مرا دل نگران کردی
در همان ایامی که در فرانسه بودیم روزی خانم به منزل یکی از فامیل هایشان به میهمانی رفتند، اما موقع برگشتن دو ساعت از وقتی که به حضرت امام گفته بودند که برمی گردند، دیرتر شده بود و هنوز برنگشته بودند. امام که همه ی کارهایشان را با ساعت و دقیقه تنظیم می کردند، سه بار از اتاق به آشپزخانه آمدند و پرسیدند: “ خانم نیامدند؟” دفعه سوم فرمودند: “ نگران شده ام، شما نمی توانید وسیله ای پیدا کنید که تماس بگیریم؟” تا اینکه خانم تشریف آوردند، امام وقتی خانم آمدند با یک محبت خاصی روبروی خانم نشستند و فقط گفتند: “ مرا نگران کردی!”
راوی خانم مرضیه حدیده چی/ برداشت هایی از سیره ی امام خمینی/ج1/ص78 - به نقل از کتاب درس هایی از امام(ره): اخلاق در خانواده/رسول سعادتمند/انتشارات تسنیم/ص 23
خانم نیامدند؟
امام تا همین اواخر تا وقتی که خانم سرسفره نمی آمدند دست به غذا نمی زدند. گاهی که ما زودتز دست به غذا می بردیم، نمی گفتند چرا صبر نمی کنید، می گفتند: “ خانم نیامدند؟” چند بار ایشان را صدا می کردند. گاهی خانم می آمدند و می گفتند: “ آقا! آخر من مهمان دارم، شما بخورید من باید غذا بکشم، بعد می آیم”. این رفتار امام در همه اثر می گذاشت.
راوی خانم فاطمه طباطبایی( عروس امام)/ برداشت هایی از سیره ی امام خمینی/ج1/ص77 - به نقل از کتاب درس هایی از امام(ره): اخلاق در خانواده/رسول سعادتمند/انتشارات تسنیم/صص 24و25
اگر شما مایل هستید
امام آنقدر به خانم آزادی می دهند که هر جا راحت باشند بخوابند، غذا بخورند. مثلاً اگر خانم یک روزی خسته است با وجودی که خیلی در کارشان نظم دارند، اما می گویند: “ اگر شما مایلید الان غذا می خوریم و می خوابیم؛ که رعایت حال خانم شده باشد”.
راوی خانم زهرا مصطفوی (دختر امام)/ برداشت هایی از سیره ی امام خمینی/ج1/ص87 - به نقل از کتاب درس هایی از امام(ره): اخلاق در خانواده/رسول سعادتمند/انتشارات تسنیم/ص 25
خانم را بدرقه می کردند
گاهی که خانم تا می خواستند به مسافرت بروند در هر ساعتی از روز که بود، حتّی اگر ساعت 2 بعدازظهر که وقت استراحت امام بود، ایشان با همه ی نظمی که در برنامه روزانه زندگی خود داشتند به احترام خانم در حیاط منزل تشریف می آوردند و خانم را بدرقه می کردند.
راوی آقای مصطفی کفاش زاده/ برداشت هایی از سیره ی امام خمینی/ج1/ص87 - به نقل از کتاب درس هایی از امام(ره): اخلاق در خانواده/رسول سعادتمند/انتشارات تسنیم/ص 26
هندوانه ای آماده کنید
خانم وقتی می خواهند مسافرت بروند، در هر ساعتی از روز باشد، حتّی اگر ساعت 2بعدازظهر باشد امام تا درب حیاط ایشان را بدرقه می کنند. یا موقعی که برمی گردند، اطلاع می دهند که خانم می خواهند برگردند، اگر فصل گرما باشد امام دستور می دهند که یک چیز خنکی درست کنید، هندوانه ای آماده کنید یا اگر نباشد آب خنکی درست کنید و اگر فصل سرما باشد، می گویند اتاقی را گرم کنید.
راوی آقای مصطفی کفاش زاده/ برداشت هایی از سیره ی امام خمینی/ج1/ص87 - به نقل از کتاب درس هایی از امام(ره): اخلاق در خانواده/رسول سعادتمند/انتشارات تسنیم/ص 26
شما بروید پیش مهمانها
یک روز مادرم مهمان داشتند. مهمان حالا یا سرزده آمده بود و یا بالاخره کارها درست و آماده نبودند. یادم است خانم با دستپاچگی می خواستند شیرینی و میوه ای جور کنند. آقا گفتند: “نه، شما بروید، شما بروید پیش مهمانها” و پشت سر آن هم به طرف سماور رفتند. آن موقع سماور ذغالی بود و خیلی هم سخت می گرفت. آقا این قدر سماور را تکان دادند تا بگیرد و چایی جور کردند و تشریفات چیدند و نگذاشتند خانم، مهمانها را تنها بگذارند و بیایند اتاق دیگر کار کنند.
راوی خانم زهرا مصطفوی (دختر امام)/ برداشت هایی از سیره ی امام خمینی/ج1/صص 71و72 - به نقل از کتاب درس هایی از امام(ره): اخلاق در خانواده/رسول سعادتمند/انتشارات تسنیم/ص 27
شب را تقسیم بندی می کردند
خانم تعریف می کردند که چون بچه هایشان شبها خیلی گریه می کردند و تا صبح بیدار می ماندند؛ امام شب را تقسیم کرده بودند؛ یعنی دو ساعت خودشان از بچه نگهداری می کردند و خانم می خوابیدند و دو ساعت خود می خوابیدند و خانم بچه ها را نگهداری می کرد. روزها [هم] بعد از تمام شدن درس، امام ساعتی را به بازی با بچه ها اختصاص می دادند تا کمک خانم در تربیت بچه ها باشند.
راوی خانم زهرا مصطفوی (دختر امام)/ برداشت هایی از سیره ی امام خمینی/ج1/ص 71 - به نقل از کتاب درس هایی از امام(ره): اخلاق در خانواده/رسول سعادتمند/انتشارات تسنیم/ص 31
|