مقدمه
در این تحقیق به پراکندگی گروه های تکفیری و تروریستی در خاورمیانه و آفریقا و معرفی برخی از فعال ترین گروه ها را بررسی می کنیم. از آنجایی که خاستگاه سلفیت و گروهای تکفیری در شبه جزیره عربستان می باشد و با گذر زمان به دیگر مناطق و کشور های هم جوار این کشور نفوذ و گسترش پیدا کرده است، به بررسی جغرافیای حضور این گروهای تروریستی و تکفیری در کشورهای مختلف خاورمیانه و نیز قاره آفریقا اشاره خواهیم کرد. از این رو افراط گرایی، تکفریسیم و تروریسم امروز پدیده ای آشنا برای ملت های آفریقایی است و می تواند آینده سیاسی کشورهای این قاره را تحت الشعاع خود قرار دهد؛ آینده ای که حتی مسائل کلان حوزه بین الملل را نیز متأثر خواهد ساخت و آفریقا بار دیگر شاهد رقابت سخت قدرت های محلی و جهانی خواهد بود. از این رو ضرورت دارد که پدیده تکفیریسم که منجر به تروریسم عریان در این مناطق می شود را مورد مطالعه قرار داد، به ویژه این که این پدیده خود را وصل به اسلام می کند و جهان اسلام نمی تواند از کنار این موضوع بی توجهه رد شود. در این متن جغرافیای تروریسم تکفیری در مناطق مختلف خاورمیانه و آفریقا بررسی می شود:
خاورمیانه
1. منطقۀ نجد
منطقۀ نجد در قرن دوازدهم شاهد یکی از مهم ترین جریان های تکفیری بوده است و به همین سبب، ضربات جبران ناپذیری بر آن وارد شده است. کشتار در مناطقی مانند عیینه، بریده، ریاض، حریمله و ... گوشه ای از این جنایات است که نیاز به تبیین دقیق و توضیح دارد.
2. منطقۀ حجاز (مکه، مدینه، طائف و ...)
منطقۀ حجاز به عنوان خاستگاه اسلام و حرمین شریفین، جای گاه والایی در میان مسلمانان دارد. اما جریان تکفیر هنگامی که به این منطقه وارد شد، در مناطقی مانند طائف، مدینه و مکه جنایت های بسیاری را آفرید و خون، مال و اعراض مسلمین را لگدمال نمود. این عنوان به تبیین و بررسی این مقطع از تاریخ منطقۀ حجاز می پردازد.
3. منطقۀ الشرقیّه (احساء، قطیف و ...)
منطقۀ الشرقیه که نام اصلی آن «احساء» است، منطقه ای است که جریان های تکفیری جنایت های بسیاری در آن انجام داده اند. شهرهایی مانند قطیف، احساء، دمام در طول ادوار مختلف، شاهد ستم ها، کشتارها و بی عدالتی های بسیاری بوده است که نیاز به تبیین و توضیح دارد.
4. سوریه
سوریه علی رغم مواضع ضداسرائیلی و ضدآمریکایی، در سال های اخیر در گرداب فتنه های گروه های تکفیری که از سراسر جهان با حمایت های خارجی، به این کشور سرازیر شدند، گرفتار آمد و جنایت هایی توسط این گروه ها در سوریه انجام شد که برخی از آنها بی سابقه بود. این عنوان به بررسی ابعاد، زوایا، حامیان، آمار، رهبران و تبیین جنایت های ضدبشری گروه های تکفیری در سوریه می پردازد.
5. عراق
حضور جریان های تکفیری در عراق در دو مقطع قابل بررسی است. مقطع اول در قرن سیزدهم است که جریان تکفیری با حمله به عراق به خصوص کربلا، خون بسیاری از مسلمانان را ریختند و جنایت های بسیاری را در این سرزمین دامن زدند. اما کشتار و جنایت های جریان های تکفیری تنها به دوران گذشته خلاصه نمی شود و علی رغم ادعاهای واهی آنها مبنی بر تغییر روش، هم چنان شاهد جنایت های این جریان ها در مناطق مختلف جهان اسلام هستیم. در این بخش، به کارنامۀ آنان در دوران معاصر نیز پرداخته خواهد شد.
