فرهنگ و ماديات از معنويات شروع شد، در نهايت با بروز بحرانهاي عمدهي زيست محيطي به رويكرد مجدد انديشمندان و پژوهشگران جهان به اصول و مباني ديني و اخلاقي انجاميد. مهمترين اقدام جدي و سازمان يافته جهت دستيابي به راهكارهاي عملي بهرهگيري از تعاليم ديني به منظور مقابله با چالشهاي زيست محيطي در سال 1977 تحت برنامه محيط زيست سازمان ملل با مشاركت حدود يك هزار دانشمند از سراسر دنيا، توسط مركز مطالعهي مذاهب جهاني دانشگاه هاروارد، مركز حفاظت حيات و محيط زيست دانشگاه “بوكنل” و “انستيتو مذهب” در عصر علم آغاز شد. از آن زمان تاكنون، هزارها مقاله و پژوهش ارزشمند توسط انديشمندان و پژوهشگران دنيا ارائه شده است و بيانگر اين واقعيت مي باشد كه عملكرد انسان به عنوان اشرف مخلوقات خدا دورانديشانه نبوده و بشريت را به سوي پرتگاه سوق مي دهد. بدون هدايت و انگيزهدهي ارزشهاي معنوي و اخلاقي، تمدن ما تا پايان قرن آينده، پايدار نخواهد ماند. انسان براي جلوگيري از منسوخ شدن خود، ناچار است اتحادي از علم و مذهب، شرق و غرب، ماديات و معنويات ايجاد نمايد.
در اين ميان، ديدگاههاي اسلام و قرآن از جايگاه ويژهاي برخوردار است. در تعاليم اسلامي، مثالهاي بسياري به عنوان راهحلهاي مختلف جهت مشكلات زيست محيطي به خصوص كمبود مواد اوليه ارائه شده است كه مي تواند براي پايان دادن به بهرهبرداري بي حد و حصر انسان از منابع طبيعي و ايجاد روحيهي مسئوليتپذيري مشترك جهت حفاظت محيط زيست مورد استفاده قرار گيرد. توجه خاص اسلام به محيط زيست به طوري در قرآن و احكام اسلامي مشهود است كه مي توان ادعا كرد كه حفاظت محيط زيست در رديف عبادات محسوب ميگردد و به منظور آشنايي بيشتر با ديدگاههاي قرآن در زمينهي محيط زيست و منابع طبيعي دراين تحقيق، مجموعهاي از آيات قرآن كه به نظر ميرسد در آنها به تبيين ارزش واقعي عوامل محيط زيست و تعيين حد و حدود اختيارات انسان در دخالت و تصرف در منابع طبيعي پرداخته شده است استخراج و به طور موضوعي تحت شش عنوان عمده: آموزش پذيري انسان، مأموريت انسان در زمين، مالكيت خدا، جايگاه و منزلت منابع طبيعي، شكرگذاري و اسراف و تبذير دسته بندي شدهاند.
آموزش پذيري انسان
از عوامل عمدهي بروز بحرانهاي زيست محيطي، تمايز فطري انسان از ساير موجودات است. براساس يك قاعدهي طبيعي و غريزي موجودات زنده از نيرويي دروني و ذاتي برخوردارند كه با دريافت اطلاعات از محيط فعاليتهاي رفتاري آنها ازقبيل جستجوي طعمه، دفاع، جفت يابي و غيره را در جهت رفع نيازهاي فيزيولوژيك تنظيم مينمايد. علاوه بر آن، مجموعهي موجودات، با تشكيل حلقههاي به هم پيوستهي اكولوژيك، به صورت منسجم و مرتبط در جهت حفظ حيات، عمل مينمايند. هر موجودي همان مقدار از منابع طبيعي بهرهبرداري ميكند كه نياز دارد و موادي توليد ميكند كه مورد استفادهي ديگران است. اين مكانيزم خود تنظيمي، مبناي بقاي چرخههاي زيستي طي مليونها سال عمر كرهي زمين تا قبل از پيدايش انسان مدرن بوده است.
