مقدمه
استاد قرآن پژوه، بهاءالدين خرمشاهى در بخشى از كتاب قرآن شناخت، 101 نكته قرآنى را، كه نوعا مرتبط با علوم قرآنى و حاوى اطلاعاتى مفيد و ارزنده در زمينه آشنايى با قرآن است و در ميان آنها لطايف و ظرايفى نيز مشاهده مى شود، مطرح كرده است.
از آنجا كه برخى از اين نكات را در بخشهاى مختلف كتاب حاضر بيان كرده ايم و يادآورى دوباره آن به نوعى، مرورى مجدد بر مجموعه كتاب به حساب مى آيد، بخش دهم را به هفتاد نكته گزينش شده از 101 نكته كتاب مذكور اختصاص مى دهيم.
شايان ذكر است كه گرچه در چينش و ترتيب نكته ها تغييراتى صورت گرفته است; اما مطالب آنها عينا و با امانت كامل نقل شده و در صورتى كه نياز به توضيح يا تكميلى بوده است در حاشيه به آن اشاره شده است.
هفتاد نكته قرآنى
1. علومى كه براى فهميدن و فهماندن و شناخت و شناساندن هر چه عميقتر و دقيقتر قرآن كريم به وجود آمده است، و در طى تاريخ اسلام و اسلام شناسى بر تعداد آنها هم افزوده شده است، «علوم قرآنى» نام دارد. همچنين بعضى فنون نيز مانند تجويد و ترتيل و ترجمه جزو آنهاست. تعداد و عناوين اين علوم و فنون قرآنى از اين قرار است:
1) تاريخ قرآن 2) علم رسم [يعنى رسمالخط] عثمانى 3) شناخت مكى و مدنى 4) علم شان نزول/اسباب نزول 5) علم شناخت ناسخ و منسوخ 6) علم محكم و متشابه 7) تحدى، اعجاز و تحريفناپذيرى قرآن 8) تفسير و تاويل 9) قراءت، تجويد و ترتيل 10) فقه قرآن يا احكام قرآن 11) اعراب قرآن يا نحو و دستور زبان قرآن 12) قصص قرآن 13) علم غريبالقرآن يا واژگانشناسى قرآن 14) علم يا فن ترجمه قرآن. (1)
2. قرآن كريم آخرين وحى نامه الهى در اديان توحيدى و ابراهيمى، و كتاب مقدس اسلام است كه به عين الفاظ، وحيانى است و بدون هيچ كموكاستى، با دقيقترين جمع و تدوينى كه درتاريخ كتب آسمانى سابقه دارد، با استفاده از نسخهاى كه در زمان حيات پيامبر(ص) نوشته شده بوده; ولى حالت كتابى و مصحف نداشته، در عصر عثمان به هيئت كتاب (مصحف) درمىآيد و اين واقعه عظيم دورانساز در فاصله بين يازده هجرى وفات پيامبر(ص) و سى هجرى، كه هنوز پنجسال از خلافت عثمان باقى بوده است، انجام مى گيرد.
3. مصاحف امام، همان مصاحف عثمانى است و تعداد آنها پنج يا شش نسخه بوده است كه به مراكز بزرگ جهان اسلام همراه با يك حافظ قرآن شناس فرستاده شده است (نسخهاى به مكه، نسخهاى به مدينه، (2) نسخهاى به بصره، نسخهاى به كوفه، نسخهاى به بحرين، نسخهاى به شام).
4. مصاحف امام يا عثمانى قرنها باقى بوده است. چنانكه سه جهانگرد نامدار جهان اسلام، يعنى ابن جبير (م 614 ق.) و ياقوت (م 626 ق.) و ابن بطوطه (م 779 ق.) هرسه در عصر خويش از مصحف عثمانى محفوظ در جامع كبير دمشق - كه مورد احترام فوق العاده مردم و مرجع زيارت آنان بوده است - ديدن كرده اند. اما بدبختانه اين نسخه در آتش سوزى سال 1310 ق. از ميان رفته است. گفته مى شود يكى از مصاحف امام (عثمانى) هماكنون در دارالكتب المصريه در قاهره محفوظ است و در ابعاد بزرگتر از رحلى (فى المثل به اندازه روزنامه اطلاعات، يا كيهان) و اخيرا هم به دست خبرگان فن مرمت و اصلاح شده است.
5. قريب دوثلث قرآن در مكه، و كمى بيش از يك ثلث آن در مدينه نازل شده است (تاريخ قرآن راميار، ص 263). تعداد آيات مكى 4468آيه است و تعداد آيات مدنى 1768 آيه (فرهنگ آمارى كلمات قرآن كريم، ج 1، ص 39).
6. قصص انبيا بيشتر در سورههاى مكى بيان شده است و فقه يا احكام قرآن بيشتر در سوره هاى مدنى.
7. قصص انبيا به نحوى بخشبخش در سراسر قرآن كريم آمده است، داستان هيچ پيامبرى به طور سراسرى و يكپارچه در قرآن نيامده است، مگر داستان يوسف و برادرانش كه به تمامى و يكپارچه در سوره يوسف، سوره دوازدهم قرآن آمده است.
8. قرآن كريم دو نزول دارد: يكى دفعى و يكباره، يكى تدريجى و 23 ساله. بار اول قرآن به تمامه در «ليلة القدر» به صورت «جملة واحدة» (يكبارگى) از لوح محفوظ به بيت العزة يا بيت المعمور (در آسمان چهارم) نازل شده، و سپس نجوما يا منجما يعنى بخش بخش و به تفاريق در طول مدت 23 سال به تفصيل نزول يافته است (بحارالانوار، ج18، ص 253 و 254). نظر ملامحسن فيض كاشانى درباره دو نزول قرآن كريم چنين است: «نزول [اول نزول] معناى قرآن به قلب پيامبر(ص) است... سپس در طول بيست [و سه] سال هر بار كه جبرئيل بر او ظاهر شده و وحى آورده و الفاظ آن را بر حضرت مى خوانده است، بخش بخش از باطن قلب او به ظاهر زبانش نزول مى يافته است» (مقدمه نهم از تفسير صافى).
9. كاتبان وحى را تا چهل نفر ازصحابه با سواد هم شمرده اند كه ده تن از آنان عبارتند از: 1-4. خلفاى چهارگانه 5. ابى بن كعب 6. زيد بن ثابت 7. طلحه 8. زبير 9. سعدبن ابى وقاص 10. سالم مولى ابى حذيفه.
10. ده تن از حافظان اوليه قرآن كريم از ميان صحابه پيامبر(ص) عبارتند از: 1. على بن ابى طالب(ع) 2. عثمان 3. ابن مسعود 4. ابى بن كعب 5. زيد بن ثابت 6.ابوالدرداء 7. سالم مولى ابى حذيفه 8. معاذ بن جبل 9. ابو زيد 10. تميم الدارى.
