قرآن درياي مواجي است که به فرموده اميرمؤمنان «ظاهره انيقٌو باطنه عميقٌ، لا تَفني عجائبُه ولاتَنقضي غرائبُه، ولا تُکشَف الظلماتُ الا به؛ظاهر آن شگرف و باطن آن ژرف و ناپيداست، مطالب شگف تآور آن تمام نميشود و اسرار نهفته آن پايان نمي پذيرد و تاريکي ها بدون آن بر طرف نخواهد شد. ۱» اگر چه دست يابي به اعماق بينهايت اين قانون زندگي و قاموس بندگي فقط در دسترس خاندان عصمت و طهارت است؛ اما اين سبب نمي شود که ما از هدايت آن محروم مانده و آن را به نطق نياوريم.درطول تاريخ، همواره مفسران بزرگ به اندازه وسعت و ظرفيت خود از اين زلال معرفت نوشيده و نوشانده اند.يکي از مباحث مهم تفسيري که با رسالت نزول وحي و قرآن کاملاً منطبق است، بحث از مسائل تربيتي و يا «نظام تربيتي در قرآن » است.در اين ميان روش شناسي تفسير در حوزه علوم انساني به صورت عام و در حوزه علوم تربيتي به صورت خاص از جايگاه ويژه برخوردار است. ما در اين نوشتار در صدد بررسي برخي زواياي اين بحث برآمده ایم؛ و در ابتدا مفاهيم دخيل در اين حوزه را به اختصار بررسي مي نماييم
|