بشر بر خلاف ديگر زيستمندان، از كمترين نيروهاي باز دارندهي غريزي بهرهمند است. نه تنها همچون جانداران و گياهان ميدان حسي او با نيازهاي فيزيولوژيكيش ارتباط محكمي ندارد، بلكه تنوعطلبي وي نيز موجب شده است كه هر روز نيازهاي جديد و كاذبي براي خود ايجاد نمايد. در نتيجه با مصرف بيش از حد و توليد موادي كه در چرخههاي زيستي كاربردي ندارند روز به روز با كاستن مواد اوليه و توليد مواد زائد تعادل محيط زيست را مختل مينمايد. در صورت عدم كنترل و هدايت توسط عوامل خارجي، اين لجام گسيختگي مي تواند جامعه انساني را از اعلي عليين به اسفل السافلين سوق داده و منابع طبيعي زمين را به تباهي بكشاند. شايد به همين دليل بوده است كه آنگاه كه خداوند خبر آفرينش انسان و قرار دادن او به عنوان خليفه خود در زمين را به ملائكه اعلام فرمود، فرشتگان با آگاه شدن از خصوصيات فطري افزونطلبي و سركشي انسان از قوانين طبيعي نگراني خود را نسبت به بروز فساد و تباهي در زمين توسط انسان اظهار كردند[1]. خداوند براي رفع تشويق آنها به آموزشپذيري و توانايي رشد فرهنگي انسان اشاره نموده و آموزش علم اسماء به انسان را عامل عمدهي مقابلهي با فساد و تباهي زمين اعلام مي فرمايد [2]. “بديهي است كه مقصود از اسماء تنها لغات و نامها نيست، زيرا تنها فرا گرفتن لغات موجب برتري آدمي و كسب مقام والاي خلافت باريتعالي در زمين نمي شود بلكه قدرت درك و احساس و تعلق حقيقت تعليم اسماء است كه با قدرت اختيار و تصرف به هم پيوسته و در نتيجه با آگاهي از فلسفه خلقت هر يك از پديدههاي آفرينش، آدمي را به مقام خلافت در زمين مي رساند (الميزان)”
مأموريت انسان در زمين
به تعبير قرآن، انسان به عنوان خليفهي خدا [3] با مأموريت عمران و آبادسازي به زمين فرستاده شده است [4] و پروردگار بزرگ، همه امكانات اوليه را جهت انجام اين مأموريت در اختيار بشر قرار داده است [5]. هر آنچه در آسمانها و زمين است، مسخر او كرده و نعمتهاي آشكار و پنهان خود را به طور فراوان بر وي ارزاني داشته است [6]. “شب و روز، خورشيد و ماه و ستارگان و مخلوقات گوناگون به فرمان او مسخر بشر شدند [7] زمين را بستري مناسب [8] و آرام [9]همچون گاهواره [10] قرار داد. از آسمان، آبي فرستاد كه نوشيدن وي و نياز گياهان و درختان و حيوانات را تأمين كند).[11] دريا را مسخر انسان ساخت تا از آن، غذا و پوشاك تهيه نمايد و كشتيها را بر آن براند. در زمين، كوههاي ثابت و محكمي افكند تا لرزش آن را بگيرد. و نعمتهاي بي حد و حصر در اختيارش قرار داد [12].
