پرسش:
چرا لقمه حرام در نطفه و روح كودك تاثير مي گذارد؟
پاسخ:
در اين سؤال، دو مسأله با يكديگر خلط شده و بايد جدا از يكديگر بررسي شود:
1- چگونگي تأثيرات منفي لقمه حرام، 2- رابطه اين تأثيرگذاري با مسأله عدالت.
1- لقمه حرام چگونه اثر ميگذارد، با آن كه غذاي حلال و حرام خاصيت يكسان دارد؟ يكسان بودن اثر غذاي حلال و حرام در بعد مادي و فيزيكي است؛ مثلاً يك عدد پرتقال يكصد گرمي، داراي مقدار واحد معيني ويتامين «ث» ميباشد؛ چه از راه حلال به دست آمده باشد و چه از راه حرام. اما آيا آثار خوراكيها منحصر به آثار فيزيولوژيك و مادي است يا آثار ديگري نيز دارد؟ آنچه علوم طبيعي به انسان ميآموزد، چيزي جز خواص طبيعي اشيانيست؛ ولي آيا حقايق هستي تنها همين امور مادي هستند كه در چنبره دانش تجربي(Science) قرار ميگيرد، يا حقايق برتري نيز وجود دارد كه در تور دانش محدود بشر نميافتد و از طريق فراعلمي و به كمك وحي به دست ميآيد؟ حقيقت آن است كه مسائل حقوقي و ارزشي همراه با امور مادي و فيزيكي بر انسان تأثير گذارند. اما اثر مستقيم آنها در دستگاه هاضمه يا سيستم گردش خون و جهاز تنفسي نيست؛ بلكه تأثيرگذاري آنها بر نفس و جانآدمي و بر حقيقت هستي او است. بنابراين يكساني اثر مال حلال و حرام در بدن انسان، مساوي با يكساني اثر آن در روح و نهاد آدمي نيست و نبايد بين اين دو خلط كرد. اين حقيقتي است كه هيچ يك از دانشهاي بشري توان درك آن را ندارد و كشف اين راز از خدمات ارزندهاي است كه انبيا و اولياي الهي به بشريت نموده و آنان را از تأثيرات مسائل ارزشي و حقوقي بر نفس و جانشان خبر دادهاند. در سخنان حضرت ابا عبداللّه(ع) در روز عاشورا خطاب بهسپاهيان دشمن نيز اين دقيقه آمده است كه «شكمهاي شما از حرام پر شده است، لاجرم سخن حق را شنوا نيستيد».
2- اما اين كه چرا كار كسي بر ديگري اثر ميگذارد بايد گفت: اين مسأله اختصاص به امور معنوي و روحاني ندارد، در مسائل مادي و فيزيكي نيز همينطور است؛ مثلاً كسي كه زهر كشنده را با علم و از روي عمد مينوشد جان ميسپرد و اگر آن را به فرد ناآگاهي هم بخوراند همين نتيجه را خواهد داد، در حالي كه او گناهي مرتكب نشده است. سرّ مسأله آن است كه نظام هستي نظام علت و معلول است و تأثيرات علي اموري ضروري و تخلفناپذيراست؛ ليكن هر كسي مسؤول كارهايي است كه با اختيار خود انجام داده و در محاسبه اعمال نيز خداوند حسنات و سيئات را براساس نعمات و شرايط و موقعيتهايي كه فرد در آن قرار داشته ميسنجد. بنابراين در مواردي كه شخص بيتقصير بوده و چيزي بر او تحميل شده است، مسؤول نيست. البته اين به معناي آن نيست كه هر كس در شرايط ناگواري قرار گرفت، درباره اعمالش هيچ مسؤوليتي ندارد، زيرا در مقابل همه آن شرايط نادرست عقل و فطرت و ارادهو قدرت تشخيص و انتخاب نيز وجود دارد؛ ليكن تفاوتهايي هست و اين تفاوتها در حساب عدل الهي مورد توجه قرار خواهد گرفت. از طرف ديگر يك تفاوت اساسي بين تأثيرگذاري كار ديگران بر شخص بين امور مادي و معنوي هست. در مسائل مادي مانند تأثير خوردن يا خوراندن زهر كشنده هيچ فرقي بين انجام كار به دست خود يا ديگري و يا آگاهانه و ناآگاهانه و اختياري و غيراختياري بودن نيست. اما در مسائل معنوي اين امور نقش بالايي دارد؛مثلاً كسي كه مال حرام را با علم و از روي عمد و بدون اضطرار ميخورد، در نفس او حالت تجري در برابر خداوند رشد ميكند و تداوم آن دل را سياه و قلب را گرفتار بيماري طغيان و سركشي ميكند. اما كسي كه ناآگاهانه چنين كرده است، اثر بسيار كمتري ميپذيرد و اثر عمده مال حرام در مورد شخص آگاه و عامد بالاختيار است.//ح |