پرسش:
معرفت ا... و معرفت معصومين را چگونه به دست آوريم يا بخواهيم؟
پاسخ:
معرفت ا... و معرفت معصومين عليهم السلام در ارتباط با يكديگرند به هر كدام كه انسان معرفت يابد، به شناخت ديگري نيز ميتواند دست يابد (دل اگر خدا شناسي همه در رخ علي بين به علي شناختم من به خدا قسم خدا را) اما اين پيمودن طريق، نيازمند تفكر و مجاهده و مبارزه با نفس است كه به توضيح آن خواهيم پرداخت.
تفكر و انديشه در نعم الهي كه سراسر هستي را فرا گرفته، همراه با دقت نظر و ژرفنگري در جزئيات و ريزهكاريها و اسراري كه در هر يك از آنها نهفته است، كافي است تا حس شكرگزاري را در انسان برانگيزد و او را بدنبال عرفان و شناخت مبداء اين نعمتها رهنمون كند.
بررسي راز آفرينش انسان، چگونگي عملكرد دستگاهها و اندامهاي بدن، از همه مهمتر معماي حيات و قدرت روح و توانايي عقل كه همة صاحبان خود را از درك خود عاجز كرده، موجب ميگردد كه بياختيار انسان لب به تسبيح و تنزيه و حمد ثناي خالق هستي گشايد و در پيشگاه عظمتش سر تعظيم فرود آورد. از اينروست كه پيامبر ( ميفرمايد: "من عرف نفسه فقد عرف ربه." كسي كه خودش را بشناسد، خداي خويش را شناخته.
اين چنين نگرش و توجهي به جهان هستي هم موجب ارتقاء سطح معرفت و آگاهي انسان نسبت به آفريدگار جهان ميگردد و هم شعله عشق به خدا و شوق و اشتياق بندگي او را در اعماق قلب انسان فروزانتر ميكند.
ذكر و ياد خدا در همة احوال و لحظات، صبر و شكيبايي به هنگام مصيبت و سختي، شكر و ياد خدا به هنگام و خود نعمت حالت خضوع و خشوع به هنگام عبادت و راز و نياز با خدا، خود دعوت به شناخت و معرفت پروردگار عالميان است.
قرآن ميفرمايد: "خردمندان آنان هستند كه در هر حال، قيام، قعود و به هنگام خوابيدن به ياد خداوند هستند.2
از جمله آثار تقوا روشنبيني است. و اتقوا ا... و يعلمكم ا...، تقواي الهي پيشه كنيد، آنگاه خداوند به شما علم و دانش ميآموزد.3
ايمان به خدا و پرهيز از گناهان، اجتناب از غفلتزدگي در زندگي مادي و مبارزه با وسوسههاي شيطاني، حجابها را از قلب مؤمن برچيده و حقايق را براي او آشكار ميكند، به گونهاي كه در پرتو آن روشن بيني خاصي نصيب او ميشود كه افراد بيايمان و گنهكار از آن محرومند.
بايد دانست كه بزرگترين مانع شناخت و مهمترين حجاب برقلب آدمي هوي و هوسهاي سركش و آمال و آرزوهاي دور و دراز و اسارت در چنگال ماديات و زرق و برق دنياست. در حديث است كه اگر شياطين و خوهاي شيطاني بر قلبهاي آدميان مسلط نميشدند، آنان ميتوانستند به ملكوت و باطن آسمان و جهان هستي بنگرند.4
علي ( ميفرمايد: "دين با هواي نفس جمع نميشود و عقل با هوس يكجا نخواهد بود هركسي از هواي نفسش پيروي كند، او را كور و كر و ذليل و گمراه ميسازد."5
انساني كه اين چنين در راه شناخت و معرفت الهي مجاهده كند به معرفت و شناخت معصومين ( كه واسطة فيض ميان خالق و مخلوقند نيز دست خواهد يافت. و به عكس با مطالعه زندگاني معصومين و بررسي و تحليل سخنان اين بزرگواران نسبت به آنان معرفت پيدا كند، مقدمات شناخته و معرفت الهي نيز فراهم خواهد گشت.
در تاريخ بودهاند افرادي كه به هنگام مواجهه و برخورد با معصومين ( ، بشدت تحت تأثير حُسن سلوك و گفتار آنان قرار ميگرفتند و موحد ميشدند. و اين بدان جهت است كه معصومين ( حافظان احكام و عاملان بدانها و الگو و اسوة حقيقي هدايت در ميان افراد شدند.
امام صادق ( در اين باره ميفرمايد: خداوند بواسطة ائمه ( دينش را روشن ميكند، بوسيله آنان چشمههاي دانش خودش را ظاهر ميسازد. هركس حق واجب امام را بشناسد طعم گواراي ايمان را ميچشد و فضل و زيبايي اسلام را درك ميكند ...، خداوند معرفت بندگان را قبول نميكند مگر به معرفت امام.6
امام باقر ( در بيان اينكه معرفت خدا به چيست؟ ميفرمايد: معرفت خدا به باورداشتن خداي عزوجل و باور داشتن پيامبر، دوست داشتن علي و پيروي از او و ائمه هدي و بيزاري جستن از دشمنان ايشان به سوي خدا عزوجل ميسر است.7
به هر حال مطالعه شرح زندگاني پيامبران الهي و ائمه هدي ( ، در نتيجه آگاهي از فضايل و سجاياي اخلاقي اين بزرگواران و بررسي سخنان و احاديث معصومين ( مقدمهاي است براي شناخت اما معرفت حقيقي تنها با ايمان به خدا و پيروي از آنها ميسر است. نقل گرديده كه در هنگام زمامداري اميرمؤمنان علي ( مردي از دوستان علي ( دچار لغزش گرديد، مقرر شد كه بر او حد جاري گردد. امير مؤمنان ( پنجة راست او را قطع كرد، فردي بهانه جو خواست از اين حادثه عليه علي( استفاده كند از آن مرد پرسيد دستت را چه كسي قطع كرد؟ آن مرد گفت : "پنجهام را بريد آنكه سيد جانشينان پيامبران است، پيشواي سفيدرويان قيامت، برترين صاحب حق مردم نسبت به مؤمنان، علي بن ابيطالب ( امام هدايت ... مبارز شجاعان، انتقام گيرنده از جهالت پيشگان، بخشنده زكات، رهبر راه رشد و تكامل، گويندة گفتار راستين، شجاع مكي و بزرگوار با وفا. مرد بهانهجو گفت: واي بر تو دستت را ميبرد و اين چنين ثنايش ميگويي؟! مرد گفت: چرا ثنايش نگويم و حال آنكه دوستيش با گوشت و خونم در آميخته، به خدا سوگند كه نبريد دستم را جز به حقي كه خداوند قرار داده است."8 اين است آن معرفت حقيقي كه در اثر ايمان به خدا و پيروي از ولي خدا حاصل گرديده. اين چنين معرفتي هرگز آسيب نميبيند و از بين نميرود، بلكه روشنايي بخش دل و جان انسان است به سوي كمال.
منابع و مآخذ :
1- سفينه الدجارـ ج 2ـ ماده نفسـ تفسير نمونه ج 22 ص 334
2- آل عمرانـ 191
3- بقره 282
4- تفسير نمونه ج 23 ص 399. تفسير آيه 28 سورة حديد.
5- تفسير نمونه ج 23 ص 399.
6- اصول كافي ج 1ـ ص 203
7- اصول كافي ج 1 ص 254
8- بحارالانوار، ج40، ص281/ح |