11. زيد بن ثابت كه در عهد عثمان سرپرست هيئت تدوين و جمع و كتابت نهايى قرآن و تشكيل مصحف امام (مصاحف عثمانى) شد، هم كاتب وحى بود، هم حافظ قرآن، و هم در عهد ابوبكر و بهفرمان او بر مبناى وحى مكتوب ولى پراكنده بازمانده از حضرت رسول(ص)، مصحفى كامل فراهم كرده بود كه نزد عمر و سپس دختر او حفصه امانت بود، و در عهد عثمان آنرا مبناى كار قرار دادند.
12. قرآن كريم داراى سى جزء است [ سى پاره]، كه هر جزء با جزء ديگر از نظر طول برابر است. احتمال دارد كه حضرت رسول(ص) (3) يا جانشينان ايشان اين تقسيم را، براى آنكه قراءت روزانه قرآن آسان باشد، انجام دادهاند. در مصحف رسمى امروز جهان اسلام، يعنى در مصحف مدينه، به كتابت عثمان طه، هر جزء درست در بيست صفحه پانزده سطرى ثابت شده است.
13. هر جزء از اجزاى سىگانه قرآن، چهار يا دو حزب و كل قرآن 120 يا شصت حزب است. شايد اين تقسيم بندى نيز براى تسهيل قراءت قرآن در مجالس فاتحه بوده باشد. (4)
14. هر پنج آيه را خمس [ خ] و هر ده آيه را عشر [ ع] تقسيم كرده اند و اين عمل را «تخميس» و «تعشير» مى نامند. و به اين تقسيم بندى ها در حاشيه قرآنها اشاره شده است.
15. تقسيم درونى و تفصيلى ديگر قرآن، به ركوعات است. ركوعات برخلاف ساير تقسيم بندى هاى قرآن طول و اندازه مساوى و معين ندارد، بلكه قرآنشناسان خبره هر بخش متشكل از چند آيه را كه، هم موضوع و هم معنا و قابل قراءت در نماز بعد از سوره حمد بوده است، و نمازگزار پس از خواندن آن به ركوع مى رود، ركوع/ركوعات ناميده اند. عدد ركوعات قرآن طبق مشهور 540 فقره است.
16. تعداد آيات قرآن بر طبق اصح روايات 6236 فقره است.
17. تعداد كلمات قرآن 77807 فقره است.
18. كلمه جلاله (الله) در قرآن كريم 2699 بار به كار رفته است.
19. سبع طول يا طوال، عبارت است از: هفتسوره از بقره تا توبه، (5) منهاى سوره انفال.
20. مفصلات عبارت از 66 سوره كوچك قرآن است، بعد از سوره حجرات; يعنى از سوره «ق» آغاز مى شود (6) تا پايان قرآن، به اضافه سوره حمد كه در اول قرآن قراردارد. (شناخت سورههاى قرآن، ص 47)
21. حامدات پنج سوره است كه با الحمدلله آغاز مى شود كه از اين قرارند: 1.سوره فاتحه. 2. سوره انعام. 3. كهف. 4. سبا. 5. فاطر.
22. مسبحات عبارتند از : اسراء، حديد، حشر، صف، جمعه، تغابن و اعلى.
23. زهراوان يا زهراوين به دو سوره قرآن اطلاق مى گردد: بقره و آل عمران.
24. معوذتين (كه به فتح واو تلفظ مى شود و به كسر آن درست است) نام دو سوره آخر قرآن، يعنى فلق (قل اعوذ برب الفلق) و ناس (قل اعوذ برب الناس) است كه چون حضرت رسول(ص) با خواندن آنها نوادگانش حسن و حسين (عليهما السلام) را تعويذ مى كرد (به پناه خداوند مىسپرد) به اين نامها خوانده شده اند.
25. حروف مقطعه يا فواتح سور، به حروفى مانند الم [الف، لام، ميم]، طسم [طا،سين ، ميم] ، كهيعص [كاف، هاء، ياء، عين، صاد] گفته مى شود كه گسسته از همند و متشكل از 29 حرف يا مجموعه حروف هستند كه در آغاز 28 سوره قرآن - كه همگى مكى هستند جز بقره و آل عمران - آمده است.
26. بعضى از محققان شيعه گفته اند از حروف مقطعه، اگر حروف مكرر را رهاكنيم، عبارت «صراط على حق نمسكه» (راه على حق است آنرا درپيش مى گيريم) بيرون مى آيد. و بعضى از محققان اهل سنت، شايد در پاسخ آن گفته اند از جمع آنها عبارت «صح طريقك مع السنة» (راه تو با اهل سنت درست است) برمى آيد.
27. كوتاهترين آيه قرآن از ميان حروف مقطعه، «طه» (كه به صورت طاها تلفظ مى شود) در آغاز سوره طه، سوره بيستم است، همچنين «يس» (كه به صورت ياسين تلفظ مى شود) در آغاز سوره يس، سوره سى و ششم قرآن. بايد توجه داشت كه «ق»[ قاف] در آغاز سوره «ق»، و «ن» [ نون] در آغاز سوره قلم، داراى عدد مستقل نيستند; (7) يعنى آيه واحدى شمرده نشده اند. از حروف مقطعه يا فواتح سور (آغازگر سوره ها) گذشته كوتاهترين آيه قرآن مجيد «مدهامتان» است (سوره الرحمن، آيه 64) كه معناى آن «دو برگ يا باغ سبز سيه تاب» است. و بلندترين آيه، آيه تداين [ دين مداينه] (مربوط به لزوم كتابت سند براى وام) است (سوره بقره، آيه 282) كه در مصحف مدينه، به كتابت عثمان طه درست يك صفحه پانزده سطرى را در برگرفته است (ص 48). همچنين بلندترين سوره قرآن، سوره بقره است (در مصحف به كتابت عثمان طه 48 صفحه است) و كوتاهترين سوره، سوره كوثر است كه طول آن فقط يك سطر و نيم است.
28. مئون / مئين سورههايى هستند كه بيش از صد آيه دارند و عبارتند از سوره يونس تا سوره شعراء، منهاى سورههاى ابراهيم، رعد، حجر، مريم، نور، فرقان كه كمتر از صد آيه دارند. به اضافه سوره صافات، جمعا يازده سوره و نام آنها از اين قرار است: يونس، هود، يوسف، نحل، اسراء، كهف، طه، انبياء، مؤمنون، شعراء، صافات. (شناخت سوره هاى قرآن، ص 46)
29. مثانى در اصطلاح علوم قرآنى، عبارت است از: تمام سورههايى كه بعد از سوره شعراء تا سوره حجرات قرار دارند و تعداد آيات آنها از صد كمتر است. اين سورهها از سوره 27 (نمل) آغاز و تا سوره49 (حجرات) ادامه پيدا مى كند، به استثناى سوره صافات كه 182 آيه دارد، و به اضافه هشت سوره ديگر كه تعداد آيات آنها از صد كمتر است; يعنى انفال، رعد، ابراهيم، حجر، مريم، حج، نور، فرقان. (شناخت سوره هاى قرآن، ص46-47)
30. دو آيه در قرآن هست كه تمامى حروف الفبا در آنها به كار رفته است، اين دو آيه عبارتند از آيه 154 سوره آل عمران كه آغاز آن چنين است: «ثم انزل عليكم من بعد الغم امنة نعاسا يغشى طائفة منكم...» و ديگر آيه 29 ( آيه آخر) سوره فتح كه آغاز آن چنين است: «محمد رسول الله و الذين معه اشداء على الكفار رحماء بينهم...».
