مقدمه
یکی از روشهایی که از زمانهای گذشته تا به امروز دشمنان اسلام و به ويژه استعمار شرق و غرب، برای ایجاد تفرقه و از بین بردن اتحاد بین مسلمانان و هم چنین نابودی اسلام به کار بردهاند، سوء استفاده از نیاز فطری بشر به پرستش و علاقه و گرایش او به مسائل معنوی و روحانی بوده است. او در این راستا به تحریف مذهب حق و یا ایجاد مذاهب ساختگی و حمایت از این مذاهب ساخته دست بشری کرده است. پيشينه ساختن مذاهب در اسلام تا دوران حضور ائمه اطهار(ع) بر ميگردد، به گونهاي كه پس از شهادت يك امام، به دلائل متعددي اقدام به تشكيل فرقهاي مستقل ميزدند. ايجاد فرقههايي همچون زيديه، فطحيهاي، ناووسيه، اسماعيليه، واقفيهاي و ... از شواهد اين مدعاست. فرقهسازي در قرون اخير با تشكيل فرقهي شيخيه و بابيه وارد مرحله جديدي شد و با پيدايش فرقه بهائيه به اوج خود رسيد، چرا كه شاهد ادعاي آموزههايي در اين مذهب ساختگي هستيم كه در كمتر فرقه اسلامي تا به حال شاهد بودهايم.
مبانی فکری بهائیت
هر دین و آئینی از اصول اعتقادی و فروغ و احکام عملی تشکیل شده است. آئین بهائیت نیز از دو قسمت اصول و فروع تشکیل شده است. که در این بخش از نوشتار به بیان اصول اعتقادی در آئین بهائیت می پردازیم. قبل از بیان مسائل اعتقادی بهائیان، لازم به ذکر است که بهائیان اگر چه بهائیت را شریعتی مستقل از سایر ادیان میدانند که به وسيله بهاء الله پایهگذاری شد است، اما در حقیقت این آئین ادامه و شکل تکامل یافته بابیت است. به ديگر بيان، با اصلاحاتی که بهاءالله و جانشینانش در باورها و احکام سید علی محمد باب کردند آئین بهائیت به وجود آمد. لذا بسیاری از احکام وعقاید بین آنها مشترک است.(1)
1. اعتقاد به تجلی و تجسد خداوند در میرزا حسینعلی بهاء.
شاید به سادگی باور کردنی نباشد که بهائیان میرزا حسینعلی بهاء را خدای خود و جهان و آفریننده تمام مخلوقات بدانند، اما این اعتقاد بهائیان مبتنی بر ادعای الوهیت و خدایی شخص میرزا حسینعلی است. او در کتاب اقدس که از مهمترین کتابهای بهائیان است مطالبی می گوید که مفادش این است: «نخستین چیزی که خدا بر بندگان خود واجب ساخته، معرفت منبع وحی و تجلی اوست که منم کسی که در آفریدن جهان و در گرداندن آن، جانشین خدا بوده است.»(2) محمد علی قائینی یکی از مبلغان بهائیت چنین می گوید: «و اما در وقت تلاوت آیات و خواندن مناجات، رو به قبله بودن واجب نیست. به هر طرف روی ما باشد جائز است. ولکن قلب باید متوجه به جمال قدم (میرزا بهاء) و اسم اعظم باشد. زیرا مناجات و راز و نیاز ما به اوست و شنونده جز او نیست، و اجابت کننده غیر از او نه.»(3)
نقد و بررسی
قرآن با صراحت تمام در آیات متعددی، صفاتی را برای خداوند بیان می کند از جمله بی نیاز مطلق، حی، قیوم، ظاهر و باطن، اول و آخر، لم یلد و لم یولد و قدرت نامتناهی و... . «قل هو الله احد، الله صمد...»(4) و «الله لا اله الّا هو الحیّ القیوم»(5) و «هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن» (6) حال بايد از بهائيان پرسيد كه كدام يك از اين صفات در ميرزا حسينعلي وجود دارد و چگونه ممكن است چنین خدایی به زندان بیافتد (لا اله الا انا المسجون الفرید). اگر قرار باشد میرزا حسینعلی خدا باشد پس هر کسی میتواند با گفتن چنین جمله و نوشتن کتاب برای خودش ادعای خدایی و تأسیس دین و مذهب کند.
