مقدمه
تكفير و تكفيرگرايي را مي توان عامل اصلي رواج انحراف هاي فكري و اجتماعي و ايجاد ظلم، فساد و محروم شدن عده اي از مسلمانان از حقوق اجتماعي خود برشمرد. خوارج نخستين گروهي هستند كه انديشه ي تكفير و تكفيرگرايي را در اسلام رواج دادند و پس از آنان مانند سلفي ها و وهابيت، عوامل اصلي گسترش فكر تكفير در جهان اسلام قلمداد شده اند. هم چنين بايد يادآور شد؛ پديده ي تكفير و تكفيرگرايي با روح اسلام و آموزه هاي نبوي همخواني ندارد و با فرهنگ اسلامي بيگانه است و در تاريخ اسلام نه تنها نشاني از آن ديده نشده بلكه فرهنگ اسلامي از آن تبري جسته و به مقابله با آن برخاسته است.
در زمان حيات پيامبر اسلام(ص) اين مسأله رايج نبوده و خود آنحضرت به كسي يا گروهي نسبت كفر نداده است و اين مطلب پس از رحلت آن حضرت رواج يافت و مهم ترين هدف و انگيزهي تكفير را می توان رسيدن به قدرت و منافع شخصي و سياسي دانست.
بر اساس ديدگاه تمامي مذاهب اسلامي، هر كس به توحيد و اصول دين اسلام اعتقاد زباني داشته باشد، مسلمان و خون او محترم است و نمي توان با ادله ي ظاهري و غيرعلمي كسي را مرتد و كافر شمرد و بر اساس آن به قتل او اقدام نمود. بايد توجه داشت جريان تكفيري يك جريان نظري و حتي يك جريان مربوط به مدارس اسلامي محسوب نميشود. به عبارت ديگر جريان تكفيري كه شاهد گسترش روزافزون آن در منطقه هستيم، يك جريان تروريستي و حتي فراتر از تروريستها مي باشد. بايد توجه داشت كه جريانهاي تكفيري به هيچوجه به اختلاف نظر رايج ميان مذاهب اسلامي مربوط نميشوند. اين موضوع برخي اوقات از سوي جريانهاي مذهبي اشتباه گرفته ميشود. چراكه شاهديم برخي گروهها با همين بهانه تحت تأثير محصولات فرهنگي تكفيري هستند.
خوارج نمونه تکفیر در صدر اسلام
اولین تکفیری ها در تاریخ اسلام گروه خوارج هستند که قائل بر این بودند کسی که مرتکب گناه کبیره شود کافر است و خونش مباح است و امام علی(ع) را هم که شهید کردند گفتند:حکمیت را قبول کرده و مرتکب گناه کبیره شده است و به این ترتیب حضرت علی(ع) را شهید کردند. این افراد وقتی به جایی که وارد میشدند بچهها را هم قتل و عام میکردند و میگفتند بچهها هم کسب کفر کردند و زن خانواده را به عنوان کنیز میگرفتند.
تئوریسین تکفیر
بعد از دو سه دهه دیگر چیزی نماند و در قرن هفتم «ابن تیمه» که ظهور کرد تکفیر را نظریهپردازی کرد و عناوینی برای تکفیر تعریف کرد که در اندیشه اسلامی نبود و زیارت یا طلب شفاعت بنای بر قبور همه را کافر نامید، اما با این حال خودش جرأت نکرد کسی را بکشد یا در کنار افرادی قرار بگیرد و کشتار را دامن زند.
مجری تکفیر
محمدبن عبدالوهاب که میآید نظریه تکفیر را اجرایی کرد و لباس عملگرایی بر آن پوشاند . این واقعیت آنها است در حالی که ما در قران داریم که همواره به ما توصیه می کند که قبل از هرکاری ابتدا بررسی کنید . «یا أیها الذین آمنوا إذا ضربتم فی سبیل الله فتبینوا» هنگامی که میخواهید جنگ کنید بررسی کنید خطاب به همین گروه تکفیری است برای کسی که ادعای اسلام میکند به این بگویید که تو مسئول تمام کشتارهایی هستی که به اسم اسلام انجام می شود.
این آیه زمانی وحی شد که روزی در یکی از جنگها اسامه بن زید گروهی از دشمن را در منطقه ای محاصره می کند و به رغم اینکه رئیس آن گروه و همراهانش شهادتین را بر زبان جاری کردند لیکن اسامه همه آنها را از دم تیغ می گذراند... حضرت پیامبر (ص) میبینند که اسامه ناراحت است و دلیلش را میپرسد، اسامه در پاسخ می گوید: گروهی از دشمن را به رغم شهادتین کشتم چرا که از روی ترس شهادتین گفتند. پیامبر فرمود: تو چطور فهمیدی که شهادتین آنها از روی دل نبوده است؟
گروه های تکفیری هم اهل قبله را میکشند و هم دین را دارند از بین می برند. حتی احمدبن حنبل را هم که قبول دارند او هم پشت سر شیعیان نماز خوانده است. ابوالحسن اشعری هنگامی که از دنیا میرود به نزدیکانش گفت: «اشهدوا علی لم افکر احد من اهلها » شهادت بدهید که من یکی از اهل اسلام را تکفیر نکردم.
در پاکستان 7 عالم اهل تکفیر به دلیل اثرات منفی آن از تکفیر برگشتند. علمای اهل سنت این روزها برای در امان ماندن از جنایات تکفیری ها برای خود محافظ بکار گرفته اند و میگویند از تکفیریها میترسیم نه از شیعه، شیعیان ما را نمی کشند ولی تکفیریها ما را میکشند.
تکفيري ها چه کساني هستند؟
در حال حاضر يکي از عوامل مهم فتنه گري در منطقه جريان سلفي تکفيري است که در لباس دفاع از سنت، عملا در مسير منافع غربيان گام برمي دارد. در حضور اين افراد در محافل و جوامع و انتشار آثار و فرآورده هاي فرهنگي آن در برخي از مراکز، باعث جلب توجه برخي از جوانان پرشور که از اقدامات سرکوبگرانه اشغالگران به ستوه آمده اند، شده است.
سير تحول
سلفي ها روايات خود را مستقيما از احمد بن حنبل (متولد 241)، احمد بن تيميه (متولد 728)، ابن القيم الجوزيه(متولد 751) و محمد بن عبدالوهاب تميمي نجدي (متولد 1115-1206) مي گيرند. سلفيه بعد از محمد بن عبدالوهاب به صورت يک شکل و ساختار سياسي درآمد و هم پيماني وي با محمد بن سعود پايه گذار حاکميت آل سعود در عربستان به اين روند تسريع بخشيد. پيوند ميان علما و حاکمان سعودي گرچه دچار تغيير و تحول شده است و شيوخ وهابي از برخي اختيارات خود از جمله بازداشت و امر قضا بازماندند اما در عين حال هنوز هم از وضعيت و جايگاه خوبي در نظام سياسي سعودي برخوردار هستند. علاوه بر سرزمين حجاز، مصر نيز از تغيير و تحولات عقيدتي برکنار نماند و سلفي هاي اين کشور با اقدامات و فعاليت هاي حسن البناء و جنبش اخوان المسلمين، سير جديد ي در آموزه هاي عقيدتي اهل سنت تجربه کردند و باب هاي جديدي براي اين گروه جهت گشودن روزنه هاي محدود اجتهاد باز شد. اما با مرگ زودهنگام حسن البناء جنبش اخوان المسلمين تحت تأثير انديشه هاي دو شخصيت، به نامهاي ابوالاعلي مودودي و سيد قطب قرار گرفت و آنها ضمن تثبيت روش پاي بندي به متون ديني بر اساس ديدگاه هاي خاص فقهي خود، ديدگاه تکفير را پي ريزي کردند.
سيد قطب که تحت تأثير انديشه هاي ابن قيم جوزي در خصوص رفتار با اهل کتاب بود اين اعتقاد را داشت که اهل کتاب تا زماني که جزيه پرداخت مي کنند مي توانند در سرزمين هاي اسلامي با آرامش زندگي کنند در غير اين صورت مسلمانان بايد با آنان به جهاد بپردازند. حمايت عربستان و کشورهاي حاشيه اي خليج فارس هماهنگي فراواني ميان سلفيون سنتي و جنبش اخوان المسلمين ايجاد کرد. از سويي ديگر ديدگاه ضد سوسياليسم سلفيون جديد به خصوص در جريان جنگ هاي نيروهاي جهاد افغانستان با شوروي مورد توجه شيوخ وهابي عربستان قرار گرفت.
رشد جريان تکفيري
در نهايت سلفيه با اعلام تشکيل جبهه جهاني اسلام براي جهاد با يهوديان و صليبي ها به رهبري بنلادن عربستاني و ظواهري مصري بيش از پيش توجه به گرايش هاي مبارزاتي را مورد توجه خود قرار داد. بي ترديد حادثه 11 سپتامبر نقطه عطف در تاريخ تحولات معاصر است. جريان اسلام سلفي که بعد از عربستان سعودي در قالب جنگجويان طالباني ظاهر شده بود منافع بسياري از کشورهاي منطقه را به خطر انداخت.
قرائت خشن و متحجرانه از سنت نبوي و برداشت هاي ظاهري از آيات قرآن، طالبان را بر آن داشت که حتي براي مخالفان فکري و سياسي خود نيز تعيين تکليف کنند و رسالتي فراتر از قد و اندازه خود در نظر بگيرند. اين جريان فکري خود را در محدوده جغرافيايي افغانستان محدود نکرد بلکه براي خود مسئوليت اشاعه تعاليم اسلام مبتني بر قرائت سلفي به ساير کشورهاي منطقه را در نظر گرفته بود. اين گروه ضمن اختلاف نظر با ساير گروه هاي سني، سرسختانه نسبت به شيعيان کينه مي ورزيد و به همين خاطر به مراتب سياستي خشن در قبال آنان به کار برد. حوادث 11 سپتامبر باعث ارتقاي جايگاه راهبردي گروه هاي نظامي و شبه نظامي و محوريت قرار گرفتن تفکر القاعده شد. چنين پديده اي از زمان پيدايش، عمدتا از سوي تفکر استراتژيک کاخ سفيد مورد حمايت قرار گرفت اما بعدها با توجه به اصطکاک منافع آنان در منطقه، نزاعي عميق ميان آنان درگرفت و در نهايت باعث تهاجم نظامي آمريکا به افغانستان شد.
