اشاره
بيداري اسلامي در سال گذشته مي رود تا فصل جديدي در منطقه ايجاد كند و جهشي براي مسلمانان در پيشرفت و نيز رويارويي با استكبار و استعمار ايجاد كند. حركتي كه آغاز آن سالها پيش در ميان توده هاي مردم ايجاد شده بود و با جرقه اي در تونس شعله ور شد. رهبر معظم انقلاب اين حركت و خيزش را بيداري اسلامي برشمرده و بر پايداري مردم در اين كشورها تأكيد فرمودند. به اين مناسبت براي واكاوي ماهيت اين خيزشها و بيداري هاي اسلامي به محضر استاد خسروپناه رسيديم تا تحليل و زاويه نگاه ايشان نسبت به اين حركت را جويا شويم. ضمن تشكر از استاد خسروپناه توجه شما خوانندگان عزيز را به مصاحبه نشريه شبستان با ايشان جلب مي نماييم.
شبستان انديشه: ضمن تشكر از حضرتعالي بفرماييد آيا حركت هاي اخير در كشورهاي اسلامي را مي توان خيزش و بيداري اسلامي ناميد؟
استاد خسروپناه: بله، حركت هاي اخير در كشورهاي عربي و شمال آفريقا را هرچند هنوز به مرحله تغيير دولت و ايجاد دولت هاي مردمي منجر نشده اند را مي توان با قاطعيت خيزش و بيداري اسلامي ناميد؛ زيرا هنگامي كه به تحليل ماهيت اين خيزش ها مي پردازيم و شعارهاي مردم در كشورهايي مانند مصر، بحرين، ليبي، تونس و يمن را مورد بررسي قرار مي دهيم مي بينيم كه نوك حمله و نقد اصلي مردم به دولت هاي استعماري و ضد اسلامي اين كشورهاست. دليل اين رويكرد، استعماري بودن و ضد اسلام بودن ماهيت اين كشورهاست.
دولتمردان دولت هاي اين كشورها سالهاست كه استعمار آمريكا، انگليس و فرانسه را پذيرفته اند و بر اساس اهداف آنها حركت مي كنند و مردم از اين وابستگي كشورشان به تنگ آمده اند. از اين رو حركت هاي مردم در اين كشورها كاملاً مردمي و بر اساس آموزهاي ديني و اسلامي است.
شبستان انديشه: دلايل پيدا و پنهان اين بيداري اسلامي چيست و چه ميزان متأثر از انقلاب اسلامي ايران است؟
استاد خسروپناه: دلايل عمده اين حركت ها در كشورهاي اسلامي استعمار اين كشورهاست و اينكه مردم كشورهاي شمال آفريقا و كشورهاي عربي در اين سه دهه گذشته كاملاً مشاهده كردند كه ايران اسلامي در بيش از سه دهه گذشته با شكست هيمنه استكبار و استعمار، يك «نه» بزرگ به دست اندازي قدرت هاي جهاني گفت و پاي اين «نه» خود ايستاد كه ثمره آن رشد و بالندگي در عرصه هاي سياسي و اقتصادي و علمي و فرهنگي در عرصه بين الملل بود. از طرف ديگر با تمام وجود خود ديدند كه دولتمردان آن كشورها يك «بله» به استعمار گفتند كه تأثير آن عقب ماندگي در عرصه هاي مختلف فرهنگي، اقتصادي و سياسي در عرصه بين الملل شد. هنگامي كه اين مطلب براي مردم به خوبي نمايان شد، خيزش هاي اسلامي بر اساس آموزه ها و باورهاي اسلامي شكل پيدا كرد و اين حركت ها شروع و استمرار پيدا كرد.
نكته كه بايد در اين ميان مورد توجه باشد اين است كه هنگامي كه مي گوييم بيداري اسلامي، بايد ببينيم اين وصف اسلامي از كجا آمده است؟ به نظر بنده منشأ آن بازميگردد به بينش و كُنشي كه در ميان مردم مسلمان اين كشورها تحقق پيدا كرده است. منشأ اين قيام ها دقيقاً آموزهاي اسلامي و همچنين رفتارهاي اسلامي است كه باعث شد كه اين قيام ها استمرار پيدا كند لذا مي بينيم در اين كشورها پس از خيزش و قيام و در هنگامه آن در شهرهاي كوچك و بزرگ نماز جماعت و جمعه برپا مي گردد و شعارهاي مردم نيز اسلامي است. هنگامي كه ما قيام هاي سوسياليستي و ناسيوناليستي را نگاه مي كنيم مي بينيم كه در حركت هايي مانند جمال عبدالناصر كه يك قيام ناسيوناليستي و عربي بود، شعارهاي مردم شعارهاي عربي گري و ملي گرايانه بود اما اين دفعه خيزش ها با شعارهاي اسلامي دنبال مي شود. در واقع مردم اين كشورها با اين شعارها مي خواهند اين پيام را به جهانيان بدهند كه حركت ما اولاً مردمي است نه حزبي و بر اساس كوتادي نظامي و امثال آن نيست و ثانياً هيچ كشور استعماري پشت جريان اين خيزشها نيست، و ثالثاً برخواسته از آموزهاي اسلامي و ديني است.
