تدبير ش 9
1/3- براي اعتلاي هنر سينما و جهت گيري ارزشي آن چاره جويي شود
اين اختلاف نظرهايى كه... در عرصه ى سينما وجود دارد ... اين را من دليل مظلوميت سينما نمى بينم ... اين را نشانه ى اين مى بينم كه در فضاى سينماگرىِ كشور ما، يك عرصه ى بازى هست كه گاهى صدوهشتاد درجه بين نظرات متفاوت است.
در عين حال،همه خودشان را فرزند سينما و بلكه صاحب سينما مى دانندومطالبه ى حقوق سينما را مى كنند؛ اين براى من چيز مطلوب و جالبى است. البته مى دانستم و از سالها پيش شنيده بودم كه اختلاف نظرها در نگاه و جهتگيرى، در اين محيط هست؛ از آثار هم پيداست. ليكن آنچه كه در مجموعِ اين نظرات مورد اتفاق همه است، لزوم اعتلاى سينماى كشور است؛ اين را همه مى خواهند و من هم به همين معنا كاملاً معتقدم …. هر كسى داعيه اى دارد، جهتگيرى دارد و توقعى دارد؛ اما بالأخره همه بر اين معنا اتفاق نظر داشته باشند كه اين هنر بسيار پيچيده و برجسته ى سينما، براى كشور يك ضرورت و يك نياز است. 23/3/8
2/3- انعكاس و انتقال معارف ارزشي اسلامي به سينما گران ، در دستور كار مراكز علمي و فرهنگي قرار گيرد
ممكن است ما نسبت به برخى از فيلمها معترض باشيم ... ليكن من كارگردان را متهم نمى كنم. عوامل گوناگونى براى خطا در جهتگيرى يك فيلم هست؛ يكى اش هم ممكن است نقش كارگردان باشد ... ليكن عوامل گوناگونى هست. ما اگر احساس مى كنيم كه به وسيله ى يك كارگردان يك معرفت عميق صحيحى در يك فيلم منعكس نمى شود، بايد ببينيم اين معرفت عميق، چگونه مى توانست به دل اين كارگردان القاء شود تا او بتواند معرفت درونى خودش را منعكس كند.... سازنده ى فيلم و عنصر كارگردان، بالخصوص در اين ميان، يك معرفت درونى را منعكس مى كند. چگونه مى شد اين معرفت درونى، آن چنانى كه منِ بيننده مى پسندم، به اين كارگردان منعكس بشود و چرا نشده؟ اين جاى سؤال دارد ... آيا در زمينه ى انعكاس آن معارف ارزشىِ اسلامى – كه من معتقدم در سينماى ما نشان زيادى از آنها وجود ندارد – به آن سازنده ى فيلم، به آن كارگردان و حتّى به آن بازيگر، كارى انجام گرفته و منعكس شده است؟! من به خودم نگاه مى كنم، به حوزه ى علميه مان نگاه مى كنم و به دستگاههاى مديريت فرهنگى مان نگاه مى كنم، مى بينم نه، ما در اين زمينه كم كارى داشته ايم ... خوب، من يك مقدار وزارت ارشاد را، يك مقدار سازمان تبليغات را، يك مقدار حوزه ى علميه را، يك مقدار آن كسانى كه صاحبان انديشه ى دينى هستند ... انديشه هاي عرفاني ، حكمت متعاليه ... اينها را مخاطب قرار مى دهم و مى گويم شما براى برخوردارى كشور از اين هنر فاخر... چه كرده ايد؟ «شما» چه كرده ايد؟ چنانچه در آن زمينه كارى انجام نگرفته باشد، من از يك كارگردان خيلى توقع نمى كنم ...كه چرا اين اثر آن چنانى كه من مى پسندم، نيست. بنابراين من نمى توانم قبول كنم كه آماج اين ناامنى، كارگردانهاى ما باشند و اگر چنين واقعيتى وجود داشته باشد، واقعيت نابحق و نابجايى است. 23/3/85
3/3- هنر سينما را در جهت روايتگري ارزشهاي انقلابي و اسلامي ساماندهي كنيد
هنر سينما ... بلاشك يك هنر برتر است؛ يك روايتگر كاملاً مسلط ... و يك هنر پيچيده و پيشرفته و متعالى. شما اين دريچه را دمِ دست داريد؛ يعنى دريچه ى سينما به سوى معارف و پرتوى كه از اين دريچه به داخل افكنده مى شود. اين دريچه در اختيار شماست. اهميت اين هنر ، مسئوليت شما را هم بالا مى برد. من اين را مى خواهم عرض بكنم؛ يعنى شماها يك مسئوليت سنگينى داريد. ... اما حالا كه وارد شده ايد، اين مسئوليت را بپذيريد.شما مى توانيد خيلى اثر بگذاريد... خوب، شما مى توانيد سازنده ى اخلاق باشيد؛ عكسش هم ممكن است. شما مى توانيد در نسل جوان اين كشور صبر، اميد، شوق، انگيزش، سلامت، نجابت و همه ى چيزهايى كه يك جامعه ى پيشرفته نياز دارد، القاء كنيد ... بالاخره مضمون سينما بايد در جهت اصلاح كشور و جامعه باشد …
من رودربايستى نمى كنم، بنده به عنوان يك روحانى، حقيقتاً از شما مجموعه ى كارگردانها انتظار دارم. شما بايد ارزشهاى دينى و ملى را تقويت كنيد وقتى ارزش ملى مى گوييم، نبايد فوراً ذهن به سمت چهارشنبه سورى برود؛ ارزش ملى يعنى احساس استقلال يك ملت؛ استقلال فرهنگى. 23/3/85
4/3- براي دسترسي و شناخت سينما گران نسبت به كتابها ، آثار و اسناد دفاع مقدس برنامه ريزي كنيد
چند سالى است كه كتابهايى درباره ى سرداران و فرماندهان جنگ باب شده و مى نويسند و بنده هم مشترى اين كتابهايم و مى خوانم ... آنچه را هم كه نوشته اند، روايتهاى صادقانه است ... بسيار تكان دهنده است ... اين اوستا عبدالحسين بُرُنسى، يك جوان مشهدى بنّا، كه قبل از انقلاب يك بنّا بود ... شرح حالش را نوشته اند و من توصيه مى كنم و واقعاً دوست مى دارم شماها بخوانيد. من مى ترسم اين كتابها اصلاً دست شماها نرسد. اسم اين كتاب «خاكهاى نرم كوشك» است؛ ... بعضى از دوستان ما كه به مجموعه هاى دانشگاهى و بسيج رفته بودند و با اين جوان ... صحبت كرده بودند، مى گفتند آن چنان براى اينها صحبت مى كرده و حرف مى زده كه دلهاى همه ى اينها را در مشت مى گرفته؛ به خاطر همين كه گفتم، يك معرفت درونى را، يك ادراك را، يك احساس صادقانه را و يك فهم از عالم وجود را منعكس مى كرده، ... اين زيباييهايى كه آدم در زندگى يك چنين آدمى يا شهيد همت و شهيد خرازى مى تواند پيدا كند و يا اينهايى كه حالا هستند، نظيرش را شما كجا مى توانيد پيدا كنيد؟ كجا مى شود پيدا كرد؟
سينماى معناگرا؛ خوب كدام معنا شيواتر و عميق تر از احساس فداكارى و ايثار و گذشت يك جوان هجده، نوزده ساله، كه از خانواده ى مرفهى بلند مى شود مى آيد اهواز ... نه دچار عقده است و نه دچار كمبود است، مى آيد در ميدان جنگ، آن چنان فداكارانه حركت مى كند كه انسان مبهوت مى ماند ... خوب، اينها زيبايى است، اينها را توصيف كنيد. 23/3/85
5/3- براي پيشرفت قصه و رمان نويسي و انتقال آن به سينما اقدام نمائيد
مسئله ى قصه نويسى ... عقيده ام اين است ما ضعيفيم. البته روح داستان سرايى در ايران ضعيف نيست؛ دليلش هم داستانهاى فردوسى و مولوى است. البته رمان به اين شكلى كه در اروپا و روسيه متداول بوده - به خصوص در قرنهاى نوزدهم و اينها كه رمانهاى برجسته و بزرگ نوشته شده - چنين چيزى را ما در ايران نداريم؛ اما استعدادش را داريم. من عقيده ام اين است؛ اين طور نيست كه ما استعدادش را نداشته باشيم. البته ما در شعر برجستگى داشته ايم؛ اما به اين شكل در رمان، نه؛ ليكن به نظر من مى شود. بعد از انقلاب هم يك كارهايى شده است؛ حالا در آن حدِّ از اعتلا نيست كه آدم توقع دارد؛ اما اگر دنبال گرفته شود و واقعاً وزارت ارشاد روى اين زمينه كار كند و بنويسند، مى شود ... ،اگر در مسئله ى داستان و رمان و داستان سرايى پيشرفت كنيم، ... آن وقت بياييد اين موضوعات را به سينما بكشانيد؛ خيلى برجستگى پيدا خواهد كرد. 23/3/85
