پرسش:
1- در خانوا ده ايكه دختر خانواده مقيد به نماز نيست چه بايد كرد تا تشويق به نماز شود ؟
2- ضمن اينكه پسر خانواده با اينكه ماه مبارك رمضان روزه مي گيرد ولي نماز نمي خواند مشكل از كجاست و چه راه حلي دارد ؟
پاسخ:
در پاسخ به سؤال خوب شما خواهر عزيز و ارجمند مقدمه اي عرض مي كنم .
در باطن آدمي دو نيروي عظيم و دوقدرت مؤثر خود دارد يكي عقل و ديگري احساسات با فرا رسيدن بلوغ همزمان با رشد اندام عقل و احساسات نيز در راه رشد و شكفتگي قدم ميگذارند با اين تفاوت كه رشد احساسات مانند رشد اندام خيلي سريع صورت گرفته اما عقل در كمال آرامي و به تدريج منازل كمالي را طي مي كند و اين نا موزوني رشد عقل و احساسات بزرگترين شكل رواني جوانان را تشكيل داده و منشاء انحرافات اخلاقي آنان مي باشد .
حضرت علي عليه السلام در اين رابطه مي فرمايند .:{عقل آدمي در 28 سالگي كامل ميشود (1)}و نيز مي فرمايند :{آخرين مرحله نهايي تكامل طبيعي عقل در 35 سالگي است و ا زآن پس هر ترقي و كمال كه نصيب عقل شود تجربي است نه طبيعي (2) }
جوانان علت شدت تمايلات عاطفي همه چيز و همه كس را از پشت عينك احساسات مي نگرند وممكن است با يك تحريك كوچك و يا ضربه روحي منقلب شده و ا ز راه اعتدال منحرف گردند .
دوست عزيز : با توجه به نكات ذكر شده در تربيت جوانان و حفظ حريمهايي كه اسلام قداست خاصي براي آنها قائل است بايد موارد ذيل را مراعات نمود :
1- والدين و مربيان طبع حساس و زودرنج جوانان را در نظر داشته و با آنان بر اساس تكريم و احترام بر خورد نمايند و متوجه باش ند كه بي احترامي به جوانان و تحقير شخصيت آنان يكي از عوامل طغيان و سر كشي نسل جوان را تشكيل ميدهد .
پيامبر اكرم ( ص ) مي فرمايند :{از رحمت خدا دور باد آن پدر و مادري كه با رفتار و گفتار نادرستشان موجبات بد كاري فرزندان خود و نارضايتي خويشتن را از ايشان فراهمآ ورند ( 3)}
اگر والدين مطالب تربيتي يا راهنمائي هاي خود را دوستانه و به زبان اندرز بگويند يا به صورت مشورت و تبادل فكر با آنان در ميان گذارند به خوبي مي توانند در اعماق روح جوان نفوذ كرده و به تربيت صحيح آنان موفق گردند و در مواردي كه مي خواهند نسبت به لغزش جوان تذكر انتقادي داشته باشند طوري آنرا ادا كند كه باعث هتك حرمت و توهين نوجوان نشده و به راه عصيان سوق داده نشود حضرت علي عليه السلام در اين رابطه مي فرمايند :{در لغزش انسان عاقل رابا كنايه تذكر دادن براي او موثر و درد نا كتر از سرزنش و توبيخ صريح است ( 4) }
اگر تخلف و لغزش نوجوا ن با كنايه و در كمال ادب تذكر داده شود بيعيد نيست كه تاثيري كرده و لااقل براي حفظ شخصيت خود آنرا ترك كرده و خويش را اصلاح كند و مسلما وقتي به شخصيت جوان بدين گونه احترام گذاشته شود اونيز احترام ديگران را حفظ خواهد كرد .
2- پدر ومادر خود را شريك خوشبختي فرزند بدانند و به وي مي بفهمانند كه تو بر اثر حب ذات طالب سعادت خود هستي و مانيز به علت مهر پدري و مادري خوشبختي ترا خواهانيم ما و شما يك هدف داريم و آن رستگاري و پيروزي شماست و براي نيل به اين هدف با يكديگر همكاري مي كنيم با اين تفاوت كه ما عمر بيشتري كرده ايم و تجربه هاي زيادي اندوخته ايم و از خطرات ايام جواني به خوبي آگاهيم و از تو انتظار داريم با پذير فتن و به كار بستن نصايح ما با ما همكاري كرده موجبات پيروزي و موفقيت خود را كه هدف مشترك ماست فرآهم آوري ( 5)
به نظر مي رسد جوان از چنين منطقي كه سرشار از خير خواهي و محبت است استقبال كرده و از راهنمايهاي مصلحتآ ميز پدر و مادر بهرمند شود .
