از عوامل مهمي که در تقويت ايمان و تثبيت ارزش هاي معنوي و بنيادهاي اخلاقي، نقش بسزایی دارد، يادآوري خاطره انبياء، اولياء، شهداء، صديقين و رهروان راستين مکتب انبياء است. يادآوري مراتب ايمان و تقوا و جهاد و فداکاری اوليای خدا و اينکه آنها چگونه با کوشش و تلاش در راه خدا به مقام قرب الهي رسيده اند و از گروه هدايت يافتگان شده اند، انگيزه نيرومندی است که انسان را در جهت اقتدا و الگو گیری از آنها و افتادن در مسير تکامل ياری مي دهد: «أُولئِکَ الَّذِينَ هَدَي اللَّهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ؛ آنها کسانى هستند که خداوند هدايتشان کرده پس به هدايت آنان اقتدا کن».[1] قرآن کريم در آيات متعددی به پيامبر خود دستور مي دهد که انبيای گذشته و بندگان صالح خدا را همواره به ياد بياورد تا يادآوری آنها باعث قوت قلب او باشد از جمله: «وَاذْکُرْ عِبادَنا إِبْراهِيمَ وَإِسْحاقَ وَيَعْقُوبَ أُولِي اْلأَيْدِي وَاْلأَبْصار؛و به خاطر بياور بندگان ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب را، صاحبان دست هاى نيرومن و چشم هاى بينا».[2] در واقع زنده نگه داشتن ياد انبیا و اولیای الهی احترام به کرامت های انسانی و ارزش های معنوی است و بدين وسيله راه و روش آنها در مبارزه با شرک و ظلم و جهل و دعوت به توحيد و عدل و فضايل اخلاقی، احيا می شود؛ زيرا آنها همواره پاسداران اين ارزشها و مناديان حق و حقيقت بودند؛ بنابراين ما بايد هميشه به ياد آنها باشيم و به خصوص در روزهای معينی که به نحوی مربوط به آنها مي شود مانند روز تولد يا وفات آنها، يادشان را گرامی بداريم و با تشکيل مجالس و محافل به ذکر مناقب و اوصاف آنها بپردازيم و با آنها و راهي که دنبال مي کردند تجديد پيمان کنيم.
تاریخچه بزرگداشت موالید و وفیات
با تتبع تاریخی متوجه می شویم که از زمان هاي دور، مسلمانان جهان، روز ولادت پيامبر گرامي اسلام را در هر سال جشن مي گرفتند و خطيبان به ذکر مدايح آن حضرت مي پرداختند؛ هرچند مبدأ این جشن ها دقیقاً روشن نیست ولی صدها سال است که این گونه جشن ها در بلاد اسلامی رواج دارد. احمـد بن محمـد معـروف به قسطلاني (متوفاي 92 هـ)، درباره جشن های ایام ولادت پيامبر چنين مي گويد: «مسلمـانان، پيوسته در ماه ميـلاد پيامبر جشن مي گيرند، شب ها به پخش انواع صـدقات مي پردازنـد، اظهار شادماني کرده و نيکي ها را دو چندان مي کنند، و به قرائت اشعاري در تهنيت ولادت آن حضـرت مي پردازند. برکات آن حضرت در هر سال نمايان مي شود. رحمت خدا بر کساني باد که شب هاي ماه ميلاد او را عيد گرفته، و دردي بر دردهاي کسي که در قلب او مرض هست، مي افزايند.[3]
دیدگاه وهابیان
با وجود آنکه بزرگداشت روز ولادت اولیای الهی در تاریخ اسلام ریشه ای دیرینه داشته و علمای اسلام بر این عمل صحه می گزارند و این مراسم ها را بهانه ای برای اظهار مودت به اولیای الهی می پندارند اما در این بین گروهی به نام وهابیت با این عمل سلف مخالفت کرده و به بهانه های مختلف سعی در سست کردن تعظیم و اظهار محبت مسلمانان به انبیاء و اولیاء، بالاخص پیامبر اعظم(ص) نموده اند؛ شيخ عبدالعزيز بن باز مي گويد: «جايز نيست براي پيامبر و غير پيامبر مراسمي بر پا شود؛ زیرا اين عمل از بدعت هاي در دين است؛ زيرا پيامبر(ص) و خلفاي راشدين و ديگران از صحابه و تابعين، اين عمل را انجام نداده اند.» [4] شوراي دائمي فتواي وهابيان در فتوایی مي گويند: «برگزاری مراسم در سوگ انبياء و صالحين و زنده کردن ياد آنان در روز تولدشان جایز نیست و نیز برداشتن عَلَم، چراغاني و شمع نصب کردن بر قبورشان و ... ؛ زيرا تمام اين امور از بدعت هايي است که در دين وارد شده و از موارد شرک است و پيامبر(ص) و انبياء و صالحينِ گذشته آن را انجام ندادند... .»[5] و در رأس آنها ابن تيميه می گوید: «... نوع دوم از ايام، ایامی است که در آن اتفاقي رخ داده است؛ مانند هجدهم ذيحجه و اينکه برخي آن روز را عيد مي گيرند که اصل و اساسي ندارد؛ زيرا پيشينيان و نيز اهل بيت و ديگران آن روز را عيد نگرفتند تا چه رسد به اینکه در آن روز اعمالی هم انجام شود و اعياد، شريعتي از شرايع است که واجب است در آن از دستور متابعت کرد، نه آنکه بدعتگذاري کرد... اين عمل مانند عمل نصارا است که حوادث حضرت عيسي(ع) را عيد مي گرفتند.»[6]
