پرسش:
در نـمـاز و مـراسم حج , كارهائى ديده مى شود كه در ظاهر با اصل توحيد سازگارنيست , مانند تـوجه به كعبه در حال نماز كه سنگ و گل است , يا دست گذاردن بر حجرالاسود كه جمادى بيش نيست , و يا سعى ميان دو كوه به نام هاى صفا و مروه و مانند اينها . حـال , ايـن پـرسـش پيش مى آيد كه راز اين وظائف و اعمال چيست ؟ و چه تفاوتى با كارهاى بت پرستان دارد ؟ .
پاسخ:
پيش از آنكه اسرار اين اعمال را روشن سازيم , يادآور مى شويم كه اين سوال ,سابقه اى ديرينه دارد . در زمان حضرت صادق صلوات اللّه عليه , ابن ابى العوجاء -رئيس مادى هاى عصر خود - با گروهى از هم فكران خويش , به حضور صادق (ع ) رسيد , ورو به حضرتش كرد و گفت : سخنان من در محضر تو , رازى است كه نبايد به خارج درز كند . هر كسى حق دارد درباره مشكل خود سوال كند . آيـا بـه مـن اذن مـى دهـيد از شما سوال كنم ؟ امام صادق عليه السلام فرمود : هر چه مى خواهى بپرس . گـفت : تا كى اين خرمن را مى كوبيد , و به اين سنگ اشاره مى كنيد , و اين خانه برافراشته از آجر وگـل را پـرسـتـش مى نمائيد , و بسان شترى دور آن با جست و خيز , طواف مى كنيد ؟ من ازآن جـهـت ايـن مطلب را از تو مى پرسم كه تو رئيس مذهب و بزرگ آن هستى , و پدر توپيامبر اسلام (ص ) بنيان گذار آن بود . امـام صـادق عـليه السلام , در پاسخ گفتار طنز آلود او , با منطق استوار و سخنان حكيمانه خود , پرده از روى اسرار و رازهاى مراسم حج برداشت . ما چكيده سخنان ايشان و ساير پيشوايان را كه پيرامون اين سوال وارد شده است , نقل مى كنيم . هـدف از نـقـل اين قسمت , اشاره به سابقه سوال است كه روشن شود كه اين پرسش , اززمان هاى ديرينه در اذهان وجود داشته است . 1 - راز توجه به كعبه در حال نماز . بـر خـلاف آنچه كه ابن ابى العوجا , ماديگراى عصر امام صادق عليه السلام مى انديشيد , هدف از توجه به كعبه در حال نماز , پرستش كعبه و يا سنگ و گل نيست . هـمه نمازگزاران خدا را مى پرستند , همگى با وجود توجه به كعبه , به خداوند يكتا مى گويند : اياك نعبد و اياك نستعين . علت اينكه بايد در موقع نماز , متوجه كعبه بود , اين است كه كعبه قديمى ترين معبد و خانه توحيد است كه به دست پيامبران بزرگ الهى براى اهل توحيد ساخته شده است . هـيچ معبدى از نظرسابقه به پايه آن نمى رسد , چنانكه قرآن مى فرمايد : ان اول بيت وضع للناس للذى ببكه مباركا و هدى للعالمين (1) . نـخستين خانه اى كه براى مردم ( و نيايش خداوند ) قرار داده شده , در سرزمين مكه است كه پر بركت و مايه هدايت جهانيان است . آئين مقدس اسلام , براى ايجاد وحدت ميان نمازگزاران و هماهنگ ساختن صفوف نيايشگران , بر هـمـه واجـب دانـسـتـه اسـت كه همگى نماز را به يك زبان بخوانند , وهمگى در حالت نماز , به قـديمى ترين معبد متوجه شوند , تا از اين طريق وحدت آنان را در حال عبادت و پرستش نيز حفظ كرده باشد . يـعـنـى در يـك زمـان مـيليونها انسان يك سخن بگويند , به يك نقطه متوج گردند , و وحدت و همبستگى خود را آشكارسازند . بـنـابـر اين توجه به اين معبد , براى پرستش معبد نيست , بلكه رمز وحدت ومايه يگانگى در حال پرستش است . اصولا مسلمانان در صدر اسلام , نمازها را با