امام صادق عليه السلام مي فرمايند :{نيروي خويش را در راه هداست جوانان و به كار انداز زيرا جوانان زودتر حق را مي پذيرند و سريعتر به هر چيز و صلاحي مي گرايند (6)}
همانطور كه ميدانيد در آغاز دعوت پيامبر اكرم صلي الله عليه واله نيز مقالات انقلابي و محبان آتشين رسول الله بيش از همه در نسل جوان تحول روحي ايجاد كرد . جوانان كه طبعا تجدد طلب و انقلابي هستند گرد آن حضرت جمع شدند و صميمانه به آيين مقدسش گرويدند و به پيروي از برنامه هاي عقلي و علمي رهبر عاليقدر خود مبارزه خويش را سنن فاسد و روشهاي نا پسند جامعه شروع كردن و همه در سفر وحضر در محيط خانواده و اجتماع مخالفت خود را با عقايد و افكار باطل مردم صريحا اظهار مي نمودند انگاه با افكار به خداوند و به راهنمائي پيشواي عاليقدر خود با سنن فاسد جاهليت به مبارزه بر خواستند بتها را بشكنند بتخانه ها را ويران كردند ظلم و ستم را از ريشه بر انداختند اداب و رسوم باطل را نابود ساختند و بجاي همه آنها سازماني نوبر اساس ايمان و علم عدل و آزادي و اخلاقي و فضيلت به وجود آوردند و عقب افتاده ترين مردم را به عاليترين مدارج كمال رسانيدند ( 7)
بنابر اين اگر سخن حق با بهترين اسلوب و روشهاي گفته شود و گوينده آن از ايمان قوي و اعمال درست برخودار باشد همانطور كه در روايت به آن اشاره شده اولين كسانيكه به آن مي گروند و به كار مي بندند جوانان هستند .
جمله معروفي است كه مي گويد : سخني كه از دل بر آيد لاجرم بر دل نشيند اين ضرب المثل در حقيقت بيان يك واقعيت دقيق و لطيف رواني است كه در طريق نفوذ در ديگران مي توان به عنوان يك اصل اساسي ا زآن بهره برداري نمود .
مي دانيم زبان و گفتار ترجمان فكر و عقيده است و اين راه هم مي دانيم كه ارزيابي گفتار ها به وسيله مقايس ايمان گوينده به آن تعيين ميگردد چه اينكه ايمان عميق يك فرد متفكر به مسئله اي حاكي از ريشه دار بودنآ ن مسئله ومطالعه وي و قدرت استدلالاتي كه به منتهي شده باشد بنابر اين جاي تعجب نيست كه ميزان ايمان شنونده نسبت به يك سخن با ميزان ايمان گوينده ارتباط نزديك داشته باشد ممكن است كسي مطلبي بگويد ظاهرا بيسار عالي و خوب ولي از سخن او پيدا باشد كه خودش به آن چندان ايمان ندارد مطمئنا اين وضع چنين فكر ي را در شنونده به وجود مي آورد كه بايد در اين مطلب به ظاهر عالي خللي وجود داشته باشد ولي به عكس اگر مطلبي كه ظاهر آن چندان قابل قبول نباشد از كسيكه اهل فكر است صادر شود و قرائن چنان نشان دهد كه او ايمان قاطع و راستي نسبت به اين سخن دارد اين وضع حس كنجكاوي و دقت افراد را نسبت به آن بر مي انگيزد و آنها را نسبت به سخن مزبور خويشتن مي سازد .