ادله جواز برپایی بزرگداشت
1. آیات قرآن
بسیاری معتقدند بیشتر آیاتی که درباره مناسک حج در قرآن آمده به نوعی بزرگداشت ياد انبياء و اولياء است؛ به طور مثال خداوند در قرآن می فرماید: «وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهيمَ مُصَلًّي؛ و (براى تجديد خاطره) از مقام ابراهيم، عبادتگاهى براى خود انتخاب کنيد».[7]
در صحيح بخاري در این مورد روايتي است که خلاصه اش این است: هنگامي که ابراهيم و اسماعيل خانه کعبه را بنا مي کردند، اسماعيل سنگ مي آورد و ابراهيم بنا مي کرد تا اینکه ديوار بلندي يافت و ابراهيم از جابجايي سنگها ناتوان شد، پس بر روي سنگ مقام ايستاد و اسماعيل سنگها را به دست او مي داد.[8] خداوند سبحان - چنانکه روشن است - مردمان را فرمان داده تا از قدمگاه ابراهيم در بيت اللَّه الحرام تبرک جويند و از آن نمازگاه برگيرند تا ياد ابراهيم(ع) زنده و جاويد گردد، و هيچ اثري از شرکِ به خدا هم در آن نيست.[9] قرآن مجيد بر کسانی که پيامبر اسلام را گرامی میدارند نیز ارج میگزارد و مي فرمايد:«فَالَّذينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَاتَبَعُوا النُّورَ الَّذِي اُنزِلَ مَعَهُ اُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ آنان که به پيامبر ايمان آوردند و او را گرامی داشته، ياريش کردند و از نوری که (قرآن) به او فرستاده شده است پيروی کنند، رستگارانند.»[10]
جمله هايي که در اين آيه وارد شده است، عبارتند از: 1 - آمنوا به 2 - عَزَّروه 3 - نصروه 4 - واتَّبعوا النّور.... به طور مسلم جمله های: آمنوا به، نصروه، واتَّبعوا النور و نیز جمله «عزَّروه» که به معناي تعظيم و تکريم است ، مخصوص زمان پيامبر نیست و اين رهبر عاليقدر، پيوسته بايد مورد احترام و تعظيم باشد؛ به همین دلیل ترتيب دادن مجالس يادبود در روزهاي بعثت و ولادت، القاي خطابه و سخنراني و قرائت اشعار سازنده، مصداق روشن «وعزّروه» است.[11]
هم چنین ما می بينيم که حضرت مسيح(ع) از خداوند بزرگ مائده آسماني ميطلبد و روز نزول آن را روز عيد معرفي مي کند و مي فرمايد: «رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَيْنا مائدَةً مَنَ السَّماءِ تَکُونُ لَنا عيداً لِأوََّلِنا وَآخِرنا وَآيةً مِنْکَ وَارْزُقْنا وَاَنْتَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ... ؛ پروردگارا! از آسمان مائدهاى بر ما بفرست! تا براى اول و آخر ما، عيدى باشد، و نشانه اى از تو و به ما روزى ده! تو بهترين روزى دهندگانى!»[12] آيا ارزش وجود پيامبر گرامي کمتر از يک مائده آسماني است که حضرت مسيح (ع) روز نزول آن را، عيد اعلام مي دارد؟ اگر عيد گرفتن آن روز بخاطر اين بود که مائده آيتِ الهي بود، آيا پيامبر اسلام بزرگترين آيت الهي نيست.[13]
2. روایات
در کتب روایی اهل سنت نیز در مشروعیت بزرگداشت انبیاء و اولیاء روایات زیادی وارد شده که ما به نمونه هایی از آنها اشاره می کنیم:
1.مسلم در صحيحش از ابي قتاده نقل مي کند: «انّ رسول اللَّه صلي الله عليه و آله سئل عن صوم يوم الإثنين قال: "ذلک يوم ولدت فيه ویوم بعثت او أنزل عَليّ فيه "»؛ همانا از رسول خدا(ص) در مورد علّت استحباب روزه روز دوشنبه سؤال شد؟ فرمود: بدان جهت است که من در آن روز متولد شده و روزی است که مبعوث شدم و قرآن بر من نازل شد.[14]
2 - بيهقي از انس نقل مي کند: «أنّ النبي صلي الله عليه وآله عقّ عن نفسه بعد النبوّة، مع إنّه قد ورد أنّ جدّه عبدالمطلب عقّ عنه في سابع ولادته»[15]؛ پيامبر(ص) بعد از نبوّتش از طرف خود گوسفندي را عقيقه کرد، با آنکه در روايات وارد شده که جدش عبدالمطلب براي پيامبر در روز هفتم ولادتش گوسفندي را عقيقه کرده بود.»