علاوه بر افغانستان، يکي ديگر از مراکز رشد سلفي گري، لبنان است. جريان سلفي شام در دمشق توسط ناصرالدين الالباني ظهور کرد. تفکر سلفي در اواخر دهه 50 توسط تعدادي از طلاب مراکز ديني عربستان به لبنان راه يافت. مهمترين اين افراد شيخ سالم الشهال و شيخ عبدالرزاق الزغبي بودند. اين دو نفر طرابلس را به مرکز گسترش و ترويج تفکر سلفي در تمام مناطق لبنان تبديل کردند. فعاليت سلفي ها در لبنان از طرابلس شروع شد. از سال 1977 سلفيه به نحو چشمگيري توسط افرادي که محورشان شيخ سالم الشهال بود، فعال شد. در سال 1981 به صورت تشکيلات منظم و سازمان يافته، فعاليت خود را شروع و جمعيت نواه الجيش اسلامي را بنيان گذاري کردند. اين تشکيلات در کنار ساير تشکيلات و نيروهاي اسلامي سني که عرصه را تحت سيطره خود داشتند از جمله جنبش توحيد اسلامي يا جماعت اسلامي حضور کم رنگي داشتند. با فروپاشي جنبش توحيد اسلامي بعد از حوادث طرابلس در سال 1985 سلفي ها امکان توسعه و گسترش بيشتري يافتند و توانستند ويژگي هاي عقيدتي خود را به عنوان يک جماعت مستقل ابراز کنند. حضور آنان به طور متمرکز و قوي در طرابلس و برخي مناطق شمال از جمله عکار و الضنيه به چشم ميخورد. در کل، مناطق شمال به علت استقرار اکثر شخصيت ها و مؤسسات سلفي لبناني براي سلفي ها اهميت خاص دارد. هم چنين حوادث سال هاي اخير که در اين مناطق بين دولت و سلفي ها روي داده است مانند حوادث ظنيه، انفجار کليساها و حمله به منافع غربي ها و غيره و به تبع آن تحولات و اقدامات امنيتي دستگاه هاي دولتي، شمال را به پايگاه و مرکز تجمع سلفي ها تبديل کرده است.
در اواسط دهه 90 جنبش سلفيه دستخوش بحرانها و حوادث تعيين کننده اي شد که به تضعيف فعاليت آن انجاميد. زيرا دستگاه امنيتي لبنان به علت بمب گذاري ها و جنايات و ترورهايي که پيروان اين جنبش مرتکب مي شدند آنها را تحت فشار قرار داد. پس از وقوع حوادث 11 سپتامبر در سال 2001 فشارهاي امنيتي بر گروه هاي سلفي تشديد شد. با بررسي پراکندکي جمعيت ها، مدارس و مراکز آموزشي و ديني سلفيه و نيز ساخت مساجدي در روستاهاي فقير و استفاده از اين مساجد براي تبليغ مذهب سلفيه مي توان به روند گسترش چشمگير سلفي ها در شمال لبنان پي برد. حجم رشد و گسترش سلفيه را در اين مناطق مي توان با انجام مقايسه هاي ساده دريافت. براي مثال از مجموع هفتاد مسجد در شهر طرابلس، 16 مسجد متعلق به سلفي ها است در حالي که دارالافتاء با وجود انبوه امامان تابع خود فقط 13 مسجد و جنبش توحيد و جماعت هر يک فقط 7 مسجد را در اختيار دارند. در عکار حدود 210 مسجد وجود دارد که در روستاها و شهرهاي کوچک پراکنده اند. از اين تعداد 27 مسجد متعلق به وهابي ها است که در آن به انجام وظايف نماز جماعت و تدريس مي پردازند.
جريان مشکوک فتح الاسلام در لبنان و تحريکات نظامي اين گروه در اردوگاه نهر البارد نيز ناشي از تلاش هاي جريان هاي افراطي اهل سنت براي تأثيرگذاري در تحولات منطقه به خصوص لبنان بود. گزارش ها حاکي از آن بود رهبري اين جريان به عهده فردي بنام "ابوخالد العلمه " بود که سابقه عمليا ت تروريستي در عراق و همکاري با "ايمن الظواهري و زرقاوي " را داشت. وي بواسطه برخي اقدامات خرابکارانه عليه شيعيان تحت تعقيب قرار گرفت و مدتي نيز در سوريه زنداني شد. وي بعد از آزادي از زندان با همکاري يک اردني فلسطيني تبار بنام شاکر العبيسي اقدام به تاسيس گروه فتح اسلام کرد. العبيسي که در سال 1970وارد سازمان فلسطيني فتح شده بود اما بعدها جزو گروه هاي شورشي عليه عرفات درآمد و در سال 1990به القاعده پيوست. وي در سوريه تحت تعقيب بود و در مدت سه سال در زندان به سر برد. العبيسي بعد از آزادي از زندان با زرقاوي ملاقات داشت و در نهايت بعد از توافق با العلمه گروهي با نام فتح الاسلام شکل گرفت. اين گروه وارد خاک لبنان شد و اقدامات تروريستي متعددي را در اين کشور مانند انفجار ميني بوس حامل مسافران، برهم زدن اعتصابات ضد سينوره و اختلاف بين شيعه و سني انجام داد. پرونده گروه فتح الاسلام در نهايت با دخالت دولت سينيوره و خويشتن داري حزب الله لبنان بسته شد اما کارشناسان و صاحنظران سياسي اين تلاش ها را در راستاي کاهش اقتدار حزب الله ارزيابي کردند. براساس نظر تحليل گران، آنچه در لبنان روي داد بخشي از سناريوي ناتمام آمريکايي- اسرائيلي بود که در سياست آزمون و خطا از زمان جنگ سي و سه روزه در سال گذشته با قوت بيشتر در حال تجربه شدن بود. در ادامه به بررسی گروهای فعال در منطقه و بیشتر حول محور سوریه و عراق خواهیم پرداخت.
تبارشناسی گروههای مختلف تروریستی فعال در سوریه
خبرنامه دانشجویان ایران: پس از گذشت چهار سال از آغاز بحران سوریه، امروز این کشور به عنوان بزرگترین جذب کننده تروریسم در جهان شناخته میشود. از سال 2012 تاکنون نزدیک به 48 هزار تروریست از 52 کشور جهان در قالب گروههای مختلف در سوریه فعالیت میکنند که این تعداد هر روز رو به افزایش است. طبق آخرین آمار وزارت کشور سوریه، تاکنون جسد 13 هزار تبعه خارجی عضو گروههای تروریستی که در درگیری با ارتش کشته شدهاند، کشف و به کشورهای آنان تحویل داده شده است. البته آمارها بیش از این است و متلاشی شدن اجساد بر اثر حملات موشکی، انفجار سلاحهای نظامی مانند موشک و خمپاره به دلیل عدم آشنایی تروریستها از نحوه استفاده از آنها و سوزاندن اجساد تروریستها توسط گروههای آنان برای جلوگیری از شناسایی توسط ارتش سوریه، مهم ترین عوامل در کاهش آمارها است.
به گزارش نسیم، آمریکا، کشورهای غربی و همپیمانان عربی و غیر عربی مخالف حکومت بشار اسد و جریان مقاومت در منطقه، عاملان اصلی جنگ در سوریه و تشدید و تداوم آن هستند. در واقع اکنون در سوریه گروههای تروریستی به نیابت از این کشورها در حال جنگ علیه حکومت هستند. گروههایی که مقامات غربی و عربی بارها به صورت علنی و غیر علنی از آنها به عنوان تهدیدی بالقوه برای امنیت داخلی خود یاد کردهاند.
نظر به اهمیت شناخت و کسب اطلاع از گروههای تروریستی و هم چنین گروههای مسلح حاضر در سوریه، در این گزارش به طور مشروح به بررسی این گروهها، اهداف، محل فعالیت و تعداد نیروهای آنها میپردازیم.
* ستاد کل ارتش آزاد سوریه
ارتش آزاد سوریه در آگوست سال 2011 با سازماندهی نظامیان جدا شده از ارتش سوریه که به ترکیه گریخته بودند؛ به فرماندهی "ریاض الاسعد" تشکیل شد. البته به دلیل افزایش فعالیت گروههای تروریستی دیگر در سوریه بیشتر سرکردههای این گروه به جای شرکت در درگیریها در عرصه سیاسی حضور داشتند.
در سال 2012 کشورهای عربی و غربی با هدف آنچه "حمایت از گروههای معتدل مخالف دولت سوریه" عنوان کردند، اقدام به تشکیل ستاد مشترک ارتش آزاد کرده و تمام گروهکهای وابسته به آن را در زیر مجموعه آن سازماندهی کردند. سرکردگی این ستاد پس از قطع عضو "ریاض الاسعد" در حمله هوایی ارتش سوریه، به "سلیم ادریس"، افسر فراری ارتش سوریه واگذار شد. در سال 2013 در پی آغاز درگیریهای داخلی میان گروههای مسلح تروریستی و ضربههای سنگینی که ارتش آزاد در درگیری با گروه تروریستی داعش متحمل شد، سلیم ادریس از سرکردگی این گروه برکنار و "عبدالاله البشیر" جایگزین وی شد.
"عبدالاله البشیری"، عضو یکی از گروهکهای وابسته به ارتش آزاد در منطقه مرزی با سرزمینهای اشغالی فلسطین بود که در یکی از عملیاتهای ارتش سوریه به شدت زخمی و توسط نظامیان صهیونیست به بیمارستانی در شمال سرزمینهای اشغالی منتقل شد. ارتش رژیم صهیونیستی پس از موافقت با آموزش وی برای بازگشت به سوریه، ضمن اعلام رسمی مرگ وی، البشیر را برای آموزشهای نظامی به طور مخفیانه به یکی از پایگاههای نظامی ارتش صهیونیستی در شهر اشغالی "حیفا" منتقل کرد. وی پس از پایان آموزشهای نظامی به ترکیه اعزام شد تا در ستاد کل ارتش آزاد سوریه فعالیت کند.
ستاد مشترک ارتش آزاد سوریه متشکل از 30 عضو که نماینده گروه ها در جبهه های مختلف هستند، در حال حاضر به عنوان شاخه نظامی ائتلاف ملی مخالفان سوریه و از سوی کشورهای غربی به عنوان جانشین ارتش سوریه پس از سقوط دولت بشار اسد تلقی میشود، این در حالی است که این ستاد در انجام عملیاتها برای سیطره بر مناطق مختلف سوریه همواره با شکست مواجه شده است و بر هیچ منطقهای در خاک سوریه مسلط نیست و تنها به صورت مقطعی بر مناطق مرزی این کشور و ترکیه تسلط دارد. این ستاد با هیچ یک از گروههای وابسته به خود از جمله "شهدای سوریه"، "احرار سوریه" و غیره ارتباط مستقیم ندارد و حتی برخی از گروهها، آن را به عنوان نماینده خود برای دریافت کمک های خارجی به رسمیت نمیشناسند. تعداد نیروهای وابسته به ستاد مشترک ارتش آزاد حدود 10 هزار نفر است که بیشتر آنها در مناطق مرزی ترکیه و سوریه حضور دارند. در حال حاضر به دلیل درگیریهای داخلی میان گروههای تروریستی در سوریه، ارتش آزاد همکاری نزدیکی با "جبهه النصره" -که به عنوان نماینده اصلی گروه تروریستی القاعده در سوریه شناخته میشود-، دارد و این موضوع، ادعای آمریکا درباره کمک تسلیحاتی به "گروههای مسلح معتدل" در سوریه را نقض میکند.
