يادآوري
در مقاله پيشين، ديدگاه وهابيان درباره تبرک به آثار پيامبر(ص) و اولياء خدا را مورد نقد و بررسي قرار داديم و گفتيم که روا ندانستن آن، برخلاف کتاب خدا، سنت پيامبر(ص)، احاديث ائمه اهل بيت(ع) و روش سلف صالح است.
4. نامشروع دانستن برگزاري جشن ميلاد پيامبر اکرم(ص) و اهل بيت(ع)
يکي ديگر از ديدگاه هاي عجيب وهابيان که از اوج تحجر و تنگ نظري آنان حکايت دارد، نامشروع دانستن برگزاري جشن ميلاد پيامبر اکرم(ص)، اهل بيت(ع) و به طور کلي، هر فرد ديگر است! به عنوان نمونه، مفتي سابق وهابيان، بن باز (1421ق) درباره اين موضوع رساله اي دارد که به زبان فارسي در رياض منتشر شده و بر اين پايه پيداست که براي زائران ايراني فراهم آمده است! از نگاه بن باز در اين رساله، «جشن گرفتن ميلاد رسول اکرم(ص) و هيچ فرد ديگري جائز نبوده، بلکه ممانعت از آن واجب است؛ زيرا اين بدعت نويي است که در دين اسلام داخل شده است که نه آن حضرت (ص) به آن امر فرموده و نه هم آن را عملي کرده است و نه به جشن گرفتن ميلاد خود و نه هم به جشن گرفتن انبياء ماقبل خويش و يا دختران و همسران و يا کسي از افراد اقارب خود و يا اصحاب خويش دستور داده است. به همين منوال، نه خلفاي راشدين و نه هم فردي از اصحاب رضي ا...عنهم و نه هم تابعين و نه هم هيچ فردي از علماي پيرو شريعت و سنت رسول اکرم(ص) در قرن هاي فاضله، ميلاد آن حضرت را جشن گرفته اند« (1). به نظر اين شخصيت وهابي، «از برگزاري جشن هاي ميلاد و امثال آن اين فهميده مي شود که العياذبالله خداوند سبحانه و تعالي دين خود را بر اين امت کامل نکرده است و رسول اکرم(ص) چيزهايي که مناسب و شايان امتش بوده که به آن عمل کنند به ايشان نرسانده است تا اين که اين متاخران آمدند و بدعت هايي را که خداوند به آن اجازه نداده است در شريعت اسلام به ميان آوردند، به اين گمان که اين بدعت ها ايشان را به خداوند مقرب مي گرداند. اين عمل شان بدون شک خطر بسيار بزرگ و اعتراض بر ا...جل مجده و پيامبر گرامي او مي باشد».(2) متاسفانه چنين تنگ نظري هاي غيرعالمانه در مواضع وهابيان کم نيست. علتش هم آن است که اينان به اشتباه مي پندارند هر چيزي که عينا در زمان پيامبر اکرم(ص) و سلف صالح، متعارف و مورد امر آنان نبوده، حتما غيرمشروع و برخلاف سنت پيامبر اکرم(ص) و سلف صالح است! در حالي که بدون ترديد نه ضرورت و نه امکان داشته است که حکم هر مسئله جزئي به نحو مستقل توسط پيامبر اکرم(ص) و سلف صالح بيان شود. از اين رو، طبيعي است که حکم بسياري از مسائل جزئي و نوظهور با تطبيق بر اصول و قواعد شرعي معلوم مي شود و معلوم است که بزرگداشت پيامبر اکرم(ص) و اولياء خدا در روز ميلاد آنان و اظهار شادماني و شکرگزاري از اين بابت به دور از هرگونه رفتار و گفتار ناروا، هيچ منافاتي با اصول و قواعد شرعي ندارد بلکه کاملا شايسته است. با اين وصف، نبايد تعجب کرد که مفتيان وهابي، تلگراف و تلفن را نيز بدعت مي دانند؛ زيرا که در زمان پيامبر اکرم(ص) و سلف صالح متعارف و مورد امر آنان نبوده! (3) بل عجيب نيست که در قرن بيست و يکم، کرويت زمين را هم انکار مي کنند و هنوز مي پندارند که زمين ثابت است و خورشيد به گرد آن مي گردد!»(4)
5. شرک پنداشتن سوگند به غير خدا
