تدبير ش19
دانشجو را پرسشگر، متعمق و اِشكال كنندهي به استاد بار بياوريد
درس خواندن و پرداختن علمى براي دانشجويان مسأله مهمي است حقيقتاً درس بخوانيد. حقيقتاً بايددر محيطهاى دانشجويى، جستجوى دانش باشد. آدم مىبيند در بعضى از ميحطهاى دانشجويى، دانشجو به معناى واقعى، دانشجو نيست؛ يعنى در جست و جوى دانش نيست؛ يك چيز حفظى و سر هم بندى است؛ نگذاريد اين جورى شود. حقيقتاً جويندهى دانش باشيد و دانش را فقط خواندنِ متن و فراگرفتن متون ندانيد ... دانشجو بايستى پرسشگر، متعمق، اِشكال كنندهى به استاد، جستجوكنندهى از زوايا و گوشه كنارهاى بحث علمى بار بيايد. 25/2/86
با استفاده از افراد برجسته درون آموزش و پرورش، در نظام آموزشي تحول اساسي ايجاد نماييد
آموزش و پرورش بايد روزبهروز با هدفهاى كلان و بسيار مهمى كه براى او وجود دارد و من به بعضى از آنها اشاره كردم، خود را بيشتر تطبيق دهد. نظام آموزش و پرورش بايد در همين جهت، يك تحول اساسى پيدا كند. الان دارند خوب كار مىكنند ... اما معتقديم احتياج به يك حركت تحولگونهاى وجود دارد. طراحان فكور و انديشمند، در زمينههاى سازماندهى و شكل دادن به محيطهاى درسى و كلاسهاى درسى و محتواى آنها، و تربيت معلمين و ترسيم خطوط مهم و روشن در مجموعهى آموزش و پرورش، بايد كارهاى تحولآميز و مهم بكنند؛ اين البته به همكارى خود بدنهى آموزش و پرورش احتياج دارد؛ بيرون از آموزش و پرورش، كار زيادى براى آموزش و پرورش نمىشود كرد. در خود مجموعهى آموزش و پرورش، افراد فرزانه، برجسته، باهوش و بااستعداد فراوانند كه مىشود از استعداد آنها براى پيشبرد آموزش و پرورش و رفع خلأها و كمبودها استفاده كرد. 12/2/86
با بهره گيري از اساتيد استخوان دار قديمي و استادان جوان و پرانگيزه، دانشگاه را از لحاظ تدريس به يك ميدان پرتحرك تبديل كنيد
هرگونه تدريسى كه در يك كلاس، ناشى از بىحوصلگى، كموقتى، بىاهتمامى و بىاعتنايى به درس، بىاعتنايى به دانشجو، بىاعتنايى به وقت و ساعت انجام بگيرد، مناسب شأن دانشگاه امروزِ كشور ما نيست. من تأييد مىكنم كه ما بايستى اساتيد استخواندار و قديمىِ قوى و باارزش را با اصرار در دانشگاه حفظ كنيم در كنار اين مؤكداً عرض مىكنم كه بايستى از اساتيد جوان و پرانگيزه هم استفاده بشود و وارد بشوند. ما نبايد در هيچ بخشى دچار كمبود استاد و خلاء استاد باشيم. امروز راه هم براى اين باز است. خوشبختانه دانشجوهايى كه دورههاى تكميلى را مىگذرانند، ... مىتوانند در تدريس دانشگاهها نقش ايفا كنند. بخشنامهها و دستورالعملهاى قديمى، آيهى قرآن نيست كه نشود آن را عوض كرد. به موقعيتها نگاه كنيد و دانشگاه را از لحاظ تدريس به يك ميدان پرتحرك تبديل كنيد؛ با تعامل دانشجو با استاد، تحرك استاد، مطالعهى استاد، دسترسى استاد به مراكز علمى و اطلاعات علمى و نشريات علمى - كه امروز خوشبختانه با رواج اينترنت و چيزهاى ديگر، خيلى از گذشته آسانتر شده - دانشگاه را به يك مجلس عمومىِ دائماً در حال مباحثه و در حال كار تبديل كنيد؛ دانشجو را رشد بدهيد و تربيت كنيد. 25 /2/86
اساتيد دانشگاهها بايد روحيه ترجيح عمق يابي بر حفظ و پرسشگري را در دانشجويان بپرورانند
هميشه از دوستان دانشگاهى شنيدهام - بناى دانشگاه، برخلاف حوزههاى علميه، بر تعمق در درس و ترجيح عمقيابى بر حفظ، نبوده است؛ اين عيب است ... دورههاى دكترىِ شما هم براى همين است؛ تا صاحبنظر بشوند. اين حالت رشد روحيهى پرسشگرى و تقويت تحقيق و پيگيرى و پيوستهخواهى و قانع نشدن و اينها را بايد در دانشجو تربيت كرد. در درسهاى ماها و در حوزههاى علميه، گاهى در يك درس، پانصد يا هزار نفر مستمع و شاگرد نشستهاند، يك نفر از شاگردها وقت استاد و وقت ديگران را با اشكال مىگيرد و به استاد اشكال مىكند؛ مطلقاً در عرف چنين مجلسى وجود ندارد كه استاد ناراحت بشود كه چرا اشكال كردى، يا آن دانشجوهاى ديگر ناراحت بشوند كه آقا وقت ما گرفته شد. نه، در عرف حوزهاى ما اينگونه است؛ اشكال كردن، حقِ طلبه و حق يكايك طلبههاست و آنها از اين حق استفاده مىكنند و استاد هم مطلقاً گلهمند نيست؛ بلكه خوشحال است از اينكه مستشكلينى در درس هستند؛ يكى از افتخارات اساتيد اين است كه در درس ما مستشكلين متعددى هستند. اين بايد در دانشگاه رواج پيدا كند؛ يعنى بايد اشكال كردن به استاد، پرسشگرى و تحقيق، رواج پيدا كند؛ و اين دست شماست. 25/2/86
ترسيم نقشه كلي علمي كشور در دانشگاهها بايد به يك مطالبهي عمومي مبدل شود
مسألهى نقشهى حركت علمى كشور ... را در سال گذشته مطرح كردم. البته توقع نمىكنم كه اين كار را دانشگاه فردوسى انجام بدهد، اما توقع مىكنم كه دانشگاه استخواندارِ ريشهدارِ فردوسى در اين كار سهيم بشود؛ روى اين فكر كنيد. ما براى پيشرفت علم در كشور، به نقشهى كلى علمى احتياج داريم. دربارهى چه چيزى مىخواهيم تحقيق كنيم؟ چه چيزى را مىخواهيم فرابگيريم؟ چگونه اين اجزاء علمى پراكنده، به هم متصل مىشوند؟ در كجا از اتصال اينها، مىشود براى آيندهى كشور و حركت كشور بهره برد؟ اينها جز با يك نقشهى علمى، براى كشور امكانپذير نيست. البته نقشهى علمى، نقشهى دائمى نيست؛ مدتدار و زماندار است. ممكن است در اين برهه نقشهى علمى يك چيز باشد، ده سال ديگر نقشهى علمى بكلى تغيير كند و چيز ديگرى باشد؛ ليكن اين نقشهى علمى لازم است: در اين زمينه انتظار دارم دانشگاه شما - چه دانشگاه پزشكى، چه دانشگاه فردوسى – كمك كنند تا اين كار در بين اساتيد و در بين محققين و در بيندانشمندان و علماىدانشگاهى ما، تبديل به يك مطالبهى عمومى بشود. 25/2/86
تدبير ش25
تحول را مديريت كنيد؛ اگر حوزه بخواهد از تحول بگريزد ، منزوي خواهد شد
يك مسئله اين است كه تحول را مديريت كنيد... تحول اجتنابناپذير است. تحول، طبيعت و سنت آفرينش الهي است؛ اين را بارها من مطرح كردهام، گفتهام. تحول رخ خواهد داد. خوب، حالا يك واحدي را، يك موجودي را فرض كنيم كه تن به تحول ندهد؛ از يكي از دو حال خارج نيست: يا خواهد مُرد يا منزوي خواهد شد. يا در غوغاي اوضاعِ تحول يافته مجال زندگي پيدا نميكند، زير دست و پا له ميشود، از بين ميرود؛ يا اگر زنده بماند، منزوي خواهد شد. ...ميشود از تحول دوري گزيد، اما با انزوا. اگر حوزه بخواهد از تحول بگريزد، منزوي خواهد شد؛ اگر نميرد، اگر زنده بماند. البته مايهي دين مانع مردن ميشود، اما منزوي خواهد شد؛ روزبهروز منزويتر خواهد شد. 8/9/86
تدبير ش 26
نبايد ما را مأيوس كند
ما از لحاظ علمي، امروز با دنياي پيشرفتهي علمي كه دويست سال است دارد كار علمي ميكند، فاصله داريم. اين فاصلهها را به رخ ميكشند و ميگويند آقا چطور ميخواهيد شما اينها را طي كنيد؟ مگر ميشود؟ جوان محقق و پژوهشگر و دانشمند ما را با اين كار مأيوس ميكنند. من ميگويم: بله، ميشود؛ چرا نميشود؟ ما از دانش ديگران استفاده ميكنيم و پا را يك قدم بالاتر ميگذاريم؛ كمااينكه اين كار را كردهايم. ما از دانش ديگران استفاده كردهايم. گاهي چيزهايي ساختهايم كه در دنيا نيست؛...فاصله نبايد ما را مأيوس كند. ما ميتوانيم شتاب علميمان را زياد كنيم؛ اين فاصله را روزبهروز كمتر كنيم؛ همت كنيم پيشبرويم.طيكردن فاصلهها مطلقاً مستبعد نيست از يك ملتي كه جوانش با همت حركت ميكند و پيش ميرود؛ مسؤولان و مديرانش هم با همت مينشينند برنامهريزي و طراحي ميكنند. 13/10/86
چرايي تأكيد بر اعتماد به نفس
چرا من مسئلهي اعتماد به نفس را اصلاً مطرح ميكنم؟ مگر در كشور چه اتفاقي افتاده كه بنده اصرار دارم روي اعتماد به نفس ملتمان يا جوانانمان تكيه كنم؟ توضيحي وجود دارد. ملت ما بر اثر انقلاب، بر اثر دفاع مقدس، بر اثر تأثير شخصيت ويژهي امام ... و بر اثر پيشرفتهاي گوناگون، امروز به يك نصاب قابل قبولي از اعتماد به نفس دست يافته است. بيم آن هست كه در عرصهي جنگهاي رواني و تبليغاتي و به اصطلاح جنگ نرم بين ما و دشمناني كه بسيار اصرار بر ادامهي اين نبرد دارند، اين اعتماد به نفس يا خدشه پيدا كند، تضعيف بشود، متزلزل بشود يا لااقل در حدي كه ملت ما به آن احتياج دارد، پيش نرود. ما در نيمهي راهيم. من به عيان ميبينم كه در ذهن و زبان و عمل بسياري از برجستگان كشورمان اين اعتماد به نفس هنوز به حد نصاب لازم نرسيده. 13/10/86
بايد برسيم به خط بّرد
آن دوندهاي هستيم كه بايد برسيم به خط پايان؛ بايد برسيم به خط بُرد. دايم بايد بدويم. روي پلاكارد نوشتهايد در سال 1404 ايران كشوري است توسعهيافته. دنبالهي چشمانداز اين است كه از كشورهاي ديگر در منطقه بايد از لحاظ فناوري و چه و چه و چه جلوتر باشد. شما خيال ميكنيد كشورهاي ديگر همينطور ايستادهاند كه ما جلو برويم، آنها حركت نكنند؟ آنها هم دارند حركت ميكنند. مسابقهي دوندگي است، مسابقهي دو است. اگر وسط راه همت من و شما سست شود، اگر اميدمان كم شود، اگر خيال كنيم كه آقا فايدهاي ندارد، خب نميرسيم. من از اين بيمناكم. 13 /10/86
ما هنوزدروادي اعتمادبه نفس خيلي بايدجلوبرويم
خودكمبيني، اين بيماري بسيار خطرناك، كه در طول دهها سال متوالي آن را در كالبد ملت ما تزريق كردند. واژهي فرنگي، فكرِ فرنگي، گردهبرداري از واژههاي فرنگي، جزو كارهاي رايج ماست. من الان گوش ميكنم، متأسفانه ميبينم علاوه بر واژههاي فرنگياي كه در طول دهها سالِ گذشته بر زبان مردم جاري شده و وجود دارد، باز در راديو و تلويزيون ما هر چند وقتي يك بار، يك واژهي فرنگي ديگر مطرح ميشود كه مردم بايد از هم سؤال كنند: آقا اين يعني چه؟! بروند به يكي مراجعه كنند؛ آقا معنايش چيست، تا معنايش را بفهمند! خب، چه لزومي دارد؟ اين مفهومي كه تازه وارد كشور شده كه شما ميخواهيد برايش لغتي بيان كنيد، خب برايش لغت بساز! زبان فارسي با اين گستردگي. اينها آن خودكمبينيهايي است كه از اثرات گذشته است. اين را براي چه گفتم؟ براي اينكه معلوم بشود ما هنوز در وادي اعتماد به نفس خيلي بايد جلو برويم. من ميترسم كه اين روح اعتماد به نفس ملي آن رشد لازم را نكند.