6. پاکستان
پس از جداشدن پاکستان از هند در سال 1947، متأسفانه کشور پاکستان به بهشت جریان های تکفیری تبدیل شد و آنان با تمام توان به کشتار مسلمانان پرداختند و متأسفانه در سال های اخیر این جنایت ها ابعاد گسترده تری پیدا کرده است. با این حال تاکنون تحقیق جامعی پیرامون برآورد خسارت ها، ماهیت گروه های تروریستی و رهبران این اندیشه و حامیان خارجی آنها نشده است، این عنوان متولی چنین مسائلی است.
7. افغانستان
پس از پیروزی مجاهدین بر ارتش سرخ شوروی سابق، این امید زنده شد که این کشور در سایه وحدت اسلامی، دوران باشکوهی را پیش رو دارد، اما متأسفانه جدای از عدم همدلی گروه های مجاهد، قرائت های تکفیری از دین در این کشور موجب شد که نه تنها مردم مظلوم افغانستان طعم شیرین ثبات و امنیت را نچشند، بلکه هر روز شاهد به خاک و خون کشیده شدن عزیزانشان در گوشه و کنار این کشور باشند. این عنوان به بررسی عمل کرد جریان های تکفیری در کشور افغانستان می پردازد و ابعاد مختلف آن را بررسی خواهد کرد.
8. ایران
جمهوری اسلامی ایران خود یکی از قربانیان جریان های تکفیری بوده است. جریان هایی که ریشه های فکری و مالی آنها به خارج از ایران برمی گردد و در طول سال های پس از انقلاب موجب شهادت بسیاری از مردم مسلمان ایران اعم از شیعه و سنّی در مناطق مختلف کشور به خصوص مناطق مرزی کشور شده اند. این عنوان به بررسی ابعاد، ریشه های مالی و فکری و شخصیت هایی که قربانی گروه های تکفیری در ایران هستند، می پردازد.
9. بحرین
هم زمان با آغاز بیداری اسلامی در کشورهای اسلامی، مردم مسلمان بحرین نیز به سبب ظلم و ستم نظام حاکم، مطالبات مشروع خود را خواستار شدند. در این میان جدای از دولت بحرین که به کمک نیروهای نظامی خارجی به قلع و قمع مردم پرداخت، گروه های تکفیری نیز با گسیل نیرو و تحریک احساسات، به مقابله با مردم بی دفاع و مظلوم بحرین پرداختند و در کنار دولت، جنایت های بسیاری را دامن زدند که نیازمند بررسی و تحلیل مناسب است.
10. صحرای سینا
گروههای تکفیری در صحرای سینا نیزفعالیت میکنند. واقعیت امر این است که گروهها و تشکلهای سلفی – تکفیری سالهاست که در شبه جزیره سینا فعالیت میکنند. مهمترین این گروهها، گروه تروریستی «توحید و جهاد» است که مسئولیت انفجارهای سینا در سال 2004 در شهرهای طابا و شرم الشیخ را برعهده گرفت. رهبر سابق گروه «توحید و جهاد» در سینا فردی به نام «خمیس الملاحی» بود که توسط نیروهای امنیتی مصر در یکی از مزارع جنوب شهر «عریش» در می سال 2006 به قتل رسید.
بسیاری معتقدند که فرمانده کنونی گروه تروریستی «توحید و جهاد» فردی به نام «هشام السعیدنی» است که در غزه به سرمیبرد و دیگر جریان سلفی شمال سینا متاثر از افکار و اندیشههای فردی به نام «شکری مصطفی» است. گروه شکری مصطفی همان گروهی است که در اواخر دهه هفتاد قرن گذشته «محمد حسین الذهبی»، وزیر سابق اوقاف مصر را ترور کرد.
این موضوع موجب میشود تا به این نتیجه رسید که شماری از این گروهها و تشکلهای سلفی تکفیری با یکدیگر متحد شدهاند تا در چارچوب آنچه مجلس «شورای مجاهدین اطراف بیت المقدس» یا گروه «انصار الجهاد در سینا» نامیده میشوند، فعالیتهای هماهنگی را چه در مصر و چه در سرزمینهای اشغالی به انجام برسانند.
