به وقت قرآن چون به بشارتها و انذارهاى قرآن رسيدى بايست و خود را با آن آيات تطبيق كن و به وضع خويش آشنا شو و در امثال و مواعظ كتاب خدا انديشه كن، تا بتوانى به علاج دردهاى خويش برسى و از اينكه در حروف قرآن بمانى ولى حدود آن را ضايع گردانى سخت بپرهيز كه در حديث آمده:
چه بسا كسانى كه قرآن مىخوانند ولى قرآن مجيد آنها را لعنت مىكند «1».
بايد دانست كه تلاوت قرآن با شرايط ذكر شده، فضيلت بسيار دارد؛ در حديث قدسى آمده كه:
هر كه مشغول تلاوت قرآن شود و به خاطر اشتغال به آن نتواند دعا كند و به من عرض حاجت آورد، من بهترين مزد شاكران را به او عطا كنم و نام او را در زمره صابران و حامدان ثبت كنم و حاجت او را روا نمايم «2».
قرآن، سفره احسان خدا
عبداللّه مسعود از نبى اكرم صلى الله عليه و آله نقل مىكند كه:
قرآن مجيد سفره احسان خداست كه جميع بندگان را به آن دعوت نموده، پس از خوان نعمت او بهرهمند شويد و هر چند توانيد فايده آن را فرا گيريد، چه آن ريسمانى است محكم كه هر كه دست در آن زند، هرگز از رحمت واسعه او محروم نشود و نورى است روشن كه گمراهان را به سر منزل مقصود رساند و شفايى است به غايت سودمند كه دردمندان و مستمندان جاهل از دارالشفاى معرفت آن عارف مىشوند و كانى است كه هر كس تابع آن مىشود به مرتبه ارجمند مىرسد، پس تلاوت آن نماييد تا حضرتش به هر حرفى از آن ده حسنه در ديوان حسنات شما بنويسد، نمىگويم كه «الم» ده حسنه دارد، بلكه الف را ده حسنه و لام را ده حسنه و ميم را نيز ده حسنه است «3».
آرى، اين است قرآن و اين است شرايط قرائت قرآن و اين است بزرگى و عظمت قارى قرآن!
انسان در ارتباط به قرآن داراى قلب سليم، اخلاق حسنه و عمل صالح مىشود و از خزى دنيا و عذاب آخرت رهايى مىيابد.
انسان در ارتباط به قرآن، انسانى شايسته، فردى با فضيلت، موجودى نورانى و حقيقت محض مىشود.
اكنون كه در شرح اين حديث، به عظمت قرآن و قارى آن آگاه شديد و به شرايط قرائت واقف گشتيد، لازم است بدانيد كه بايد در نماز خود به نحو واجب قسمتى از قرآن كريم را تحت عنوان حمد و سوره قرائت نماييد، بر شماست كه هنگام قرائت حمد و سوره داراى موضعى خالى از كششهاى مادى و بدنى فارغ و قلبى خاشع باشيد و ترتيل در قرائت و انديشه در آيات سوره مباركه حمد و هر سورهاى كه بعد از حمد مىخوانيد نصب العين خود قرار دهيد و لحظهاى از لحظات، غافل از واقعيتهاى قرآن در نماز نباشيد كه غافل محروم از رحمت و مطرود از درگاه است.
در اين زمينه لازم است به توضيح سوره مباركه حمد اشاره رود، تا نمازگزاران عزيز به دورنماى حقايقى از اين سوره واقف شوند و توجه داشته باشند كه در مقابل چه كسى ايستاده و براى چه ايستاده و چه مىخوانند و چه مىخواهند.
سوره حمد، مركز بركات الهى
مكلف چون آراسته به قيام شد، بايد بداند كه قيام او اشاره به عالم عقل است، و قرائت او اشاره به عالم نفس كليه الهيه كه تنزل اول عقل است.