2. منسوخ شدن ادیان گذشته و تشریع دین جدید
بهائیان مانند بابیان معتقدند که با ظهور بهاءالله، شریعت اسلام پایان یافته است و دورهی رسالت حضرت محمد(ص) سپری شده است و این دوره، دورهی زمامداری جمال اقدس ابهی- بهاءالله- و آئین اوست. رهبران بهائی چنین میگویند که هر دین و شریعتی، مدت محدود و معینی دارد و این دورهی محدود تقریباً هزار سال است و هرگاه دورهی هر دینی به پایان رسیده آن دین به وسيله دین و شریعت جدید، نسخ میشود. بهائیان دلیل عقلی این نسخ را مقتضیات زندگی بشر و تکامل و رشد عقل و فکر او میدانند و معتقدند دین و شریعت همیشه در حال تحول و دگرگونی است.(7)
نقد و بررسی
کمتر مسئلهای در اسلام از نظر وضوح و روشنی به پایهی موضوع خاتمیّت ميرسد. از مسلّمات و بدیهیات دین اسلام و خاتمیت دین اسلام خاتمیت رسول گرامی اسلام(ص) است. دیگر اینکه کتاب و شریعت او نيز خاتم کتابها و شرایع آسمانی میباشد. لذا همهی مسلمانان بر اين باور هستند كه دین اسلام، دین ابدی و قرآن مجید، کتاب جاودان الهی است. خداوند با فرستادن این پیامبر، شرایع و کتابهای آسمانی گذشته را تکمیل و ختم نموده است. خداوند در قرآن می فرماید: «و ما کان محمد ابا احد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبیین ....»(8) و «و محمد(ص) پدر هيچ يك از مردان شما نبوده و نيست ولى رسول خدا و ختم كننده پيامبران است... » بنابراين حضرت محمد(ص) آخرین پیامبر الهی است و پیامبری و نبوت، با آمدن او ختم شده و پس از او پیامبر،کتاب، شریعت و دین دیگری نخواهد آمد. علاوه بر آيات قرآن، رسول گرامی اسلام نیز در ضمن احادیث متعددی این امر را به صراحت بیان نمودهاند از جمله در حدیث منزلت، خطاب به حضرت علی(ع) فرمودند: «انت منی بمنزله هارون من موسی الا انه لا بنی بعدی؛ یعنی تو نسبت به من مانند هارون نسبت به موسی هستی، مگر اینکه بعد از من دیگر نبی نخواهد بود»(9). این حدیث مورد قبول تمام مسلمانان شیعه و سنی است و هیچ کس در اسناد آن به پیامبر تردید ندارد.
از این ادله نتیجه میگیریم که اعتقاد بهائیت به نسخ دین اسلام، که مبتنی بر ادعای نبوت و رسالت میرزا حسینعلی است، یک اعتقاد باطل و بیهوده است و دین اسلام تا روز قیامت به عنوان کاملترین و آخرین دين باقی خواهد ماند، و هم چنین پیامبر اسلام(ص) نیز به عنوان آخرین پیامبر تا ابد خواهد بود. (10)
3. انکار قیامت
بهائیان به پیروی از رهبران خود، سید علی باب و میرزا بهاء، معاد و قیامت را به آن معنایی که در اسلام و ادیان الهی مطرح است منکر هستند. طبق نظر همه ادیان الهی و به خصوص اسلام، معاد یعنی برگشت و روز قیامت یعنی روزی که همه انسانها برای حسابرسی در مورد اعمال نیک و بدشان در دنیا، دوباره زنده میشوند و مورد سؤال و بازخواست واقع میشوند. اما بهائیان و رهبران آنها معاد و قیامت به این معنی را منکر هستند. سیدعلی محمدباب می گوید: «با آمدن من قیامت اسلام برپا شد و من تا زندهام روز قیامت اسلام باقی است روزی که من از دنیا بروم روز قیامت اسلام به پایان میرسد.» وي در مورد بهشت و جهنم نيز میگوید: «آنان که به پیغمبر پیش ایمان آوردند و به پیغمبر بعد نیز ایمان آوردند، به بهشت ایمان وارد میشوند و گرنه وارد دوزخ کفر می گردند.»
حسینعلی بهاء نیز همین مطلب را دنبال کرده و می گوید: «قیامت اسلام با مرگ علی محمد باب پایان یافت و قیامت بیان و آئین باب با ظهور من یظهره الله که خودش باشد آغاز گردید. وقتی که مرگ او هم فرا رسد قیامت نیز تمام میگردد و قیامت اقدس و آئین بهائیت با بعثت پیامبر آینده آغاز میشود...»