بنابراين نه منابع طبيعي اموال باد آورده و بي حساب و كتابي است كه بشر به هر مقدار و در هر جهتي مجاز به استفاده و يا تخريب و تباهي آنها باشد و نه انسان موجودي كاملاً مختار و رها شده در اين كره است كه هر چه خواست انجام دهد و هر جا را اراده كرد تخريب كند. محيط زيست امانتي است كه انسان به نمايندگي از طرف خداوند و تنها در جهت انجام مأموريت محوله يعني آبادي و عمران مجاز به استفاده از آن است. همه چيز از آن خداست و بازگشت همه به سوي او است [13] و تمام اعمال بشر در زمين تحت مراقبت است [14]
مالكيت خدا
مسأله ماكيت خداوند حقيقتي است قرآني كه نسبت به بسياري از احكام اسلام جنبه زيربنايي دارد. خداي تعالي اموال را وسيله معاش و مايه قوام جامعه انساني قرار داده و براي شخص معين وقف نكرده است تا تغيير و تبديل نپذيرد. تنها رعايت اين اصل مي توانند بخش عمدهاي از مشكلات منابع ملي را حل نمايد، چون از نظر قرآن مالك اصلي خدا است و هرگونه تصرفي در هر بخشي از عالم بدون اجازه و رعايت نظر مالك اصلي ناپسند و غيرمشروع محسوب مي شود. خداوند نه اجازه اسراف داده است و نه اجازه بخل و تنگ چشمي. در مواردي كه بعضي از اموال به برخي افراد جامعه اختصاص مييابد رعايت مصلحت جمع بر مصلحت فرد مقدم خواهد بود و مالكيت فردي و خصوصي بخشي از اموال نبايد مزاحم حقوق جمع باشد و حق اجتماع را ضايع سازد. همانگونه كه در آيه 5 سوره نساء فرموده است اموال خود را، كه خداوند وسيله قوام زندگي شما قرار داده، به دست سفيهان نسپاريد [15]. مجموع اموال و ثروتي كه در روي كره زمين و زير آن است و بالاخره آنچه در دنيا وجود دارد متعلق به عموم ساكنان كره است. بر تكتك افراد بشر واجب است كه اين مال را حفظ نموده از هدر رفتن آن جلوگيري نمايند و اين مواهب كه توسط خداوند جهت استقرار و دوام زندگي به انسانها اعطا شده است نبايد در اختيار افراد سفيه و كساني كه از روي ناداني موجب هدر رفتن آنها ميشوند قرار گيرد. مراد از (وَ ارزُقوُهُم فيِهَا وَاكسُوهُم) اين است كه ارتزاقشان از خود سرمايه و اصل آن نباشد. بلكه از درآمد مال ارتزاق كنند. به همين دليل به جاي (منِهَا) از اصطلاح (فِيهَا) استفاده شده است (تفسير الميزان).
جايگاه و منزلت منابع طبيعي
در بررسي آيات قرآن، آنچه در اولين برخورد جلب توجه مينمايد نگرش كاملاً متفاوت قرآن در مورد ارزش و منزلت منابع طبيعي و عوامل محيط زيست با تفكرات رايج است. حتي طرفداران و مدافعان محيط زيست نيز با ديگران در اين عقيده متفق القولند كه جنگل، مرتع، حيات وحش، آب و معادن، منابع مصرفي براي تأمين نيازهاي بشر ميباشند. تنها اختلاف نظر در چگونگي استفاده و سرعت بهرهبرداري از آنها است. حال آنكه قرآن مجيد ارزشي بسيار والاتر براي اين منابع قائل است. به تعبير قرآن خلقت آسمان و زمين و آنچه بين آنها است باطل نبوده است [16] اوست كه آسمانها و زمين را بحق آفريد [17] در آفرينش آسمانها و زمين، و آمد و رفت شب و روز، نشانههاي (روشني) براي خردمندان است.[18]
همانها كه خدا را در حال ايستاده و نشسته، و آنگاه كه بر پهلو خوابيدهاند، ياد ميكنند؛ و در اسرار آفرينش آسمانها و زمين ميانديشند؛ (ميگويند): بارالها! اينها را بيهوده نيافريدهاي! منزهي تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار! [19] در كتاب الهي گياهان، جانوران و اجزاي غير زنده طبيعت مثل كوهها و درياها به عنوان مظاهر و نشانههايي براي تفكر و تدبر در خداشناسي و اثبات معاد معرفي شدهاند. در اغلب آيات اين مظاهر طبيعي همراه نام الله يا ضماير اشاره كننده به حضرت باريتعالي ذكر شدهاند. خداوند براي معرفي خود مي فرمايد:
