مقدمه
گسترش جريان هاي انحرافي ديني در سال هاي اخير در كشور، از دامنه نفوذ و اقتدار مذهب رسمي كشور كاسته و باعث شيوع نوعي تفكر صوفي گرايانه و خرافي مسلكانه در زندگي خانواده هاي ايراني شده است. اگرچه فرقه هاي عرفاني و صوفيانه در تاريخ اسلام و كشور ايران سابقه تاريخي داشته و منشاء آن به قرن هاي آغازين ظهور اسلام باز مي گردد، اما امواج جديد اين جريان ها ريشه در جريانات غربي به خصوص الهيات ليبرال - پروتستان دارد كه مي كوشد با تلفيق و گرته برداري از اديان مختلف، مجموعه اي التقاطي به وجود آورده و در جوامع مختلف به تبليغ بپردازد كه در درجه اول از اعتبار دين رسمي- به خصوص دين مبتني بر فقه- بكاهد و سپس با ترويج عقايد صوفي گرايانه در جامعه، زمينه هاي رشد و گسترش خرافه گري را فراهم آورد.
از طرف ديگر؛ گسترش فرقه هاي انحرافي يكي از ابزارهاي مهم تهاجم فرهنگي و جنگ نرم است. با استفاده از اين اهرم در جريان تهاجم فرهنگي بدون آنكه چهره واقعي و نيت سوء مهاجم معلوم باشد، ارزش ها و هنجارهاي بنيادي جامعه مورد هجوم قرار گرفته و زمينه هاي پذيرش افكار انحرافي فراهم مي شود. از همين روي در اغلب كشورهاي اروپايي و آمريكا، براي توصيف اين پديده از اصطلاح غير ارزشي و بي طرفانهي «جنبشهاي جديد ديني»(1) استفاده ميكنند. علاوه بر عنوان بي طرفانه جنبش جديد كه تسهيل كننده پذيرش آن از سوي مخاطبان است، اين استدلال مطرح ميشود كه از آنجا كه اين جنبش ها به اهداف غايي اديان الهي، همچون رسيدن به آرامش و رستگاري، ميپردازند و وعدهي رسيدن به آنها را به افراد ميدهند، ميتوان آنها را به «ديني بودن» متصف نمود. با وجود اينكه جريان هاي جدید ديني و عرفانی جديد، تنها كمتر از دو درصد جمعيت را در اكثر كشورهاي جهان- البته به استثناي برخي كشورهاي آفريقايي و ژاپن- نمايندگي ميكنند؛ برخي از اندیشمندان این حوزه پیش بینی كرده اند كه هرچند اين جريانها از نظر آماري قادر نخواهند بود با اديان بزرگ هماوردي كنند، اما انتظار ميرود در دهههاي آينده - چه به شكل سازمان يافته و چه سازمان نيافته - در تمام كشورها قوي ظاهر شوند.(2) اين امر نشان دهنده اهمیت روز افزون و ضرورت توجه جدی به این جریانها در آینده است.
در جامعه ايران، پيدايش و رشد اين جريان ها را مي توان به دو دوره تقسيم كرد:
1. دوره نهفتگي(3) يا تكويني(4)
2. دوره شكوفايي.
دهه هفتاد دوره نهفتگي و دهه هشتاد دوران سر برآوردن اغلب اين جريانها و هجوم آثار ترجمه شده آنها در ايران است. البته، نحوه حضور اين جريانها در ايران به ترجمه آثار آنها خلاصه نمي شود، بلكه انجمن ها و گروه هاي مختلفي تحت تاثير افكار اين جريان ها شكل گرفته و به صورت آشكار و پنهان به ترويج اين گروه ها و افكار و آثارشان پرداخته اند و توانسته اند جمعي از نسل جوان را به خود جذب كنند.
