يادآوري:
در مقاله پيشين، ديدگاه وهابيان درباره نامشروع دانستن برگزاري جشن ميلاد پيامبر اکرم(ص) و اهل بيت(ع) و شرک پنداشتن سوگند به غير خدا را مورد نقد و بررسي قرار داديم.
6. بهتان تحريف قرآن
مذهب شيعه از ديرباز تاکنون همواره آماج تهمت هاي ناروا و نسبت هاي بي پايه سلفيان بوده و امروز نيز زير حملات بي رحمانه وهابيان است. گناه اين مذهب چيزي جز پيروي از سفارش هاي مکرر پيامبر اکرم(ص) درباره اهل بيتش (ع) و عمل به وصاياي آن حضرت درباره علي(ع) و پاي بندي به پيمان غديرخم نبوده است و گرنه جاي انکار نيست خدماتي که اين مذهب در طول تاريخ خود به امت اسلامي رسانده، هيچ مذهب ديگري نرسانده است. چنان که به اعتراف برخي از اهل سنت، بيشتر علوم اسلامي از قرائت و تفسير و فقه و صرف و نحو و طب و عرفان و کلام و فلسفه، توسط دانشمندان شيعي و تربيت يافتگان مکتب اهل بيت(ع) بنيان نهاده شده است.از اين رو، مظلوميت شيعه را بايد از عجيب ترين، تلخ ترين و تأمل برانگيزترين واقعيت هاي تاريخ اسلامي دانست. تهمت هاي ناروا و نسبت هاي بي پايه اي که توسط وهابيان به شيعه وارد شده بيش از آن است که در اين مختصر احصا توان کرد. سيدمحمدرضا رضوي در کتابي با عنوان کذبوا علي الشيعه (بر شيعه دروغ بسته اند) فهرست بلندي از اين تهمت هاي ناروا و نسبت هاي بي پايه ارائه داده، که بسيار تاسف برانگيز است. اما از ميان همه آن ها يک تهمت ناروا و نسبت بي پايه، اهميت بيشتري دارد و آن همانا تحريف قرآن است. اصطلاح تحريف قرآن در معناي تغيير الفاظ يا معاني آن به گونه کاستن يا افزودن به کار رفته است، هر چند در نظر دانشمندان مسلمان بيشتر به کاستن انصراف دارد. وهابيان ادعا مي کنند که شيعه قرآن موجود را تحريف شده مي داند و باور دارد که در الفاظ و عبارات آن کاستي راه يافته است! در حالي که چنين ادعايي بي هيچ ترديد کذب محض است. شيعه به اصالت قرآن و پاکي آن از هر گونه تحريف و تغيير اعتقاد راسخ دارد و همواره در علوم مربوط به آن مانند قرائت و تفسير پيشتاز بوده است. البته بايد اذعان کرد که اعتقاد به تحريف قرآن به معناي دگرگوني و کاستي آن تحت تاثير پاره اي پيش ذهنيت ها و بدبيني هاي غيرعالمانه براي عده بسيار ناچيزي از اخباري هاي شيعه وجود داشته است، اما چنين اعتقاد نادرستي جدا بي اهميت بوده و مورد مخالفت شديد و بنيادين همه علما و محققان شيعه قرار گرفته است. با اين همه در لابه لاي منابع روايي شيعه رواياتي به چشم مي خورد که با انديشه تحريف قرآن سازگار به نظر مي رسد و متاسفانه توسط وهابيان و حتي برخي از اهل سنت بزرگنمايي شده است. در اين جا براي روشن ساختن موضوع بايد اين روايات را بررسي کنيم.