هم چنین از اولین بیانیه مشترک انتشار یافته توسط این گروهها و تشکلهای سلفی تکفیری که در 23 ژانویه 2012 منتشر شد، میتوان دریافت که آنها دارای دیدگاه و اندیشههایی بسان دیدگاهها و اندیشههای القاعده هستند، چون در بیانیه این گروهها و تشکلهای سلفی تکفیری وفاداری و بیعت با «ایمن الظواهری»، مرد شماره یک گروه تروریستی القاعده اعلام شده است. به همین دلیل گروه «انصار الجهاد در سینا» را باید یکی از شاخههای گروه تروریستی القاعده در صحرای سینا به شمار آورد.
در نتیجه جریان های تکفیری هیچ گاه در سایه دعوت و بنیۀ علمی گسترش نیافته اند. و به شهادت تاریخ این جریان ها همواره با خشونت و کشتار پیش رفته اند. با بررسی و روی کردی جغرافیایی این واقعیت را تبیین می کند که جریان های تکفیری هماره در سایۀ قدرت شمشیر و ایجاد رعب و وحشت به حیات خود در مناطق مختلف خاورمیانه ادامه داده اند و بر خلاف روش پیامبر گرامی اسلام و تعالیم اسلامی، عمل کرده اند.
از آنچه گذشت میتوان به این نتیجه رسید که منطقه خاورمیانه میتواند خاستگاه بسیار مهمی برای گروهها و تشکلهای سلفی تکفیری باشد که بیتردید موجودیت و امنیت رژیم صهیونیستی و منافع آمریکا را به شدت به خطر میاندازند. این نکتهای است که از دید رژیم صهیونیستی و آمریکا هیچگاه دور نمانده است، به همین دلیل در حال حاضر صهیونیستها و آمریکاییها در خفا با حمایت از این گروهها و تشکلها و قدرت بخشیدن به آنها خطر آنها را برای منطقه و البته رژیم صهیونیستی بسیار بزرگتر از آنچه هست، جلوه میدهند تا به بهانه های مختلف اسلام هراسی را جایگزین غرب زدگی در جهان برای رسیدن به اهداف استعماری خود فراهم کنند
قاره آفریقا
1. شاخ آفریقا
شاخ آفریقا که گاهی نیز بنام شمال شرقی آفریقا و گاهی با عنوان شبه جزیره سومالی خوانده می شود، یک شبه جزیره در شرق آفریقا است. این منطقه اساساً به علت مجاورت جغرافیایی با منطقه خاورمیانه، همواره شاهد فعالیت گسترده افراط گرایان سلفی و تکفیری به خصوص القاعده بوده است. شواهد نشان می دهند که گروه های تروریست فعال در این منطقه هم از جنبه های نرم افزاری و ایدئولوژیک و هم جنبه های مختلف سخت افزاری از جمله تأمین مالی و نیروی انسانی از سوی القاعده و برخی رژیم های مرتجع عربی حمایت می شوند.
در این که چرا شاخ آفریقا به یکی از جولانگاه های اصلی افراطیون سلفی و تکفیری تبدیل شده است بیشتر به شرایط نامساعد اقتصادی و بی ثباتی سیاسی و ناامنی های موجود که مصداق بارز آن دولت های ورشکسته منطقه است، بر می گردد که فضای تنفس و شرایط مطلوبی را برای حضور گروه های تروریستی به خصوص در کشور سومالی ایجاد کرده است. هم اکنون القاعده با حمایت گروه الشباب در سومالی به صورت فعال، در صحنه بی ثبات سیاسی این کشور نقش بازی می کند.
2. آفریقای شرقی
به طور کلی منطقه شرق آفریقا به علل مختلف امنیتی و لجستیکی برای گروه های تروریستی حائز اهمیت است. از یک طرف کشور های این منطقه جای امنی برای آن ها محسوب می شود و از طرف دیگر تروریست ها از این گونه مناطق برای تأمین منابع مالی و نیروی انسانی مورد نیاز خود بهره می برند. شواهد نشان دهنده حضور شعبه های مختلف القاعده در این منطقه است، هم چنین حمایت های وهابیون پاکستان و عربستان برای گسترش تفکرات و اندیشه های خاص سلفی گری در این بخش از آفریقا، به خصوص در کشور تانزانیا که جمعیت مسلمان قابل توجهی دارد، به چشم می خورد.