شبستان انديشه: فساد و ثروت اندوزي دولتمردان اين كشورها و فقر و عقب ماندگي اقتصادي را به چه ميزان در اين حركت ها مؤثر مي دانيد؟
استاد خسروپناه: هنگامي كه مشكلات مردم اين كشورها را بررسي مي كنيم، درمي يابيم كه مشكلات اين كشورها بسيار فراوان است. دولتمردان اين كشوهاي عربي فقط به فكر توسعه ثروت خود و خانواده و وابستگان خود بودند و به معناي دقيق كلمه اين دولت ها دولت هاي استبدادي بودند. دولت هاي استبدادي دولت هايي هستند كه پيش از اينكه به فكر توسعه فرهنگي، اقتصادي و فرهنگي ملت هاي خود باشند به فكر جمع كردن ثروت هاي بادآورده خود و خانواده و وابستگان خود بودند. معمر قذافي، مبارك و زين العابدين بن علي ثروت هاي كلاني را براي خودشان جمع كرده بودند ولي مردم كشورشان از فقر زياد در رنج بودند و حتي نمي توانستند نيازهاي اوليه خود را تأمين كنند. در اين كشورهاي استبدادي مردم در عرصه سياسي هم از آزادي نسبي برخوردار نبودند و يك نيروي قوي امنيتي آزادي هاي سياسي بخصوص مطبوعاتي را سلب كرده بود.
نبود آزادي سياسي و رشد منفي اقتصاد و فقر اقتصادي و فرهنگي و علمي سطح اين كشورها را از جهات مختلف بخصوص علمي پايي آورده بود. سطح علمي و سواد نسبي مردم اين كشورها بسيار بسيار پايين بود و وقتي سطح علمي اين كشورها را مي سنجيم مي بينيم كه اين كشورها جزء كشورهاي عقب مانده هستند و خيلي زمان مي خواهد كه به توسعه علمي برسند.
از طرفي مردم اين كشورها ايران را مشاهده مي كنند كه توانسته اند در اين 30 سال يك رشد جهشي علمي پيدا كنند و در بعضي از عرصه ها در رتبه پنجمين يا ششمين كشور جهان به شمار مي آيد.
پس توجه داشته باشيم كه وقتي از عوامل خيزش نام مي بريم گرچه خيزش اسلامي است اما منشأ اين خيزش ها هم عامل اقتصادي و هم سياسي و هم فرهنگي دارد. در واقع مسلمانان جهان ديدند كه آنچه آموزه هاي اسلامي درباره اقتصاد و فرهنگ بيان شده است دولت هاي آنها عكس آن را عمل كرده اند و جامعه را به انحطاط و عقب ماندگي زيادي كشيده اند. اين كشورها اگر بخواهند شروع به رشد و بالندگي در عرصه هاي مختلف بكنند بايد يك قرن تلاش كنند تا بتوانند به يك رشد نسبي و اوليه دست يابند. مجموع اين عوامل دست به دست هم داد تا اين بيداري در متن مردم پيدا شد و استمرار پيدا كرد. لذا هرچه زمان مي گذرد اين قيام و مبارزه جدّي تر مي شود و پيش مي رود.
شبستان انديشه: تهديدها و آسيب هاي احتمالي كه اين بيداري اسلامي را مورد تهديد قرار مي دهد چيست؟
استاد خسروپناه: اين انقلاب ها با چند تهديد جدّي روبرو هستند. تهديد اول اين است كه نبود يك رهبر فرزانه كه مقبوليت عمومي در بين مردم داشته باشد موجب اختلاف در ميان رهبران اين حركت ها شود و باعث شود كه استعمار از آسيب سوء استفاده كند.
عدم توجه به اين آسيب موجب آسيب دومي هم خواهد شد. اين آسيب موجب نفوذ استعمار آمريكا و انگليس و كشورهاي اروپايي مخصوصاً فرانسه خواهد شد؛ زيرا اين كشورها سالها مستعمره فرانسه بودند و فرانسويها همه راه و چاههاي اين مناطق و خصوصيات شخصيتهاي اين كشورها را مي دانند و درباره آنها مطالعه دارند. از اين رو نقطه ضعفها و قوت هاي شخصيتهاي سياسي و علمي آنها را مي دانند و با وجود اختلاف در ميان انقلابيون مي توانند به راحتي در بين آنها نفوذ كنند و از اين اختلاف به نفع خود بهره برداري كنند و زاويه اين خيزشها را تغيير دهند و دوباره سبب شودند كه يك شخصيت منحرف و مستبد ديگري به شكل ديگري روي كار آيد و همان اهداف امثال مبارك و قذافي را ادامه دهد.
خواص و رهبران اين حركت ها بايد تلاش كنند كه با حمايت مردم يك كشور مردم سالار ديني را با بهره گيري از حفظ وحدت به وجود آورند و از اختلاف و سهم خواهي كه عامل اصلي اختلاف است دوري كنند.