* جبهه اسلامی آزادیبخش سوریه
این جبهه در سال 2012 با اتحاد میان 20 گروه تروریستی از جمله "گردانهای فاروق"، "الفاروق الاسلامی"، "گردان توحید"، "گردان فتح"، "گردانهای اسلام"، "گردان عقابهای شام" و "شورای انقلابیون دیرالزور" تشکیل شده است. اعتقادات این جبهه به دلیل اعضای تشکیل دهنده آن، مابین سلفی معتدل و افراطی است، برخی از گروههای معتدل عضو این جبهه، ستاد مشترک ارتش آزاد سوریه را به رسمیت میشناسند ولی این ستاد را به برای اخذ کمکهای مالی خارجی به گروههای مسلح مخالف دولت دمشق، قبول ندارند. جبهه اسلامی آزادیبخش سوریه بیش از 40 هزار نیرو دارد که در استانهای ادلب، حلب، دمشق، حمص و دیرالزور مستقر هستند که سرکردگی کامل آن به عهده "احمد عیسی"، سرکرده گروه تروریستی "عقابهای شام" است.
در ادامه مهم ترین گروههای عضو جبهه اسلامی آزادیبخش سوریه به تفکیک معرفی میشوند.
1. گردانهای الفاروق به سرکردگی "اسامه الجنیدی"
این گروه تروریستی که تفکر سلفی افراطی دارد، اواخر سال 2011 در منطقه "باب عمرو"، در استان حمص تشکیل شد و در سال 2012 با در اختیار داشتن 14 هزار تروریست، به عنوان بزرگترین گروه تروریستی در مناطق مرزی سوریه و ترکیه شناخته میشد که کنترل برخی از گذرگاههای مرزی با ترکیه را نیز در اختیار داشت. در سال 2013 و با شروع درگیریهای داخلی میان گروههای مسلح تروریست، این گروه نیز دچار اختلافات داخلی شد که این اختلافات باعث درگیری مسلحانه داخل گروه و کشته شدن برخی از سرکردههای آن شد.
2. گروه تروریستی "عقابهای شام" به سرکردگی شیخ سلفی "احمد عیسی"
یکی از اصلی ترین ارکان گروه تروریستی جبهه اسلامی آزادیبخش سوریه با 10 هزار نیرو است که در سال 2011 در استان "ادلب" در مرز با عراق، اعلام موجودیت کرد. بعدها نفوذ این گروه در برخی از مناطق دمشق و حلب نیز گسترش یافت. در حال حاضر این گروه تروریستی بخشی از مناطق مرزی با عراق از جمله گذرگاه "البوکمال" را در اختیار دارد.
3. گروه تروریستی "گردانهای التوحید" به سرکردگی "عبدالعزیز سلامه"
این گروه تروریستی در اواسط سال 2012 برای ایجاد ائتلاف میان گروهکهای مسلح در حومه حلب تشکیل شد و با انجام عملیاتهای متعدد توانست بر مناطق شرقی شهر حلب سیطره یابد. در سال 2013 به عضویت جبهه اسلامی آزادیبخش سوریه پیوست. اولین سرکرده این گروه تروریستی "عبدالقادر الصالح"، یکی از تجار سوری بود که در سال 2012 در حمله هوایی ارتش سوریه کشته شد و پس از آن سرکردگی این گروه به "عبدالعزیز سلامه" معروف به "حاج عندان" سپرده شد. این گروه پس از عملیاتهای اخیر ارتش سوریه در حلب مجبور به عقب نشینی از شهر و استقرار در حومه شرقی حلب شد.
4. گروه تروریستی "گردان الفتح"
این گروه تروریستی که سرکردگی آن به صورت شورایی است در منطقه کردنشین سوریه، استان "الحسکه" و برخی مناطق استان "الرقه" فعالیت دارد. تفکر این گروه وابسته به جریان خاصی نیست و در عملیاتهای اخیر ارتش آزاد سوریه در منطقه "باب الهوی" به آن کمک میکرد. گردان الفتح از جمله گروههای اصلی در درگیریهای داخلی میان گروههای مسلح سوریه محسوب میشود و بیشترین درگیری این گروه با گروه تروریستی داعش در استان الرقه است.
* جیش الاسلام
این گروه که به سرکردگی "زهران علوش"، سرکرده گروه تروریستی "گردان اسلام" در سپتامبر 2013 اعلام موجودیت کرد، متشکل از 50 گروهک با تفکر سلفی افراطی است که بیشتر در دمشق و حومه آن فعالیت میکنند. جیش الاسلام معروف به ارتش عربستان در سوریه است. این نامگذاری به این دلیل است که اختلافات موجود در ائتلاف ملی مخالفان سوریه باعث اختلاف و جدایی گروه های مسلح داخل سوریه شد و عربستان توانست با سرمایهگذاری و ارسال سلاح برای گروه های مستقر در حومه دمشق آنها را با یکدیگر متحد کند.
با وجود اعلام اینکه جیش الاسلام با هدف جلوگیری از گسترش گروههای تکفیری در سوریه فعالیت خود را آغاز کرد اما گروههای وابسته به آن از جمله "فتح الشام"، "گردان توحید الاسلام" و "گردان الانصار" از مهم ترین گروه های تکفیری سوریه هستند. اتاق هدایت این گروه با پیشنهادهای مالی به اعضای دیگر گروههای مسلح سعی در جذب آنان به جیش الاسلام را دارد. تعداد اعضای آن بیش از 17 هزار نفر تخمین زده میشود.
گردان اسلام به سرکردگی "زهران علوش" از ارکان اصلی "جیش الاسلام" است که 9 هزار نیرو در اختیار دارد. این گروه از نظر سلاح و تجهیزات نظامی از مجهزترین گروه های مسلح مخالف دولت سوریه است. پدر زهران علوش، سرکرده این گروه یکی از مفتی های سلفی معروف در عربستان می باشد. این گروه مسئولیت انفجار دفتر امنیت ملی سوریه که به کشته شدن وزیر دفاع، رئیس امنیت ملی و برخی دیگر از مقامات امنیتی سوریه نیز انجامید را بر عهده گرفت.
* جبهه اسلامی سوریه
جبهه اسلامی سوریه در دسامبر 2012 با پیوستن 11 گروه افراطی تروریست آغاز به کار کرد، هسته مرکزی آن توسط "حسان عبود"، معروف به "عبدالله الحموی"، سرکرده گروه تروریستی "آزادگان اسلامی شام" تشکیل شد و در حال حاضر 30 هزار تروریست در این گروه حضور دارند که حوزه فعالیت آنها در تمام نقاط سوریه است. سرکرده این گروه تروریستی در سال های ابتدایی جنگ آمریکا علیه عراق به این کشور سفر کرده و در گروه های تروریستی عراق فعالیت کرد و پس از بازگشت از عراق توسط دولت سوریه بازداشت شد. وی در سال 2011 در پی حمله گروه های مسلح به زندان محل اقامت وی، موفق به فرار شد.
جبهه اسلامی سوریه شامل گروههای تروریستی "گردان الحق" در حمص، "انصار شام" در ادلب، "جیش التوحید" در دیرالزور و "گردان مجاهدین شام" در حما است. این گروه از ایدئولوژی تکفیری پیروی میکند و مسئول بسیاری از حملات به اقلیتهای مذهبی سوریه مانند مسیحیان است. شعار این گروه "مبارزه با شیعیان و مسیحیان و تأسیس دولت سنی مانند سلسله اموی در شام" است.
جبهه اسلامی سوریه در بسیاری از درگیری ها با گروه های مختلف از جمله ارتش آزاد همکاری کرده اما از به رسمیت شناختن ائتلاف ملی مخالفان به عنوان نماینده مردم سوریه امتناع میکند؛ این گروه خود را جزئی از القاعده میداند و در درگیریهای داخلی اخیر میان گروههای تروریستی سوریه، حملات زیادی علیه داعش انجام داد.
* گروه تروریستی "احرار الاسلامی شام" (هسته مرکزی جبهه اسلامی سوریه)
این گروه تروریستی سلفی اواخر سال 2011 میلادی در استان ادلب سوریه در مرزهای عراق به سرکردگی "حسان عبود" و با حضور 15 الی 20 هزار تروریست عراقی و سوری آغاز به کار کرد. گروه تروریستی احرار الاسلامی شام در ابتدا با حمله به انبارهای سلاح ارتش سوریه اقدام به تجهیز خود کرد و پس از آن با توجه به رابطه سرکرده این گروه با تروریستهای عراقی، از طریق آنان اقدام به خرید سلاح کرد.
این گروه تروریستی را می توان پایهگذار عملیات های انتحاری و بمبگذاری خودروها در شهرهای مختلف سوریه از جمله دمشق، حلب و حمص با استفاده از تجربیات تروریست های عراقی دانست. در حال حاضر این گروه تروریستی در استان های الرقه که به صورت کامل تحت تسلط گروه تروریستی داعش قرار دارد و همچنین حومه شرقی حلب مستقر است. احرار الاسلامی شام به دلیل سیطره بر مناطق مرزی با ترکیه گروه اصلی در استقبال و آموزش نیروهای خارجی جدید که برای پیوستن به تروریستهای سوری وارد این سوریه میشوند، است.
* گردانهای احفاد الرسول
این گروه تروریستی در سال 2012 از ائتلاف 40 گروهک شبه نظامی در استان ادلب آغاز به کار کرد و پس از آن و با هماهنگی گروههای مخالف برای آغاز عملیات و سیطره بر دمشق، به حومه پایتخت سوریه کوچ کرد. این گروه با وجود اینکه گروهی مستقل نامگذاری شده است، اما همکاریهای آشکاری با ستاد کل ارتش آزاد دارد. احفاد الرسول 7 الی 9 هزار نیرو در اختیار دارد که به مرور زمان و طی حملات داعش به گروههای حامی ارتش آزاد در استان الرقه، بسیاری از اعضای آن کشته یا به داعش پیوستند.
* جبهه الاصاله و التنمیه
این جبهه در نوامبر 2012 با ائتلاف پنج گروهک شبه نظامی با حضور 13 هزار مسلح در استان دیرالزور سوریه آغاز به کار کرد و در حال حاضر در کنار ارتش آزاد و گروه تروریستی جبهه النصره و داعش در استانهای دیرالزور و الرقه در حال مبارزه است.