لازم به یادآوری است شرق آفریقا نخستین حوزه ای بود که اولین عملیات های تروریستی قابل توجه در آن صورت گرفت که طی آن در سال 1998 سفارت آمریکا در تانزانیا و کنیا هدف بمب گذاری گروه تروریستی القاعده قرار گرفت و در مجموع قریب به 260 نفر جان خود را از دست دادند.
3. آفریقای جنوبی
جمهوری آفریقای جنوبی کشوری در جنوب آفریقا و در سواحل دو اقیانوس اطلس و هند است. آفریقای جنوبی با وجود اینکه به دلایل مختلف از جمله بهره جستن از ظرفیت بالای اطلاعاتی، سیستم مدرن مالی و تجاری و هم چنین سنت قوی دموکراتیک، از شرایط بهتر و مناسب تری نسبت به بقیه کشور های آفریقایی به منظور جلوگیری و مقابله با پدیده تروریسم تکفیری برخوردار است، با این حال این کشور، به علت دارا بودن زیر ساخت های مناسب ارتباطاتی، شرایط مساعدی را برای جابه جایی آزاد نیروی انسانی و کالا به سایر نقاط جهان فراهم آورده است؛ مشخصه ای که بیش از پیش کشور آفریقای جنوبی را برای تروریست ها جذاب نموده است. از این منظر هم اکنون آفریقای جنوبی یکی از ایستگاه های مناسب برای مهاجرت های غیرقانونی تکفیری ها، به سایر نقاط جهان به خصوص اروپا و آمریکا به شمار می رود.
4. آفریقای غربی
آفریقای غربی به منطقه غربی قاره آفریقا گفته می شود. طبق تعریف سازمان ملل این منطقه شامل 15 کشور و مساحتی بالغ بر 5 میلیون کیلومتر مربع را تشکیل می دهد. غرب آفریقا هم بنا به دلایل عمده ای بویژه حضور اقتصاد نوظهوری مانند نیجریه در آن همچنان از شرایط نسبتاً مطلوبی برای یارگیری گروه های افراطی برخوردار بوده است. چنانکه نیجریه یکی از اهداف اصلی گروه های تروریستی و تکفیری در قاره آفریقا محسوب می شود، به طوری که اسامه بن لادن رهبر القاعده در یکی از پیام های ویدئویی خود از این کشور به عنوان اولین مقصد برای انقلاب اسلامی اش نام برده بود. در واقع وجود منابع سرشار نفتی از یک طرف و همچنین نزاع گسترده بین گروه های مختلف قومی و مذهبی از سوی دیگر و افزون بر اینها مشکلاتی اقتصادی و درگیری و نزاع میان مسیحیان و مسلمانان در این کشور موجب شده است شرایط مساعدی برای فعالیت گروه های تروریستی به وجود آید.
5. آفریقای شمالی
آفریقای شمالی که از آن به بمب حقیقی القاعده نیز یاد می شود، شامل آن بخش از قاره آفریقاست که در شمال صحرای بزرگ آفریقای قرار گرفته است. الجزایر، تونس، مصر، لیبی، مراکش، سودان، جمهوری دموکراتیک صحرای غربی و سودان جنوبی کشورهای واقع در آفریقای شمالی هستند. در کشورهای شمال آفریقا، بخشی از جمعیت جنبش های اسلامی به علت سیاست های حاد سکولاریستی حکومت ها و همچنین وضعیت نامساعد اقتصادی، جذب گروه های تروریستی چون القاعده می شوند. ضمن این که نزدیکی جغرافیایی شمال آفریقا به اروپا موجب شده است تا امنیت این دو منطقه به هم گره بخورد، در واقع کشورهای شمال آفریقا تا حدودی نیروی انسانی گروه های تروریستی و افراطی را برای انجام عملیات های خرابکارانه و انتحاری در اروپا تأمین می کند.
شایان ذکر است در چند سال اخیر گروه تروریستی موسوم به گروه "القاعده در مغرب اسلامی" در شمال آفریقا شکل یافته است که مرکز فرماندهی اش در کشور الجزایر قرار دارد و علاوه بر شمال آفریقا بخش های گسترده ای از منطقه ساحل یعنی موریتانی، مالی، چاد و نیجر را نیز، از حیث اجرای عملیات های تروریستی تحت نفوذ خود درآورده است، این گروه همان طوری که از اسمش پیداست از سوی گروه تروریستی القاعده تأمین و تغذیه می شود و در واقع یکی از شاخه های آن به شمار می رود.