31. دو آيه در قرآن كريم هست كه صنعت قلب مستوى يا عكس كامل دارد. يعنى از هر دو سو يكسان خوانده مى شود: 1) «كل فى فلك» (يس، 40) 2) و «ربك فكبر» (مدثر، 3).
32. وسط قرآن مجيد، يعنى آنجا كه درست به نصف تقسيم مى گردد در كلمه «وليتلطف» (سوره كهف، 19) است.
33. چهار عبارت قرآنى هست كه در هر يك از آنها چهار تشديد متوالى وجود دارد:
1. نسيا رب السماوات (مريم، 64 و 65);
2. فى بحر لجى يغشاه موج (نور، 40);
3. قولا من رب رحيم (يس، 58);
4. ولقد زينا السماء (ملك، 5).
34. مفصلترين ترجيعبند قرآن در سوره الرحمن است كه 31 بار آيه «فباى آلاء ربكما تكذبان» (پس كدامين نعمت پروردگارتان را انكار مى كنيد؟) تكرار شده است. «ربكما» يعنى پروردگار شما دو تن، انس و جن. رسم است كه هنگام خواندن اين آيه بايد گفت: «لا بشيء من آلائك ربنا نكذب» يا «ولا بشيء من نعمك ربنا نكذب، فلك الحمد» (پروردگارا، به هيچ چيز از نعمتهاى تو انكار نداريم، پس سپاس تو را).
35. دو ترجيعبند ديگر در قرآن مجيد در سوره قمر است كه آيه «فكيف كان عذابى و نذر» (بنگر تا عذاب و هشدار من چگونه بود؟) سه بار تكرار مىشود. همچنين آيه «ولقد يسرنا القرآن للذكر فهل من مدكر» (و بهراستى قرآن را قابل پندگيرى گردانديم، پس آيا پندپذيرى هست؟) چهار بار در همين سوره عينا تكرار مى شود.
36. يك ترجيعبند ديگر در سوره مرسلات است كه آيه «ويل يومئذ للمكذبين» (در چنين روزى واى بر منكران) ده مرتبه دراين سوره تكرار شده است.
37. آيات سجده اعم از واجب و مستحب پانزده آيه است، كه از آن ميان چهار آيه سجده واجب دارد كه بايد بههنگام خواندن يا شنيدن آنها سجده كرد و سورههايى را كه اين چهار آيه در آن هست «عزايم» نامند و اين چهار سوره عبارتند از: سجده، فصلت، نجم، علق.
38. وان يكاد: آغاز آيه ماقبل آخر از سوره قلم است و تمام آن (با آيه بعدى) چنين است: «و ان يكاد الذين كفروا ليزلقونك بابصارهم لما سمعوا الذكر و يقولون انه لمجنون × و ما هو الا ذكر للعالمين» (و بسيار نزديك بود كه كافران چون قرآن را شنيدند، تو را با ديدگانشان آسيب برسانند [چشم زخم بزنند] و گفتند او ديوانه است. و حال آنكه آن جز پندى براى جهانيان نيست) (سوره قلم، آيات 51 و 52). مفسران در شرح اين آيه گفتهاند كه عدهاى از كافران، چشم زنان حرفهاى و قهار و شورچشم و گزندرسان طايفه بنى اسد را، كه به چشمزنى و آسيب رساندن با چشم به انسان و حيوان معروف بودند، آوردند كه حضرت رسول(ص) را چشم بزنند و از پاى درآورند، ولى حفظ الهى او را در امان داشت و اين آيه در اشاره به آن نازل شد و حسن بصرى و ديگران گفته اند كه خواندن و به همراه داشتن اين آيه در دفع چشم زخم مؤثر است. همين است كه از آيه و ان يكاد، حرز و تعويذى به صورت گردنبند هم ساخته مى شود و به گردن اطفال مى اندازند. حافظ گويد:
حضور محفل انس است و دوستان جمعند و ان يكاد بخوانيد و در فراز كنيد
(يعنى در را ببنديد كه نامحرمان وارد محفل انس ما نشوند).
39. در قرآن كريم از 25 تن از انبياى عظام الهى نام برده شده است و شرح مفصل يا كوتاه دعوت آنان قوم خود را به توحيد و نيكوكارى آمده است. اين پيامبران عبارتند از:
1. آدم(ع) 2. ابراهيم(ع) 3. ادريس(ع) 4. اسحاق(ع) 5. اسرائيل [ يعقوب](ع) 6. اسماعيل(ع) 7. الياس(ع) 8. اليسع(ع) 9. ايوب(ع) 10. داود(ع) 11.ذو الكفل(ع) 12. زكريا(ع) 13. سليمان(ع) 14. شعيب(ع) 15. صالح(ع) 16.عيسى(ع) 17. لوط(ع) 18. محمد(ص) 19. موسى(ع) 20. نوح(ع) 21. هارون(ع) 22. هود(ع) 23. يحيى(ع) 24. يوسف(ع) 25. يونس(ع).
40. اعلام قرآن، يعنى شناخت و معرفى صاحبان نامهاى خاص در قرآن كريم كه اين نامهاى خاص:
1) گاه شامل رجال است; مانند ذوالقرنين يا شعيب يا ابراهيم.
2)گاه شامل نساء است; مانند مريم و زنان بعضى انبيا يا زليخا كه تحت عنوان امراة العزيز همسر عزيز مصر از او نام برده شده است.
3)گاه شامل اماكن جغرافيايى است; نظير مصر، مدين، مكه و مدينه.
4)گاه شامل غزوات است; مانند بدر، احد (از احد بالصراحه نام برده نشده است) يا حنين.
5) گاه شامل اقوام است; مانند عرب، عاد، ياجوج و ماجوج.
6) گاه شامل نام فرشتگان است; مانند جبرئيل، ميكائيل، ملك الموت، مالك دوزخ، هاروت و ماروت.
7)گاه شامل آلهه كفر و بتان است; مانند عزى، لات، منات، ود، سواع، يعوق.
8) گاه شامل ائمة الكفر است; مانند فرعون، سامرى، قارون.
9)گاه شامل موجودات غيبى اخروى است; مانند بهشت، جهنم، سلسبيل، كوثر.
