نویسنده: گروه دین و اندیشه – حسین عسگری
فلسفهی وجود آیات متشابه
به طور قطع روشنترین نمونه ها و مصادیق آیات متشابه را در قرآن، باید در میان آیات مربوط به صفات و افعال خداوند جست. این مجموعه از آیات در کنار آیات دیگرى که به هدایت و ضلالت انسان ناظرند و یا مسائلى نظیر وحى و موجودات غیبى را بیان مىکنند، امر را براى عده اى مشتبه ساخته است.شاید بتوان گفت که از همان قرن نخست تا به امروز در برخورد با اینگونه از آیات، برداشتهاى متفاوتى پدیدار گشته که بعضاً انحرافى بوده و به پیدایش فرقه هاى گوناگون انجامیده است. در یک بررسى کوتاه و صرفاً براى آشنایى با علل پدیدارى این فرقه ها، که مستندات هر یک، شمارى از آیات قرآن کریم بوده است، این آیات را مرور مىنماییم و همینجا یادآور مى شویم که مذاهب انحرافى به وجود آمده در برداشت از آیات قرآن دو مسأله را از یاد برده بودند: یکى آنکه در برخورد با آیات (به عنوان مثال آیات مربوط به هدایت) ضرورى است که آیات دیگر در همان زمینه را نیز مورد توجه قرار داده و از مجموع آیات به نتیجه رسید.
دیگر آن که علاوه بر بررسى همهجانبه آیات قرآن در یک زمینه خاص، باید اینگونه آیات را با محکمات قرآن سنجیده و با آیات مادر منطبق نمود.
احتمال دیگرى که در مورد برخى از هواداران مذاهب انحرافى، نظیر مجسّمه یا جبریّه و امثال آنان مىرود، این است که گرایش ابتدایى به تجسیم یا جبر در آنان وجود داشته و در هنگام برخورد با قرآن طبعاً آنان متوجه آیاتى گردیدهاند که به ظاهر دلالت بر جسمانیت خداوند، یا جبر مىکرده است، و چون با چنین پیشفرضى به قرآن روى آوردهاند، در مقام توجیه آیات دسته مقابل برآمده و در نتیجه به انحراف کشیده شده اند.
مرورى بر آیات متشابه
الف) اوصاف الهى
از آیات زیر به غلط برداشت «جا و مکان» براى خداوند شده است:
۱٫ ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء وَهِیَ دُخَانٌ ۱ سپس آهنگ آفرینش آسمان کرد و آن بخارى بود.
۲٫ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ ۲ آنگاه بر عرش استیلا یافت.
۳٫ الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى ۳ خداى رحمان که بر عرش استیلا یافته است.
آیاتى که از «دست خدا» سخن گفته اند:
۴٫ و قالت الیهودُ یداللَّه مغلولةٌ غُلَّتْ أَیْدیهم وَلُعِنوا بما قالوا بَلْ یداهُ مبسوطتان؛۴
و یهود گفتند: «دست خدا بسته است.» دستهاى خودشان بسته باد و به سزاى آنچه گفتند، از رحمت خدا دور شدند. بلکه هر دو دست او گشاده است.
۵٫ یدُاللَّه فوقَ أیدیهم؛۵ دست خدا بالاى دستهاى آنان است.
۶٫ وَأَنَّ الفَضْلَ بید اللَّه یُؤتیه من یَشاء ۶؛ و فضل در دست خداست؛ به هرکس بخواهد آن را عطا مى کند.
آیه دیگر، آیه رؤیت است:
۷٫ وجوهٌ یومئذٍ ناضرةٌ إلى ربّها ناظرة؛۷ در آن روز صورتهایى شاد و مسرور است و به پروردگارش مى نگرد!
آیات مربوط به اثبات «عین»!
۸٫ واصبر لحکم ربّک فانّک بِأَعْیُنِنا؛۸ و در برابر دستور پروردگارت شکیبایى پیشهکن که تو خود در حمایت مایى.۹٫ اصْنَعِ الفُلکَ بِأَعْیُنِنا وَوَحْیِنا؛۹ زیر نظر ما و به وحى ما کشتى را بساز.