باب و بهاء و پیروانشان تمام آیات قرآن در مورد معاد را توجیه میکنند و معتقدند که معاد و روز قیامت به کیفیت فوق، در همین دنیا برپا شده و می شود. وقتی به بابیها اعتراض میشود که قرآن روز قیامت را 50 هزار سال دانسته است «فی کل یومِ کان مقداره خمسین الف سنه»(11) ولی از آغاز دعوت باب تا مرگش بیش از شش سال نبود، در جواب میگویند 50 هزار سال در یک ساعت منقضی شد. هم چنین وقتی به بهاء اعتراض میشود که طبق گفته باب «من یظهره الله» بعد از عدد مستغاث (2001) میآید حسینعلی اين نظر را اظهار ميكند كه وقتی 50 هزار سال روز قیامت در یک ساعت منقضی شود چه اشکالی دارد که 2001 سال در چند سال محدود منقضی شود.(12) لذا طبق نظر بهائیان قیامت عبارت است از پايان مدت دین سابق و آغاز تشریع دین جدید و ظهور پيامبر جديد.
احکام و فروع آئین بهائيت
اولین وظیفه بشر بعد از شناخت خداوند، آشنا شدن و عمل کردن به دستورهای مقدس و اوامری است که از جانب او صادر میشود. تمام پيامبران که از طرف خداوند برای هدایت مردم فرستاده شدهاند، در کنار دستورات اصولی، یک سری وظایف فرعی را که عامل تقرب بندگان به خداوند میباشد، بيان كردهاند.
رهبران بهائیت نیز برای اینکه مرامشان خالی از احکام و قوانین نباشد یک سری مباحث پوچ و توخالی را به عنوان احکام و مناسک در کتابهایشان جعل کردهاند.(13) مهمترین کتابهایی که تحت عنوان احکام و مناسک در اختیار بهائيان قرار دارد، کتاب اقدس و ایقان نوشتهی میرزا حسینعلی بهاء است که از اهمیت خاصی نیز برخوردار است. قبل از بیان احکام آئین بهائیت تذکر یک نکته لازم است و آن قداست عدد 19 است. هم چنانکه بعداً در ذکر احکام مشاهده میشود، عدد نوزده از قداست خاصی در آئین بهائیت برخوردار است و در موارد بسیاری به کار برده شده است، در بیان چگونگی پیدایش آن باید گفت: «در اوائل امر، 18 نفر از شیخیه دور علی محمد باب را گرفتند و توسط آنها کم کم امر باب قوت گرفت. سید باب جداً فداکاری آنها را از یاد نبرد و آنها را «حروف حی» که به حساب ابجد 18 است نامید و با خودش 19 نفر شدند و این عدد 19 در نظر باب به نهایت قداست رسید. از این رو در بسیاری از احکام عدد 19 را عنوان آنها کرد.»(14)
یکی از احکام ابتکاری سید علی باب که واقعاً تازگی دارد این است که او سال را كه تمام ملل جهان براساس اصول علمی به دوازده ماه تقسیم کرده اند، به 19 ماه و هر ماه را به 19 روز تقسیم کرد. در نتیجه هر سال 5 یا 4 روز ( به اختلاف کبیسه و غیر کبیسه ) اضافه خواهد آمد، که این زیادی را بین ماه هیجدهم و نوزدهم به نام روزهای بخشش قرار داد، و پیروان خود را در این روزها به خورانیدن خود و دیگران مأمور ساخت. وي نام ماههای بهائیت را چنين نامگذاري كرد:
1- شهرالبهاء 2- الجلال 3- الجمال 4- العظمه 5- النور 6- الرحمه 7- الکلمات 8- الاسماء 9- الکمال 10- العزه 11- المشیه 12- العلم 13- القدره 14- القول 15- المسائل 16- الشرف 17- السلطان 18- الملک 19- العلماء
البته بهائيان به تغییر نام ماهها بسنده نکردند و نام روزهای هفته را هم تغییر دادند به این صورت كه شنبه: یوم الجلال یکشنبه: یوم الجمال دوشنبه: یوم الکمال سهشنبه: یوم القضاء چهارشنبه: یوم العدل پنجشنبه: یوم الاستحلال، جمعه: یوم الاستقلال نامگذاري شد.(15)
حال بعد از بیان عدد نوزده و اهمیت آن در آئین باب و بهائیت، به بیان برخی از احکام آنها میپردازیم. در کتاب محاکمه و بررسی فروع و مناسک آئین بهائیت تحت دو عنوان اصلی دسته بندی شده است: احکام و حدود و آداب انفرادی. (16)
الف. احکام و حدود
احكام بهائيان را ميتوان ذيل عناوين زير ارائه كرد:
1. طهارت
جناب میرزا بهاء، نجاست را از میان برداشته و تمام اشیاء را در بحر طهارت غوطهور دیده و به جز کثافت مفهومی برای نجاست قائل نمیشود. در کتاب اقدس میگوید: «و کذلک رفع الله حکم دون الطهارة عن کل الاشیاء ...» و هم چنین خداوند برداشته است حکمی را که به جز طهارت است از تمام اشیاء، و از ملتهای دیگر به خاطر موهبت و بخشش خداوند، و او بخشنده و کریم است و همه اشیا در دریای طهارت فرو رفتهاند در اول رضوان به سبب آن چه ما تجلی کردهایم به اسماء و صفات خودمان بر ممکنات و این فضیلتی است از جانب پرودگار محیط. در حالی که دین اسلام به مسئله طهارت و نجاست اهمیت فوق العاده ای داده و يازده چیز را جزء نجاسات دانسته است.(17)
