پرسش:
مدت کوتاهي است که با پسرعمه ام ازدواج کردم. رفتار خانواده شوهر با من بسيار بد است و به اندازه اي که به شوهرم علاقه دارم، او به من علاقه ندارد.
پاسخ:
بايد بدانيد، زندگي در اين دنيا در كام هيچ كس براي ابد شيرين نخواهد ماند. ما همه مسافراني هستيم كه چند روزي در اين دنيا رحل اقامت ميافكنيم و بايد به فردايي بينديشيم كه تمامي ندارد و آغاز راه است، بنابراين نه ميتوان به خوشي دنيا دل بست و نه ميتوان غم را جانشين او قرار داد. تمام انسانها به جز معصومين(ع) در معرض طغيان و عصيان هستند و نميتوان كسي را يافت كه از هر جهت كامل باشد، پس كمال نزد انسانها از امور نسبي است و هر كس به اندازه تلاشي كه ميكند و به تهذيب نفس و اخلاق ميپردازد از آن بهره ميبرد و از ديگران متمايز ميشود.
قرآن ميفرمايد: "كل نفس بما كسبت رهينه". نفس مرهون رفتار و كردار ماست كه كسب ميكنيم. هر انساني اگر بخواهد به درمان خويش مشغول شود، گويا هرگز وقت حسابرسي بر اعمال ديگران را نخواهد يافت.
خواهر گرامي! شما اينك به زندگي مشتركي روي آوردهايد كه هم فراز دارد و هم نشيب، غمها و شاديها در زندگي مشترك تقسيم ميشوند و گذشت و چشم پوشي لااقل در يك طرف بايد باشد، تا زندگي از ثبات وق رار لازم برخوردار شود. اگر انسان بخواهد به چشم بدبيني، طعنه، حساسيت، اضطراب به دنياي اطراف خود بنگرد، همه چيز را معيوب ميبيند و اين درست بر عكس شيوه و رفتار معصومين گرامي است. داستانهاي فراواني از تاريخ نقل شده است كه ائمه معصومين و حتي شخص نبي مكرم اسلام(ص) در مقابل آزار و اذيت افراد جاهل و نادان با رويي خوش به استقبال آنان ميرفتند و به آنها دعا نيز ميكردند و ما بايد با تأسي از همان رفتار و اعمال در دلها نفوذ كنيم، نه كه براي خود دشمن درست كنيم. خدا را شكر كنيد كه از زندگيتان راضي هستيد و نيز وصلتي كه با پسر عمه كرديد بايد در روابط عاطفي شما و عمه تان تأثيري بيش از پيش بگذارد، نه اين كه با چشم كدورت و بدبيني حركات و رفتار آنان را زير نظر بگيريد.
ازدواج موجب علاقهمندي صحيح و عاقلانه دو طرف نيست به يكديگر ميشود ولي ممكن است علاقه يكي از طرفين نسبت به ديگري بشتر و يا كمتر باشد و اين طبيعي است، مردها معمولاً معذورند و علاقه خود را در پنهان و باطن نگاه ميدارند و كمتر حاضر به بروز آن نزد همسر ميشوند ولي اگر زني همسر خود را بيش از حد دوست داشت نبايد منتظر باشد كه مرد او نيز چنين علاقهاي را به او دشاته باشد، زيرا كه در بعضي از افراد جنبههاي عاطفي آنها بيشتر از افراد ديگر است و طبعاً عاطفهمندان بيش از ديگران به زحمت ميافتند و رنج بيشتري ميبنرد. پس اولاً نبايد فكر كنيد كه شوهرتان كمتر به شما علاقهمند است و ثانياً بر فرض صحّت چنين مسئلهاي نبايد موجب نگراني و اضطراب شود، ممكن است به مرور زمان و تغيير احوال اوضاع طبيعي شده توقعات و خواسته ها تعديل شود. اما فرموديد چيزي كه بيش از همه مرا آزار ميدهد ترس همسرتان از مادرش است! شايد همسرتان احترام بيش از حد به مادر ميگذارد، يك فرزند حق ندارد به مادرش حرف بزند اين كه ايشان به مادرشان احترام ميگذارند نقطه قوتي در زندگي شما به شما مي آيد. شما بايد احترام بزرگترهاي شوهرتان، چون مادر شوهر و پدر شوهر را نگاه داريد، تا نتيجه خوبي بگيريد. پس از امروز به بعد عينك بدبيني را در آوريد و به جاي آن عينك خوش بيني بگذاريد زيرا چنين افرادي چون شما اگر نخواهند در خود تغييري بدهند هميشه با خود درگير شده و روزگار خود و همسر و فرزندان را سياه خواهند كرد. زود رنجي يا بي خيالي قابل درمان است./ح |