شرح حدیث از مقام معظم رهبری
چه بسا افرادى كه فريب تعريفها و تحسينهايى كه مردم از آنان مىنمايند مىخورند. انسان نبايد فريفته قضاوتهاى مردم درباره خودش شده و بخاطر تساويل نفسانى از قضاوت صحيح در مورد خودش غفلت ورزد و توجه به اين مسأله بالخصوص براى مسئولين حائز اهميت است.و همچنين انسان نبايد از اينكه خداوند عيوب او را پوشانده مغرور شود و خيال كند كه هميشه بديهاى او مستور مىماند . چه بسا خداوند در همين دنيا آنها را فاش كند و اگر در اين دنيا هم با لطف و احسان خود فاش نكرد در قيامت (روزى كه باطن افراد ظاهر مىشود) آشكار كند. لذا ائمه (عليهم السلام) همانطور كه در دعاى شعبانيه نقل شده از خدا مىخواستند كه: «الهى لا تفضحنى يوم القيامة على رؤس الاشهاد.»و چه بسا افرادى كه در اثر نعم الهى گرفتار استدراج مىشوند، «وسنستدرجهم من حيث لا يعلمون». پس نبايد ما بخاطر تمجيدهاى مردم و ستر الهى و اعطاى نعم او از قضاوت صحيح در مورد خود غفلت نمائيم.
جلسه چهل و سوم از درس خارج ، www.leader.ir
*************************************
رسول خدا (ص) فرمودند: «أُفٍّ لِکُلِّ مُسْلِمٍ لایَجْعَلُ فِی کُلِ جُمْعَةٍ یَوْماً یَتَفَقَّهُ فِیهِ أَمْرَ دِینِهِ وَیَسْأَلُ عَنْ دِینِهِ» وای برمسلمانى كه در هفته يك روز را براى شناخت امر دين خود و پرسش از آن قرار ندهد.
بحار الأنوار : ج1، ص176
*************************************
توجه و احترام به شان و منزلت افراد
روزی طلبه ای سر كلاس درس از حضرت آیت الله بروجردی (ره) سؤالی كرد. ایشان تصور كرد این طلبه درخواست حاجت و نیازی خصوصی كرده است.در جواب او گفت بعد از این كه درس تمام شد بیا منزل تا مشكلت را حل كنم. یكی از آقایان گفت آقا این اشكال درسی دارد. ایشان دید قدری از شأن و مرتبه ی طلبه كاسته شد. این طلبه چون قبلاً نیاز شخصی خود را با آیت الله العظمی بروجردی در میان نهاده بود ایشان تصور كرده بود ، این بار نیز همان درخواست قبلی را مطرح كرده است و نمیخواهد جلو مردم اظهار نیاز بكند. آقای بروجردی بعد از این كه فهمید طلبه سؤال علمی داشته است خیلی پریشان شد. میگفت چرا گوش من این قدر سنگین است كه مطلب را درست تشخیص نمی دهم. بعد از اتمام درس، به داخل جمعیت رفت طلبه را دید خم شد ودست او را بوسید. ایشان این حركت را فقط به دلیل این كه گوششان سنگین بوده انجام دادند نه این كه عمداً آن طلبه را آزرده باشد. گاه گاهی كه زود عصبانی می شد نذر می كرد تا یك سال روزه بگیرد.
به نقل از حضرت آیت الله خزعلی
*************************************
طریق سعادت
* اگر ما به اندازه ای که بچه به مادرش اطمینان دارد به خداوند اطمینان داشتیم و می دانستیم که هر چه از او بخواهیم می دهدهیچ مشکلی نداشتیم و همه ی کارهایمان درست می شد .
* یک دست شما قرآن و دست دیگرتان عترت باشد! عترت ،معارفش در مثل "نهج البلاغه" است؛ اعمالش در مثل "صحیفه سجادیه" است ؛ اعمال تکلیفیه اش در مثل همین "رساله های عملیه" است .
بخشی از سخنان حضرت آیت ا.. بهجت
*************************************
ای عزیز، نام نیک را از خداوند بخواه. قلوب مردم را از صاحب قلب خواهش کن با تو باشد. تو کار را برای خدا بکن، خداوند علاوه بر کرامت های اخروی و نعمت های آن عالم در همین عالم هم بر تو کرامت ها می کند؛ تو را محبوب می نماید؛ موقعیت تو را در قلوب زیاد می کند؛ تو را در دنیا سربلند می نماید.