*کمیته زرههای انقلاب
این کمیته یک گروهک شبه نظامی کوچک شامل دهها عضو است که در سال 2012 با کمک جمعیت اخوان المسلمین در استانهای ادلب و حما آغاز به کار کرد و به جمع آوری اطلاعات از جبهههای جنگ و دیگر گروههای مسلح میپردازد. همکاری این کمیته با ستاد کل ارتش آزاد بسیار نزدیک است.
*جمعیت انصار الاسلام
این جمعیت در سال 2012 آغاز به کار کرد ولی در حال حاضر به دلیل جدا شدن تمام افراد این جمعیت و پیوستن به دیگر گروهها عملا موجودیتی ندارد.
* گردان شهدای یرموک
این گروه در آگوست سال 2012 با ائتلاف هشت گروهک شبه نظامی در استان درعا در مرز اردن و منطقه اشغالی جولان در مرز با سرزمینهای اشغالی به سرکردگی "بشار الزعبی" آغاز کار کرد. مهم ترین اقدامات این گروه، ربودن نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در سال 2013 بود. این گروه پل ارتباطی گروه های مسلح مخالف دولت سوریه با رژیم صهیونیستی شناخته میشود. انتقال مجروحان گروهها و هم چنین ورود غیرقانونی برخی از مقامات نظامی و خبرنگاران رژیم صهیونیستی به داخل خاک سوریه توسط این گروه انجام میشود. شبکه المیادین گروه "شهدای یرموک" را همکار ارتش رژیم صهیونیستی برای از کار انداختن رادارهای مرزی ارتش سوریه برای حمله هوایی جنگنده های صهیونیست به پایگاه ارتش سوریه در منطقه "قاسیون" دمشق معرفی کرد.
* گروههای وحدت ملی
این گروه که به گفته مخالفان سوریه از اقلیتهای مسیحی و علوی تشکیل شده است، حدود دو هزار عضو دارد. شعار آن "ساخت دولت مدنی سوریه با حضور تمام اقلیتها و اقشار کشور" است و در مناطق جنوبی دمشق، درعا و مناطقی از استان دیرالزور فعالیت دارد.
* جبهه النصره
جبهه النصره به سرکردگی "ابو محمد الجولانی" اواسط سال 2011 میلادی با کمک گروه تروریستی "دولت اسلامی عراق و شام(داعش)" تأسیس و تقویت شد. بعدها ضمن استقلال از گروه داعش، از سوی "ایمن الظواهری" به عنوان شاخه اصلی القاعده در سوریه انتخاب شد و همین موضوع اختلاف النصره و داعش را در پی داشته است. تعداد نیروهای این گروه 5 الی 7 هزار نفر است که در تمام 11 استان از 14 استان سوریه فعالیت دارند. این گروه تروریستی مسئول بسیاری از عملیات های انتحاری و انفجار خودروهای بمبگذاری شده در مناطق سوریه است. ربایش، ترور و محاصره شیعیان روستاهای نبل و الزهرا در استان حلب از دیگر اقدامات این گروه تروریستی است. در سال 2012 دولت آمریکا جبهه النصره را در لیست گروه های تروریستی خود قرار داد. در سال 2013، "ابوبکر البغدادی"، سرکرده گروه تروریستی "دولت اسلامی عراق و شام" خواستار ائتلاف با جبهه النصره برای تشکیل گروه تروریستی "دولت اسلامی در عراق و شام" شد ولی این موضوع با مخالفت "محمد الجولانی"، سرکرده جبهه النصره روبرو شد. بسیاری از اعضای این گروه تابعیت غیرسوری دارند و طبق آخرین آمارها، اتباع 48 کشور از جمله عربستان، افغانستان، پاکستان، انگلیس، فرانسه، استرالیا و غیره در این گروه تروریستی عضویت دارند. در اواخر سال 2013 به علت گسترش نفوذ جبهه النصره به مناطق مرزی سوریه و ترکیه و هم چنین پیوستن دیگر گروههای مسلح به این جبهه، برخی مقامات دولت آمریکا مجبور به مذاکره با سرکردگان جبهه النصره برای پیشبرد طرح خود برای تضعیف دولت سوریه شدند.
* گروه تروریستی "دولت اسلامی در عراق و شام"(داعش)
سرکرده گروه تروریستی دولت اسلامی عراق و شام، "ابوبکر البغدادی" است. این گروه که هسته مرکزی آن از تروریستهای عراقی مستقر در منطقه الانبار عراق به نام "دولت اسلامی عراق" تشکیل شده است، در سال 2012 با هدف ائتلاف با "جبهه النصره" تشکیل شد، ولی پس از اختلاف با آن به صورت مستقل، گروهی را در سوریه با نام "دولت اسلامی در عراق و شام" یا "داعش" تشکیل داد و سعی در گسترش آن در تمام نقاط سوریه دارد، این گروه تروریستی از 5 هزار تروریست تشکیل شده است که به دلیل ارتباط قوی با عشایر حامی خود در خاک عراق و به طور دقیقتر در استان "الانبار"، در مناطق مشترک سوریه و عراق مانند ادلب، دیرالزور و الرقه فعالیت دارد. این گروه کنترل کامل شهر مرزی الرقه در مرز با سوریه و ترکیه را در اختیار داشته و به ادعای خود "دولت اسلامی" در آن تأسیس کرده است. فتواهای تکفیری از سوی سرکردههای این گروه روزانه باعث قتل دهها نفر در استان الرقه و حومه استان حلب میشود. در سال 2013 و در پی حمله این گروه به مواضع گردان "احرار شام" و گردان "طوفان شمال" در منطقه مرزی "باب الهوی" در مرز ترکیه، درگیری داخلی میان گروههای مسلح سوری آغاز شد که بر اثر این درگیریها که در یک سو آن گروههای "احفاد الرسول"، "طوفان شمال"، "احرار الشام"، "ارتش آزاد" و "جبهه النصره" و در سوی دیگر آن "دولت اسلامی در عراق و شام" و گروه تروریستی "انصار و المهاجرین" شرکت داشتند. گروه تروریستی داعش هدف اصلی خود را مبارزه با شیعیان، علویان و مسیحیان در سوریه معرفی کرده و خواستار تشکیل امارت اسلامی با اندیشه سلفی در سوریه است.
* ارتش مجاهدین و الانصار
این گروه تروریستی در اواخر سال 2012 با عضویت 7 هزار تروریست خارجی از کشورهای حوزه قفقاز مانند چچن و ازبکستان به سرکردگی "عمر الشیشانی(چچنی)" در شمال حلب و در مرزهای با ترکیه تشکیل شد. فعالیت این گروه تروریستی در مناطق شمالی سوریه است و خود را وابسته به گروه تروریستی دولت اسلامی در عراق و شام میداند. بسیاری از اعدامهای شهروندان سوری توسط برخی از اعضای ارشد این گروه که در جنگهای بوسنی و هرزگوین و جنگ طالبان علیه نیروهای شوروی شرکت داشتهاند، انجام میشود. در حال حاضر فعالیت این گروه در پی عملیاتهای ارتش بسیار محدودتر شده و بیشتر سرکردههای آن از پای درآمدهاند.
* جبهه "حمایت مناطق کُردنشین"
این جبهه که از 12 گروه تشکیل شده است، پس از انتقال نیروهای ارتش سوریه از مناطق کردنشین به مناطق دیگر سوریه برای مقابله با گروههای تروریستی، تشکیل شد که بخشی از سلاح و آموزش نظامی را ارتش در اختیار این گروهها قرار داده است. جبهه حمایت از مناطق کردنشین بیش از 15 هزار نیرو در اختیار دارد که هدف آن، خارج نگاه داشتن کُردهای سوری از جنگ داخلی در این کشور است. این گروهها که به صورت متمرکز در استان "الحسکه" و "قامشلی" فعالیت میکنند، نقش مهمی در مقابله با گسترش گروههای تکفیری در مناطق شمالی سوریه دارند. حملات اخیر این جبهه به گروههای تروریستی "النصره"، "داعش" و "انصار و المهاجرین" به کشته شدن صدها عضو این گروههای تروریستی انجامیده است. این جبهه تحت حمایت کردهای عراق و کردهای ترکیه است و گروه "پکک" به رهبری عبدالله اوجولان به لحاظ نیرو و تسلیحات به این جبهه کمک میکند. بیشتر کُردهای سوری و عراق و حتی کُردهای ساکن ترکیه از دولت بشار اسد به دلیل اعطای آزادی به آنان و ایجاد مدارس برای تدریس زبان کردی، حمایت میکنند.
* اتباع خارجی حاضر در گروههای تروریستی سوری
- اتباع کشورهای اروپایی
طبق آخرین آمار اتحادیه اروپا حدود 3 هزار تبعه کشورهای اروپایی از جمله آلمان، فرانسه، انگلیس، بلژیک و سوئد با گروه های تروریستی سوریه همکاری و در این کشور حضور دارند که بیشترین فعالیت آنها با گروه های تروریستی "احرار الشام"، "جبهه النصره" و "داعش" است.
-عربستان، بحرین و کویت
اتباع عربستان به عنوان بزرگترین مجموعه اتباع خارجی در سوریه شناخته میشوند که تعداد آنان بیش از 8 هزار نفر است که عمدتا در گروههای تروریستی "داعش" و "جبهه النصره" عضویت دارند. گروههای تروریستی "صقور العز"، "کتیبه الخضرا" و "جیش الاسلام" نیز از قدیمیترین گروههای تروریستی با تابعیت سعودی هستند. از اتباع عربستانی در سوریه بیشتر به عنوان عاملان حملات انتحاری استفاده میشود که گروه تروریستی "صقور العز" مهمترین گروه در حملات انتحاری شناخته میشود.
اتباع بحرین نیز که در اصل تابعیت پاکستانی، افغانی، عربستانی یا حتی تابعیت کشورهای جنوب شرق آسیا را دارند و با هدف مبارزه با شیعیان بحرین به آنان تابعیت بحرینی اعطا شده است، با حمایت جریانهای سلفی این کشور به سوریه اعزام شده و در گروه تروریستی "جبهه النصره" فعالیت میکنند.
اتباع کویت نیز در ابتدا با وعده دریافت پول از سرمایهداران کویتی و با حمایت سیاسی نمایندگان جریان سلفی این کشور از بحران سوریه به این کشور سفر کردند ولی با مخالفت دولت کویت و مقابله آن با اقدامات سلفیان این کشور، جلوی سفر اتباع کویت به سوریه گرفته شد.