“خداوند همان كسي است كه آسمانها و زمين را آفريد؛ و از آسمان، آبي نازل كرد؛ و با آن، ميوهها(ي مختلف) را براي روزي شما (از زمين) بيرون آورد؛ و كشتيها را مسخر شما گردانيد، تا بر صفحه دريا به فرمان او حركت كنند؛ و نهرها را (نيز) مسخر شما نمود؛ [20]
“آن كس كه زمين را بستر شما و آسمان (جو زمين) را همچون سقفي بالاي سر شما قرار داد و از آسمان آبي فرو فرستاد و به وسيلهي آن، ميوهها را پرورش داد تا روزي شما باشد بنابراين، براي خدا همتاياني قرار ندهيد، در حالي كه ميدانيد [21]
“او كسي است كه باران سودمند را پس از آنكه مأيوس شدند، نازل ميكند و رحمت خويش را ميگستراند و او ولي و (سرپرست) و ستوده است ـ و از آيات اوست آفرينش آسمانها و زمين و آنچه از جنبندگان در آنها منتشر نموده و او هر گاه بخواهد بر جمع آنها تواناست! [22]
در قرآن، زنده شدن مرده بعد از فصل خشكي و سرما به عنوان تمثيل و نشانهاي بر چگونگي زنده شدن مردگان در قيامت قلمداد شده است “همان كسي كه از آسمان آبي فرستاد به مقدار معين، و به وسيلهي آن سرزمين مرده را حيات بخشيد، همين گونه (در قيامت از قبرها) شما را خارج ميسازند! [23]” و همهي آنان (روز قيامت) نزد ما احضار ميشوند! ـ
زمين مرده براي آنها آيتي است، ما آن را زنده كرديم و دانههاي (غذايي) از آن خارج ساختيم كه از آن ميخورند؛ [24] او زنده را از مرده بيرون ميآورد و مرده را از زنده و زمين را پس از مردنش حيات ميبخشد و به همين گونه روز قيامت (از گورها) بيرون آورده ميشويد![25] و به وسيلهي باران، سرزمين مرده را زنده كرديم؛ زنده شدن مردگان نيز همين گونه است! [26]
مخاطبان قرآن در بيان مظاهر طبيعت و محيط زيست اهل تعقل [27]، مؤمنين [28]اهل تفكر[29] صاحبان گوش شنوا [30]، اهل بصيرت [31]، خردمندان [32]و اهل يقينند [33]. بنابراين ايمان به خدا همراه با تفكر، تعقل و تدبير در چگونگي آفرينش طبيعت و مظاهر محيط زيست نمي تواند با تخريب و آلودگي آن همراه باشد.
شكرگزاري
يكي از اهداف اشاره و توصيف موجودات زنده و منابع محيط زيست در قرآن، ذكر نعمتهاي الهي به منظور بيان ضرورت شكرگزاري است. مي فرمايد “و در آن باغهايي از نخلها و انگورها قرار داديم و چشمههايي از آن جاري ساختيم ـ تا از ميوهي آن بخورند در حالي كه دست آنان هيچ دخالتي در ساختن آن نداشته است! آيا شكر خدا را به جا نميآورند؟![34]” اگر او اراده كند، باد را ساكن مي سازد تا آنها بر پشت دريا بي حركت بمانند؛ در اين نشانههايي است براي هر صبر كننده شكرگزار![35] “ او ميخواهد شما را پاك سازد و نعمتش را بر شما تمام نمايد؛ شايد شكر او را به جا آوري” [36]
“الحمد لله” كلامي قرآني است كه ما هر روز حداقل ده بار در نمازهاي يوميه به زبان ميآوريم. همانگونه كه در عرف جوامع انساني متداول است شكرگزاري از هر موهبتي مستلزم آگاهي از ارزش واقعي و استفاده صحيح از آن است. چگونه مي توان شكرگزار نعمتهايي الهي كه براي تأمين نيازهاي ما در اختيارمان قرار گرفته باشيم در حاليكه به تخريب و تباهي آنها ميپردازيم.