گنجینه، خرداد 1384، شماره 52، توصیه های اخلاقی امام خمینی (ره)
*************************************
زهد مثبت و عدم وابستگی به دنیا
گویند درویشی، نام ملا احمد نراقی و تعریف کتاب معراج السعاده ی او را شنیده و به توهم این که، این فقیه بزرگ، فردی منزوی و زاهد (به معنای منفی) است، به شدت مرید و شیفته وی شده بود. به همین سبب روزی درویش به قصد زیارت ملا احمد نراقی وارد شهر کاشان می شود و چون دستگاه ریاست ، رفت و آمد و مراجعه مردم را به وی می بیند، اندکی از ارادتش نسبت به او کاسته می شود. ملا احمد نیز متوجه این موضوع می گردد. یک روز درویش می گوید که تصمیم دارد به کربلا برود. ملا احمد در جواب می گوید: چه بهتر که من هم چنین قصدی داشتم. پس صبر کن تا با هم حرکت کنیم. درویش می پرسد، چند روز باید صبر کنم تا شما آماده شوید؟ ملا احمد می گوید: همین الان مهیا هستم. و راهی می شوند وقتی چند فرسخی از شهر فاصله می گیرند،درویش به یاد کشکول و تبرزین خود می افتد و با ناراحتی آماده بازگشت به کاشان می شود.(به طوری که اصرار ملا احمد به ادامه راه نیز در او اثری نداشت .) در این هنگام آن فقیه زاهد و پارسا می فرماید: ای درویش! من به آن ریاست و مقام و منزلتی که در کاشان دارم، این قدر وابسته نیستم که تو، به این کشکول (و تبرزین) خود وابسته ای؟!
(سبک زندگی را از ملا احمد بیاموزیم ، سایت شهید آوینی)
*************************************
سبک زندگی مجاهدان سردار شهيد سيد محمد رضا دستواره
وقتي به خانه مي رسيد، گويي جنگ را مي گذاشت پشت در و مي آمد تو. ديگر يك رزمنده نبود. يك همسر خوب بود براي من و يك پدر خوب براي مهدي. با هم خيلي مهربان بوديم و علاقه اي قلبي به هم داشتيم. اغلب اوقات كه مي رسيد خانه، خسته بود و درب و داغان. چرا كه مستقيم از كوران عمليات و به خاك و خون غلتيدن بهترين ياران خود باز مي گشت. با اين حال سعي مي كرد به بهترين شكل وظيفه سرپرستي اش را نسبت به خانه صورت دهد. به محض ورود مي پرسيد؛ كم و كسري چي داريد؛ مريض كه نيستيد؛ چيزي نمي خواهيد؟ بعد آستين بالا مي زد و پا به پاي من در آشپزخانه كار مي كرد، غذا مي پخت. ظرف مي شست. حتي لباسهايش را نمي گذاشت من بشويم. مي گفت لباسهاي كثيف من خيلي سنگين است؛ تو نمي تواني چنگ بزني. بعضي وقتها فرصت شستن نداشت. زود بر مي گشت. با اين حال موقع رفتن مرا مديون مي كرد كه دست به لباسها نزنم. در كمترين فرصتي كه به دست مي آورد، ما را مي برد گردش.
به نقل از همسر سردار شهيد محمد رضا دستواره ، كتاب همسرداري سرداران شهيد، مؤسسه فرهنگي و هنري قدر ولايت، تهران 1389
*************************************
سوال: اگر شخصى (الف) در مورد شخص ديگرى (ب) مطالب بد و غير واقعى را در جمع مثلاً در ايميلهای مشترک یا (مجامع عمومی ) بيان کند و او را بىاعتبار کند، فرد الف چطور مىتواند اشتباه خود را جبران نمود و حق ب را به طور کامل به جا آورد؟ آيا الف بايد براى همه آنهايى که ايميل توهين به شخص ب را دريافت کردهاند ايميل فرستاده و رفع توهين کند؟ اگر الف اين کار را نکرد و ب هم مصرّ باشد که وى در جمع عذرخواهى کند،...(تکلیف چیست)؟
جواب: بايد گفتههاى خود را به هر کس که رسانده تکذيب کند و از شخصى که به او اهانت کرده تحصيل رضايت نمايد.
استفتائات مقام معظم رهبری - www.leader.ir