13/10/86
بايد هنر، هويت، استقلال و عزت خود را حفظ كنيد
بايد هنر، هويت خود، استقلال خود، عزت خود را حفظ كنيد. ممكن است هيچ كس هم طلبكار شما نباشد. شما آن كار باارزش را همت بگماريد تا بشود. نه اينكه من نميدانم نقش تسريع كننده و پيش برندهي تشويقها و كمكها و استعدادهاي مأمورين دولتي را؛ چرا، من ساليان متمادي تجربهي كارهاي مديريتي دارم در اين كشور، ميدانم؛ يقيناً اثرش زياد است. اين حرف براي اين نيست كه مسؤولين را بيخيال كند؛ براي اين است كه شما را بيخيالِ كمك مسؤولين كند. بخواهيد؛ نه اينكه نخواهيد، اما رويش اين گياه را متوقف نكنيد به آن. 15/10/86
تدبير ش28-29-30
تا ابد كه نبايد انسان شاگرد بماند ؛ ما بايد خودمان استاد بشويم
ما احتياج داريم به يك كار عميق درآموزش وپرورش... بارها گفتهام كه ما از ياد گرفتن از غربيها و غير غربيها و بيگانهها خجالت نميكشيم، امتناع نميكنيم... كوتاه هم نميآييم، دنبالش هم ميرويم؛ شاگردي ميكنيم. منتها دو نكته اينجا وجود دارد در كنارِ اين شاگردي كردن... يكي از اين دو نكته اين است كه ما آنچه را كه ميگيريم، ارزيابي كنيم، ببينيم به درد ما ميخورديا نه. اگر صددرصد به درد ما ميخورد، صددرصد قبول كنيم؛ اگر صددرصد به درد ما نميخورد و مضر است، صددرصد رد ميكنيم. اگر بين اين دوتاست، به همان اندازهاي كه به درد ميخورد، قبول كنيم، مابقياش را رد كنيم... نكتهي دوم اينكه بالاخره اين ماجراي«شاگرد، استادي» تا ابد نبايد طول بكشد. بله، ما حاضريم شاگردي كنيم پيش كسي كه بلد است آن چيزي را كه ما بلد نيستيم؛ اما ديگر تا ابد كه نبايد انسان شاگرد بماند. ما بايد خودمان استاد بشويم. 12/2/87
تدبير ش 38
ضرورت تشكيل كارگروههاي تخصصي در حوزه علميه
حوزه هاي علميه، منبع بسيار عظيم و غنياي هستند. پاسخگويي به نيازهاي روز، برنامهريزي و اجرا بايد در حوزه به نحوي باشد كه ثمرات اين جريان با عظمت و عميق، بيش از پيش در خدمت جامعه و روحانيت قرار بگيرد. ... تشكيل كارگروهها و مجموعه هاي تخصصي، حوزه را در رسيدن به دستاوردهاي ارزشمند و اهداف خود ياري ميكند. ... بايد با ابتكار و تلاش، اقدامات خوب مورد نظر، در عمل نيز بدون عيب محقق شود و نتايج آن محسوس باشد. ... ارزيابي ميزان موفقيت در اجراي برنامهها...[ضروري است]. شوراي عالي حوزه هم مي تواند مديريت حوزه را در رسيدن به اين هدف ياري رساند3. 03 16/11/87 ديدار اعضاي شوراي عالي حوزه علميه قم
تدبير ش40-41
تحول عمقي در نظام آموزش و پرورش بايد اجرايي شود
در مسئلهي آموزش و پرورش آنچه كه من بر او تأكيد و اصرار ميكنم، در درجهي اول عبارت است از طرح تحول در نظام آموزش و پرورش؛ ... نظام آموزش و پرورش ما يك نظام تقليدي و كهنه است؛ دو تا خصوصيت بد در او هست. اولاً، از روز اولي كه نظام آموزش و پرورش را در دوران سياه پهلوي و اندكي پيش از آن بر كشور حاكم كردند، نيازها و سنتهاي كشور را در نظر نگرفتند. پايه، سنتهاي كشور بايد باشد، از تجربيات ديگران هم بايد حداكثر استفاده بشود؛ نه اينكه ما بياييم الگويي را كه در فلان كشور غربي با اقتضائات خودش - با همهي خطاهايي كه ممكن است داشته باشد - به كار گرفته شده، او را عيناً اينجا بياوريم. متأسفانه اين كار را كردند. تقليدي محض بود؛ اين يك. دوم اينكه همان هم كهنه است. خود آن كساني كه يك روزي مرجع تقليد مسئولان وابستهي كشور ما قرار گرفتند، امروز از اين روشها عبور كردهاند و روشهاي تازهتري را آوردهاند؛ اما ما چسبيدهايم به همان روشهاي قديم! تحول لازم است. امروز خوشبختانه فرصت براي اين كار فراهم است؛ كشور داراي استقرار است؛ نظام، امن و مطمئن است؛ كارهاي زيادي انجام گرفته. در اين دنياي پرتلاطم و پرآشوب، ملت ايران توانسته وزانت خود، وقار خود، سكينه و آرامش خود را حفظ كند. امروز فرصت همين است كه بپردازيم به اين كارهاي مهم. گفتند كه ما روي اين مسئله فكر كرديم، كار كرديم، بسيار خوب است؛ مورد تقدير است؛ ليكن بايد اجرايي شود، بايد پيش برود، بايد به مرحلهي عمل برسد؛ شجاعت لازم دارد، اقدام لازم دارد، ابتكار و خوشفكري لازم دارد7. 7. 09/02/88 بيانات در ديدار جمعي از معلمان، پرستاران و كارگران
تدبير ش46
ضرورت توجّه به كارهاي علمي مبنايي و اصولي، استفاده از روايات و شيوة فقها درپژوهشهاي قرآني
در پژوهشهاي قرآني توجه به كارهاي علمي مبنايي و اصولي خيلي لازم است. اين جور نيست كه هر كس عربي بلد بود، بتواند از قرآن همة مطالب را بفهمد و درك بكند؛ بتواند يك پژوهندة قرآني باشد؛ نه! اولاً انس با خود قرآن لازم است؛ يعني پژوهندة قرآني بايد با مجموع قرآن مأنوس باشد؛ تلاوت قرآن، دوباره خواندن قرآن، سه باره خواندن قرآن، تدبرّهاي شخصي در قرآن، كمك ميكند به اينكه ما وقتي در يك موضوع خاصّي در قرآن دنبال حقايق ميگرديم، دربارة آن موضوع بتوانيم راه به جايي ببريم؛ پس خود انس با قرآن لازم است. بعد هم كيفيت استفادة از قرآن؛ اين شيوهاي كه علماي دين ما، فقهاي ما در استفادة از آيات و روايات دارند، يك شيوة تجربه شده است، يك متد علمي پخته شده و رسيده و كاملاً آزموده شده است؛ اينها را بايد فرا گرفت. نميخواهم بگويم هر كس ميخواهد پژوهش قرآني كند، برود سالها درس طلبگي بخواند؛ مراد من اين نيست. اما پژوهش قرآني بدون اينكه انسان مقدّمات و مبادي فهم قرآن را كه از جملة آنها همين آشنايي با زبان، آشنايي با نكات و دقايق زبان، آشنايي با بعضي از مباني اصول فقه است - كه اينها جزو چيزهاي لازم است - اينها را بايد فهميد؛ و استفادة از رواياتي كه در ذيل قرآن هست. اينها همه در پژوهشهاي قرآني مؤثّر است.11 11. 28/07/88 بيانات در ديدار جمعي از بانوان قرآنپژوه
تدبير ش47
ضرورت عبور از موانع براي پيشرفت كشور
اين را بدون ترديد بدانيد: كشور دارد پيش ميرود. برنامهريزيهاي گذشته هم البته بلاشك عيوبي داشته، اما برآيند همة نقاط مثبت و منفي، هميني است كه امروز شما داريد مشاهده ميكنيد. جوانهاي ما از لحاظ علمي پيش رفتند، از لحاظ بينش سياسي پيش رفتند، از لحاظ رسوخ و نفوذ تفكر ديني در عمق انديشهها پيش رفتند. ... ما داريم پيش ميرويم. البته دشمن هم زياد داريم. مانع هم خيلي داريم. اگر مانع نبود، ما اينجور ورزيده نميشديم؛ جامعة اسلامي و جمهوري اسلامي اينجور ورزيده نميشد. مانع وجود دارد؛ والاّ توي زمين صاف راه رفتن كه تقويت عضلاني نميآورد. بايد كوهنوردي كرد. بايد از موانع بالا رفت. جامعة ما اين كار را كرده، اين راه را پيش رفته، باز هم خواهد رفت، بعد از اين هم خواهد رفت. شما بدانيد! نسل جوان امروز، نسلي كه بتوان متوقفش كرد، نيست.2 2. ۸۸/۰۸/۰۶ بيانات در ديدار جمعي از نخبگان علمي كشور
تدبير ش49-50
در دانشگاهها بايستي روح سياسي زنده باشد
من از سابق عقيدهام بر اين بوده است كه در دانشگاه بايد روح سياسي زنده باشد؛ اين يك نشاطي به جوان ميدهد. ما جوان بانشاط لازم داريم. دانشگاهي كه از سياست دور باشد و بكلي از سياست بركنار باشد، اين دانشگاه خالي از شور و نشاط خواهد بود؛ بعلاوه كه محلي خواهد شد براي رشد ميكروبهاي خطرناك فكري و رفتاري. بنابراين، خوب است و بايد در دانشگاه سياست باشد.9 9. ۸۸/۱۱/۱۳ بيانات در ديدار وزير علوم و استادان دانشگاه تهران
تدبير ش58
شيوههاي سنتي حوزهها بايد باقي بماند و تقويت شود
ممكن است يك معناي غلطي از تحول اراده بشود و فهم بشود، كه حتماً بايد از آن پرهيز كرد. تحول به معناي رها كردن شيوههاي سنتي بسيار كارآمد حوزه در تعليم و تعلم و تبديل اين شيوهها به شيوههاي رايج دانشگاهي امروز نيست؛ اينچنين تحول و تغيير و دگرگونياي غلط اندر غلط است؛ اين عقبگرد است.
امروز شيوههاي گوناگون سنتي قديمي ما دارد در دنيا شناخته ميشود؛ بعضي يا از روي تقليد يا از روي ابتكار دارند همين شيوهها را رايج ميكنند. ما شيوههاي دانشگاهي خودمان را كه برگرفته و نسخهنويسيشدة از شيوههاي قديمي غربي است، بياوريم در حوزه حاكم كنيم؛ نه! ما اين را تحول نميدانيم. اگر چنين دگرگونياي رخ بدهد، قطعاً ارتجاع و عقبگرد است؛ اين را قبول نداريم. ما در حوزة علميه شيوههاي بسيار خوبي رايج داريم، از قديم معمول بوده؛ شيوة انتخاب آزادانة استاد به وسيلة طلبه. طلبه وارد حوزه كه ميشد و ميشود، ميگردد استاد مورد قبول و مورد علاقة خودش را پيدا ميكند، به درس او ميرود.
اساس كار طلبگي، فكر كردن و دقت كردن و مطالعه كردن است، نه حفظ كردن. حفظمحوري، همان چيزي است كه امروز بلاي تعليم و تربيت جديد ماست و ما مدتهاست كه داريم با آن مقابله و مبارزه ميكنيم و هنوز هم روبهراه نشده است و بايد روبهراه شود. در حوزه، اساس سنتي ما بر پاية فكر كردن است. طلبه درس را كه ميخواند، اولاً قبلاً پيشمطالعه ميكند، ذهنش را آماده ميكند تا از استاد حرف نو بشنود. بعد از درس، آن درس را با يك زميلي، رفيقي مباحثه ميكند؛ يك بار به او درس ميگويد، يك بار او به انسان درس ميگويد؛ لذا در ذهن جايگزين ميشود. در بعضي از حوزهها مثل نجف، تقرير درس استاد معمول بود - در قم كمتر وجود داشت يا نداشت و خيلي بندرت بود - طلبة فاضلي بعد از درس استاد مينشست، همان درسي را كه استاد گفته بود، براي بعضي از طلابي كه احتياج داشتند، دوباره ميگفت. ببينيد اين كار چقدر در عمق بخشيدن به علم و سواد و معلومات محصل و طالب علم تأثير ميگذارد. اين سنتها را نبايد از دست داد؛ اينها حيف است.