گروه سلفي "رسالت و جهاد" نیز دیگر گروه تروریستی فعال در شمال آفریقا است. اين تشكيلات در اواخر دهه 1990 در برخي از حملات تروريستي "دستههاي مسلح اسلامي" مشاركت ميكردند. هدف اين حملات تروريستي متوجه نيروهاي امنيتي و غيرنظاميان الجزاير بود. در آغاز، عمليات اين گروه صرفاً در خاك الجزاير انجام ميشد اما به مرور زمان، آن ها دامنه فعاليتهاي خود را گسترش داده و به منطقه ساحل و كشورهاي همسايه نيز عزيمت كردند. آن ها كشورهاي همسايه را محل مناسبي براي سازماندهي مجدد نيروها، بازيابي توان از دست رفته و نيز جذب نيروهاي جديد ميدانستند.
6. منطقه ساحل
کمربند ساحلی قاره آفریقا با مساحتی بالغ بر 600 مايل، منطقه ای نیمه خشک است که گسترده و غير قابل حكمرانی می باشد و به پناهگاه اسلام گراهای افراطی نیز تبدیل شده، اما پس از بروز انقلاب های عربی – اسلامی و در پی آن پایان نظام دیكتاتوری معمر القذافی، دیکتاتور پیشین لیبی، بسیاری امیدوار بودند تروریسم در منطقه ساحل آفریقا نیز به پایان برسد. با این حال، وضعیت در کمربند ساحلی آفریقا نه تنها بهتر نشد بلکه رو به وخامت هم گذارد؛ جایی که سلاح های سرازیر شده از ليبی و تلاش های نظامی مداوم برای بیرون راندن گروه های مرتبط با سازمان القاعده در کشورهایی از قبیل مالی و نيجريه باعث شده جنگجویان افراط گرا محکم تر از قبل شوند که این مسأله نیز به نوبه خود در افزایش خطرات اقدام به خشونت در این منطقه سهیم بوده است.
هر چند که گفته می شود گروه های افراط گرای فعال در منطقه ساحل قاره آفریقا کوچک هستند، اما با این حال از نفوذ گسترده ای در مناطقی واقع در کشورهای گينه، نيجريه، بوركينافاسو، نيجر، موريتانی و سودان برخوردار هستند و علاوه بر آن، کشورهای غربی از این مسئله نگران هستند که این گروه های افراط گرا دست به انجام حملات تروریستی در دریاها بزنند.
در ادامه این مطلب با توجه به اهمیت موضوع لازم است تا به معرفی برخی از جریانات مهم افراطی و تروریستی در آفریقا پرداخته شود که برای این منظور نخست از گروه بوکو حرام شروع می شود که مخوف ترین و عجیب ترین گروهک تروریستی فعال در آفریقا و کشور نیجریه می باشد.
مهمترین و مخوفترین گروه های تروریستی در آفریقا
الف) بوکوحرام، جریانی مخوف برخاسته از نیجریه
همانطور که اشاره شد شرایط نابسامان اقتصادی و تنشهای قومی در کنار بیسوادی و مداخلات خارجی، باعث قدرت گرفتن گروههای تندروی مختلفی در این نقطه از جهان شده است که با الهام از القاعده و تفکرات سلفی و تکفیری بتدریج مسلح و قدرتمند گردیده اند. در این زمینه گروه بوکو حرام که در نیجریه شکل گرفته یکی از اصلی ترین و مخوف ترین آن هاست که در زبان هوسایی به معنی "آموزههای غربی و سواد حرام" است می باشد. مخالفت بوکو حرام در اصل نه با آموزههای غربی که با هرگونه آموزش و دیگر مظاهر عادی زندگی دنیای امروز است.
