امام على عليه السلام: اِرفِضِ الدُّنيا ، فَإِنَّ حُبَّ الدُّنيا يُعمي ويُصِمُّ ويُبكِمُ ويُذِلُّ الرِّقابَ. / (کافی جلد 2 صفحه 136)
دنيا را بِران كه محبّت دنيا، كور و كر و لال مى كند و سرفرازان را، خوار.
سرآمد همه سردی ها وسستی ها
خلوص از تصرّف شیطان، که مقدمه اخلاص است، به حقیقت حاصل نشود مگر آن که سالک در سلوکش خداخواه شود و خودخواهى و خودپرستى را، که منشأ تمام مفاسد و امّ الأمراض باطن است، زیر پا نهد؛ و این به تمام معنى در غیر انسان کامل و به تبع او در خلّص أولیاء علیهم السلام در دیگر اشخاص میسور نیست. ولى سالک نباید مأیوس از الطاف باطنه حق باشد که یأس از روح الله سرآمد همه سردی ها و سستی ها است و از اعظم کبائر است؛ و آنچه از براى صنف رعایا نیز ممکن است قرّة العین اهل معرفت است.
( امام خمینی ، آداب الصلوة ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی سلام الله علیه ، 1372 ، ص 16 )
کلید علوّ و تعالی!
فی الکافی عن الصادق(ع): « إِذَا تَخَلَّی الْمُؤْمِنُ مِنَ الدُّنْیَا سَمَا وَ وَجَدَ حَلَاوَةَ حبّ اللَّهِ وَ کَانَ عِنْدَ أَهْلِ الدُّنْیَا کَأَنَّهُ قَدْ خُولِطَ وَ إِنَّمَا خَالَطَ الْقَوْمَ حَلَاوَةُ حبّ اللَّهِ فَلَمْ یَشْتَغِلُوا بِغَیْرِهِ»، الشافی صفحه 533
مؤمن وقتی از دنیا دامن خود را می تکاند، و از دنیا دست می شوید، نه به معنای اینکه آماده مرگ می شود، بلکه به معنای اینکه حرص دنیا و رغبت به دنیا و شوق دست یافتن به زخارف دنیا را از دل خود بیرون می راند، وقتی این حالت برای مؤمن به وجود می آید، علوّ پیدا می کند.تعالی پیدا می کند. این علوّ و تعالی که ما برای بندگان صالح خدا همیشه قائل هستیم، کلیدش همین است. که این زر و زیور دنیا،این لذّت های دنیا،آرایش های عالم ماده از نظر او کوچک، ناچیز و حقیر بشود. وقتی این حالت برای مؤمن پیدا شد،دیگر اهمیّتی ندارد به این که کدام یک از زینت های دنیا و لذت های دنیا و زخارف دنیا را به دست بیاورد،روح او بالا می رود.
ما گاهی می شنویم از افراد باصفا،پاک می گویند دعا کنیم آدم بشویم.یعنی اعتلا پیدا کنیم.این راهش همین است.راهش این است که انسان برای این زخارف و زینت های دنیوی، برای این ارزش های حیات مادی اهمیتی قائل نباشد.همت او این نباشد که به این زخارف دنیا برسد. همین که این مسایل دنیوی براش بی اهمیت شد، خود این موجب می شود که انسان اعتلا پیدا کند. آن وقت است که انسان شیرینی عشق به خدا را می چشد. که این شیرینی اگر درکام بنده ای حاصل شد،بال و پر در می آورد،پرواز می کند. و همه شیرینی ها و لذت هایِ دیگر، به نظر انسان پست می شود.
[ شرح حدیث از حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای در مقدمه درس خارج ، 06/08/1387]
هر که بالاتر رود ابله تر است !