احترام به استاد هم يك مسئله است. يكي از سنتهاي رايج حوزههاي علميه، تواضع شاگرد در مقابل استاد بود؛ احترام به استاد. «آداب المتعلمين» مينوشتند، كه متعلم در مقابل معلم چه وظايفي دارد و معلم چه حقوقي بر او دارد؛ همچنان كه متقابلاً متعلم بر معلم حقوقي دارد. اينكه استاد بيايد بگويد و برود، نه؛ حرف شاگرد را ميشنفتند، گوش ميكردند. اينها از قديم معمول بوده است. در همين زمان ما بعضي از بزرگان بودند، الان هم هستند؛ شاگرد بعد از درس، تا خانة استاد او را همراهي ميكرد؛ بحث ميكرد، صحبت ميكرد، سؤال ميكرد. گعده، گعدة علمي؛ نشست، نشست تحقيقي و سؤال و جواب؛ اينها سنتهاي خوب حوزة ماست. ديگران ميخواهند اينها را از ما ياد بگيرند، ما بياييم اينها را تبديل كنيم به روشهاي ديگران كه منسوخ و كهنه است؟! پس اين سنتها بايد باقي بماند و تقويت شود. تحول به معناي تغيير اينها نيست.3 3. ۸۹/۰۷/۲۹ بيانات در ديدار طلاب، فضلا و اساتيد حوزه علميه قم
ضرورت پايبندي به لوازم« علم محوري»و استقبال از طرح سؤال و شبهه در حوزههاي علميه
اساس حوزة علميه، بر علم استوار است و بنابراين حوزه بايد به لوازم «علم محوري» پايبند باشد. ... استقبال از طرح سؤال و شبهه از جمله لوازم پايبندي حوزهها به هويت علمي [است] ... علم، پرسشزا و پرسشآفرين است و «مجموعههاي علم محور» از جمله حوزه، بايد با روي باز با سؤال و شبهه و ابهام روبرو شوند. ... معارضات علمي و بسيار جدي رايج در طول تاريخ حوزهها، ... اين سنت ارزشمند بايد در رشتههاي مختلف حوزه تقويت شود. ...قطع سؤال منجر به قطع علم و دانش [ميشود] ... طرح سؤال و بيان مسئله و شيوه جديد، هيچ ايرادي ندارد و حتي اگر آنچه مطرح ميشود غلط باشد بايد با شيوههاي علمي با آن برخورد کرد.6
6. ۸۹/۰۸/۰۳ (گزارش خبري)ديدار جمعي از اساتيد، فضلا و طلاب نخبة حوزه علميه قم
لزوم تربيت متخصصانِ «تعليم و تربيت واخلاق» براي حضور فعال در آموزش وپرورش
استقبال از شيوههاي نو در آموزش و توليد علم مورد تأکيد [است] ... حوزه در عرصههاي برون حوزوي، بويژه در عرصه بسيار وسيع و تأثيرگذار آموزش و پرورش، تحرک بيشتر و حضور فعال داشته باشد. ... تحقق اين هدف، نيازمند تربيت متخصصانِ «تعليم و تربيت و اخلاق» [است؛ لذا بايد] ... به اين ضرورت، توجه کافي [بشود]. ... امکان بروز مستمر افکار و شبهات گوناگون، وظايف حوزه را بسيار سنگينتر و توجه حوزه به رشتههاي جديد و متنوع را ضروري ساخته است که بايد براي اينکار برنامهريزي شود.6
6. ۸۹/۰۸/۰۳ (گزارش خبري)ديدار جمعي از اساتيد، فضلا و طلاب نخبة حوزه علميه قم
تربيت طلاب با اتکاي بر مطالعه، تفکر و تحقيق
آموزش همراه با تفکر و تحقيق و تدبر از ... لوازم پايبندي حوزهها به ماهيت علمي [است] ... استادان محترم حوزه، از ابتدا، طلاب را متکي بر مطالعه و تفکر و تحقيق تربيت کنند.6 6. ۸۹/۰۸/۰۳ (گزارش خبري)ديدار جمعي از اساتيد، فضلا و طلاب نخبة حوزه علميه قم
تدبير ش 64
ضرورت تحول آموزش و پرورش، بر اساس ايجاد الگوي مستقل ايراني و برخاستة از اسلام ناب
يك حرف، در زمينة تحول در آموزش و پرورش است، كه ما مكرر اين را عرض كرديم در همين اجتماعاتي كه با شما معلمين عزيز و مسئولين آموزش و پرورش تشكيل شده است؛ يا در جلساتي به مسئولين بهطور خاص گفتهايم. خب! اصلاً دليل اين تحول چيست؟ آخر، بيخودي و بيدليل كه انسان يك چيزي را متحول نميكند. چرا ميخواهيم تحول ايجاد كنيم؟ دليل سادهاش اين است كه نظام كنوني آموزش و پرورش ما توانايي لازم را براي تربيت نسلهاي گوناگون ما نشان نداده است. علت هم در درجة اول اين است كه اين نظام و اين تشكيلات، وارداتي است؛ برخاستة از نيازهاي دروني ما نيست. اين، يكي از مشكلات بزرگ ماست. يك وقت تجربههاي يك ملت، گذران تاريخي زندگي يك ملت، او را به اين نتيجه ميرساند كه بايد اينجور تعليم كند، اينجور تربيت بدهد، اينجور خانه بسازد، اينجور مشي كند، اينجور مديريت كند؛ اين خوب است. انسان بايد هميشه از تجارب ديگران هم استفاده كند. ما بدمان نميآيد و ننگمان نميكند كه از ديگران ياد بگيريم. آنچه كه بد است، اين است كه ما بياييم الگوهاي ملتهاي ديگر و فرهنگهاي ديگر را بهطور دربست، در بين ملت و كشور خودمان پياده كنيم و اقتضائات و شرايط و زمينهها را اصلاً در نظر نگيريم. از صد سال پيش، اين در كشور ما اتفاق افتاده است. آن كساني كه نيت خوب داشتند و ميخواستند كشور را پيش ببرند، اما نفهميدند چهجور ميشود اين كشور را پيش برد - حالا آنهايي كه مزدور سرويسهاي جاسوسي و دولتهاي بيگانه بودند، به كنار - فكر كردند بايد بروند سر تا پا بشوند به شكل آن بيگانگان، كه گفتند: ما از سر تا قدم بايد فرنگي شويم! هم گفتند، هم در نوشتههاشان هست؛ آنها اين خطاي بزرگ را كردند؛ از جمله آموزش و پرورش ما. خيلي چيزهاي ديگر ما هم متأسفانه همينجور بود. اقتصاد ما، معماري ما، زندگي عرفي و فرهنگي ما و خيلي چيزهاي ديگر ما به خاطر خيانت يا بدفهمي نخبگان سياسي دورانهاي طاغوت، به اين بلا مبتلا شد. خب! الحمدللَّه انقلاب اسلامي آمد مسير را عوض كرد. ما آمديم به سمت خودجوشي، خودداني و خودفهمي؛ ليكن هنوز بسياري از بنيانها به همان حال سابق موجود است؛ از جمله همين مسئلة آموزش و پرورش. ما بايد از تجربههاي دنيا - چه دنياي غرب، چه دنياي شرق؛ ملتهاي گوناگون- حتماً استفاده كنيم براي كيفيت بخشيدن به الگوي خودمان. نياز ما به تحول، از اينجاست.
اين تحول بايد بر اساس ايجاد يك الگوي مستقل ايراني و برخاستة از معنويات و نياز اين كشور باشد؛ يعني در واقع برخاستة از اسلام ناب، اسلامِ مورد اعتقاد ما باشد. ما بايستي يك چنين الگويي به وجود بياوريم. تحول بايد ناظر به اين باشد.6 6. 14/02/90 بيانات در ديدار هزاران نفر از معلمان سراسر كشور
ضرورت حركت آموزش و پرورش بر اساس احياي ارزشهاي اسلامي
كشور ما نياز دارد به يك آموزش و پرورش خوب؛ چرا؟ چون كاري كه اين ملت به عهده گرفته و شروع كرده است، كار بزرگي است. عزيزان من! باور كنيم آن حركتي كه اين ملت قوي و شجاع و مؤمن به رهبري امام بزرگوار و عزيز ما به وجود آورد و انجام داد، در طول تاريخ - نه اينكه در زمان ما - كمنظير است. كار عظيمي شد، كار بزرگي شد. من و شما كه در دل اين كار قرار گرفتهايم و هر كدام به قدر وسع خودمان، توان خودمان، عُرضة خودمان داريم يك حركتي ميكنيم، نميتوانيم يك ارزيابي كاملي از اين حركت عظيم بكنيم؛ مگر آن وقتي كه انسان خودش را از اين ابعاد خارج كند؛ فكر كند؛ مقايسه كند؛ وضع دنيا را ببيند؛ حركتهاي عظيم جهاني و بشري را ببيند؛ انگيزههاي گوناگوني را كه پشت سر حركتهاي مختلف سياسي و اجتماعي هست، مشاهده كند؛ نقش قدرتهاي مستكبر را - همان «أَكَابِرَ مُجَرِمِيهَا لِيَمْكُرُواْ فِيهَا »(انعام 123) كه در قرآن هست - ببيند؛ نقش سياستهاي مخرب را در قبضه كردن دنيا و فشردن بشر در بين چنگالهاي خونين و آهنين خودشان به خاطر منافع خاص، مشاهده كند؛ بعد ببيند اين حركت چه حركت عظيمي بود. حركت يك ملت براي احياي ارزشهاي اسلامي - كه اصيلترين ارزشهاي انساني هم همين ارزشهاي اسلامي است - در دنيايي كه همة عوامل زور و قدرت عليه اين ارزشها به كار گرفته شده است، خيلي كار بزرگي بود؛ خيلي كار عظيمي بود.
درست است كه يك ملت با همة قدرت وارد ميدان شد و كار بزرگي انجام داد و پيروز شد و نظام تشكيل داد، اما غريب هم بود. اين ملت هنوز هم غريب است. اين ملت با غربت اين كار را انجام داد؛ غريبانه اين راه دشوار را پيمود؛ خسته نشد؛ دلزده نشد؛ افسرده نشد؛ نااميد نشد؛ ترسيده نشد؛ پيش رفت. امروز آثار كارهاي او، نشت اين حركت عظيم و انگيزة بزرگ او در دنيا دارد تدريجاً محسوس و ديده ميشود.6 6. 14/02/90 بيانات در ديدار هزاران نفر از معلمان سراسر كشور
لزوم توجه به مسئلة تربيت، بازآموزي و تداوم تحصيلات معلمين
مسئلة تربيت معلم، مسئلة بازآموزيها، تداوم تحصيلات و دورههاي گوناگون آموزشي براي معلمين ... كارهاي خيلي خوبي است و بايد انجام بگيرد. البته خود شما معلمين عزيز نقش داريد در اينكه آن نمونة كافي و لازم براي معلمي را در مدرسهها نشان بدهيد. به هر حال اينها نيازهاي ماست و بايد انجام بگيرد. دستگاههاي دولتي بايستي به اين مجموعة بزرگ و مهم، با اين چشم نگاه كنند. فرداي ما متوقف به امروزِ آموزش و پرورش است. هرچه اينجا سرمايهگذاري شود، مسلّماً بازدههاي آن در زمان خود،در وقت خود،به مراتب بيش از آن قداري كه سرمايه گذاري مادي و معنوي شده است،ارزش خواهد داشت.6 6. 14/02/90 بيانات در ديدار هزاران نفر از معلمان سراسر كشور
تدبير ش 68
لزوم برقرار شدن درسهاي خارج استدلالي قوي مخصوص فقه حكومتي
مسائل جديدي وجود دارد. در زمينة اقتصاد، مسائل تازهاي وجود دارد. مثلاً ما بانكداري اسلامي را به وجود آوردهايم. امروز مسائل تازهاي در زمينة پول و بانكداري وجود دارد؛ اينها را بايستي حل كرد؛ بايد اينها را در بانكداري اسلامي - بانكداري بدون ربا - ديد. كي بايد اينها را انجام بدهد؟ فقه متكفل اين چيزهاست. البته من همينجا عرض بكنم كه نياز ما به كرسيهاي بحث آزاد فقهي در حوزة قم - كه مهمترين حوزههاست - برآورده نشده است. ... در قم بايد درسهاي خارجِ استدلالي قوياي مخصوص فقه حكومتي وجود داشته باشد تا مسائل جديد حكومتي و چالشهايي را كه بر سر راه حكومت قرار ميگيرد و مسائل نو به نو را كه هي براي ما دارد پيش ميآيد، از لحاظ فقهي مشخص كنند؛ روشن كنند؛ بحث كنند؛ بحثهاي متين فقهي انجام بگيرد؛ بعد اين بحثها ميآيد دست روشنفكران و نخبگان گوناگون دانشگاهي و غير دانشگاهي، اينها را به فرآوردههايي تبديل ميكنند كه براي افكار عموم، براي افكار دانشجويان، براي افكار ملتهاي ديگر قابل استفاده است. اين كار بايستي انجام بگيرد؛ ما اين را لازم داريم. محصول اين كاوشهاي عالمانه ميتواند در معرض استفادة ملتها و نخبگان ديگر كشورها هم قرار بگيرد.6 6. 17/06/90 بيانات در ديدار اعضاي شوراي خبرگان رهبري
تدبير ش 70
ما بايستي برجستگيهاي جامعه را در خدمت معنويت انسان قرار بدهيم
برجستگيهاي يك جامعه در اين زمينههاي ذهني و فكري و علمي بايد در خدمت تعالي انسان قرار بگيرد. امروز در دنيا اينجور نيست؛ امروز در دنيا نه علم در خدمت تعالي انسان است، نه هنر و نه بقية چيزها. خب! يك نمونة هنر، سينماست. قلة سينماي دنيا، هاليوود است. اين دستگاههاي هنري دنيا چقدر به اخلاق بشري، به معنويت انسان، به اميدبخشي به انسان كمك ميكنند؟ عكس قضيه است؛ نميشود گفت: صفر! مبالغي زير صفر! يعني بنيانهاي اخلاقي را، بنيانهاي فكري را، تعالي بشري را تخريب ميكنند. امروز در دنيا، هنر در خدمت تعالي انسان نيست؛ علم هم همينجور. علم در خدمت سرمايهداري است، در خدمت ثروتاندوزان است. دانش بشري امروز در خدمت كساني است كه كمپانيهاي بزرگ اقتصادي مال اينهاست؛ جنگها را اينها راه مياندازند؛ انسانها را اينها ميكُشند؛ كشتارهاي جمعي را اينها ميكنند؛ علم در خدمت اينهاست. علم در خدمت مردم محروم افغانستان نيست. علمي كه به افغانستان رفته، همان هواپيمايي است كه بالاي سرشان ميرود، بمبارانشان ميكند. علمي كه آن روز به عراق آمد، ابزارهاي شيميايي بود كه حلبچه را به آن روز درآورد. در اين مناطق، علم اينجوري است. علم در خود كشورهاي غربي هم همينطور است. بله! ثروتِ يك جمعي را، يك اقليتي را بالا برده؛ خود آن ثروت موجب شده كه علم پيشرفت پيدا كند؛ اما علم شده يك ابزاري براي تبعيض و عدم تعادل اجتماعات و عقبرفتگي اجتماعات. ما بايد اين را برگردانيم.
