يادآوري
در مقاله پيشين گفتيم که جنايات وهابيان در منطقه، پس از محمدبن عبدالوهاب با شدت بيشتري ادامه پيدا کرد و افزون بر قبايل نجد، شهرهايي چون کربلا، نجف و طائف بارها مورد هجوم و چپاول آنان قرار گرفت و به خاک و خون کشيده شد و مکه و مدينه نيز به تصرف آنان درآمد و اماکن مقدسه اين دو شهر، به دست آنان تخريب شد. به علاوه، نقش استعمار را در گسترش اين جريان مورد بررسي قرار داديم و گفتيم که دولت استعماري بريتانيا حمايت هاي سياسي و مالي فراواني را به اين جريان اختصاص داد تا عامل تامين کننده منافع غرب در منطقه باشد.
آشنايي با وهابيان معاصر
وهابيان در حال حاضر، دفاع از چهارچوب و شاکله اصلي افکار محمدبن عبدالوهاب را برعهده گرفته اند و همان مسائل مورد اهتمام او مانند انحصار دعا و استعانت و عبادت به خدا و نفي به اصطلاح بدعت ها و زيارت قبور را به صورت کاملا تکراري و کليشه اي در کتاب ها و منابر و ايستگاه هاي رسانه اي بازگو مي کنند. اکنون بيشتر علماي رسمي عربستان سعودي، آن ها که در دارالبحوث و الافتاء گرد آمده اند و کساني چون نور علي الدرب که برنامه هاي مذهبي راديو سعودي را اجرا مي کنند، همين نوع تفکر را دارند. به طور کلي، از ميان وهابيان يک دهه اخير، مي توان از کساني چون عبدالعزيزبن عبدا...بن باز ( 1421 ق)، معروف به بن باز، مفتي سابق و رئيس کل هيئت پژوهش هاي علمي و تبليغ و ارشاد عربستان سعودي نام برد که نقش برجسته اي در تداوم و گسترش جريان وهابيت داشته است. هم چنين، مي توان به کساني چون سليمان تميمي، مقبل وادعي، محمد صالح عثيمين، ابوبکر جابر الجزايري، عبدا...عبدالرحمن بن جبرين، صالح فوزان، ربيع مدخلي و از همه مهمتر ناصرالدين الباني ( 1420 ق) حديث شناس معروف و نماينده وهابيت در سوريه، اشاره کرد. هم چنين، کساني چون محمد جميل زينو، عبدالمحسن عبادي، عوض عبادي يمني، عبدالقادر اهدل داراي منظومه هاي هدايه المريد و توحيد علام الغيوب و عبدالرحمن سعدي صاحب کتاب تفسير تيسير، از مهم ترين وهابيان معاصر هستند.به طور کلي، در حال حاضر، جريان وهابيت بيشترين مبلغ را در سطح جهاني و به ويژه در دانشگاه هاي پرامکانات سعودي و نيز مناطقي چون پاکستان، يمن، سوريه، هند و افغانستان دارد. وهابيان کنوني اغلب وارد مسائل سياسي و اجتماعي و حتي مسائل مستحدث فقهي نمي شوند و در اعتقادات هم به همان گفته هاي محمدبن عبدالوهاب و آثار ابن تيميه، اکتفا مي کنند و در مسائل سياسي و اجتماعي، صاحب مکتب خاصي نيستند. اينان در عربستان سعودي يک طبقه رجال مذهبي مرتبط با حکومت را تشکيل مي دهند و به همکاري با سلطان و مفتي، مانند دوران هاي گذشته تمدن اسلامي، علاقه مند هستند. برخي علماي دون پايه تر آن ها مانند محمد جميل زينو که پيش تر صوفي مسلک بوده است، در نوشته ها تندروي خاصي دارند. مذهب دولت سعودي از آ ن ها نيرو مي گيرد و مفتيان سعودي همواره از ميان آن ها انتخاب مي شوند. خدماتي که از سوي سعودي ها در تاسيس موسسات خيريه و دانشگاه ها به مسلمانان جهان مي شود، بيشتر تحت سرپرستي آن هاست. البته بي شک جريان هاي آگاه تر و داراي وسعت نظر بيشتري، هم در ميان رجال سياسي و هم رجال مذهبي سعودي وجود دارند که به خدمات بي شائبه تر ناشي از ثروت فراوان سعودي، تشويق مي نمايند. يک نمونه از نمود فکري اين گروه در حال حاضر، چاپ مجله «البيان» در لندن است که در ترويج انديشه سلفي و مقابله با ادبيات آزاد و افکار سکولار و فشارهاي وارد بر مسلمانان در مناطق مختلف دنيا و نيز مقابله با افکار نوگراي اسلامي، تلاش مي ورزد. به علاوه، امروز گروه هاي مخفي و غيرمخفي بسياري در کشورهاي اسلامي براساس مباني و ديدگاه هاي وهابي فعاليت مي کنند که در بسياري از موارد، شيوه اي به اصطلاح «جهادي» را براي مبارزه با آنچه که شرک مي نامند، در پيش گرفته اند؛ شيوه اي که در بسياري از کشورهاي اسلامي عامل آشوب و ناامني شناخته مي شود.