6/3- ابزار هنر ، بايد در جهت تربيت نسلي خود جوش و معتقد به ارزشهاي اسلامي به كارگرفته شود
بحمداللَّه جوان و استعداد هم كه زياد داريم، ما احتياج داريم به اميد، به شوق، به كار، به اعتماد به نفس، به كم كردن تكيه ى بر بيگانگان – به فرهنگشان، به رفتارشان، به بخشنامه هاى فكرى و فرهنگى شان – ما به اينها احتياج داريم؛ به جوشيدن از درون، به استخراج گنجينه هايى كه در ميراث فرهنگى ما هست. اين جوان اگر بخواهد اين طور تربيت شود، به حضور شما در صحنه احتياج دارد؛ يعنى شما بايد وارد ميدان بشويد تا اين اتفاق بيفتد؛ من اين را مى گويم. من مى گويم الان كليد دست شماست. من شأن سينما را اين مى دانم. من مى گويم امروز كليد پيشرفت اين كشور، به ميزان زيادى دست شماست؛ شما مى توانيد اين نسل را يك نسل پيشرونده، اميدوار، پُرشوق، معتقد به خود و معتقد به ارزشهاى اسلامى و ملىِ خود بار بياوريد. 23/3/85
7/3- ظرافتها و زيباييها ي هشت سال دفاع مقدس را استخراج و به فيلم در آوريد
شما به عنوان يك هنرمند، دنبال زيباييها و ظرافتهاى عالم وجود مى گرديد تا اينها را بشناسيد، بيرون بكشيد، برجسته كنيد و نشان بدهيد؛ كار هنرمند اين است؛ يعنى ظرافتها، زيباييها، ريزه كاريها، دقايق و حقايق غير قابل ديد با چشم غيرمسلحِ به هنر را با سلاح هنر و نگاه هنرمندانه، بيرون مى كِشد و نشان مى دهد... چطور مى توانيد زيباييهاى دفاع هشت ساله ى يك ملتِ دست خالى را از ميهن خودش، از كشور خودش، از ملت خودش و از نظام خودش، در آن ميدان دشوار ناديده بگيرد؟!.. خوب اينها زيبايى است، اينها را توصيف كنيد، اينها را استخراج كنيد.. شما سينماگران جنگ، پشت صحنه ى جنگ راچقدر تصوير كرديد؟ چه شد كه اين جنگ شروع شد؟ كدام فيلم سياسىِ بين المللىِ پليسى، مى تواند شيرين تر از اين در بيايد كه شما تصوير كنيد... چطور شد كه صدام حسين به خودش جرأت داد و اين گستاخى را كرد كه به قصد تسلط بر ايران، به ايران حمله كند؟ ... چه شد كه اين را وادار كردند كه اين حمله را انجام بدهد و او حمله كرد؟ و چگونه به او كمك كردند؟ و كدام كارخانجات به او سلاح شيميايى فروختند؟ آنهايى كه آن سنگرهاى هشت ضلعى و پنج ضلعى را درست كردند، چه كسانى بودند؟ كدام كشورها آن هواپيماها را به او دادند؟ آن مأمورين عالى رتبه ى سياسى، امنيتى و نظامى اى كه از كشورهاى مختلف - از جمله امريكا - به بغداد آمدند و با او و مردان او ملاقات كردند، چه كسانى بودند؟ شما به اينها نپرداختيد. اصلاً شخصيت صدام كيست؟ اينها براى قصه نويسى جا دارد ... در زمينه ي جنگ هنوز خيلي كارهاي نكرده داريم. 23/3/85
8/3- به شرط حفظ و تقويت ارزشهاي ديني و مصالح ملي در جشنواره ها و مجامع بين المللي حضور يابيد
شما بايد ارزشهاى دينى و ملى را تقويت كنيد ... حالا گاهى با رفتن به جشنواره ممكن است اين تقويت بشود، گاهى با نرفتن به جشنواره اين تقويت مى شود. آنجايى كه لازم است نرويد، نرويد؛ آنجايى كه لازم است به جشنواره هاى بين المللى برويد، برويد؛ با اين نيت برويد ... مرحوم حاج احمد آقا به من گفت، حاضر شدند بابت يك اعلاميه ى حج امام هشتاد هزار دلارِ آن روز بدهند كه در يكى از روزنامه هاى امريكا - همين روزنامه هاى معروفى كه هست - چاپ بشود، ولو به صورت آگهى؛ اما نكردند ... حاضر نشدند چاپ كنند. همين خانم ابتكار كه در گذشته معاون رئيس جمهور بودند، يك كتابى در باب قضيه ى ... اين لانه ى جاسوسى نوشتند ... پيش هر ناشر امريكايى كه رفته بود، حاضر نشده بود اين كتاب را چاپ كند! ... خوب، او ملاحظه ى سياست خودش را مى كند. ما هم بايد مصالح فرهنگى خودمان را رعايت كنيم. ما كه از او توقع نداريم كه مصالح ما را رعايت كند؛ ما از خودمان توقع داريم كه مصالح خودمان را رعايت كنيم. بنابراين شما اگر جشنواره هم مى رويد، آن وقتى برويد و آن طورى برويد كه مصالح فرهنگى كشورتان را مراعات بكنيد. اگر طورى شد كه او بناست مصالح خودش را عليه مصالح كشور شما رعايت كند، بله، ترجيح با نرفتن است، ترجيح با حضور پيدا نكردن است؛ اين چيز روشن و واضحى است. 23/3/85
9 /3- ضمن احياي سنت هاي اسلامي و ملي ، عليه خود باختگي مزمن ، مبارزه فرهنگي نماييم
استقلالِ اعتماد به نفس ملى و خودباورى، فقط به اين چيزها منحصر نمى شود كه ما مى توانيم سد درست كنيم؛ مى توانيم نيروگاه درست كنيم و مى توانيم بدون كمك خارجى كارهاى بزرگ وپروژه هاي عظيم را راه اندازي كنيم بلكه بايد در سياست، فلسفه، ابتكارهاى مردمى و ارزشهاى پروژه هاى عظيم را راه اندازى كنيم، بلكه بايد در اخلاقى هم خودباورى داشته باشيم ... اگر ما يك سنّت اسلامى داريم كه منطقى هم برايش داريم و آن را هم پذيرفته ايم، نبايستى در انجام دادن آن خجالت بكشيم ... در ارزشهاى اخلاقى: مبارزه ى فرهنگى دائم با خودباختگى مزمن و تحميلى كه چند ده سال بر اين كشور تحميل شده. بزرگان و پرچمداران فرهنگ و سياست در اين كشور، در يك مقطع زمانى و با صداى واحد، با وقاحت تمام گفتند كه ايرانى صفر محض است! و اگر بخواهد معنا پيدا كند، بايد برود كنار فرهنگ فرنگى. اولين پيشروان قافله ى روشنفكرى كشور ما و معروفترين سياستمداران دوران قاجار و پهلوى، اين حرف را صريحاً گفتند، بعضيها هم كه نگفتند، اين طورى عمل كردند و اين شد يك بيمارى مزمن در جامعه ى ما؛ بايستى با اين مبارزه كرد. 29/3/85
10/3- با هوشياري و ظرافت ، ميدان را براي آزاد انديشي و نوآوري علمي فراهم آوريد
آزادى يكى از بزرگترين نعمتهاى الهى است كه يكى از شعبش آزادانديشى است . بدون آزادانديشى، اين رشد اجتماعى، علمى، فكرى و فلسفى امكان ندارد. در حوزه هاى علميه، دانشگاه و محيطهاى فرهنگى و مطبوعاتى، هو كردن كسى كه حرف تازه اى مى آورد، يكى از بزرگترين خطاهاست؛ بگذاريد آزادانه فكر كنند. البته من فهم غلط از آزادى را تأييد نمى كنم؛ من باز گذاشتن دست دشمن را در داخل براى اينكه مرتباً گاز سمّى توليد كند و در فضاى فرهنگى يا سياسى كشور بدمد، تأييد نمى كنم؛ من براندازى خاموش را آن چنانى كه خود امريكاييها گفتند وعواملشان چند سال قبل در اينجا سادگى و بى عقلى كردند و به زبان آوردند – برنمى تابم و رد مى كنم؛ اما توسعه ى آزادى و رها بودن ميدان براى پرورش فكر و انديشه و علم و فهم، ربطى به اينها ندارد. ظرافتى لازم است كه آدم اين دو منطقه را از همديگر باز بشناسد و مرز اينها را معين بكند . آزادي و آزاد انديشي ، يكي از مباني اصلي اصولگرايي است. 29/3/85
تدبير ش 11
1/4- با شناساندن ميراث عظيم علمي به جوانان ، اعتماد ملي را درآنها تقويت نمائيد