اسراف و تبذير
يكي از عوامل عمدهي بحرانهاي زيست محيطي، طبع افزون طلبي انسان است كه به صورت اسراف و تبذير بروز ميكند. بدون شك همان گونه كه تداوم حيات در كرهي زمين طي ميليونها سال نشان داده است نعمتها و مواهب موجود در اين كره براي ساكنانش كافي است البته به شرطي كه بيهوده به هدر داده نشود و ميزان و اعتدال رعايت گردد. معمولاً روح اسراف با خودخواهي و خودپسندي و بيگانگي از خدا و خلق خدا همراه است. قرآن مجيد در آيات فراواني، اسراف و تبذير را محكوم كرده و مسرفان را از اصحاب دوزخ و تبذير كنندگان را همراه و همكار شيطان معرفي نموده و راه رسيدن به فلاح و رستگاري را رعايت اعتدال و ميزان دانسته است. حتي در زماني كه هنوز اثري از كمبود مواد اوليه و تخريب محيط زيست مشهود نبوده است، پيوسته هشدار داده شده است كه در بهرهبرداري از مواهب و نعمتهاي خداوند اسراف و تبذير روا مداريد. در قرآن مجيد، اسراف در نقطهي مقابل قوام به كار برده شده است [37]، قوام به معني عدالت، استقامت، حد وسط و چيزي است كه هم معتدل است و هم بايد استقرار داشته باشد. بنابراين مي توان گفت اين تعبير زيبا اشاره به اثر زيانبار اسراف در بهم زدن استقرار و تداوم سيستمها است. اين همان نتيجهاي است كه امروزه در اثر استفاده بيرويه و اسراف گونه از منابع طبيعي شاهد آن هستيم. قرآن منشاء بحرانها را عملكرد خود مردم ميداند “هر مصيبتي به شما رسد به خاطر اعمالي است كه انجام دادهايد” [38]
به خاطر آثار زيانبار اسراف و تبذير، اين خصلت ناپسند دركلام الهي به شدت محكوم شده، در رديف گناهان قرار گرفته و مسرفان برحسب مورد، به درجههاي مختلفي از عقاب وعده داده شدهاند. آنگاه كه سخن از اسراف در كارهاي نيكي همچون استفاده از زينت و لباس نيكو به هنگام حضور در مسجد و اداي حقوق فقرا يا اعمال مباحي مثل خوردن و آشاميدن در ميان است، مجازات مسرفان محروميت از دوستي خدا است [39] اگر اسراف دليل ناديده گرفتن آيات الهي باشد، مسرفان از هدايت الهي محرومند [40]. اسراف كنندگان در گمراهي خواهند بود [41]، زندگي سختي خواهند داشت، در آخرت نابينا محشور ميشوند[42] و از اصحاب دوزخ محسوب ميگردند.
از ديدگاه قرآن، طبيعت اسراف با ساير گناهان تفاوتهاي زيادي دارد و همين تفاوتهاست كه آثار زيانبار مادي و معنوي را تشديد مينمايد. اسراف بر خلاف ساير گناهان در نظر مسرفان، زيبا جلوه مينمايد. حتي مؤمنين و خداپرستان و آنانكه از شدت ايمان بدون احساس ضعف در كنار پيامبران ميجنگند نيز از آن در امان نيستند و از خداوند، طلب بخشش گناهان ذنوب و اسراف خود را دارند. [43]. در بهترين كارها همچون زينت مساجد [39]و اجراي احكام الهي، مثل قصاص [44] و حتي انفاق در راه خدا نيز خطر اسراف موجود است [45]. چنانچه اسراف به اتلاف و تضييع منابع و نعمتهاي خداداد بيانجامد تبذير محسوب مي شود. به تعبير قرآن تبذيركنندگان همچون برادران شيطانند چرا كه آنان نيز همچون شيطان كفران نعمت پروردگار را نمودهاند. [46]
فهرست آيات قرآن
1-وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَهًِْ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَهًًْ قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَ يَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ (بقره ـ 30)
2-وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ (بقره ـ 31)
3-وَهُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلاَئِفَ الأَرْضِ، بقره -30 و اذ قالَ ربکَ للملائکه اني جاعل في الارض خليفة (انعام ـ 165)
4-هو انشاکم من الارض و استعمرکم فيها فاستغفروه(هود-61)
5-هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الأَرْضِ جَمِيعًا (بقره ـ 29)
6-أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَهًًْ وَ بَاطِنَهًًْ وَ مِنَ النَّاسِ مَن يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُّنِيرٍ (لقمان ـ 20) وَسَخَّرَ لَكُم مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مِّنْهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لَّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (جاثيه ـ 13)
7-و سخر لکم الليل و النهار و الشمس و القمر و النجوم مسخرات بامره ان في ذلک لايات لقوم يعقلون(؟12)
8-الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الأَرْضَ فِرَاشًا (بقره ـ 22)