تهديد ديگري كه انقلاب هاي اين كشورها را تهديد مي كند اين است كه چند جريان (جريان سنّتي، سلفي گري و روشنفكري) در كشورهاي عربي وجود دارد كه هيچكدام توانايي ارائه الگويي جهت شكل گيري و توسعه جريان اسلامي در اين كشورها را ندارند.
جريان روشنفكري جهان عرب هرچند نقدهاي جدّي و اساسي به غرب دارند اما عمدتاً سكولار و غرب زده اند؛ جريان سنّتي نيز با اينكه از دست دولتمردانشان ناراحت و عصابي هستند ولي نسبت به دنياي جديد آگاهي ندارند و نمي دانند دنياي جديد چه پرسشها و چالشهايي را فراروي انسان معاصر بخصوص مسلمان قرار مي دهد، طبيعي است كه پاسخي براي آنها ندارند. جريان سوم، جريان سلفي گري است كه يك رويكرد خشك و غير منعطفي دارد كه گرچه نسبت به دنياي جديد اطلاعاتي دارند و نقدهايي نيز به آنها دارد ولي با وجود رويكرد عصبيت و تحجر نمي توانند مدلي را براي توسعه جهان عرب اسلامي ارائه دهند؛ زيرا هر تحولي ممكن است زاييده يك سري علت ها و دلايلي باشد ولي در استمرارش نياز به تئوري هايي دارد. اگر ايدئولوژي تحول توان بازسازي خود را نداشته باشد تا به مرحله ايدئولوژي استقرار و پيشرفت و توسعه برسد نمي تواند راه خود را ادامه دهد و امروزه اين خيزها نيازمند آن هستند كه بوسيله يك سري تئورسين ها پشتيباني شوند.
شبستان انديشه: شيعيان و بخصوص انديشمندان حوزهاي شيعي چه كمكي مي توانند خيزش هاي اسلامي كنند؟
استاد خسروپناه: روشنفكران جهان عرب حتي روشنفكران سكولار و افرادي مانند محمد آركون، محمد عابد جابري شخصيتهايي هستند كه نسبت به ايران يك نگاه مثبتي داشتند و معتقد بودند كه تفكر شيعي در ايران باعث شد كه يك قيام گسترده اي صورت گيرد و بادوام باشد ولي حركت هاي اهل سنّت خيلي دير تحقق پيدا مي كند. اين نگاه واقع بينانه به تفكر شيعي خيلي مي تواند مؤثر باشد و حركت هاي اهل سنّت را هم رونق دهد. اهل سنّت در كشورهايي مانند مصر كه سالها فاطميون در آن حكومت داشتند و همين دانشگاه الازهر كه يك زماني الزهرا بوده و توسط شيعيان مصري تأسيس شده است محبّ اهلبيت (ع) هستند كه اين محبت مي تواند خيلي كارگشا باشد.
متفكران شيعه مي توانند در توليد و توسعه تئوري هاي متناسب با فضاي اهل سنت نقش مؤثري داشته باشند لذا خوب است متفكران حوزه علميه كه نسبت به فضاي جهان عرب آگاهي دارند به انديشمندان اهل سنت كمك كنند و تئورهاي متناسب با اين منطقه و نيازهاي آنها را ارائه دهند و منشأ استقرار اين خيزش اسلامي شوند.
شبستان انديشه: عامل اصل بيداري اسلامي در بحرين چيست و تفاوت اين حركت با جنبش در كشورهاي ديگر در چيست؟
استاد خسروپناه: عامل اصلي در بيداري مردم بحرين، خواص روحانيت شيعه اند كه سالها در حوزه علميه قم درس خوانده اند. تفاوت اصلي بين قيام مردم بحرين با كشورهاي ديگر در اين است كه خيزش در بحرين از ميان خواص روحانيت شيعه آغاز شد اما در كشورهاي ديگر اين حركت ها ابتدا از ميان مردم ايجاد شد و سپس خواص جامعه به آن پيوستند. خيلي از روحانيان بحرين در قم درس خوانده بودند و از فكر و انديشه انقلاب اسلامي بهره برده اند و نيازهاي بحرين را مي شناسند و سالها كار فرهنگي در اين كشور كرده اند.
شبستان انديشه: رابطه اين خيزشها با علائم آخرالزمان را در چه ميزان مي دانيد؟
استاد خسروپناه: در بعضي از روايات در باره علائم ظهور آمده است كه در زمان ظهور يا نزديك ظهور يك سري اتفاقات در كشورها عربي مي افتد و ملتها حاكمان خويش را كنار مي زنند لاكن تطبيق اين خيزشها بر اين روايات دشوار است و ممكن است در آينده خيزشهاي ديگري رخ دهد كه اين خيزشها ناظر به آنها باشد. به نظر من خيلي صلاح نيست كه با قاطعيت بگوييم روايات ظهور منطبق به اين حركت ها هستند. بايد اميدوار باشيم كه اين خيزشها مقدمه و زمينه ساز براي ظهور حضرت حجت(ع) باشد. |