اين موضو ع نيز قابل دقت است كه ايمان نداشتن به يك مطلب چيزي نيست كه انسان بتواند با گفتارهاي تصنعي آنرا به كلي بپوشاند بخصوص اينكه سخن بر خلاف بسيار ي از اعمال مملو از ريزه كاريهايي است كه روح احساسات و فكر گوينده خواه نا خواه از خلال آن تجلي خواهد كرد .(8)
خلاصه اينكه طرز تفكر و كيفيت و رفتار و گفتار پدر ومادر و مربيان يكي از عوامل مهم ساختن شخصيت افراد است كسانيكه خود داراي ايمان واقعي و سجاياي انساني هستند اگر تربيت ديگران را به عهده بگيرند و صميمانه مجاهده نمايند مي توانند افرادي مؤمن و با فضيلت پرورند و آنانرا از مزاياي ايمان و اخلاقي خويش بر خودار سازند .
نهرو مي گويد :حضرت محمد صلي الله عليه واله از شهر مدينه پيامي براي حكمرانان و پادشاهان جهان فر ستاد و آنها را به قبول وجود خداي يگانه دعوت كرد لابد اين پادشاهان و حكمرنان حيرت كردند كه اين مرد گمنام كيست كه جرات كرده است براي آنها دستور صادر كند .
از فرستادن همين پيامها مي توان تصور كرد كه حضرت محمد صلي الله عليه واله چه اعتماد و اطمينان فوق العاده اي به خود و رسالتش داشته است . و توانست همين اعتقاد و ايمان را در مردم كشورش نيز به وجود آورد و به آنها الهام ببخشد بطوريكه آن مردان تواستنند بدون دشواري بر نيمي از جهان معلوم آن زمان مسلط گردند . ايمان و اعتماد به نفس چيز بزرگيست و اين ثمرات عالي را به وجود مي آورد .
گر نبود آزادگان را سرخط ايمان به دست اينهمه نقش عجب بر صحفه دوران نبود
پيامبر گرامي اسلام در ظرف بيست و سه سال مجاهده و كوشش پي گير برنامه اصلاحي خود را يكي پس از ديگري اجرا كرد و در پرتو ايمان به خداوند و استفاده صحيح از نيروهاي غرايز با تمام عادات نا پسند و خلقيات مذمومي كه بر مردم جاهليت حاكم بود و در طول چند نسل به آنها خو گرفته بودند مبارزه نمود صفات شخصيت ايشانرا به كلي تغيير داد و آنانرا به اوج عزت و عظمت رسانيد .(9)
دوست عزيزم:براي رسيدن به ايمان واقعي نياز به آگاهي دقيق از دستورات ديني و الهي است زيرا همانطور كه در تعريف ايمان آمده است كه ايمان حالتي است قلبي و رواني كه در اثر داشتن يك مفهوم و گرايش به آن حاصل مي شود (10)
اساس ايمان بر آگاهي است وزمانيكه آگاهي مطابق با فطرت و عقل انساني است گرايش و تمايل انسان به طرف آن زياد مي شود . بنابر اين براي بدست آوردن ايمان قوي در ارتباط با دستورات الهي بايد آگهي خود را در اين زمينه افزايش دهيم .
خواهر عزيزم : شما كه خواستار بهتر شدن وضعيت عبادت فرزندانتان هستيد بايد ايمان قويي در ارتباط با اين مسائل در شما ايجاد شود و ايمان نيز زماني بدست مي آيد كه شما آگاهي مناسبي در اين مسائل داشته باشيد پس بهترين راه مطالعه آثار و كتبي است كه در اين زمينه نوشته شده است .
در باره اسرارعبادت گفته شده است : مهمترين رازهاي عبادي طهارت خير است كه انسان جان شرا از هر چيز غير خداست پاك كند در باره نماز آمده است :
* اقم الصلاة لذكري *(11) نماز بخوانيد تا ياد مرا زنده كنيد كه من در ياد شما بوسيله نماز ظهور كنم و اگر ياد خدا به وسيله نماز در دلها ظهور كرد آن قلب مطمئن است زيرا يا د خدا دلها را آرام و مطمئن مي كند
* الا بذكر الله تطمئن القلوب * پس دل انسان نماز گزار مطمئن است چيزي اورا نمي هراساند هر گز از غير خدا نمي ترسد هيچ دشمني چه از درون و چه از بيرون نمي توا ند او را بهراساند زيرا اهل نمازياد حق هستند و ياد حق عامل طمئا نينه است .