سيوطي مي گويد: «عقيقه دو بار تکرار نمي شود، لذا بايد اين عمل پيامبر(ص) را بر اين حمل کنيم که پيامبر به سبب اظهار تشکر از خداوند به اين علت که او را آفريده و او را رحمتی براي عالميان قرار داده است، عقيقه کرد؛ همانگونه که آن حضرت بر خود درود مي فرستاد و به همين خاطر مستحب است که ما هم به جهت شکرگزاري به درگاه الهي، در روز ولادتش اجتماع کرده و با اطعام دادن و امثال اين امور که جنبه تقرّبي دارد و اظهار شادمانی شکر خدا را اظهار نماييم.»[16]
بدعت و معنای آن
همانطور که اشاره شد یکی از دلایل و بهانه هایی که وهابیان در تحریم برگزاری مراسم موالید و وفیات اولیای الهی می آورند این است که آن عمل را بدعت می شمارند و ما برای رد این توهم به معنای بدعت و تبیین آن می پردازیم:
«بدعت» در لغت به معني کار نو و بي سابقه اي است که بيانگر نوعي حسن وکمال در فاعل مي باشد و در اصطلاح بدعت آن است که انسان چيزي را که جزو شريعت نيست، به آن نسبت دهد،به عبارت دیگر: إدْخالُ ما لَيْسَ مِنَ الدِّينِ في الدينِ. بدعت گذاري در دين از گناهان کبيره بوده و در حرمت آن هيچ ترديدي نيست. پيامبر اکرم (ص) فرمود: «کُلُ بِدْعَةِ ضَلالَةٌ، وَکُلُّ ضَلالَة فِي النّار»[17] نکته مهم در مسأله بدعت، تنها اين است که مفهوم بدعت به صورتي روشن تبيين شود تا بدعت از غير آن تميز داده شود در اين زمينه، براي درک حقيقت بدعت، بايستي به دو مطلب توجه نمود:
1 ـ بدعت، نوعي تصرف در دين، از طريق افزودن يا کاستن شريعت است. بنابراين، نوآوري هايي که ربطي به دين و شريعت نداشته، بلکه به عنوان يک مسأله عرفي و عادي انجام گيرد، بدعت نخواهد بود؛ به عنوان مثال، بشر از نظر مسکن و پوشاک و ديگر وسايل زندگي همواره دست به نوآوري هايي مي زند، بديهي است همه اينها يک نوع بدعت (به معني نورآوري) بوده، ولي ارتباط به بدعت در شرع ندارد. تنها، حلال بودن آنها و استفاده از آنها مشروط به اين است که مخالف با احکام و موازين شرع نباشد.
2 ـ اساس بدعت در شرع به اين نکته باز مي گردد که چيزي را به عنوان يک امر شرعي به کار برند، در حالي که براي مشروعيت آن، اصل يا ضابطه اي در شرع وجود نداشته باشد؛ ولي هرگاه کاري را که انسان به عنوان يک عمل ديني انجام مي دهد، دليل شرعي اي (به صورت خاص، يا کلّي و عام) بر مشروعيت آن وجود داشته باشد، آن عمل بدعت نخواهد بود.