ذات علم، اينجوري نيست. علم بهطور طبيعي و ذاتي يك پديدة الهي است، يك نعمت الهي است، يك موهبت الهي است؛ هنر هم همينجور، قريحههاي هنري هم همينجور؛ اينها همه موهبتهاي پروردگار است. اختيار و انتخاب انسان است كه اين موهبتها را در راه درست يا در راه غلط قرار ميدهد. انسان مادي بيخداي تمدن صنعتي اينها را در خدمت غير خدا قرار داده، انسان خدايي الهي معنوي جمهوري اسلامي و دنياي اسلام ميتواند همة اينها را در خدمت انسان قرار بدهد. اين را بايد هدف قرار داد؛ اين را بايد مورد توجه قرار داد. ما بايستي برجستگيهاي جامعه را در خدمت معنويت انسان قرار بدهيم.9 9. 26/7/90 بيانات در ديدار نخبگان و برگزيدگان كرمانشاه
تدبير ش74
ضرورت آموزش معلمين
مسئلة كتاب مهم است، مسئلة برنامهريزي مهم است، مسئلة مقررات مهم است و مسئلة معلم از همه مهمتر است. اگر براي بهتر كار كردن معلمين ما آموزش لازم است، دوره گذاشتن لازم است، دوره ديدن لازم است - اينها جزو كارهاي اوّلي است، جزو كارهاي اصلي است - اينها بايد انجام بگيرد.5 ۹۱/۰۲/۱۳ بيانات در ديدار جمعی از معلمان سراسر كشور به مناسبت هفتة معلم
تدبير ش 77 مرداد 91
ضرورت آرمانگرايي در جهاد علمي
يكي از چيزهايي كه ما از دانشجوها توقع داشتيم و اين بهطور طبيعي در دانشگاه و در محيط جوان وجود دارد و بنده هم اصرار داشتم كه اين حالت در دانشگاه زنده بماند، مسئلة آرمانگرايي است. ... مسئلة واقعگرايي در جاي خودش محفوظ است، ... ليكن آرمانگرايي، هم در سياست، هم در همة صحنههاي ديگر - مثل آرمانگرايي در علم - بايد مورد توجه باشد. آرمانگرايي در علم، يعني در زمينة مسائل علمي بايد دنبال قله بود؛ كه اين، توجه شما را به درس خواندن و خوب درس خواندن بايد نتيجه بدهد. من به شما عرض بكنم؛ امروز درس خواندن، علمآموزي، پژوهش و جديت در كار اصلي دانشجويي، يك جهاد است.4 4. ۹۱/۰۵/۱۶ بيانات در ديدار دانشجويان
نفي پرتوقعي
ما در ديدارهاي دانشجوها معمولاً مطالباتي را مطرح ميكنيم؛ آيا اين پرتوقعي است؟ اين يك سؤال است. اگر انسان مجموعة عرايضي را كه من در ديدارهاي دانشجويي، چه در ماه رمضانها، چه در دانشگاههايي كه من در شهرستانها يا در تهران شركت كردم، جمع كند، يك فهرست طولاني از مطالبات اين حقير از مجموعة دانشجويان به وجود ميآيد. ممكن است كسي بگويد: آقا اينها پرتوقعي است. من عقيده ندارم پرتوقعي است، چرا؟ توجه به نيروي متراكم در دانشگاه، گمان پرتوقعي را نفي ميكند. اگر چنانچه شما از يك جوان ورزشكارِ پرنشاطِ نيرومندي بخواهيد يك بار سنگيني را از يك جايي بردارد، به يك جاي ديگري بگذارد، اين بههيچوجه توقع زيادي نيست. بله! اگر چنانچه فرتوت باشد، پير باشد، ضعيف باشد، لاغر باشد، نميشود توقع داشت؛ اما وقتي تواناست، خب بكند. دانشگاه يك محيط تراكم نيرو است؛ اين نيروها ناشي از دو عنصر اصلي است: يكي اصل جواني است، كه من عقيدهام اين است خيلي از جوانها خودشان قدر نيروي جواني را نميدانند؛ يعني هنوز كشف نكردهاند توانايي بيحد و حصري را كه در محيط جوان وجود دارد. جواني، يك سرچشمة فياضِ تمامنشدني از نيرو است. عنصر دوم، خود مسئلة علم و دانش و دانشجويي است. خودِ دانشجويي به انسان توان ميدهد. توجه به علم، توجه به دانش، خودش توانافزا و توانآفرين است. البته بر اين دو عنصر اضافه كنيم فضايي را كه انقلاب بهوجود آورد؛ و اگر بخواهيم با نگاه حداقلي نگاه كنيم، انقلاب اين فضا را در محيطهاي جوان و محيطهاي دانشجويي، حداقل تشديد و مضاعف كرد. يعني حالت نشاط، سرزندگي، دوري از دلمردگي، اعتماد به نفس، در محيط دانشجويي زياد است. بنابراين، ما هرچه از دانشجوها توقع داشته باشيم، كارهاي سخت را از آنها بخواهيم، متوجه آنها بكنيم، توقعات ارائه بدهيم، به نظر من پرتوقعي نيست. كارهاي زيادي ميشود انجام داد. ما يك جريان سيّال و نيروي تمامنشدنياي داريم كه اگر چنانچه اين نيرو آزاد شود و هدايت شود، ميتواند كشور را بهطور كامل آباد كند.4 4. ۹۱/۰۵/۱۶ بيانات در ديدار دانشجويان
تدبير ش 78 شهريور و مهر 91
ضرورت تحول و تقويت سطح علمي و آموزشي در حوزههاي علميه
تحول در حوزههاي علميه و زنده كردن ظرفيتهاي دروني آن، و ارتقاي سطح اخلاق، فكر و معرفت ديني طلاب ضروری است. ... مبناي اصلي كار در حوزههاي علميه، تربيت فقيه است. ... لازم است در كنار توجه به اين مبناي اصلي به آموزش و فراگيري علوم عقلي اعم از فلسفه و كلام نيز اهتمام شود. ... «روح» حاكم بر حوزههاي علميه، تربيت علماي وارسته است. ... لوازمِ «صورت و قالبِ» فعاليتهاي حوزههاي علميه، مواردي همچون پرهيز از تقليد روشهاي مديريتي ديوان سالارانه، گسترش تشكيلات اداري، موازي كاري و مدركگرايي است. ... تقويت سطح علمي و آموزشي در حوزههاي علميه، ضرورتي قابل توجه است. ... لازم است شورايعالي حوزههاي علميه در اين زمينه برنامهريزي كند.14 14. ۹۱/۰۶/۱۵ (گزارش خبري)بيانات در ديدار اعضاي شورايعالي حوزههاي علميه سراسر كشور
ضرورت توسعه کمي و کيفي حوزههاي علميه شهرستانها
اين منطقي نيست كه طلبه حتماً در دورانهاي اولية درس هجرت كند برود به حوزههاي بزرگ، بعد هم ديگر برنگردد؛ اين نميشود. ... بعضي ميگويند خب آقا! آن وقت ارتباطات بين شهرهاي بزرگ و شهرهاي كوچك آسان نبود؛ علما مجبور بودند آنجا بنشينند. اين استدلال بهعكس نتيجه ميدهد. امروز كه ارتباط آسان است، شما يك رايانه ميگيريد، پاي رايانه مينشينيد، از بهترين درسهاي حوزههاي بزرگ مستقيماً استفاده ميكنيد. پس امروز بايد به حوزههاي بزرگ نروند، نه آن روز. ... امروز با پيشآمدن امكانات فراوان، حوزههاي شهرستانها بايد رونق بگيرد؛ بايد كمّاً و كيفاً توسعه پيدا كند.24 24. ۹۱/۰۷/۱۹ بيانات در ديدار علما و روحانيون استان خراسان شمالي
لزوم استفاده از وسايل ارتباطي نوين براي ترويج معارف اسلامي
آنچه كه لازم است عرض بكنم ... نسبت حوزههاي علميه است با انقلاب و نظام اسلامي. هيچ كس در عالم روحانيت، اگر انصاف و خرد را ميزان قرار بدهد، نميتواند خودش را از نظام اسلامي جدا بگيرد. نظام اسلامي يك امكان عظيمي را در اختيار داعيان الياللّه و مبلّغان اسلام قرار داده. كِي چنين چيزي در اختيار شما بود؟ امروز يك طلبة فاضل در تلويزيون مينشيند نيم ساعت حرف ميزند، ده ميليون، بيست ميليون مستمع از روي شوق به حرف او گوش ميدهند. كِي چنين چيزي براي من و شما در طول تاريخ روحانيت، از اول اسلام تا حالا، وجود داشته؟ اين اجتماعات بزرگ كِي وجود داشت؟ اين نمازجمعهها كِي وجود داشت؟ اين همه جوان مشتاق و تشنة معارف كِي وجود داشت؟ امروز اين جوانهاي دانشجو و غير دانشجو را كه مشاهده ميكنيد ... همهشان تقريباً و تغليباً مشتاقند از مفاهيم اسلامي و معارف اسلامي چيزهايي را بشناسند و چيزهايي را بفهمند و سر در بياورند. من و شما بايد زمينه فراهم كنيم كه بتوانيم به آنها جواب دهيم. اين فرصت تا امروز كِي براي روحانيت وجود داشته؟ علاوه بر اين، ابزارهاي تسهيلكننده، مثل رايانهها و ارتباطات اينترنتي و فضاي مجازي و سايبري هم كه الآن در اختيار شماست. اگر بتوانيد اينها را ياد بگيريد، ميتوانيد يك كلمه حرف درستِ خودتان را به هزاران مستمعي كه شما آنها را نميشناسيد، برسانيد؛ اين فرصت فوقالعادهاي است؛ نبادا اين فرصت ضايع شود. اگر ضايع شد، خداي متعال از من و شما روز قيامت سؤال خواهد كرد: از فرصت اين همه جوان، اين همه استبصار، اين همه ميل و شوق به دانستن، شما براي ترويج معارف اسلامي چه استفادهاي كرديد؟ نظام اسلامي يك چنين خدمتي به ما معممين و روحانيون كرده.24 24. ۹۱/۰۷/۱۹ بيانات در ديدار علما و روحانيون استان خراسان شمالي
ضرورت تقويت خود باوري فرزندان
ما بايد كودك را از آغاز داراي اعتماد بهنفس و باور به هويت خود بار بياوريم. البته اين مخصوص كودكان دبستاني نيست؛ در دبيرستان هم همين هست، در دانشگاه هم همين هست. در كشور ما متأسفانه فرهنگِ كاملاً منحرفي از گذشته پايهگذاري شده، ... و آن، نگاه نيازمندانة به سمت غرب، بزرگ ديدن غرب و كوچك ديدن خود در مقابل اوست؛ كه متأسفانه اين فرهنگ ريشهكن نشده و وجود دارد؛ اين به دليل نبود خودباوري است. ... اين يك بيماري است، اين يك آفت است. اگر چنانچه گفته شود كه فلان متخصص، دورههاي تخصص را در داخل گذرانده است، به خارج نرفته است، در وهلة اول يك نگاه منفي نسبت به او وجود خواهد داشت. بله! اگر چنانچه اين متخصص داخلي كه در داخل تحصيل كرده، با كارهاي برجستة خود توانست اين باور را به هم بزند - كه در اين سالهاي اخير، فراوان هم اتفاق افتاده - آن مطلب ديگري است؛ اما مادامي كه بگويند اين تحصيلكردة خارج است، اين تحصيلكردة داخل است، نگاه به او برتر خواهد بود. اينها عيب است.
شما شايد از بنده زياد شنيده باشيد، بنده هيچ مخالف كسب علم از بيگانهها نيستم؛ ابداً! بنده بارها گفتهام كه ما ننگمان نميكند شاگردي كسي را بكنيم و ياد بگيريم؛ اما ننگمان ميكند كه خيال كنيم هميشه بايد چشمهاي ما آزمندانه، آرزومندانه، با احساس حقارت نفسي، به دست ديگران، به فكر ديگران، به كار ديگران باشد. اين چيز بدي است؛ اين را بايد ريشهكن كرد. ... خودباوري را بايد در جوانهايمان، در كودكانمان تقويت كنيم.25 25. ۹۱/۰۷/۲۰ بيانات در ديدار معلمان و اساتيد استان خراسان شمالي
لزوم عادت دادن كودكان به خردورزي
ما در درجة اول بايد به ساختن و پرداختن شكل روحي كودكانمان اهتمام بورزيم. اگر توانستيم هويت انساني اين كودك را از آغاز كودكي شكل بدهيم و خلقياتي را در آن به وجود بياوريم، اين براي هميشه به درد خواهد خورد. عوارضي وجود دارد، معمولاً اين عوارض اخلاقيات را تحت تأثير قرار ميدهد؛ اما اگر چنانچه شخصيت كودك از آغاز ساخته شد و شكل گرفت، تأثيرات عوارض كمتر خواهد بود و عوامل كمك كننده هم در بين راه كمك خواهد كرد. ... امروز در كشورهاي پيشرفتة مادي دنيا، يكي از كارهاي اساسي و يك رشتة مهم، تدريس فلسفه براي كودكان است. خيليها در جامعة ما اصلاً تصور نميكنند كه براي كودك هم فلسفه لازم است. برخي تصور ميكنند فلسفه به معناي يك چيزِ قلمبه سلمبهاي است كه يك عدهاي در سنين بالا به آن توجه ميكنند؛ اين نيست. فلسفه، شكل دادن فكر است، ياد دادنِ فهم كردن است، ذهن را به فهميدن و تفكر كردن عادت دادن است؛ اين از اول بايد به وجود بيايد. قالب مهم است. اگرچه محتوا هم در همين فلسفة كودكان حائز اهميت است، اما عمده شيوه است؛ يعني كودك از اول كودكي عادت كند به فكر كردن، عادت كند به خردورزي؛ اين خيلي مهم است.25
25. ۹۱/۰۷/۲۰ بيانات در ديدار معلمان و اساتيد استان خراسان شمالي
تدبير ش 82 ارديبهشت و نيمه اول خرداد92
رمز و راز سرمايهگذاري براي تعليم و تربيت
يك كشور اگر بخواهد به سرافرازي برسد، به رفاه و غنا برسد، به علم و تفوّق علمي منتهي شود، اگر بخواهد مردم شجاع، آزاده، فهميده، عاقل، خردمند و متفكر تحويل جامعة بشري دهد، بايد اين زيرساخت اصلي را درست كند؛ زيرساخت تعليم دوران كودكي و نوجواني. اين، شأن معلم است. لذا به معلم خيلي بايد احترام كرد. براي ايجاد آمادگي لازم در معلم، خيلي بايد صرف وقت كرد. براي تهية سازوكاري كه تعليم و تربيت در آن مؤثر باشد و جهتِ درست داشته باشد، خيلي بايد سرمايهگذاري كرد. اينكه ما بر روي اين تحول بنيادين در آموزش و پرورش در سالهاي گذشته تكيه كرديم - كه خب! بحمدالله امروز سند اين تحول در اختيار آموزش و پرورش است و در واقع نقشة راه، مشخص و معيّن شده است - براي خاطر اين است. تحول در انسانها، تغيير صحيح در دلها و باورها و حركات و خلقيات و امثال اينها، احتياج دارد به يك زيرساخت محكم؛ اين زيرساخت، آموزش و پرورش است.6
6. ۹۲/۰۲/۱۸ بيانات رهبر انقلاب در ديدار جمعي از فرهنگيان
فرق آموزش و پرورش با ساير دستگاههاي اجرايي(در نشريه نيامد)
آموزش و پرورش يك دستگاه معمولي و عادي در عرض ساير دستگاهها نيست؛ اين يك مركز اساسي و مهمي است؛ حالا ميتوانيد آن را بهعنوان موتور يك قطار، ميتوانيد بهعنوان مركز ذخيرة يك مجموعه تعبير كنيد؛ به هر حال فرق ميكند با دستگاههاي اجرايي ديگر. كار عمقي و بنياني در اين وزارتخانه به قدري است كه در ساير وزارتخانهها نظير آن را نميشود پيدا كرد؛ حتّي وزارتخانههاي مشابه فرهنگي هم آن مقدار حساسيت و ظرافت و دقتي كه در اين مجموعه لازم است به كار گرفته شود، ندارند. به هر حال مجموعة بسيار مهمي است.7 7. ۹۲/۰۲/۱۸ بيانات رهبر انقلاب در ديدار جمعي از فرهنگيان
تدبير ش 86 - آذر و دی و بهمن92
انديشة تابناک، مشخص کنندة راه دانشجويان
جوانان و فرزندان ملّت ايران که در دانشگاههاي گوناگون جهان به کسب دانش مشغولاند، نهالهايي ارزشمنداند که ريشه در خاک حاصلخيز کشور سرافراز خود دارند و همچون برادران و خواهرانشان در دانشگاههاي زنده و پر تحرک کشور، ثمرات ارزشمندي را تقديم ميهن و ملّت خود خواهند کرد؛ انشاءالله.