بررسي احاديث تحريف قرآن در منابع روايي شيعه:
مرحوم کليني در کتاب شريف کافي احاديثي را گرد آ ورده است که ظاهرا بر وقوع کاستي در الفاظ قرآن کريم دلالت دارند. گردآوري اين احاديث توسط وي، وهابيان و برخي از اهل سنت را واداشته است تا نام مرحوم کليني را در فهرست نام شيعياني قرار دهند که بنا بر پندار آن ها، به تحريف قرآن باور داشته اند. در حالي که روشن است آوردن يک روايت در کتابي که به منظور گردآوري احاديث شيعه پيش نهاده شده است، دلالت صريحي بر ديدگاه گردآورنده آن ندارد و براي نسبت دادن چنين ديدگاه نادرستي به وي نياز به دلايل بيشتري احساس مي شود. به ويژه با توجه به آن که بيشتر اين احاديث در ادعاي تحريف قرآن صراحتي ندارد و به راحتي قابل تفسير و توجيه هستند. بسياري از اين احاديث عبارت ديگري را که به تفسير يا تأويل قرآن مي ماند در خلال برخي آيات ذکر و ادعا مي کنند که آيات مذکور «چنين نازل شده اند». به عنوان نمونه، از امام صادق(ع) روايت شده است که فرمود: « و من يطع الله و رسوله (في ولاية علي و ولاية الائمة من بعده) فقد فاز فوزا عظيما» هکذا نزلت (1)؛ يعني: « هر که از خدا و پيامبرش ( در رابطه با ولايت علي و ولايت ائمه بعدي) پيروي نمايد به رستگاري بزرگي دست يافته است» اين گونه نازل شده است. قطع نظر از ضعف روايي اين حديث بايد گفت که منظور از عبارت مياني به روشني تأويل آيه و ذکر مصداق برجسته اطاعت از پيامبر(ص) بوده که به گونه غيرقرآني بر پيامبر اکرم(ص) نازل شده است. بيشتر احاديثي که به عنوان احاديث تحريف مطرح شده اند از قبيل همين حديث هستند و به سختي مي توان آن ها را صريح در ادعاي تحريف دانست. مانند حديثي که شيخ صدوق در فضائل الشيعه ازميسر نامي روايت کرده است که گفت: شنيدم امام رضا(ع) مي فرمايد: «از شما شيعيان دو تن در آتش ديده نخواهيد شد نه به خدا بلکه يک تن!» ميسر مي گويد: عرض کردم اين در کجاي کتاب خداست؟! آن حضرت سکوت کرد و پاسخي نداد، تا آن که روزي در طواف به همراه آن بزرگوار بودم، فرمود: «اي ميسر! به من براي پاسخ به آن پرسشت اذن داده شد». عرض کردم: آن چه فرموديد در کجاي کتاب خداست؟! فرمود: در سوره الرحمن، آن جا که مي فرمايد: «فيومئذ لا يسئل عن ذنبه (منکم) انس و لا جان» يعني: « در آن روز هيچ انسان و پري ( از ميان شما) درباره گناه خود بازخواست نخواهد شد»! ميسر مي گويد: عرض کردم واژه «منکم» در اين آيه نيست! فرمود: نخستين کسي که آن را تغيير داد فلان خليفه بود؛ زيرا آن را به زيان خود و پيروانش مي يافت! اگر واژه «منکم» در آيه نباشد عقاب خدا از آفريدگانش ساقط مي شود، اگر در آن روز هيچ انسان و پري از گناهش بازخواست نشود پس خدا چه کسي را عقوبت خواهد کرد؟!(2)
نخست بايد دانست که سند اين روايت جدا ضعيف است، زيرا ميسر نامي که راوي اين حديث از امام رضا(ع) است و حنظله نامي که از وي روايت کرده است هر دو مجهول و ناشناخته اند و نمي توان به روايت آنان اعتماد کرد. سپس بايد دانست که متن اين روايت و استدلالي که در ذيل آن شده تأمل برانگيز و فاسد است، زيرا اولا در ميان شيعيان نيز مانند ساير مسلمانان افراد گناهکاري وجود دارند که بنابر صريح آيات قرآن و احاديث فراوان به خاطر گناهکاري خود مورد عقوبت الهي قرار خواهند گرفت. ثانيا امکان دارد منظور آيه از اين که « در آن روز هيچ انسان و پري درباره گناه خود بازخواست نمي شود» علم بي پايان خداوند به گناهان بندگان و بي نيازي او از پرسش و بازخواست باشد. به اين معنا که در آن روز خداوند نيازي به پرسش و بازخواست از بندگان خويش ندارد و اگر هم اين کار را انجام بدهد، به دليل آگاهي و نياز خود بندگان است. قدر مسلم آن است که چنين روايات معدودي در منابع روايي شيعه از نظر متن و سند سست و غيرقابل اعتماد و احتمالا ساخته دست برخي جاعلان و دروغ پردازان است. وانگهي نظير چنين رواياتي در منابع روايي اهل سنت نيز وجود دارد که در مقاله بعدي درباره آن ها سخن خواهيم گفت.
................................................
پي نوشت ها :
1 - کليني، محمد بن يعقوب (د. 329ق)، الکافي، ج1، ص414، دارالکتب الاسلامية، 1388ق.
2 - ابن بابويه، فضائل الشيعة، ص40، کانون انتشارات عابدي.
.................................................
نویسنده: علي بابايي آريا.
تهیه و تنظیم: حجة الاسلام حاج سيدمحمدباقري پور
منبع: http://hodablog.net