پرسش:
آيا خداوند نور است؟ چگونه ممكن است نور، توانايي آفرينش زيباييها و موجوداتي را داشته باشد؟
پاسخ:
ابتدا بايد معناي نور را ذكر كنيم، سپس ببينيم ميتوان بر خدا نور اطلاق كرد؟
نور عبارت است از آن چه در ذات خود ظاهر و روشن باشد و از نظر آثار بيروني هم روشن كنند? غير خود باشد.
اين مفهوم مصاديق گوناگوني دارد كه در شدّت و ضعف، صدق مفاد آن متفاوت ميشود، مثلاً ميتوان بر خورشيد اطلاق نور كرد و بر يك لامپ روشن نيز ميتوان نور گفت، زيرا هم خورشيد و هم لامپ در ذات و گوهر خود ظاهر و روشن بوده و روشن كنند? غير نيز ميباشند.
ناگفته نماند هر چه در ذات خود ظاهر و روشن است و هر چيزي را ظاهر و روشن ميسازد، هر چند روشنگر سؤال، راه معنوي و باز نمودن يك حقيقت باشد، نور است و بر آن نور اطلاق ميشود، به همين دليل گفته ميشود: علم نور است، زيرا هم در ذات خود ظاهر است و هم در پرتو علم است كه ميتوان بسياري از راهها را شناخت و مجهولات را كشف كرد. علم روشنگر است.
بنابر اين نبايد پنداشت كه واژه نور تنها بر امور حسي اطلاق ميگردد، بلكه اين تنها يكي از مصاديق بارز و روشن اين واژه است.
با توجه به اين توضيح، ميتوان بر وجود و هستي نيز نور اطلاق كرد، زيرا وجود در ذات خود امري ظاهر و روشن بوده و با تعلق وجود اشيا آنها نيز ظاهرگري و روشنگري ميكنند. اشيا از عدم (كه تاريكي است) به صحنه هستي و وجود (كه نور است) درميآيند.
به هر حال نور هم بر نور حسي اطلاق ميشود و هم بر نور فراحسي و چه بسا كه نور حسي از نور غيبي فروغ و نور ميگيرد
قرآن نيز خدا را به نور توصيف فرموده است"الله نور السموات و الارض؛(1) خداوند نور آسمانها و زمين است".
اگر بخواهيم براي ذات پاك خدا نتيجه و تمثيلي از موجودات حسي جهان انتخاب كنيم، جز از واژه نور نميتوان استفاده كرد، زيرا خدايي كه پديد آورند? تمام جهان هستي است، روشني بخش عالم آفرينش است.
همه موجودات زنده به بركت فرمان او زندهاند و طفيل هستي اويند و از تجلي الهي، از كتم عدم، به صحراي وجود زدهاند. و همه مخلوقات بر سر خوان نعمت او هستند. اگر لحظهاي چشم لطف خود را از آنها بازگيرد، همگي در ظلمت فنا و نيستي فرو ميروند.
هر موجودي به هر نسبت بااو ارتباط دارد، به همان اندازه نورانيت و روشنايي كسب ميكند.
قرآن نور است، چون كلام او است و روشن كنند? تاريكيها. آئين اسلام نور است، چون آيين خدا است. پيامبران نورند، چون فرستادگان اويند. امامان معصوم انوار الهي هستند، چون حافظان آيين او بعد از پيامبرانند و ... بنابر اين خداوند نور آسمانها و زمين است.
اگر نور را به معناي وسيع كلمه به كار ببريم، يعني هر چيزي كه "ذاتش ظاهر و آشكار باشد و ظاهر كننده غير". در اين صورت به كار بردن كلمه نور در ذات پاك او جنبه تشبيه هم نخواهد داشت، چرا كه چيزي در عالم خلقت از او آشكارتر نيست و تمام آن چه غير او است، از بركت وجود او آشكار است".
امام حسين در دعاي عرفه ميگويد: آيا آشكارتر از تو چيزي وجود دارد كه از آن به تو برسم؟! تو كي پنهان بودي تا تمنا كنم تو را و از چيزي غير تو به تو برسم؟! كي دور بودي تا چيزي ديگر مرا به تو نزديك نمايد.(2)
در قسمت چهل و هفتم از دعاي جوشن كبير (كه مجموعهاي از صفات خدا است) ميخوانيم: "يا نور النور، يا منوِّر النور، يا خالق النور، يا مدبِّر النور، يا مقدِّر النور، يا نور كلِِّ نور، يا نوراً قبل كل نور، يا نوراً بعد كل نور، يا نوراً فوق كل نور، يا نوراً ليس كمثله نور"(3)
اي نور نورها، اي روشن بخش روشناييها، اي آفرينند? نور، اي تدبير كنند? نور، اي تقديركنند? نور، اي نور هم? نورها، اي نور قبل از هر نور، اي نور بعد از هر نور، اي نوري كه برتر از هر نوري و اي نوري كه همانندش نوري نيست".
به اين ترتيب همه انوار هستي از نور خداوند مايه ميگيرد و به ذات پاك او منتهي ميشود، بنابر اين هيچ اشكالي ندارد كه بر خداوند، نور به معناي وجود اطلاق شود. چنين وجود مطلقي ميتواند آفرينند? تمام موجودات و تمام زيباييهاي عالم باشد، زيرا زيباييهاي عالم، جزئي از عالم خلقت و هستي هستند، بلكه در ديد يك عارف و عاشق به خداوند، جهان هستي چيزي جز زيبايي نيست. /ح
گربه اقليم عشق روي آري همه آفاق گلستان بيني
پي نوشت:
1 - نور (24)، آيه 35.
2 - محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، ج 95، ص 226؛ سيد بن طاووسي، اقبال الاعمال، ص 349.
3 - بحار الانوار ، ج 91، ص 390؛ ابراهيم بن علي عاملي كفعمي، البلد الامين، ص 406.
|