10)گاه شامل كتب آسمانى است: زبور، تورات، انجيل و قرآن.
41. آيا قرآن غث و سمين دارد؟ اين مساله از قديم معركه آراى قرآنپژوهان و قرآنشناسان مسلمان بوده است. از قدما كسى كه با صراحت تمام به اين سؤال جواب مثبت داده امام محمد غزالى است، كه طبق اعتقاد خود به غث و سمين داشتن قرآنكريم، كتابى به سليقه خود از آيات برتر قرآنى برگزيده است كه جواهرالقرآن نامدارد و جمعا نزديك 1400 آيه (كمتر از يكچهارم كل آيات قرآن) برگزيده است. در اين زمينه قابل توجه است كه يك قطعه دوبيتى فارسى كه گويندهاش مجهول است از قدما به دست ما رسيده است. در قدمت اين قطعه دوبيتى همين بس كه ابنعربشاه (احمدبن محمد، 791 - 854 ق.) نويسنده كتاب عجائبالمقدور فى اخبار تيمور (به عربى) اين دو بيت فارسى را به دو بيت عربى، كه هموزن و هم قافيه آن است، ترجمه كرده است كه هردو، هم دو بيت فارسى و هم دو بيت عربى را نقل مىكنيم:
در بيان و در فصاحت كى بود يكسان سخن گرچه گوينده بود چون جاحظ و چون اصمعى در كلام ايزد بيچون كه وحى منزلست كى بود تبت يدا مانند يا ارض ابلعى ما استوى في موقف الافصاح منطيق و لو قد سحبا سحب سحبان و اصمى اصمعى فافتكر فيما ترى في منزل اعيى الورى هل ترى تبت تحاذي قيل يا ارض ابلعي
(زندگى شگفت آور تيمور، ترجمه محمدعلى نجاتى، ص 337)
42. قاريان هفتگانه يا قراء سبعه، كه در واقع ائمه قراءت و قراءتشناس و مقرى (داناى علم قراءت و قراءتپژوه) هستند، عبارتند از:
1. عبد الله بن عامر دمشقى (م21- 118ق.) 2. عبد الله بن كثير مكى (45 - 120ق.) 3. عاصم بن ابى النجود (76-128ق.) 4. زبان بن علاء ابو عمرو بصرى (68 - 154ق.) 5. حمزة بن حبيب كوفى (80 - 156ق.) 6. نافع بن عبد الله مدنى (70 - 169ق.) 7. على بن حمزه كسائى (119-189ق.).
43. متشابهات طبق تصريح قرآن كريم (آل عمران، 7) در قرآن كريم وجود دارد، يعنى آيه ها و عباراتى از قرآن كه آنها را نمى توان و نمى بايد به معناى ظاهرى گرفت. مانند اينكه «عرش الهى بر آب بود». در برابر متشابهات، محكمات است كه بخش اعظم قرآن را تشكيل مى دهد و معناى آنها از ظاهرشان برمى آيد; مانند «الوالدات يرضعن اولادهن حولين كاملين» (بقره، 233) (مادران بايد فرزندانشان را دو سال كامل شير دهند). متشابهات در قرآن كريم در حدود دويست آيه در ميان 6236 آيه است. تاويل متشابهات جايز و بلكه لازم است و آن وظيفه و در حد توان راسخان درعلم وايمان است. و برعكس، تاويل محكمات غيرلازم و ممنوع است.
44. آيا تاويل قرآن را فقط خداوند مى داند؟ اين بحث معركه آراى مفسران و قرآن پژوهان اهل سنت و شيعه است و مرجع قرآنى آن آيه هفتم از سوره آل عمران است كه پس از بيان اينكه قرآن هم محكمات دارد كه اساس كتاب را تشكيل مىدهد و هم متشابهات، و بيان اين كه كژدلان در پى تاويل بر وفق هوى و هوسهاى خود هستند مى فرمايد كه: «و ما يعلم تاويله الا الله والراسخون فى العلم» كه اين عبارت قرآنى هم از نظر نحوى و هم بلاغى قابليت دو قراءت دارد: الف) قراءت وقف پس از الله، كه قراءت اكثر اهل سنت است مگر معدودى از بزرگان آنان، مانند زمخشرى، قاضى عبدالجبار همدانى، ابوالسعود عمادى، آلوسى، قاضى بيضاوى و حتى نحويان بزرگى چون نحاس، عكبرى و محمود صافى، ب) قراءت عطف، يعنى عطف الراسخون فى العلم به الله كه قراءت اكثريت قريب به اتفاق شيعه اماميه است و عدهاى از بزرگان اهل سنت كه نام بعضى از آنان را هماكنون ياد كرديم. آرى چون در اين آيه الراسخون فى العلم در مقام مدحند، و ندانستن تاويل قرآن مدح نيست، و چون اگر كسى جز خداوند داناى تاويل متشابهات قرآن نباشد، العياذ بالله قرآن شبيه بهمعما و در نهايت ناقض غرض صاحب قرآن خواهد شد، و نمىتوان گفت كه حتى حضرت رسول(ص) و ائمه اطهار: تاويل قرآن را نمىدانند، لذا در پاسخ به اين سؤال كه در صدر اين فقره آورديم مىگوييم كه آرى راسخان در علم كه در درجه اول عبارت از حضرات معصومين: هستند (كه فرمودهاند: نحن الراسخون في العلم، فنحن نعلم تاويله/ ما راسخان در علميم، لذا تاويل قرآن را مىدانيم) و سپس ائمه علم وادب و قرآنشناسان و قرآنپژوهان دانشور، داناى تاويل متشابهات و تواناى تاويل متشابهاتند.
45. قرآن كريم به انواع شكلها و شيوهها كتابت و چاپ شده است. از مهمترين خوشنويسان قرآن در عصر قديم، ابنمقله (واضع خط ثلث) و ابن بواب و ياقوت مستعصمى، و در اعصار جديدتر از همه مشهورتر احمد نيريزى است كه يكى از مصاحف كتابت او درعصر جديد تحت عنوان«قرآن مستضعفين» (پس از زدودن نام قبلى آن كه به پهلوى دوم مربوط بوده است) به طبع رسيده است. در جهان اسلام يكى از بهترين خوشنويسان معاصر، حامدالآمدى خطاط هنرمند ترك است، و ديگر عثمانطه خطاط هنرمند سورى و همچنين قرآن به ابعاد مختلف كتابت و چاپ شده از جمله كل قرآن در يك صفحه (حتى كوچكتر از يك صفحه روزنامه اطلاعات) به طبع رسيده است كه طبعا بسيار ريز است و فقط با ذرهبين قابل خواندن است. همچنين با كاغذ بسيار نازك در ابعاد يك در دوسانتى مترى هم چاپ شده است. و يكى از كتابتهاى آن در قطع بزرگ كتابت بايسنقر ميرزا (802 - 838ق.) شاهزاده هنرمند تيمورى، به خطى است كه غير خبرگان آن را ثلث مىخوانند اما در واقع خط محقق است، و در ابعادى تقريبا يك متر در نيم متر كتابتشده بوده و شايد هنرىترين خوشنويسى قرآن بوده است و گويا مدتها در دروازه قرآن شيراز محفوظ بوده است، سپس به جاى روزگار، مردم نامسؤول و بى فرهنگ روزگار، آن را صفحه-صفحه كرده اند و طوفان حادثه، يعنى همين تاراجگرى و طماعى، هر برگ آن را به ديارى افكنده است و امروز اغلب برگهاى آن در موزههاى معروف جهان محفوظ است.