ظاهرا وهابيان هرگونه سوگند خوردن به غير خدا را نيز شرک مي دانند! در اين باره پيش از هر چيز بايد دانست که سوگند خوردن هر چند صادقانه باشد چندان زيبنده انسان مومن و پرهيزگار نيست. هم چنان که اگر غيرصادقانه باشد گناهي است بسيار بزرگ. نيز بايد دانست که سوگند خوردن به نام غير خدا کاري ناشايست و نکوهيده است و اگر کسي اراده سوگند دارد، بهتر است به نام خداوند يکتا سوگند ياد کند؛ زيرا سوگند ياد کردن به يک چيز ممکن است به معناي بسيار بزرگ داشتن آن چيز باشد و چنين معنايي جز شايسته پروردگار بزرگ نيست. در اين باره، احاديثي از رسول خدا(ص) و ائمه اهل بيت(ع) نيز رسيده است که مي توان به برخي از آن ها اشاره کرد. به عنوان نمونه، در منابع روايي شيعه از رسول خدا (ص)، روايت شده است که فرمود: «جز به خداوند سوگند ياد نکنيد و هر کس به خداوند سوگند ياد مي کند، بايد راست گويد و هر کس براي او به خداوند سوگند ياد مي شود، بايد راضي گردد و هر کس راضي نگردد از خداوند بيگانه است»(5). در منابع روايي اهل سنت نيز وارد شده است که آن حضرت با سوگند خوردن به غير خدا برخورد مي فرمود (6). با اين حال، به نظر مي رسد که وهابيان در رابطه با اين مسئله از حد منطق و اعتدال خارج شده اند و مانند هميشه، به افراط و زياده گويي دچار آمده اند؛ زيرا سوگند ياد کردن هرگاه به چيزي غير خدا باشد به معناي خدا پنداشتن آن نيست و هرگز نمي توان از آن با عنوان شرک ياد کرد. وانگهي به نظر مي رسد منظور از آن منحصرا سوگندي است که شکستنش موجب کفاره مي شود؛ وگرنه سوگندي که بدون اراده جدي بر زبان جاري مي شود و براي آن شکستن يا کفاره اي وجود ندارد، رواست که به غير خدا ياد شود؛ چرا که سوگند به غير خدا توسط خود خداوند، پيامبر(ص)، صحابه و اهل بيت آن حضرت(ع) واقع شده است. در حالي که اگر سوگند خوردن به يک چيز ضرورتا به معناي شريک قرار دادن آن براي خداوند بود، خداوند يکتا خود به غير خويش سوگند ياد نمي کرد، حال آن که قرآن کريم پر از سوگندهاي الهي به پديده هاي هستي است. همچنان که ر سول خدا(ص) براي کسي به جان پدرش سوگند ياد کرده و امير مؤمنان علي (ع) به جان خويش و برخي ديگر از ائمه اهل بيت(ع) به خانه خدا سوگند خورده اند و از ميان صحابه، کساني چون ابوبکر، عمربن خطاب، عايشه، ابن عباس، اسماء بنت عميس و بسياري ديگر به جان خويش يا جان ديگران سوگند ياد کرده اند (7). در احاديثي نيز سوگند ياد کردن به غير خدا صريحا يا ظاهرا روا شمرده شده است (8) و اين ها همه دليل بر آن است که چنين سوگندي به هيچ روي شرک نيست. بنابراين، بهتر است وهابيان دست از افراط گرايي بردارند و به آ غوش اسلام اصيل که دين مهرورزي و اعتدال است، بازگردند.
......................................................
پي نوشت ها :
1 . بن باز، عبدالعزيز (1421 ق)؛ وجوب لزوم السنة والحذر من البدعة (النص باللغة الفارسية)، ص 7 و 8 ، وزارة الشوون الاسلامية و الاوقاف و الدعوة و الارشاد، 1419 ق.
2 . همان منبع، ص 17 و 18 .
3 . امين، محسن ( 1371 ق)؛ کشف الارتياب في اتباع محمدبن عبدالوهاب، ص 83. موسسه انصاريان.
4 . به عنوان نمونه، بنگريد به: بن باز، الادلة النقلية و الحسية علي جريان الشمس و سکون الارض.
5 . کليني، محمدبن يعقوب ( 329 ق)؛ الکافي، ج7، ص 438، دارالکتب الاسلامية. 1388 ق.
6 . ابن حنبل، احمد (241 ق)؛ السمند، ج2، ص67، دار صادر.
7 . براي آشنايي با منابعي که اين سوگندها را ذکر کرده اند، بنگريد به : بابايي آريا، علي؛ نقد گفتمان وهابيت، ص 44 و 45، نشر فقاهت، 1386 .
8 . حر عاملي، محمدبن حسن (1104 ق)؛ وسائل الشيعة، ج 23، ص 261، موسسة آل البيت(ع)، 1414 ق.
......................................................
نویسنده: علي بابايي آريا.
تهیه و تنظیم: حجة الاسلام حاج سيدمحمدباقري پور
منبع: http://hodablog.net