پرسش:
چه كنيم حب خدا و اهل بيت را در دل داشته باشيم؟
پاسخ:
درباره حب عملي اهل بيت(ع) امام محمد باقر(ع) ميفرمايند: يا جابر بلغ شيعتي عني السلام و اعلمهم انه لا قرابه بينا و بين الله عزوجل و لا يتقرب اليه الابالطاعه يا جابر من اطاع الله و احبنا فهو ولينا و من عصي الله لم ينفعه حبنا اي جابر از طرف من به شيعه من سلام برسان و به آنها اعلام كن كه هيچ قرابت و خويشاوندي بين ما و خداي عزوجل نيست و فقط با طاعت و بندگي به درگاه الهي تقرب جسته ميشود اي جابر هركس اطاعت خدا را كند و(همراه آن) به ما محبت ورزد و دوست و محب ما ميباشد و هركس معصيت خدا را كند حب ما برايش نافع نميباشد.{M (همان، ص 238، ر 3211).
بنابراين اولين شرط حب اهل بيت(ع) اطاعت حق تعالي و پرهيز از گناه ميباشد ممكن است درجه پايين محبت يعني همان ميل باطني و رغبت دروني را داشته باشد ولي عملاً اهل معصيت هم باشد چنين حبي سود بخش نيست. (لازم به يادآوري است معصيتهاي اتفاقي كه بعدش توبه هم باشد باعث نميشود كه حب اهل بيت(ع) سودي نبخشد.) روايتي از حضرت علي كه ميفرمايند: انا مع رسول الله(ص)و معي عترتي علي الحوض، فمن ارادنا فليأخذ بقولنا وليعمل بعلمنا.... ؛ من با رسول الله(ص) در حالي كه عترت من هم با من هستند بر حوض (كوثر) اشراف داريم پس هر كس ما را ميخواهد هم بايد گفتار ما را بگيرد و هم عمل ما را عمل كند....{M، (همان، ر 3212). بنابراين اين حب بايد در عمل متجلي شود.
راههاي عملي كسب حب اهلبيت(ع):
1- معرفت اهل بيت(ع): در سايه معرفت امام به كمالات و ويژگيهاي منحصر به امام بيشتر واقف ميگرديم و اين وقوف خود فطرتا شيفتگي و محبت نسبت به اهل بيت(ع) را در پي دارد. امام صادق(ع) ميفرمايند: الامام علم بين اللهعزوجل و بين خلقه، فمن عرفه كان مومنا و من انكره كان كافرا ؛ امام آن شاخص (و دليل و راهنماي) آشكار است كه بين خداي عزوجل و خلقش قرار گرفته، پس هر كس او را شناخت مؤمن ميگردد و هر كس او را انكار كرد (و نشناخت) كافر ميگردد{M، (همان،ج 1، ص 170، ر 839).
مؤمن بودن فرع بر شناختن امام است از طرفي ايمان عين حب و بغض است امام محمد باقر(ع) ميفرمايند: الايمان حب و بغض؛ ايمان حب و بغض است{M، (همان، ج 2،ص 214، ر 3095). حب به تمامي خوبيها و كمالات و... و بغض از همه بديها، كژيها و... پس در پرتو شناخت و معرفت ايمان حاصل ميشود و ايمان هم جز حب و بغض نيست. نتيجه اين ميشود كه يكي از راههاي عملي مهم كسب حب اهل بيت(ع) معرفتآن بزرگواران است.