اين است آن انديشهاي که ذهن دانشجوي ايراني را در هر نقطه از جهان بايد همواره مشغول دارد. کيفيت فراگيري و انتخاب دانشي که فرا ميگيريد و روحيه و رفتاري که در اين دوران تحصيلي، شخصيت شما را نمايان ميسازد، يکسره بايد از اين انديشة تابناک، سرچشمه بگيرد و راه شما را مشخص سازد. در فرايند پرهيجانِ تبديل دانشجوي امروز به مدير و انسان برجستة فردا، بيش از همه چيز، توکل به خدا و استمداد از لطف و رحمت او به کار شما خواهد آمد. اين است آنچه استعدادهاي شما را شکوفايي و گام شما را استواري و دل شما را آرامش ميبخشد.5 5. ۹۲/۱۰/۲۸ پيام به اتحاديه انجمنهاي اسلامي دانشجويان در اروپا
تدبير ش88 - ارديبهشت و خرداد93
جدّيت در تحقق سند تحوّل
سند تحوّل[آموزش و پرورش] - که بحمدالله در اين سالهاي اخير تنظيم شد و تثبيت شد - يک چيزِ دفعيالوجود نبود؛ اين از اوايل انقلاب، جزو آرزوها بود. چون نظام آموزش و پرورش در کشور ما، از تقليد از نظامهاي آموزش و پرورش غربي پديد آمده بود، با همان شکل، با همان محتوا، تقريباً با همان ترتيب؛ يک تحوّل اساسي لازم بود در فضاي آموزش و پرورش؛ چه از لحاظ قالب، چه از لحاظ محتوا. خب! اين فکر در خيليها بود در طول سالها؛ بهتدريج پخته شد، به سند تحوّل انجاميد. عرض نميکنيم که اين سند تحوّل، حدّ اعلاي خواستهها است. نه! براي هر چيزي يک حدّ بالاتري هم متصوّر است. ممکن است انشاءالله شما عمل کنيد، پيش برويد، تجربه بياموزيد. بعد از گذشت زماني چيزي بر آنچه امروز موجودي شما است بيفزاييد. لکن فعلاً اين سند تحوّل در اختيار ما است؛ اين را بايد جدّي گرفت. عرض من و توصية من به مسئولين محترم و مديران محترم اين است که سند تحوّل را جدّي بگيريم؛ فراتر از اظهارات رسمي؛ در عمل.5 5. ۹۳/۰۲/۱۷ بيانات در ديدار معلمان و فرهنگيان سراسر کشور
وظايف معلم: الف - ياد دادن دانش:
معلّم عزيز بداند: شغل او فقط تعليم نيست؛ يا به تعبيري فقط تعليمِ مطالب کتاب و دانشِ در دست اجرا نيست. معلّم، هم بايد علم بدهد، هم بايد روش تفکّر و کار تفکّر را بياموزد، هم رفتار و اخلاقآموزي در کار او باشد. اگر تعليم را يک معناي وسيعي بگيريم، اين سه عرصه را شامل ميشود: ياد دادن دانش؛ محتواي کتابها و محتواي علوم و مانند اينها که بايد بچّههاي ما – مردان و زنان آيندة کشور ما - اينها را ياد بگيرند. اين، يک کار است.
ب - ياد دادن تفکّر
کار دوّم که از اين[ياد دادن دانش] مهمتر است، ياد دادن تفکّر است. کودک ما فرابگيرد که فکر کند - فکر صحيح، فکر منطقي - و براي فکر کردن درست راهنمايي بشود؛ سطحينگري، سطحيآموزي در مسائل زندگي يک جامعه را زمينگير ميکند، در بلندمدّت بدبخت ميکند؛ بايد فکر کردن را در جامعه نهادينه کرد. لذا شما ببينيد که ما مثلاً از شهيد مطهّري که نام ميآوريم، فقط به علم شهيد مطهّري اهمّيت نميدهيم، به تفکّر شهيد مطهّري اهمّيت ميدهيم. اگر کسي داراي تفکّر بود، اين روحيه موجب ميشود که او بتواند مسائل مهمّ علم را هم کشف کند. اگر جوان ما، عالم ما، دانشمند ما متفکّر بار آمده باشد، از آن ذخيرة دانشي که در اختيار او است، دهها و صدها مسئلة جديد مطرح ميکند و پاسخ ميگيرد. پس استفادة از علم با تفکّر ممکن است.
ج- ياد دادن سبک زندگي
سوّم، رفتار و اخلاق؛ آموزش رفتاري، آموزش اخلاقي ... سبک زندگي، نوع رفتار. ما ملّتي هستيم با آرمانهاي بلند، با حرفهاي بزرگ، با قلّههاي ترسيمشدهاي ... که ميخواهيم خودمان را به اين قلّهها برسانيم. اين احتياج دارد به انسانهاي صبور، عاقل، متدين، اهل ابتکار، اهل اقدام، دور از تنبلي، مهربان، عطوف، داراي حلم، داراي شجاعت، با رفتارهاي مؤدبّانه، پرهيزگار و انسانهايي که درد ديگران، درد آنها محسوب بشود. بافت انسان و قالب و تراش يک انسان مطلوبِ اسلام چيزي است که با تربيت حاصل ميشود. همة انسانها هم قابل تربيتاند. بعضي ممکن است ديرپذيرتر باشند، بعضي زودپذيرتر؛ بعضي تربيت در آنها ماندگارتر باشد، بعضي کم دوامتر؛ امّا همة انسانها در معرض تغيير و تبديلي هستند که با تربيت حاصل ميشود؛ اين در درجة اول بهعهدة چند عنصر اصلي است که يکي از عناصر اصلي معلّم است. البتّه پدر، مادر، رفيق و مانند اينها هم مؤثّراند. لکن تأثير معلّم، يک تأثير عميقتر و ماندگارتري است؛ اين کاري است که معلّم بايد بر عهده بگيرد.
د- نتيجه
پس بنابراين: معلّم دانش ميآموزد. تفکّر ميآموزد. اخلاق و رفتار هم ميآموزد. آموختن رفتار و اخلاق از قبيل آموختن دانش نيست که فقط انسان از روي کتاب بخواند؛ درس اخلاق را با کتاب نميشود منتقل کرد. بيش از کتاب و بيش از زبان، رفتار مؤثّر است؛ يعني شما در داخل اتاق درس و ميان دانشآموزان، با رفتار خودتان به آنها درس ميدهيد. البتّه با زبان هم بايد گفت، بايد نصيحت کرد. امّا رفتار تأثير عميقتري دارد، تأثير همهگيرتري دارد. صادقانه بودن سخن را رفتار انسان روشن ميکند؛ اين عرض ما به معلّمين [است]. اين بچّهها امانتاند در دست جامعة معلّم! بايستي به معنا توجّه کرد. اگر انشاءالله معلّمين ما در اين صدد برآيند که کودکان را، نوجوانان را با اين شيوه - يعني با نگاه کردن به اين سه عنصر - بالا بياورند و پيش ببرند، تصوّر بنده اين است که در آيندة جامعه، تأثيرات زيادي خواهد داشت. البتّه پس از انقلاب، کارهاي خوبي در اين زمينه شده است؛ يعني واقعاً جامعة معلّمين با تعهّدي که داشتهاند، با حضور در فضاي انقلابي - چه در سالهاي دفاع مقدّس، چه بعد از آن - تأثيرات زيادي گذاشتهاند. گاهي من بعضي از اين کتابهايي که دربارة معلّمين است ميخوانم؛ تأثير معلّمي که در جبهههاي دفاع مقدّس حضور پيدا کرده است و شهيد شده است بر روي فکر دانشآموزانش، تأثير شگرفي است که انسان اين را مشاهده ميکند.5 5. ۹۳/۰۲/۱۷ بيانات در ديدار معلمان و فرهنگيان سراسر کشور
لزوم اهمّيت به دانشگاه «توليد معلّم»
دانشگاه فرهنگيان - يا به تعبير قديمي، دانشگاه تربيتمعلّم - دانشگاه است، لکن با دانشگاههاي معمولي فرق دارد. علاوة بر امتيازاتي که دانشگاههاي ديگر دارند، امتياز «توليد معلّم» مخصوص اين دانشگاه است؛ اين شرايطي دارد؛ به اين دانشگاه خيلي بايد اهمّيت داد.5 5. ۹۳/۰۲/۱۷ بيانات در ديدار معلمان و فرهنگيان سراسر کشور
تدبير ش89 - تير و مرداد 93
ضرورت همافزايي در ايجاد تحوّل بنيادين در علوم انساني
حقيقتاً ما نيازمند آن هستيم که يک تحوّل بنيادين در علوم انساني در کشور بهوجود بيايد. اين به معناي اين نيست که ما از کار فکري و علمي و تحقيقي ديگران، خودمان را بينياز بدانيم. نه! برخي از علوم انساني ساختهوپرداختة غربيها است؛ در اين زمينه کار کردند، فکر کردند، مطالعه کردند، از آن مطالعات بايد استفاده کرد. حرف اين است که: مبناي علوم انساني غربي، مبناي غيرالهي است، مبناي مادّي است، مبناي غير توحيدي است؛ اين با مباني اسلامي سازگار نيست، با مباني ديني سازگار نيست! علوم انساني، آنوقتي صحيح و مفيد و تربيتکنندة صحيح انسان خواهد بود و به فرد و جامعه نفع خواهد رساند که براساس تفکّر الهي و جهانبيني الهي بـاشد؛ ايـن امـروز در دانشهاي علوم انساني در وضع کنوني وجود ندارد؛ روي اين بايستي کار کرد، فکر کرد. البتّه اين کار، کار شتابآلودي نيست - کار بلندمدّتي است، کار مهمّي است - منتها دوستاني هم که مشغول اين کار هستند، لازم است سرعت متناسب را به اين کار بدهند. يعني ضمن اينکه نبايد در اين کار شتابزدگي کرد، عقبماندگي هم در اين کار مطلوب نيست و مورد قبول نيست؛ بايستي کار بشود! البتّه من شنيدم و اطّلاع دارم که علاوه بر آنچه در شورايعالي انقلاب فرهنگي در اين زمينه انجام ميگيرد، اساتيد متعدّد دانشگاه هم در اين زمينه کارهـاي مهم و خـودجـوش دارنـد انجام ميدهند، که اين کارها خوب است در يک صراط قرار بگيرد؛ يعني اين دو مجموعة کاري با يکديگر همافزايي کند، تا انشاءالله نتايجي عايد کشور و عايد دانشگاه کشور در اين زمينه بشود.4 4. ۹۳/۰۴/۱۱ بيانات در ديدار اساتيد دانشگاهها(در چهارمين روز ماه مبارک رمضان ۱۴۳۵)
تدبير ش91 – آبان و آذر 93
راه اعتلاي روزافزون نيروهاي مسلّح تکرار در و5 – ب2- ز1
جوانان عزيز! فرزندان فداکار اين ملّت که اين عرصة خطير را براي خدمت خودتان انتخاب کرديد! خودتان را براي اعتلاي روزافزون مجموعة نيروهاي مسلّح آماده کنيد. درس که ميخوانيد، آموزش که ميبينيد، فکر و تحقيق که ميکنيد، انضباط و ساير فنون نظامي را که فرا ميگيريد، با اين نيت، با اين فکر، با اين همّت بلند آنها را همراه کنيد که ميخواهيد به معناي حقيقي کلمه پاية مهمّ اقتدار کشورتان باشيد.5 5. ۹۳/۰۸/۲۶ بيانات در هشتمين مراسم دانشآموختگي دانشجويان دانشگاه افسري امام عليA ارتش جمهوري اسلامي ايران
تدبير ش94 – ارديبهشت و خرداد 94
آموزش و پرورش، دستگاه سرمايهگذاري تکرار در هـ1
بارها هم اين را گفتهايم،(در ديدار معلّمان و فرهنگيان ۱۳۹۰/۲/۱۴) باز هم تکرار ميکنيم که براي يکچنين دستگاهي[آموزش و پرورش] هرچه ما هزينه کنيم، هزينه نيست، سرمايهگذاري است؛ به اين چشم به اقتصاد آموزش و پرورش نگاه کنيم. اقتصاد آموزش و پرورش، مثل اقتصاد هيچ دستگاه ديگري نيست؛ اينجا شما هرچه خرج ميکنيد، در واقع داريد سرمايهگذاري ميکنيد؛ اين، آن جملة اساسي و اصلياي است که بنده توقّع دارم مسئولان کشور، مسئولان دولتي و مردم ما به اين نکته توجّه کنند. خب! اين [دربارة اهمّيت] دستگاه آموزش و پرورش.5 5. ۹۴/۰۲/۱۶ بيانات در ديدار جمعي از معلمان و فرهنگيان سراسر کشور
خصوصيات ممتاز شهيد آيتالله مطهّري(ره)
شهيد مطهّري خيلي خصوصيات ممتازي داشت لکن بـه نظر مـن شاخصة شخصيت او معلّمي بـود؛ معلّم بـود؛ در حوزه معلّم بـود، در دانشگاه معلّم بود، در محيط زندگي معمولي هم معلّم بود، سخنرانيهاي او هم تعليم بود، درس بود؛ چون با اخلاص بود، چون با اجتهاد بود؛ يعني با تلاش. بنده نمونههاي تلاش علمي ايـن بـزرگوار را از نـزديک ديـده بـودم. بـراي هر موضوعي يادداشتهايي داشت؛ در هرجا يک نکتهاي مشاهده ميکرد، آن را فوراً برميداشت يـادداشت ميکـرد و در يک جـاي مشخّصي ميگذاشت. ايشان به من نشان داده بود پاکتهايي را که دربارة موضوعات مختلف در اينها يادداشت کرده بـود. مـن همانوقت تعجّب مـيکردم چه حوصلهاي، چه نشاطي، چه پيگيري و تلاشي! خب! نتيجه اين است که امروز ۳۵ سال از شهادت اين مرد ميگذرد، [امّا] کتابهاي او و حرفهاي او همچنان زنده است. امروز همان کتابها، همان حرفها، همان تعليمات به درد نسل جوان امروز ما ميخورد، به درد محقّقين ما ميخورد. البتّه نميخواهيم بگوييم که اينها کفايت ميکند؛ نه! حرفهاي جديدي هست، افکار جديدي هست، شبهات جديدي هست و بايستي کساني مطهّريوار کار کنند؛ لکن اين نام، نام ماندگاري است.5 5. ۹۴/۰۲/۱۶ بيانات در ديدار جمعي از معلمان و فرهنگيان سراسر کشور
الزامات شغل معلّمي
[شغل معلّمي] الزاماتي دارد:
1ـ [معيشت معلّمين:] يکي از الزامات، همان مسئلة اقتصاد است که عرض کردم؛ اقتصاد آموزش و پرورش، معيشت معلّمين، يکي از الزامات است. محدوديتهاي دستگاههاي دولتي را ميدانيم؛ بيگانه نيستيم از محدوديتها و اشکالاتي که وجود دارد وليکن بايستي همّت در مسئولين دولتي اين باشد که اين بخش را مورد يک توجّه ويـژه قـرار بـدهند. همانطور که عرض کرديـم، اين سرمـايـهگذاري است؛ ايـن بـازده دارد؛ ايـن ارزشافزوده توليد ميکند؛ اين يک خرج و هزينة صِرف نيست؛ اين بايستي جزو مسائل درجة يک ما در مديريتهاي دولتي و در تصميمهاي دولتي باشد. ما نکنيم، دشمن سوءاستفاده ميکند؛ ميبينيد ديگر! از همين نقطه، دشمن با رسانة خود، در راديوي خود، با عوامل خود، با آدمهاي بددل نسبت به نظام و نسبت به اسلام، بـا ايـن ابـزارها و وسـائل دشمن سوءاستفاده خـواهـد کـرد. ... دستگاههاي دولتي و مسئول مسائل مالي و اقتصادي به اين نکته توجّه کنند؛ اين را جزو برنامههاي اصلي خودشان قرار بدهند. ...
