مقدمه
مدتي است فرقه ها و نحله هايي سراسر حهان و به ویژه در کشور ما رواج پيدا کرده است که در ابتدا با شعار آرامش بخشي و اتصال به حقيقت و عشق براي انسان معاصر ترويج مي شود. اين فرقه ها به برگزاري کلاس ها و برنامه هايي منسجم در برخي از شهرهاي ما پرداخته اند که مورد استقبال عده اي واقع شده است. اين استقبال، سوال هايي را براي ما به عنوان يک ديندار بوجود مي آورد و حداقل وظيفه ما اين است که با اين فرقه ها و سخنان شان آشنا شويم. يکي از اين مکاتب که سالهاست وارد عرصه جامعه ايراني گرديده «مکتب اوشو» است. بنيانگذار اين مکتب از قوت ويژه اي در ميان موافقان و مخالفان خود برخوردار است. قبل از پرداختن به ديدگاه ها ، جهان بيني و عقايد مکتب اوشو، به پیشینه تاریخی و شخصیت او می پردازیم. یكی از عرفان های نوظهور هندی اشو می باشد. عرفان های نو ظهوری مثل «فرقه نوظهور اشو» یا «عرفان جنسی» اگر چه ریشه در فرهنگ شرقی دارد و دیدگاههایش آمیزه ای از ادیان «بودایی»، «تنتره» و «یوگا» و بعضا صوفيسم است، ولی به شدت متاثر از تفکرات فیلسوفانی نظیر کانت ، هگل و نیچه است. اوشو نام مؤسس اين فرقه نوظهور كه از آن به پيامبر قرن 21 ياد مي شود.
اوشو
وی درسال1931 در هندوستان در روستای «کوچوادا» در استان «مادیاپرادش» به دنيا آمد. نام پدری اشو، «راجنیش» و كنيهاش «باگوان» بوده است و در ابتدا توسط پیروانش «باگوان شری راجنیش» نامیده میشد (شری به معنای مقدس و بزرگ و باگوان به معنای سرور است). مذهب والدین او جینیسم بود. در ﮊانویه سال 1989 اشو از پیروانش خواست تا وی را «اشو راجنیش» بنامند. واﮊه «اشو» برگرفته از اصطلاح oceanic است، که ویلیام جیمز به کار برد و به معنای «شخص متبرک و ملکوتی» و «حل شده در اقیانوس» می باشد. اشو در اقدامی دیگر در سپتامبر سال 1989، واژه «راجنیش» را نیز از نام خود برداشت، چرا که واژه راجنیش برگرفته از مذهب هندو بوده و او نمیخواست که نمایانگر فرقه یا آیین ويژهاي باشد .اشو در اواخر عمر به این اسم مشهور شد وی در طول عمرش نام های متعددی برای خود برگزید که «اشو» آخرین آن هاست. در حقيقت، اشو به هيچ سنتي دلبستگي ندارد. همان گونه كه خود در اين باره ميگويد: «من سرآغاز يك آگاهي سراسر تازه هستم. خواهشمندم مرا به گذشته مرتبط نسازيد؛ گذشته حتي ارزش يادآوري هم ندارد». اشو در سالهای آخر عمرش به شکل مداوم ادعا میکرد که به هيچ دين و فرقه مذهبی وابسته نیست.
وی مدعی بود در 21 مارس 1953 در سن 21 سالگی به حالت روشنبینی و مقام معنوی شامخی در هندوئیزم به نام «سامادهی» یعنی یگانگی با هستی رسیده است .بعد از این تاریخ وی فوق ليسانس خود را در رشتهي فلسفه از دانشگاه «سوگار» هند دریافت کرد و گفته شده نه سال در دانشگاه «جبل پور» فلسفه درس داده است. همان موقع به مباحثه با رهبران ادیان مختلف می پرداخت. در همين سال ها به نقاط مختلفی از هندوستان سفر کرد، در اواخر دهه 1960 میلادی عنوان داشت روش خاصی برای مراقبه و مدیتیشن ابداع کرده و آن را «مدیتیشن داینامیک» یا پويا نامید.
اشو ميگويد: «بار سنتهاي تاريخ گذشته و تشويشهاي زندگي نوين به قدري بر دوش انسان امروزي سنگيني ميكند كه او پيش از اينكه به حالت آرامش و بيذهني مراقبه دست يابد، مجبور است به يك پاكسازي گسترده تن دهد». او تصویر ذهنی خویش را از انسان ایدهآل ارائه داد و آن را زوربای بودائی نامید که به خوبی نشان دهنده دیدگاه وی می باشد. «زوربا» (زوربا : اسطوره لذت طلب یونانی) یعنی شخصیتی که اهل خوشگذرانی های دنیوی است و «بودا «نمايای از معنویت در روش وی است این همان دیدگاه اشو نسبت به معنویت است یعنی نگاه روحانی به خوشگذرانیهای جنسی.
