مردم عرب به خصوص قريش «الله » را خداى بزرگ و خالق آسمان و زمين و مدبر عالم و فرستنده باران مى دانستند، و هنگام بردن نام او مى گفتند: «بسمك اللهم » يعنى به نام تو اى خدا كه در اسلام به جاى آن «بسم الله الرحمن الرحيم » نخستين آيه سوره مباركه قرآن مجيد آمد.
در عين حال قريش بت هائى داشتند كه آنها را مظاهر خداى واقعى مى دانستند. در حقيقت چون دسترسى به «الله » نداشتند، بت ها را پرستش مى كردند، و از آنها يارى مى جستند، و مى گفتند: «اين كه ما بتها را مى پرستيم به خاطر اين است كه اينها ما را به خداى واقعى نزديك مى كنند».(ما نعبدهم الا ليقربونا الى الله زلفا - سوره زمر آيه 3)
چنان كه پيشتر گفتيم قبائل عرب قبلا پيرو دين حضرت ابراهيم بودند، و نخستين كسى كه آنها را دعوت به بت پرستى كرد، عمرو بن لحى بود كه بت «هبل » را از شام به مكه آورد، و قريش را به پرستش آن فرا خواند، و به دنبال آن قريش و ساير قبائل عرب بتها ساختند، و هر قبيله بتى را پرستيد و بسيارى از آنها را در درون و بالاى كعبه قرار داده بودند.
قريش براى بتان خود نذر مى كردند، و در مقابل آنها كرنش و قربانى مى نمودند، و در جنگ و صلح آنها يارى مى جستند. حتى گاهى بعضى از آنها را بر استرى يا شترى سوار كرده، به ميدان جنگ مى آوردند، تا حضور آنها باعث پيروزى شان شود!
«الله » را يكتا و يگانه نمى دانستند، بلكه داراى زن و فرزند و دختران مى پنداشتند.
از جمله بتان آنها «لات » و «منات » و «عزى » بود كه آنها را دختران خدا مى دانستند. به همين جهت نسبت به آنها توجه مخصوصى داشتند. «لات » خداى آفتاب و از سنگى سفيد بود و معبد آن در طائف واقع در دوازده فرسخى مكه بود. منات سنگى سياه و خداى سرنوشت و مرگ بود، و معبد آن در محلى به نام «قديد» ميان مكه و مدينه نزديك بحر احمر قرار داشت. «عزى » خداى زهره و معبدش در «وادى نخله » بين طائف و مكه بود. اين خدايان اختصاص به قريش نداشتند، بلكه مورد پرستش همه قبايل بودند، ولى قريش در بزرگداشت آنها اهتمام خاصى داشت. اين احترام به خصوص نسبت به عزى بيشتر بود. در مقابل بت عزى بود كه قربانى انسان انجام مى گرفت.
نقل مى كنند كه «ابو احيحه سعد بن عاص » مردى از بنى اميه هنگام مرگ سخت مى گريست، ابوجهل كه براى عيادتش آمده بود، پرسيد: علت گريه چيست؟ آيا از مرگ مى ترسى كه هيچ كس را از آن گريزى نيست؟ گفت: نه، ولى از آن مى ترسم كه مبادا بعد از من مردم عزى را پرستش نكنند! ابوجهل گفت: مردم عزى را بخاطر تو نمى پرستند كه با مرگ تو از پرستش آن دست بردارند (الاصنام - كلبى - ص 23 به نقل از تاريخ اسلام دكتر عبد الحسين زرين كوب.)
«هبل » نخستين بت عرب از عقيق سرخ و به شكل انسان بود. دست راستش شكسته بود، و قريش دست ديگرى از طلا برايش ساخته بودند! اين بت را قريش در درون كعبه جا داده، و سخت به وى دل بسته بودند.
غير از هبل بت هاى ديگرى هم در كعبه از آن قريش و ساير قبايل عرب وجود داشت، تا 360 بت به عدد روزهاى سال كه نسبت به آنها مراسم طواف و مسح و قربانى معمول مى شد. علاوه بر اين بت ها كه نام برديم و مى بريم، اعراب بت پرست در خانه هاى خود نيز بتانى از جنس هاى مختلف داشتند كه چون وارد خانه مى شدند به دور آن طواف مى كردند، و در موقع مسافرت با آن وداع نموده، و براى سلامتى و بازگشت خود يارى مى جستند يا با خود به سفر مى بردند! گذشته از بت «هبل » كه عمرو بن لحى در جنب كعبه قرار داده بود، پس از آن نيز قريش بت هاى «اسافه » و «نائله » در كنار كعبه گذاشتند، و براى آنها احترام خاصى قائل بودند.
غير از بت هاى ياد شده كه در خانه كعبه يا در كنار كعبه قرار داشت، قريش بت «مجاور الريح » را در كوه صفا و بت «معطم الطير» را در كوه مروه مقابل كعبه قرار داده و به پرستش آنها مى پرداختند. علاوه بر قبايل عرب در نقاط مختلف هم بت هاى مهمى داشتند كه بعضى خصوصى و بعضى ديگر تعلق به همه قبايل داشت. و د بت قبيله بنى كلب و قضاعه، در محلى به نام «دومة الجندل » واقع در سر راه مدينه به اردن، و نسر بت قبيله حمير و همدان در صنعا پايتخت يمن، سواع بت قبيله كنانه، عزى بت قبيله غطفان، ذوالحفله بت قبيله بجيله و خثعم، و فلق بت قبيله طى بود كه در نقطه اى به نام «حبس » جاى داشت.
همچنين بت قبيله ربيعه و اياد ذوالكعباب در سنداد واقع در عراق، و لات بت قبيله ثقيف در طائف، و منات بت قبيله اوس و خزرج در فدك نزديك خيبر كنار درياى سرخ بود. بت ذوالكفين از آن قيله دوس، و بت سعد تعلق به قبيله بكر بن وائل و شمس بت قبيله بنى عذره، و رئام بت قبيله ازد بود.
قبايل بت پرست عرب هر ساله براى زيارت خانه كعبه و انجام مراسم حج كه از زمان حضرت ابراهيم و اسماعيل مانده بود دو بار به مكه مى آمدند، و با اين كه بت پرست شده بودند، روى تعصب خاص عربى آن مراسم را محترم مى شمردند و آن را معمول مى داشتند.
بت پرستان عرب در نقاط مختلف قبل از حركت به سوى مكه نخست در مقابل بت هاى خود ايستاده و اداى احترام مى كردند، سپس رهسپار مكه مى شدند(تاريخ يعقوبى ج 1 ص 295)
آنها قبل از سفر و هنگامى كه به جنگ مى رفتند نيز در مقابل بت هاى خود كرنش نموده و با آنها توديع كرده و با فتح و پيروزى بر دشمن يارى مى جستند.
با اين وصف كعبه و مكه به عنوان يادگار ابراهيم و اسماعيل احترام خود را حفظ كرده و در نظر تمامى قبائل عرب مقدس ترين مكانها بود. |