پرسش:
چرا در بعضي از خانواده ها هيچ احساسي وجود ندارد؟
پاسخ:
خوب مي داني كه در دوران نوجواني، كه دوران "بحران هويت" ناميده شده است، قرارداري. و طبيعي است كه چنين احساسي در وجودت فوران داشته باشد.
دوران نوجواني دوران رشد عواطف و احساسات است. در اين دوران، عواطف و احساسات به اوج خودش مي رسد. عواطف و احساسات در اين دوران، نسبت به دوران كودكي و بزرگسالي، به شدت افزايش مي يابد. اين عواطف مخصوص دوران بلوغ و نوجواني است (دوران بين 10- 15 سالگي). محرك هاي بلوغ در اين دوران بسيار قوي و شديد است، و هيجانات و احساسات خيلي تندي در نوجوان ايجاد مي كند.
اغلب نوجوانان در اجتماع دوستان خودشان خوشحال و خندان هستند، اوقات خودشان را به شوخي و خنده مي گذرانند، و طبعاً انتظار دارند كه در خانواده نيز چنين حالاتي وجود داشته باشد. ولي وقتي به خانه مي آيند، و محيط خانه را با محيط دوستان بسيار متفاوت و متعارض مي بينند، دلزدگي و خستگي و ملامت به سراغشان مي آيد. مضاف بر اين كه اعضاي خانواده (پدر ـ مادر ـ برادر و خواهر و ...) نيز ممكن است به دليل اشتغالات گوناگون، و فشارهاي كاري، و سختي هاي زندگي، اوقاتي كه در خانه هستند، بيحوصله باشند. و ارتباط معقول و سنجيده اي نتوانند با فرزندان نوجوان خودشان برقرار كنند. البته بزرگترها قصدي ندارند، ولي بدليل ناآگاهي، و يا غفلت، و يا خستگي و كدورت، و مشكلات شديد رواني، عصبي، اجتماعي و اقتصادي و .... ، نمي توانند شرايط بحراني نوجوان خودشان را كه مي خواهد از دوران كودكي به نوجواني، و سپس با گذر از بحران نوجواني، به دوران عقلگرايي جواني وارد بشود، درك كنند.
اضافه بر اين، ممكن است به دليل اختلافات خانوادگي، مشاجرات خانوادگي نيز وجود داشته باشد. در اين صورت، مشاجرهها و ناسازگاريهاي والدين، اثر بسيار نامطلوبي در روحيه نوجوان باقي مي گذارند؛ و نوعي اضطراب و نگراني برايش به وجود ميآورد، كه براي جسم و روانش بسيارمضر است.
در اين دوران، موقعيت والدين و طرز رفتار آنها، و نيز طرز رفتار خواهران و برادران، مي تواند آثار مطلوب و يا نامطلوبي در نوجوان داشته باشد. و نامطلوب بودن اين آثار، مي تواند ترس را كه يكي از عواطف دوران نوجواني است، در او افزايش دهد: ترس از انتخاب شغل مناسب، و عدم آمادگي براي قبول مسؤوليت هاي اجتماعي، ترس از شروع زندگي مستقل، و به دور از تسلط والدين، و ترس از افشاي مشاجرات، و احساس عدم خواستگاري (ترس و نگراني از مورد قبول واقع نشدن جنس مخالف، در حين معاشرت، و قبل و بعد از آن، و ترس از ناسازگاري و عدم تفاهم در زمان ازدواج، و پس از آن و... .) (1)
اكنون كه شما دختر خوبم،به اين حد از رشد و بالندگي رسيده اي كه چنين احساسات پاك و قلبي با صفا و عطوف و مهربان داري، بدان كه چنين چيزي كه تو فكر مي كني نيست، امكان ندارد كه افراد احساس و عاطفه نداشته باشند. زيرا عواطف و احساسات، بخشي از شخصيت انسانهاست. و شخص بدون عاطفه و احساس، انسان نيست، حال اين عاطفه و احساس او ممكن است درجهت خاصي هدايت شود، و براي افراد خاصي مصرف شود. البته عاطفه و احساس در اشخاص متفاوت است؛ در برخي بيشتر نمود ظاهري دارد، و در برخي نمود ظاهري ندارد، و بيشتر جنبه قلبي دارد. به عبارت ديگر، ظاهرش نشان نمي دهد، ولي در باطن بسيار علاقه و محبت دارد. قطعاً اعضاي خانواده شما نيز از اين عواطف و احساسات برخوردارند؛ ولي ممكن است كمتر تبلور شود و بروز و نمود پيدا كند.
از طرف ديگر، تو در سني هستي كه به ابراز عاطفه و احساس و عشق و محبت، بسيار نيازمند هستي. البته اين حق مسلم و قطعي هر دختر نوجواني است، ولي واقعيت ها را بايد پذيرفت، و با آن كنار آمد. شخصيت افراد را نمي توان تغيير داد. ممكن است شما دختر خوبم در دوران كودكي، از محبت كافي بهره نبرده باشي؛ و احساس امروز تو در دوران نوجواني، معطوف به كمبودگذشته است؛ كه باز هم حق توست، و ما با همه وجود با تو ابراز همدردي مي كنيم. اما احتمال مي دهيم كه بستگان شما نيز مشكلاتي داشته باشند، كه بايد آنها رادرك كني، و سعي كني شخصيت حقيقيشان را بشناسي.
همه پدران و مادران وبزرگترها، با همة وجودشان، فرزندانشان را دوست دارند، و مايلند كه فرزندانشان لبريز از محبت و عشق گردند. ولي گاهي مسير جريان حوادث، و اتفاقات زندگي، آنچنان كلافه شان مي كند، كه قدرت هر گونه تفكر و تدبير و انديشه و فكر را درباره زندگي فرزندانشان، از آنان سلب مي كند.
حميده جان، توصيه مي كنيم كه اگر پس از مطالعه اين يادداشت باز هم قلب نازنين و نازكت آرام نگرفت، و شادابي و طراوت پيدا نكرد، تماس حضوري يا تلفني بگير، و درد جانكاهي را كه تو را به اين قضاوت كشانده است، با مشاور مؤسسه در ميان بگذار. مطمئن باشد كه امين خوبي خواهيم بود./ح
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع و مآخذ :
1. براي آگاهي بيشتر به كتاب "بلوغ و دگرگوني هاي آن" نوشتة "فرزانه صمدي" مراجعه كن.
|