در سوره معارج در باره اسرار نماز مي فرمايد :
*ان الانسان خلق خلوعا اذا سد الشر جزوعا واذا مسه الخير منوعا الامصلين *(12) انسان طبعا موجود سخت حريص و بي صبر است اگر رنج و شري به اورسد جزع و بيتابي مي كند و صبر را از دست مي دهد و اگر خيري به او رسد سعي و مي كند به ديگران نرساند اما نماز گزار اينگونه نيستند
مطمئن كيانند ؟
* الذين هم علي صلوتهم دائمون*
آنان همواره نمازشان درا مي خوانند و هرگز نما زرا تر ك نمي كنند و به بركت نماز اينچنين خواهند بود .
• الذين هم في اموالهم لسائل و المحروم *(13) نماز گزار كسي است كه مال او حساب شده است و ديگران در مال او سهمي دارند ديگران دو عده هستند :
-عده اي سائل اند كه روي سئوال دارند و عده اي روي سئوال ندارند ( محروم ) يا دسترسي ندارند .
• والذين يصدقون بيوم الدين ( 14)*نماز گزاران كساني هستند كه به قيامت باوردارند چو ن ياد معاد است كه انسان را طاهر مي كند و همه مشكلات بر اثر فراموشي قيامت است .
• والذين هم لاامانتهم و عهدهم راعون ( 15)*آنانكه امانتهاي خود را چه مالي و چه غير مالي رعايت مي كنند و تعهداتي را كه دارند چه بين خود و چه بين ديگران عمل مي كنند .
• والذين هم شهاداتهم قائمون ( 16)*كسانيكه در شهادتهاي خود ايستادگي مي كنند اگر به وحدانيت حق شهادت مي دهند مي ايستند اگر به رسالت حق شهادت مي دهند مي ايستند اگر در ديگر مسائل حقوقي شهادت مي دهند ايستادگي مي كنند اهل ايستادگي اند اهل قيامند .
• الذين هم علي صلاتهم يحافظون ( 17)*آنها مواظب نماز خويش اند واوقات نما زرا حفظ مي كنند
• اولئك في جنات مكرمون ( 18) *اينها در بهشت اندكه از كرامت الهي برخوردار ند (19)
دوست عزيز : آثار نما زرا بر شمرديم ما كه محب نماز هستيم و دوست داريم ديگران و فرزندان نيزنما زرا دوست داشته باشند بايد آثار نما زرا درما ببينند تابه به طرف نماز كشش پيدا كنند پس بهتر است قبل از هر چيز ايمان خود را قوي كنيم تا در سايه آن هم خود پرورش پيدا كنيم و هم بتوانيم ديگران را تحت پرورش صحيح خود قرار دهيم چرا كه در حديث داريم به غير زبانهايتان مردم را به به راه درست هدايت كنيد .
البته بايد خاطرنشان كنيم كه براي نفوذ در دلها اسلوبها و روشهاي خاصي است كه بايد ا زآنها بهره گرفت.
خواهرعزيزم : براي اينكه بتوانيد فرزندان خود را مطيع فرمانهاي الهي كنيد و صحبت شما در اين زمينه در آنها موثر افتد بايد اينرا در نظر داشته باشيد كه اگر ما تصور كنيم راه نفوذ در افكار ديگران تنها از طريق آشنائي با استد لالات قوي و غيز قابل انكار در هر موضوع و يا موش كافي در ذكر محاسن و معايب امور مورد نظر است سخت در اشتباه خواهيم بود زيرا استدلالات هر قدر قوي ومنطقي باشد تنها با بخش آگاه روح انسان سروكار دارد در حاليكه بخش مهم روح مرحله ناخود آگاه يا نيم آگاه است كه نفوذدر آن تنها از طريق استد لال ممكن نيست بنابر اين بايد غير از عقل عواطف مخاطب را به سوي اهداف خود بسيج كرد تا تا ثير مطلوب بدست آيد و نيز بايد كوشيد كه زمينه ي پيش نيايد كه عقل و عواطف در دو جناح متضاد قرار گيرند بلكه عواطف بايد در همان سمت قرار گيرندكه عقل قرار گرفته است و براي نيل به اين مقصود بايد از طريق زير براي بر انگيختن عواطف استمداد جست .