و چون مرتبه نفس كليه الهيه كه تعبير از آن به عالم ارواح مىشود مرتبه دوم عقل است، از اين جهت سوره حمدى كه اشاره به آن است به سبع المثانى مسمى شده و چون همه خيرات در آن مندرج و همه بركات در تحت آن مندرج است مسمى به كليه الهيه شد. پس حمدى كه اشاره به اوست نيز جامع جوامع خير و حكمت است.
چنانچه فضل بن شاذان از حضرت على بن موسى الرضا عليهما السلام روايت نموده كه آن جناب در علت وجود سوره مباركه حمد در نماز فرمودهاند:
اينكه در نماز ابتداى به سوره حمد شده و ساير سورهها را اين مزيت نيست، به خاطر اين است كه جوامع خير و حكمت در اين سوره جمع است و در ساير سورهها نيست «4».
[الْحَمْدُ لِلَّهِ].
همه ستايشها، ويژه خدا.
براى شكر حضرت او نسبت به تمام نعمتها.
[رَبِّ الْعالَمِينَ].
مالك و مربّى جهانيان است.
توحيدى است از براى او و تحميد و اقرارى است به اينكه او خالق و مالك است نه غير او.
[الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ].
رحمتش بىاندازه و مهربانىاش هميشگى است.
استعطاف و ذكر آلاء و نعماى اوست بر همه خلق او.
[مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ].
مالك و فرمانرواى روز پاداش و كيفر است.
اقرار است از براى او به بعث و حساب و مجازات و ايجاب ملك آخرت از براى او مثل ايجاب ملك دنيا.
[إِيَّاكَ نَعْبُدُ].
[پروردگارا!] تنها تو را مىپرستيم.
رغبت و تقرب به سوى اللّه تعالى است و اخلاص است در عمل از براى او نه غير او.
[وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ].
وتنها از تو كمك مىخواهيم.
طلب زياده نمودن توفيق از جانب حضرت اوست، جهت عبادت و استدامه نعمتى كه بر بنده مرحمت فرموده و درخواست كمك و يارى از جناب اوست.
[اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ].
ما را به راهِ راست راهنمايى كن.
طلب رشد و راهنمايى دين او و اعتصام به حبل او و طلب زياده نمودن معرفت حضرت اوست.
[صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ].
راه كسانى [چون پيامبران، صدّيقان، شهيدان و صالحان كه به خاطر لياقتشان] به آنان نعمتِ [ايمان، عمل شايسته و اخلاق حسنه] عطاكردى.
تأكيد در سئوال و رغبت است و ياد نمودن ما تقدم از نعمتهاى اوست بر اوليا و ميل كردن در اين نعمتها.
[غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ].
هم آنان كه نه مورد خشم تواند.
پناه به اوست از اينكه از طايفه معاندان و كافران و استخفاف كنندگان به اوامر او باشد.
[وَ لَا الضَّالِّينَ].
و نه گمراهاند.
طلب عصمت، از اينكه از گمراهان باشد و از طايفه جاهلان و بىمعرفتان به حساب آيد.
روى اين حساب در سوره حمد، انواع خير و حكمت از امر دنيا و آخرت، جهت انسان جمع است.
آرى، چون [الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ] گويد، ملتفت باشد كه چه كسى را ستايش و اثبات ربوبيت از براى كه مىنمايد؟ براى كسى كه مستحق جميع محامد است، وشايسته حمد و ثناى هر ممدوح و حامد است.
و چون [الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ] گويد، متذكر گردد كه هر چه سواى اوست، پيوسته پرورده قدرت اوست و خوان احسانش نزد هر دشمن و دوست گسترده و رحمت واسعه او در دنيا و آخرت دستگير ضعيفان است و عنايتش فرياد رس هر ناتوان.
چون [مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ] گويد، خود را در قيامت در محضر آن جناب و در دادگاه عدل آن حضرت حاضر بيند و مشاهده ثواب و عقاب نمايد.
