پرسش:
داستان «ليلة المبيت» چيست؟
پاسخ:
هنگامي كه مشركان تصميم به قتل پيامبر گرفتند، جبرئيل فرود آمد و به پيامبر دستور داد كه شب را در بستر خويش نخوابد.
پيامبر شبانه به سوي غار (ثور) حركت كرد و سفارش نمود علي(ع) در بستر او بخوابد (تا كساني كه از درز در مراقب بستر پيامبر(ص) بودند او را در بسترش خيال كنند و تا صبح مهلت دهند و او از منطقه خطر دور شود).
مفسر معروف اهل تسنن «ثعلبي» مي گويد هنگاميكه پيغمبر اسلام تصميم گرفت مهاجرت كند، براي اداي دينهاي خود و تحويل دادن امانتهائي كه نزد او بود «علي»(ع) را بجاي خويش قرار داد و شب هنگام كه مي خواست بسوي غار «ثور» برودو مشركان اطراف خانه او را براي حمله به او محاصره كرده بودند، دستور داد علي(ع) در بستر او بخوابد و پارچه سبز رنگي (برد حضرمي) كه مخصوص خود پيغمبر بود روي خويش بكشد، در اين هنگام خداوند به «جبرئيل» و «ميكائيل» وحي فرستاد كه من بين شما برادري ايجاد كردم و عمر يكي از شما را طولاني تر قرار دادم، كدام يك از شما حاضر است ايثار به نفس كند و زندگي ديگر را بر خود مقدم دارد، هيچكدام حاضر نشدند. به آنها وحي شد اكنون علي(ع) در بستر پيغمبر من خوابيده و آماده شده جان خويش را فداي او سازد به زمين برويد و حافظ و نگهبان او باشيد.
هنگاميكه جبرئيل بالاي سر و ميكائيل پائين پاي علي(ع) نشسته بودند جبرئيل مي گفت «به به آفرين به تو اي علي(ع) خداوند بواسطه تو بر فرشتگان مباهات مي كند».
و در اين هنگام اين آيه نازل شد. «بعضي از مردم با ايمان و فداكار جان خود را در برابر خشنودي خدا مي فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است» بقره/207. و بهمين دليل آن شب تاريخي بنام «ليلة مبيت» ناميده شده است.
ابن عباس مي گويد اين آيه هنگاميكه پيغمبر از مشركان فرار كرده بود و با ابوبكر بسوي «غار» مي رفت درباره علي(ع) كه در بستر پغمبر خوابيده بود نازل گرديد.
«ابو جعفر اسكافي» مي گويد همانطور كه «ابن ابي الحديد» در «شرح نهج البلاغه» جلد 3 صفحه 270 ذكر كرده است جريان خوابيدن علي(ع) در بستر پيغمبر به تواتر ثابت شده و غير از كسانيكه مسلمان نيستند و افراد سبك مغز آنرا انكار نمي كنند.
به هر حال هنگامي كه صبح شد و مشركان به خانه ريختند و جستجو كردند علي(ع) را در بستر پيامبر(ص) ديدند و به اين ترتيب خداوند نقشه هاي آنان را نقش بر آب كرد، صدا زدند پس محمّد(ص) كجاست؟ فرمود نمي دانم آنها به دنبال ردّ پاي پيامبر حركت كردند./ح |