ابن حجر عسقلاني، دانشمند مشهور اهل سنت، نيز مي گويد: بدعت چيزي است که (پس از پيامبر) پديد آمده باشد و دليلي حاکي از جواز آن در شريعت يافت نشود؛ و آن چيزي که دليل و ريشه اي در دين دارد، بدعت نخواهد بود.[18]
بنابراين، هرگاه عملي را که به شرع نسبت مي دهيم مستند به دليلي خاص يا ضابطه اي کلي در شرع باشد، مسلّماً بدعت نخواهد بود. صورت نخست (وجود دليل خاص) نياز به بيان ندارد. مهم توضيح قسمت دوم است، زيرا چه بسا ممکن است يک عمل ظاهراً حالت نوآوري داشته و در تاريخ اسلام بي سابقه باشد ولي معناً تحت ضابطه اي قرار گيرد که شرع اسلام آن را به صورت کلي پذيرفته است. برگزاری موالید و وفیات از این قسم است؛انبوه مسلمانان جهان روز ميلاد پيامبر اکرم (ص) را جشن مي گيرند زيرا استحباب اظهار محبت به پيامبر گرامي اسلام و خاندان او ـ سلام الله عليهم اجمعين ـ يکي از اصول مسلّم اسلام است که اين گونه جشن هاي مذهبي جلوه و مظهري از آن اصل کلّي است.[19]
نتیجه گیری
بنابراین با ادله فراوانی که بیان شد مشخص می شود که نه تنها برپایی مراسم موالید و وفیات بدعت و حرام نیست بلکه این عمل استحباب نیز دارد و هرگونه اشکالاتی امثال عبادت غیر خدا دانستن این گونه اعمال و غیره به راحتی قابل پاسخ دادن است؛ چرا که عنصر مقوّم عبادت، اعتقاد به الوهيت يا ربوبيّت کسي است که او را تعظيم مي نماييم. لذا در صورتي که تکريم و تعظيمي از اين عنصر خالي باشد، اصطلاحاً آن را عبادت نمي گويند.[20] و پر واضح است که هیچ مسلمانی از برپایی مراسم برای انبیاء و اولیاء قصد الوهیت و یا ربوبیت دانستن او را ندارد و وهابیان باید بدانند که مودّت ذوي القربي، يکي از فرائض اسلامي است که قرآن با صراحت ما را به آن دعوت نموده است، و اگر کسي بخواهد به اين فريضه عمل کند آيا جز اين است که در روزهاي شادماني آنان، شادمان و در ايام غم و اندوه آنان اندوهناک گردد؟ اگر براي ابراز خرسندي خود مجلسي بر پا نمايد که در آن محفل، تاريخ زندگي و فداکاري هاي آنان را بازگو کند و يا مظلوميت و محروميت آنان را از حقوق حقه خويش بيان نمايد، جز ابراز علاقه و اظهار مودّت به ذوي القربي کار ديگري انجام داده است؟ و اگر چنين فردي براي ابراز علاقه بيشتر، سري به دودمان آنان بزند و در کنار مدفن آنان حاضر گردد و اين گونه مجالس را در کنار قبور آنان بر پا کند، در نظر عقلاي جهان و خردمندان بصير و بينا جز ابراز علاقه و مودّت، کار ديگري کرده است؟! مگر اين که وهابي بگويد: بايد مودت و محبت در سينه ها حبس و مکتوم گردد و هيچ کس حق اظهار مودت و ابراز آن را ندارد.[21]
...........................................................
پی نوشت ها:
[1] انعام: 90.
[2] ص: 45
[3] جعفر سبحانی، راهنمای حقیقت، همان؛ به نقل از قسطلانی، مواهب اللدنیه، ج1، ص27.
[4] ابن باز، مجموع فتاوی، ج1، ص181.
[5] احمد بن عبدالرزاق الدویشی، فتاوی اللجنة الدائمة، الرئاسة العامه للبحوث العلمیة و الافتاء، ج3، ص54.
[6] ابن تیمیه، اقتضاء الصراط المستقیم، بیروت، لبنان، دار عالم الکتب، 1419ق، ج17، ص3.
بقرهّ 125.[7]
[8] بخاری، صحیح، دارطوق النجاة، 1422ق، چاپ اول، ج8، ص434.
[9] سید مرتضی عسکری، بزرگداشت یاد انبیاء و بندگان صالح خدا،مجمع علمی اسلامی، 1376ش، چاپ اول، ص 18.
اعراف: 157.[10]
[11] جعفر سبحانی، راهنمای حقیقت، ص184.
مائده: 114.[12]
[13] پیشین.
[14] مسلم، صحیح، بیروت، دار الجیت و دار الافاق الجدیده، ج 3، ص 167.
[15] سیوطی، الحاوی للفتاوی، ج1، ص188.
[16] همان.
[17]علامه مجلسی، بحارالانوار، تهران، اسلامیه، ج2، ص263.
[18]ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، بیروت، دارالمعرفة، 1379ق،ج13، ص254.
[19]ر.ک: رضا استادی، شیعه و پاسخ به چند پرسش،ص 106-109
[20] همان.
[21] جعفر سبحانی، آیین وهابیت، قم، مؤسسه دارالقرآن کریم، 1364ش، چاپ اول، ص171.
...................................................................
نویسنده: مجتبي صبوري
منبع: سایت پژوهه
www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=44913
|