چون [إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ] گويد، متوجه اين معنا باشد كه دل و جان و قلب و زبان و ساير اعضا و جوارحش در عبوديت داراى توحيد و در درخواست توفيق و كمك از حضرت او داراى هماهنگى باشند.
و چون [اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ، صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ] گويد، نظرى دقيق به تمام انبيا و اوليا و امامان عليهم السلام اندازد و فاصله بين خود و آنان را سنجيده، با كمال وجود وجديت سعى در رساندن خويش به آنان نمايد.
و چون [غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّينَ] گويد: درون كافران و گمراهان و زنديقان و فاسقان و يهوديان و مسيحيان را بنگرد و به اعمال قبيحه آنان نظرى بيندازد و عذاب برزخ و آخرت آنان را مشاهده كند، به نحوى كه ترس از گمراهى و ضلالت تمام وجود او را پر كند و اين ترس براى هميشه مانع از افتادن او در دامن پليدى و گمراهى گردد.
تفسيرى ديگر از سوره حمد
در تفسير «تيسير» آورده كه:
تمامى معانى كلماتش به دو چيز باز مىگردد:
[الْحَمْدُ لِلَّهِ]: حمد، دو حمد است: يكى بر صفات الهى و يكى بر نعما و آلاى نامتناهى، يا يكى به واسطه و ديگرى بدون واسطه.
[رَبِّ الْعالَمِينَ]: عالم دو عالم است: يكى عالم بقا و يكى عالم فنا، يا يكى عالم علوى و ديگرى عالم سفلى.
[الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ]: رحمت دو رحمت است، يكى در دنيا و ديگرى در عقبى يا يكى شامل همه خلقان و ديگرى خاص به مؤمنان.
[مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ]: جزاست و جزا دو چيز است، يكى بر وفا و يكى بر رجا، يا يكى در رجعت صغرى و ديگرى در رجعت كبرى.
[إِيَّاكَ نَعْبُدُ]: عبادت دو عبادت است، يكى پوشيده و ديگرى پيدا، يا يكى عبادت اجرا و بندگان و ديگرى عبادت احرار و مخلصان.
[إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ]: استعانت بر دو مرحله است، يكى بر آداب امر و ديگرى بر تحمل قضايا، يكى استعانت در امور دنيا و ديگرى طلب اعانت در يوم نشور و جزا.
[اهْدِنَا]: هدايت بر دو مرتبه است، يكى ابتداى آن و دوم ثبات بر آن، يا يكى هدايت صورى و ديگرى هدايت معنوى.
[الصِّراطَ]: دو صراط است، يكى راه اهل سعادت و دوم طريق ارباب شقاوت كه اول طريق مستوى و ثانى طريق منحنى است.
[الْمُسْتَقِيمَ]: مستقيم راه راست است و راه راست نيز دو راه است، يكى راه اصحاب شريعت و ديگرى ارباب طريقت، يا يكى راه كوتاه و آبادان و ديگرى راه دور و بيابان.
[أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ]: سعدائند و ايشان دو فرقهاند: يكى انبيا و ديگرى اوليا و يا يكى سيد ابرار و ديگرى اهل بيت آن بزرگوار.
[غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّينَ]: اشقيائند و ايشان نيز دو گروهند، يكى يهود و ديگرى نصارى يا يكى علماى معاند و ديگرى مقلدان آن بىدينان و چون هر يك از اينها به دو قسم انقسام يافته بدين سبب او را مثانى گويند.
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- جامع الأخبار: 48، الفصل الثالث والعشرون.
(2)- وسائل الشيعة: 6/ 192، حديث 7706، باب 11.
(3)- مستدرك الوسائل: 4/ 258، حديث 4638، باب 10.
(4)- وسائل الشيعة: 6/ 38، باب 1، حديث 7282.
منابع مقاله کتاب : عرفان اسلامى جلد پنجم نوشته : حضرت آیت اللہ حسین انصاریان
پایگاه عرفان |