مسئله ي اعتماد به نفس ملي را ... بايددر دانشجو زنده كرد...(ما) دانشمندان خودمان را نمي شناسيم! دانشجوي ما آنها را نمي شناسد... خيام را به عنوان يك دانشمند و يك رياضي دان بزرگ در دنياي غرب مي شناسند؛ اما دانشجوي ما خيام را مثلاً با كوزه ي گلي مي شناسد؛ اگر هم بشناسد نميداند خيام كه بوده است. ببينيداينها موجب ميشود كه آن اعتماد به نفس ملي از دست برود و دانشجوي ما سابقه ي علمي، گذشته ي علمي و ميراث عظيم علمي خودش را نشناسد و افتخارات علمي خودش را در گذشته نداند. اين از جمله ي كارهايي است كه بايد حتماً در محيط دانشگاه انجام بگيرد. درس ميگذاريد، رشته ميگذاريد، تبليغات ميكنيد، هر كاري ميكنيد، من نميدانم، اين كار بايد بشود. 23/5/85
تدبير ش 12
با بهره گيري از كارشناسان دلسوز و مجرب، امور فرهنگي سپاه و بسيج را حكيمانه ساماندهي كنيد
مسئله ي فرهنگ و قضاياي فرهنگي خيلي مهم است ...اهميت كار فرهنگي نبايد مورد غفلت قرار گيرد. در كار فرهنگي هيچ وقفه و تعللي جايز نيست؛ چون بيشترين تلاش دشمنان بر روي جامعه و ملت و كشور ما، تلاش فرهنگي است. اين مبالغه نيست! بيشتر و پُرحجم تر و مؤثرتر از تلاشهاي سياسي و امنيتي، تلاش فرهنگي است. علت هم اين است كه آنها مي دانند اگر در تلاشهاي فرهنگي عليه انقلاب موفق و پيروز شوند، بقيه ي كارها براي آنها آسان خواهد شد؛ لذا روي اين متمركزند. ما مطلقاً نبايستي توقف داشته باشيم، بايد پيش برويم. هيچ سطحي نگري جايز نيست ظاهرگرايي و عوام زدگي در كار فرهنگي جايز نيست. كار فرهنگي بايستي مدبرانه، عميق، با حوصله و از سوي آدمهاي باصلاحيت و كارشناسهاي حقيقتاً وارد، در همه ي شعبه ها و شاخه هاي گوناگون فرهنگي مورد توجه قرار بگيرد. 6/6/85
استقلال و خودباوري فرهنگي را در ميان جوانان بسيجي نهادينه كنيد
در زمينهي مسئلهي«استقلال فرهنگي»... از اواسط دوران قاجار، يك فريفتگي و بيگانه زدگي در ما پيدا شد؛ البته عوامل طبيعي اي هم داشت و اين عوامل روزبه روز شدت پيدا كرد؛ در دوران حكومت پهلوي به اوج رسيد و بر اساس آنها، پايه هاي فرهنگي بسيار خطرناكي را در كشور پايه گذاري كردند: مثل اينكه ايراني «نميتواند»، ايراني عُرضه ي حضور در ميدانهاي علم و فرهنگ را ندارد؛ و نگاه منفي نسبت به همه ي گذشته ي فرهنگي و مواريث ارزشمندتاريخي وعلمي ما، اينها چيزهايي بود كه در اين كشور اتفاق افتاد... انقلاب، همه ي وجدانهاي اين مردم را تكان داد، ماها را بيدار كرد، متوجه هويت خودمان كرد، تواناييهاي خودمان را به ما نشان داد و «ما ميتوانيم» را شعار ما قرار داد. ما هم وارد شديم و تجربه كرديم؛ ديديم بله، ميتوانيم. لذا امروز استقلال فرهنگي در اين كشور، روزبه روز در حال پيشرفت است و خودباوري فرهنگي بيشتر ميشود. اصرار ما هم همين است كه اين كار بشود و شما جوانها به اين توجه كنيد و هر حركتي را كه مشاهده مي كنيد با اين روحيه ي استغناي فرهنگي و استقلال فرهنگي معارضه دارد، با چشم بدبيني به آن نگاه كنيد و بدانيد كه هدايت شده است. 25/06/85
براي نهادينه كردن دو عنصر «خطر پذيري » و «سختكوشي » در امور، فرهنگ سازي كنيد
دو عنصر از مهمترين عناصر تأثيرگذار در پيشرفتهاي ملي براي كشورها،... يكي«خطرپذيري» و يكي هم كار سخت و پيگير و پشتكار» است... خطرپذيري؛ نقطه ي مقابل آن، ترس است. ترس از چه؟
ترس از عدم موفقيت؛ وارد نشويم كه مبادا موفق نشويم؛ حركت نكنيم كه مبادا نرسيم؛ اقدام نكنيم كه مبادا مورد قبول قرار نگيرد؛ اقدام نكنيم كه مبادا براي ما مشكلات ايجاد كند. اينها همه اش نقطه ي مقابل خطرپذيري است. يكي از خصوصيات خوب غربيها... خطرپذيري است... خطرپذيري ميتواند جامعه را موفق كند. شما جوانها بايد آماده باشيد؛ ترس از اينكه شايد نشود، اين خيلي چيز بدي است. گاهي اوقات تصورات انسان، يك آينده اي را براي انسان تصوير ميكند كه بكلي او را مأيوس ميكند؛ اين به نظر من، يكي از ايرادهاست... بايد وارد شويد! به قول شاعر عرب ميگويد: «شر من الشر خوف منه عن يقعي»؛ از بلا بدتر، ترس از بلاست، ترس از فرود آمدن بلاست؛ اين از خود بلا سخت تر است... وارد شويد، خواهيد ديد كه ميشود. در همه ي ميدانهاي مادي و معنوي كه انسان موفقيتي مشاهده ميكند، اين جرأت و گستاخي و نترسيدن از احتمال موفق نشدن، عامل بسيار مهمي است كه ما را پيش ميبرد.يكي هم مسئله ي «كار سخت» نقطه ي مقابل تنبلي است. نگذاريد تنبلي و راحت طلبي و تن دادن به زندگي دور از مشكل، شما را وسوسه كند. اگر اين حالت تنبلي وجود داشت، هيچ كدام از اين كشفيات مهم علمي به وجود نميآمد. شرح حال اين كاشفان و مخترعان بزرگ را ببينيد، چطور خواب را بر خودشان حرام كردند، سختيها را براي خودشان هموار كردند، با مشكلات ساختند و رفتند تا به آن نقطه ي اساسي رسيدند. البته اين موفقيتها در بسياري از موارد - شايد بتوان گفت در اغلب موارد - در نهايت هم برايشان فايده داشته؛ فايده ي مادي و زندگي و عنوان و پول و اين چيزها را هم داشته است. ليكن اينها از اول هدفشان اين چيزها نبوده است؛ ميخواستند بروند تا عمق يك مسئله و يك كار را به دست آورند و به آنجا برسند. اين را به عنوان يك توصيه ي قطعي عرض ميكنم. 25/06/85
تدبير ش 13
ترتيبي دهيد تا از كانالهاي مختلف ، همه خاطرات جنگ ، به صورت عمومي يا حرفه اي و تخصصي ، گردآوري شود
مقوله اي كه به نوبه ي خود خيلي مهم است و آن، خاطرات جنگ، تاريخ جنگ و ادبيات جنگ و هنري است كه در شعبه ها و شاخه هاي مختلف، مصروف اين ادبيات خواهد شد... جا دارد كه كار هنري بشود، ثبت و ضبط بشود و كار تخصصي انجام بگيرد. الان مراكزي هست و دوستاني كارهاي حرفه اي و تخصصي خوبي انجام ميدهند. در آنِ واحد دو كار: هم كار حرفه اي و تخصصي و مديريت مطلع و عالمانه ي بر جمع آوري خاطرات، هم در كنار آن، استفاده ي از عموم كساني كه در جاهاي مختلف خاطراتي از جنگ دارند و منحصر نكردن آن به يك كانال خاص كه موجب محدوديت نشود. 21/7/85
همه تلاش ها بايد ، در جهت ارتقاء معنويت ونهادينه شدن مكارم اخلاقي بعنوان مهمترين هدف نظام ودولت اسلامي ، صرف شود
جمهوري اسلامي... يك پديده ي عظيم و بتدريج توسعه يابنده و ريشه دواننده ي در يك بخش مهمي از دنياست؛ تشكيل يك نظامي كه معنويت، جزو بافت اصلي آن محسوب مي شود. اين يك پديده ي بسيار مهم و مورد نياز بشريت هم هست، كه مورد استقبال قرار گرفته است و بيشتر هم خواهد شد. نظامي كه بر اساس تفكر و معرفت اسلامي بر سر كار بيايد، نظامي است كه مسائل معنوي انسان، جزو عناصر اصلي آن خواهد بود... معناي تشكيل چنين نظامي، اين است كه عنصر گمشده ي از ميان بشر، يعني عنصر «معنويت» - كه تحت تأثير پنجه ي قدرتمندِ قدرتمندان عالم است - به زندگي بشريت برمي گردد.... اين نظم موجود جهان - كه از صد سال، صدوپنجاه سال، دويست سال قبل قوّت گرفته - اقتضائش همين بوده كه دامن معنويت بتدريج از فضاي زندگي انسان جمع بشود و اين به ضرر بشريت تمام شده است. بشر به پيشرفت علمي نيازمند است، به اكتشافات پي درپي - همچنان كه امروز بشر سرگرم اين اكتشافات است و پيشرفتهاي شگفت آوري دارد - نيازمند است؛ اما در كنار معنويت. خوب، نظام اسلامي هم، آن نظامي است كه مي خواهد اين عنصر گمشده ي از تمدن و حيات بشري را به محيط زندگي بشر برگرداند. اين در بيان، كارِ آساني است؛ اما در عمل، هم كار مشكلي است، هم معارضانِ خيلي گردن كلفتي دارد. 25/7/85
