أَفَلا یتَدَبَّرُونَ الْقُرآنَ امْ عَلى قُلُوبٍ اقْفالُها
منِ قائلِ بى خبر و بى عمل به دخترم مى گویم ، در قرآن کریم این سرچشمه فیض الهى تدبّر کن هر چند صِرف خواندن آن که نامه محبوب است به شنونده محجوب، ... لکن تدّبر در آن انسان را به مقامات بالاتر و والاتر هدایت مى کند أَ فَلا یتَدَبَّرُونَ الْقُرآنَ امْ عَلى قُلُوبٍ اقْفالُها. و تا این قفل و بندها بازنگردد و به هم نریزد، از تدبّر هم آنچه نتیجه است حاصل نگردد. خداوند متعال پس از قَسَم عظیم مى فرماید: انَّهُ لَقُرآنٌ کَریمٌ فى کِتابٍ مَکْنُونٍ لا یَمَسُّهُ الّا الْمُطَهَّرُونَ و سر حلقه آنها کسانی هستند که آیه تطهیر در شأنشان نازل گردیده است .
( صحیفه امام خمینی - ره ، ج 18، صص 442 الی 458)
*******************************************
یکی از نشانههای تواضع لله
فى الكافی، عن الباقر... قال رسول الله(صلی الله علیه و آله): طوبی لمِن توَاضع لله تِعالی ،و زَهٍد فی ما أحَلَّ اللهُ تعالی، و زَهد فی ما أحلَّ اللهُ تعالی له من غیر رَغبة عن سیرَتی، و رَفضَ زَهرَة الدنیا من غیر تحَوّلٍ عن سنتّی. [الشافی، صفحه 821]
گویا یکی از نشانههای تواضع لله این است که انسان در دنیا زهد بورزد، بی رغبتی نشان بدهد. نه فقط نسبت به آنچه بر او حرام شده، حتی نسبت به آن چیزهایی که برای او حلال است، در مورد اینها هم انسان بی رغبتی نشان بدهد. سپس در ادامه میفرمایند: لکن این زهدی که در دنیا نسبت به امر حلال میورزد، به گونهای نباشد که از سیرۀ پیغمبر خارج بشود؛ سیرۀ پیغمبر یعنی آنچه خود آن بزرگوار عمل میکردند و به یاران و اصحابشان هم آن را بیان میکردند و امر میکردند؛ یعنی ترک دنیا مطلوب نیست، حِرص نزدن به آنچه حلال است، مطلوب است. یک وقت انسان همۀ آنچه را که بر او حلال است، ترک می کند! حیوانی نمیخورد، گوشت نمیخورد، خواب نمیکند، ازدواج نمیکند و ،... اینها بر خلاف سنتّ پیغمبر است، سنتّ پیغمبر این نیست... سیرۀ پیغمبر این است که دنیا را ترک نکند اماّ چسبیدن به مشتهیات نفس ( علاقه مندیهای نفس) در دنیا ولو آن مشتهیات (علاقه مندیهای) حلال هم باشد، این هم مطلوب نیست. در ادامه میفرماید: چشم بپوشد از زیباییهای دنیا ! زَهرَة الدنیا یعنی زیباییها و طراوتها و جاذبههای دنیا. در اینجا نیز این قید وجود دارد که از سنتّ پیغمبر نبایستی روی برگرداند. ترک دنیا مطلوب نیست، اماّ چسبیدن به دنیا و همۀ مشتهیات (علاقه مندی های آن) هم نامطلوب است .
شرح حدیث از مقام معظم رهبری حضرت آیت ا... امام خامنه ای (مدظله العالی) - 2/ 8/ 91
*******************************************
أأدخل یا حجة الله ؟
(توجه کنید که) زیارت شما قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهید، اگر حال داشتید به حرم بروید. هنگامی که از حضرت رضا علیهالسلام اذن دخول میطلبید و میگویید: « أأدخل یا حجة الله: ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟ » به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحوّلی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت علیهالسلام به شما اجازه داده است. اذن دخول حضرت سیدالشهدا علیهالسلام گریه است، اگر اشک آمد امام حسین علیهالسلام اذن دخول دادهاند و وارد شوید.اگر حال داشتید به حرم وارد شوید. اگر هیچ تغییری در دل شما به وجود نیامد و دیدید حالتان مساعد نیست، بهتر است به کار مستحبی دیگری بپردازید. سه روز روزه بگیرید و غسل کنید و بعد به حرم بروید و دوباره از حضرت اجازه ورود بخواهید. زیارت امام رضا علیهالسلام از زیارت امام حسین علیهالسلام بالاتر است، چرا که بسیاری از مسلمانان به زیارت امام حسین علیهالسلام میروند. ولی فقط شیعیان اثنیعشری به زیارت حضرت امام رضا علیهالسلام میآیند..
