مولي اميرالمؤمنين عليهالسلام : اِنْ اَردتَ المَوعِظَةَ فَالمَوتُ يَكفيكَ! / (مواعظ عدديه، ص 197)
تو اگر خواهان پند و موعظه هستي همان عبرت مرگ برايت بس است!
قوّت روحی
لسان قرآن یک جور زبان است، زبان دعا یک جور زبان است، زبان علما و عرفا و اینها هم یک زبان دیگر است. آنکه سبکبار می کند انسان را و از این ظلمتکده می کِشد او را بیرون و نفْس را از آن گرفتاریها و سرگشتگی هایى که دارد خارج می کند ادعیه اى است که از ائمه ما وارد شدهاند… همین ادعیه بودند که اشخاص وقتى که ادعیه را می خواندند قوّت روحى پیدا می کردند و سبک بار می شدند و شهادت براى آنها هَیِّن و آسان می شد.
[صحیفه امام خمینی –ره- ، ج 13، ص32 و 33 ]
رفتار عاقلانه !
شرح حدیث از مقام معظم رهبری حضرت آیت الله امام خامنه ای (مدظله العالی)
عن ابی الحسن الرضا " علیه السلام " : أنَّهُ سُئِلَ مَا الْعَقْلُ؟ منظور از عقل در اینجا عقل عملی و معاشرتی است. از حضرت سئوال می شود که انسان عاقل چطور رفتاری باید داشته باشد که عاقلانه محسوب شود؟! فَقالَ - علیه السلام - حضرت جواب فرمودند :
1) التَّجَرُّعُ لِلْغُصَّةِ؛ غمهای خود را فروببرد... چون افشای غم و (غصه) در واقع افشای بخشی از زندگیِ خصوصی انسان است . که خلاف عقل است. البته فرو بردن غم به معنای این نیست که علاجی هم برای آن نیاندیشد! ... ،
2) وَ مُداهَنَةُ الاْعْداءِ ؛ (یعنی) با دشمنان مداهنه (و سازش) کنی، (منظور) اعداء در این جا دشمنان شخصی است. یعنی شما با کسی مشکل (شخصی) دارید ... یا تقصیر شماست یا تقصیر اوست ، می فرماید با او سازش کن ! این (دشمنی) را کسی تعمیم به دشمنی با دشمنان اصولی ، دشمنان فکری ، دشمنانی که با دین شما با استقلال شما با هویت شما معارضه میکنند ندهد ، این ، شامل آن نیست . در آنجا آیات قرآن و احکام و معارف اسلام خیلی روشن تکلیف را معین کرده اند؛
3) وَ مُدارةُ الاْصْدِقاءِ ؛ یعنی مدارا کردن با کسانی که با شما دوستند. مدارا به معنای ظاهر سازی نیست. یعنی کسانی که صدق دوستی با شما دارند ، اینها را با رفتار خوش خودتان از خودتان راضی نگهدارید.
[ أمالی شیخ صدوق، ص 233، ح 17، شرح حدیث از امام خامنه ای مدظله العالی در مقدمه درس خارج 5/3/94 ]
اگر من بدتر نباشم بهتر نیستم !
وارد حرم امام رضا علیه السلام شدم، جوانی را دیدم که زنجیر طلا به گردن کرده بود . متذکّر حرمت آن شدم، او در جواب گفت : می دانم و به زیارت خود مشغول شد. من ابتدا ناراحت شدم ، زیرا او سخنم را شنید و اقرار به گناه کرد و با بی اعتنایی دوباره مشغول زیارت شد. بعد به فکر فرو رفتم که الان اگر امام رضا علیه السلام نیز از بعضی از خلافکاری های من بپرسد، نمی توانم انکار کنم وباید اقرار کنم ! با خود گفتم: پس من در مقابل امام رضا علیه السلام و آن جوان در مقابل من، اگر من بدتر نباشم بهتر نیستم! بعد از چند لحظه همان جوان کنار من نشست و گفت: حاج آقا ! به چه دلیل طلا برای مرد حرام است ؟ من دلیل آوردم او قبول کرد . پیش خود فکر کردم که چون روح من در مقابل امام رضا علیه السلام تسلیم شد ، خداوند هم روح این جوان را در مقابل من تسلیم کرد.
(برگرفته از خاطرات حجت الاسلام قرائتی - جلد1)
چهار کلمه از هفت هزار کلمه !
