در قسمتي از نامهاي كه به يكي از علماي تبريز مرقوم داشته، اين گونه فرموده است: ... آنچه اين ضعيف از عقل و نقل استفاده نمودهام، اين است كه اهّم اشيا از براي طالب قرب، جدّ و سعي تمام در ترك معصيت است. تا اين خدمت را انجام ندهي، نه ذكرت و نه فكرت به حال قلبت فايدهاي نخواهد بخشيد.
لزوم ترك معصيت
همانطور که یک پزشک قبل از بیان هر حکم درمان و نسخه ای، ما را به پرهیز از انجام کارها و اموری دستور میدهد تا که از کهنهشدن و قوّتیابی بیماری خلاص دهد؛ شریعت مطهّر اسلام نیز قبل از دستور به انجام هر عملی، ما را به پرهیز از اموری امر فرموده است که انجام آنها معصیت و گناه شمرده میشود. در دستورالعملها و نامههاي مرحوم همداني(رضواناللهتعاليعليه) سفارشهاي ويژهاي بر ترك معصيت شده است.
در قسمتي از نامهاي كه به يكي از علماي تبريز مرقوم داشته، اين گونه فرموده است: «... آنچه اين ضعيف از عقل و نقل استفاده نمودهام، اين است كه اهّم اشيا از براي طالب قرب، جدّ و سعي تمام در ترك معصيت است. تا اين خدمت را انجام ندهي، نه ذكرت و نه فكرت به حال قلبت فايدهاي نخواهد بخشيد؛ چرا كه پيشكش و خدمتكردن كسي كه با سلطان در مقام عصيان و انكار است، بيفايده خواهد بود. نميدانم كدام سلطان، أعظم از اين سلطان عظيمالشأن است، و كدام نقار (نزاع و ستيزه جويي) أقبح (زشتتر) از نقار با اوست؟»1
در قسمت ديگري از همين نامه، مرحوم آخوند همداني(ره) چنين نگاشته شدهاست كه «... فَافهَم! ممّا ذَكَرتُ انّ طَلَبَكَ المحبَّةَ الالهيَّةَ مَعَ كَونِكَ مُرتَكباً للمعصيةِ امرٌ فاسدٌ جداً، و كيف يَخفي عَليك كَونُ المَعصيةِ سَبَباً للنّفرةِ وَ كَونُ النَّفرةِ مانِعةُ الجَمعِ مَعَهُ المَحَبَّةُ؟...»2 پس بفهم از آنچه يادآوري نمودم! بدان كه درخواست محبت خداوندي، با آلودهشدن تو به گناه، امري فاسد است. چگونه بر شما اين نكته پنهان است كه معصيت باعث نفرت و بيزاري است و هرگز با محبّت قابل جمع نيست؟... «اِنّ تَركَ المَعصِيَةِ اَوَّلُ الدِّينِ وَ آخِرِهِ، ظاهِرَهً، وَ بَاطِنَهً، فَبادِر اِلَي المُجاهِدَةِ!...»؛3 البته ترك گناه؛ اوّل، آخر، ظاهر و باطن دين است. پس به سرعت به تلاش و مجاهده بپرداز!