چشمها او را درنمىیابند و اوست که دیدگان را درمىیابد و او لطیف آگاه است. و نیز قرآنى که در مورد خداوند مىگوید: لیس کَمِثْلِهِ شىءٌ وَهُوَ السَّمیع الْبَصیرآیات مربوط به اثبات «وجه»!
۱۰٫ وَللّه المشرقُ والمغربُ فأَینما تُوَلَّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه؛۱۰ و مشرق و مغرب از آن خداست؛ پس به هر سو رو کنید، آنجا روى به خداست.۱۱٫ کُلُّ مَنْ علیها فانٍ ویبقى وَجهُ ربّک؛۱۱ هر چه بر زمین است فانىشونده است. و ذات باشکوه و ارجمند پروردگارت باقى خواهد ماند.
آیه راجع به «آمدن خداوند»!
۱۲٫ و جاء ربّک والملک صَفّاً صَفّاً؛۱۲ و (فرمان) پروردگارت و فرشته ها صف درصف آیند.اندکى تأمل در آیات گذشته و توجه به آیات دیگر که آیات محکمات هستند، هرگونه ابهام را از آیات برطرف مى سازد و توهّم جسمانیّت را که خداوند از آن منزّه است، از ذهن دور مى نماید.
خداوندى که مى فرماید: لاتُدرِکُهُ الأَبْصار وهو یُدْرِک الأبصار وهو اللّطیف الخبیر؛۱۳ چشمها او را درنمى یابند و اوست که دیدگان را درمى یابد و او لطیف آگاه است. و نیز قرآنى که در مورد خداوند مى گوید: لیس کَمِثْلِهِ شىءٌ وَهُوَ السَّمیع الْبَصیر؛۱۴
چیزى مانند او نیست و اوست شنواى بینا، زمینه هرگونه تشبیه خداوند به انسان و موجودات مادى را از بین برده است.
منظور از «عرش و کرسى» نیز، که در قرآن ذکر گردیدهاند، تدبیر و اداره امور هستى است. در روایات نیز به دو صورت ذکر گردیده است: علم و همه موجودات غیر از خداوند. و شاید منظور، تدبیر فراگیر الهى، که منبعث از علم و قدرت اوست، باشد.۱۵
ب) افعال الهى
آیاتى که به ظاهر دلالت بر جبر و اختیار مى نمایند و هدایت و ضلالت انسانها را به خدا نسبت داده و مشیّت الهى را منشأ ایمان و کفر و سعادت و شقاوت به حساب مى آورند:
۱٫ فإنّ اللَّه یُضِلُّ مَنْ یشاء ویَهْدى مَنْ یَشاء.۱۶
۲٫ یُضِلُّ به کثیراً ویَهْدى به کثیراً.۱۷
۳٫ فَیُضِلُّ اللَّهُ من یَشاءُ ویَهْدى مَنْ یَشاء.۱۸
۴٫ ما کانوا لِیُؤمنوا إِلاَّ أَنْ یَشاء اللَّه.۱۹
۵٫ ولو شاء اللَّهُ ما أَشْرکوا.۲۰
۶٫ فریقاً هَدى وفریقاً حَقَّ علیهم الضَّلالَة.۲۱
۷٫ مَنْ یَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهتَدى وَمَنْ یُضْلِل فأُولئک هم الخاسرون.۲۲
۸٫ یَهْدى مَنْ یشاء إِلى صراطٍ مستقیم.۲۳
۹٫ وَما تَشاوُونَ إِلّا أَنْ یشاء اللَّه.۲۴
و در مورد نفى فعل و عمل از انسان:
۱۰٫ فَلَمْ تَقْتُلوهُم ولکنَّ اللَّهَ قَتَلَهُم وَما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ ولکنّ اللَّه رَمى؛۲۵ و شما آنان را نکشتید بلکه خدا آنان را کشت و چون (ریگ) به سوى آنان افکندى، تو نیفکندى، بلکه خدا افکند.