2ـ [دانشگاه فرهنگيان:] ... دانشگاه فرهنگيان خيلي مهم است. همة فرايندهايي که منتهي ميشود به جذب معلّم، براي تدريس و براي تعليم و تربيت، بايستي سالم و با معيار اسلام و انقلاب سنجيده بشود. اگر اين کار را کرديم، نتيجه همان چيزي خواهد بود که شما ميخواهيد؛ هم مورد رضاي خدا خواهد بود، هم براي آيندة کشور ... مولّد يک نسل باعظمت و اميدبخش خواهد بود؛ اگر اين رعايتها نشود، نه. در دانشگاه فرهنگيان، هم موادّ درسي و محتواي دروس مهم است، هم اساتيد مهمّاند، هيئت علمي مهم است. بناست ما چه کسي را، چهجور آدمي را تربيت کنيم و بفرستيم سراغ بچّههاي مردم که بروند آنها را بسازند و توليد انسان بزرگ بکنند؟ اين خيلي مهم است. بنابراين، مسئلة صلاحيتها، مسئلة اساتيد، مسئلة کتابهاي درسي، محتواي درسي در دانشگاه خيلي مهم است.
3ـ [سند تحوّل بنيادين:] يک مسئله هم مسئلة تحوّل بنيادين آموزش و پرورش است. ... آنچه مهم است اين است که در باب اين تحوّل بنيادين، اصل اينکه نظام آموزش و پرورش ما احتياج به يک تحوّل دارد را همه پذيرفتهاند. اين نظام قديمي آموزش و پرورش در کشور، اگر هيچ عيب ديگري هم نميداشت، همين که با گذشت زمان هيچ نوآوري در آن بهوجود نيامده بود، کافي بود که انسان آن را رد کند و معتقد باشد به تحوّل بنيادين. اين سند تحوّلي هم که خوشبختانه دو سه سال پيش فراهم شد و ابلاغ شد(ابلاغ سياستهاي کلّي ايجاد تحوّل در نظام آموزش و پرورش کشور ۱۳۹۲/۲/۱۰) و بر اساس آن برنامهريزي شد، از نظر کارشناسان زبده و برجستة آموزش و پرورش، يک سند خوبي است، سند متيني است؛ آنهايي که اهل اين کاراند، خبرة اين کاراند، اين سند را تأييد ميکنند؛ ميگويند سند تحوّل بنيادين که با ساعتها کار، با زمانهاي طولاني و با تلاش فراهم شده است، همه کمک کردهاند که اين سند بحمدالله فراهم شد و ابلاغ شد، اين را کارشناسها و خبرههاي آموزش و پرورش تأييد ميکنند و ميگويند سند بسيار متقن و مهمّي است. پس اين سند بايد اعمال بشود. البتّه از اينجور چيزها، منتظر نتايج زودبازده نبايد بود، اينها چيزهايي نيست که ظرف يکسال و دوسال و پنجسال نتايجش ظاهر بشود؛ اينها چيزهايي است که صبر و حوصله لازم دارد، کار لازم دارد، کار مستمر لازم دارد.
4 ـ [حفظ انسجام سند تحوّل بنيادين:] يک نکته اين است که انسجام اين سند حفظ بشود. اشاره کردند که يک تعدادي از موادّ اين سند اجرايي شده است؛ خوب است، لکن همة موادّ اين سند بايد اجرايي بشود؛ اين يک مجموعة منسجم است. اينکه ما برخي از مواد را، فرض کنيد چهل مادّه يا در اين حدود را اجرايي کنيم، بقيه را مغفول بگذاريم، اين به نتيجه نخواهد رسيد. انسجام اين مجموعه بايستي حفظ بشود. وقتي همة موادّ اين مجموعه مورد عمل قرار گرفت، آنوقت کار پيش خواهد رفت، سرعت پيدا خواهد کرد، درست انجام خواهد گرفت.
5 ـ [آشنايي بدنة آموزش و پرورش با سند تحوّل بنيادين:] ... بدنة آموزش و پرورش کشور با اين سند آشنا بشوند؛ مطالبات اين سند را بدانند که چيست. معلّمي که در فلان مقطع دبستان يا دبيرستان تدريس ميکند، بداند که اين تحوّل بنيادين از شخص او چه خواسته است. مدير و رئيس دبستان يا دبيرستان بداند که وظيفة او و تکليف او در قبال دانشآموز بر اساس اين سند چيست. مطالبات اين سند بايد مشخّص بشود؛ بايستي برنامهريزي کرد براي اينکه ما مطالبات سند را در سطح وسيع و گستردة آموزش و پرورش تفهيم کنيم، بحث کنيم.
6 ـ [رسانهاي کردن سند تحوّل بنيادين:] ... دستگاههاي تبليغي و رسانة ملّي بايد به کمک بيايند. حتّي گاهي پيشنهاد ميشود که يک شبکة صداوسيما مخصوص اين کار باشد که بتواند اين موضوع را تبيين کند و تفهيم کند. اين البتّه بستگي دارد به اينکه مسئولين آموزش و پرورش بنشينند با مسئولين صداوسيما و آنها هم همراهي کنند.
7 ـ [ظرفيتسازي در برنامة ششم کشور:] يک موضوع ديگري که در اين مسئلة سند مهم است. ... ظرفيت برنامة ششم است. الآن سياستهاي برنامة ششم در حال تدوين است، بعد هم خود برنامه را تدوين ميکنند، تصويب ميکنند، اجرا ميکنند. در ضمن اين برنامه و در ذيل اين برنامه، مسئلة آموزش و پرورش و سند تحوّل بنيادين بايد حتماً ديده بشود تا بدانيم ما در سال ۱۴۰۴ چه خواهيم داشت در آموزش و پرورش.
8 ـ [عدم جايگزيني برنامههاي دمِدستي با سند تحوّل بنيادين:] يک نکتة اساسي اين است، اين را من به مسئولين آموزش و پرورش عرض ميکنم، مراقب باشيد که برنامههاي دمِدستي و تغييروتبديلهاي سطحي و روزمرّه جاي تحوّل بنيادين را نگيرد؛ ما را راضي نکند، خوشحال نکند که ما داريم تغيير ميدهيم. تغييرات سطحي مهم نيست؛ اساس، همان موادّ تحوّل بنيادين است که بهتدريج اين بنا نوسازي بشود؛ اين مهم است.5 5. ۹۴/۰۲/۱۶ بيانات در ديدار جمعي از معلمان و فرهنگيان سراسر کشور
آمادگي شرايط براي اجراي سند تحوّل بنيادين
امروز شرايط شما و مسئولان محترم آموزش و پرورش براي کيفي کردن آموزش و پرورش، براي تحوّل اساسي و بنيادين در اين دستگاه مهم و حسّاس آمادهتر است. يکروزي ما هجده ميليون دانشآموز داشتيم، امروز کمتر از سيزده ميليون دانشآموز داريم؛ اين يک فرصت است. يکروزي بود که ما از لحاظ فضاهاي آموزشي دچار عسرت جدّي بوديم؛ مدارس دو نوبته و سه نوبته در سطح کشور کم نبود؛ امروز خوشبختانه آن وضعيت وجود ندارد. در اغلب جاهاي کشور، مدارس وضع خوبي دارند؛ افرادي هم علاقهمندند، ميآيند و وارد ميشوند که بايستي اين جريان [حفظ شود]. امروز بنابراين شرايط آماده است براي اينکه ما بتوانيم اين تحوّل را انجام بدهيم. بههرحال خوشبختانه کشور داراي ثبات است، داراي امنيت است، مسئولين دولتي با علاقهمندي مشغول کار هستند. امروز، روزي است که ما بتوانيم انشاءالله آموزش و پرورش را از لحاظ کيفي، از لحاظ محتوايي، از لحاظ بنياني به يک نقطة اساسي برسانيم. و همينطور که عرض کردم محور اين تحوّل معلّمين هستند؛ آن کسي که در وسط ميدان ايستاده است، شما معلّمين عزيز هستيد.5 5. ۹۴/۰۲/۱۶ بيانات در ديدار جمعي از معلمان و فرهنگيان سراسر کشور
تدبير ش95 – تير و مرداد 94
ضرورت انتظام بخشي به مسائل کلان وزارت علوم تکرار در هـ5
مسئلة افزايش تعداد دانشجو در دورههاي تحصيلات تکميلي است ـ که خوشبختانه در اين چند سال اخير افزايش چشمگيري پيدا کرده و اين يک مزيت بسيار فوقالعادهاي است ـ منتها بايستي برنامهريزي صحيحي نسبت به خروجي اين پديدة مهم انجام بگيرد. در دورههاي تحصيلات تکميلي، دانشجويان دنبال اين هستند که يک چيزي را تحقيق کنند، يک چيزي را بنويسند، رسالهاي را تهيه کنند؛ اين احتياج دارد به يک نظام، احتياج دارد به يک نگرش کلان، به يک هدايت کلّي که چه تهيه بشود که کشور بتواند از آن استفاده بکند. اگرچنانچه اين نشد، ما منابع را هدر دادهايم؛ هم استاد را، هم دانشجو را، هم پول را، هم مديريت را، هم امکانات گوناگون ديگر را هدر دادهايم. اين نگاههاي کلان، اين برنامهريزيهاي کلان، اين انتظامبخشيدنهاي کلان به مسائل مربوط به وزارت علوم، کارهاي اساسي است که بايستي انجام بگيرد و گرههاي کشور انشاءالله از اين طريق باز بشود.
کاري که شما اساتيد ميکنيد کار مهمّي است. کاري که دستگاه مديريت علمي کشور انجام ميدهد ـ که عمدتاً وزارتها هستند و معاونت علمي رئيسجمهور ـ کار مهمّي است؛ اين کار را اهمّيت بدهند؛ آن تقويم و ارزيابي حقيقي نسبت به اين انجام بگيرد؛ بدانيم که چه کار مهمّي دارد انجام ميگيرد.6 6. 13/04/94 بيانات در ديدار اساتيد دانشگاهها در هفدهمين روز ماه مبارک رمضان ۱۴۳۶
خلاصه گیری و تبیین مبانی علمی علمای برجسته داخلی
بیانات در دیدار دست اندرکاران همایش ملی حکیم تهران (مرحوم آقا علی مدرس زنوزی) 3/2/1397
حالا شما کتاب بدایع الحِکَم مرحوم آقا علی حکیم را مثلاً در اینجا چاپ کردید؛ خب باید کسی بنشیند این کتاب مفصّل را بخواند تا بفهمد که آقا علی چه میگوید؛ چند نفر آماده هستند که بخوانند این کتاب را؟ چند نفر دارید که توانایی این کار را داشته باشند؟ این احتیاج دارد به همان کاری که دربارهی مرحوم ملّاصدرا من گفتم و یک کار کوچکی هم البتّه شده؛ بد نیست که یک جمعی یا یک هیئتی بنشینند و لبّ فلسفهی آقا علی حکیم را دربیاورند و اصلاً بگویند ایشان چه میگوید، حرفش چیست، مطلب مورد نظرش چیست. یک وقتی حضرت آقای جوادی یک کتابی را از آقا علی به نظرم یک کتاب یا رسالهای از رسالههای ایشان بود- آوردند به من نشان دادند که «ایشان اینجا در جواب این مطلب، این را گفته»؛ الان آن حرف یادم نیست امّا میدانم که حرف مهمّی بود. خب اینها استخراج بشود، بیرون بیاید از ضمن کتابهای ایشان یا رسائل ایشان. ایشان یک رساله در «وجود رابطی» ظاهراً دارد؛ رسالههای متعدّدی آقا علی حکیم دارد؛ بنشینند اینها را تدوین کنند تا ناگهان تهران که شما میگویید مرکز حکمت در یک دورهای بوده احساس کند که ایشان یک فکر فلسفیِ عمیقِ قوی ای را در مثلاً فرض کنید صد و چند سال پیش که ایشان از دنیا رفته -ظاهراً حدود ۱۳۰۷ ایشان از دنیا رفت- یک چنین فکری را در تهران مطرح کرده؛ یعنی خلاصه گیری بشود و تبیین بشود آن مکتب ایشان و حرف ایشان و مبنای ایشان. و همچنین دیگرانی که هستند [مثل] مرحوم آمیرزا ابوالحسن جلوه (رضوان الله علیه)؛ ایشان حواشی زیادی بر اسفار دارد؛ خیلی هم خوش خط بوده. میگویند ایشان نسخه های مختلف اسفار را که تدریس میکرد، هر نسخهای که دستش بود، در هرجایی ایشان یک حاشیهای همانجا مینوشت؛ یکی از این نسخههای اسفار -که اسفاری است با حواشی دستنوشتهای مرحوم میرزا ابوالحسن جلوه یا حاج میرزا ابوالحسن جلوه؛ نمیدانم مکّه هم رفته بوده یا نه- دست بنده افتاد و آن را اهدا کردم به کتابخانهی مؤسّسهی آقای مصباح که الان آنجا باید باشد و قاعدتاً هست. خب ایشان حرف دارد؛ میدانید که میرزا ابوالحسن جلوه جزو منتقدین ملّاصدرا است یعنی جزوِ افرادی است که در بسیاری از مبانیِ ملّاصدرا ایشان حرف دارد، استدلال دارد، مثل خود آقا علی؛ ایشان هم همینجور [است]؛ خب ببینیم حرفهای ایشان چیست؛ یک نفری استخراج کند این حرفها را، دربیاورد، مطرح کند. اینها به نظر من کارهای بسیار مهمّی است که زمین مانده است؛ ما دیر به این فکر افتاده ایم و باید همهی اینها را انجام بدهیم.