بگونهاي برنامه ريزي كنيد تا قلم ها در جهت تحقيق و تأليف تاريخ ادبيات هشت ساله دفاع مقدس، بكار گرفته شود
در مقوله ي خاطرات و تاريخ جنگ، من ميخواهم تكيه و تأكيد كنم. ما همه ي اين حجم كاري كه انجام داديم، در مقابل آنچه كه بايد انجام بگيرد، بسيار كم است. با اينكه الان، هم سپاه، هم ارتش، هم حوزه ي هنري، هم بخشهاي مختلف مردمي، هم ستاد كل و آن قسمت تاريخ جنگ مشغول كار هستند، در عين حال، فرآورده هاي مجموع اينها، هم از لحاظ كميت، بسيار كمتر از آن چيزي است كه بايد باشد، هم از لحاظ كيفيت - اگرچه بعضي از كيفيات آنها واقعاً خوب است - اما در مجموع، آن كيفيتي كه بايد نشان دهنده ي زيباييها، ظرافتها، لطفها، برجستگيها ودرخشندگيهاي اين دوران عجيب باشد، نيست و هنوز خيلي جا براي حرف زدن هست... مثلاً ما ششصد يا هزار عنوان كتاب درباره ي دفاع مقدس نوشته ايم... اين خيلي كم است. جنگ يكي از مقاطع حساس تاريخ براي همه ي ملتهاست؛ چه در آن جنگ شكست بخورند، چه پيروز بشوند؛ بررسي اين حادثه براي آن ملتها، سرشار از درس است. نه اينكه فقط افتخار كنيم؛ افتخار كردن، يكي از بخشهاي قضيه است؛ اطلاعات فراوان، آگاهيهاي گوناگون، نشان دادن وضعيتهايي كه وجود داشته است و وضعيتهايي كه ميتواند در آينده وجود داشته باشد، از بخشهاي ديگر قضيه است...(براي) اين جنگهاي داخلي امريكا كه معروف به جنگهاي انفصال است... و چهار سال هم طول كشيده... يك نويسنده ي امريكايي... مي گويد: درباره ي اين جنگها بيش از صد هزار عنوان كتاب نوشته شده است! براي چهار سال جنگ، آن هم جنگ بي افتخار... كه بالاخره بخش شمال بر بخش جنوب كه تجزيه طلب بود، پيروز شد و دوباره حكومت ايالات متحده را برقرار كردند؛ در واقع كشور امريكا شكست خورد... حدود ششصد، هفتصد هزار نفر در اين چند سال كشته دادند؛ يعني چند برابر مجموع شهداي ما در جنگ تحميلي و دفاع مقدس! - براي چهار سال، آن همه كتاب نوشته اند. دفاع مقدس، جنگِ سرتاپا افتخار است...سرتاسر اين دوران، دوران افتخار است.جا دارد كه كار هنري بشود، ثبت و ضبط بشود و كار تخصصي انجام بگيرد. 29/7/85
تدبير ش 14
بايد در جهت ارتقاء كيفي نيازها و حاجات مردم كار فرهنگي و تبليغي انجام گيرد
در اين توجه هايي كه مي شود، در اين مناجاتها، راز و نيازها و درخواستهايي كه از خدا مي كنيد، همه جور حاجت را مي شود از خدا خواست و بايد خواست؛ حتّي حاجتهاي كوچك. اما اين درخواست خود را به اين حاجات كوچك منحصر نكنيد؛ حاجات بزرگتري هست، آنها را از ياد نبريد. بزرگترين آنها «مغفرت الهي» است؛ از خدا بخواهيد كه آثار به جامانده ي از تخلف و گناه را از دل و جان ما برطرف بفرمايد؛ از خدا بخواهيد كه راه توبه را براي شما هموار كند. حاجت بزرگ ديگر «محبت الهي» است؛ مقام حُبّ الهي را از خداي متعال طلب كنيد. حاجت بزرگ ديگر «اصلاح امور امت اسلامي» است؛ از خدا بخواهيد خداي متعال امور همه ي مسلمانها - نه فقط ملت ايران را - و همه ي كشورهاي اسلامي را اصلاح كند؛ بلكه از خداي متعال هدايت بشريت را به راه راست بخواهيد. اين دعاها
اقبال استجابت زيادي دارد و همين دعاها اثر مي كند؛ راه ها را باز مي كند؛ وسائل راآسان مي كند و ما را در رسيدن به اين مطلوبهاي بزرگ كمك مي كند. 2/8/85
زيبا ئيهاي معنوي هر استان را در معرض تماشاي عموم قرار دهيد
در اين سفرهايي كه ما به استانهاي سراسر كشور مسافرت مي كنيم ... با زيباييهاي معنوي نقاط گوناگون كشور آشنا مي شويم. جهانگردان و سياحان و ايرانگردان دنبال زيباييهاي مادي و ظاهري هستند ... اما بنده ... تماشاچي زيباييهاي معنوي استانهاي كشور و بخشهاي مختلف اين ملت بزرگم. اصحاب علم و ادب و معرفت، صفا وصداقتهاي مردمي، جلوه هاي عظمت و شور و شعور ملت ايران در جاي جاي اين ميهن بزرگ و پرافتخار، جلوه هاي پايداري و ايثار، نشانه هاي عزم راسخي كه ملت ايران در خود در طول اين بيست وهفت سال نشان داده است و همين عزم راسخ، پشتوانه و ذخيره ي پشتيبانِ حركتهاي مستمرِ او به سوي پيشرفت شده است و همين هم ان شاءاللَّه او را به قله يآرزوهايش خواهد رساند؛ اينها را ما در استانها مشاهده مي كنيم. 17/8/85
داستانها و ماجراهاي افتخار آفرين جوانان هر استان را براي مردم آن استان ، جاودانه كنيد
من با پدران شهدا، مادران شهدا و همسران شهدا زياد نشست و برخاست كرده ام و مي كنم؛ داستانها و ماجراها در اين ديدارها از زبان آنها شنيده ام كه حيرت آور است. ... در همين استان مؤمن و غيور و شجاع شما(سمنان) - اين استان از لحاظ تعداد نسبي رزمندگان، جزو استانهاي درجه ي يك كشور محسوب مي شود. اين سه هزار شهيد نسبت به جمعيت استان و آن تعدادي كه از اين استان براي شركت در دفاع مقدس يك يا چند بار به جبهه رفته اند، يكي از رتبه هاي بالا بين استانهاي كشور است - ماجراهاي عجيب در اين زمينه وجود دارد. ... آن پدري كه با دو فرزندش در جبهه است و هر دو فرزند در يك روز شهيد مي شوند، از مسئولان سپاه آمار و اسم شهدا را مي پرسد؛ وقتي آنها اسم شهدا را به آن پدر مي دهند، مي گويد اين دو، پسران من هستند؛ خم به ابرو نمي آورد. فقط مي گويد مي خواهم با پيكر پاك آنها حرف بزنم؛ و او را بالاي سر دو شهيدش مي برند. اين، شبيه افسانه هاست؛ اما واقعيت است.آن سه نوجواني كه از مهدي شهر با هم پيمان مي بندند كه هر كدام شهيد شدند، آن دو نفر ديگر را در روز قيامت پيش خداوند شفاعت كنند؛ سه تا نوجوان و هر سه شهيد مي شوند؛ نام اينها را شماها مي دانيد؛ داستان اينها را شماها مي دانيد. اينها جزو ماجراهاي فراموش نشدني تاريخ است. اينها چيزهايي نيست كه از خاطره يك ملت برود. آن جوان دلاوري كه در جبهه جانباز مي شود؛ بعد از جانبازي، شركت و فعاليت او در جبهه آنچنان است كه او را گاهي روي دوش مي گيرند و براي شناسايي مي برند؛ بارها جانباز مي شود. دو نفر از اين شهدا را ما داريم؛ همين شهيد محمود اخلاقي كه اينجا عكسش هست؛ يكي هم شهيد شوكت پور. اينها اول جانباز شدند؛ در حال جانبازي به جبهه رفتند و بعد هم در نهايت، شهيد شدند. خانواده هاي سه شهيد،خانواده هاي دو شهيد؛ اينها خيلي مايه ي افتخار است.... همين تيپ مستقلِ قائم كه از سال 65 تشكيل شده است، تا آخر جنگ - تقريباً در طول دو سال و نيم - در بيست و پنج عمليات آفندي و پدافندي شركت كرده است. اين شوخي است؟! بيست و پنج عمليات! رزمندگان اين استان، تيپ قائم را سال 65 تشكيل دادند و قبلش هم در قالب لشگر هفده عليبنابي طالب و تيپ امام رضا (عليهماالسّلام) از سمنان و شاهرود و دامغان و گرمسار و سراسر اين استان به جبهه ها مي رفتند و فعاليت مي كردند. آنها به جاي خود محفوظ؛ اما از وقتي اين تيپ تشكيل شد، در طول تقريباً دو سال و نيم، در بيست و پنج عمليات آفندي و پدافندي شركت كردند؛ اين ارزش يك مجموعه ي مردمي را نشان مي دهد؛ قدرتِ اراده ها را نشان مي دهد؛ صبر خانواده ها را نشان مي دهد. همين تيپ قائم در عمليات مرصاد مهمترين نقش را ايفا كرد. شنيدم كه نقش تيپ قائم در عمليات مرصاد آنچنان بود كه اگر نبود، دشمن ممكن بود تا كرمانشاه پيش بيايد. آن كه ايستاد، تيپ قائم بود. اينها در تاريخ مي ماند.