براى روشنشدن معناى این آیات که برخى با استناد به آنها قائل به جبر گردیدهاند، توجه به آیات ذیل ضرورى است:
۱٫ کلاّ إِنّها تذکرةٌ فَمَنْ شاء ذکَرَه.۲۶
۲٫ إِنّ هذه تذکرةٌ فمن شاء اتَّخذ إِلى رَبِّه سبیلا.۲۷
۳٫ وَقُلِ الحقّ من رَبّکم فمن شاء فَلْیُؤْمِن ومَنْ شاء فلیَکْفُر.۲۸
۴٫ إِنّا هدیناه السّبیل إِمّا شاکراً وإِما کَفُوراً.۲۹
۵٫ فَمن اهْتَدى فَلِنَفْسِهِ ومَنْ ضَلَّ فإِنّما یَضِلُّ علیها.۳۰
۶٫ لا إِکراهَ فى الدّین.۳۱
۷٫ لِیَهْلک مَنْ هلک عَنْ بَیّنةٍ ویَحْیى مَنْ حَىَّ عن بیّنةٍ.۳۲
در کنار آیات فوق، آیاتى وجود دارد که جزا و پاداش الهى را منوط بر اعمال اختیارى خود انسان مى کنند:
۸٫ وَأَنْ لیس لِلانسانِ إِلّا ما سَعى وأَنَّ سعیَه سَوْفَ یرى.۳۳
۹٫ الیوم تُجْزى کُلُّ نَفْسٍ بما کَسَبَتْ لاظُلْمَ الیوم.۳۴
۱۰٫ کُلُّ نفسٍ بما کَسَبَتْ رَهینَة.۳۵
۱۱٫ لها ما کَسَبَتْ وعلیها ما اکْتسَبَتْ.۳۶
۱۲٫ إِنّا لانُضیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً.۳۷
۱۳٫ الّذى خَلَقَ المَوْتَ والحیوةَ لَیبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً.۳۸
۱۴٫ مَنْ جاء بالحسنةِ فله عَشرُ أَمثالها.۳۹
منظور از «عرش و کرسى» نیز، که در قرآن ذکـر گردیدهاند، تدبیر و اداره امور هستى است. در روایـات نیز به دو صورت ذکـر گردیـده است: علـم و همـه موجـودات غیـر از خداوند. و شاید منظور، تدبیر فراگیر الهى، که منبعث از علم و قدرت اوست، باشد
اینها نمونه هایى از آیاتى است که هدایت و ضلالت انسانها را مربوط به خود آنها دانسته و زندگى و مرگ را صحنه و میدان آزمایش آنها معرفى نموده است؛ تا هرکه بخواهد ایمان آورد و هرکه نخواهد به اختیار خویش کافر شود.
در آیات دسته اول که به ظاهر انسانها نقشى در هدایت و ضلالت خود ندارند و این خداوند است که به مشیت خود آنها را هدایت و یا گمراه مىگرداند، منظور توفیق و عنایت الهى است براى کسانى که مستعدّ دریافت فیض و رحمت خداوندند، و نیز خذلان و حرمان براى آنانکه از یاد خدا اعراض نموده اند.
البته برخى، از آیات دسته دوم استفاده «تفویض» و اختیار مطلق نمودهاند که به آنان «مفوّضه» گفته مىشود. این گروه نیز به خطا رفتهاند؛ زیرا در جمعبندى میان آیات دسته اول و آیات دسته دوم و با توجه به روایات رسیده از اهل بیت علیهم السلام، اندیشه دینى و قرآنى نه جبر مطلق و نه اختیار مطلق را بیان مىکند؛ بلکه حقیقت همان أَمرٌ بین الأَمرین است.۴۰
گزیده مطالب
۱٫ روشنترین مصادیق آیات متشابه را در آیات مربوط به اوصاف و افعال الهى باید جستوجو نمود.
۲٫ عدم بررسى همه جانبه آیات از یک سو و عدم ارجاع آیات متشابهات به آیات محکمات، که تبیینکننده متشابهند، مهمترین دلیل گرفتار شدن به متشابهات و پدیدآمدن فرقه هاى انحراف در دین بوده است.
۳٫ احتمال دیگر در زمینه علت برداشت انحرافى از آیات وجود پیشفرضهایى بوده است که با آن به سراغ آیات قرآن رفته اند و در نتیجه هر گروه به سمت آیاتى متوجه گردیده اند که گرایش و زمینه قبلى به آن داشته اند.