46. نخستين چاپ قرآن به وسيله پاگانينى در ونيز در فاصله سالهاى 1503 تا 1523م. انجام گرفته است. طبعهاى مهم ديگر قرآن كريم عبارتند از: طبع ابراهام هينكلمان در 1694م. (هامبورگ); طبع فلوگل (1834م.، لايپزيك); طبع سنپترزبورگ كه اولين طبع براى مسلمانان است در 1787م.; طبع تبريز در 1242ق. يا 1244ق. نخستين تصحيح و طبع علمى قرآن كريم در جهان اسلام مصحف قاهره است، در سال 1343ق. / 1923م.، تحت اشراف استادان الازهر، و با حمايت ملكفؤاد اول. اين مصحف بر معتبرترين كتب رسمالخط خاص قرآن و قراءات خاص قرآن استوار است و با روايت معيارين حفص از عاصم تدوين شده است. مصحف مدينه كه امروزه مصحف عالمگير و رسمى جهان اسلام شمرده مىشود، برهمان تصحيح و طبع مصحف قاهره استوار است و به خط عثمان طه خطاط هنرمند سورى است.
47. ترجمه فارسى، يعنى قديمترين ترجمه قرآن در عهد رسول الله(ص) انجام گرفته است; زيرا در نامههاى ايشان به پادشاهان آن روزگاران، مانند نجاشى و مقوقس و خسروپرويز، آيات قرآنى هم بود، و طبعا ترجمه نامهها و آيات به اطلاع آنان مىرسيد، و حضرت(ص) اين معنا را مىدانستند و انكارى نمى فرمودند. ديگر اينكه عدهاى از ايرانيان از سلمان خواسته بودند كه سوره حمد (و بعضى آيات قرآنى) را براى آنان به فارسى ترجمه كند و او چنين كارى انجام داده بود از جمله بسم الله الرحمن الرحيم را به «به نام يزدان بخشاينده» ترجمه كرده بود، و حضرت رسول(ص) از اين مساله باخبر بودند و انكارى نفرموده بودند. در قرون بعد نيز ايرانيان نخستين قومى از مسلمانان بودند كه قرآن را بهزبان مادرى و رسمى خود ترجمه كردند. تا قبل از كشف و تصحيح قرآن قدس بههمت آقاى دكتر على رواقى، ترجمه تفسير طبرى كه ترجمه آيات قرآنى را نيز همراه دارد و در سال 345ق. صورت گرفته بود، كهنترين ترجمه فارسى قرآن شمرده مى شد. ولى ترجمه قرآن قدس از آن هم كهنتر و متعلق به سالهاى بين 250 تا 350 هجرى قمرى است.
48. ترجمه تركى قرآن، نسخهاى از ترجمه تركى قرآن با تاريخ 734ق. در موزههاى هنرى تركى - اسلامى استانبول نگهدارى مى شود، كه قديمترين ترجمه موجود تركى قرآن است.
49. ترجمه اردو، نخستين ترجمه قرآن كريم به زبان اردو، ترجمه مولاناشاه رفيع الدين دهلوى است (1190 ق.); اما از آن پس اردوزبانان در ترجمه و تفسير قرآن كريم در فاصله چهار قرن، سنگ تمام گذاشته اند و كتابشناسى ترجمه ها و تفسيرهاى قرآن كريم به زبان اردو كه منتشر شده است، بيش از يكهزار اثر را دربر دارد.
50. ترجمه لاتين، نخستين ترجمه لاتينى قرآن را رابرت كتونى (روبرتوس كتننسس) در سال 1143م. انجام داد كه قرنها بعد با اجازه مارتين لوتر اجازه چاپ پيداكرد.
51. ترجمه انگليسى قرآن، قرآن كريم به انگليسى بيش از هر زبان اروپايى ديگر ترجمه شده است و امروزه بيش از چهل ترجمه كامل و يكصدوبيست ترجمه برگزيده از قرآن كريم به انگليسى وجود دارد. نخستين ترجمه كامل انگليسى به قلم الكساندر راس است كه از روى ترجمه فرانسوى در سال 1648م. به عمل آمده است. از غير مسلمانان ترجمه آرتور آربرى ترجمه اى ممتاز است. و از مسلمانان ترجمه هاى پيكتال و عبد الله يوسف على.
52. ترجمه فرانسوى قرآن. بهترين ترجمه هاى فرانسوى قرآن ترجمه كازيميرسكى، و ترجمه بلاشر است.
53. ترجمه آلمانى قرآن. بهترين ترجمه هاى آلمانى قرآن ترجمه اولمان، ترجمه هنينگ، و اخيرا ترجمه همراه با توضيحات و واژهنما (كونكوردانس) اثر رودى پارت است.
54. ترجمه روسى قرآن. بهترين ترجمههاى روسى قرآن يكى ترجمه كراچفسكى است، و ديگرى كه در سال جارى (1374ش.) انتشار يافته است ترجمه پرفسور عثمانوف.
55. اولين مفسر قرآن حضرت رسول(ص) هستند و نمونهاى از تفسيرهاى ايشان، با ترتيب سوره بهسوره در كتاب اتقان سيوطى نقل شده است. نيز بسيارى از احاديث از ايشان نقل شده است كه روشنگر آيات قرآنى است و احاديث تفسيرى نام دارد.
56. پس از رسولالله(ص) بزرگترين قرآنشناس و مفسر جامعه اسلامى درصدر اسلام، حضرت علىبن ابىطالب(ع) است كه سوگند ياد فرموده است كه اگر بخواهم تفسير سوره حمد را درحدى كه هفتاد بار شتر باشد، بيان مىدارم. همچنين ايشان از حافظان قرآن و كاتبان وحى بوده است و مصحف خود را در فاصلهاى كمتر از يك هفته پس از وفات رسولالله(ص) جمع كرد. ولى چون داراى توضيحات و اضافات تفسيرى بود و فىالمثل نام منافقان را كه در قرآن با اشاره و بدون نام آمده است، بالصراحه معلوم مىكرد و نظاير اين، آن جمع و تدوين را كه برحسب نزول بود از ايشان نپذيرفتند. حضرت ابتدا آزرده شدند; ولى سپس با ديدن روشمندى و اتقان شيوه كار گروه زيدبن ثابت در عهد عثمان و كمال دقت و مراقبتى كه در تدوين مصحف امام (مصاحف عثمانى) به كار رفته بود آنرا پذيرفتند و مصحف خود را ظاهر نساختند و فرمودند: اگر همان مسؤوليتى كه بهعثمان داده شد به من داده مى شد من نيز در جمع و تدوين قرآن همان كار را مى كردم.
