تعريف حديث
«حديث»، در لغت به معنای حرف و يا هر چيز تازهای در مقابل «قديم» می باشد. حادثه يعنی اتفاقی که به تازگی افتاده است. راغب در «المفردات» میگويد: هر کلامی که به انسان برسد خواه از طريق شنيدن و يا وحی باشد و یا در بيداری و يا خواب «حديث» ناميده میشود. از اين رو در معنای عام کلمه قرآن نيز «حديث» است. خداوند متعال بارها از قرآن به عنوان «حديث» و بلکه «بهترين حديث» تعبير نموده است.
1-فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِ إِن كَانُوا صَادِقِينَ (سوره طور،آیه34)
2-أَفَمِنْ هَذَا الْحَدِيثِ تَعْجَبُونَ (سوره نجم ،آیه 59)
3-اللّهُ لا إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لاَ رَيْبَ فِيهِ وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَدِيثاً (سوره نسا،آیه87)
4- نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَاباً مُّتَشَابِهاً مَّثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ وَمَن يُضْلِلْ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ (23 - سوره زمر(
در اصطلاح مسلمانان «حديث» عبارت از کلامی است که از گفتار يا کردار و يا تقرير پيامبر اکرم (ص) حکایت میکند. شيعيان گفتار و کردار و تقرير فاطمه زهرا (س) و دوازده امام معصوم (ع) را نيز «حديث» مینامند. بنابراين حديث از منظر شيعه به گفتار و کردار و تقرير معصومين "علیهم سلام" اطلاق میشود[1].
گفتار معصومین نيز، اعم از گفتار شفاهی و يا کتبی آنهاست. حديث شامل همه کلمات معصومين (ع) میشود. خواه مخاطب آنان انسانها و خواه خداوند باشد. بنابراين، به ادعيه معصومين (ع) هم حديث گفته میشود.
اهل سنت به گفتار و کردار و تقرير پيامبر (ص)، گفتار و کردار و تقرير اصحاب پيامبر (ص) و تابعين (اصحاب اصحاب) را هم اضافه میکنند. بنابراين حديث از نظر آنان اعم از کلام معصوم- پيامبر (ص)- و اصحاب و تابعين است.
به «حديث»، «روايت»، «خبر» و «سنت» و حتی گاه«اثر» هم میگويند.
تفاوت «حديث»و «حديث قدسی» آن است که «حديث» کلامی است که معصوم (ع) به عنوان مفسر شريعت با الهامات الهی افاده میکند. اما «حديث قدسی» کلامی است که معصوم (ع) از خداوند متعال نقل میکند ولی در آن اعجاز و تحدی قرآن وجود ندارد. «حديث قدسی» را پيامبران الهی از قول خداوند متعال نقل میکنند. مانند احاديث قدسی که از حضرت داود (ع)، حضرت موسی(ع) و حضرت خاتم (ص) نقل شده است. بنابراين حديث قدسی کلامی از خداوند است که پيامبران از خداوند متعال نقل کردهاند که جزء قرآن نمیباشد. حديث در اصطلاح علومالحديث، شامل حديث قدسی نيز میشود.
«علومالحديث» دانشی است که از ابعاد مختلف به بررسی ، فهم ، تفسير و تمييز احاديث صحيح از مجعول میپردازد.
