همسرم باید هم فکر من باشد
ملاک امام برای ازدواج این بود که از یک خانواده ی متدین و شناخته شده، همسر بگیرند. وقتی که خودشان هم قصد ازدواج داشتند فرموده بودند: “من نمی خواهم از خمین همسر بگیرم، چون می خواهم کفو(همطراز) خودم باشد. اگر خودم درس می خوانم، می خواهم همسری بگیرم که هم فکر من باشد. در نتیجه باید از قم زن بگیرم و از خانواده روحانی و هم شأن خودم باشد”. آقای لواسانی به امام گفت: “آقای ثقفی و خانواده اش این خصوصیات را دارند، علاوه بر اینکه متدیّنند، از لحاظ فکری نیز روشن فکرند.” سرانجام پس از خواستگاری و مراسم معمول، امام منزلی در قم اجاره کردند و جهیزیه خانم را آوردند و عروسی کردند.
راوی خانم فریده مصطفوی(دختر امام)/ برداشت هایی از سیره ی امام خمینی/ج1/ص70 - به نقل از کتاب درس هایی از امام(ره): اخلاق در خانواده/رسول سعادتمند/انتشارات تسنیم/ص11
خواستگاری
زمانی که پدرم می خواست به تهران بیاید، آقای لواسانی به آقا روح الله گفته بود: “ چرا ازدواج نمی کنی؟” ایشان هم که 26-27 سال داشتند گفته بود: “ من تاکنون کسی را برای ازدواج نپسندیده ام و از خمین هم نمی خواهم زن بگیرم. به نظرم کسی نیامده است”. آقای لواسانی به ایشان گفته بود:” آقای ثقفی دو دختر دارد و خانم داداشم می گوید خوبند.” بعدها آقا برایم تعریف کردند که: “ وقتی آقای لواسانی گفت آقای ثقفی دو دختر دارد و از آنها تعریف کرد، مثل اینکه قلب من کوبیده شد”. این طور شد که آقای لواسانی از طرف امام آمد خواستگاری. قبول خواستگاری حدود ده ماه طول کشید چون من حاضر نبودم به قم بروم.
راوی خانم خدیجه ثقفی(همسرامام)/ برداشت هایی از سیره ی امام خمینی/ج1/ص69 - به نقل از کتاب درس هایی از امام(ره): اخلاق در خانواده/رسول سعادتمند/انتشارات تسنیم/ص12
عروسی در ماه مبارک رمضان
دختر امام: مادر جان! شنیدم عروسی شما در ماه مبارک رمضان بود، در حالی که رسم نیست در ماه رمضان ازدواج کنند. چرا؟ همسر امام: چون درس ها تعطیل بود. دختر امام: یعنی حضرت امام تا این حد به درس مقیّد بودند که حتّی برای ازدواجشان حاضر به تعطیل کردن درس نبودند؟ همسر امام: بله! آقا به درسشان مقیّد بودند. می گفتند: چون درس ها تعطیل است(وقت برای ازدواج مناسب است).
راوی خانم مصطفوی(دخترامام)/ برداشت هایی از سیره ی امام خمینی/ج2/ص331 - به نقل از کتاب درس هایی از امام(ره): اخلاق در خانواده/رسول سعادتمند/انتشارات تسنیم/صص14و15
هم به خانواده می رسیدند هم به...
مرحوم حاج آقا مصطفی نقل می کرد وقتی امام عیال گرفتند (معمولاً آدم وقتی تازه زن می گیرد قدری از اشتغالات معمولی دور می شود؛ از کتاب و مطالعه) غروب پس از نمازجماعت می آمدند شام می خوردند و می خوابیدند. از آن طرف آخرهای شب بلند می شدند نماز شب و تهجد و مطالعاتشان را دنبال می کردند. یک برنامه ای تنظیم کرده بودند که هم خانواده ناراحت نشود و هم به تهجدشان و به مطالعه شان برسند.
راوی آیت الله شهید محلاتی/ برداشت هایی از سیره ی امام خمینی/ج1/ص70 - به نقل از کتاب درس هایی از امام(ره): اخلاق در خانواده/رسول سعادتمند/انتشارات تسنیم/ص 16
باید با آقا مشورت می کردیم
خانم امام می گفتند: وقتی می خواستند با خانواده ای جدید رفت و آمد کنند، باید با امام مشورت می کردند. چون امام به ایشان گفته بودند که ابتدائاً و به طور ناشناس خانه کسی نروند. چون ممکن است مناسب نباشد. یا اگر می خواهند بیرون بروند به ایشان بگویند که کجا می خواهند بروند. امام این قیدها را در رابطه با خارج از خانه داشتند، ولی در داخل خانه آزادی مطلق وجود داشت.
راوی خانم فاطمه طباطبایی(عروس امام)/ برداشت هایی از سیره ی امام خمینی/ج1/ص73 - به نقل از کتاب درس هایی از امام(ره): اخلاق در خانواده/رسول سعادتمند/انتشارات تسنیم/ص 18
اگر قابلمه جزّی کرد
یک روزی مادرم نقل می کردند که امام در اوایل زندگی شان به من یاد دادند که کته چگونه درست می شود و می گفتند موقع دَم آن باید مقداری آب پشت قابلمه بپاشی. اگر قابلمه جزّی کرد، معلوم می شود آب درون قابلمه نمانده است و موقع دَم کردن کته است.
راوی خانم فاطمه طباطبایی(عروس امام)/ برداشت هایی از سیره ی امام خمینی/ج1/ص72 - به نقل از کتاب درس هایی از امام(ره): اخلاق در خانواده/رسول سعادتمند/انتشارات تسنیم/ص 19
به هرصورت که میل داری لباس بِخر
اوایل زندگیمان هفته ی اول یا ماه اول، یادم نیست، به من گفتند من به کار تو کاری ندارم به هر صورت که میل داری لباس بخر و بپوش. اما آنچه از تو می خواهم این است که واجبات را انجام بدهی و محرمات را ترک بکنی؛ یعنی گناه نکنی. به مستحبات خیلی کاری نداشتند، به کارهای من کاری نداشتند، هرطوری که دوست داشتم زندگی می کردم. به رفت و آمد با دوستانم کاری نداشتند و اینکه چه وقت بروم، چه وقت برگردم. ایشان به درس و تحصیل مشغول بودند و من هم سرم به کار خودم بود.
راوی همسر امام/ برداشت هایی از سیره ی امام خمینی/ج1/ص71 - به نقل از کتاب درس هایی از امام(ره): اخلاق در خانواده/رسول سعادتمند/انتشارات تسنیم/ص 19
|