در قسمتي ديگر از همين نامۀ بلند و مهّم، ایشان دربارۀ دوري گزيدن از معصيت، اينگونه نوشتهاند: «... پس اي عزيز! چون اين كريم رحيم، زبان تو را مخزن كوه نور، يعني ذكر اسم شريف قرار داده، بيحيايي است مخزن سلطان را آلوده به نجاسات و قاذورات غيبت و دروغ و فحش و اذيّت و غيرها من المعاصي نمودن. مخزن سلطان بايد محلّش پر عطر و گلاب باشد. نه مجلس مملوّ از قاذورات، و بيشكّ، چون دقّت در مراقبت نكردهاي، نميداني كه از جوارح سبعه (هفتگانه) يعني گوش و زبان و چشم و دست و پا و بطن و فرج، چه معصيتها ميكني، و چه آتشها روشن مينمایي، و چه فسادها در دين خودت بر پا ميكني، و چه زخمهاي منكره سيف و سنان (شمشير و نيزه) با زبانت به قلبت ميزني. اگر نكشته باشي، بسيار خوب است. اگر بخواهم شرح اين مفاسد را بيان نمايم، در كتاب نميگنجد... تو كه هنوز جوارحت را از معاصي پاك نكردهاي، چگونه منتظري كه در شرح احوال قلب چيزي بنويسم...»4
در جاي ديگري جناب آخوند (ره) مي فرمايند: «تمام سفارشات اين بينوا به تو، اهتمام در ترك معصيت است. اگر اين خدمت را انجام دادي، آخر الامر تو را به جاهاي بلند خواهد رسانيد.»5
آثار گناه
بيترديد، گناه داراي آثار شومي است كه دانستن آن آثار انسان را از ارتكاب به آنها باز ميدارد. از اين رو جناب آخوند همداني(ره) به برخي از عواقب دنيوي ـ اخروي گناه پرداختهاند كه در ذيل به آن خواهيم پرداخت:
1. رو سياهي: عبارت دست نوشتۀ جناب آخوند همداني(ره) اين است: «... و تجرّئنا في حضرتك العظيمة ارتكاب المعاصي المهلكة و الجرائم الموبقة و قد سوّدنا وجوهنا و صفحة صحيفة اعمالنا...»6 و در محضر با عظمت تو جرأت بر ارتكاب گناهان و جرائم مهلك پيدا كرديم و چهره و صفحه پرونده اعمال خود را سياه كرديم.
2. زدودن قابليّت باطني خود: «... و قد اخرجنا قلوبنا عن قابليّة ادراك شرف مراقبتك و لطف اطاعتك...»؛7 و [با گناهان] قلبهاي خود را خارج كرديم از قابليّت درك شرافت مراقبت [در پيشگاه] تو و لطف اطاعت از تو.
3. اذيّت كرام الكاتبين: «... و آذينا بآثامنا و نتن اعمالنا عمّالك الكاتبين لاعمالنا القبيحة...»8 و با گناهان خود و بوي بد اعمال خود كارگزاران تو را كه نويسند اعمال زشت ما هستند، اذيّت كرديم. بدون ترديد، دو ملك گرامي كاتب اعمال خوب و بد ما هستند كه قرآن كريم به اين واقعيّت اشاره اي بليغ دارد: «اِنَّ عَلَيكُم لحافظين * كِرَاماً كَاتِبيِنَ يَعلَموُنَ مَا تَفعَلوُنَ.»؛9 دو ملك گرامي كه هر چه كنيد ميدانند.
4. شكافتن جگر دين: «... و كم من سهام خطيئة منّا شق كبد الدّين، و كم من سنان السنتنا المحدودة بالغيبة، و الكذب و الفحش و اللّعن و الاستهزاء و المخاصمة و المجادلة و الافتراء و الايذاء قد جرحت قلب الشّرع الشّريف يعني قلوب الانبياء و المرسلين...»؛10 و چه بسيارند تير خطاهاي ما كه كبد دين را شكافته است و چه بسيار نيزههاي زبان ما كه محدود به غيبت و دروغ و ناسزا و لعن و مسخرهكردن و دشمنيكردن و ستيزهجوييكردن و دروغبستن و اذيّت و آزاررسانيدن است، كه باعث مجروحشدن قلب شريعت يعني قلوب انبيا و فرستادگان الهي شده است.
-------------
پی نوشت ها:
1. محمد بهاري، تذكرة المتقين، ص 177، و نيز چلچراغ سالكان، ص 111.
2. محمد بهاري، تذكرة المتقين، ص 177، و نيز چلچراغ سالكان، ص 111.
3. محمد بهاري، تذكرة المتقين، ص 177- 178، و نيز چلچراغ سالكان، ص 111.
4. محمد بهاري، تذكرة المتقين، ص 178- 179، و نيز ياور اميري، چهل نامه عرفاني، ص 15- 16.
5. محمد بهاري، تذكرة المتقين، ص 196، و نيز چلچراغ سالكان، ص 133- 135.
6. شيخ محمد بهاري همداني، تذكرة المتقين، ص 202 .
7. شيخ محمد بهاري همداني، تذكرة المتقين، ص 203 .
8. شيخ محمد بهاري همداني، تذكرة المتقين، ص 203 .
9. سورۀ مباركۀ انفطار، آيات شريفۀ 9-11.
10. شيخ محمد بهاري همداني، تذكرة المتقين، ص 202 .
حجت الاسلام و المسلمین آقاتهرانی |