پرسش:
«عمره قضا» شامل چه اتفاقاتي بود و چه بركاتي براي اسلام داشت؟
پاسخ:
طبق يكي از مواد قرارداد حديبيه، برنامه اين بود كه مسلمانان در سال آينده مراسم عمره و زيارت خانه خدا را آزادانه انجام دهند، ولي بيش از سه روز در مكه توقف نكنند و در اين مدت سران قريش و مشركان سرشناس مكه از شهر خارج شوند (تا هم از درگيري احتمالي پرهيز شود، و هم آنها به خاطر كينه توزي و تعصب ياراي ديدن منظره عبادت توحيدي مسلمانان را نداشتدند آنرا نبينند!).
پيامبر(ص) با يارانش محرم شدند، و با شترهاي قرباني حركت كردند، و تا نزديكي «ظهران» رسيدند، در اين هنگام پيامبر يكي از يارانش را به نام «محمد بن مسلمه» با مقدار قابل ملاحظه اي از اسبهاي سواري، و اسلحه پيشايش خود فرستاد، هنگامي كه مشركان اين برنامه را ملاحظه كردند شديداً ترسيدند، و گمان كردند كه حضرت(ص) مي خواهد با آنها نبرد كند و قرار داد دهساله خود را نقض نمايد، اين خبر را به اهل مكه دادند، اما هنگامي كه پيامبر(ص) نزديك مكه رسيد، دستور داد تيرها و نيزه و سلاحهاي ديگر را به سرزميني كه «ياجج» نام داشت منتقل سازند، و خود و يارانش تنها با شمشير، آنهم غلاف كرده وارد مكه شدند.
اهل مكه هنگامي كه اين عمل را ديدند خوشحال شدند كه به وعده وفا شده (گويا اقدام پيغمبر هشداري بود براي مشركان كه اگر بخواهند نقض عهد كنند و توطئه اي بر ضدمسلمانان بچينند آنها قدرت مقابله با آن را دارند).
رؤساي مكه از مكه خارج شدند تا اين مناظر را كه براي آنها دلخراشي بود نبينند، ولي بقيه اهل مكه از مردان و زنان و كودكان در مسير راه، و در پشت بامها، و در اطراف خانه خدا جمع شده بودند تا مسلمانان و مراسم عمره آنها را ببينند.
پيامبر(ص) با ابهت خاصي وارد مكه شد، و شتران قرباني فراواني همراه داشت، با نهايت محبت و ادب با اهل مكه رفتار كرد، و دستور داد مسلمانان به هنگام طواف با سرعت حركت كنند و جامعه احرام را كمي كنار بزنند، تا شانه هاي نيرومند و سطبر آنها آشكار گردد، و اين صحنه در روح و فكر مردم مكه به عنوان دليل زنده اي از قدرت و قوت و رشادت مسلمانان اثر گذارد.
رويهمرفته «عمر قضاء» هم عبادت بود، هم نمايش قدرت، و بايد گفت كه بذر «فتح مكه» كه در سال بعد روي داد در همان ايام پاشيده شد، و زمينه را كاملاً براي تسليم مكيان در برابر اسلام فراهم ساخت.
اين وضع به قدري براي سران قريش ناگوار بود كه پس از گذشتن سه روز كسي را خدمت پيامبر(ص) فرستادند كه طبق قرارداد بايد هر چه زودتر «مكه» را ترك گويد.
جالب اينكه پيغمبر(ص) زن بيوه اي را از زنان كه با بعضي از سران معروف قريش خويشاوندي داشت به ازدواج خود درآورد تا طبق رسم عرب پيوند خود را با آنها مستحكم كرده و از عداوت و مخالفت آنها بكاهد.
هنگامي كه پيامبر(ص) پيشنهاد خروج از مكه را شنيد فرمود من مايلم براي مراسم اين ازدواج غذائي تهيه كنم، و از شما دعوت نمايم، كاري كه اگر انجام مي شد نقش مؤثري در نفوذ بيشتر پيامبر(ص) در قلوب آنها داشت، ولي آنها نپذيرفتند و اين دعوت را رسماً رد كردند./ح |