اقسام علوم حديث
در تقسيم بندی علومی مانند علوم قرآنی که در فهم حديث موثر است، نظرات فراوانی ابراز شده و تعداد علوم حديث را از 6 تا 300 علم شمردهاند. با توجه به علومی که دانشمندان علم حديث ذکر کردهاند میتوان علوم حديث را به چهار بخش کلی تقسيم نموده، و از هر يک شعبههای فراوانی استخراج کرد:
تعریف حدیث، اهمیت و حجیت آن
تاریخ تدوین حدیث
جعل حدیث و احادیث اسراییلی
مصادر و جوامع حدیثی
از جهت شمار راویان: متواتر، مستفیض، واحد
از جهت صفات راویان: صحیح، حسن، ضعیف
از جهت اتصال یا عدم اتصال به معصوم(ع):
معلق، موقوف ، مقطوع، منقطع، مرسل
از جهت اعتقادات راوی: موثق، غیر موثق
از جهت الفاظ: حدیث قدسی، غیر قدسی
1/ دليل عقلی
بدون شک قرآن کريم اولين و مهمترين منبع معارف اسلامی است. با اين حال قرآن کريم تنها محتوی اصول کلی سعادت دنيا و آخرت و معارف اسلامی است. به طور مثال فقهای اسلامی معتقدند آيات و احکام قرآن که متضمن دستورات فقهی است از پانصد آيه تجاوز نمیکند. نماز ستون دين اسلام است. در قرآن کريم بسيار به اقامه نماز سفارش شده است اما هيچ کجا کيفيت اقامه آن و حتی دفعات آن صريحاً در قرآن ذکر نشده است.[2]
اين در حالی است که فقهای ما با استناد به روايات معصومين (ع) تنها برای نماز چهار هزار مسئله ذکر کردهاند.
مشابه همين موضوع در باره زکات و حج و ساير احکام اسلامی صدق میکند. يکی از کتابهای مفصل فقهی، کتاب حج است. زراره بن اعين میگويد به امام صادق (ع) عرض کردم، چهل سال است خدمت شما شرفياب میشوم و هر بار مسائل جديدی در باره حج ياد میگيرم! حضرت فرمود: ای زراره آیا میخواهی خانهای که از دو هزار سال پيش از حضرت آدم (ع) به حج آن میرفتهاند احکامش در چهل سال پايان يابد؟»(وسائل الشيعه 12:11) و اين در حالی است که بسياری از فروعات حج در قرآن کريم مشهود نيست.
از اين رو دانشمندان اسلامی اعم از شيعه و سنی، معتقدند انکار کامل حديث و ادعای «کتاب خدا ما را کافی است» نتيجهای جز تعطيل قرآن و تحريف اسلام و انکار ضروريات دين نداشته و در نتیجه سر از کفر و زندقه در خواهد آورد. بنابراين برای فهم بخش اعظم دین اسلام چارهای جز آشنايی با سنت پيامبر و معصومين (ع) از طريق احاديث وارده نداريم.
2/ دلائل قرآنی:
عمل و تعبد به قرآن مقتضی مراجعه به حديث است. خداوند متعال در آيات فراوانی مسلمانان را به سنت و سيره پيامبر اکرم (ص) ارجاع داده است. به اعتقاد ما خداوند متعال برای تصديق پيامبرش بيان تفاصيل شريعت اسلام را به عهده آن حضرت گذاشته است. آيات زير نمونههايی از دستور مراجعه به پيامبر (ص) در تبيين و بيان جزعيات امور دين است:
1- مَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاء مِنكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ (سوره حشر،آیه 7)
2- وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى (3) إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى (4سوره نجم،آیه 4)
3- بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ (سوره نحل،آیه 44)
4- لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً (سوره احزاب،آیه 21)
5- يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً (سوره نساء،آیه 58)
6- وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً (سوره احزاب ،آیه 33)
3/سفارش به حفظ حديث
سومين دليل بر حجيت و اهميت حديث در اسلام، سفارشات فراوان معصومين (ع) بر نقل، حفظ و فهم کلمات آنان است.
الف: روايت حديث :
امام صادق (ع) ميزان ارزش افراد را به اندازه فهم و نقل روايات آنان از معصومين (ع) میدانند:
« قَالَ اعْرِفُوا مَنَازِلَ النَّاسِ مِنَّا عَلَى قَدْرِ رِوَايَاتِهِمْ عَنَّا» (بحار الانوار ج2ص150).