روش مندی علوم آموزشی در جهت هدفهای نظام اسلامی
بیانات در دانشگاه فرهنگیان 19/2/1397
آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت عمومی کشور هدفهایی دارد، دنبال هدفهایی میگردد، این هدفها چیست؟ این هدفها عیناً همان هدفهای نظام اسلامی است؛ این اهداف باید در آموزش و پرورش وجود داشته باشد؛ مورد توجّه باشد. ما دانشجو، دانشآموز، محصّل، تربیت میکنیم با یک هدفی، به سمت یک آرمانی؛ این هدف عبارت است از همان هدفی که نظام اسلامی برای آن به وجود آمد. نظام اسلامی، جهان و جامعهای را میخواهد بسازد پیشرو، با ارزشهای متعالی، متدیّن، پایبند به شرایع الهی، با گسترهی بیانتهای افق دید. نگاه انسانی که در جامعهی اسلامی و نظام اسلامی زندگی میکند، برای آینده هیچ محدودیّتی ندارد، در هیچ جهتی؛ نه فقط در جهات معنوی، [بلکه] در جهات مادّی و در جهات علمی، هیچ محدودیّتی وجود ندارد؛ افق دید، بسیار جلوتر و پیشتر و فراتر از آن چیزی است که بلندهمّتان عالم، مثلاً فرض کنید که برای مسائل علمی قائلند؛ در جامعهی اسلامی، افق دید خیلی گسترهی بیشتری دارد.
در طول تحصیل دانش آموز جایگاه خود را پیدا کند
بیانات در دانشگاه فرهنگیان 19/2/1397
دانشآموز باید در طول این دوازده سال، جایگاه خود را در این کاروان عظیمی که به سمت پیشرفت در جامعهی اسلامی حرکت میکند، پیدا کند؛ باید بداند که در این مجموعهی عظیم، در این حرکت عظیم او چهکاره است؟ جایگاهش کجا است؟ شأنش چیست؟ برای خودش نقش تعریف بکند؛ ما باید اینجور فرزندانمان را تربیت بکنیم. دانشآموز، در مدرسه بهوسیلهی شماها تربیت میشود؛ باید دارای حسّ مسئولیّت تربیت بشود؛ دارای روحیّهی آزاداندیشی تربیت بشود؛ راستگو تربیت بشود؛ بلند همّت تربیت بشود؛ شجاع، فداکار، پاکدامن، پرهیزکار؛ نسل تربیت شوندهی در اختیار شما، باید با این خصوصیّات تربیت بشوند؛ افق دید اینها است.
استفاده از الگو های اسلامی ایرانی
بیانات در دانشگاه فرهنگیان 19/2/1397
ما خوشبختانه در محیط زندگی خودمان امروز الگو داریم، الگوهای برجستهای داریم. ما دیگر امروز دچار فَقدِ الگو نیستیم که برویم سراغ فلان آدم تاریخی بیگانه؛ امروز در زندگی خودمان، جلوی چشم خودمان الگو داریم . شهدای هستهای ما یکی از الگوهای بزرگند؛ شهید چمران یک الگو است؛ شهید چمران یک دانشمند به معنای واقعی کلمه بود؛ دانشمند بود، درس خوانده و تحصیل کرده بود امّا یک مبارز واقعی، یک مجاهد واقعی هم بود، به معنای واقعی کلمه؛ شهید آوینی یک الگو است؛ شهید حججی یک الگو است. ببینید؛ از انواع و اقسام الگوها در اختیار ما است. این برادر عزیزمان خیلی خوب اینجا بیان کردند؛ گفتند الگوی من، معلّم کلاس اوّلم بود امّا حالا الگوی من حججی است؛ بله، از این الگوها ما داریم؛ با شجاعت، با شهامت، با احساس مسئولیّت، با قدرت، با عزّت در مقابل دشمن میایستد برای اینکه به اهداف والای بزرگ جامعهی خود و نظام خود کمک کند؛ نه برای شخص خود. اینها در یک دعوای شخصی از بین نرفتند؛ شهید شهریاری و شهید علی محمّدی و احمدی روشن و دیگران، در مسائل برای افتخار و سربلندی ملّت حرکت کردند و پیش رفتند؛ اینها الگویند؛ ما در جامعهی خودمان، جلوی چشم خودمان، در زمان خودمان این الگوهای عزیز را داریم.
استفاده ازعلم نافع
بیانات در دانشگاه فرهنگیان 19/2/1397
در تعلیم و تربیت کشور، علمِ سودمند، دانشِ سودمند باید تعقیب بشود. اینکه شما میگویید «آموزش و پرورش اصلاح باید گردد»، یکی از موادّ مهمّ اصلاحی، همین است که دانشی که در اینجا تعلیم داده میشود، دانش سودمند باشد؛ این جوان بتواند از این دانش، برای بهبود زندگی خود و جامعهاش و پیرامونیانِ خود استفاده کند؛ علم نافع این است. علم نافع، آن [علمی] است که ما را به اهدافمان نزدیک کند، حرکت ما را آسان کند، ما را پیش ببرد؛ علم نافع این است. آن چیزهایی که در ما روحیهی حرکت ایجاد میکند، ما را شکوفا میکند، ظرفیّتهای ما را به فعلیّت میرساند، اینها علم نافع است. البتّه یکی از علوم نافع، آگاهی از تجربههای ملّی و افتخارات کشور و عبرتها و درسهای تاریخ است که این هم جزو علوم نافع است. علم نافع آن چیزی است که ظرفیّتهای ما را شکوفا بکند؛ این هم یک نکته.
تهیه سند تحول
بیانات در دانشگاه فرهنگیان 19/2/1397
دستگاه آموزش و پرورش احتیاج به نوسازی دارد؛ شماها هم شعار دادید، گفتید که باید اصلاح شود. بله، حتماً احتیاج دارد به نوسازی؛ چون، هم فرسوده است، هم آن روزی هم که تازه به وجود آمد دارای عیوبی بود. در آموزش و پرورشِ ما همان روزی هم که تازه بود و اینجور فرسوده و کهنه و زمانگذشته و آسیبدیده نشده بود، عیوب اساسی ای وجود داشت که همان عیوب هم تا امروز باقی مانده. وسیلهی این تحوّل، در درجهی اوّل عبارت است از «سند تحوّل»؛ این سند تحوّل آماده است. وزیر محترم اشاره کردند به تلاشهایی که دارند انجام میدهند برای این کار؛ به نظر من این تلاشها جزو واجب ترین کارها است. آنطور که به من گزارش شده است، تاکنون کمتر از ده درصد از امکان تحقّق این سند و از محتوای این سند، تحقّق پیدا کرده؛ درحالیکه چند سالی میگذرد از تصویب این سند. خیلی کم کار شده در این زمینه؛ باید کار بشود. سند یک نوشتهی روی کاغذ است؛ باید تحقّق پیدا کند. البتّه تهیّهی این سند یک ضرورت حیاتی بود که انجام شد و محتوای سند هم آنطوری که صاحب نظران آموزش و پرورش ابراز کردند -که بسیاری هم خودشان دست اندرکار تهیّهی این سند بودند- آنطوری که آنها اظهار کردند، سند از لحاظ تخصّصی، از لحاظ حرفهای سطح خیلی بالایی دارد؛ بسیار محکم و متقن و مطلوب است؛ خب باید تحقّق پیدا کند. آنچه من مطالبه میکنم و توقّع دارم از دستگاه آموزش و پرورش، این است که زمانبندی کنید؛ یک زمانی را مشخّص کنید و بگویید تا چه مدّتی این سند، تحقّقِ کامل پیدا خواهد کرد. البتّه کار سختی است لکن این کار سخت باید انجام بگیرد؛ دستگاههای مختلف همه باید کمک کنند به آموزش و پرورش؛ همه باید کمک کنند. یک بخش مربوط به همین دانشگاه فرهنگیان و دستگاههای گوناگون تربیت معلّم است -که حالا عرض خواهم کرد- یک بخش هم مربوط به درون خود آموزش و پرورش است؛ باید مقدّمات نرمافزاری و سختافزاری این کار را آماده کنند؛ زمانبندی را مشخّص بکنند و این کار، انشاءالله بهصورت واقعی انجام بگیرد؛ مهمترین اقدام در کار تعلیم و تربیت عمومی کشور این است.
آشنایی بدنه آموزش و پرورش با سند تحول
بیانات در دانشگاه فرهنگیان 19/2/1397
یکی از کارهایی که باید انجام بگیرد، این است که بدنهی آموزش و پرورش با این سند تحوّل آشنا بشوند. آنطوری که به بنده گزارش شده، اغلب بدنهی آموزش و پرورش از این سند فقط نامی شنیدهاند، نمیدانند این سند چیست؛ این سند را به نحو مناسبی معرّفی کنید، آشنا بشوند، سند را ببینند، بخوانند، بدانند؛ خود این، کمک خواهد کرد به اینکه این سند تحقّق پیدا بکند، چون تحقّق سند بدون کمک بدنهی آموزش و پرورش ممکن نیست. آن کسانی، آن جمعی که بایستی سند را عملاً پیاده کنند و محقّق بکنند، بدنهی آموزش و پرورش هستند؛ آنها را آشنا کنید.
تعلیم و تربیت در امر تیزهوشان
بیانات در دانشگاه فرهنگیان 19/2/1397
مسئلهی بعدی هم در مورد تعلیم و تربیت، همین توجّه به تیزهوشان و نخبگان است؛ خب بحثهایی هست؛ مقامات مسئول بایستی بهصورت همهجانبه به این مسئله نگاه کنند. مسئلهی سمپادها یا هر شیوهی دیگری را کاملاً حرفهای، با ملاحظهی جوانب مختلف بسنجند؛ کاری کنند که تبعیضی به وجود نیاید، مشکلاتی به وجود نیاید، دلّالبازیها درست نشود و مسئلهی تیزهوشان به معنای واقعی کلمه دنبال بشود.
دانشگاه زنده است
بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان 1397/3/7
البتّه در مجموع این بحثهایی که دوستان پسران و دختران دانشجو اینجا کردند، یک نکته برای من خیلی جالب و برجسته است و آن اینکه علیرغم گلهگزاریها و نگرانیها و مانند اینها که بیان کردند، جلسهی امروز ما نشان داد که محیط دانشجویی یک محیط بانشاط و زنده است؛ درست عکس آن چیزی که دشمنان میخواهند، بیگانگان میخواهند و بعضی وانمود میکنند که «آقا، دانشگاه افسرده است، دانشگاه مأیوس است»؛ نه، دانشگاه زنده است. بله، شماها همهی دانشجوهای کشور نیستید ما بیش از چهار میلیون دانشجو داریم ، مقصودم این نیست که چهار میلیون دانشجو در دانشگاه با همین روحیهها وجود دارند؛ این را میدانیم که اینجور نیست امّا یک جریان زندهی فعّالِ پُرتپشی در محیط دانشجویی وجود دارد با نگاههای مختلف، با گرایشهای مختلف امّا همه با انگیزه، با احساس هویّتِ اثرگذار که این برای من مهم است. یعنی دانشجو احساس میکند که باید اثر بگذارد، اثرگذاری داشته باشد لذا حرفش را میزند.
شعر باید مسائل مهم و مورد ابتلاء کشور را گفتمانسازی کند
بیانات در دیدار جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب 1397/03/09
عزیزان من! شعر یکی از هنرهای اثرگذار است؛ یک خصوصیّاتی در شعر هست که در بسیاری از هنرهای دیگر نیست. خب بعضی از هنرها در بخش دیگری و به نوع دیگری خیلی اثر گذارند -مثل سینما، مثل تئاتر و از این قبیل، امّا شعر یک جور دیگری اثرگذار است. شعر بایستی جریان سازی بکند؛ یعنی مجموعهی شاعر کشور باید جوری شعر را در فضای هنری کشور و فضای شعری کشور تنظیم بکنند و تولید بکنند و خلق بکنند و تکثیر بکنند که بتواند مسائل مهم و مورد ابتلاء کشور را گفتمان سازی کند و جریانسازی کند. فرض بفرمایید راجع به مسئلهی عدالت، مسئلهی مقاومت، مسئلهی اخلاق؛ ما چقدر احتیاج داریم به اخلاق معاشرتی با یکدیگر که من پریروز هم در یک جلسهای اینجا با جوانها روی این تکیه کردم؛ ما، هم اخلاق فردی خودمان، اخلاق شخصی خودمان بایستی تهذیب بشود و رشد و عُلو پیدا بکند، هم اخلاق معاشرتیمان، رفتارهایمان با مردم، مثل گذشت، مثل ایثار، مثل صداقت، مثل اُخوّت، برادری و از این چیزها. خوشبختانه در تاریخ شعر ما، در این زمینه خیلی حرف هست، خیلی اشعار عالی سروده شده و این گفتمانسازی باید ادامه پیدا کند؛ همچنین در زمینههای گوناگون که عرض کردم؛ مثل مقاومت، مثل همین مسائلی که امشب در چند شعر بود و موضوعات مهمّی بود.
