امام حسين(عليهالسلام): اشرفُ النّاسِ مَنِ اتَّعَظَ قَبلَ أَنْ يُوعَظَ وَ استَيقَظَ قَبلَ أَنْ يُوقَظ. (احقاقالحق، ج 11، ص 590)
شريفترين مردم آن كسي است که پيش از آنکه او را موعظه کنند خود مُتّعظ(پند پذیرنده)شود و پيش از آنکه وي را متنبّه سازند خود متنبّه گردد.
نتیجه این پشیمانی!
انسان باید بکوشد تا آنکه صورت ندامت را در دل قوت دهد… (تا) اگر خدای ناخواسته [به گناه] مبتلا شد، بزودی از آن منزجر و پشیمان گردد و صورت ندامت در قلبش ظاهر شود و نتیجه این پشیمانی و ندامت خیلی بزرگ است و آثار آن خیلی نیکو است و عزم بر ترک مخالفت و معصیت، بر اثر ندامت حاصل می شود و همین که این دور کنِ توبه [ (ندامت و عزم بر ترک) ] حاصل شد کار سالکِ طریقِ آخرت آسان شود و توفیقات الهیة شامل حال او می شود...
[ امام خمینی -ره ، چهل حدیث، ص 275 تا 276]
هفت پرسش!
امام صادق عليه السلام می فرماید : حكيمى هفتصد فرسنگ در جستجوى حكيمى راه پيمود (ممکن است این هفتصد فرسنگ ، مبنی بر تکثیر باشد ، یعنی می خواهد بگوید راههای طولانی رفتند. آن کسی که دنبال می کرد خودش هم حکیم بود اگر حکیم نبود ، قدر این کلمات را نمی دانست و این همه راه را طی نمی کرد.) تا از او هفت پرسش كند ، و چون به او رسيد،پرسيد: اى حكيم ! آن چيست كه از آسمان، بالاتر است ، از زمين، گسترده تر است ، از دريا غنی تر و ثروتمند تر است ( آب دریا ها و همه موجودات درون آن منبع ثروتند ) و از سنگ، سخت تر است ، از آتش، داغ تر است ، از زمهرير( مرکز سرمای شدید در قیامت و نقطه مقابل جهنم )، سردتر است و از كوه هاى محکم و استوار، سنگين تر است ؟ آن حكيم گفت : اى حكيم ! حق و حقیقت ، از آسمان، بلندتر است . – هیچ چیز را با حقیقت مبادله نکنید- عدالت ، از زمين، گسترده تر است . غنای نفس- اگر نفس انسان از شُحّ و حرص محفوظ بود ، از دريا غنی تر است . دل كافر، از سنگ، سخت تر است . – سختی دل او به این است که نور معرفت الهی در آن نفوذ ندارد.- حرصی که در دل انسان می جوشد ، از آتش داغ تر است . نا اميدى از لطف الهی، از زمهرير، سردتر است – لذا یاس از رحمت خدا از گناهان کبیره است.- و بهتان و افترا زدن بر یک آدم بى گناه، از كوه هاى سر به فلك كشيده، سنگين تر است .
[ آمالی ص 317 ، شرح حدیث از امام خامنه ای مدظله العالی در مقدمه درس خارج 18/1/94 ]
چرا دعای ما مستجاب نمی شود؟
در روایت داریم که شخصی از امام علیه السلام پرسید : مگر خداوند نفرموده اُدْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ پس چرا دعای ما را مستجاب نمی کند؟ امام فرمودند زیرا خداوند در جایی دیگر فرموده است : و اوفوا بعهدی اوف بعهدکم شما به عهد من وفا کنید تا من نیز به عهد شما وفا کنم. شما کی به عهد خداوند وفا کرده اید که اینک انتظار دارید خداوند به عهد شما وفا کند؟ شما ده صفت بد دارید : طالب بهشت هستید، اما برای رسیدن به آن کاری نمی کنید،از جهنم می ترسید،اما کارهایی که انسان را به جهنم می برد ترک نمی کنید. و ... پس علت اینکه دعای شما مستجاب نمی شود ،این است که انسان خوبی نیستید.(روایت کامل در مواعظ العددیه ص 515)
[ در محضر آیت الله مجتهدی، جلد اول، ص 166 ]
مگذار دنیا به عزّت و اختیارت لطمه بزند!