- کشورهای مغرب عربی آفریقا
اتباع کشورهای لیبی، الجزایر، تونس و مراکش به عنوان دومین گروه بزرگ خارجی در سوریه فعالیت دارند، تاکنون حضور بیش از 4 هزار تبعه این کشورها به صورت رسمی ثبت شده است. مهم ترین گروه های هدف این افراد، جبهه النصره، داعش و جیش الاسلام است. گروه تروریستی "البتار" نیز با حضور 800 تبعه لیبیایی در حومه شمالی استان لاذقیه آغاز به کار کرد ولی پس از اعلام همکاری با گروه تروریستی داعش، به مناطق شمالی استان کردنشین الحسکه منتقل شد تا در آنجا با گروه تروریستی جبهه النصره مقابله کند. در حال حاضر بیشتر اتباع کشورهای مغرب اسلامی به دلیل شکستهای پی در پی گروههای تروریستی در برابر ارتش، به کشورهای خود بازگشته یا خود را تسلیم نیروهای ارتش کردهاند. دولت تونس نیز اخیرا خواستار همکاری اطلاعاتی با دولت سوریه برای بازگرداندن اتباع خود شده است.
- اردن و فلسطین
جریانهای سلفی فلسطین و اردن نقش بسزایی در اعزام نیرو برای گروههای تروریستی سوری ایفا میکنند، حدود 400 فلسطینی که اغلب آنها پیش از این به عنوان پناهندگان فلسطینی در اردوگاههای سوری ساکن بودند در حال حاضر در گروه تروریستی "بیت المقدس" در مرز با اردن و سرزمینهای اشغالی فعالیت میکنند.
- گروهک منافقین
اعضای گروهک تروریستی منافقین در سال های اولیه درگیری در سوریه با هدف مقابله با آنچه "نفوذ نیروهای ایرانی در سوریه" خوانده شده است و هم چنین استفاده از آنها به عنوان "ستون پنجم"، توسط آمریکا از مرز عراق وارد سوریه شدند. اعضای این گروه تروریستی بارها در کمینهای ارتش سوریه در مناطق مختلف این کشور کشته شدهاند که آخرین آمار منتشره توسط اتحادیه اروپا نشان میدهد، 650 عضو این گروهک تروریستی در سوریه کشته شدهاند.
در همین ارتباط، در کنار گروه های حاضر در خاک سوریه که مورد تشریح قرار گرفتند، برخی گروه های تروریستی در کشورهای همسایه سوریه نیز به دلیل نفوذ تروریست های سوری در این کشورها ایجاد شدهاند که مهم ترین آنها عبارتند از:
* گروه تروریستی "عبدالله عزام"
گروه تروریستی عبدالله عزام به سرکردگی "ماجد الماجد"، تروریست عربستانی پس از انتقال از مرزهای سوریه به لبنان، در منطقه "عرسال" فعالیت خود را آغاز کرد، انفجارهای ضاحیه جنوبی بیروت، انفجار مقابل سفارت ایران، انفجار مقابل مرکز فرهنگی ایران در بیروت از جمله اقدامات این گروه به شمار میاید، در سال 2013 "ماجد الماجد" سرکرده این گروه تروریستی توسط ارتش لبنان بازداشت شد ولی پس از چهار روز، ارتش لبنان مرگ وی را به دلیل عدم ارائه کمک های پزشکی به وی اعلام کرد که بسیاری از محافل خبری، این مرگ را عمدی و برای جلوگیری از دستیابی ایران به اطلاعات وی تلقی کردند.
*گروه تروریستی "آزادگان اهل سنت بعلبک"
این گروه پس از نفوذ گروه های تروریستی به منطقه "هرمل" در منطقه بقاع لبنان آغاز به کار کرد و مسئول اصلی حملات خمپارهای به مناطق شیعهنشین لبنان است. از تعداد نیروهای این گروه تروریستی آمار دقیقی در دست نیست و بسیاری از منابع رسانهای اعلام کردند، چنین گروهی وجود خارجی نداشته و این نام توسط گروه های تروریستی سوری و تنها با هدف نشان دادن نفوذ خود در لبنان ساخته شده است.
* جریان سلفی لبنان
این گروه تروریستی به سرکردگی "احد الاسیر"، مفتی سلفی تحصیل کرده در عربستان، در شهر صور لبنان با هدف قطع رابطه حزبالله با مناطق شیعهنشین در جنوب این کشور فعالیت خود را آغاز کرد. حمایت از تروریست های سوری در اردوگاه پناهندگان فلسطینی "عین الحلوه" از اقدامات این گروه است. پس از حکم علنی دادگاه لبنان درباره اعدام احمد الاسیر به دلیل فعالیت های تروریستی علیه ارتش، وی و همراهانش لبنان را به قصد پیوستن به گروه های تروریستی سوریه ترک کردند.
* جریان سلفی اردن
این جریان توسط مفتیهای سلفی عربستانی در اردن هدایت میشود و بسیاری از اتباع اردن توسط این گروه برای پیوستن به گروه های تروریستی به سوریه اعزام میشوند. ارتش اردن با این گروه بارها در مرزهای مشترک با سوریه درگیر شده است ولی دولت اردن به دلیل فشارهای عربستان تاکنون نتوانسته علیه این گروه اقدامی انجام دهد.
هم چنان که مورد تشریح قرار گرفت، با توجه به حضور گروه های مختلف تروریستی در سوریه و همکاری اتباع کشورهای مختلف جهان با این گروه ها، دامنه و تبعات جنگ کنونی تنها محدود به سوریه نخواهد بود و به نظر میرسد، علاوه بر کشیده شدن دامنه آن به کشورهای همسایه و حتی منطقه غرب آسیا، دیگر قاره های جهان یعنی اروپا، آمریکا، آفریقا و استرالیا نیز متأثر از آن خواهند بود.
در حال حاضر، تروریست های خارجی که در سوریه آموزش دیدهاند در حال بازگشت به کشورهای خود هستند و زنگ هشدار در این کشورها برای ورود آنها به صدا درآمده است. دولت های فرانسه و انگلیس، به محض بازگشت اتباع خود از سوریه و ورود به خاک این کشورها، آنها را بازداشت میکنند که تاکنون 500 نفر در این رابطه دستگیر شده است. عربستان که خود یکی از حامیان اصلی این گروهها در سوریه است، پس از اعتراضات داخلی و تهدید گروه هایی مانند داعش و جبهه النصره برای ورود به عربستان و انجام عملیات های تروریستی، برای کسانی که در جنگ سوریه شرکت کنند، احکام زندان مادام العمر را وضع کرده است. البته این اقدامات شاید تنها داروی مسکنی برای بیماری خودساخته تروریسم توسط این کشورها باشد و به نظر میرسد، دیر یا زود دامنه آن به کشورهای عامل و دخیل در اقدامات علیه دولت کنونی سوریه و ناآرامیهای این کشور کشیده خواهد شد.
این نکته نیز باید مورد توجه قرار گیرد که کمرنگ شدن حمایتهای خارجی از گروههای تروریستی مخالف دولت سوریه و روشنشدن ماهیت بحران این کشور از یک سو و پیشروی های پی در پی ارتش و همکاری کشورهای همسایه سوریه از جمله عراق، اردن و لبنان برای جلوگیری از ورود تروریست ها به این کشور از سوی دیگر، به تضعیف گروه های مسلح تروریستی انجامیده است و بسیاری از کشورهایی که تا پیش از این دولت سوریه را نامشروع میخواندند، در حال همکاری و کمک به آن برای مقابله با گروههای تروریستی هستند.
تبارشناسی گروههای مختلف تروریستی فعال درعراق
از ديگر نقاطي که جريان تکفيري ها به صورت فعال در حوادث سياسي نقش آفريني مي کنند سرزمين اشغال شده عراق است. در حال حاضر يک دولت شيعي در اين کشور در رأس امور اجرايي عراق قرار دارد، اما حضور عناصر شيعي منافع برخي از سران منطقه، بعثي ها و گروه هاي تندروي سني مذهب اين کشور را به مخاطره انداخته است. با توجه به وجود خاطره هشت سال دفاع ايران از مرزهاي خود و حمايت همه جانبه سران عرب منطقه از صدام حسين در جنگ تحميلي، تصويري از ديکتاتور بعثي به عنوان سرداري مدافع عربيت و مذهب اهل سنت در برابر خطر عجم هاي شيعي مسلک در باور سنيان عراق و سايرکشورهاي منطقه چنان نفوذ کرده بود که تصور مي کردند حضور ايرانيان در عراق و برقراري پيوند مستحکم ميان شيعيان منطقه، حيات سياسي عرب و نفوذ مذهب اهل سنت را به خطر خواهد افکند. گذشته از اين، چون حوادث پيش آمده باعث تضعيف حزب بعث شده بود براي رهايي از اين تنگنا، اتحادي استراتژيک ميان سنيان ناراضي و عناصر حزب بعث شکل گرفت. از بعد مذهبي نيز القاعده امکان بيشتري را براي جولان دادن در مناطق سني نشين يافت. از اين پس، روند خشونت در عراق شتاب بيشتري به خود گرفت و تکفيري ها در اين کشور عرصه را براي اقدامات خود مناسب ديدند. گرچه وقوع جنگ مذهبي در خاورميانه تازگي ندارد اما افزايش چنين نزاع هايي در پاکستان و عراق به يک نگراني عمده تبديل شده است و متاسفانه نشست هاي مشترک شيعه و سني که آخرين آن کنفرانس مکه در مهره ماه 85 بود نتيجه اي قابل ملاحظه دربر نداشته است.
يکي از عوامل مهم درگيري هاي خونين منطقه، بحث تکفير شيعيان و مطرح کردن آن از سوي علما و روحانيون افراطي وهابي و سلفي است که باعث قرباني شدن بسياري از شيعيان بي گناه در منطقه شده است. جالب اينجاست که به جاي برخورد مناسب و معقولانه با اين پديده و اعلام برائت از اقدامات خشن و سرکوبگرايانه، در آذر ماه 1385 سي و هشت نفر از علماي سلفي عربستان سعودي در بيانيه اي ضمن ابراز تاسف از سقوط بغداد آن را توطئه مشکوک صليبيون، روافض و صفويان دانستند و هدف از آن را حفاظت و حمايت از اشغالگران و تحديد نفوذ اهل سنت در منطقه و ايجاد هلال شيعه و تجزيه عراق به سه منطقه کردي، شيعي و سني خواندند. کاملا مشخص بود که در اين نوع تقسيم بندي روافض يعني شيعيان، صفويان همان ايرانيان و اشغال گران نيز سربازان صليبي هستند.