57. پس از حضرت رسول و حضرت على(ع) بزرگترين قرآنشناس جامعه صدر اسلامى ابن عباس (عبداللهبن عباس) صحابى گرانقدر و شاگرد حضرت على(ع) بوده است كه اقوال تفسيرى او كه در دل تفسير طبرى آمده بوده است، بهصورت مستقل جمع شده و به كوشش فيروزآبادى صاحب قاموس تحت عنوان تنوير المقباس فى تفسير ابنعباس مدون گرديده و در عصر جديد انتشار يافته است.
58. پس از ابنعباس شاگرد بزرگش مجاهد، مفسرى بزرگ است و گويند سى بار قرآنكريم را به درس و تفسير نزد ابن عباس دوره كرده بود و به روايتى شاگرد حضرت على(ع) هم بوده است. در سالهاى اخير تفسير او در دو مجلد به طبع رسيده است.
59. مهمترين تفسير قديم جهان اسلام تفسير طبرى مورخ و محدث بزرگ ايرانى است (متوفى 310ق.) كه به جامع البيان معروف است و در سى مجلد به طبع رسيده است. اين تفسير قديمترين و مهمترين تفسير نقلى يا ماثور جهان اسلام هم شمرده مى شود.
60. قديمترين تفسيرهاى شيعه يكى تفسير على بن ابراهيم قمى است كه در دو مجلد به طبع رسيده است; و ديگر تفسير فرات كوفى كه آن نيز طبع منقحى دارد. قمى و كوفى از رجال اواخر قرن سوم و اوايل قرن چهارم هجرى اند.
61. قديمترين تفسير فارسى شيعه اماميه، تفسير ابوالفتوح رازى (متوفاى نيمه اول قرن ششم هجرى) است كه روض الجنان و روح الجنان نام دارد. اين تفسير دربيست جلد است و پيشترها به كوشش علامهقزوينى،مرحوم قمشه اى، مرحوم شعرانى واخيرا به كوشش دكتر محمدجعفر ياحقى ودكتر مهدى ناصح به طبع رسيده است.
62. قديمترين تفسيرعرفانى فارسى تفسيركشف الاسرار و عدةالابرار اثر رشيدالدين ابوالفضل ميبدى (م520 ق.) است كه مبتنى بر امالى تفسيرى خواجه عبدالله انصارى است.
63. مهم ترين تفسير بروفق مشرب يا مذهب اعتزال تفسير كشاف زمخشرى (م538ق.) است.
64. مهم ترين تفسير كلامى جهان اسلام، بروفق مذهب اشعرى، تفسير كبير امام فخر رازى (م606ق.) است در بيش از سى مجلد.
65. جامعترين تفسير قديمى شيعه اماميه مجمع البيان در ده مجلد اثر ابو على امين الاسلام فضل بن حسن طبرسى (م548ق.) به عربى است كه به فارسى هم ترجمه شده است.
66. مهمترين تفسير شيعه در قرن چهاردهم هجرى تفسير الميزان، اثر شادروان علامه طباطبائى(م1361ش.) است در بيست جلد به عربى كه به فارسى هم ترجمه شده است.
67. جديدترين ومهمترين تفسير جهان اسلام (اهل سنت)،التفسير المنير نوشته استاد وهبة زحيلى است، به عربى (32جلد در شانزده مجلد، طبع 1411ق./ 1991م.). دكتر زحيلى فقه شناس و استاد فقه دراغلب دانشگاههاى سوريه وجهان اسلام است.گفتنى است كه اين كتاب در چند سال پيش برنده جايزه كتاب سال جهانى جمهورى اسلامى ايران شد.
68. «اعجاز عددى قرآن كريم» يكى از رشته هاى قرآن پژوهى جديد است كه مقصود آن نشاندادن نظم اعجازگونه رياضى قرآن كريم است. نخستين كسى كه اين مساله را پيش كشيد و حيرت و اعجاب جهانيان را برانگيخت، دكتر رشاد خليفه مصرىالاصل و استاد كامپيوتر در دانشگاههاى امريكا بود كه فرضيه عدد نوزده را پيش كشيد كه بسماللهالرحمن الرحيم، نوزده حرف است و كلمه «اسم» نوزدهبار در قرآن آمده است، و كلمه جلاله (الله) 2698 بار كه مضربى از نوزده است; يعنى 142 در 19; و «الرحمن» 57 بار (19 در 3)، و «الرحيم» 114 بار (6 در 19) در قرآن بهكار رفته است. اما نظريه او از دو جهت غوغا بهبار آورد: يكى آنكه عدد نوزده در قرآن شماره نگهبانان جهنم هم هست (عليها تسعة عشر). اين اشكالى بهبار نمىآورد، ولى عدد نوزده عدد مقدس بابيان و بهاييان است; يعنى «حروف حى» يا اصحاب نزديك باب است، لذا مسلمانان از اين نظريه برآشفتند و آشوبهاى بعد در نهايت به ترور يا قتل رشاد خليفه انجاميد. اشكال ديگر نظريه او اين بود كه تا حدودى «حساب سازى» در آن مشاهده شد. ازجمله يكى از بزرگترين قرآنپژوهان ايران، آقاى دكتر محمود روحانى، كه صاحب يكى از دقيقترين فرهنگها و فهرستهاى آمارى قرآن است (به نام فرهنگ آمارى كلمات قرآن كريم/ المعجم الاحصائى لالفاظ القرآن الكريم، 3 مجلد، طبع مشهد، مؤسسه چاپ و نشر آستان قدس رضوى)، بررسى جديد و دقيقى درباره آمار كلمه جلاله (الله) در قرآن انجام داده و از نظريه دكتر رشاد خليفه هم باخبر بوده است و با قاطعيت تمام آمار اين كلمه را 2699 نشان مىدهد كه با آمار رشاد خليفه يك عدد اختلاف، و با المعجم المفهرس معروف محمد فؤاد عبدالباقى دو عدد اختلاف دارد.
69. اما راهى را كه رشاد خليفه باز كرده بود ديگران از جمله عبدالرزاق نوفل از قرآنپژوهان اهل سنت، و ابوزهراء النجدى از قرآنپژوهان شيعه ادامه دادند و به تناسبهاى رياضى قابل توجهى رسيدند. كتاب عبدالرزاق نوفل اعجاز عددى در قرآنكريم نام دارد و به قلم قرآنپژوه و قرآنشناس دانشور معاصر، آقاى مصطفى حسينى طباطبائى به فارسى ترجمه شده است. ذيلا تعدادى از آمار و ارقام شگفتآور عبدالرزاق نوفل نقل مى شود:
- واژه دنيا در قرآن كريم 115 بار به كار رفته است، و واژه آخرت هم همين تعداد.