2. طهارت منی
بهاء الله با این که پیروان خود را به سوی لطافت و نظافت دعوت کرده و حكم به تطهير لباسی که به گرد و غبار و یا چرک آلوده شده است، ميكند، در موضوع منی حکم به طهارت و پاکی کرده و می گوید: «قد حکم الله بالطهارة علی ماء النطفة رحمة من عنده علی البریة ...»(18)
3. وضو
میرزا بهاء در این مورد نیز به حداقل بسنده کرده و میگوید:«نوشته میشود به خدای جزا دهنده این که بشوید در هر روز دستهای خود را و سپس صورتش را و اين چنین است وضوی نماز و این فرمانی است از طرف خدای واحد مختار.» پس برای وضو شستن دستها و صورت کافی است و شستن دستها از بازو تا مرفق و مسح سر و پا ساقط شده است.(19)
4. غسل و تیمم
در آئین بهائیت، غسل و تیمم در کار نیست و در صورت معذور بودن از وضو و نبودن آب پنج بار بگویند: «بسم الله الاطهر، الاطهر» کافی است.(20)
5. نماز
در آئین بهائیت خصوصیات و کیفیات و شرائط نماز به خوبی روشن نیست و تنها به این مطلب اشاره شده است که نماز 9 رکعت است که در وقت صبح و ظهر و شام خوانده میشود. البته بعضی نماز را در این مسلک به سه صورت تقسیم کردهاند:
1-نماز کبیر که در هر 24 ساعت یک بار خوانده می شود.
2- نماز وسطی یک رکعت است که در صبح و شام و ظهر خوانده میشود.
3- نماز صغیر که فقط دو سطر دعا است و هر روز ظهر خوانده میشود.(21)
در ادامه باید گفت که میرزا بهاء در گنجینه احکام در رساله سوال و جواب میگوید: «یکی از این سه نماز واجب است و هر کدام معمول رود کافی است.» میرزا بهاء به همین مقدار هم راضی نشده و دوباره چنین میگوید: «کسی که در او ضعف باشد از جهت مرض، کسالت مزاج و یا از لحاظ پیری و سالخوردگی خداوند از او نماز و روزه را عفو كرده است، پس حتي خواندن آن دو سطر دعا هم لازم نيست.»(22)
گفتني است در اسلام این عبادت مهم که از آن به عنوان ستون دین یاد شده هرگز و در هیچ حالی از حالات ساقط نمیشود؛ البته كيفيت آن در صورت اضطرار تغییر می کند. نکته قابل توجه این است که، به فتوای میرزا بهاء واجب است تمام نمازها به فرادی خوانده شود و جماعت جز در نماز میت، درست نیست. نکته دیگر این که برای زنان در ایام عادت ماهانه تکلیفی از نماز و روزه نیست و حتی قضا هم ندارد. در شرح اقدس به این مطلب چنین اشاره شده است: «قد عفی الله عن النساء حین ما یجدن الدم الصوم و الصلاة» یعنی خداوند در ایام خون دیدن بر زنان نماز و روزه را بخشیده است و ابداً قضاء ندارد و به جای آن وضو بگیرند و به تسبیح حق بپردازند. ذکر حق بگویند 95 مرتبه از اول ظهر، از زوال تا زوال، یعنی بیست و چهار ساعت یک مرتبه این را نود و پنج بار بگویند: «سبحان الله ذی الطلعة و الجمال» و هم چنین است هر نمازی که به هر دلیلی در وقت خودش خوانده نشود دیگر قضاء ندارد. (23)
6. قبله
علی قائنی در دروس الدیانة میگوید:«قبله ما اهل بهاء، روضه مبارکه است در مدینه عکا، که در وقت نماز خواندن باید رو به روضه مبارکه بایستیم و قلباً متوجه به جمال قدم جل جلاله (میرزا بهاء) و ملکوت ابهی باشیم.»(24)
7. روزه
روزه در آئین بهائیت 19 روز است در ماه علاء یعنی ماه نوزدهم و عید فطر آنها همان عید نوروز است و حد روزه از طلوع آفتاب تا غروب آن است.(25)
8. زکات
بهائیان برای هر صد مثقال طلا به پرداخت 19 مثقال زکات مکلف هستند و باید این زکات را به رئیس بهائیان در هر زمان بدهند.(26)
9. حج
حج در مسلک بهائیان زیارت خانه سید علی باب در شیراز یا خانه حسینعلی بهاء در بغداد، هر کدام که نزدیکتر باشد، است.(27)
10. نکاح و طلاق
آيين بهائيت كه ساخته و پرداخته استعمار مي باشد، روحي متضاد و ناسازگار با تعاليم دين مبين اسلام دارد، و در خيلي جاها برخلاف آموزه هاي دين اسلام احكام جعل كرده و با توجه به اينكه بهائيت هيچ ربطي به دين اسلام نداشته آنان هيچ اعتنايي به حلال و حرامي كه در دين اسلام مطرح است ندارند.