بوکوحرام در اصل یک الگو برداری ساده از طالبان افغانستان به شمار می رود که یک گروهک تندروی تروریستی در شمال نیجریه نام آن را بر خود نهاده و خواستار تعطیلی تمامی مدارس نوین و تحمیل قانون شریعت بر تمامی ۳۶ ایالت نیجریه است. اعلام موجودیت بوکوحرام به سال 2002 و در استان بسیار فقیر بورنو در شمال نیجریه باز می گردد؛ استانی که از هر 10 نفر آن 8 نفر بی سواد بوده و سه چهارم جمعیت آن زیر خط فقر زندگی کرده و تنها نیمی از کودکان هر روز به مدرسه می روند. اعضای این گروه هرگونه آموزش به سبک غربی، مدارس غربی، لباس های غربی، آداب و رسوم غربی و حتی استفاده از کلاه ایمنی توسط موتورسواران را ممنوع می دانند! که به طالبان نیجریه نیز معروف است. این گروه که سیستم بانکی و مالیاتی را هم حرام میداند، با غرب که با کشور خودشان وارد جنگ شده و در طول یک دهه اخیر هزاران نفر از مسلمانان و مسیحیان بی گناه را به خاک و خون کشیده اند.
بوکوحرام در سال ۲۰۰۲ میلادی توسط فردی سلفی مسلک به نام "محمد یوسف" که حتی کروی بودن زمین را باور نداشت، در مرز نیجریه و نیجر و در میادوگوری بنیان نهاده شد و فعالیت خود را از سال 2003 آغاز نمود و در سال ۲۰۰۴ پس از درگیری با دولت وقت به کاما در ایالت یوبه نقل مکان کرد. این گروه که اعضای اولیه آن را شماری از دانش آموزان و دانشجویان ترک تحصیلکرده تشکیل می داد، در آنجا پایگاهی به نام "افغانستان" بر پا کرده است. در سال 2006، محمد یوسف اعلام کرد اجرای شریعت هدف اصلی بوکوحرام است. جالب اینکه او بارها به اتهام تجمعات غیرقانونی و اخلال در نظم عمومی دستگیر شد، اما هیچگاه در دادگاه متهم نشد! ضمن این که اکثر رهبران بوکو حرام بخشی از اراذل و اوباش سیاسی بودند كه توسط سیاستمداران برای مقابله با رقبای خود در سال 1999 و انتخابات سال 2003 استفاده ابزاری شده بودند!
ارتباط این گروه با هلال طالبان که از آفریقا و کشورهای عربی تا افغانستان پراکنده اند، آنقدر روشن و قابل درک است که گروهک مذبور را به "طالبان نیجریه" معروف نموده و معلوم است که با توجه به فقر و نداری مسلمانان شمال نیجریه، پشتیبانی مالی و تدارکاتی شان منبع و منفذ دیگری خارج از مرزهایشان دارد. محمد یوسف رهبر این جماعت در جریان اعتراضاتی در سال 2009 بازداشت و مقر پلیس کشته شد و در پی آن، صدها نفر از طرفدارانش قتل عام شدند.
بوکوحرام بیشتر بر ایالت های شمالی نیجریه از جمله یوبه، کانو، باوچی، بورنو و کادونو بوده و مناطق شمال شرقي نيجريه كه به عنوان يكي از مهم ترين توليد كنندگان نفت قاره آفريقاست متمرکز شده و هم چنين كشورهاي نيجر و كامرون، دستخوش ناامني كردهاند. افكار و فعاليتهاي اين گروه تندرو كه جز خود كسي را قبول نداشته و هر مخالفي را مستحق مرگ ميداند، سايه وحشت را بر كشور نيجريه و حتي بخشهايي از آفريقا حاكم كرده است. اين گروه كه واپس گرايانهترين برداشتها را از احكام ديني دارد تا اينجا توانسته رعب گستردهاي در منطقه ايجاد كند. مرکز تجمعات مذهبی پیروان بوکو حرام در مساجد شهرهای مختلف نیجریه از جمله مایدوگوری، کانو و سوکوتو قرار دارد.
حمايتهاي مالي و اطلاعاتی برخي كشورهاي ثروتمند عرب از جمله سعودی ها از بوکو حرام، اين گروه را كه عمدتاً از طيفهاي فقير و آسيب پذير يارگيري ميكند، بیش از پیش پرو بال داده است. با وجود نظر قطعی سازمانهای حقوق بشری و امنیتی جهان مبنی بر تروریست بودن گروهک بوکوحرام، این گروهک در قطر صاحب دفتر نمایندگی رسمی است! جالب است گفته شود که پیش از این بسیاری از سیاستمداران متنفذ نیجریهای با تشویق بوکو حرام به ایفای نقش در مسائل محلی و زهر چشم گرفتن از رقبای سیاسی، عملاً دست به بازی با آتش زدهاند و به تشویق گروهی پرداخته اند که هم اینک پرجمعیت ترین کشور آفریقایی را جولانگاه عملیات های تروریستی خود ساخته است.