جماعت برگزار مى كردند . نماز جماعت از مستحبات موكد اسلام است . حـال , جـمـعـى كـه مى خواهند فريضه اى را با هم انجام دهند , ناچار بايد همگى به نقطه واحدى متوجه شوند , و در غير اين صورت انجام فريضه امكان پذير نخواهد بود . از ايـن جهت , پيامبر اسلام با تمام مسلمانان ,تا مدتى به سوى مسجد الاقصى - كه آن نيز معبد الهى است - نماز مى گذاردند . ولـى در هـفـدهـمـيـن مـاه هـجـرت , بـه عللى كه در جاى خود مذكور است , دستور داده شد كه مسلمانان هر كجا كه باشند , به مسجد الحرام كه در دورن آن , كعبه قرار دارد ,متوجه شوند . خداى عزوجل مى فرمايد : فلولا وجوهكم شطره (2) . رو به سوى مسجد الحرام كنيد . امـام صادق عليه السلام , معترض مادى عصر خود را , به يكى از اسرار توجه به كعبه در حال نماز , متذكر شد و گفت : اين خانه اى است كه خداوند جهان , به وسيله آن بندگان خود را به عبادت و پرستش خود واداشته , و با امر به اطاعت خود , آنان رابه امتحان كشيده و كعبه را مركز پيامبران و قبله نمازگزاران قرار داده است . 2 - چرا بر حجرالاسود دست مى گذاريم ؟از احاديث اسلامى استفاده مى شود كه بناى كعبه , قبل از حضرت ابراهيم عليه السلام وجود داشته و بر اثر طوفان نوح عليه السلام ديوار آن فرو ريخته بود . آنگاه كه ابراهيم مامور شد كه نخستين معبد را نوسازى كند , به دستور الهى , حجرالاسود را كه جزئى از كوه ابوقبيس بود , در ميان ديوار كعبه قرار داد . اكـنـون سـوال مـى شود : چرا بر اين سنگ دست مى گذاريم و هدف از آن چيست ؟ پاسخ آن اين است كه دست گذاردن بر آن , يك نوع معاهده و پيمان با ابراهيم و پيامبر اسلام است كه با هر نوع مظاهر شرك و بت پرستى مبارزه كنيم و از يكتا پرستى منحرف نگرديم و درتمام مظاهر زندگى از جاده توحيد دور نشويم . بـيعت با يك فرد , گاهى با دادن دست و فشردن آن انجام مى گيرد , و گاهى با گرفتن گوشه لباس يك فرد و احيانا به شكل ديگر . در تـاريـخ مـى خـوانـيـم وقـتى آيه ياد شده در زير نازل گرديد يا ايها النبى اذا جائك المومنات يبايعنك على ان لا يشركن باللّه شيئا (3) . پيامبر دستور داد ظرف آبى آوردند , و دست خود را در ميان آب گذارد . و سـپـس دست خود را از زير آب بيرون آورد و فرمود : هر كس مى خواهد با من بيعت كند , دست خودرا در ميان همين آب بگذارد , و بر مضمون آيه با من بيعت نمايد . در ايـن جا بيعت با رسول خدا , از طريق دست گذاردن بر چيزى است كه رسول خدا برآن دست گذارده است . در مساله دست گذاردن بر حجرالاسود نيز جريان چنين است . هـدف ايـن اسـت كه با قهرمان توحيد و حضرت رسول گرامى , بر مبناى پايدارى بر اصل توحيد , بيعت كنيم . لـذا امـام صـادق عـليه السلام مى فرمايد : دست بر حجر بگذاريد وچنين بگوئيد : امانتى اديتها و ميثاقى تعاهدته لتشهد لى بالموافاه (4) . امـانتى كه بر ذمه من بود ( زيارت خانه خدا ) , ادا كردم و پيمان خود را برعهده گرفتم , تا روز جزا گواه بر وفادارى من باشى . ابـن عباس مى گويد : دست گذاردن بر سنگ , به منزله بيعت با رسول خدا است كه ازميان ما رفته است (5) . بـنـابـر اين هدف از بوسيدن و دست گذاردن بر سنگ , مجسم ساختن يك پيمان قلبى است كه مركز آن روح و روان