وی از تعابیری مانند: ديدار زمین و آسمان، ديدار مرئی و نامرئی، ديدار قطبهای متضاد، برای تبئین اهداف روش خود استفاده میکرد. او یکسری آموزش های روحانی تلفیقی را ارائه کرد که ترکیبی بود از هندوئیسم، جینیسم، ذن، بودیسم، تائویسم، مسیحیت، فلسفه یونان قدیم، بسیاری از عقاید و رسوم مذهبی و فلسفی، روانشناسی،روش های جدید درمانی مدیتیشن و غیره....
اشو از سال 1963 برای سخنرانی و تبلیغ به نقاط مختلف هند مسافرت کرد. در سال 1974، مركزي در شهر «پونا» هند تاسيس کرد که هنوز هم بزرگترین مرکز مراقبه در هند است. این زمان مصادف با عصر گرایش جامعه غرب به معنویتهایی جدیدی بود که در کنار ادیان مطرح می شد. جریان اشو از این اقبال جامعه غرب بینصیب نماند؛ افرادی از کشورهای مختلف برای آموزش مدیتیشن اشو به آشرام وی آمدند. وی همچنین مدعی بود روش جدید درمانی را بر پایه تمرینات، مدیتیشن و مراقبه به وجود آورده است. یکی از مقاطع مهم رشد گروه اشو، مهاجرتش به آمریکا در سال 1981 بوده است.
شروع سفرش به آمریکا، با عنوان درمان آغاز شد اما با مساعد یافتن شرایط تصمیم گرفت در ایالات متحده بماند. به تدریج کار وی که مبتنی بر ارضاء امیال جنسی جسمی با به عنوان تجربه های روحانی بود بالا گرفت و مریدانی پیدا کرد مریدان اشو را «سانیاسین» Sannyasins) - به معنای دوستداران عشق( می نامیدند. با پول سرشار از کلاسها و کمک پیروان آنها زمین بزرگی در نقطهای دورافتاده در ایالت «اورگون»، خریداری و در مدت 4 ماه با کار شبانه روزی و صرف میلیونها دلار پول پیروان، دهکدهای به نام «راجنیش پورام» (Rajneeshpuram) در آنجا بنا نهادند. نام شهرآنتلوپ به شهر راجنیش تغییر کرد.
شهرت اشو به طور روزافزون در آمریکا افزایش مییافت و سیل افراد از دورترين نقاط این کشور به سوی «راجنیش پورام» که به عنوان یک مرکز معنوی شهرت یافته بود، سرازیر شد. ولی این امر به مذاق دولتمردان آمریکا خوش نیامد. آنها از افزایش محبوبیت اوشو نگران بودند، زیرا اوشو کلیه ارزش های جامعه ی آمریکا را زیر سوال برده و راهی جدید جلوی انسان ها قرار داده بود. بدین منظور دولت آمریکا بر آن شد تا به هر ترتیب از شر اوشو خلاص شود. این مساله تا بدانجا پیش رفت که وزیر دادگستری وقت آمریکا، نابودی کمون باگوان را بزرگترین اولویت خویش قرار داد.
بسیاری از مردم محلی احساس خطر کردند و از ايجاد چنين مرکزی در بين خودشان خشنود نبودند. محل مورد نظر آنها تقریباً نیمه بایر بود و اخذ مجوزهای ساخت و ساز زمان زیادی می گرفت پیروان اشو بدون کسب مجوز ساختمان هايي در مزرعه برپا کردند اما مقامات رسمی، از اين ساخت و سازها جلوگيري كردند. در واکنش به این مسئله ساختمان های دولتی به آتش کشيده شد
. از این تاریخ به بعد رسوائی های بسیاری رخ می دهد که زوایای جدیدی از چهره اشو و مدیتیشن خاصش نمایان میکند. دولتمردان آمریکا در نهایت در سال 1985و بنا به گفته ای دیگر در سال 1986میلادی، اوشو را به دروغ متهم به نقض قانون مهاجرت کرده و او را دستگیر نموده و به دادگاه کشاندند و او را از آمریكا به دلیل فساد اخلاقی اخراج کردند. برای آنكه آمریكا را متوجه باشید سه منطقه آمریكا، اروپا و خاور میانه را در نظر بگیرید. بارزترین كشور اروپایی ایتالیا و آلمان است. نسبت ایران به ایتالیا و آلمان مانند نسبت ایتالیا و آلمان به آمریكاست. بت معنوی معاصر از چنین كشوری به دلیل فساد اخلاقی اخراج می شود و متأسفانه این فرد فاسد معلوم الحال، صنم و بت معنوی جهان و بسیاری از جوانان ایرانی شده است .دو علت برای اخراج وی از آمریکا ذکر شده است. برخی گفتند که سران آمریکا از محبوبیت او احساس خطر کردند و لذا او را اخراج کردند . قول دیگر که اسنادش توسط وزارت هند تایید شده این است که به دلیل فسادهای اخلاقی و جنسی بی حد و حصر خود و پیروانش اخراج شده است.
