جنبشی که شیخ صفی در فلات آناتولی آغاز کرد و تا دویست سال بههمت شاگردانش ادامه داشت، باعث نفوذ بیسابقه فرهنگ تشیع در سراسر فلات آناتولی شد. این برتری فرهنگی تا روی کار آمدن عثمانیان ادامه داشت تا اینکه جنگ چالدران در ۳۱ مرداد ۸۹۳ هجری خورشیدی میان سپاه قزلباش ایران به فرماندهی شاه اسماعیل اول صفوی با ارتش عثمانی به فرماندهی سلطان سلیم یکم رخ داد. محل این نبرد در دشت چالدران (در شمال آذربایجان) بود. در این جنگ، نیروهای قزلباش که حدود ۴۰ هزار نفر بودند، با سپاه حدود ۱۰۰ هزار نفری عثمانی جنگیدند و بهدلیل کمی نفرات و نداشتن سلاح گرم، از سپاه عثمانی شکست خوردند. این در حالی بود که ارتش عثمانی دارای توپخانه و تفنگهای انفرادی بود؛ ولی سربازان ایرانی با شمشیر، نیزه و تیروکمان میجنگیدند.
قدرت گرفتن شاه اسماعیل اول در عرصه نظامی و سیاسی با پیوستن صوفیان ترکمنی بود که بیشترشان در نواحی آناتولی و شام زندگی میکردند. در واقع، بخش بزرگی از قبایل قزلباش پیش از پیوستن به شاه اسماعیل در آناتولی زندگی میکردند و پس از مهاجرت قبایل اصلی نیز بخش بزرگی از مردمان آناتولی که در سرزمینهای خود باقی مانده بودند هم پیرو و یا متمایل به تشیع صوفی صفوی بودند. سازمان تبلیغی تصوف صفوی پیوسته از طریق شبکههای منظم خود و ازسوی خلفا، ددهها و ... مریدان را به پیوستن به مرشد کامل فرقه که شاه اسماعیل بود، تشویق میکردند. شاه اسماعیل نیز خود بهخوبی از این امر آگاه بود و در نامهای به سلطان عثمانی این مطلب را که بسیاری از مردمان ساکن در سرزمینهای عثمانیان پیرو او هستند، به رخ وی کشیده بود. به یقین ادامه حکومت سنیمذهب عثمانیان بدون محدود یا نابود کردن این روند، کاملاً با مشکل مواجه میشد. به گفته برخی مورخان اگر در جنگ چالدران شاه اسماعیل به پیروزی میرسید، به قدرتی فراتر از تیمور دست مییافت و بیشک روند گسترش تشیع صفوی، امپراتوری عثمانی را که تازه در ابتدای کار بود، از صفحه روزگار محو میکرد. همه این موارد، انگیزه لازم برای یک رویارویی سرنوشتساز و محتوم را برای هردو طرف مهیا میسازد.
میراثی که شیخ صفی بر جای گذارده بود و دویست سال استمرار داشت، تمام حوزه جغرافیایی خاورمیانه فعلی را پوشش میداد و ترکان عثمانی با خرید یک تک کاغذ از خلیفه عباسی و به زور تیغ شمشیر، مالک آن شدند.
گویی سردمداران جدید ترکیه که منادی اسلام آمریکایی در خاورمیانه هستند، هوس سلطه همهجانبه در منطقه را دارند و با یک رویکرد جهتدار در راه تضیعف موقعیت منطقهای جمهوری اسلامی ایران گام بر میدارند. بعد از شکست نگاه به غرب در سیاست خارجی، سرمداران سیاسی ترکیه، خود را در حصار پرقدرت ایران دیدند که تنها راه نجات خود را ترویج اسلام آمریکایی و ایجاد نفاق در کشورهای دوست ایران معنا میکردند. در ذیل به برخی اقدامات دولت ترکیه که در جهت بازسازی وجهه سیاسی در جهان اسلام انجام میپذیرد، اشاره میشود:
1) ترکیه باید نقش پررنگ، فعال و متناسب با تاریخ پر شکوه گذشته و عمق جغرافیایی خود ایفا کند.
2) برای اجرای بهتر آن باید بر روی قدرت نرم خود سرمایهگذاری کند؛ چراکه به نظر او کشورش با همه مناطق ذکرشده روابط تاریخی و فرهنگی دارد.
3) نهادهای سیاسی داخلی این کشور میتوانند الگویی برای کشورهای این مناطق باشند.
4) اقتصاد آن، بازوی قدرتمندی برای پشتیبانی از این روابط است.
5) باید در مدیریت بحرانهای منطقهای و بینالمللی نقش مهمی ایفا کند.
6) از طریق همکاری اقتصادی، سیاسی و امنیتی با کشورهای منطقه، نیاز به مداخله قدرتهای خارجی را از بین ببرد.
7) به جای التماس و صرف هزینههای گزاف برای پیوستن به اتحادیه اروپا باید روی کشورهای منطقه سرمایهگذاری کند؛ بهویژه کشورهایی که زمانی جزء امپراتوری عثمانی بودهاند.
ترکیه برای رسیدن به موفقیت این دکترین خود، با دو مانع بزرگ مواجه است:
1) مسائل و مشکلات داخلی؛ ترکیه زمانی که نتواند مسئله کردها و همچنین شکاف و اختلاف بین اسلامگرایان و سکولارها را به شکل مسالمتآمیز حلوفصل کند، نمیتواند در سیاست خارجی خود موفقیت چندانی کسب کند.
2) روابط با همسایگان؛ ترکیه برای اینکه بتواند به بازیگری مهم در منطقه و نظام بینالملل تبدیل شود، ابتدا باید با همسایگان خود رابطه مسالمتآمیزی داشته باشد و اختلافات خود را با آنها حلوفصل کند. اینجاست که بُعد مهم راهبرد ترکیه تبلور میکند که تجلی آن در دکترین «به صفر رساندن مشکلات با همسایگان» است. بر اساس این سیاست، ترکیه تاکنون منابع و هزینههای زیادی را برای درگیریهای بیهوده صرف کرده است. هیئت حاکمه ترکیه برای رسیدن به یک کشور تأثیرگذار در منطقه، باید با همسایگان خود روابط دوستانه برقرار کند و مشکلات و اختلافات فیمابین را از بین ببرد. در واقع دکترین سیاست خارجی در راستای افزایش اعتماد به نفس راهبرد سیاست خارجی ترکیه قرار دارد تا با تکیه بر پیشینه تاریخی، جایگاه خود را در خاورمیانه، بالکان، آسیای مرکزی و قفقاز ارتقا دهد و پس از موفقیت در نقاط نزدیکتر به خانه، قدرت چانهزنی بیشتری در مقابل اروپا و آمریکا داشته باشد.
در اوایل قرن بیستویکم و خلأ نظم و رقابت کشورها برای اعمال برتری، بهترین سیاست برای کشور میتواند بیان امام خامنهای در نامگذاری سال جدید باشد که امسال را به تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی مزین فرمودند؛ زیرا گفتمان انقلابی ایران، تمام مؤلفههای اقناعی را در بردارد و با تولید ملی میتوان این تفکرات را به سایر مناطق منتقل کرد |