آنان در امر ازدواج آموزه هايي كاملاً مغاير با آموزه هاي اسلام دارند، مانند: ازدواج اجباري زن و مرد پس از مرگ يكي از زوجين ظرف 90 تا 95 روز، تجويز زناي محصنه و سپردن ناموس به ديگري جهت باردار شدن (در صورتي كه خود چنين استعدادي نداشته باشد)، ازدواج با محارم و... نمونه اي از اين آموزه هاست. بسياري از اموري كه در مورد امور جنسي و اخلاقي در بهائيت تشريع شده، نه تنها مخالف با دين اسلام است بلكه مخالف با شأن انساني مي باشد.
احکام باب نکاح را خلاصه و فقط عناوین مهم آن را بیان می کنیم:
1- بر هر شخص واجب است ازدواج کند تا از نسل او کسی که خداپرست است باقی بماند.
2- اگر از یک طرف مانعی در جهت ثمره و بچهدار شدن بود، با اذن دیگری میتواند از هر راهی اقدام به بچهدار شدن نماید.
3- سن ازدواج برای پسران و دختران یازده سالگی است با شرط توانایی مالی.
4- نامزدی قبل از بلوغ طرفین جایز نیست.
5- سيدعلي محمد باب، ازدواج با غیر بابی را جایز نمیداند اما بهاء الله ازدواج با هر گروه و آئینی را جایز میداند و میگوید: دادن و گرفتن از هر گروه و آئینی جایز است.
6- در آيين بهائيت ازدواج امري واجب است، تا بدينوسيله نسل باقي بماند در آيين بهائيت ازدواج فقط بايد با شخصي كه بهائي است صورت گيرد و با غير بهائي ازدواج نبايد كرد.(28)
7- در مكتب بهائيت عقد ازدواج با حضور شهود صورت گرفته، و مبلغ مهريه كه براي زن شهري، 95 مثقال طلا و براي زن روستايي 95 مثقال نقره است، بايد در همان مجلس پرداخت شود.(29)
8- ازدواج در مكتب بابيه و بهائيه با رضايت زوجين است، و ولي و وكيل نقشي ندارند. و صيغة عقد آنان چنين است «انني انا الله رب السموات و الارض رب كل شيء رب ما يري و ما لا يري رب العالمين.»(30)
9- حداقل مهريه در اين آيين 19 مثقال طلا و حداكثر 95 مثقال است، و بالا و پايين تر از اين مقدار نكاح را باطل مي كند.(31)
10- فاصله عقد و زفاف بیش از یک شبانه روز جایز نیست. و فاصله بین نامزدی تا عقد بیش از 95 روز جایز نیست.
11- ازدواج با دو زن جایز و بیش از آن جایز نیست.
12- صیغه عقد از طرف مرد این جمله است: «انّا کل لله راضون». از طرف زن نيز بايد اين جمله گفته شود: «انّا کل لله راضیات»
یعنی به درستی همه ما به خواست خداوند راضي هستيم. این صیغه در حضور دو شاهد باید خوانده شود.
13- ازدواج با اقارب جایز است و فقط ازدواج با زن پدر جایز نیست.
14- ازدواج متعه (موقت) حرام است.
15- محلّل در نکاح جایز نيست.(32)
موارد جايز ازدواج:
در آيين بهائيت فقط ازدواج با زنان پدر حرام است، بهاء مي گويد: «من همسران پدرانتان را بر شما حرام نمودم.»(33) و غير اين موارد مانند ازدواج با خواهر، عمه، خاله، برادرزاده، دختر خواهر، مادران رضاعي و خواهران رضاعي همگي حلال است.»(34) استدلال آنان اين است كه، تا مادامي كه بهائيت در اقليت اند، ازدواج با اين گروه ها اشكالي ندارد.