۴٫ در اوصاف الهى، ظاهر برخى از آیات که در آنها اثبات عرش و کرسى، ید، وجه، رؤیت و آمدن براى خداوند است ایجاد تشابه نموده است؛ در حالى که با اندک توجهى، بطلان توهّم جسمانیت خداوند روشن مى شود.
۵٫ در زمینه افعال الهى و اعمال انسانها، ظواهر برخى از آیات که همه چیز را به مشیّت الهى مربوط مىداند، و این که اوست که هدایت مىکند و یا گمراه مى نماید و…، باعث انحراف و اشتباه بعضى گردیده که به جبر قائل گشته اند. آیات فراوان دیگرى نیز وجود دارد که به روشنى انسان را موجودى مختار دانسته و سعادت و شقاوت را به خود او نسبت مى دهد و در یک جمعبندى و با توجه به روایات دینى، مسأله امر بین الامرین مورد توجه قرار مى گیرد.
---------------------------------------------------
پی نوشت ها:
۱٫ فصلت (۴۱) آیه ۱۱٫
۲٫ فرقان (۲۵) آیه ۵۹؛ سجده (۳۲) آیه ۴٫
۳٫ طه (۲۰) آیه ۵٫
۴٫ مائده (۵) آیه ۶۴٫
۵٫ فتح (۴۸) آیه ۱۰٫
۶٫ حدید (۵۷) آیه ۲۹؛ آیه ۴۵ سوره «ص» معناى «ید» در این آیات را روشن مىکند: «واذکر عبادنا ابراهیمَ واسحاقَ ویعقُوبَ اوُلىِ الأیدى والأبصار» که «اَیدى» به معناى نیرو و قدرت است.
۷٫ قیامت (۷۵) آیه ۲۳٫
۸٫ طور (۵۲) آیه ۴۸٫
۹٫ مؤمنون (۲۳) آیه ۲۷٫
۱۰٫ بقره (۲) آیه ۱۱۵٫
۱۱٫ رحمن (۵۵) آیه ۲۷٫
۱۲٫ فجر (۸۹) آیه ۲۲٫
۱۳٫انعام (۶) آیه ۱۰۳ .
۱۴٫ شورى (۴۲) آیه ۱۱٫
۱۵٫ ر.ک: التمهید، ج۳، ص۱۲۲ – ۱۲۶٫
۱۶٫ فاطر (۳۵) آیه ۸٫
۱۷٫ بقره (۲) آیه ۲۶٫
۱۸٫ ابراهیم (۱۴) آیه ۴٫
۱۹٫ انعام (۶) آیه ۱۱۱٫
۲۰٫ همان، آیه ۱۰۷٫
۲۱٫ اعراف (۷) آیه ۳۰٫
۲۲٫ همان، آیه ۱۷۸٫
۲۳٫ بقره (۲) آیه ۱۴۲٫
۲۴٫ انسان (۷۶) آیه ۳۰٫
۲۵٫ انفال (۸) آیه ۱۷٫
۲۶٫ عبس (۸۰) آیه ۱۲؛ مدّثر (۷۴) آیه ۵۵٫
۲۷٫ مزّمل (۷۳) آیه ۱۹٫
۲۸٫ کهف (۱۸) آیه ۲۹٫
۲۹٫ انسان (۷۶) آیه ۳٫
۳۰٫ زمر (۳۹) آیه ۴۱٫
۳۱٫ بقره (۲) آیه ۲۵۶ .
۳۲٫ انفال (۸) آیه ۴۲٫
۳۳٫ نجم (۵۳) آیه ۴۰٫
۳۴٫ غافر (۴۰) آیه ۱۷٫
۳۵٫ مدثر (۷۴) آیه ۳۸٫
۳۶٫ بقره (۲) آیه ۲۸۶٫
۳۷٫ کهف (۱۸) آیه ۳۰٫
۳۸٫ ملک (۶۷) آیه ۲٫
۳۹٫ انعام (۶) آیه ۱۶۰٫
۴۰٫ توضیح بیشتر در این زمینه را باید در کتب اصول عقاید در بحث «جبر و اختیار» جستوجو نمود.
|