انسان است . در حـقـيـقـت , زائرخـانـه خدا با اين عمل , آن پيمان قلبى را به صورت امر ملموس و محسوسى درمى آورد . امـروز در بـسـيـارى از كشورها , سربازان , پرچم كشور را مقدس شمرده در برابر آن مى ايستند و سوگند ياد مى كنند . به طور مسلم , ماهيت پرچم جز چند متر پارچه چيزديگرى نيست . ولى وقتى به صورت پرچم درآمد , رمز استقلال مملكت و تجليگاه رهبران مردمى آن مى گردد . در اين موقع , سرباز به جاى فشردن دست رهبران , به پرچم اشاره نموده و سوگند ياد مى كند . در بـخـش آينده پاسخ , خواهيد خواند كه هدف ازبرخى از مراسم حج , مجسم ساختن يك رشته واقعيت ها است , واقعيت هائى كه از طريق اعمال حج , تجسم پيدا كرده و خود را نشان مى دهند . 3 - هدف از رمى جمرات و سعى صفا و مروه چيست ؟ . زائران خـانـه خـدا , در روزهاى دهم و يازدهم و دوازدهم , ستونهاى خاصى را درسرزمين منى ( نزديك مكه ) سنگسار مى كنند . در اين حال , به ظاهر به نقطه اى سنگ مى زنند , ولى در باطن شيطان را رجم مى كنند . احـاديـث اسـلامى , ماهيت عمل را براى ما تشريح كرده و مى گويند : شيطان در هر سه نقطه در برابر ابراهيم مجسم شده , وابراهيم به عنوان ابراز تنفر از شيطان بر او سنگ پرانده , عمل ابراهيم به عنوان سنت الهى در اعمال حج باقى مى ماند (6) . زائران خانه توحيد , به عنوان ابراز تنفر از شيطان و شيطان صفتان ,ابراهيم وار , همان نقطه ها را سنگ باران مى كنند . و بدينوسيله تنفر خود را ازهر موجود پليدى ابراز مى دارند . و تـنـفـر از پـليدى را كه يك امر معنوى و قلبى است , از اين طريق به صورت ملموس و محسوس درمى آورند . امروز ملت هاى مستضعف و تحت ستم و سلطه , پرچم ابرقدرت ها را به آتش مى كشند . پرچم , جز چند متر پارچه رنگ شده چيزى نيست . ولـى ايـن مـردم براى اظهار خشم نسبت به فجايع ابرقدرتها , نشانه هاى آنها را به آتش مى كشند , گوئى خود آنها را به آتش كشيده و نابود كرده اند . حداقل اين عمل , اظهار تنفر شديدى از آنها است . همچنين است سعى ميان دو كوه صفا و مروه . با اين عمل , حالت مادر اسماعيل هاجررا مجسم مى كنيم . بـه گواهى تاريخ , او بدون اينكه از رحمت خدا مايوس شود , درآن بيابان بى آب و علف , هفت بار براى پيدا كردن آب ميان دو كوه , سعى كرد . وسرانجام مشمول لطف خدا شد و به مقصود خود رسيد , و با جوشش آب از زير پاى اسماعيل , او و فرزندش از تشنگى نجات يافتند . از بـرخـى از احاديث استفاده مى شود كه شيطان در اين نقطه نيز براى ابراهيم مجسم شد , و او با سعى خود به تعقيب او پرداخت تا او را از ساحت قدس خانه خدا دورسازد . ما نيز با اين عمل , آن عمل معنوى را مجسم مى سازيم (7) همچنانكه باقربانى كردن گوسفند در بيابان منى , خاطره فداكارى حضرت ابراهيم را زنده نگاه مى داريم , كه در راه خدا , از همه چيز - حتى از فرزند خود - گذشت . خلاصه اگر كسى در تاريخ فرائض حج دقت كند . ايـن حـقـيـقـت را لمس مى كند كه بسيارى ازاين اعمال , براى مجسم كردن يك رشته خاطرات سـازنـده از زنـدگـى ابراهيم عليه السلام و امور معنوى و اخلاقى است كه با يك سلسله كارها به صورت سمبليك انجام مى گيرد , و هرگز هدف ما , پرستش سنگ و گل و كوه نيست . /ح |