روزی لقمان به فرزندش گفت: فرزندم! من هفت هزار کلمه حکمت آمیز آموختم، اما تو چهار کلمه بیاموز و حفظ کن که اگر به آنها عمل کنی، برای سعادت تو کافی است:1. کِشتی خود را محکم بساز که دریا بسیار عمیق است.2. بار خود را سبک کن که گردنه و گذرگاهی در پیش داری که گذشتن از آن بسیار دشوار است.3. زاد و توشه بسیار بردار که سفرت بسیار دور و دراز است.4. عملت را خالص گردان و کار را فقط برای رضای خدا انجام بده که قبول کننده عمل، بسیار بینا و داناست.
[ منبع : برگزیده ای از پندهای لقمان حکیم، ص 46 ]
اگر این کار را بکنید ، خیرات و برکات زیادی به شما می رسد!
اگر گاهی اوقات پدر یا مادرتان اعصابشان ناراحت است و سر شما داد می زنند شما بروید و دستشان را ببوسید و عذر خواهی کنید ، هر چند آنها مقصر باشند، بگویید : آقا جان ، مادر جان ، از من بگذر. اگر این کار را بکنید ، خیرات و برکات زیادی به شما می رسد ... روزی شیخ انصاری رحمه الله علیه به کلاس درس حاضر نشدند . طلبه ها هر چقدر منتظر شدند خبری از ایشان نشد. به در خانه شان می روند و می پرسند : " آقا ، چه طور شد که امروز تشریف نیاوردید ؟! ایشان می گویند : " مادرم امروز حال خوشی نداشت ، به من گفت : مرتضی ، من حال ندارم ، امروز به کلاس درس نرو و در خانه بمان! " و به خاطر همین احترامی که به مادر می گذاشته ، می شود شیخ الفقها ء و المجتهدین شیخ مرتضی انصاری .
[ در محضر آیت الله مجتهدی تهرانی –ره- ، جلد اول ،چاپ پنجم 1393، ص 221 ]
نباید وقتی معین کند!
هیچ گاه درِ خانه شیخ حسنعلی نخودکی به روی بیماران، گرفتاران و مستمندان بسته نمیماند و از این که مردم وقت و بی وقت برای حل مشکلات خود به منزل شیخ مراجعه میکردند، چهره درهم نمیکشید و حتی غیر مسلمانان از الطاف او برخوردار بودند و برای برآورده شدن حوائج خود به او متوسّل میشدند. فرزند وی در اینباره مینویسد: «مرحوم پدرم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی ـ اعلی الله مقامه ـ در کلیه ساعات روز و شب، برای رفع حوائج حاجتمندان و درماندگان، آماده بودند. روزی عرضه داشتم: خوب است برای مراجعه مردم، وقتی مقرر بشود. فرمود: پسرم! لیس عند ربنا صباح و لا مساء؛ آن کس که برای رضای خدا، به خلق خدمت میکند، نباید که وقتی معین کند.
[ منبع : کتاب نشان از بی نشان ها ، شرح حال مرحوم نخودکی]
من اولین نفری هستم که دیگه سیگار نمیکشم!
یک روز برایمان از سیگار و از ضررهایش صحبت کرد . بعد، از همه سیگاریها خواست همت کنند سیگار را ترک کنند. حرفهای حاجی به گوش یکی از سیگاریها رسید. خیلی وقت بود سیگار میکشید. گفت « من سیگار رو ترک نمیکنم. همین الان هم میروم تو روش وا میستم و همین را بهش میگم». بلند شد و رفت پیش حاجآقا. حاجی را دید، تا خواست حرف بزند ، حاجی ( با خوش رویی فراوان) دستش را گرفت توی دستش، حالش را پرسید و گفت «با من کاری داری؟ ». با لکنت زبان گفت « نه حاجآقا، اومدم بگم من اولین نفری هستم که دیگه سیگار نمیکشم! »
[ منبع : کتاب خاطرات از حجت الاسلام سيد علي اكبر ابو ترابي / تقویم شمیم 95 ]
یک استفتاء
سوال: طبق فتواى جنابعالى تفکيک مال مخمّس و غيرمخمّس موجود در يک حساب بانکى واحد با نيت ، ميّسر است؛ آيا نيت کلى براى اين امر کفايت مىکند؟ مثلاً فردى مايل است که اموال مخمّس به حال خود باقى مانده و در طول سال تنها از در آمد جارى استفاده کند. ولى به طور موردى در برداشتها اين امر را نيت نکرده است. در اين شرايط تکليف شرعى چگونه است؟
جواب: چنانچه ابتداءً نيّت کند که هر چه از بانک برداشت مىکند از اموال غير مخمّس باشد، مادامى که خلاف آن را قصد نکرده لازم نيست بهطور موردى در هر مرتبه چنين نيتى داشته باشد.
استفتائات مقام معظم رهبری - www.khamenei.ir