نيز آن حضرت از پدر بزرگوارش نقل فرمود: يَا بُنَيَّ اعْرِفْ مَنَازِلَ الشِّيعَةِ عَلَى قَدْرِ رِوَايَتِهِمْ وَ مَعْرِفَتِهِمْ فَإِنَّ الْمَعْرِفَةَ هِيَ الدِّرَايَةُ لِلرِّوَايَةِ وَ بِالدِّرَايَاتِ لِلرِّوَايَاتِ يَعْلُو الْمُؤْمِنُ إِلَى أَقْصَى دَرَجَاتِ الْإِيمَان(بحار الانوار ج2:ص:184)
پيامبر اکرم (ص) در روز ؟فرمود: قَالَ نَضَّرَ اللَّهُ عَبْداً سَمِعَ مَقَالَتِي فَوَعَاهَا وَ بَلَّغَهَا مَنْ لَمْ يَسْمَعْهَا فَكَمْ مِنْ حَامِلِ فِقْهٍ غَيْرُ فَقِيهٍ وَ كَمْ مِنْ حَامِلِ فِقْهٍ إِلَى مَنْ هُوَ أَفْقَه (بحار الانوارج:2ص:148)
معاويه بن عمار میگويد به امام صادق (ع) عرض کردم: شخصی است که بسيار از شماحديث نقل میکند و آنها را در بين مردم منتشر کرده و قلبهای شيعيان شما را بدين وسيله محکم میکند. از سوی ديگر چه بسا شخص عابدی از شيعيان شما اينقدر حديث نقل نمیکند. کداميک افضل هستند؟ حضرت فرمود:
رَاوِيَةٌ لِحَدِيثِنَا يَبُثُّ فِي النَّاسِ وَ يُشَدِّدُ فِي قُلُوبِ شِيعَتِنَا أَفْضَلُ مِنْ أَلْفِ عَابِد (بحار الانوارج:2ص:145)
مرحوم مجلسی درذیل این حدیث می فرماید::"راویه"صیغه مبالغه است یعنی کثیر الروایه.
امثال اين روايات بقدری در کتب روائی شيعه و سنی نقل شده است که میتوان ادعای تواتر معنوی آنها را نموده و قطع به صدور آنها به طور اجمال پيدا نمود. از اين رو تمسک به اين گونه روايات برای اثبات اهميت حديث در اسلام بعید نخواهد بود.
ب: دستور به کتابت حديث: دليل ديگر بر اهميت حديث در اسلام سفارش حضرات معصومين (ع) به اصحاب خود مبنی بر نوشتن احاديث آنان است، زيرا که نوشتن حديث باعث انتقال آن به نسلهای بعدی و جاودانه شدن معارف اسلامی میگردد.
پيامبر اکرم (ص) فرمود: من کتب عنی علما او حدیثا لم یزل له الاجر مابقی ذلک العلم والحدیث (کنز العمال)
مردی از انصار همواره در محضر رسول خدا (ص) حاضر و در مجلس ایشان مینشست و کلمات پيامبر (ص) را میشنيد و در شگفت میشد ولی قادر به حفظ آنان نبود و از اين بابت به حضرت شکايت میکرد. پيامبر (ص) فرمود: «از دستت کمک بگير و اشاره فرمود به دست آن مرد- يعنی بنويس.» ( بحار152:2)
ج: سفارش به حفظ چهل حديث: روايات فراوانی از پيامبر اکرم (ص) و ائمه معصومين (ع) مبنی بر سفارش فراوان بر حفظ "چهل حديث" وارد شده است.
امام کاظم (ع) از پيامبر اکرم (ص) نقل میکند:" قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ حَفِظَ مِنْ أُمَّتِي أَرْبَعِينَ حَدِيثاً مِمَّا يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ مِنْ أَمْرِ دِينِهِمْ بَعَثَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَقِيهاً عَالِماً (بحارالأنوار ج : 2 ص 153)
در وصايای پيامبر اکرم (ص) به اميرالمومنين(ع) آمده است: قَالَ لَهُ يَا عَلِيُّ مَنْ حَفِظَ مِنْ أُمَّتِي أَرْبَعِينَ حَدِيثاً يَطْلُبُ بِذَلِكَ وَجْهَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ حَشَرَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَعَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقا (بحار الانوار ج:2ص:154)
اين دسته روايات نيز بقدری زياد است که اگر متواتر معنوی نباشد لااقل مستفيض هستند.[3]
بر اساس همين تعاليم، دانشمندان اسلامی از دير باز تاکنون اقدام به تأليف کتابهايی به نام «الاربعين» نمودهاند. مانند اربعين شيخ بهايی ره و اربعين امام خمينی ره. مرحوم علامه تهرانی نیز هم در الذريعه (جلد اول) حدود 83 «اربعين» از دانشمندان شيعه نقل کرده اند.