از دنیا آنچه داری مالکش باش نه مملوکش تنها مملوک خدا و اولیائش باش که آنها هم به تو عزّت می بخشند. مگذار دنیا به عزّت و اختیارت لطمه بزند و تو را در خُودِ خود در آورد. در حدیث قدسی آمده است که خدا می فرماید: «خَلَقْتُ الاْشْيَاءَ كُلَّهَا لاِجْلِكَ وَ خَلَقْتُكَ لاِجْلِي»: همه ی چیزها را به خاطر تو آفریدم و تو را به خاطر خودم آفریدم. مملوک دنیا بودن ، انسان را از طاعت و عبادت و بندگی خدا باز می دارد.
[مرحوم حاج اسماعیل دولابی ، کتاب مصباح الهدی ]
سوراخ کردن کیسه ی اعمال !
کسی که اخلاق خوش در خانه دارد مانند کسی است که روز ها را روزه دارد و شب ها را عبادت کند . در یک کلام زبان باعث سوراخ کردن کیسه ی اعمال است ، هر چه اعضاء زحمت می کشند و جمع می شوند یک حرکت زبان کیسه را سوراخ می کند ! اگر از زن و فرزند غضبناک شدید باید از مَهلکه خارج شوید وگرنه قطعا زمین خواهید خورد. شرط دیدن امام زمان تقواست و بس ؛ مقداری هم زبان را قرص داشتن است و باید ثابت کنی اختیار زبانت را داری .
( آیت الله خوشوقت –ره- نشریه صالحین ، شماره چهارم ، ص 24 )
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن!
فردی چند گردو به بهلول داد و گفت: «بشکن و بخور و برای من دعا کن.» بهلول گردوها را شکست و خورد ولی دعایی نکرد. آن مرد گفت: « گردوها را میخوری نوش جان، ولی من صدای دعای تو را نشنیدم! » بهلول گفت: « مطمئن باش اگر در راه خدا دادهای، خدا خودش صدای شکستن گردوها را شنیده است! »
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن که خواجه خود روش بنده پروری داند
[ منبع : برداشت از خراسان نیوز – 23/12/89 شماره انتشار 17795، http://www.khorasannews.com ]
من نیروی برادر احمدم !
سرما پسرک را کلافه کرده بود. سرجایش درجا میزد. ته تفنگ میخورد زمین و قرچ قرچ صدا می داد. ماشین تویوتا جلوتر ایستاد. احمد پیدا شد. تو مثلاَ نگهبانی این جا؟! این چه وضعشه؟! یکی باید مراقب خودت باشه. میدونی این جاده چقدر خطرناکه؟ دست هایش را توی هوا تکان میداد. مثل طلب کارها حرف میزد و میآمد جلو. ـ ببینم تفنگتو. تفنگ را از دست پسر بیرون کشید. ـ چرا تمیزش نکردهای؟! این تفنگه یا لوله بخاری! پسر تفنگ را پس گرفت و مثل بچه ها زد زیر گریه. ـ تو چطور جرئت میکنی به من امر و نهی کنی! میدونی من کیام؟ من نیروی برادر احمدم. اگه بفهمه حسابتو میرسه. بعد هم رویش را برگرداند و گفت « اصلاَ اگه خودت بودی میتونستی توی این سرما نگهبانی بدی؟!» احمد شانه هایش را گرفت و محکم بغلش کرد. بی صدا اشک میریخت و میگفت «تو رو خدا منو ببخش» . پسر تقلا میکرد شانه هایش را از دست های او بیرون بکشد. دستش خورد به کلاه پشمی احمد. کلاه افتاد؛ شناختش. سرش را گذاشت روی شانهاش و سیر گریه کرد.
( یادگاران ، کتاب متوسلیان ، ص 45 ، انتشارات روایت فتح )
یک استفتاء
سوال: تجسس در امور اداري و شخصي افرادچه حكمي دارد؟
جواب: غير از كساني كه بعنوان وظيفه سازماني ماموريت بازرسي و تجسّس دارند ، هيچ فرد ديگر شرعا حق تجسّس ، چه در امور شخصي و چه در امور اداري ديگران را ندارد.
استفتائات مقام معظم رهبری - www.khamenei.ir