يکي از بهانه هاي مهم علماي اهل سنت براي بکارگيري حربه تکفير عليه شيعيان بحث غلو در مورد ائمه اطهار است. توهين به صحابه و همسران پيامبر، عدم دخالت اهل سنت در مناصب سياسي، ممانعت از احداث و تأسيس مسجد در برخي از مراکز شهري مدعيات سنيان در مورد حکومت شيعي ايران است. غربي ها نيز اين اختلافات را از نظر دور نگه نداشته و ضمن ايجاد شرايط براي اختلاف انگيزي ميان شيعه و سني ترس موهم از اسلام را نيز مطرح کردند.
سازمان ها و جنبش هاي متعددي که حول محور القاعده در عراق فعاليت مي کنند، عبارتند از:
1- سازمان قاعده الجهاد في بلاد الرافدين
اين سازمان خطرناک ترين گروه تروريستي عراق است که اساس فعاليت هاي آن شامل بمب گذاري خودروها، ترور و آدم ربايي، کشتن بي گناهان، سربريدن و مثله کردن اجساد است. اين سازمان ارتباط مستحکمي با سازمان هاي نظامي بعثي مثل "ارتش اسلامي عراق - گردان هاي ثوره العشرين " دارد و با سازمان هاي تروريستي جهاني هم ارتباطات مستحکمي دارد. حوزه فعاليت اين سازمان مناطقي چون انبار، موصل، تکريت، ديالي و حومه هاي جنوبي و شمالي و غربي بغداد است. ساختار نظامي آن را غيرنظاميان افراطي داخلي و خارجي تشکيل مي دهد و از بدو تأسيس رهبري آن به عهده ابومصعب زرقاوي بود.
2- ارتش انصار السنه
اين جمع از سني هاي افراطي تشکيل شده و اعضاي آن را سني هاي افراطي عراقي و غيرعراقي و برخي از عناصر رژيم سابق تشکيل مي دهند. حوزه فعاليت اين گروه مرکز و شمال عراق است و از هم پيمانان سازمان "قاعده الجهاد في البلاد الرافدين "است. محمد الجحيشي از رهبران برجسته اين گروه به حساب مي آيد.
3- ارتش اسلامي عراق
اين گروه از اسلام گرايان افراطي و عناصري از رژيم سابق تشکيل شده است. حوزه فعاليت اين گروه مرکز عراق است ضمن اينکه در موصل و بصره هم هسته هايي دارد.
4- حزب التحرير
هدف اعضاي اين گروه ايجاد حکومتي خلافتي در عراق و بيرون راندن کفار از عراق است. اين گروه با سازمان "قاعده الجهاد في بلاد الرافدين " در ارتباط است و حوزه فعاليت آن ديالي و برخي از بخش هاي بغداد است.
5- جيش الطائفه المنصوره
اين گروه در اواخر ژوئيه 2005 ظهور کرد. پرتاب خمپاره به سمت زائران امام موسي کاظم در تاريخ 13 آگوست 2005 از سوي اين گروه بر عهده گرفته شد و اولين بيانيه آن در تاريخ 26 ژولاي 2005 از طريق اينترنت منتشر شد و در آن ادعا شد که اين گروه پس از سقوط رژيم صدام تاسيس شده است. فرمانده آن گروه "ابوعمر انصاري " است و ابوسامه نيز سخنگوي اين گروه است. حوزه فعاليت اين گروه در مناطق الطارميه المشاهده، التاجي، الطيفيه، و عويريج است.
6- گروه ياران اهل سنت (مناصروا و اهل السنه)
اين گروه در ژوئن 2005ظهور کرد و بيانيه تاسيس آن در تاريخ 13ژوئن 2005 صادر شد و حوزه فعاليت آن گروه مرکز و جنوب عراق (بصره) است و در منطقه الدوره، بغداد و ابورشيد هم فعاليت هايي دارد. اين گروه انفجار کمربند انفجاري در مسجد شيعيان در جاده بغداد به بصره را که به کشته شدن 46 غيرنظامي منجر شد و هم چنين ربودن و قتل رييس اتحاد الکراتيه در بابل را که يک شيعه بود، بر عهده گرفت. علاوه بر اين تعدادي از اعضاي کادر سازمان بدر (سپاه پدر) در منطقه الطليعه در مسير بغداد به حله را به قتل رساند. گروه ياران اهل سنت قتل بيست نفر را که از منطقه الدوره در بغداد ربوده شده بودند و جسد آنان در تاريخ 2 آگوست 2005 در منطقه المعالف در جنوب بغداد پيدا شد بر عهده گرفت.
7- سپاه عمر
سازمان "قاعده الجهاد في بلاد الرافدين " در تاريخ 5ژولاي 2005 تشکيل اين گروه را اعلام کرد و مدعي شد قتل اعضاي کادر سازمان بدر توسط آن انجام شده است. رهبر اين سازمان جمال التکريتي است که "ابواسلام " ناميده مي شود. او از عشيره البوناصر در تکريت و يکي از همکاران زرقاوي است اين گروه تا تاريخ 29 آگوست 2005 انجام 200 عمليات ترور و ترور تعداد زيادي از اعضاي جنبش هاي اسلامي و ملي از جمله منشي دفتر عادل عبدالمهدي و مدير دفتر احمد چلبي را بر عهده گرفته است. انفجار ساختمان موسسه شهيد محراب در تلعفر در تاريخ 23 ژولاي2005 نيز از سوي اين گروه بر عهده گرفته شد.
8- گروه الانصار وابسته به گردان انتحاري براء بن مالک
گروه گردان براء بن مالک مسئوليت 11 عمليات در فاصله زماني 9ژوئن2006 تا 29ژوئن2006 و ?? عمليات در فاصله زماني 20 تا 17ژولاي2006 از جمله يک خودروي بمبگذاري شده وانفجار يک کمربند انفجاري را بر عهده گرفت.
9- جيش محمد (الحق)
شامل مجموعه اي از تکفيري ها و بعثي ها و طرفدار تبعيض نژادي بر اساس انتسابهاي عشيره اي است. اين گروه براي بازگرداندن حزب بعث اقدام مي کند و شعار آن "حکومت براي اعراب سني عراق است " بوده است.
10- گروه ابوايمن
حوزه فعاليت اين گروه در موصل و فلوجه است. اين گروه در فعاليت هاي خود به تجربه تکفيري هايي متکي است که در گذشته عضو ارتش عراق بودند و دوره هايي را در مدائن واقع در بغداد برگزار مي کنند.
11- گردان زبير بن عوام
حوزه فعاليت اين گروه مناطق ابوغريب، الرضوائيه، خان ضاري و الزيدان است و رهبر آن ابوزبيده البابلي است. اين گروه در تاريخ 26 سپتامبر2005 بيعت خود را با سازمان قاعده الجاد في بلاد الرافدين اعلام کرد ولي در گذشته به گردان هاي ثوره العشرين وابسته بود. شيوه کاري آن به کارگيري خودروهاي بمب گذاري شده، بمبگذاري و پرتاب موشک است.
12- گردان حسن بصري
اين گروه در تاريخ 31سپتامبر 2005 بيعت خود را با القاعده در عراق اعلام کرد و حوزه فعاليت آن در ابوالخطيب، الامتحيه و الزبير است. گروه ياد شده در بصره عمليات هاي تروريستي را بر ضد نيروهاي نظامي انگليسي و عراقي و غيرنظاميان شيعه انجام داده است و شيوه کاري آن بمب گذاري، خودروهاي بمب گذاري شده، عمليات انتحاري و ترور است. گردان حسن بصري براي اولين مرتبه بين آگوست و سپتامبر 2004 ظهور کرد و اعضاي آن از عشيره غائم بصره هستند که رويکردي تروريستي دارد. رهبر اين گروه ابوحذيفه عراقي است و بين سپتامبر 2004 تا مارس 2005 اين گروه مسئوليت 24 حمله از جمله 16 مورد بمبگذاري و عمليات هاي ترور متعددي را در بصره بر عهده گرفت.
در نتیجه اکنون يکي از عوامل مهم فتنه گري در منطقه، جريان سلفي تکفيري است، که در لباس دفاع از سنت، عملا در مسير منافع غربيان گام برمي دارد. حضور اين افراد در محافل و جوامع و انتشار آثار و فرآورده هاي فرهنگي آن در برخي از مراکز، باعث جلب توجه برخي از جوانان پرشور که از اقدامات سرکوب گرانه اشغالگران به ستوه آمده اند، شده است و براي رهايي از اين فشار، زمينه را براي گرويدن به اين جريان هاي افراطي مناسب ديده اند. بايد توجه داشت يکي از مهمترين اقدامات فرهنگي که مي تواند در مواجهه با چنين برداشت هاي نادرستي از اسلام و سنت به کار آيد استفاده از همه امکانات و ظرفيت هايي سازمان هاي تقريبي است.
دیگر گروههای تکفیری و تروریستی منطقه
با وجود کشته شدن اسامه بن لادن، رهبر پیشین القاعده در سال 2011 گروههای منشعب شده از این تشکیلات در حال گسترش هستند. سازمان اصلی القاعده سال ۱۹۸۹ و درآستانه خروج اتحاد جماهیر شوروی سابق از افغانستان توسط عبدالله عزام و اسامه بنلادن به وجود آمد. سال ۲۰۱۱ محل اختفای بن لادن درپاکستان کشف و او کشته شد. اکنون جانشینی بن لادن را فردی به نام ایمن الظواهری به عهده دارد که یک جراح مصری و شخصیتی غیرکاریزماتیک و گوشه گیر است. او اگر چه گاه و بیگاه بیانیه هایی را در اینترنت منتشر می کند ولی دیگر گروه ها از او انتقاد می کنند و برخی گروه های دیگر نظیر داعش نیز حاضر به بیعت با الظواهری نشدند. کارشناسان امنیتی براین باورندکه فعالیت های القاعده بشدت کاهش یافته و در عوض گروه های تحت تاثیر آن، روز به روز درحال رشد و تکثیر هستند. این گروه ها در سراسر جهان فعالند و بخش عمده ای از آنها در اطراف خاورمیانه و شمال آفریقا مشغول فعالیت هستند که در اینجا به معرفی تعدادی از آنها می پردازیم.
1. القاعده در شبه جزیره عربستان
القاعده در شبه جزیره عربستان، ژانویه ۲۰۰۹ تشکیل شد. این تشکل در پی ادغام دو شبکه منطقه ای ستیزه جویان که وابسته به شبکه بین المللی القاعده در یمن و عربستان سعودی بودند، ایجاد شد. هدف این گروه سرنگون کردن رژیم پادشاهی عربستان سعودی و تاسیس یک خلافت اسلامی به جای آن است. القاعده عربستان تاکنون بارها به تاسیسات نفتی، کارشناسان خارجی و نیروهای امنیتی این کشور حمله کرده است. مقامات امنیتی عربستان بارها با ارائه فهرستی بلند بالا و تعیین جوایز نقدی از مردم خواسته اند اگر اطلاعاتی درباره محل اختفای این گروه دارند در اختیار نهادهای اطلاعاتی قرار دهند. با این حال همچنان القاعده در عربستان ریشه کن نشده و هراز گاهی افرادی از آنها دستگیر یا محاکمه می شوند، چنان که دو ماه پیش روزنامه های سعودی نوشتند دادگاهی در این کشور، فارس الزهرانی، نظریه پرداز ارشد القاعده را به مرگ و 15 نفر دیگر را به دلیل دست داشتن در یکسری حملات در این کشور به تحمل زندان محکوم کرد.