د: سيره سلف صالح: از سيره اصحاب و تابعين و شاگردان معصومين (ع) و علمای گذشته اسلام بخوبی میتوان پی به اهميت حديث در جهان اسلام برد. در شرح حال آنها میخوانيم که گاه بر شنيدن حديثی رنج سفری طولانی را بر خود هموار نمودهاند و يا سالها از اين شهر به آن شهر برای شنيدن و جمع آوری احاديث معصومين (ع) مسافرت کردهاند.
جابر بن عبداله انصاری شنيد که در مورد مظالم عباد، عبدالهبن انيس حديثی از پيامبر (ص) شنيده که او از متن آن بی خبر است.از اين رو شتری خريد و يک ماه رنج سفر را تحمل کرد و عبداله را در شام يافت و آن خبر را از وی استماع کرد و برگشت.
از ابیقلابه بصری (متوفای 104 هجری) نقل شده است: سه سال در مدينه اقامت گزيدم تا يک حديث را از ناقل اصلی آن بشنود.- صبحی صالح، علوم الحديث و مصطلحه، ص 47
[1] - مثالهای تقرير معصومين (ع): مثلاً يکی از مطهرات در فقه «تبعيت» است. مثلاً شما لباس نجسی را با دست خود آب میکشيد. با پاک شدن لباس دست شما هم به تبعيت پاک میشود. دليل اين امر سيره قطعی متشرعه و اطلاق مقامی است. يعنی سيره متشرعه در عصر معصومين (ع) بر اين بوده که دست را پس از پاک شدن لباس ديگر آب نمیکشيدند. سکوت ائمه در اين موارد و اطلاق روايات با اينکه اگر بايد دست تطهير میشد(يعنی مقام بيان بوده) دليل بر امضای سيره متشرعه است. اين اطلاق مقامی و امضای سيره را تقرير میگويند.
مثال ديگر آنکه شخصی در حضور امام (ع) نماز میخواند و هيچ مانعی برای امام (ع) برای تصحيح نماز آن شخص وجود ندارد ولی امام (ع) سکوت میکند. اين سکوت امام (ع) دليل رضايت امام (ع) است.
[2] - برخی خواستهاند با استناد به آيه أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُوداً (اسراء 78) وجوب نمازهای پنجگانه را ثابت کنند. حال آنکه بديهی است ظاهر آيه هيچگاه چنين دلالتی ندارد و اگر ما از طريق حديث و سنت قطعی علم به نمازهای پنجگانه نداشتيم هيچگاه نمیتوانستيم نمازهای پنجگانه را از آيه استنباط کنيم. برخی گمان کردهاند آياتی همچون «ما فرطنا في الكتاب من شي» و يا «اليوم اكملت لكم دينكم» دليل بر آن است که همه احکام همراه با جزعيات آن در قرآن موجود است. حال آنکه اولاً اين برداشت مخالف واقع است. ثانياً کلمه «الکتاب» در آيه معلوم نيست به معنای قرآن باشد. خداوند متعال میفرمايد:«و ما من دابه في الارض و طائر يطير بجناحيه الا امم امثالكم ما فرطنا في الكتاب من شي (انعام 38)». «الکتاب» ممکن است به معنای کتاب آفرينش و يا لوح محفوظ و امثال آن باشد. حتی اگر مراد از آن قرآن باشد مراد از «من شی» يعنی کليات هر چيزی لذا نسبت آن اضافی است نه مطلق و يا آنکه در قرآن دستور مراجعه به معصوم (ع) داده شده است. همانگونه که تکميل دين با نصب خليفه پس از پيامبر (ص) صورت گرفته است.
|