(فرازی از سخنان حضرت آیت ا... بهجت – ره)
*******************************************
داغی صحرای محشر
روزی پیامبر اکرم(ص) یک درهم به سلمان و یک درهم به ابوذر داد. سلمان درهم خود را انفاق کرد و به بینوایی بخشید، ولی ابوذر با آن لوازمی خرید. روز بعد پیامبر دستور داد آتشی افروختند. سنگی نیز روی آن گذاشتند. همین که سنگ گرم شد و حرارت و شعلههای آتش در سنگ اثر کرد، سلمان و ابوذر را فراخواند و فرمود: «هر کدام باید بالای این سنگ بروید و حساب درهم دیروز را پس بدهید.» سلمان بدون درنگ و ترس، پای بر سنگ گذاشت و گفت: «در راه خدا انفاق کردم» و پایین آمد. وقتی که نوبت به ابوذر رسید، ترس او را فراگرفت. از اینکه پای برهنه روی سنگ داغ بگذارد و خرید خود را شرح دهد، وحشت داشت. پیامبر فرمود: « از تو گذشتم؛ زیرا حسابت به طول میانجامد، ولی بدان که صحرای محشر از این سنگ داغتر است».
[ آشنایی با اسوه ها، سلمان فارسی، ص 125؛ به نقل از پند تاریخ، ج 1، ص 190 ]
*******************************************
نماز میگزاردی یا پی جوال میگشتی؟!
در احوال شیخ ابو العباس جوالیقی چنین نوشته اند: «وی در آغاز مردی جوال باف بود. روزی وقت عصر، با شاگرد خود حساب جوال های خویش میكرد و یكی از آنها در آن میان ناپدید بود. زمانی كه به نماز مشغول شد، ناگهان به خاطرش آمد كه آن جوال را به چه كسی داده است. پس از اتمام نماز، شاگرد خود را از وضع جوال گم شده آگاه ساخت. شاگرد گفت:ای استاد! نماز میگزاردی یا پی جوال میگشتی؟ استاد از سخن شاگرد به خود آمد و دست از دنیا كشید و به تهذیب خویش همّت گماشت تا آنكه آخر الامر در زمره اولیاء اللّه درآمد و به آن پایه رفیع نائل گردیدـ»
[ نشان از بی نشانها، ص 396 ]
*******************************************
« اَنتَ بَریءٌ مِنَ النّار»
آيت الله شیخ مهدی امامی مازندرانی می فرمود : عده ای از مازندرانی ها برای زیارت به عتبات عالیات وارد شدند. شخص ساده ای دربین آنها بود که اگر چراغ سبز بارگاه حضرت علی (عليه السلام) را می دید و به او می گفتند آن نور علی (عليه السلام) است باورمی کرد .بعداز زیارت و درحال برگشت ازحرم ، یکی از افراد کاروان از او پرسید آیا تو برات آزادی از جهنم را گرفتی؟ شخص ساده گفت نه ، مگر شما گرفتید؟ گفتند آری !آن شخص ساده به حرم برگشت که برات آزادی ازجهنم رابگیرد. همراهان ودوستان هرچی به او گفتند که ما شوخی کردیم ، او باور نکرد و با همان سادگی و صفای باطن به حرم حضرت امام علی (عليه السلام) رفت و کنارضریح نشست و گفت: اینها من را ساده پنداشته اند! مگرشما هم من را ساده گرفته ای !؟ تا برات آزادی از آتش جهنم راندهید از اینجا نمی روم . درهمین اثناء ، دستی مُنور به نورسبز از ضریح بیرون آمد و نوشته ای به دست آن مرد ساده داد که بر روی آن نوشته بود ، اَنتَ بَریءُ مِنَ النّار” تو ازآتش دور هستی.”
[ جرعه ای ازاقیانوس ، صفحه 291]
*******************************************
نقطه شروع ناخالصی
خیلی ها باور نمی کردند فرمانده توپخانه سپاه این قدر کم حقوق می گیره ؛ وقتی هم که خواستند حقوقش را زیاد کنند عصبانی شد و نذاشت ، توی جلسه ای بهش یه تلویزیون هدیه دادند اما قبول نکرد گفتند : این هدیه رو به همه فرماندهان دادند چرا نمی گیری؟! گفت : ناخالصی عمل یه نقطه شروع داره ممکنه قبول این هدیه نقطه شروع ناخالصی زندگی ام باشه ، نمی خوام ذرّه ای نا خالصی توی عملم باشه من با خدا معامله کرده ام ، هدیه رو هم از خودش می گیرم .
( خاطره ای از سردار شهید حسن شفیع زاده ، کتاب حکایت فرزندان فاطمه ، جلد1 ، ص 40 )
*******************************************
یک استفتاء
س: تأخير پرداخت خمس تا سال آينده چه حکمى دارد؟
ج: تأخير پرداخت خمس از سال خمسى به سال ديگر جايز نيست، هرچند هر وقت آن را بپردازد اداى بدهى حاصل مىشود. مکلف پس از رسيدن سال خمسى تا خمس مالش را نداده، نمىتواند در آن تصرّف کند، و اگر در آن قبل از پرداخت خمس تصرّف کند، مقدار خمس آن را ضامن است، و چنانچه با عين مال غير مخمّس کالا يا زمين و يا مانند آنها بخرد، معامله در مقدار خمس فضولى و موقوف بر اجازه ولىّ امر خمس است، که پس از اجازه ولىّ امر بايد خمس آن کالا يا زمين را به قيمت فعلى حساب نمايد و آن را بپردازد.
استفتائات مقام معظم رهبری - www.leader.ir