شرط دست یافتن به معدن عظمت
شما اگر نیّت خود را خالص كنید، عمل خود را صالح نمایید، حبّ نفس و حبّ جاه را از دل بیرون كنید، مقامات عالیه و درجات رفیعه براى شما تهیه و آماده مى باشد. مقامى كه براى بندگان صالح خدا در نظر گرفته شده، تمام دنیا و مافیها، با آن جلوه هاى ساختگى، در مقابل آن به قدر پشیزى ارزش ندارد. بكوشید به چنین مقامات عالیه برسید. و اگر توانستید، خود را بسازید و ترقى دهید تا آنجا كه به این مقامات عالیه و درجات رفیعه هم بى اعتنا باشید و خدا را براى رسیدن به این امور عبادت نكنید، بلكه چون سزاوار عبادت و كبریایى است او را بخوانید و در مقابل او سجده كرده سر به خاك بسایید. آن وقت است كه «حجب نور» را پاره كرده ، به «معدن عظمت» دست یافته اید.
[ روح الله خمینی، جهاد اکبر، ص57 و 58]
*****************************
اگر از خدا نترسیدی ... !
شرح حدیث از مقام معظم رهبری حضرت آیت ا... امام خامنه ای (مدظله العالی)
فی الفقیه، عن ابی عبدالله جعفربن محمد الصادق (ع) : مَنْ خَافَ اللهَ أخَافَ اللهُ مِنْهُ کُلَّ شَیْ ءٍ وَ مَنْ لَمْ یَخَفِ اللهَ أخَافَهُ اللهُ مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ ( الشافی،ص 852 )
از خدا که بترسید خدا همه موجوداتی را که دیگران از آنها می ترسند ، آنها را از شما می ترساند. آنها را در مقابل عظمت شما و ابهت شما کوچک می کند . ما نمونه کاملش را در زمان خودمان دیدیم. امام بزرگوار از هیچ کس نمی ترسید از هیچ قدرتی واهمه نداشت و همه قدرت های بزرگ دنیا از او واهمه داشتند . ضعفا از او نمی ترسیدند ، اقویا از او می ترسیدند . مستکبرین از او واهمه داشتند . وَ مَنْ لَمْ یَخَفِ اللهَ أخَافَهُ اللهُ مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ. اگر از خدا نترسیدی از هر چیزی که احساس خوفی، ترسی از او بشود و خطری از او احتمال برود مجبوری بترسی . انسان وقتی از خدا نترسید و خدا را حافظ و مانع برای خودش ندانست از هر چیزی و از هر پدیده کوچک و بزرگی ناچاراً خواهد ترسید .
[ شرح حدیث از مقام معظم رهبری ، پیاده شده از فیلم در سایت www.leader.ir ]
*****************************
رضا بِدادِه بِدِه ، وز جبین گره بگشا که بر من و تو دَرِ اختیار نگشودند
عزیزا، نابرده رنج گنج میّسر نمی شود. خوشی دنیا و آخرت با هم مجتمع نخواهد شد. چنانچه مولا می فرماید « ضرّتان» می باشند. و در روایت دیگر « مَرارةُ الدنيا حَلاوةُ الآخِرَةِ ، و حَلاوَةُ الدنيا مَرارَةُ الآخِرَةِ » تمام کتب آسمانی و تمام انبیاء و اوصیاء ... (با صدای بلند و رسا) فریاد می زنند که دنیا برای اهل آخرت تلخ و ناگوار است... چنانچه تمام انبیاء مرسلین و ائمه طاهرین (ع) از هر جهت در تلخی و مرارت بلاء بوده اند...
رضا بِدادِه بِدِه ، وز جبین گره بگشا که بر من و تو دَرِ اختیار نگشودند
... به حق خودش قسم که یک ساعت با خلوص و با آه جانسوز با او راز و نیاز نمودن بهتر از تمام دنیا و مافیهاست... مگر عمر (آدمی) چقدر است و مکث در (این دنیا) به چه اندازه ... تا چشم برزنی، مانند برق گذشته ... کو سی سال قبل؟ کجا رفت ایام گذشته؟ چه شد نعم وغم؟ کجا رفتند آباء و امّهات؟ ...