يكي از عقوباتي كه براي مرد در نظر مي گيرند، عدم مقاربت با زن است، مانند مواردي كه شخصي را زنداني كند، ولو به مدت يك ساعت، كه در اين صورت حق مقاربت با زن خويش را ندارد، و اگر برخلاف اين عمل كرد، هر ماه 19 مثقال طلا بايد بدهد، و اگر بچه اي نيز از اين مقاربت بوجود آيد، شهود بايد از او نفي كنند.(35)
مرگ و طلاق زوجين:
در آيين بابيت اگر يكي از زوجين از دنيا برود، اگر متوفي زوج باشد بر زوجه واجب است كه بعد از 95 روز حتماً ازدواج كند، و اگر زوجه باشد مرد بايد ظرف مدت 90 روز ازدواج كند.(36)
در اين مكتب اگر زوجه ببيند كه شوهر او از بهائيت خارج شده، چنانچه قدرتي داشته باشد، مي تواند شوهر خود را شبانه كشته و تمام دارائي او را تصاحب كند.(37)
در صورت بروز کراهت، هر یک از زن و مرد حق طلاق دارند (یعنی زن هم میتواند مرد را طلاق دهد) و اگر مردي بخواهد همسر خويش را طلاق دهد، يك سال زن را رها مي كند و اگر به محبت او بازنگشت و پشيمان نشد، طلاق مي دهد. مدت عده طلاق 19 روز است و مرد تا 19 بار میتواند رجوع کند و اگر طلاق 19 بار بر يك زن واقع شود، ديگر حلال نمي گردد و مرد حق رجوع ندارد.(38)
امور اخلاقي:
در آيين بهائيت برخي از امور ضداخلاقي، كه در تمام شرايع الهي حرام شمرده شده اند، حلال بوده و ارتكاب آن ها را جايز مي دانند كه به برخي از آن ها اشاره مي كنيم.
1. زناي محصنه:
زناي محصنه در آيين اسلام حرام و حكم رجم دارد، در اديان يهوديت و مسيحيت نيز چنين چيزي جايز نمي باشد. ولي از آنجايي كه در مكتب بهائيت تأكيد بر تكثير نسل است، زنا را جايز مي داند. آنان در صورتي كه كسي بچه دار نشود، و مشكل از ناحيه مرد باشد، مي تواند از برادر بهائي خويش در اين امر كمك گرفته، و ناموس خويش را در اختيار او قرار دهد، بنابراين غيرت و ناموس براي آنان اهميتي نداشته، و اين مسأله زنا محسوب نمي شود.(39) حتي تصريح دارند كه اگر يكي از زوجين مانع از ظهور نسل گردد، طرف مقابل او از هر راهي مي تواند صاحب نسل گردد.(40)
2. عدم پرهيز از فضولات حيوانات.
علي محمد مي گويد: هفدهم آن كه از آنچه از حيوان (سگ و خوك و...) بيرون مي آيد پرهيز نكنيد، مگر اين كه لطافت را دوست داشته باشيد.
11. امور معاشرت:
در اين آيين ارتباط با طبقات غير بابي ممنوع شده و هر طبقه اي فقط با طبقه خود بايد ارتباط داشته باشد. و اختلاط با غير بهائي ها حرام است، و هيچ سلسله اي نبايد هيچ نفسي از غير جنس خود را ببيند.(41)
مسافرت زوجين بدون ديگري ممنوع است، و اگر يكي از آن دو بيشتر از يكسال به تنهايي مسافرت كند، بايد به طرف مقابل كفاره بدهد.(42)
در آيين بهائيت اختلاط اجتماعي زنان با مردان جايز است، و مي توان گفت كه آنان در اين زمينه به نوعي اباحي گري را قائل اند.(43) چون در مورد لواط علي محمد سكوت كرده بعضي اطرافيان او استفاده جواز كرده اند، حتي با خدمتكار خود مي تواند در آميزد ولي با او ازدواج نكند.
بنابراين در امور زناشويي، جنسي و اخلاقي، اموري كاملاً مغاير با شئونات اسلامي، و انساني دارند، و به هيچ نوع تقيّدي در امور جنسي پاي بند نمي باشند.
12. ارث
در باب ارث فقط به ذکر اسن مطلب بسنده ميكنيم: 1- معلم و بیت العدل هم جزء وراث محسوب می شوند و از میت ارث می برند. 2- حبوة یعنی اشیائی که اختصاص به میت دارد، به علاوه خانه مسکونی میت، مخصوص پسر بزرگ است و دختران و دیگر ورثه هیچ حقی ندارند. (44)
13. معاملات
سيد علي محمد باب، حکم به حرمت ربا کرده؛ اما میرزا بهاء این حکم را نسخ کرده و به حلال بودن ربا حکم میکند و چنین میگوید: اگر سودي در میان نباشد امور معطل و معوّق خواهد ماند... لذا فضلاً علی العباد ربا را مثل معاملات دیگر که ميان مردم متداول است قرار فرمودیم.... از دیگر احکام باب معامله این است: در هر سال 9 روز کسب و کار حرام است، این روزها، روزهای ولادت باب ، بهاء و عبدالبهاء، و روز وفات باب و بهاء، و روز بعثت باب و... است.(45)
14. قصاص و حد
بر اساس احكام بهائیان، کسی که عمداً خانه دیگری را بسوزاند باید خانه او را سوزانید، حتی اگر خانه خالی باشد.