9-أَمَّن جَعَلَ الْأَرْضَ قَرَارًا (نمل ـ 61)
10-الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا (طه ـ 53)، (زخرف ـ 10)
11-هُوَ الَّذِي أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لَّكُم مِّنْهُ شَرَابٌ وَمِنْهُ شَجَرٌ فِيهِ تُسِيمُونَ (نحل ـ 10) يُنبِتُ لَكُم بِهِ الزَّرْعَ وَالزَّيْتُونَ وَالنَّخِيلَ وَالأَعْنَابَ وَمِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَهًًْ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (نحل ـ 11) وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَّكُمْ وَسَخَّرَ لَكُمُ (ابراهيم ـ 32) وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَّكُمْ (بقره ـ 22) وَأَنزَلَ لَكُم مِّنَ السَّمَاءِ مَاء فَأَنبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَهًٍْ (نمل ـ 60)
12-وهو الذي سخر البحر لتاکلوا منه لحما طريا و تستخرجوا منه حلية تلبسونها و تري الفلک مواخر فيه و لتبتغوا من فضله و لعلکم تشکرون(؟14) ـ اللَّهُ الَّذِي سخَّرَ لَكُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِيَ الْفُلْكُ فِيهِ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (جاثيه ـ 12) وَسَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَكُمُ الأَنْهَارَ (ابراهيم ـ32)
13-وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ (نور ـ 42) وَإِنَّا إِلَى رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ (زخرف ـ 14)
14-و الله يعلم ما تسرون و ما تعلمون
15-وَلاَ تُؤْتُواْ السُّفَهَاء أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللّهُ لَكُمْ قِيَامًا (نساء ـ 5)
16-وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاء وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ (ص ـ 27)
17-أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللّهَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ بِالْحقِّ (ابراهيم ـ 19) وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ بِالْحَقِّ (انعام ـ 73)
18-إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لآيَاتٍ لِّأُوْلِي الألْبَابِ (آلعمران ـ 190)
19-الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ (آلعمران ـ 191)
20-اللّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَّكُمْ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَكُمُ الأَنْهَارَ (ابراهيم ـ 32)
21-الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاء بِنَاء وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَّكُمْ فَلاَ تَجْعَلُواْ لِلّهِ أَندَادًا وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ (بقره ـ 22)
22-وَهُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِن بَعْدِ مَا قَنَطُوا وَيَنشُرُ رَحْمَتَهُ وَهُوَ الْوَلِيُّ الْحَمِيدُ ـ وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَثَّ فِيهِمَا مِن دَابّهًٍْ وَهُوَ عَلَى جَمْعِهِمْ إِذَا يَشَاءُ قَدِيرٌ (شوري 28-29)
23-وَالَّذِي نَزَّلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَنشَرْنَا بِهِ بَلْدَةً مَّيْتًا كَذَلِكَ تُخْرَجُونَ (زخرف ـ 11)
24-وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ـ وَآيَةٌ لَّهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْنَاهَا وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ (يس ـ 32-33)
25-يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَيُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَكَذَلِكَ تُخْرَجُونَ (روم ـ 19)
26-وَأَحْيَيْنَا بِهِ بَلْدَهًًْ مَّيْتًا كَذَلِكَ الْخُرُوجُ (ق ـ 11)
27-إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (الروم ـ 24) (البقرة ـ 164) (الرعد ـ 4)
28-إِنَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِّلْمُؤْمِنِينَ (جاثيه ـ 3)
29-إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنزَلَ اللّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِن مَّاء فَأَحْيَا بِهِ الأرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَآبَّهًٍْ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخِّرِ بَيْنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ لآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ
