انگلیس و آمریکا در رأس حامیان وهابیت
افرادی که قصد ایجاد شک و تردید در اعتقادات تشیع را داشته باشند و اهل سنت را علیه شیعیان تحریک نموده و به سمت وهابیت جذب نمایند و به نوعی از عقائد و مبانی وهابیت دفاع نمایند، از پشتیبانان و حامیان تفکر سلفی گری و وهابیت هستند. انگلیس و آمریکا؛ در رأس حامیان وهابیت قرار دارند. در اصل، انگیزه بریتانیای کبیر برای کسب نفوذ در خاورمیانه از این دیدشان نشأت میگرفت که عربستان و خلیجفارس «کانالی است که از طریق آن هند به سوئز وصل میشود، یعنی دو پشتیبان امپراتوری اش.» منابع عظیم نفتی در دهه 1930 کشف شدند.
بریتانیای کبیر اولین کشوری بود که عربستان سعودی جدید را به عنوان کشوری مستقل به رسمیت شناخت، کشوری که مرزهای کنونیاش را در 1932 تعیین کرد. پیمان دوستی و درک متقابل بین حکومت پادشاهی بریتانیا و سلطان عربستان پیش از آن در سال 1927 امضا شده بود. الحاق اماکن مقدس مکه و مدینه به این حکومت پادشاهی که در سال 1924 از طریق فتح نظامی آنها انجام شد، قطعاً به تثبیت هرچه بیشتر حکومت مستبد «آل سعود» در جهان اسلام کمک کرد.
اتحاد بین آمریکا و رژیم پادشاهی عربستان سعودی به گسترش ایدئولوژی اسلام بنیادگرای سلفی در تمام جهان کمک میکند. اکثر این قربانیان شهروند کشورهای غربی نیستند بلکه افرادی از کشورهایی هستند که از نظر نخبگان آمریکا تهدیدی برای منافع اقتصادی و ژئوپلتیک آنها محسوب میشوند. بسیاری از قربانیان افراطیها (بیشتر به آنها وهابیون یا سلفیها گفته میشود) در واقع مسلمان (اغلب با پیشینهای از گرایش سیاسی چپگرای سکولار یا ملیگرایی)، سنیهای متعادل یا شیعیان مسلمان هستند. وبگاه «گلوبال ریسرچ» در مقالهای به قلم «بنیامین شت» مینویسد: همکاری آمریکا و بریتانیا در گسترش وهابیت در عربستان نقش مهمی را ایفا کرده است. بریتانیا و آمریکا ابتدا برای استفاده از نفت عربستان و سوء استفاده از آن در مقابل دشمنانشان به این کشور نزدیک شدند و بعد براساس منافع مشترک دیگری چون مبارزه با کمونیسم.
منافع آمریکا در عربستان سعودی با رشد بالایی در همان دوران روبرو شد و معاهدهای با شرکت ملی نفت استاندارد عربستان کالیفرنیا در 1932 بسته شد. این اولین توافقنامهای بود که برای همکاری با شرکت نفتی غربی بسته میشد. در سالها و دهههای پس از آن، درآمد رو به افزایش صنعت نفت عربستان را قادر به تأسیس نهادهای مذهبی در سراسر جهان و تبلیغ برداشتی افراطی از اسلام کرد. سیل دلارهای نفتی برای برگزیدگان سعودی اهمیت ویژهای داشت؛ زیرا آنها شیوه زندگی تجملاتی را برگزیده بودند و هم زمان پیمانشان را با بنیان وهابیت حفظ کرده بودند. آنها همچنین روابطشان به مقامات آمریکا را که هم به نفت سعودی و هم به اسلام تندرو روی خوش نشان میدادند، حفظ کردند، البته در صورتی از این دو حمایت میکردند که در مقابل کسانی بایستد که مخالف پیشرفت برنامه ژئوپولتیکی آمریکا بودند. بنابراین تشکیلات و مؤسسات وهابیون که از سال 1950 میلادی پایه ریزی شد، امریکا بعد از انگلیس، حامی پیروان این فرقه ضاله بود.
بین سالهای 1975 و 1987، عربستان سعودی اقرار کرد که 48 میلیارد به طور کلی، یا 4 میلیارد دلار در سال از «کمکهای توسعه خارجی» خرج کرده است، رقمی که تا پایان سال 2002 رشدی معادل 70 میلیارد دلار داشت (281 میلیارد ریال سعودی). گزارش شده است که این ارقام برای کمک به عربستان سعودی بوده است و تقریباً به طور قطعی شامل کمکهای خصوصی نمیشود که صندوقهای خیرخواهانه تحت کنترل دولت توزیع میکردند. چنین ارقام حیرتآوری به روشنی با 5 میلیون دلاری که در حسابهای بانکی تروریستها است که عربستان ادعا میکند که از زمان حادثه یازده سپتامبر بلوکه کرده در تضاد است.
حامیان سلفي ها و وهابيت در كشورهاي آسياي مركزي
عوامل و حامیان گوناگون داخلي، منطقهاي و بينالمللي حمايت از این جريانها به شرح زیر می باشد:
1- داخلي:
الف. نقش روحانيت و جريانهاي ديني
ب. نقش مخالفان دولتهاي مركزي تماميت گرا، در كشاندن دين به عرصه فعاليتهاي اپوزيسيوني
ج. توسعه نيافتگي و تضادهاي آن و نقش بحرانهاي اجتماعي- فرهنگي و اقتصادي- سياسي
2- خارجي:
الف- نقش قدرتهاي منطقهاي مانند پاكستان و هند و بحرانهاي منطقهاي مانند افغانستان در رشد جريانهاي سلفي و وهابي
ب- نقش قدرتهاي جهاني به ويژه آمريكا در به هم زدن توازن قدرت منطقهاي و فراهم آوردن زمينه خيزش اجتماعي عليه مدرنيته، به ويژه در قالب انديشههاي سلفي و وهابي
ج- نقش كشورهاي مبدا صدور انديشههاي سلفي و وهابي، مانند عربستان و آفريقاي عربي
د- نقش تعديلكننده كشورهاي مبدا انديشهها و جريان تركيه
بنابر آنچه گفته شد می توان نتیجه گرفت؛ اسلامگرایان افراطی ابزار دست امپریالیستهای آمریکایی قرار میگیرند. مطمئناً دین اسلام به اندازه دین مسیحیت یا یهودیت دنیا را تهدید نمیکند. با این حال، برخی سرمایهداران افراطی هستند که از مذهب استفاده و سوء استفاده میکنند تا تنفر خود از مخالفان را توجیه کنند و اقدامات مستبدانه آنها را باید تحت عنوان اقدامات فاشیستی طبقهبندی کرد. تلاشهای آنها برای تخریب منطق، پیشرفت و آرمانهای انسانی باعث میشود بهترین ابزار در دست احزاب امپریالیستی جنگطلب در دولت آمریکا شوند تا به اهداف خود برای تغییر رژیم در کشورها برسند و برنامههای استعماری خود را پیاده کنند.
.....................................................................
منبع: دکتر سیده مطهره حسینی، استاد دانشگاه و کارشناس اوراسیا
http://www.imamatjome.com
http://www.farsnews.com
|