2. القاعده در مغرب اسلامی
در دوران جنگ افغانستان علیه اشغالگران شوروی گروهی ازجوانان مسلمان از شمال آفریقا و از جمله الجزایر به افغانستان رفتند و به جنگ با کمونیست ها پرداختند. زمانی که جنگ افغانستان پایان یافت این افراد به سرزمین های خود بازگشتند و به طور کلی مجموعه ای را تشکیل می دادند که به آنها «مجاهدان افغانی» گفته می شد. بعدها از بین اینها گروهی تحت عنوان القاعده مغرب عربی (که حاصل پیوستن القاعده مغرب، الجزایر و... است) شکل گرفت. خط مشی این گروه به وسیله رهبران القاعده تعیین می شد و آنها دست به عملیات تروریستی پراکنده بر ضد نظامیان و مراکز تفریحی خارجی ها می زدند. گفته می شود گروه القاعده در مغرب اسلامی، بیشتر از همه جا در الجزایر فعال است. در عین حال فعالیت های این گروه در طول منطقه صحرا تا مالی و نیجر نیز گسترش یافته است. جنگ داخلی الجزایر در دهه ۹۰ به این گروه ها فرصت تازه ای برای مبارزه با دولت های محلی داد. رهبر این گروه ابومصعب عبدالودود نام دارد.
یک شاخه انشعابی از این گروه به رهبری مختار بلمختار، در گروگانگیری در نیروگاه گاز عین امیناس، در الجزایر دست داشت. در این حمله که ژانویه ۲۰۱۳ رخ داد ۶۹ نفر جان خود را از دست دادند و در ماه می ۲۰۱۳، بمب گذاران انتحاری در شمال نیجر، به یک پادگان نظامی و نیز محل یک معدن اورانیوم که از سوی فرانسوی ها اداره می شد، حمله کردند.
3. الشباب در سومالی
الشباب یک گروه سومالیایی است که خود را متحد با گروه القاعده می داند. این گروه بخش هایی از مرکز و جنوب سومالی را کنترل می کند و به دفعات به نیروهای دولتی و اتحادیه آفریقا در موگادیشو حمله کرده است. احمد عبدی غودان، رهبر جنبش الشباب سومالی است که به «مختار ابوالزبیر» شهرت دارد. سال گذشته شبه نظامیان وابسته به این گروه به یک مرکز خرید در نایروبی واقع در پایتخت کنیا حمله کردند که ده ها کشته و زخمی بر جای گذاشت.
4. گردان های عبدالله عزام در لبنان، سوریه و مصر
گردان های عبدالله عزام یک تشکل مسلح است که در لبنان، سوریه و مصر فعالیت می کند و تاکنون عملیاتی انتحاری را در بیروت و طابای مصر انجام داده است. این تشکل در اصل شاخه ای از القاعده در سوریه است که قبلا تحت نام «القاعده فی بلاد الشام و ارض الکنانه» فعالیت می کرد. با وقوع تحولات سوریه و درگیری های مرزی لبنان و سوریه این گروه مرکز توجه خود را لبنان قرار داد و با تهدید حزب الله لبنان دست به عملیاتی تروریستی زد که مهم ترین آن انفجار سفارت ایران در بیروت در سال 2013 بود. عبدالله عزام یکی از شخصیت های فلسطینی است که بعدها به کمک اسامه بن لادن گروه تروریستی القاعده را بنیان گذاشت. زمستان سال گذشته ارتش لبنان اعلام کرد که ماجد الماجد، رهبر این گروه را طی عملیاتی بازداشت کرده است. وی که سعودی تبار بود از سوی مقامات عربستانی نیز تحت تعقیب قرار داشت. با این حال چند روز بعد اعلام شد او به دلیل بیماری جان داده است. برخی منابع سعودی ها را به دست داشتن در قتل او متهم می کنند.
5. طالبان در افغانستان
طالبان یا طالب ها، جنبش نظامی، سیاسی و مذهبی افغانی است که سال 1994 به دست حدود دوهزار نفر از طلبه های سنی پشتون پایه گذاری شد. طالبان از 1996 قدرت بیشتر یافت و به رهبری ملامحمد عمر دوسوم خاک افغانستان را زیر کنترل خود در آورد. با قدرت گرفتن طالبان، قوانین خشک و غیرانسانی ای بر افغانستان حاکم شد. تلویزیون، اشتغال و تحصیل دختران و زنان ممنوع اعلام شد و مردان موظف شدند ریش خود را نتراشند. بیستم سپتامبر 2001، دولت آمریکا گروه القاعده و رهبرشان اسامه بن لادن را مسئول حوادث 11 سپتامبر 2001 دانست و از طالبان خواست بن لادن و دیگر سران القاعده را که گفته می شد در میان طالبان پناه گرفته اند تسلیم کنند، اما طالبان این اتهام را رد کرد و آمریکا با متحدانش در ناتو به افغانستان حمله و آنجا را اشغال کرد و جنگی به مردم افغانستان تحمیل شد. طالبان از کابل و جلال آباد عقب نشینی کرد و اندک اندک تجزیه و متفرق شد و بخش اعظمی از نیروی خود را از دست داد. با این حال از آن تاریخ تاکنون نیروهای هوادار این جنبش که بخشی از آنها در مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان مستقر هستند دست به حملات تروریستی متعددی علیه نیروهای خارجی در افغانستان و پاکستان زده اند.
6. انصار الشریعه در تونس و لیبی
انصار الشریعه در لیبی گروهی است که سال 2012 تاسیس شد و هدفش اجرای شریعت اسلامی در سرزمین لیبی است. این گروه متهم حمله به کنسولگری آمریکا در بنغازی و کشتن سفیر و سه نفر از اعضای کادر دیپلماسی آمریکاست. چند روز پیش وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) اعلام کرد: فرد مظنون و عامل اصلی حمله به کنسولگری آمریکا در بنغازی به نام علی احمد ابوختاله را دستگیر کرده است.
گروه انصار الشریعه در شهرهای درنه، مصراته، سرت و بنغازی فعال است و شبه نظامیان این گروه هر از گاهی دست به برگزاری مانورهای نمایشی زده و در خلأ قدرت موجود در لیبی، مناطقی را تحت کنترل خود دارد. رهبر این گروه فردی به نام محمدعلی الزهاوی است. گروه انصار الشریعه متشکل از گردان هایی مجزا و درعین حال به هم پیوسته است و مهم ترین منابع مالی خود را کمک های اعطایی از سوی مردم عنوان می کند. انصار الشریعه تونس نیز مجموعه دیگری است که فعالیت های سیاسی و مذهبی می کند، اما دولت تونس و آمریکا آن را یک گروه تروریستی معرفی کرده اند. با پیروزی انقلاب تونس گروهی از زندانیان سیاسی آزاد شدند که ابوعیاض التونسی نیز یکی از آنها بود. وی سال 2011 گروه انصار الشریعه را بنیان گذاشت. در کنفرانسی که سال 2012 در قیروان برگزار شد ابوعیاض خواستار اسلامی کردن احکام و آموزش و تجارت در تونس شد. دولت تونس این گروه را متهم حمله به سفارت آمریکا و برخی دیگر از اعمال تروریستی از جمله ترور دو نفر از رهبران سیاسی تونس به نام های «البراهیمی» و «بالعید» می کند.
7. انصار بیت المقدس در صحرای سینا
انصار بیت المقدس نام گروهی شبه نظامی است که در صحرای سینا فعالیت می کند. این گروه تازه تأسیس نیز با داشتن تفکرات سلفی و تکفیری دست به انجام حملاتی علیه نیروهای ارتش مصر بخصوص انفجار لوله های گاز زده است. آمریکا این گروه را در زمره گروه های تروریستی معرفی کرده است. یک بار گروه مذکور طرحی را برای ترور محمد ابراهیم وزیر کشور مصر به اجرا گذاشت که ناکام ماند. حمله به جهانگردان خارجی نیز بخش دیگری از فعالیت های این گروه است. این گروه تاکنون در چند عملیات به سربازان مصری حمله یا موفق به سرنگون کردن بالگردهای نظامی این کشور شده است. رهبری این گروه تا چندی پیش به عهده «شادی المنیعی» بود که مقامات امنیتی مصر بتازگی گفتند او را در جریان یک عملیات به قتل رسانده اند. انصار گرچه متهم به هواداری از محمد مرسی، رئیس جمهور برکنار شده مصر است، اما خود می گوید نه وابسته به اخوان المسلمین است و نه القاعده.
8. گروه بوکو حرام در نیجریه
این گروه نام رسمی خود را «جماعت اهل سنت برای دعوت و جهاد» نهاده است .بوکو حرام به معنی «آموزش حرام» است. بوکو حَرام (Boko Haram) (به زبان هوسه به معنی تحصیل غربی حرام است) و با نام رسمی (به عربی: جماعة أهل السنة للدعوة والجهاد) یک گروه مسلح و تندرو اسلامی در کشور نیجریه است که خواستار تعطیلی تمامی مدارس نوین و تحمیل قانون شریعت بر تمامی ۳۶ ایالت نیجریه است.
بوکوحرام نامی است که یک گروه تندرو بنیادگرا در شمال نیجریه بر خود نهاده است. می توان به طور سر دستی بوکو را اشاره به کتاب (بوک) و یا مجموعه آموزش هایی غربی دانست که توسط این گروه حرام و ممنوع دانسته شده . آنان هر گونه آموزش به سبک غربی - مدارس غربی - لباس های غربی - آداب غربی و حتی استفاده از کلاه ایمنی توسط موتورسواران را ممنوع می دانند. تأسیس این گروه را می توان مربوط به اوایل هزاره سوم ، حدود سال های ۲۰۰۲ به بعد دانست که با احداث یک مسجد و یک مدرسه شروع شد و کم کم دانش آموختگان آن مدرسه مذهبی برای جهاد مذهبی تربیت شدند و کم کم به انجام عملیات مسلحانه، بمب گذاری و کشتار خیابانی کشیده شد .