(بقره ـ 164) وَفِي الأَرْضِ قِطَعٌ مُّتَجَاوِرَاتٌ وَجَنَّاتٌ مِّنْ أَعْنَابٍ وَزَرْعٌ وَنَخِيلٌ صِنْوَانٌ وَغَيْرُ صِنْوَانٍ يُسْقَى بِمَاء وَاحِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَى بَعْضٍ فِي الأُكُلِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (رعد ـ 4)
30-وَاللّهُ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَحْيَا بِهِ الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَة لِّقَوْمٍ يَسْمَعُونَ (نحل ـ 65)
31-أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْمَاء إِلَى الْأَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا تَأْكُلُ مِنْهُ أَنْعَامُهُمْ وَأَنفُسُهُمْ أَفَلَا يُبْصِرُونَ (سجده ـ 27)
32-أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَلَكَهُ يَنَابِيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا مُّخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطَامًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِأُوْلِي الْأَلْبَابِ (زمر ـ 21)
33-وَفِي خَلْقِكُمْ وَمَا يَبُثُّ مِن دَابَّةٍ آيَاتٌ لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ (جاثيه ـ 4)
34-وَجَعَلْنَا فِيهَا جَنَّاتٍ مِن نَّخِيلٍ وَأَعْنَابٍ وَفَجَّرْنَا فِيهَا مِنْ الْعُيُونِ ـ لِيَأْكُلُوا مِن ثَمَرِهِ وَمَا عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَفَلَا يَشْكُرُونَ (يس ـ 34 و 35)
35-إِن يَشَأْ يُسْكِنِ الرِّيحَ فَيَظْلَلْنَ رَوَاكِدَ عَلَى ظَهْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ (شوري ـ 33)
36-وَلَكِن يُرِيدُ لِيُطَهَّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (مائده ـ 4)
37-وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا (فرقان ـ 67)
38-وَمَا أَصَابَكُم مِّن مُّصِيبَهًٍْ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَن كَثِيرٍ (شوري ـ 30)
39-يَا بَنِي آدَمَ خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ وكُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ (اعراف ـ 31) وَهُوَ الَّذِي أَنشَأَ جَنَّاتٍ مَّعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ كُلُواْ مِن ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُواْ حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ (انعام ـ 141)
40-إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ (غافر ـ 28)
41-يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُّرْتَابٌ (غافر ـ 34)
42-وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَهًًْ ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَهًِْ أَعْمَى ـ قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنتُ بَصِيرًا ـ قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنتُ بَصِيرًا ـ قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنسَى ـ وَكَذَلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ يُؤْمِن بِآيَاتِ رَبِّهِ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَى (طه 124-127)
43-وَمَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلاَّ أَن قَالُواْ ربَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ (آلعمران ـ 147)
44-وَلاَ تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللّهُ إِلاَّ بِالحَقِّ وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلاَ يُسْرِف فِّي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا (اسراء ـ 33)
45-وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا (فرقان ـ 67)
46-إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُواْ إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا (اسراء ـ 27)
-------------------
منبع؛
مجموعه مقالات همایش ملی قرآن و علوم طبیعی، تهیه و تنظیم دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد، زیر نظر بنیاد پژوهش های قرآنی حوزه و دانشگاه، تهران، موسسه انتشاراتی بنیاد پژوهش های قرآنی حوزه و دانشگاه و انتشارات سخن گستر، چاپ یکم ـ زمستان 1385.
نويسنده:دكتر بهروز عشقي ملايري |