طبقه بندي جريان هاي انحرافي جديد ديني و عرفاني در ايران:(5)
جريان هاي انحرافي ديني و عرفاني انواع مختلفي دارند و مي توان آنها را درگروه بندي هاي متفاوتي تقسيم بندي كرد. با توجه به نوع نگرش آنها به دنيا، مهمترين جريان هاي انحرافي را مي توان در قالب مقولات زير طبقه بندي كرد:
الف) جريان هاي انحرافي دنيا گرا
ويژگي بارز اين جريان ها تفاوت آنها با اديان سنتي است اين جريانها فاقد بسياري از خصوصيات دين سنتي هستند. محل عبادتي چون كليسا و... ندارند و فاقد شعائر و آداب و مناسك عبادي هستند. از نظر آنها انسانها نيروهاي بالقوه متعددي در خود دارند وتا كنون، تنها عده كمي آموخته اند كه از آن نيروها به طور موثر بهره برداري كنند.(6) آنها مدعي اند كه راه هايي براي توانمند كردن مردم در شكوفايي استعداد معنوي، رواني و ذهني خويش بدون دوري گزيدن از دنيا در اختيار دارند. اين راهها در اختيار همه قرار دارند، البته به شرط آنكه تكنيك ها يا اصولي را كه در اين جنبش ها تعليم داده مي شود بياموزند.(7) در مجموع، اين جريانها، بنابر ادعايشان، امكان دسترسي به قدرتها و توانايي هاي فرا طبيعي، جادويي و معنوي ايجاد مي كنند. برخي از مهمترين جريان هاي انحرافي فعال در ايران كه در اين نوع جاي مي گيرند عبارتند از:(8)
- مراقبه متعالي يا مديتيشن(TM)
- فالون دافا
- شيطان پرستي
- انديشه هاي پائولو كوئيلو
- گروه ريكي(الهام گرفته از ژاپن)
- كيش حلقه كيهاني
- گروه هاي يوگا و ذن( الهام گرفته از هند، چين و ژاپن)
- گروه خوزه سيلوا
- هاله بيني
- فنگ شويي
- نور درماني
- رويا بيني
- انرژي درماني
- هيپنوتيزم و خود هيپنوتيزم
- تله پاتي
- كارما
ب) جريان هاي انحرافي سازگار با دنيا
اين جريانها ميان زندگي معنوي و زندگي دنيوي تمايز گذاشته و فقط به زندگي دروني، شخصي و فردي مي پردازند. آنها مدعي اند زندگي دنيوي افراد در اختيار و به دلخواه خود آنهاست. به تعبير ديگر اين جريان ها به زندگي و حيات دنيوي افراد، نه نفيا و نه اثباتا نمي پردازند و تلاش خود را بر درون افراد متمركز مي سازند.(9) برخي از مهمترين جريان هاي انحرافي فعال در ايران كه در اين نوع جاي مي گيرند عبارتند از:
- گروه ايليا رام الله
- كيش راجنيش اشو
- كيش ساتيا ساي بابا
- گروه وين داير و آثارشان
- جمعيت ره جويان كمال( گروه آقاي مهدي محمدي)
- مؤسسه ذهن برتر و فعاليت هاي آقاي محمد سيدا
- مؤسسه راه موفقيت آقاي مرتضي احمد منش
- فعاليت هاي آقاي آزمنديان
- گروه آقاي مسيحا برزگر
ج) جريان هاي انحرافي دنيا گريز
اين گروه ها تلاش مي كنند مفهوم روشني از خدا ارائه دهند و به دسته اي از دستورات اخلاقي معتقدند.(10) نكته جالب توجه اينكه اين دسته از جريان ها، بر خلاف دو نوع قبلي، غايتي قدسي و غير اومانيستي دارند، اما سكولار بودن وجه تشابه اين نوع با انواع قبلي ست. برخي از مهمترين جريان هاي انحرافي فعال در ايران كه در اين نوع جاي مي گيرند عبارتند از:
- كيش اكنكار
- پيروان پاراماهانسا يوگاناندا(SFR)
- پيروان كارلوس كاستاندا
- انديشه هاي معرفي شده در آثار سوامي موكتاناندا
- انديشه هاي معرفي شده در آثار وسواني دونالد والش
- گروه دكتر بهرام الهي
ويژگي هاي مشترك جريان هاي انحرافي جديد ديني و عرفاني
با تقسيم بندي جريان هاي انحرافي به انواع سه گانه و ذكر مشخصات هر نوع، به يك شناخت نسبي از آنها- خصوصا در ايران- دست يافتيم، اما اين گروه ها عليرغم تفاوت در نوع نگرش به مسائل و تفاوت هاي ظاهري كه با يكديگر دارند، داراي نقاط اشتراك فراواني نيز هستند. اين ويژگي ها، هم شامل خصلت هاي ذاتي اين گروه ها و هم در بر گيرنده شيوه هاي تبليغي و اهداف اين آنهاست. در ذيل، مهمترين خصلت هاي مشترك ميان اين گروه ها آورده شده است:
حاكميت تفكر التقاطي