اگر مرد و زنی زنا کنند باید 9 مثقال طلا به بیت العدل بدهد و در صورت تکرار 18 مثقال طلا.
اگر کسی دزدی کند، برای بار اول تبعید، بار دوم حبس، بار سوم گذاشتن علامت بر پیشانی او. بهائیان برای تکرار بعدی حکمی قرار نداده اند.(46)
ب. آداب انفرادی
از آداب انفرادی بهائیان فهرستوار از کتاب شرح اقدس به چند مورد اشاره می کنیم.
1- حرمت نشستن بر منبر؛
2- جواز پوشیدن لباس حریر و تراشیدن ریش برای مردان؛
3- حرمت تقیه کردن؛
4- جواز استمناء؛
5- تجدید اثاثیه منزل هر 19 سال یک بار؛
6- حرمت بوسیدن دست؛
7- حرمت ذکر در میان مردم؛
8- تجویز غناء و آوازه خوانی؛
9- منع از غذا خوردن با دست و جواز غذا خوردن در ظرف طلا و نقره؛
10- منع چاپ و طبع كتب و تفسير آيات؛
13- نهي از استحمام در خزينه؛
اصول اجتماعي يا اصول دوازده گانه (47)
از جمله مطالب و هنرنمائي هاي ميرزرا حسينعلي كه پسر بزرگش عباس افندي آن را شرح كرده اصول دوازدهگانه است كه آنها را در جزوهاي به نام «رساله ديانت بهائي» بيان و چاپ كرده است. اين اصول عبارتند از:
1- تحري حقيقت (جستجوي حقيقت و ترك تقليد حتي در فروع دين)
2- تطبيق دين و عقل و علم در مقابل شعار جدايي دين و علم، اين اصل حقيقت است اما در ادامه آنان ميگويند اگر مسئلهاي از مسائل ديني مخالف عقل كه محدود و ضعيف است و علم كه ناقص و محدود است، باشد، وهم محض است.
3- احكام ديني و بيتالعدل(48) براي رفع اختلافات در احكام دين بايد بيت العدل تشكيل شود تا مردم به آنجا رجوع نمايند به اين ترتيب احكام و قوانين به مقتضيات زمان و مكان، و به صلاحديد رجال بيت العدل، تفاوت و تغيير ميكند.
4- ترك تعصب. (مردم بايد هر نوع تعصب ديني، مذهبي، وطني و سياسي را ترك كنند.)
5- تشكيل محكمه كبري، هزار نفر از منتخبين ملل، اجتماع نمايند، و محكمه كبري را جهت رفع اختلافات و ايجاد اتحاد در رأي و عقيده و مسلك و دنيا و ... ايجاد نمايند.
6- اتحاد و اتفاق عباد و آفاق و به عبارتي صلح عمومي، شايد بتوان اين سه مورد اخير را چنين توجيه كرد كه منظور ميرزا بهاء اين بوده كه اول بايد تعصبات را كنار گذاشت در مرتبه دوم محكمه كبري تشكيل داد، تا در مرتبه سوم اتحاد و اتفاق ميان جميع ملل حاصل شود.
7- دين براي اتحاد است.(49) يعني ريشه و علت غايي نزول دين اتحاد و اتفاق اهل عالم است، در حالي كه خود ميرزا بهاء و ادعاهايش يكي از موجبات اختلاف و تفرقه ميان ملت است.
8- تساوي ميان مردان و زنان.
9- تعليم و تربيت عمومي.(50)
10- لسان عمومي، مردم جهان بايد زبان واحدي براي سخن گفتن و خط واحدي براي نوشتن انتخاب و اختيار كنند تا از اين طريق اتحاد و اتفاق بيشتري ميان آنها ايجاد شود.
11- حل مسائل اقتصادي، بايد قوانين و نظاماتي گذاشته شود تا جميع بشر (غني و فقير) همه به راحتي زندگي كنند و تا اين مسئله محقق نشود سعادت براي عالم بشر ممكن نيست.
12- اساس جميع اديان الهي يكي است. اساس جميع اديان الهي حقيقت است، و اين آداب و رسومی كه پيدا شده، بدعت است واز انبياء نيست، بايد دور ريخته شود. اگر چنين كنيم يقيناً متحد ميشويم.(51)
________________________________
پی نوشت ها:
1. فرمانیان، مهدی، آشنایی با فرق تشیع، ص22.