ستادهاي پشتيباني جنگ اين استان - كه من ديروز هم در سخنراني عمومي اشاره كردم كه مربوط به جهاد سازندگي بود - در مجموعه هاي مهندسي - رزمي كارهاي برجسته اي انجام دادند. آنچه كه به من گزارش كردند اينها بيست و پنج هزار كيلومتر در جبهه جاده ساخته اند؛ چهارهزار كيلومتر خاكريز زدند! رقم را ببينيد! نقل مي كنند پسربچه ي چهارده، پانزده ساله پشت فرمان بولدوزر نشسته بود و خاكريز مي زد؛ از بس كوچك بود، پشت فرمان ديده نمي شد! گاهي مي خواست جلوش را ببيند، مجبور بود از روي صندلي اش بلند شود و ببيند؛ اين بچه تا صبح خاكريز زد. اين جوانها كجايند؟ در بين شماهايند؛ در ميان اين ملتند. اين اراده ها كجايند؟ اينها تشكيل دهنده ي اراده ي عمومي ملت ايران هستند و از بين نمي روند. 18/8/85
ياد وخاطره شهداي هر استان و حماسه آفريني هاي آنان را همواره در دل مردم منطقه زنده بداريد
شهداي برجسته ي اين استان( سمنان ) زيادند عكس بعضي از اينها را اينجا نصب كرده اند. شهيد... اينها خيلي ارزش و اهميت دارند. استان شما از اين جهت استان پُرافتخاري است و اين را قدر بدانيد. جوانهاي عزيز بدانند كه شناسنامه ي يك ملت و يك قوم با اين چيزها تعيين مي شود؛ اينهاست كه تعيين كننده است؛ اينهاست كه اگر امروز شما آن را ساختيد، فرداي خوبي در اختيار شماست. كساني كه در دنيا به جايي رسيدند و ملتهايي كه عظمتي كسب كردند، اين طوري كسب كردند. البته اكثر آن ملتها اميدي به سرنوشت شخصي خودشان بعد از پايان اين دوران حيات ظاهري نداشتند؛خيلي هايشان هم اميد به آينده نداشتند؛ اما شما داريد. 18/8/85
مردم هر قوم و ملتي را با چلچراغهاي ايمان، معنويت، حماسه و عزتِ گذشته پيوند دهيد
آنچه كه درباره ي گذشته ي اين شهر و پرورش اديبان و شاعران و دانشمندان و شخصيتهاي برجسته در كتابها نوشته و در خاطره ي تاريخ ثبت كرده اند، براي همه معلوم است. آنچه ما در زمان خودمان مشاهده كرديم، دامغان را مركز مردم مؤمن، صميمي، با محبت و قانع و صبور و در ميدانهاي انقلاب فعال ديديم ، ... در دوران جنگ و دفاع مقدس، ستادهاي پشتيباني جنگ و ستادهاي مهندسي وابسته ي به جهاد سازندگي ، … مركزيت و فرماندهي آن با دامغانيهاي فعال و مجاهد و مبارز و فداكار بود. در بين شهداي نام آور جمهوري اسلامي ايران، شهيد شاهچراغي- كه نه فقط متعلق به مردم دامغان، بلكه متعلق به ملت ايران است - يكي از پرچمهاي افتخارِ اين مردم عزيز است. شهداي بزرگوار ديگري هم كه ما حالا در گلزار شهدا و مزارهاي مبارك آنها را زيارت كرديم، هر كدام چلچراغي از معنويت و شكوه و افتخار در فضاي اين شهر كهن و با سابقه ي تاريخي روشن كرده اند. اينها نشانه هاي عزت و شجاعت و غيرت و ايمان شما مرد و زنِ مؤمن و صميمي اند... از تدين و ريشه هاي ايماني مردم اين شهر كه بعد از قلع و قمع روحانيت و اهل دين در دوران رضاخان قلدر، يكي از حوزه هاي علميه فعال در منطقه ي شرق كشور حوزه ي علميه ي دامغان بود... يك حوزه ي علميه در يك شهر، وقتي پرورش پيدا مي كند و كارآمد مي شود، جداي از فضاي معنوي و ديني مردم نمي شود آن را تحليل كرد. وجود يك حوزه ي با بركت، به معناي حضور ديني و ايماني عميق و اصيلِ مردم آن منطقه است. 19/8/85
با پيوند نسل جديد هر منطقه با افتخارات بومي گذشته ، مقاومت آنان را در برابر حوادث جديد، برانگيزانيد
در طول دوره ي زندگي ... هميشه عنصر شاهرودي را با اين خصوصيات شناخته ايم: متدين، باصفا، خونگرم، اهلِ اقدام، دوستدار علم و ارزشهاي ديني و اسلامي ... . علماي بزرگ، برجستگان ديني و اخلاقي در اين ناحيه، در اين شهر و در بخشهاي متصل به اين شهر ... نقش برجسته اي داشته اند ... مرحوم آيةاللَّه العظمي شاهرودي، مرجعِ تقليد، استاد مبرز حوزه ي نجف؛ مرحوم آيةاللَّه آقا شيخ آقا بزرگ شاهرودي، از برجستگان علمي ... تا دوران انقلاب مرحوم آقاي توحيدي، عالِم برجسته و ممتاز و از علماي فعال؛ و... در زمان گذشته هم نام بايزيد بسطامي و ابوالحسن خرقاني را همه ي مسلمانان و مرتبطين با معارف اسلام - ولو غيرمسلمان - شنيده ايد... اين نكته مهم است كه چگونه اين منطقه(شاهرود)، اين همه معلم دين و اخلاق و عالِم برجسته ي ديني تربيت كرده است. اين تصادفي نيست؛ نشانه ي يك خُلقِ بومي ديرين در ميان اين مردم است؛ ميلِ به معنويات، باور نسبت به ارزشهاي معنوي و اسلامي. اين مطالب را ما براي اين عرض نمي كنيم كه مردم شاهرود خوششان بيايد؛... افتخار و تكيه ي به فضل گذشتگان و پدران، براي اينكه به گذشتگان خودمان هم افتخار كنيم، نيست. يادآوري اين مطالب براي نكته ي مهم ديگري است. و آن اين است كه يك ملت و يك جمعيت، هنگامي كه به ارزشهاي بنيادي بومي خود واقف بشود، استعدادهاي خود را بشناسد، ارزش اخلاقي و انساني خود را بداند، مغلوب حوادثي كه براي او درست مي كنند، نمي شود. آينده در برابر يك چنين جمعيت و ملتي، آينده ي روشني است. سالهاي متمادي - شايد دهها سال – همت
استعمارگران اين بود كه ملت ايران را نسبت به خودشان و نسبت به ارزشها و گذشته ي خودشان بي اعتقاد كنند. گناه بزرگ نسل اول روشنفكران اين كشور كه مروّج تفكرات غربي و فرهنگ غربي بودند، همين است... نهضت اسلامي، حركت عظيم روحانيت و مردم در دوران سالهاي منتهي به پيروزي انقلاب همين بود كه مردم را نسبت به هويت خودشان، نسبت به تواناييهاي خودشان و نسبت به گذشته و تاريخ خودشان خوشبين كنند و پرده ي دروغ و توهمي را كه دشمنان بر روي باورهاي ملي ما كشيده بودند، آن را بِدَرَد. 20/8/85
به جاي نگرش بدبينانه به نسل سوم انقلاب، زمينه و فضاي بروز معنويت را براي جوانان در جامعه گسترش دهيد