تكثر، تنوع و التقاط گرايي شديد، خصوصيت ويژه اي است كه در جريان هاي انحرافي جديد وجود دارد. اين جريانها، عقايد و اعمال ديني اديان مختلف را با هم تركيب(هیبریدیزاسیون) مي كنند و ميان ايمان هاي مختلف و حتي ميان ايمان و سكولاريته، سازگاري ايجاد مي كنند. اين تنوع و گوناگوني شديد، آنها در طيف وسيعي از گروه ها با ساز و كارها و نگرش هاي مختلف قرار ميدهد. برخي از آنها زنان و حقوق خانواده را فرودست تلقي مي كنند، در حاليكه برخي ديگر مدعي حمايت از حقوق زنان هستند و خانواده گرا مي باشند. برخي بر اعمال معنوي تاكيد مي ورزند و برخي ديگر هرگونه نياز بدانها را نفي مي كنند. برخي گروه ها در طبقه متوسط قرار دارند و در حال ترقي هستند و برخي ديگر هر گونه اكتساب مادي را رد مي كنند.(11)
از طرف ديگر؛ اين جريان هاي انحرافي، توسط اديان و آئين هاي مختلفي از سراسر دنيا تغذيه فكري مي شوند، كه اين امر به واسطه پديده جهاني شدن و گسترش ارتباطات و تعاملات گسترده و امكاناتي همچون اينترنت و ماهواره تسهيل و تشديد شده است. بعنوان مثال افكار «دالايي لاما» از يك سو ريشه در آئين هاي عرفاني هندو و عناصر اصلي آن، از قبيل تناسخ، كارما و قانون رنج دارد و از سوي ديگر از عرفان مسيحي و هم چنين اصول و قواعد روانشناسي بهره مي برد. مباني مكتب عرفاني اوشو نيز از طرفي از سه آئين تنتره، يوگا و بودا شكل گرفته و از اصولي همچون تناسخ، روح، وحدت كيهاني و نيروانه تشكيل شده است. البته اوشو از عرفان اسلامي هم تاثير پذيرفته و از طرف ديگر، همچون دالايي لاما و اغلب آيين هاي عرفاني جديد از اصول و تكنيك هاي روانشناسي نيز بهره برده است.(12)
جنبش يا فرقه رام الله نيز -همانگونه كه از نام آن پيداست- تركيبي از آئين هاي هندي و اسلامي است. رهبر اين فرقه در ايران(ايليا رام الله) متاثر از شيخ كبير(1518م-1440م) است. شيخ كبير شاعر و شغلش بافندگي بود. پدرش مسلمان و مادرش تابع «مذهب ويشنو»(13) بود. وي از يك سو معتقد به تناسخ و چرخش گوناگون ارواح بود و از سوي ديگر به خداي واحد كه ارمغان آئين اسلام است اعتقاد داشت. او سعي كرد آئيني مركب از افكار عالي اسلامي و آئين هاي هندي - به ويژه ويشنو و سيك - مطرح كند؛ از اينرو تركيبي ميان خداي اسلام و خداي ويشنو فراهم آورد. خداي اسلام «الله» و خداي ويشنو «رام » است و از اينجا فرقه اي بنام «رام الله» پديد آمد. پيام اين نامگذاري اين بود كه «رام» همان «الله» است و «الله» همان «رام». همانگونه كه پيداست، هدف از اين نوع نامگذاري و پيام حاصل از آن چيزي جز پلوراليسم ديني و جذب افراد و پيروان بيشتر نيست. به نظر مي رسد يكي از اهداف اين جريانها در ايران نيز ترويج همين تفكر باشد. نشان رسمي اين جنبش(رام الله) در ايران كه روي جلد كتاب آنها نيز مشاهده مي شود، پنج علامت (علائمي همچون صليب ، شير و خورشيد، ستاره و هلال) است كه دور آنها كلمه «لا اله الا الله» قرار داده شده و شكل واحدي را ساخته است.
هم چنين مي توان به آثار كوئيلو اشاره كرد كه آميزه اي از اديان سنتي(يهود، مسيحيت و اسلام) و اديان شرقي و سنت هاي معنوي (بوديسم، عرفانهاي سرخ پوستي، سنت ماه و سنت خورشيد) را با نمادهايي از مناطق مختلف جهان گرد آورده و با ايجاد نوعي همدلي و همانند سازي در ميان مردم جهان نفوذ پيدا كرده است. از آسيا،(14) اروپا،(15) آمريكا(16) و آفريقا(17) به عنوان نقاطي كه رويدادهاي مهم رمان هايش در آنجا پيش آمده است استفاده كرده و بدين ترتيب به مخاطب هاي مختلف نزديك شده است.(18)