[ فرازی از نامه اخلاقی آیت الله سید زین العابدین طباطبایی اعلی الله مقامه ، کتاب برنامه سلوک،ص ص247-249 ]
*****************************
بگو خدا، سپس هر چه غير از اوست واگذار
(از فرمایشات میرزا جوادآقای ملکی تبریزی اعلی الله مقامه)
[اى عزيز! سالك بايد بداند كه ] اين زندگى دنيايى به منزله سرمايه اى است كه خداوند به او عنايت نموده كه با آن به تجارت بپردازند و اگر مى بيند كه با اين سرمايه، نفيس ترين متاع ها را مى تواند تهيه كند، در اين زمينه سهل انگارى ننموده و بداند كه در عالم وجود حتى در وهم، موجودى سودمندتر و نفيس تر و كامل تر و زيباتر و شريف تر و بخشنده تر از ذات ذوالجلال نيست، ... لذا عاقل، هيچ مطلوبى جز حضرت حق، براى خود اختيار نكند و هر چه غير اوست، اگر هم از جهتى مطلوب آدمى باشد باز مطلوبيتش از ناحيه اوست . و چون عاقل اين معنى را دانست و در طلب و جستجوى او بر آمد غير او را ترك خواهد گفت و همّ و همّتش را هيچگاه در پى چيزى غير از او صرف نخواهد كرد و در پى كسب رضاى او بر خواهد آمد كه قُلِ اللّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ ؛ (بگو خدا، سپس هر چه غير از اوست واگذار... ) و ديگر عمر را در طلب چيزى غير از او به هدر نخواهد داد و در پى مشتهيات نفسانى و امور معاش نخواهد بود.
[برگرفته از کتاب باده گلگون ]
*****************************
یک کلمه است ، گوش کردن و نکردن،گفتن و نگفتن !
(پرسش ها از شما و پاسخ ها از آیت الله بهجت - رحمه الله علیه)
س : طلبه ای هستم که مدتی است تحصیل می کنم، می خواهم از علمای ربانی باشم، می خواهم صاحب کشف و شهود شوم و حقایق را ببینم. لطفاً راهنماییم کنید؟ ج : به معلومات واضحات خود، عمل نمی کنیم ، مع ذلک مقامات و معارف بالاتر را طالبیم . به یاد دارم در کربلا آقا شیخ نابینایی در بالا سر سیدالشهدا(ع) و در حالی که مرا نمی دید،به پسرش که کوچک بود و هنوز بالغ نشده بود، می گفت: پسرم! نماز بخوان. وقتی پسر به نماز ایستاد، در وقت نیت، وقتی که می خواست به او یاد دهد که چگونه نیت کند، می گفت: پسرم! در نماز دلت را به خدا ببند! یک کلمه است، گوش کردن و نکردن، گفتن و نگفتن ولی فرقش از زمین تا آسمان است. اگر میل داری به جایی برسی که سید رضی، سید مرتضی(ره) و شیخ مفید(ره) رسیدند، کاری بکن که آنها می کردند، تا به مقامات آنها برسی.آری، با حرف تنها نمی توان به جایی که آنها رسیده اند، رسید.
[ ورق های آسمانی ، جلد دوم ، ص 68 و 69 ]
*****************************
هر چی که ایشون بگن همون کار رو می کنم !
( خاطره ای از شهید محمد جواد تند گویان )
اصـرار فایده ای نداشـت. هر کاری می کـرد ، مادرش اجازه نداد بره آبـادان. می گفت: نمی خواد راه دور بری ؛ برو همین دانشکده مهندسی تهران . جواد هم که دید مادرش راضی نیست، قید دانشگاه رو زد و گفت: « من عاشق مهندسی نفتم و دوست دارم برم آبادان. مطمئنم اگر نروم ،آینده ام خراب می شه . ولی چون مادر راضی نیستن نمی رم !!!؛ هر چی که ایشون بگن همون کار رو می کنم !. » اینو که گفت ، دل مادرش نرم شد و دیگه مخالفت نکرد.
( حکایت آن مرد غریب ، ص 18)
*****************************
یک استفتاء
سوال: اگر شخصى مبلغى را قرض بگيرد و نتواند آن را قبل از آن سال ادا کند، آيا پرداخت خمس آن بر عهده قرض دهنده است يا قرض گيرنده؟
جواب: بر قرض گيرنده خمس مال قرضى واجب نيست، ولى قرض دهنده اگر مال قرضى را از درآمد ساليانه کارش و قبل از پرداخت خمس آن قرض داده است، در صورتى که بتواند تا آخر سال قرضش را از بدهکار بگيرد، واجب است که هنگام رسيدن سال خمسى اش خمس آن را بپردازد، و اگر نتواند قرض خود را تا پايان سال بگيرد، فعلاً پرداخت خمس آن واجب نيست، ليکن هر وقت آن را وصول کرد بايد خمس آن را بدهد.
استفتائات مقام معظم رهبری - www.leader.ir