نسل جوان انقلاب - و به قول متعارف و معروف، نسل سوم انقلاب - بااستعداد و قدردان زحمات گذشتگان خود است ... وقتي يك ملتي از اين تعداد جوان و از اين نسبت سني در مجموعه ي خود برخوردار است، بايد اميدوار باشد. نسل نو، نسل تازه نفس و نسل اميدوار به آينده، هميشه اين امكان را به يك كشور و يك ملت مي دهد كه با ابتكارات خود آينده را آنچنان كه شايسته ي آن ملت است، بسازد. ما امروز يك چنين وضعي داريم. اكثر مردم جامعه ي ما جوانند؛ آن هم جواناني كه غالباً در دام گرفتاريها و فسادهايي كه جوانهاي دنيا در آن گرفتارند، گرفتار نشده اند. بنده قبول نمي كنم حرف افراد بدبيني را كه نسل جوان ما را به انواع اتهامات متهم مي كنند و اينها را واقع بينانه نمي دانم، بدبينانه مي دانم. جوان جامعه ي امروز ايران با جوان دوران قبل از پيروزي انقلاب و با جوانان امروز در سطح كشورهاي منطقه و بسياري از كشورهاي دنيا - كه ما خبر داريم - از زمين تا آسمان تفاوت دارد. در دل و زندگي جوان ما باورهاي ديني هست؛ بي مبالاتي و بي اعتنايي به ارزشها در جوانان ما بسيار كم است... در مراسم گوناگون دعا و تضرع، جواناني از قشرهاي مختلف و با ظواهر گوناگون شركت كرده بودند؛ كه اگر يك انسان سطحي و ظاهربين آن پسر يا آن دختر را با آن لباس - فرض بفرماييد - مشاهده كند، خيال مي كند اين اصلاً خدا را نمي شناسد؛ نه، اين طور نيست. جوانهاي ما دل در گروِ حقيقت دارند؛ دلهايشان نرم و نوراني است... امروز در ايام اعتكاف، دانشگاهها و مساجد و سرتاسر كشور و مساجد جامع، مملو از معتكفين است؛ علاوه ي بر آن، در دهه ي آخر ماه رمضان، جمعيت عظيمي مشغول اعتكاف بودند. چه كساني؟ پيرمردها؟ پيرزن ها؟ نه، همين جوانها، جوانترينها. اين ديگر در دنيا نظير ندارد. اين نسل جوان امروز ماست. امروز گرايش به دين و ارزشهاي انقلابي، وجه غالب جامعه است. 21/8/85
تدبير ش 15
پيام رسا و روشن انتخابات24 آذر را در جانها بدميد
رفتار متين و خردمندانه ي مردم و تعهّد و صداقت مسؤولان دست اندركار موجب شد كه اين بار نيز ، مردم سالاري ديني ، از نصاب سالمترين دموكراسيهاي جهان ، سالم تر و مشاركت مردم از بالاترين نصاب دموكراسيهاي غربي بيشتر باشد . جهت گيري آراء( در انتخابات 24 آذر) كه نشانه ي دلبستگي به مباني انقلاب است و افزايش حضور مردم كه سند حضور پرانگيزهي آنان در صحنههاي اساسي است، به همه دوستان و دشمنان ملّت اران در سراسر جهان، پام رسا و روشن داد. ان پام پاسخ شفاف به همه ترددافكنها و وسوسهها است. ان پام آن است كه ملّت اران، زنده و پرنشاط و پر امد، هدفها بلند خود را همچنان پ مگرد و مدانها را پدرپ درمنوردد، ان ملّت تا دستاب به حقوقحقه خود از پا نمنشند و پوند خود را با نظام اسلام كه هدف آن عدالت و عزّت و اقتدار ملّ است، روزبهروز مستحكمتر م سازد. 28/9/85
تدبير ش 16
قم را در صف پايبندي به ولايت و كانون هدايت و تربيت باقي نگهداريد.
سابقه ي پايبندي قمي ها به ولايت، يك سابقه ي بسيار طولاني است. حداقل يك سابقه ي هزار و صد ساله.آن روزي كه بسياري از مسلمانان در اقطار وسيع اسلامي از انوار معارف اهل بيت (عليهم السّلام) محروم بودند، «قم» در سالهاي آخر زندگي ائمه (عليهم السّلام). زمان حضرت هادي و حضرت عسكري و بعد از آن، پايگاه اشاعه ي اين انوار و تربيت شاگردان برجسته ي اهلبيت بود. در دوران حاضر هم قمي ها در ماجراي شگفت آور انقلاب اسلامي نقش خط شكني ايفا كردند... كه تداوم آن توانست بتدريج به حركت عمومي مردم كشور و انقلاب عظيم اسلامي بينجامد ... بعد از انقلاب هم تا امروز قم مركز خط مستقيم و اصيل انقلاب در همه ي ميدانها باقي مانده است و در دفاع مقدس و در مسائل گوناگون، پافشاري و پايداري قم، مردم قم و حوزه ي علميه ي معظّم قم توانسته است بسياري از آحاد ملت را در اين برهه ها راهنمايي كند. 18/10/85
تدبير ش 17
حقايق ماندگار و تاريخ افتخارات ديني و ملي هر منطقهاي بايد نوشته شود
تاريخ دوران نزديك به زمان ما وقتي مورد كاوش قرار بگيرد، انسان مي بيند در صف مقدم غالباً مردم آذربايجان و مردم تبريز حضور و جايگاه خودشان را تثبيت كرده اند؛ مخصوصاً آنجايي كه مصالح عظيم تاريخي كشور درميان بوده است. مثلاً در قضيه ي تنباكو كه مقطع بسيار مهمي بود و دشمنان استقلال كشور قصد داشتند كشور را يكجا ببلعند، يكي از نقاط حساسي كه مردم و روحانيتِ آنجا ايستادگي كردند و اثرگذاري كردند، تبريز بود؛ مرحوم آميرزا جواد مجتهد - عالم معروف تبريزي - و توده هاي عظيم مردم دنبال او. در قضيه ي مشروطيت، قضاياي تبريز شگفت آور است. در مورد نقش آذربايجان در مشروطيت و جهتگيري مردم آذربايجان خيلي كتاب نوشته اند؛ اما به نظر من هنوز هم حرف هاي نگفته اي وجود دارد كه مي شود نوشت و بايد نوشت. مي دانيم كه جهتگيري ستارخان و باقرخان در مشروطيت، درست نقطه ي مقابل جهتگيري كساني بود كه مشروطيت انگليسي و مشروطيتِ زير پرچم بيگانه را مي خواستند. ستارخان در سخنراني و اعلاميه اش مي گفت: «من مي خواهم زير پرچم اباالفضل العباس حركت كنم».. بودند كساني كه مي خواستند نهضت را بكشانند به سمت حركت انگليسي، اما ستارخان ايستادگي كرد. بعد هم همانها بودند كه مرحوم ستارخان و مرحوم باقرخان را كشاندند تهران و در باغ اتابك، آنها را از بين بردند؛ هر كدام را به نحوي. جهت حركت مردم آذربايجان و مردم تبريز در مشروطيت، چنين جهتي بود: ايستادگي، اقتدار، حضور عظيم مردمي، و در خط درست دين واستقلال كشور... در قضيه ي مرحوم شيخ محمد خياباني - كه تبريز يك تنه ايستاد - مسأله، مسأله ي قرارداد وثوق الدوله بود. در تهران، عمال حكومت ضعيف با يك قرارداد، امور مالي و امور نظامي كشور را دودستي تقديم كردند به انگليسي ها. تبريزي ها ايستادند. مرحوم خياباني و ديگران در مقابل اين قضيه بود كه ايستادند و آن حوادث عجيب تبريز پيشآمد كرد ... 29بهمنِ تبريز هم ... سرنوشت ساز بود؛ و الا اگر مردم تبريز قيام 29 بهمن را نكرده بودند، اين حركت عظيم اتفاق نمي افتاد. در قضيه ي قم يك عده شهيد شدند - مثل بقيه ي شهادتها - كه ممكن بود مدتي سر زبانها باشد، بعد بتدريج كمرنگ شود؛ اما تبريزي ها وآذربايجاني ها نگذاشتند اين قضيه گم و فراموش شود. 29 بهمن را به عنوان چهلم شهداي قم برپا كردند. در واقع با اقامه ي عزا در چهلم شهيدان، حوادث انقلاب را به مردم ديگر ايران ياد دادند. اين يك ابتكار بود، منشأ ساير حركات بود، بابركت بود. بعد مردم مناطق ديگر، چهلم شهداي تبريز را گرفتند و منتهي شد به حركتهاي عظيمي كه به پيروزي انقلاب رسيد. 28/11/85
تدبير ش 18
عزم ملي را براي پرداخت هزينه مواجهه با چالشها، موانع و دشمني ها برانگيزانيد
هرسالي كه نو مي شود، بايد عزم خود را نو كنيم و پا را در ميدانهاي تازه تري بگذاريم .بديهي است كه يك ملت زنده، با چالشها مواجه است؛ چالشها، لازمه ي زنده بودن است. هر موجود زنده اي بايد هزينه ي زندهبودنِ خود را بپردازد تا بتواند به اهداف خود دست پيدا كند. زنده بودن همراه با چالشهاست؛ همراه با مانع هاست؛ از مانع ها بايد عبور كرد. احياناً همراه با دشمني هاست؛ براي دشمني ها بايد تدبير و انديشه ي راسخ داشت. عزم قوي را بايد دستمايه ي اين حركت كرد. ملت ايران نيازمند اين عزم ملي است كه تا امروز هم اين عزمرا نشان داده است و روزبه روز بايد پايه هاي اين عزم مستحكم تر بشود. 1/1/86