1- نام هر كس مطبوعترين كلمه و موزون ترين نغمه هاي براي اوست بايد از ذكر نام او با احترام براي برانگيختن عواطفش استمداد جست در ميان نامهاي آنچه بيشتر مورد علاقه و موجب احترام اوست بايد انتخاب كرد .
در روايات نيز داريم كه انسانرا در پيش روي او بايد با كنيه نام برد ( كنيه احترام آميزترين اسامي در نزد عرب است ) و در حالات پيامبر اسلام نيز نقل شده است كه او هر كس را به بهترين نام صدا ميكرد و حتي براي كسانيكه كنيه اي نداشتند خود او كنيه اي مناسب انتخاب ميكرد .
2- بايدبه افراد مجالي داد نخست سخنان خود رابگويند و با كمال دقت به سخنان آنان بايد گوش داد اين عمل پيش از هر چيز نشان ميدهد كه شخص راستي پي جوي حقيقت است بعلاوه دلسوز نيز هست و براي افكار طرف مقابل احترام و شخصيت قائل مي باشد و هر يك از اين سهم موثري در برانگيختن عواطف او دارد .و از همه اينها گذشته هر كس به طور طبيعي تمام نيروي خود را قبل از همه چيز متمركز در بيان عقيده و استدلالات خود مي نمايد و تمام فكرش اينست كه آنچرا در مقر خود دارد آشكار سازد و مسلم است كه در چنين موقعي هيچگونه آمادگي براي پذيرش حرف ديگران ندارد بنابراين بيان مطالب و ذكر استدلالات ما پيش از آنكه او تخليه كامل گردد : در ست به اين مي ماند كه در زمين پراز خاك و خاكشان و علف هرزه بخواهيم بذرافشاني كنيم از همه گذشته بسيارمي شو دكه افراد عقدهايي دارند كه با ذكر مطالبشان گشوده مي شود و به صورت يك فرد عادي آماده شنيدن حرف حق در مي آيند در حالات پيامبر اكرم صلي الله عليه واله نيز مي خوانيم كه آنها كاملا مجالي سخن به طرف مقابل مي دادند.
3- ابراز اشتياق به آنچه مورد علآقه است و سخن گفتن ازآنها در تحريك عواطف افراد سهم به سزايي دارد در حالات پيامبر اكرم صلي الله عليه اله مي خوانيم گاهي كه با بعضي ياران تنها مي شدند از مسائل خانوادگي و همسر و فرزندان و آنچه مورد علاقه آنها بود سؤال ميكرند.
4- موارد قابل نخستين يا قابل گفتار طرف را بايد يادآور شد و ا زآن با اهميت مناسب خود ياد كرد تا روح وي آماده پذير ش نقاط ضعف و اشتباه گردد .
5- دلسوزي عملي به معني واقعي يكي از مهمترين عوامل بر انگيختن عواطف ديگران و آماده ساختن زمينه فكري آنان براي پذيرش مسائل اصولي است آنها اگر دلسوزي عملي از گوينده اي ببنند ممكن است سخنان او را حتي اگر استدلالات آن كاملا مورد قبول آنان نباشد بپذيرند و فكر و فهم خود را تخطه كنند و به خود بقبولانند كه نظرات او صاشب و هر گونه پيشنها داو به نفع آنان مي باشد اگر سخنان پيامبر اكرم صلي الله عليه واله با آن استقبال شديد و عجيب مواجه مي شد يك دليل آن اين بود كه هر كس كه با او صحبت ميكرد او را دلسوز واقعي خو د تشخيص مي داد تا آنجا كه عدم گرايش بعضي از مردم به راه حق به صورت عقده مهلكي در وجود پيامبر خود نمايي مي كرد *و لعلك باخع نفسك علي آثارهم ان هم يومنوا بهذا الحديث اسفا (20)*گويا مي خواهي خود را بخاطر ايمان نياوردن آنها مدرك كني .
در سيره آن حضرت مي خوانيم *ماكان ياتيه احد حر , او عبد , او امه الاقام معه في صاحبته *هر كس نزد او مي آمد چه آزاد و چه برده و كنيز همراه او بر مي خواست و براي انجام كارش به او كمك مي نمود .
6- طرز ياد آوري اشتباهات بايد آنچنان باشدكه اگر عواطف طرف را به نفع گوينده بر انگيخته نكند ؛لااقل جريمه دار هم شمايد به همين دليل بايد تا آنجا كه ممكن است اشتباهات را از طريق غير مستقيم تذكر داد .