اوشو در سال1990میلادی به طرز مشکوکی درگذشت. برخی می گویند در اثر مسمومیت با گاز تالیوم توسط نیروهای امنیتی آمریکا در سال 1986م. آرام آرام مریض شد و چهار سال بعد از دنیا رفت. برخی می گویند در بازداشتگاه او را در معرض اشعه رادیواکتیو قرار دادند و برخی دیگر گفتند در اثر متبلا به ایدز از دنیا رفته است. نشریهٔ ساندی تایمز در لندن او را به عنوان یکی از «هزاران آینده ساز قرن بیستم» و نشریهٔ ساندی میددی تایمز در هندوستان او را به عنوان یکی از ده موردی که سرنوشت کشور هند را تغییر دادهاند، در کنار گاندی نهرو و بودا نام بردهاست.
وي هيچ کتابي تأليف نکرده است ولي حاصل کارش 7000 سخنراني و 1700 ويدئو و کاست است که در مریدانش سخنانش را در 650 جلد کتاب نوشته اند ولی اجازه ویرایش به سخنانش را نداده و گفته مطالب را همانطور كه گفته ام باید به دیگران و نسل های بعدی منتقل بشود. برخي از آثار وي به 33 زبان دنیا که حدود هفتاد كتاب در چند سال اخیر به زبان فارسی منتشر شده و یكی از مهم ترین آثار اوشو بنام مراقبه های اوشو كه اخیرا مجوز چاپ گرفت و منتشر شد. وی در مورد آثار خود می گوید: «آثار من اصل و فلسفه نيست بلکه نوعی کيمياگری است، علم تغيير و تحول است!!!»
نتیجه گیری
مكتب اوشو يك فرقه نوپديد معنويت گرايي است كه منشاء وحياني ندارد و علي الظاهر با خدا و حيات پس از مرگ نیز چالشی ندارد. اما دقت در بررسی تعالیم و آموزه های اوشو، ما را به این نتیجه می رساند که او و عرفانی که به جهانیان عرضه داشته، كاملا با اسلام و اديان آسماني تضاد دارد. از آنجا كه انسان معاصر، گرفتار تكنولوژي و مدرنيته و ده ها مشكل ديگري است كه در اين دوران به وجود آمده، مشكلاتش به مراتب بيشتر از انسان گذشته است و طبيعتا نيازمنديش به آرامش هم بيشتر است. لذا در عرفان اوشو سکون و آرامش یکی از معیارهای رسیدن به حقیقت و دانایی و روشن بینی است. آرام بودن علت بسیاری از منافع ارزشمند عرفان های نو ظهور است و او رسیدن به آرامش روحی را منوط به اعمال و کرداری می داند که در نگاه اول سر شار از تامل و تعجب است. مثلا در عرفان اوشو سالک براي رسيدن به آرامش، همواره تشویق به اعمال و کرداری می شود. گویی اساس عرفان وی رسیدن به این مقامات است ؛ مقاماتی از قبیل رسیدن به وجد و نشاط، شادی و لذت بردن، رقص و پایکوبی، شعر و آواز و دست افشانی، جشن و سرور، عشق و سکوت و موسیقی، خنده، سکس و مراقبه. تمام اين حرف ها و بحث هاي روان شناسي ایشان صرف ادعاست. روان شناسان به راحتی مي توانند همه اين حرف ها را نقد كنند. همان نقدهايي كه بر دیدگاه فرويد و يونگ گرفته شده، همان نقدها بر اشو هم وارد است. در یک کلام اوشو یک فریب بزرگ در آستانه هزاره سوم بود که خودفریبی انسان معاصر برای توجیه هوس رانی ها و نادانی هایش را نمایندگی کرد.
..........................................................
منابع:
1. http://agazade.blogfa.com
2. http://meisam-javid.blogfa.com
3. http://goftemanedaneshgah.blogfa.com
4. www.rasekhoon.net
5. http://erfan.persianblog.ir
|