مرحوم سید نعمت الله جزایری صاحب کتاب زهرالربیع می گوید که در حدیث چون آمده است: شخصی از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) اجازه شرفیابی به محضر ایشان را درخواست نمود. رسول گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: تو کیستی ای مرد ؟ آن مرد گفت: منم ای رسول خدا. حضرت رسول ناراحت و عصبانی شده و چندبار فرمودند: من، من، من... آیا برای مخلوق شایسته و سزاوار است که بگوید من)). وقتی که آن مرد به حضور مبارک حضرت رسول رسید و نشانه های غضب را بر صورت مبارک ایشان دید گفت: به خدا پناه می برم از خشم خداوند و خشم رسولش. یا رسول الله چرا غضبناک شده اید؟ حضرت فرمودند: آیا می دانی که گفتن این لفظ (من) برای مخلوقین و آفریدگان شایسته و سزاوار نیست. آیا نمی دانی که (شیطان) گفت: انا خیر منه(اعراف/ 12 ) من (ابلیس) از او (آدم) بهترم. *** ملعون و مطرود شد؟ آن مرد عرض کرد: یا رسول الله من از خدای خویش به خاطر آنچه که گفتم مغفرت می طلبم و دیگر هرگز آن را تکرار نمی کنم
نردبان خلق این ما و منی است عاقبت زین نردبان افتادنی است
هر که بالاتر رود ابله تر است کاستخوان او بتر خواهد شکست
[ محمد حسین محمدی ، هزار و یک حکایت قرآنی، نیلوفرانه ، چاپ دهم ، 1394 ، ص43 ]
ای شهان کشتیم ما خصم برون!
معنی این جمله چیست؟ خطر، بعد از این شما را از درون خودتان تهدید میکند نه از بیرون؛ یعنی خطر از بیرون رفع شده ولی خطر از درون وجود دارد. میدانیم که به طور مطلق، ذات خداوند یک موجود وحشتناک و ترسناک نیست آن طور که انسان مثلاً از یک درنده یا گزنده میترسد. خدا بیجهت کسی را چه در دنیا چه در آخرت معذّب نمیکند. از خدا ترسیدن یعنی از قانون خدا ترسیدن، از عدل خدا ترسیدن، از سنت خدا ترسیدن. در دعاها میخوانیم: یا مَنْ لا یخافُ الّا عَدْلُهُ ای کسی که ترس از او به معنی ترس از عدالت اوست. در یک نظام اجتماعی عادلانه هم که واقعاً هیچ ظلم و اجحافی نباشد انسان اگر بترسد از چه میترسد؟ از عدلِ قانون میترسد. عدالت هم که یک موجود وحشتناک و ترسناک نیست. پس، از عدالت ترسیدن یعنی چه؟ یعنی انسان از خودش باید بترسد، تخلف و گناه نکند. این است که میگویند ترس از خدا در نهایت امر به ترس از خود یعنی به ترس از تخلفات و جرائم خود برمیگردد. اینجا که آیه میگوید ای مردم در آستانه پیروزی از دشمن برون نترسید از دشمن درون بترسید، در یک معنا رابطه پیدا میکند با آن حدیث معروفی که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به جنگاوران مسلمان که از یک غزوه برمیگشتند فرمود که از جهاد کوچکتر برگشتید، جهاد بزرگتر باقی مانده، و مولوی با تعبیر برون و درون تفسیر کرده:
ای شهان کشتیم ما خصم برون مانده خصمی زان بتر در اندرون
پس در آستانه پیروزی، چون دشمنْ شکست خورده، مضمحل و نابود شده، تمام نیروهای آن متلاشی و تمام سنگرهای آن تسخیر شده، از این دشمن نترسید، از من بترسید. «از من بترسید» [مضمون] آن آیه است: إنَّ اللَّهَ لایغَیّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّی یغَیّرُوا ما بِأنْفُسِهِمْ «1» خدای متعال وضع مردمی را عوض نمیکند مگر این که آنها وضع خودشان را از درون عوض کنند. تا عوض نشوند خدا سرنوشتشان را عوض نمیکند.
[ مرتضی مطهری ، آینده انقلاب اسلامی ایران ، تهران ، انتشارات صدرا، چاپ سی و یکم ، 1389 ، ص 56 و 57 ]
بناءِ قابل اطمینان !
شیخ رجبعلی خیاط"رحمة الله” می فرماید: اساس خود سازی توحید است،هرکس بخواهد ساختمانی بنا کند ابتدا باید زیر سازی او درست باشد،اگر پایه،محکم و اساسی نبود،آن بنا قابل اطمینان نیست.
سالک باید سیر وسلوک خود را از توحید آغاز کند، نخستین سخن همه ی پیامبران کلمه ی {لا اله الا الله} بوده است.تا انسان حقیقت توحید را درک نکندو باور نکند که در وجود،چیزی جز خداوند منشأ اثر نیست،و همه چیز جز ذات مقدس حق فانی است،به کمالات انسانی دست نخواهد یافت بادرک حقیقت توحید انسان با همه ی وجود متوجه آفریدگار خواهد شد. اگر بخواهی خدا تو را صدا کند قدری معرفت پیدا کن و با او معامله کن.