- شياطين 68 مرتبه، ملائكه هم همين تعداد.
- حيات 71 بار، موت هم همين تعداد.
- علم و معرفت ومشتقات آنها 811 بار، ايمان و مشتقات آنهم همين تعداد.
- ابليس يازده بار، و استعاذه از او هم به همين تعداد.
- كلمه يوم به معناى روز(به صورت مفرد) 365بار به تعداد روزهاى سال (شمسى) در قرآن به كار رفته است. و به صورت تثنيه و جمع سى بار، به تعداد روزهاى ماه.
- كلمه شهر به معناى ماه، 12 مرتبه در قرآن ديده مى شود به تعداد ماههاى سال.
70. اما كتاب دكتر ابوزهراء النجدى قرآن پژوه شيعه من الاعجاز البلاغى و العددى للقرآن الكريم نام دارد و چنانكه از نامش برمى آيد به عربى است و هنوز به فارسى ترجمه نشده است و از نظر شگفتى هاى رياضى به پاى كار رشاد خليفه و عبدالرزاق نوفل نمى رسد. ذيلا چند تناسب و ظرافت عددى قرآنى را كه او پيدا كرده و در كتاب پيش گفته آورده است، نقل مى كنيم:
- ساعت / الساعة در قرآن كريم 24 بار به كار رفته است به تعداد ساعات شبانه روز.
- سماوات السبع يا سبع سماوات، هفت بار به كار رفته است.
- «سجد» و مشتقات آن 34مرتبه به كار رفته است كه برابر مجموع سجده هاى هفده ركعت نماز شبانه روزى است، از قرار هر ركعتى دو سجده، جمعا 34 سجده.
- لفظ صلاة و قيام و اقيموا و مشتقات آن 51 بار به كار رفته است كه برابر با هفده ركعت نماز واجب و 34 ركعت نماز مستحب شبانه روزى است.
- مشتقات وصى/ توصيه به تعداد اوصياى الهى دوازده بار به كار رفته است.
- لفظ شيعه و مشتقاتش دوازده بار در قرآن به كار رفته است.
- مشتقات فرقه، 72 بار به كار رفته است و اين به تعداد 72 فرقه اسلامى است.
در پايان اين نكته گفته شود كه اينگونه پژوهشها جنبه تفننى دارد، و ارزش طراز اول علمى ندارد.
پرسش
1. تقسيم سورهها به «ركوعات» يعنى چه و بر چه اساسى صورت گرفته است؟
2. به پنج دسته بندى در مورد اعلام قرآن اشاره نماييد.
3. زهراوين، قرينتين، حامدات و مسبحات به چه سورههايى اطلاق مى شود؟
4. بهترين ترجمه انگليسى، فرانسوى و آلمانى قرآن را نام ببريد.
5. سورههاى داراى ترجيعبند قرآن را با ذكر آيات تكرارى آنها بنويسيد.
6. قديمترين تفسير عربى و فارسى شيعه را نام ببريد.
7. از ميان تفاسير شيعى و سنى دوره اخير، مهمترين آنها را در حال حاضر بيان كنيد.
8. يك نمونه از تفاسير نقلى، عرفانى و كلامى را ذكر كنيد.
9. پس از پيامبر اكرم(ص) بزرگترين قرآن شناسان چه كسانى بوده اند؟
10. درمورد اعجاز عددى قرآن چه مى دانيد؟ توضيح دهيد.
پژوهش
سه نكته ديگر قرآنى را ارائه نماييد.
كتابنامه
1. قرآن مجيد: ترجمه محمدمهدى فولادوند، تهران، دفتر مطالعات تاريخ و معارف اسلامى، 1415ق 1373ش.
2. آشنايى باعلوم قرآن: على اصغر حلبى. تهران، اساطير، 1369.
3. آفرينش هنرى در قرآن: سيد قطب. ترجمه محمدمهدى فولادوند.
4. آلاء الرحمن: محمدجواد بلاغى. بيروت، دار احياء التراث العربي.
5. الابانة عن معانى القراءات: مكى بن ابى طالب. تحقيق عبدالفتاح شلبى. 1405ق 1985م.
6. الاتقان فى علوم القرآن: جلال الدين عبدالرحمن ابوبكر سيوطى. دمشق، بيروت، دارابنكثير، 1414ق.
7. اسباب النزول: -. بيروت، دارالهجره، 1410ق 1990م.
8. اسباب النزول: على بن احمد واحدى نيشابورى. تحقيق ايمن صالح شعبان. قاهره، دارالحديث.
9. اصول كافى: محمد بن يعقوب كلينى. تصحيح على اكبر غفارى.
10. اعجاز القرآن: مصطفى رافعى. بيروت.
11. بحارالانوار: محمد باقر مجلسى. بيروت، الوفاء، 1403ق 1983م.
12. البرهان فى علوم القرآن: محمد بن بهادر عبدالله زركشى. تحقيق عبد الرحمن مرعشلى، حمدى ذهبى و ابراهيم عبدالله كردى. بيروت، دارالمعرفه، 1410ق 1990م.
13. البيان فى تفسير القرآن: ابوالقاسم خوئى. تهران، انوارالهدى، 1401ق 1981م.
14. پژوهشى در تاريخ قرآن كريم: محمد باقر حجتى. تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1365.
15. تاريخ القرآن: ابوعبدالله زنجانى. تحقيق محمد عبدالرحيم. دمشق، دارالحكمه، 1410ق 1990م.
16. تاريخ قرآن: محمود راميار. تهران، سپهر، 1362.
17. تفسيرنمونه: ناصر مكارم شيرازى و جمعى از نويسندگان.
18. التمهيد فى علوم القرآن: محمد هادى معرفت. قم، دفتر انتشارات اسلامى.
19. التيسير فى القراءات السبع: ابوعمرو عثمان بن سعيد دانى. بيروت، دار الكتاب العربى.
20. الحجة فى القراءات السبع: حسين بن احمد بن خالويه. تحقيق عبدالعال سالم مكرم، كويت، الرساله، 1990م.
21. الحجة للقراء السبعة: ابوعلى حسن بن عبدالغفار الفارسى. تحقيق بدرالدين قهوجى و بشير جويجاتى. دمشق، دارالمامون للتراث، 1404ق.
22. حرزالامانى و وجه التهانى فى القراءات السبع: قاسم بن فيره شاطبى. بيروت، دارالكتاب نفيس، 1407ق 1987م.
23. حقائق هامة حول القرآن الكريم: جعفر مرتضى العاملى. قم، دفتر انتشارات اسلامى، 1410ق.