هم چنين مي توان از پذيرش عضويت چندگانه در اين جريانها نام برد. در این نحوه جدید دینداری که در اغلب این جریانها به چشم می خورد، می توان در زمان واحد، عضو چند جریان جدید دینی یا عرفانی بود، که این امر به معنای ظهور درک جدیدی از معنای «تغییر دین»(19) است. در گذشته ( در اغلب اديان سنتي)، تغيير دين با تعابيري نظير كفر و الحاد و ضلالت نكوهش مي شد و فرد مرتد، مستحق شديدترين مجازات ها و طرد اجتماعي بود. اما در فضاي اين اديان و جريان هاي انحرافي جديد، اصولا به تغيير دين، بعنوان يك حق بشري سكولار نگريسته مي شود كه هيچ طرد يا واكنشي را در پي ندارد. به تعبير ديگر، تغيير دين، امري خطير و سرنوشت ساز نيست كه گمراهي و ضلالت تلقي شود. هر انساني براي يافتن سعادت و احساس متعالي كه بخشي از زندگي مادي و يكي از آرمان هاي او در طول حيات است، مي تواند راه هاي مختلف را كه جريان هاي انحرافي جديد ديني ارائه مي دهند برگزيند و پس از مدتي احيانا آنرا تغيير دهد.(20)
در پايان نيز مي توان به گوناگوني اين جريانها از لحاظ اعضا( افرادي با فرهنگ هاي مختلف و از مناطق مختلف جهان) و سن آنها، نوع زندگي آنها(رياضت گونه، مجلل ويا حتي غرق در فساد جنسي)، محل زندگي آنان( شهر و روستا يا زندگي سنتي و مدرن)، باورها و اعتقادات (تركيب باورهاي شرقي مثل تناسخ با باورهاي غربي مثل اصول روانشناسي) و مناسك و شعائر(از آواز خواني و نماز و ذكر الله اكبر تا مديتيشن و رقص و سماع و مواد توهم زا و حتي قرباني كردن افراد) اشاره كرد؛ كه اين امر، خود گواهي بر تنوع طلبي و التقاط گرايي شديدي است كه در ميان آنها موج مي زند.
.........................................................
پی نوشت ها:
[1] New Religious Movements
[2] آینده دین و فرقه های نوظهور دینی، ماسیمو اینتروگن، ترجمه رستم نوچه فلاح،کنفرانس آینده دین، سوئد 2001www.cesnur.org/2001/mi-june03-htm
[3] Dormant
[4] Formative
[5] براي انجام اين طبقه بندي از پژوهش بهزاد حميديه( جنبشهاي نوپديد ديني: با عطف نظر به ايران) با اندكي تغيير، پيروي شده است. حميديه با مطالعه و مشاهده دقيق اين جنبش ها در ايران و بر اساس خصايص مشترك، آنها را در دسته بندي «روي واليس» جاي داده است.
[6] روي واليس، به نقل از حمیدیه، 1387 ص44
[7] همان، 51
[8] لازم به ذكر است كه انواعي كه ذيل هر نوع آورده مي شود، مصاديقي ايده آل نيستند كه بطور كامل و تيپيكال واجد خصوصيات نوع خود و فاقد هر گونه خصوصيات ديگر باشند. معيار براي گنجاندن مصاديق، غالب بودن خصوصيات يك تيپ است. هم چنين بايد گفت كه تمام موارد نام برده ذيل هر دسته، لزوما نهادينه نشده اند و يا حتي هنوز داراي ساز و كار معين و ساختار مشخصي نيستند و در مرحله نهفتگي يا آموزش بسر مي برند. موسسات و گروهها و يا حتي كتاي هايي كه يك نوع تفكر خاص را ترويج مي كنند نيز در ذيل دسته بندي هاي مربوط قرار گرفته اند
[9] همان،ص55
[10] همان، ص63
[11] جامعه شناسي دين، ملکوم هميلتون، ترجمه ي محسن ثلاثي، انتشارات تبيان، 1379
[12] براي مطالعه بيشتر ن.ك آفتاب و سايه ها، نگاهی به جرین های نوظهورمعنویت گرا، محمد تقي فعالي، قم: انتشارات نجم الهدی 1386
[13] - Vishnu يكي از شش مكتب بزرگ هندوها
[14] - مناطقي از استپ در شمال آسيا در اوج داستان زهير به مياتن آمده و او همسر گمشده اش را در آنجا پيدا مي كند.
[15] كوه هاي پيرنه در فرانسه و مناطق ديگري در اروپا در رمان هاي خاطرات يك مغ، كنار رود پيدار نشستم و گريستم، و كوه پنجم آمده است.
[16] رمان والكري ها، ماجراي سفر در بيابانهاي آمريكا و يافتن گروهي از ساحران بنام والكري ها ست.
[17] داستان كيمياگر، حكايت سفر جواني اروپايي(اسپانيايي) به اهرام مصر براي يافتن گنج است.
[18] جريان شناسي انتقادي عرفانهاي نوظهور، حميد رضا مظاهري سيف، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی،1387
[19] Conversion
[20] جنبش های جدید دینی، بهزاد حمیدیه، ص 30
.....................................................................
نویسنده: دکتر پریش کوششی، دکترای فلسفه و استادیار دانشگاه آزاد اسلامی، محقق و مترجم آثار دینی و فلسفی.
منبع: http://www.mehrnews.com
|