با غفلت زدايي از امت اسلام و نشر زلال حقايق قرآني و نبوي، زمينه حكومت جهاني را فراهم آوريد
امروز امت اسلامي - در همه ي اقطار اسلامي - نگاه جديدي به شريعت اسلام و آئين اسلام پيدا كرده اند؛ بعد از غفلتهاي طولاني، بعد از دور ماندن از زلال حقايق اسلامي در دورانهاي متوالي و قرون متعدد. امروز بشريت چشم گشوده است؛ دنياي اسلام و امت اسلامي چشم گشوده است به احكام اسلام و معارف اسلام؛ چون فلسفه هاي دست سازِ بشري ضعف و ناتواني خود را در صحنه نشان داده اند. دنياي اسلام، امروز مي تواند با تمسك به شريعت اسلامي و معارف اسلامي، پيشتاز بشريت به سوي تعالي و كمال باشد. دنيا، امروز آماده ي تحرك امت اسلامي است. پيشرفتهاي علمي بشر در عمده ترين بخشِ آن، اخلاق و معنويت و روح ديني به زاويه و به حاشيه رانده شده است و دانش بشري و نگاه نوِ انسان به حقايق طبيعي عالم، مي تواند دستمايه اي براي حركت امت اسلامي باشد. معارف اسلامي در اختيار دنياي اسلام است؛ سيره ي پيغمبر، كلام پيغمبر، از همه بالاتر، «قرآن كريم» در اختيار دنياي اسلام است و دنياي اسلام مي تواند حركت كند. 17/1/86
تدبير ش20
براي ارائه تصوير واقعي از پيشرفتها و هويت اسلامي و انقلابي ملت ايران، برنامه ريزي و سرمايه گذاري كنيد
اين هويت جديدي كه امام بزرگوار ما به وجود آورد، با ناباوري همه ي دنيا مواجه شد. آن روزي كه در مقابل جنگ تحميلي توانست دوام بياورد و پيروزي را به نام خود ثبت كند، يك بار ديگر دنيا را متعجب كرد؛ آن روزي كه توانست با پيشرفت علمي خود در مسئله ي هسته اي و مسائل ديگر علمي، تواناييهاي خود را اثبات كن د، يك بارديگر چشمهاي افراد صاحب نظر را متعجب و خيره ي به خود كرد. من عرض مي كنم راه طولاني اي در پيش داريد و در اين راه طولاني، موفقيتهاي بيشماري در انتظار شماست. آنچه كه تا كنون ملت ايران از موفقيتها به دست آورده است، در مقابل آنچه كه به بركت ايستادگي و روشن بيني و آگاهي، در آينده ان شاءاللَّه به دست خواهد آورد، چيزي محسوب نميشود. آينده ي ملت ايران از گذشته ي او بمراتب بهتر خواهد بود. امروز دستگاه امپراطوري خبري و رسانه اي دشمن، سعي ميكند تصوير مخدوش و غلطي را از ملت ايران و جمهوري اسلامي منعكس كند؛ اما تصوير واقعي اين است: ملت ايران در برابر همه ي تهديدها و چالشهايي كه در اين بيست و هشت سال با آن مواجه بود، پيروز شد؛ ملت ايران در مقابل همه ي فشارهاي گوناگوني كه آوردند، توانست اصول خود و جهتگيريهاي خود را حفظ كند؛ ملت ايران بر اثر صبر و پايمردي خود توانست هم در بخش علمي و آنچه مربوط به پيشرفتهاي علم و فناوري است، هم در بخشهاي مديريت اجتماعي و سياسي كشور و هم در وجهه ي عزت بين المللي، رتبه ي خود را به رتبه هاي بسيار بالا برساند و بالاخره ملت ايران توانست براي ملتهاي مسلمان منطقه الگو بشود. ملتها از ايستادگي ملت ايران، احساس عظمت ميكنند؛ احساس عزت ميكنند؛ عزت ملت ايران را عزت خودشان ميدانند. اين، آن هويتي است كه انقلاب اسلامي با پايمردي اين مرد بزرگ و با همت ملت ايران به وجود آورده است. 14/3/86
تدبير ش21
بعنوان يك طلبكار در مسئله «زن» بادنياي غرب برخورد كنيد
همانطور كه بارها من اشاره كرده ام، در مسأله ي زن از دنيا طلبكاريم؛ ما مدعي دنياييم. حالا مؤسسات وابسته به سازمان ملل يا غير آنها يا فلان مجموعه ي روزنامه نگار بيايند به اسم حقوق بشر، موضوع حجاب و بعضي از اين قبيل چيزها را زير سؤال بكشند و اظهار طلبكاري كنند، اين واقعيت قضيه را عوض نمي كند. ما از دنيا طلبكاريم. دنيا كه عرض مي كنم، يعني دنياي غرب. ما هستيم كه به دنيا خطاب مي كنيم و ميگوييم: شما به بشريت عموماً و به زن خصوصاً خيانت كرده ايد؛ با كشاندن زن و مرد به وادي ابتلائات جنسي و برافروختن و دامن زدن به آتش زياده روي هاي جنسي بي قانون و بي نظم در جامعه، با آوردن زن به شكل متبرج به وسط ميدان. معلوم است كه زن، آن بخش زيباي آفرينش بشر است. اين بخش زيبا به طور طبيعي با اندكي در پرده بودن همراه است؛ اين خاصيت اين بخش زيبا و لطيف وجود انساني است. اين پرده را دريدن و آنچه را كه بايد با نظم و قانون پيگيري شود - آن نياز غريزي انساني،چه در زن و چه در مرد - بي قانون و بي نظم در جامعه رواج دادن، بزرگترين خيانتي است كه در درجه ي اول به زن و در درجه ي بعد به همه ي بشريت - زن و مرد - انجام گرفته؛ اين كار را سياستهاي غربي كرده اند.... بنابراين دنياي غرب بايد پاسخگو باشد؛ چون به زن ضربه زده اند؛ به حقوق زن تجاوز كرده اند؛ ارزش زن را تنزل داده اند؛ به اسم طرفداري، به او خيانت كرده اند. 13/4/86
بايد نگاه غلط امروز دنياي غرب به مسألهي زن تصحيح، و ارزشگذاري به اصالت زن مورد توجه قرار گيرد
اين هنري نيست كه زن كار مردانه را تقليد كند؛ نه، زن يك كار زنانه دارد كه ارزش آن از هر كار مردانه اي بيشتر است. امروز دستهاي بشدت مشكوك موج ضد ارزشي را در دنيا به راه انداخته اند - كه در همه جا هست، در كشور ما هم متأسفانه در گوشه و كنار ديده مي شود - اينها مي خواهند زن را وادار كنند به اينكه بشود يك مرد! اين را كسر شأن زن مي دانند كه چرا فلان كارها را مرد مي كند، زن نكند! اين كسر شأن است؟ نگاه به اين مسأله، نگاه غلطي است. اين را عيب مي گيرند كه چرا شما مي گوييد زن، زن است؛ مرد، مرد است. خوب، مگر اينطور نيست؟ شما دلتان مي خواهد كه ما بياييم بگوييم زن، يك مرد است؛ آن وقت يك مرد مصنوعي؛ كپي دوم مرد! اين چه افتخاري است براي زن؟ افتخار براي زن اين است كه يك زن باشد؛ يك زن كامل، يك مؤنث كامل. در مقام ارزشگذاري هاي والا اگر نگاه كنيم، اين ارزش - يك زن كامل بودن - از يك مرد كامل بودن كمتر كه نيست، در مواردي قطعاً بالاتر و بيشتر هم هست. ما چرا اين را از دست بدهيم؟
البته مسئوليتهايي هست كه مشترك است. همانطور كه گفتيم، مسئوليت حضور در جامعه و فهميدن دردهاي عمومي جامعه و سعي در علاج دردهاي عمومي جامعه، مخصوص مرد و مخصوص زن نيست؛ زنها هم نمي توانند شانه شان را از اين مسئوليت خالي كنند. اگر زنها بايد در اين زمينه كاري انجام بدهند، البته بايد انجام بدهند - محدوديتي هم وجود ندارد - اما مسئوليتهاي اختصاصي هم، يعني آن كاري كه خداي متعال به حسب طبيعت به عهده ي زن قرار داده، مهم است ... شما زنان نخبه ي كشوريد؛ ... بدانيد امروز زنان كشور ما مسئوليتشان سنگين است. مسئوليت مضاعفي كه امروز شما داريد، همين است كه نگاه غلط به مسأله ي زن و مرد را تصحيح كنيد. نگاهي كه امروز دنياي غرب سعي مي كند در مسأله ي زن و مرد القاء كند، نگاه غلطي است، نگاه باطلي است؛ اين به پايمال شدن ارزشهاي بسياري در جوامع بشري منتهي خواهد شد، كه الان دارد گوشه هائي از آن نشان داده مي شود، ديده مي شود، و در جوامع ما به طريق اولي. اين نگاه را بايد تصحيح كنيد...ما بايد در مورد مسأله ي زن نگاه جامع داشته باشيم، و اين نگاه جامع در اسلام هست. مسأله ي ارزشگذاري به اصالت زن، زن بودن، براي زن يك ارزش والاست؛ يك اصل است. به هيچ وجه تشبه به مردان براي زن ارزش به حساب نمي آيد؛ همچنان كه براي مردها تشبه به زنان ارزش به حساب نمي آيد. هر كدام نقشي دارند، هر كدام جايي دارند، جايگاهي دارند و طبيعتي دارند و مقصودي از وضعيت خاص آنها در آفرينش حكيمانه ي الهي مورد نظر بوده كه اين مقصود بايد برآورده شود؛ اين مسأله مهم است. 13/4/86