ب) آنتی بالاکا، شبه نظامیان مسیحی افراطی آفریقای مرکزی
یکی دیگر از گروه های عمده افراطی فعال در آفریقا بویژه آفریقای مرکزی، مجموعه ای متشکل از شبه نظامیان مسیحی افراطی با نام "آنتی بالاکا" می باشد. این گروه نیز در حالی مسلمانان این منطقه را به طرز فجیعی با انواع روش های وحشیانه به قتل می رساند که هیچ مقام بین المللی و منادیان حقوق بشری، تاکنون به غیر از اعلام مواضعی نمادین و نمایشی، دست به هیچ اقدام جدی و عملی برای جلوگیری از این جنایات وسیع نزده اند. این در حالیست که علاوه بر نیروهای بین المللی حاضر در آفریقای مرکزی، هزاران نیروی نظامی فرانسوی هم اخیراً به این کشور لشکرکشی کرده و نظاره گر تراژدی تمام عیار نسل کشی مسلمان و البته زمینه سازی برای فعال شدن شرکت های صنعتی و معدنی خود برای استخراج و غارت منابع گران بهای الماس و طلا و دیگر معادن این کشور هستند!
این گروه تروریستی با حمایت برخی کشورها، از هیچ اقدام غیرانسانی برای قتل عام مسلمانان و تخریب مساجد آنان در آفریقای مرکزی دریغ نمیکند، به گونهای که حتی جنازه مسلمانان را هم در خیابانها میچرخانند. یکی از اعمال تروریستی این گروهک که از تابستان سال گذشته میلادی سلاح بدست گرفت این است که پس از دستگیری مسلمانان آن ها را روی زمین می خوابانند و همه را به رگبار و به آن هایی هم که زخمی می شوند تیر خلاص می زنند. بطوریکه تا امروز در اثر اقدامات جنایتکارانه آنتی بالاکاها بیش از 200 کودک جان خود را از دست داده اند. خشونتهای متفاوت و وحشیانه آنتی بالاکاها بر ضد مسلمانان دقیقاً در مقابل دیدگان نظامیان فرانسوی رخ میدهد. این در حالیست که رئیس جمهور موقت آفریقای مرکزی هم که به گونه ای خاص محرک اعمال تروریستی این گروهک است مدام اعلام میکند کنترل اوضاع از دستش خارج شده است!
ج) الشباب در شرق آفریقا - سومالی
الشباب یک گروه افراطی تروریستی است که بعد از سال 1991 میلادی، زمانی که گروه های شبه نظامی توانستند به دوران دیکتاتوری در سومالی پایان بدهند به وجود آمد. این گروه ریشه های فکری خود را از وهابیت عربستان گرفته است. الشباب در اصل شاخه جوانان دولت اتحادیه دادگاه ها بود که در سال 2006 میلادی با هدف ایجاد یک کشور بنیادگرای مسلمان در شرق آفریقا به وجود آمد. پیش بینی می شود که الشباب هزاران نفر نیرو داشته باشد که چند صد نفر از آن ها را خارجیان تشکیل می هند؛ خارجیانی که اغلب آن ها از خاورمیانه بوده و سابقه جنگ در افغانستان و عراق را دارند. در میان اعضای الشباب جوانانی سومالیایی دیده می شوند که برخی از آن ها از جوامع اروپایی و آمریکایی به این گروه پیوسته اند.
الشباب در سال 2006 میلادی کنترل اغلب نقاط موگادیشو پایتخت سومالی را در دست گرفته بود و تا پیش از حمله نیرهای سازمان ملل به همراه نیروهای آفریقایی در سال 2011 میلادی به سومالی، کنترل نقاطی در مرکز و جنوب این کشور را نیز در اختیار داشت. در سال 2011 میلادی نیروهای سامان ملل با همراهی نیروهایی از کنیا و اوگاندا به مرکز قدرت الشباب در سومالی حمله کرده و این گروه را عقب راندند. با این وجود الشباب که به نظر می رسد هزاران نیرو دارد، هنوز کنترل برخی نقاط سومالی را در دست دارد و در این مناطق به زعم خود قانون شریعت را به اجرا گذاشته است.