قوانین شریعت اسلامی از سال ۲۰۰۰ میلادی در شمال نیجریه اجرا میشود ولی شورشیان اسلامی از جمله گروه خودخوانده طالبان نیجریه و گروه «بوکو حرام» خواهان اجرای قوانین اسلامی در سراسر نیجریه هستند. درگیری های مسلمانان تندرو با دولت نیجریه در ایالتهای کانو، بورنو و یوبه در شمال نیجریه در ماه ژوئیه سال ۲۰۰۹ صدها کشته برجای گذاشت.
گروه بوکو حرام در سال ۲۰۰۲ توسط محمد یوسف در مایدوگوری بنیانگذاری شد و در سال ۲۰۰۴ به کاما در ایالت یوبه نقل مکان کرد. این گروه در آنجا پایگاهی به نام «افغانستان» بر پا کرده است. محمد یوسف به شدت با دموکراسی، آموزشِ سکولار و دانش مخالف بود. او سلفیست و به شدت تحت تاثیر نظرات ابن تیمیه است. آرای ابن تیمیه مبنای نظری مکتب سلفی است. محمد یوسف حتی کروی بودن زمین را هم زیر سوال برده است. با کشته شدن وی در سال ۲۰۰۹، فرد دیگری به نام ابوبکر شکوه رهبر این گروه شده است. این گروه تاکنون با حملات متعددی به بانکها و رستورانها و فروشگاههای بزرگ دست به کشتارهای بیرحمانه ای زده است. این گروه، الگو برداری ساده ای از جنبش طالبان در افغانستان شمرده می شود. بر اساس باورهای این گروه، هر کس که از ایدئولوژی سختگیرانه آن پیروی نکند کافر شمرده می شود، خواه آن فرد مسیحی باشد یا مسلمان.این گروه خواستار اجرای «شریعت» یا قوانین اسلام در سرتاسر نیجریه است. مرکز تجمعات مذهبی پیروان بوکو حرام در مساجد شهرهای مختلف نیجریه از جمله «مایدوگوری»، «کانو» و «سوکوتو» قرار دارد.پیروان این گروه ریش بلند دارند و دستارهای قرمز یا سیاه به سر می کنند.
ارتباط این گروه با هلال طالبان که از آفریقا و کشورهای عربی تا افغانستان پراکنده اند ، آنقدر معلوم و قابل درک است که برخی آنان را طالبان نیجریه می خوانند و معلوم است که با توجه به فقر و نداری مسلمانان شمال نیجریه ، پشتیبانی مالی و تدارکاتی شان منبع و منفذ دیگری خارج از مرزهایشان دارد. مثلاً از طالبان پولدار عرب و .... با توجه به اینکه طالبان با اصل قرار دادن جبهه بندی اسلام و کفر، مرز جغرافیایی خاصی را مد نظر ندارد و به طور مثال در نبرد با ارتش سرخ شوروی در زمان اشغال افغانستان بسیاری از جنگجویانی که در جبهه افغانستان و در کنار رزمندگان آن سرزمین می جنگیدند ، از مصر و سودان و یمن و عربستان و سایر کشورهای اسلامی برای نبرد با کافران کمونیست حتی با الاغ و اسب چندین هزار کیلومتر را تا رسیدن به عرصه نبرد اسلام و کفر در افغانستان طی کرده بودند و با خلوص کامل در میان دشتها و کوه های افغانستان به نبرد با ارتش سرخ پرداخته و پس از خروج ارتش سرخ درگیر نبردها و جنگ قدرت داخلی شدند.
تمایلات تند روانه این گروه که در بستری از فقر سوزنده و بیسوادی مفرط مسلمانان ساکن شمال نیجریه جا خوش کرده است تقویت کننده این فرضیه است که طالبانیسم فقر و بیسوادی را دستاویز رشد و گسترش خود قرار می دهد. چرا که شعارها و دیدگاه های طالبان تنها قدرت تاثیر گذاری بر روی اذهان ساده و خالی را خواهد داشت که در امتزاج با فقر دارای کینه ای عمیق نسبت به سایرین اعم از ثروتمندان و یا صاحبان دیگر کیش ها و آیین ها می باشند. ابتدایی بودن ذهن این افراد با توجه به ترسی که از قدرت مقابلش احساس می کند ، ابتدا باعث کشیدن حصاری به دور خودش و ذهن اش می گردد، لذا گام اول آنها تحریم نظام آموزشی متداول و برپایی مدارس دینی به عنوان پایگاهی برای آموزش های دینی است، سپس با توجه به آیات مبارزه با کافران و مشرکان، برای مبارزه با کافران و مشرکان زمانه پا به عرصه عمل و مبارزه می گذارند.
ارزیابی پایانی
بعد از بررسی سیر تحول تکفیری ها در جهان و پرداختن به گروه های مختلف تکفیری- به ویژه در سوریه و عراق - می توان به نتایج زیر رسید:
1- تکفیری ها سوار بر موج بیداری اسلامی و به دنبال تبدیل غرب ستیزی به اسلام ستیزی می باشند همانگونه که از آفریقا که وارد آسیا میشویم شرایط حادتر است چیزی که در سلفیگری جهادی دیدیم این بود که آنها سوار بر موج بیداری اسلامی شدند و از این تحولات به نفع غرب استفاده کردند به این معنی که پیکان و موج غربستیزی به سمت اسلام ستیزی عوض شد. امروز بیش از 25 گروه تکفیری از جبهه النصره تا داعش، انصارالشام و... در سوریه فعالیت می کنند. ماحصل این حضور 165 هزار کشته در سوریه بود. و نزدیک به 10 هزار نفر از قربانیان کودکان بوده اند. واقعا در کجای اسلام که پیامبر آن مظهر رافت و رحمت اسلامی است که حتی سراغ مخالفان خود را که روی سرش خاروخاشاک میریزند میگیرد به چنین مسائلی دستور داده شده است. چگونه اینها در دل اسلام جنایتهایی انجام میدهند که شاهدش نبودیم.
2- شکست تکفیریها در سوریه و افغانستان آنها را به عراق کشاند از این رو در کشور عراق گروه داعش را شاهدیم و در لبنان گروه وابسته «باب الاسیر» را داشتیم و کار میکنند و گروهی از داعش امروز به بیرون سر ریز شده است. در حقیقت فضای امروز عراق آخرین دست و پا زدن تکفیریها است علت آن این است که وقتی به روند افت و خیز تکفیریها در دو سال اخیر نگاه کنیم ترس اساسی در حوزه تکفیریها مشاهده میکنیم، نخست شکست اینها در مصر بود وقتی اخوان المسلمین در مصر بود به شدت فعال شد اما اخوانالمسلمین متاسفانه علیرغم فعالیتشان حرکت سلفی های تند را پیش گرفت و تاثیراتی گذاشت. در مصر حزبالنور، الفضیله، الاصاله و الاصلاح... در سطوح مختلف گرایش سلفی دارند. اوج فعالیت آنها را در شهادت شیخ حسن شحاته می بینیم از شخصیت های شیعی مصر. امری که مردم مصر را هم منزجر کرد که این امر هم یک شکست برای این گروه بود.
دومین شکست اینها در سوریه بود علیرغم اینکه اینها گفته بودند شش ماهه کل سوریه را اشغال می کنند اما 3 سال طول کشید که به کشته شدن 200 هزار نفر منجر شد . اوج شکست اینها در انتخابات سوریه بود که 74 درصد مردم رای دادند و نزدیک به 84 درصد آرا به بشاراسد اختصاص داشت که نشانگر این واقعیت است که در سوریه هم تکفیری واقعا شکست خورده اند. شکست بعدی اینها در افغانستان بود آنها تلاش کردند تا با تلاش طالبان فضا را به گذشته ببرند که عملا انتخابات شروع شد و چهرههای معتدلی مثل عبدالله عبدالله روی کار آمدند و نشانگر این واقعیت است که پایگاه تکفیر در افغانستان هم جایگاهی ندارد. نهایتا در عراق ورود کردند، انتخابات که شکل گرفت نوری مالکی رای بالایی گرفت . بعد از او حکیم و مقتدی صدر آرا بالایی داشتند و اهل سنت معتدل هم در جایگاه دیگر قرار گرفتند و بعد افراطیها کف این فضا بودند که این هم شکست نهایی برای تکفیریها شد. به نظر می رسد عراق قربانی شکست های مداومی شد که تکفیر در طی مدت مدید تجربه کرده و امروز جهان اسلام به شدت از آنها منزجر شد .جملهای که حضرت امام خمینی(ره) فرمود که خداوند دشمنان ما را از احمقها قرار داد الان ثابت شده است. آنها با گذاشتن تصاویر وحشتناک، رعب و وحشت ایجاد کردند. اما این نکته را توجه ندارند که مکتبی که باید بماند باید نماد رأفت داشته باشد.
3- مخدوش کردن چهره اسلام توسط تکفیریها؛ به این صورت که غرب از شرایط بوجود آمده دارد استفاده میکند، در غرب هم کتاب آیات شیطانی نوشتند و هم کاریکاتورهای ضداسلامی کشیدند .ولی باز جهان اسلام متحد شدند. جونز کشیش آمریکایی گفت قرآن را آتش میزنم و باز تمام مسلمانها متحد شدند و اتفاقی که امروز در جهان اسلام افتاد رشد اسلام از مسیحیت بیشتر است و این نکتهای است که آنها متوجه شدند. استیفون میگوید : پاریس و واشنگتن را اسلامی مینامم چون در کنار هر کلیسایی منارههای مساجد هم برافراشته شده است.
بنابراین، اینها هر کاری کردند تا چهره اسلام را مخدوش کنند ولی نتوانستند و هم و غم خود را برای پروژه اسلام علیه اسلام گذاشتهاند که تا حدودی موفق بودهاند. کسی که در غرب نشسته فکر نمیکند کسی که میگوید الله اکبر و بعد سر یک انسان را میبرد تکفیری است آنها تصور می کنند همه اسلام یعنی این و میگویند مسلمانان وقتی با خودشان این کار را میکنند به دیگران رحم نخواهند کرد.
4- تکفیریها امروز به شدت عامل دست غرب برای مبارزه با اسلام شدند اما متوجه نمیشوند. استفاده دیگر غرب این بود که به افغانستان لشکرکشی کرد شکست خورد به عراق حمله کرد شکست خورد. تکفیری ها امروز در میان مسلمانان از سوریه گرفته تا عراق حکم پیادهنظام را دارند. اخیراً از سوی صهیونیستها، به اوباما توصیه شده بود که اجازه بده دشمنان تو خودشان را بکشند چرا جلوی آنها را می گیری. متأسفانه کاری که تکفیری ها در سوریه کردند 50 سال وقت نیاز دارد تا دوباره سوریه ساخته شود. امروز زیرساختهای عراق نیز دارد از بین می رود.
..........................................................
منابع:
1. به نقل از:http://altohid.com
2. خبرنامه دانشجویان ایران
3. خبرگزاری نسیم
|