این اندیشهورزیِ اهل علم و اهل فکر و خِبرگان ملّت، بسیار مهم است
بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری 1397/06/15
خب، الحمدلله در جلسهی اجلاس اینبارِ شما آقایان آنطور که حالا در گزارشات جناب آقای جنّتی و جناب آقای موحّدی بود و بنده هم قبلاً گزارشی از اظهارات آقایان در نطق هایی که می کردند داشتم، مطالب مهمّی را مطرح کردید، مطالب مهمّی را متعرّض شدید، دستهبندی خوبی هم که جناب آقای موحّدی کردند و گزارشی هم که جناب آقای جنّتی از هیئت های اندیشهورز کردند، این هم بسیار خوب است که این کار را شما شروع کردید؛ این کار هرچه پیش برود و به آن اهتمام بشود و برایش سرمایهگذاری فکری و انسانی بشود، برکاتش بیشتر ظاهر خواهد شد. این اندیشهورزیِ اهل علم و اهل فکر و خِبرگان ملّت، بسیار مهم است، البتّه با شرایطی که دارد و انشاءالله مورد توجّه قرار می گیرد.
سند تحوّل می تواند آموزش و پرورش را به آن سرمنزل مورد نظر برساند
بیانات در دیدار معلمان و فرهنگیان 1398/02/11
خب من چند تذکر بدهم؛ تذّکر اوّل راجع به سند تحوّل است که آقای وزیر محترم گزارشی دادند، گزارش مکتوب هم به ما رسید و دیدیم. عزیزان من! سند تحوّل، یک ریلگذاری است؛ سند تحوّل می تواند آموزش و پرورش را به آن سرمنزل مورد نظر برساند؛ ما باید کاری کنیم که این اتّفاق بیفتد. خب گفتند ابلاغ کردیم، درست هم هست ابلاغ شده لکن ابلاغ کافی نیست، ابلاغ قدم اوّل است؛ باید کاری کنیم که این سند محقّق بشود. من پارسال گفتم جوری عمل کنید که بدنهی آموزش و پرورش این سند را بخواند، بشناسد، بنیوشد، بفهمند که چه کار بنا است در آموزش و پرورش انجام بگیرد؛ سند، سند بسیار خوبی است؛ این دنبال گیری می خواهد، کار می خواهد. اوّلین چیزی که لازم است و نیاز اصلی این حرکت است، روحیهی انقلابی است. خداوند نخواهد گذشت از آن کسانی که با قلمشان، با بیانشان سعی می کنند روحیهی انقلابی را در بین مردم ما و جوان های ما تضعیف کنند؛ خدا از اینها نمی گذرد. این انقلاب به وسیلهی جوان های مردمِ همین کشور تحقّق پیدا کرد؛ این انقلاب بود که توانست کشور را از زیر سلطه و بار حکومتی که به وسیلهی بیگانگان در این کشور بر سرِ کار آمده بود و برای بیگانگان کار می کرد، خارج کند. عزیزانِ من؛ حکومت پهلویای که به وسیلهی انقلاب بَرافتاد، دو پادشاه داشت: رضا و محمّدرضا؛ رضا را انگلیسها سرِ کار آوردند، محمّدرضا را هم انگلیسها و آمریکاییها. خب شما ببینید این حکومتی که به وسیلهی دست های بیگانه سرِ کار بیاید، برای مردم خودش چه نسبتی خواهد داشت، برای آن بیگانه چه نسبتی خواهد داشت. رضای پهلوی -رضاخان- به وسیلهی انگلیسها آمد سرِ کار، بعد در دوران شروع جنگ به خاطر هیاهوهایی که هیتلر می کرد و مانند اینها، [چون] طبیعتش، طبیعت هیتلری بود، یک مقداری علاقهمند به طرف آلمان ها شد و گرایش به آلمان ها پیدا کرد؛ معمار آلمانی بیاید، مهندس آلمانی بیاید؛ اینها انگلیسها را عصبانی کرد؛ آنها خودشان او را سرِ کار آورده بودند، خودشان [هم] به او گفتند برو؛ و رفت. خب برای یک کشور، برای یک ملّت بیش از این سرافکندگی که در رأس کشور یک کسی باشد که حکومت انگلیس او را بیاورد سرِ کار، بعد که نپسندید و بر خلاف میلش شد، بگوید برو؛ او هم مجبور باشد برود! خیلی خب انگلیسها پیغام دادند که باید تو بروی! تو اگر مَردی، اگر انسانی، اگر غیرتی در وجود تو هست، اگر یک جو غیرت داری، بگو نمی روم؛ بگذار تو را بکشند؛ نخیر، بلند شد رفت خانهی محمّدعلی فروغی که دلّال و عامل انگلیسها بود و واسطه بود، گفت که بله، بنده آماده هستم بروم؛ ماشین در اختیارش گذاشتند، رفت اصفهان و از طریق راههای مختلف رفت تا دَم دریا و سوار کشتیاش کردند و بردند. برای یک ملّت، ننگ از این بالاتر؟ انقلاب آمد این حکومت را سرنگون کرد، انقلاب آمد کشور را از زیر پای این انسان های حقیر و پست و ظالم بیرون کشید. روحیهی انقلابی جان این ملّت است، روح این ملّت است. آن وقت آن قلمی که این روحیه را در مردم تضعیف کند و تشکیک کند در انقلاب، این را خدا خواهد بخشید؟
برای تحوّل آموزش و پرورش روحیهی انقلابی لازم است
بیانات در دیدار معلمان و فرهنگیان 1398/02/11
برای تحوّل آموزش و پرورش روحیهی انقلابی لازم است. روحیهی انقلابی یعنی ترس نداشته باشید، ملاحظهکاری نداشته باشید، محافظهکاری نداشته باشید؛ وقتی تشخیص دادید، عمل کنید، اقدام کنید؛ پیش بروید، به توقّف راضی نشوید؛ کارها را تزیینی انجام ندهید. گاهی انسان یک کاری انجام می دهد، حالت تزیینی و تشریفاتی دارد؛ اینها سَم است؛ نخیر، کار را جدّی انجام بدهید؛ اینها تحوّل را عملی می کند، ممکن می کند، تحقّق پیدا می کند. البتّه معنای اینکه من می گویم توقّف نکنید، بروید، حرکت کنید، اقدام کنید، این نیست که اگر نقد عالمانهای به شما شد، گوش نکنید؛ نخیر؛ یکی از حرکت های انقلابی هم همین است؛ نقد عالمانه را به گوش بگیرید، قدر بدانید، از ناقد و نقّاد استقبال کنید. این یک نکتهی اوّلی که عرض کردم.
«نشاط» این است که شما کاری کنید که این جوان، سرحال درس بخواند
بیانات در دیدار معلمان و فرهنگیان 1398/02/11
یک موضوع دیگر و نکتهی دیگر، مسئلهی نشاط و سرزنده بودن در محیط دانشآموزی است. بنده این حرف را زیاد تکرار کردهام -چه برای دانشجوها، چه برای عموم جوان های کشور، چه برای دانشآموزها- که بایستی محیطشان محیط نشاط باشد. این را خیلیها بد می فهمند. خیال می کنند وقتی می گوییم «نشاط»، یعنی باید آنجا بزن و بکوب و رقّاصی و [امثال اینها باشد]! نشاط این نیست؛ نشاط یعنی جوان سرزنده باشد، پژمرده نشود؛ با ورزش، با فوقبرنامههای آموزنده و جذّاب، با این چیزها، نه با آن کارهایی که شنیدهام در بعضی از مدارس می شود، البتّه اینها را باید شماها مراقبت کنید، دنبال بکنید؛ یعنی مسئولیت مستقیمش به عهدهی خود آموزش و پرورش است. شنیدهام بعضی از مدارس از این جهت وضع خوبی ندارند؛ به اسم «نشاط» [کارهایی می کنند]. «نشاط» این است که شما کاری کنید که این جوان، سرحال، سرزنده، باامید، باانگیزه، آمادهی به کار، پُرانرژی مشغول کار بشود، درس بخواند.
باید طوری برنامه ریزی کرد که فشار زیادی بر روی دانش آموزان نیاید
بیانات در دیدار معلمان و فرهنگیان 1398/02/11
گاهی اوقات فشارهای درسی، ضدّ نشاط است؛ در بعضی از مدارس، آن قدر روی این نوجوان و جوان فشار درسی میآورند که آدم می بیند این پژمرده شد، افسرده شد. حالا البتّه نیّتشان انشاءالله خیر است امّا بعضیها می گویند اینها برای این است که [آن] آموزشگاه در کنکور اسم پیدا کند؛ [یعنی] به فکرِ این جوان نیستند، به فکر آموزشگاهند تا بگویند ما فلان قدر در کنکور مثلاً فرض کنید که قبولی داشتیم یا نمرهی زیر ۱۰۰ داشتیم و از این قبیل؛ فشار میآورند روی جوان و نوجوان، برای نام خودشان. به نظرم باید بنشینید روی اینها فکر کنید؛ همهی اینها چیزهایی است که احتیاج دارد به کار کردن، فکر کردن و بعد دنبال کردن. این هم یک نکته که حائز اهمّیّت است.
مسئلهی کنکور را من مطرح کردم. برای کنکور هم یک فکری بکنید. من البتّه هیچ اظهارنظری نمی کنم، یعنی من واقعاً کارشناسِ این قضیّه نیستم لکن کارشناسهای آموزش و پرورش بنشینند فکر کنند و ببینند واقعاً حالا که دانشگاههای ما می گویند: «ما صندلی خالی داریم» -هر سال اعلام می شود کلاسهای دانشگاهها، صندلی خالی دارند- بودن این کنکور، نبودنش، به همین شکل بودنش، تغییر پیدا کردنش [کدام بهتر است]. بالاخره بنشینید یک فکر صحیح، عمیق و عملی کنید، بعد هم دنبالش اقدام کنید، این قضیّه را حل کنید.
حرکت رشد علمی کشور باید ادامه پیدا کند تا نتایجش کاملاً دیده بشود
بیانات در دیدار معلمان و فرهنگیان 1398/02/11
امروز هزاران دانشمندِ محقّق و متفکّر -چه در دانشگاهها، چه در مراکز علمیِ دیگر- مشغول تعلیم و تدریس و کارند؛ بنده از روی اطّلاع عرض می کنم؛ غالباً هم جوان، غالباً هم متدیّن، خیلیشان [هم] بسیار متعبّد؛ با هویّت دینی و اسلامی، با هویّت ایرانیِ سربلند، در حوزههای گوناگون با انگیزهی بالا دارند کار می کنند؛ نوآوری می کنند، آموزش می دهند، تحقیق می کنند؛ هم تولید علم می کنند، هم بر اساس آن علم، در بخش های مختلف، فنّاوری به وجود میآورند. البتّه چون عقبافتادگی ما زیاد بوده، این حرکتی که امروز در کشور وجود دارد، باید سال ها ادامه پیدا کند؛ حرکتِ خیلی خوب و پرتلاشی است منتها باید ادامه پیدا کند تا اینکه انشاءالله نتایجش کاملاً دیده بشود؛ پس این یک مسئله است.
باید کاری کرد که جوان یافتهی علمی خود را تحقّق عملی ببخشد
بیانات در دیدار معلمان و فرهنگیان 1398/02/11
یک مسئله هم، مسئلهی مهارتآموزی است که من قبلاً هم روی این تکیه کردهام؛ یعنی یافتههای علمی را در عمل پیاده کردن و تحقّق دادن و این را به دانشآموز و جوان و دانشجو یاد دادن؛ که البتّه مرکز اصلیاش آموزش و پرورش است، یعنی از دبیرستان باید شروع بشود، از مدرسه باید شروع بشود. اگر روح مهارتیابی در جوان زنده شد، یعنی یاد گرفت که یافتهی علمی را بتواند تحقّق عملی ببخشد، آن وقت این خیلی برکات در آینده خواهد داشت.
ضرورت داشتن بانک اطّلاعات برای طلاب جوان
بیانات در دیدار طلاب حوزههای علمیه 1398/02/18
یکی از آقایان یک نکته گفتند که ایدهپردازیهای مربوط به حوزه، به کمک خود طلّاب انجام بگیرد و پیشنهاد کردند یک مرکز نوآوری به وجود بیاید؛ خوب است، بنده تأیید می کنم، فکر خوبی است. البتّه امکانسنجی و جزئیّاتش را باید آقایان بزرگان حوزه بررسی کنند امّا اینکه ما یک مرکزی داشته باشیم که بتواند ظرفیّت های موجود طلّاب جوان را و امکان خلّاقیّت های آنها را بررسی کند و جمعآوری کند، بانک اطّلاعات داشته باشد و در هنگامهی نیاز از آنها استفاده کند، این فکر خیلی خوبی است؛ اگر بشود خیلی خوب است.
مسائلِ نوپدید
بیانات در مراسم دانشآموختگی دانشجویان دانشگاه امامحسین(ع) 1398/7/21
مواردی که فرمانده سپاه اشاره کردند، موارد مهمّی است؛ همین طور که گفتند، درست است؛ آیندهی علمی بشریّت و جهان به سمت این مسائلِ نوپدید است، ما هم در این مسائل بحمدالله عقب نیستیم. بایستی هر چه ممکن است بر روی این مسائل تکیه بشود: آموزش عمیق، تربیت جامع، تخصّص لازم در مدیران مجموعه، ضابطهگرایی. از جملهی چیزهایی که بنده تأکید می کنم، نظاممند بودن و ضابطهگرایی در همهی مسائل این دانشگاه [است] و در عین حال، با وجود ضوابط مستحکم و نظام مستحکم منضبط، ارتباط عاطفی و برادرانه بین فرماندهان و مدیران و مجموعه؛ همان چیزی که خصوصیّت سپاه پاسداران از اوّلِ تشکیلِ سپاه بود که فرماندهانِ عالیِ سپاه، برادرانه با آحاد افراد سپاهی برخورد می کردند. یکی از نکات هم این است که اساتید مشغول در این دانشگاه، اساتید عمیقاً مؤمن به مسائل انقلاب، مؤمن به سپاه پاسداران انقلاب، روی این مسائل باید تمرکز کنند؛ دوستان عزیز ما، برادران عزیز ما، مسئولان سپاه، متمرکز بشوند بر روی مسائل این دانشگاه؛ این دانشگاه خیلی مهم است و انشاءالله نقش ایفا خواهد کرد در مسائل اساسی کشور.
|