الشباب و القاعده در سال 2012 اعلام کردند که با یکدیگر متحد شده اند و "مختار ابوزبیر" رهبر الشباب اعلام کرد که در عملیات های بین المللی القاعده شرکت می کند. پیش از حمله نیروهای آفریقایی و سازمان ملل به سومالی، الشباب عمده درآمد خود را از طریق اعمال مالیات و اخذ عوارض در بنادر و فروگاه ها به دست می آورد و اعلام شده که پیش از سال 2011 الشباب سالانه 70 تا 100 میلیون دلار درآمد داشت. اما با از دست دادن کنترل موگادیشو و کیسمایو، بخش قابل توجهی از این درآمد قطع شد. تنها متحد الشباب در آفریقا، کشور اریتره است که از دشمنان قدیمی اتیوپی محسوب می شود، اما اریتره کمک به الشباب را رد می کند.
سایر مناطق جهان اسلام
جدای از مصادیقی که ذکر شد، سایر مناطق جهان اسلام نیز از آسیب های جریان های تکفیری در امان نبوده اند. کشورهایی مانند الجزایر، مصـر، لیبی، یمن و ...طعم تلخ تکفیر را چشیده اند. هرچند هر یک از این کشورها نیاز به پرونده مستقلی دارد، اما با توجه به محدودیت ها، این عنوان به بررسی سایر مناطقی که جریان های تکفیری در آنها فعال هستند، می پردازد. مسائلی از قبیل گروه های تکفیری فعال در مناطق مختلف، کارنامه آنها، ماهیت و وابستگی های سیاسی اعتقادی آنها و... در این عنوان بررسی خواهد شد.
جمع بندی
قاره آفریقا به علل گوناگون از جمله ضعف های مختلف نرم افزاری و سخت افزاری اعم از عقب ماندگی های اقتصادی، بی ثباتی های سیاسی، نابرابری های اجتماعی و در کنار آن مداخلات خارجی که منافع خود را جز در ناامنی و بی ثباتی نمی بینند، هم اکنون به بهشت گروه های افراطی و تروریست های خشونت طلب و رعب انگیز تبدیل شده است. این در حالیست که مبارزه با پدیده شوم افراط گرایی و تروریسم نیز فقط از طریق شیوه های سخت افزاری و نظامی که قدرت های غربی از آن به عنوان یک راهبرد برای دفع تروریسم در این منطقه استفاده می کنند، نه تنها تاکنون منجر به ریشه کنی تروریسم در این نقطه از جهان نشده بلکه نتیجه عکس داده و موجب جذب فزاینده نیرو توسط گروه های تروریست در کشور های آفریقایی شده است.
ارزیابی نهایی
حال با اوصافی که ذکر شد، با توجه به علل و زمینه های رشد تروریسم که در سطور بالا مورد تبیین قرار گرفت به نظر می رسد انجام اصلاحات ساختاری چه در حوزه اقتصاد و سیاسی و چه توسعه اجتماعی در بلند مدت یکی از راهکارهای اصولی برای مهار تروریسم و افراط گرایی در قاره سیاه بوده، چنانکه می تواند تأثیر بسیار عمیق تر و پایدارتری در جهت از بین بردن تروریسم در آفریقا داشته باشد. همچنین رفع فقر، بسترسازی مناسب برای رسیدن به توسعه پایدار، برقراری تعاملات محلی بین سران گروه های درگیر و حکومت های مستقر، پاسخگویی به اولویت های محلی برای برانگیختن و تضمین مشارکت محلی و نیز از بین بردن نارضایتی های قومی و مذهبی می تواند ابزارهای مؤثر دیگری برای جلوگیری از افراطی گری و تحرکات خشونت آمیز در قاره آفریقا باشد. افزون بر این ها راهکار مؤثر دیگر، بهره گیری از توانایی های گروه های اسلامگرای میانه رو است تا با استفاده از ظرفیت های تاریخی و اشتراک های فرهنگی خود بتوانند به ایجاد، پیشبرد و تثبیت روند صلح در این منطقه کمک کنند.
.......................................................
منابع:
1. خبرگزاری فارس
2. اسلام تایمز
|