7- داستان معروف تعليم و ضو دادن امام حسن و امام حسين عليهم السلام به پيرمردي كه وضو درست نمي گرفت يكي از لطيف ترين و روشن ترين نمونه هاي روش غير مستقيم است .
عباراتي از قبيل در آيا فكر نمي كنيد ؛ اگر چنين باشد بهتر است ؟ آيا بهتر اين نيست كه چنين كنيم ؟ و من گاهي كار خود را به اين صورت انجام مي دهم و مانند اينها همه عباراتي است كه مي تواند اشتباهات را به طور غير مستقيم يا دآور شود ونتيجه عالي ا زآن عايد گردد.
هرگز نبايد حس لجاجت كسي را به جهت بر انگيخت واگر در باره موضوعي كه مورد اصلي بحث نيست اصرار دارد يا از چنين موضوعي انتقاد مي كند به جاي مخالفت با او در انتقاد يا تعريف و دفاع ا زآن بطور صحيح هما هنگي شو دبا اين عمل او را كاملا خلع سلاح كرده دعوت به فكر بيشتر مي كند
مثلا اگر ما مي خواهيم كسي را به سوي اسلام دعوت كنيم و ببينيم او درباره مسلمانان و وضع آنها تفكر منفي دارد و روي آن سخت ايستاده است نبايد از وضع مسلمين زياد دفاع كنيم بلكه خود مانيز با او هماهنگ شده پاره اي ازانتقادات اصولي را ذكر كنيم ( البته بدون زياده روي و افراط ) و سپس مطلب اصلي خود را گرفته دنبال نباشيم مسلما زودتر به نتيجه خواهيم رسيد (21)
دوست عزيز در ارتباط با فرزنتان اين نكته را يا دآوري مي شويم كه فرزند دختر به خاطر روحيه لطيفي كه دارد نياز بيشتري به مهر و عطوفت دارد و بهتر است اين نيا زاو را به هر صورتي كه اومي پسندد به شكل نوازش درست ( با صحبت مادرانه دستش را در دستانتان بگيرد و با او صحبت كنيد ) و يا با صحبتهاي صميمانه و عاطفي ارضاء كنيد . در تعاليم ديني نيز به اين اصل توجه شده است طوريكه پيامبر اكرم مي فرمايند :آنكه بازار برود و ارمغاني بخرد و به خانه ببرد در تقسيم از دختران آغاز كند (22)
و امام رضا عليه السلام مي فرمايند : خداوند متعال نسبت به زنان مهربانتر از مردان است ..... و هر كس زني از خويشان خود را شاد كند بيگمان خداوند در روز رستاخيز اورا شاد سازد (23)/ح
منابع
1-مستدرك 2 , ص 625
2-جوان از نظر عقل و احساسات , آقاي فلسفي , جلد 1 , ص 129
3-وسايل 5 , ص 115
4-غرر الحكم , حضرت علي عليه السلام
5-جوانا ز نظر عقل و احساسات , آقاي فلسفي , جلد 1 ص 455
6-روضه كافي , ص 93
7-جوان از نظر عقل و احساسات , آقاي فلسفي ص 165
8-زندگي در پرتو اخلاق , ناصر مكارم شيرازي ص 335 336
9-جوان از نظر عقل و احساسات , آقاي فلسفي ص 164 ,165
10- آموزش عقايد مصباح يزدي ( 3-2-1)ص,334
11- قرآن كريم سوره مباركه طه , آيه 14
12- قرآن كريم سوره مباركه معارج آيه 19-28
13-قرآن كريم سوره مباركه معارج 23
14-قرآن كريم سوره مباركه معارج 26
15-قرآن كريم سوره مباركه معارج آيه 35-32
16- قرآن كريم سوره مباركه معارج آيه 33
17-قرآن كريم سوره مباركه معارج 34
18-قرآن كريم سوره مباركه معارج آيه 35
19-اسرار عبادت , آيت الله جوادي آملي , ص 40 - 43
20 قرآن كريم , سوره مباركه كهف آيه 6
21-زندگي در پرتو اخلاق , ناصر مكارم شيرازي ص 229 334
22-وسائل الشيعه21/514
23-همان 21/367 |