مخالفت علماي اسلام با وهابيت
بسيار در خور توجه است که بدانيم همه علماي اسلام، از همه مذاهب اسلامي، در برابر جريان انحرافي وهابيت ايستاده اند. پيشتر گفتيم که نخستين عالم مخالف با محمدبن عبدالوهاب پدر او بود که تا وقتي زنده بود اجازه نداد وي افکار انحرافي خود را آشکار کند. پس از او، فرزند ديگرش سليمان بن عبدالوهاب بود که از علماي برجسته حنبلي به شمار مي رفت و در رد انديشه هاي بي پايه برادر کتاب هايي نوشت. علماي ديگر نيز به پيروي از او عمدتا با نوشتن رديه هايي مستند به منابع معتبر اسلام، کوشيده اند انحرافات محمدبن عبدالوهاب را نشان دهند. علماي مذهب شيعه، علماي مذهب حنفي، علماي مذهب مالکي، علماي مذهب شافعي، علماي مذهب حنبلي که وهابيان خود را به آن منتسب مي کنند، علماي مذهب زيدي و نيز علماي طريقه رفاعيه و نقشبنديه و حتي برخي علماي عمان که پيرو مذهب اباضيه هستند، همگي بر مخالفت با جريان وهابيت اتفاق نظر داشته اند (1). برخي نويسندگان معاصر فهرستي از آثار اينان در اين باره را در کتابي با عنوان معجم ماالفه علماء الامة الاسلامية ضدالوهابية فراهم آورده اند که مشتمل بر 209 اثر است.(2) انتقادات آنان نيز بيش از هر چيز متوجه تحريف مفاهيم بنيادين اسلامي مانند توحيد و شرک و کافر دانستن امت اسلام به خاطر زيارت قبور پيامبر(ص) و صالحان و واسطه قراردادن آن ها براي تقرب به سوي خدا و برآورده شدن حاجات و مباح شمردن جان و مال مسلمانان به خاطر طلب شفاعت از اولياء خدا و تبرک جستن به اماکن مقدس بوده است که جوهره انديشه محمدبن عبدالوهاب محسوب مي شود. افزون بر اين رديه نويسي هاي متقن و متعدد که هم چنان ادامه دارد، علماي حرمين شريفين در برخي موارد حتي به مناظره رودررو با پيروان محمدبن عبدالوهاب پرداختند و هر بار آنان را به سختي منکوب کردند. همچنان که در سال 1165 قمري با سي نفر از برجسته ترين پيروان ابن عبدالوهاب مناظره و فساد عقايدشان را ثابت کردند و در سال 1195 نيز همين کار را تکرار کردند. (3) با اين حال، به نظر مي رسد که اين آثار و اقدامات، نتوانسته آن چنان که بايسته است با جريان وهابيت مقابله کند و اين جريان که ديروز با تکيه بر شمشير آل سعود به پيش مي تاخت، امروز با تکيه بر ثروت آنان، هم چنان به تحميل خود بر منطقه و نفوذ در کشورهاي مختلف ادامه مي دهد.
.......................................
پي نوشت ها :
1 . علي ، عبدا...محمد (معاصر)؛ معجم ماالفه علماء الامة ضد الوهابية، ص 3، بي نا، بي تا.
2 . همان منبع.
3 . امين، محسن، (د 1371 ق)؛ کشف الارتياب في اتباع محمدبن عبدالوهاب، ص 14 و 15، موسسه انصاريان.
..........................................
نویسنده: علي بابايي آريا.
تهیه و تنظیم: حجة الاسلام حاج سيدمحمدباقري پور
منبع: http://hodablog.net