2. خاوری، عبدالحمید اشراق، همان، ص11.
3. حسینی، سید معصوم، نقد و بررسی بابیت و بهائیت، ص206.
4. اخلاص/ 1-4.
5. بقرة/255.
6. حديد/ 3.
7. فرمانیان، مهدی، آشنایی با فرق تشیع، ص203.
8. احزاب/ 4.
9. کلینی، محمد بن يعقوب، کافی، ج8، ص107.
10. حسینی، سید معصوم، همان، ص148.
11. معارج/ 4.
12. محمدی اشتهاردی، محمد، ارمغان استعار، ص241.
13. حسینی، سید معصوم، همان، ص226.
14. محمدی اشتهاردی، محمد، همان، ص244.
15. خاوری، عبدالحمید اشراق، ص 58 و 59 و 218.
16. دکتر ح-م-ت، محاکمه و بررسی باب و بهاء، فهرست ج 2و3.
17. حسيني، سيد معصوم، همان، ص 229.
18. همان، ص 230.
19. همان صفحه 230.
20. محمدی اشتهاردی، محمد، ارمغان استعار
21. خاوري، عبدالحميد اشراق، همان، ص 38.
22. همان، ص 55.
23. همان.
24. همان، ص205.
25. همان، ص 58.
26. فرمانيان، مهدي، همان، ص 206.
27. خاوري، عبدالمجيد اشراق، همان، ص 223.
28. ح.م.ت، محاكمه و بررسي باب و بهاء، نشر مصطفوي تهران، سال 1346 ش، ج 1، ص 147.
29. همان.
30. شراج الدين، احمد ولي، البهائيه و النظام العالمي الجديد، نشر مطبعة الداودي دمشق، 1994 م، ج 1، ص 488.
31. همان، ص 489.
32. همان، ص 130 الي 148.
33. نجار، عامر، البهائيه و جذور البابيه، نشر مؤسسة الجامعه للدراسات النشر و التوزيع بيروت، چ اول 1999 م، 1419 هـ ، ص 101.
34. همان.
35. البهائيه و النظام العالمي الجديد، ج1، ص 489.
36. همان.
37. محاكمه و بررسي باب و بهاء، ج 2-1، ص 148.
38. البهائيه و النظام العالمي الجديد، ج 1، ص 489.
39. طباطبائي، مصطفي حسيني، ماجراي باب و بهاء، انتشارات روزنه، چاپ دوم، سال 1379 ش، ص 82.
40. محاكمه و بررسي باب و بهاء، ج 1 و 2، ص 148.
41. ماجراي باب و بهاء، ص 120-121.
42. البهائيه و النظام العالمي الجديد، ج 1، ص 489.
43. البهائيه و النظام العالمي الجديد، ج 1، ص
44. همان، ص 64.
45. همان، ص104.
46. همان، ص 115.
47. حسيني، سيد معصوم ، ص 263.
48. اشراقات، بي نام ص 79.
49. همان، ص 80.
50. همان ص 78.
51. حسيني، سيد معصوم، ص 263 تا 271.
...................................................................
منابع و مآخذ:
1- قرآن مجيد
2- خاوري، عبدالحميد اشراق، شرح اقدس، بيجا بي تا.
3- خاوري، عبدالحميد اشراق، قاموس ايقان، موسسه ملي مطبوعات امري.
4- حسيني، سيد معصوم، نقد وبررسي فرقه ضاله بابيت وبهائيت، انتشارات بوستان دانش قم،1387.
5- دكتر حمت ، محاكمه و بررسي در تاريخ و عقايد و احكام باب و بهاء، ج 3 ، مؤسسه انتشارات اسلامي، تهران،1345 هـ ش.
6- فرمانيان مهدي، آشنايي با فرق تشيع، مركز مديريت حوزه علميه قم، انجمن علمي اديان و مذاهب قم، 1378 هـ ش.
7- كليني، محمدبن يعقوب، روضه كافي، دارالتعاريف للمطبوعات ، بيروت، 1411 هـ.
8- محمدي اشتهاردي ، محمد، ارمغان استعمار، انتشارات نسل جوان قم 1397 هـ ق.
9- اشراقات ، بي نا، بي جا، بي تا.
10- ويكي پديا، دانشنامه آزاد اينترنت.
11- http://www.qm313.com
....................................................................
نویسنده: فاطمه عبادی نیک، نشریه الکترونیکی شیعه پژوهی، سال دوم، شماره ششم، بهار 1389.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. سيري در كتاب هاي بهائيان، ج 1، نوشته رضا سلطانزاده.
2. البهائيه و القاديانيه، دكتر محمد حسن الاعظمي.
3. ساخته هاي بهائيت، انود ودود.
|