[ محمد محمدی ری شهری ، کیمیای محبت ,ص134. ]
دعا کن خمینی هم عاقبت به خیر بشه ! (خاطره ای از سردار سید ابوالفضل کاظمی)
روزهای اول ورود امام(ره) به ایران، که بختیار هنوز نخست وزیر بود، ایشان برای زیارت به حرم حضرت عبدالعظیم(ع) مشرف شده بودند. تعداد زیادی از مردم که فهمیدند امام(ره) در حرم وارد شده به حرم هجوم آوردند و حاج مهدی عراقی و دیگر نزدیکان تصمیم داشتند که هرچه زودتر امام را باز گردانند ... یکباره دیدم فرمانده و مسئول گروه ما شهید محمد بروجردی از سمت ایوان ورودی حرم به طرف درب حرم دوید! ترسیدم.گفتم چی شده؟ از من پرسید: سید! میدونی قبر طیّب کجاست؟، امام می خوان برن سر قبر طیّب. هیچکدوم ما بلد نیستیم... من جلوتر از بقیه راه افتادم. یک راه در پشت حرم امامزاده طاهر به سمت باغچه علیجان وجود داشت. از آنجا عبور کردیم. محافظین و همراهان امام که حدود 30 نفر می شدند پشت سر من حرکت کردند.حضرت امام با وجود خستگی زیاد این مسیر را آمدند و بالای قبر طیّب ایستادند... امام بعد از لحظاتی که به قبر طیّب خیره شده بودند، به حالت رکوع خم شدند و دستشان را روی قبر طیّب گذاشتند و مشغول قرائت فاتحه شدند. شهید حاج مهدی عراقی در کنار امام ایستاده بود. بعد از قرائت فاتحه، حضرت امام جمله ای (را) گفتند و آماده ی بازگشت شدند. دقایقی بعد خودروی حامل حضرت امام و همراهان ایشان به سمت مدرسه رفاه حرکت کرد. ما هم بلافاصله نیروها را جمع کردیم و برگشتیم.صبح فردا حاج مهدی عراقی را دیدم جلو رفتم و پرسیدم: حاج آقای عراقی! حضرت امام بعداز خواندن فاتحه سر قبر طیّب چیزی گفتند؟حاجی نگاهی به صورت من انداخت و گفت: بله، آقا جمله ی عجیبی گفتند که برای من هم جای تعجب داشت.ایشان بعد از اینکه فاتحه خواندند به سمت قبر طیب اشاره کردند و گفتند: طیب! تو که عاقبت به خیر شدی، دعا کن خمینی هم عاقبت به خیر بشه.
(گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی ، طیّب ،، تهران انتشارات ابراهیم هادی ، چاپ دوازدهم،1395 ، ص184 تا 187 .)
یک استفتاء
سوال: من کارمند یکی از ادارات دولتی شهر هستم. فاصله بین محل کار و محل سکونتم حدود سی و پنج کیلومتر است که هر روز این مسیر را برای رسیدن به محل کارم طی می کنم. اگر برای کار خاصی قصد کنم چند شب در شهر بمانم، نمازم چه حکمی دارد، آیا واجب است نماز را تمام بخوانم یا خیر؟ به عنوان مثال هنگامی که در روز جمعه برای زیارت اقوام به شهر سمنان مسافرت میکنم، آیا واجب است نمازم را تمام بخوانم یا خیر؟
جواب: اگر مسافرت به خاطر کاری که هر روز برای آن سفر می کنید، نباشد، حکم سفر شغلی را ندارد، ولی اگر سفر بخاطر شغلی که در محل کار دارید، باشد و در ضمنِ آن، اعمال خاصی از قبیل دیدن اقوام و دوستان را هم انجام می دهید و گاهی یک یا چند شب هم در آنجا می مانید، باعث تغییر حکم سفر شغلی نمی شود و نماز تمام و روزه صحیح است.
« استفتاءات انجام شده ازدفترمقام معظم رهبری؛ تهیه شده در: دفترتایید شرعی نمایندگی ولی فقیه در سپاه»