24. دائرة المعارف بزرگ اسلامى: كاظم موسوى بجنوردى. تهران، مركز دائرة المعارف بزرگ اسلامى، 1372.
25. دراسات قرآنية: محمد حسين على الصغير. قم، مكتب الاعلام الاسلامى، 1413ق.
26. الذريعة فى تصانيف الشيعة: آقابزرگ تهرانى.
27. روض الجنان و روح الجنان فى تفسير القرآن: ابو الفتوح رازى. تحقيق محمد جعفر يا حقى و محمد مهدى ناصح، بنياد پژوهشهاى اسلامى، 1371.
28. صحيح البخارى: محمد بن اسمعيل بن ابراهيم بخارى. تحقيق قاسم الشماعى الرفاعى. بيروت، دارالقلم، 1407ق 1987م.
29. صيانة القرآن من التحريف: محمدهادى معرفت. قم، دفتر انتشارات اسلامى. 1413ق.
30. علوم القرآن عند المفسرين: دفتر فرهنگ و معارف قرآن كريم. قم، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامى 1375.
31. علوم قرآن و فهرست منابع: عبدالوهاب طالقانى. قم، دارالقرآن الكريم، 1361.
32. فرهنگ آمارى كلمات قرآن كريم: محمود روحانى. مشهد، انتشارات آستان قدس رضوى، 1368.
33. فصل الخطاب فى تحريف كتاب رب الارباب: ميرزا حسين نورى.
34. قرآن پژوهى: بهاء الدين خرمشاهى. تهران، مركز نشر فرهنگ مشرق، 1372.
35. قرآن در اسلام: علامه محمد حسين طباطبائى.
36. قرآن شناخت: بهاء الدين خرمشاهى. تهران.
37. قطرهاى از دريا: ستاد نمايشگاه قرآن كريم. تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1373.
38. الكامل فى التاريخ: ابن اثير. بيروت، دارالفكر، 1399ق 1979م.
39. كتاب السبعه فى القراءات: ابوبكر احمد بن موسى بن مجاهد. تحقيق دكتر شوقى ضيف، قاهره، دارالمعارف.
40. كتاب المصاحف: سليمان بن اشعث السجستانى. مصر، مطبعة الرحمانيه. 1355ق 1936م.
41. الكشاف: محمود بن عمر زمخشرى. بيروت، دارالفكر.
42. الكشف عن وجوه القراءات السبع و عللها و حججها: مكى بن ابى طالب تحقيق محيى الدين رمضان، بيروت، الرساله، 1417ق.
43. الكنى و الالقاب: شيخ عباس قمى. تهران، مكتبة الصدر، 1397ق.
44. مباحث فى علوم القرآن: صبحى صالح. بيروت، دارالعلم للملايين، 1990م.
45. مجمع البيان: امين الاسلام طبرسى. بيروت، دارالمعرفة، چاپ دوم، 1408ق 1988م.
46. المحتسب فى تبيين وجوه القراءات و عللها و حججها: عثمان بن حنى. تحقيق محىالدين رمضان، بيروت، الرساله، 1407ق.
47. المحكم فى نقط المصاحف: ابو عمرو عثمان بن سعيد دانى. بيروت، دارالكتب العلميه، 1405.
48. مدخل التفسير: محمد فاضل لنكرانى. تهران، مطبعة الحيدرى، 1396ق.
49. معجم القراءات القرآنية: مختار عمر و عبدالعال احمد سالم مكرم. تهران، اسوه، 1412ق، 1991م.
50. المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الكريم: محمد فؤاد عبدالباقى. قاهره، دارالحديث، 1411ق 1991م.
51. معجم مقاييس اللغة: احمد بن فارس. تحقيق عبدالسلام محمد هارون. قم، دفتر تبليغات اسلامى، 1404ق.
52. معرفة القراء الكبار: محمد بن احمد بن عثمان ذهبى. تحقيق بشار عواد معروف، بيروت، الرساله، 1404ق 1984م.
53. مقدمهاى بر تاريخ قراءات قرآن كريم: عبدالهادى الفضلى. ترجمه سيد محمدباقر حجتى. تهران، اسوه.
54. المنار: محمد رشيدرضا. تهران، دارالفكر.
55. مناهل العرفان فى علوم القرآن: محمد عبد العظيم زرقانى. قاهره، دار احياء الكتب العربية.
56. موجز علوم القرآن: داود العطار. تهران، مؤسسة قرآن الكريم، 1403ق.
57. الميزان فى تفسير القرآن: محمد حسين طباطبايى. بيروت، مؤسسة الاعلمى، 1394ق 1974م.
58. ناسخ القرآن العزيز و منسوخه: ابن بارزى. به كوشش دكتر حاتم صالح ضامن.
59. الناسخ و المنسوخ: نحاس. تحقيق دكتر سليمان ابراهيم. بيروت، الرساله، 1991م.
60. ناسخ و منسوخ در قرآن و ديدگاه علامه: سيد محسن موسوى. پايان نامه.
61. النسخ فى القرآن الكريم: مصطفى زيد. بيروت، دارالفكر، 1987م.
62. النشر فى القراءات العشر: ابوالخير محمد بن محمد ابن جزرى، بيروت، دار الفكر.
63. نهج البلاغه: تحقيق صبحى صالح.
64. هشت رساله عربى: حسن حسن زاده آملى.
65. الفهرست: ابن نديم. تهران، افست.
----------------------------------------------------
پى نوشتها
1. با توجه به نوعى مرزبندى اصطلاحى بهوجود آمده از سوى قرآنشناسان معاصر، اين اصطلاح امروزه براى علم تفسير، تجويد، آيات الاحكام، قصص قرآن و ترجمه قرآن بهكار نمىرود. ر.ك:فصل اول از بخش اول كتاب.
2. از آنجا كه تدوين مصاحف عثمانى در مدينه، مركز خلافت اسلامى صورت گرفت، ارسال يك نسخه به مدينه مفهومى ندارد، بلكه نسخه اصلى درمدينه نگهدارى مىشده است.
3. در اين كه اين تقسيم از سوى پيامبر صورت گرفته باشد شاهدى در دست نيست.
4. احتمال ديگر سهولت در حفظ قرآن است.
5. سوره توبه را جزو سبع طول نشمردهاند، بلكه در مورد هفتمين سوره، بعضى يونس و برخى كهف را مطرح كردهاند. (ر.ك: الاتقان، ج1، ص199)
6. نظر غالب در مورد آغاز سورههاى مفصلات، سوره الرحمن است. (التمهيد، ج1، ص251) بعضى ديگر آغاز مفصلات را سوره حجرات مىدانند. (مناهل العرفان، ج1، ص352)
7. و نيز «ص» [ صاد]در آغاز سوره «ص».
منبع:
\www.al-shia.com\html\far\books\quran&olum\daresname\57.htm
|