2- اطاعت از اهل بيت(ع): اگر كسي شناخت لازم و كافي به اهل بيت(ع) پيدا كرد اطاعت از آنان را بر خود لازم ميداند ولي گاهي شناخت در آن حد بالا نيست در اين صورت چه بسا نسبت به اوامر آنان عصيان شود، عصيان هم به هر اندازه باشد به همان اندازه كدورت وبغض ميآورد. كدورت و بغض هم ضد صفا و حب است، پس هر اندازه نسبت به اوامر آنان عصيان شود به همان اندازه بغض و كدورت نسبت به آنان در دل ايجاد ميشود و برعكس هر اندازه نسبت به اوامر آنان اطاعت شود به همان اندازه حب و صفا به آنان دل را فرا ميگيرد. امام رضا(ع) ميفرمايند: اللهم اني اسئلك... العمل الذي يبلغني حبك... ؛ الها! از تو آن عملي را مسألت ميكنم كه حب خودت را به منبرساند{M، (همان، ر 3093). بنابراين يكي از راههاي عملي وصول به حب اصل عمل و طاعت عملي ميباشد.
3- توسل با حال: در سايه شناخت امام ميفهميم همه چيزمان به امام وابسته است. واسطه فيض و كمال و همه چيزمان امام ميباشد (براي آشنايي بيشتر ترجمه زيارت جامعه كبيره را مطالعه كنيد) اگر توسل بعد ازشناخت و با حال همراه باشد ترنم عاجزانه و عاشقانهاي است كه حب را در دل بيش از پيش ميپروراند.
4- تولي و تبري: دو اصلي كه با حب اهل بيت(ع) تأثير متقابل دارند؛ يعني، حب اهل بيت(ع) تولي (و دوستي با دوستان خدا و آنان) و تبري (و بيزاري از دشمنان خدا و آنان) را ميآورد و تولي و تبري هم محبت اهل بيت(ع) را در پي دارد.
براي آگاهي بيشتر ر.ك:
1- فلسفه امامت، دكتر يحيي يثربي
2- رهبران بزرگ، آيتاللهمكارم شيرازي
محبت و عشق به خدا دو راه دارد:
1- راه نظري؛ در محبت، علم و شعور نهفته است و تا زماني كه انسان نسبت به چيزي شناخت پيدا نكند، آن را دوست نميدارد.
2- راه عملي؛ حضرت علي(ع) نيز ميفرمايند: «اگر خدا را دوست ميداريد محبّت دنيا را از قلبهايتان خارج كنيد»، (ميزان الحكمه، ج2، ص 228، ر 3167).
عبدالرزاق كاشاني (شارح كتاب منازل السائرين) مينويسد: «عشق و محبّت به محبوب اقتضا ميكند وصال را، و وصال ميسّر نميشود مگر به بذل روح، و انس به جمال هم اقتضا ميكند كه قلب از التفات به غير او ممنوع شود. پس افراد محبّ وقتي در محبّت صادقاند كه قلبشان تعلق به محبوب داشته باشد»، (شرح منازل السائرين، ص 168).
(براي مطالعه بيشتر ر.ك: محمدرضا كاشفي، آيين مهرورزي، صص 77 ـ 83).
اگر كسي بخواهد عاشق خداوند واولياي او شود كافي است مقداري از حجابهاي دل خويش را كنار بزند و چشم دل را باز كند و مقداري از آن همه نعمتهاي گوناگوني كه خداوند به او داده است را ملاحظه نمايد. آدمي اگر به خود و اطرافش نگاه كند، خواهد فهميد كه غرق در نعمتها و الطاف خداوند است.او با مهرباني تمام و با كمال بذل و بخشش و جود و كرم و در عين حال با چشمپوشي از بسياري از بديها و ناسپاسيهاي انسان، مشغول تدبير امور و اداره تمامي شؤون زندگي او است. اگر كاري كنيم كه از خواب غفلت بيدار شويم، خود را غرق درمحبتهاي خداوند و اولياي او خواهيم ديد. بعد از ديدن اين احسان قلبا به اعطا كننده آن علاقهمند شده و خود را مديون او خواهيم ديد و علاقه و محبتمان نسبت به او افزون خواهد شد و اندك اندك و با گذشت زمان عشق به معبود پيدا خواهيم كرد. پس راه عاشق خدا شدن دركم حبتها و خوبيهاي او است كه جز با رفع حجابهاي دروني ميسّر نميگردد./ح |