مداحان با شناخت درست از فضاي جنگ فرهنگي، به مقابله با توطئه ها وتقويت ايمان مردم همت گمارند مروز تمام مراكز و قطبهاي قدرت فكري و تبليغات دنيا دارند طراحي مي كنند كه چطور بتوانند اين ريشه ي ماندگار و محكمي را كه در اين سرزمين جا گرفته و اين ايمان اسلامي، اين پايبندي به تعهد اسلامي و قرآني و اين دلهاي مؤمن را از هم بپاشند. شما اينجا نشسته ايد خيال مي كنيد كه همين طور زندگي دارد مي چرخد. نه آقا! يك جنگ است؛ يك جنگ حقيقي است الان بين اين جامعه، اين نظام، متفكران اين نظام، فعالان اين نظام در رده هاي مختلف، از جمله خود شما كه مداح مجموعه ي كشور هستيد از يك طرف، با يك طرف ديگر؛ كساني كه مي خواهند ريشه ي اين ايمان را از اين خاك مقدس و از اين دلهاي پاك دربياورند؛ چون فهميده اند آن نظامي، آن بنايي كه بر اين اساس شكل گرفته، با منافع سودجويانه و زورگويانه و زياده خواهانه اينها سازگار نيست؛ با دست اندازي و سيطره طلبي دنياي استكبار بالاخره كنار نخواهد آمد؛ اين را فهميده اند. دنبال اينند كه فكر توحيدي را، فكر ولايت را، محبت اهل بيت را، محبت به قرآن را، تعصب و غيرت نسبت به مباني ديني و اعتقاد به مبارزه ي با ظالم را، اعتقاد به قبح و زشتي ظلم پذيري را از دل اين مردم با انواع حيله ها بيرون بكشند. انواع و اقسامش را دارند انجام مي دهند و آن را بيان هم مي كنند.كنگره ي امريكا گفته فلان قدر ميليون مثلاً براي اشاعه ي دمكراسي در ايران خرج مي كنيم! البته اسمش را هم دمكراسي مي گذارند! خوب، آزادند هر اسمي كه مي خواهند بگذارند، بگذارند؛ حقيقت معلوم است چيست. آن چيزي كه آنها مي خواهند، بر هم زدن پايه ي مستحكم فكري است كه بر اين مردم، بر اين دلها، بر اين روحها كاملاً تسلط دارد و اين جهت صراط مستقيم، آن را هدايت مي كند. هدفشان اين است، غرضشان اين است. اين پولهايي كه مي گويند، مي خواهند صرف اين كار بشود، اين پولها صرف بمب و گلوله و اينها خيلي نمي شود؛ عمده صرف همين كارهاي تبليغاتي، همين كارهاي فرهنگي با شكلهاي مختلف مي شود. البته از اين طرف هم مقاومت و بلكه هجوم مي شود. بنابراين يك جنگ است. در اين جنگ طبقه اي كه با ايمان مردم، با دل مردم، با معارف مردم، با نام مبارك ائمه (عليهم السّلام) و اهل بيت سر و كار دارد، وظيفه ي سنگيني دارد. برادران عزيز! اين وظيفه را درست بشناسند؛ درست از آن استفاده كنند. 14/4/86
تدبير ش22
جشن نيمه شعبان را با دو خصوصيت اميد و عدالت برجسته سازيد
خصوصيت نيمه ي شعبان و جشن ولادت حضرت بقية اللَّه (ارواحنا فداه) عبارتست از اميد و عدالت. دو نقطه ي برجسته اي كه در انتظار ما و جشن گيري ما براي نيمه ي شعبان وجود دارد، يكي مسئله ي اميدزايي است كه نويد اين ولادت و آينده اي كه بر اثر اين ولادت، دنياي بشر در انتظار آن است، خود اين اميداست؛ و ديگر اين كه در آن جهاني كه پس از آمدن آن بزرگوارشكل خواهد گرفت، برجسته ترين خط، خط عدالت است. شما وقتي در همه ي روايات و آثاري كه راجع به آن بزرگوار و راجع به آن دوران آمده نگاه مي كنيد، مي بينيد اغلب تكيه بر روي اين نيست كه مردم در آن دوران ديندار مي شوند - با اينكه ديندار هم مي شوند - بلكه تكيه بر روي اين است كه مردم در آن وقت برخوردار از عدالت مي شوند و قسط و عدل اقامه مي شود؛ اين مطلب در دعاها و زيارتهاي آن بزرگوار و روايات هست. يعني نقطه ي برجسته در آن آينده ي پر از نويد، عبارتست از عدالت؛ بشر تشنه ي عدالت است. 4/6/86
با صرف وقت، بودجه و برنامه ريزي مناسب، براي رفع مظلوميت و ارزشي نمودن فرهنگ جامعه همت گماريد
ازبخش فرهنگ رفع مظلوميت كنيد. بخش فرهنگ انصافاً بخش مظلومي است... واقعاً مسئله ي فرهنگ را دست كم نگيريد. خيلي از مشكلات جامعه ي ما با فرهنگ سازي حل مي شود. توجه بكنيد كه امروز، عمده قواي دشمنان ما در جبهه ي فرهنگي دارد كار مي كند. اين جنگهاي رواني، اين فعاليتهاي فرهنگي، اين بودجه هاي پنهان و آشكاري كه براي منحرف كردن ذهنها مي گذارند، همه اش مربوط به مسئله ي فرهنگ است. فرهنگ مثل هواست كه انسان وقتي كه اين هوا را استنشاق كرد، با هوايي كه استنشاق كرده و با آن جاني كه گرفته، مي تواند دو قدم بردارد و جلو برود؛ بقيه ي كارها همه برخاسته ي از آن چيزي است كه شما استنشاق كرده ايد. اگر چنانچه يك جايي، هواي مسمومي تزريق بشود، نتيجه اي كه در اندامها ديده خواهد شد تابع آن مسموميتي است كه در اين هواست. اگر فضا را با دود يا مخدري تخدير كنند، وقتي شما آن را استنشاق كرديد، رفتار شما متناسب با آن چيزي خواهد شد كه استنشاق كرده ايد؛ فرهنگ يك چنين حالتي دارد. فرهنگ را دست كم نگيريد؛ خيلي مهم است. بنابراين صرف وقت كنيد و در بودجه هم برايش پول و فصول قابل توجهي بگذاريد تا جهتِ ارزشي به فرهنگ بدهيد. از جمله ي كارهايي كه مسؤولين فرهنگي ... بايد به آن بپردازند و واقعاً يك دقيقه را در آن فروگذار نكنند، اين است كه به فرهنگ عمومي جامعه و ابزارها و وسايل فرهنگي، جهت ارزشي بدهند. چون تلاش زيادي شده تا جريانهاي فرهنگي و عاملهاي فرهنگي - هنر و ادبيات و شعر و سينما و بقيه - در جهت غير ارزشي حركت كنند و راه بيفتند. شما بايد كمك كنيد و همه ي تلاشتان را بكنيد كه به تحركات فرهنگي كشور در جهت ارزشي جهت بدهيد. 4/6/86
بايدتاريخ علم درايران،بهجوانان،شناسانده شود
ما متأسفانه از گذشته هم منقطعيم. جوانهاي ما تاريخ علمي ما را نميشناسند. اين يكي از ضعفهاي ماست كه البته سفارش شده، گفته شده كه در اين زمينه - در زمينه ي تاريخ علم در ايران - كار شود؛ و دارند كار ميكنند و كارهاي خوبي هم انجام گرفته، كه ان شاءاللَّه بعد از اين بيشتر هم خواهد شد. در همه ي اين قرنها ما برجستگان علمي در كشورمان داشته ايم كه البته به اين قرون آخر كه رسيده، ضعيف شده. پادشاهان نالايق، جنگهاي داخلي گوناگون نگذاشته؛ والّا در دوره هاي مختلف و در زمينه هاي گوناگونِ علوم روزِ دنيا، ما نخبه پرور بوده ايم.در قرنهاي چهارم و پنجم هجري - يعني قرنهاي دهم و يازدهم ميلادي كه دوران قرون وسطاي اروپاست؛ يعني دوران جهالت محض- ما ابن سينا را داشتيم، محمدبن زكرياي رازي را داشتيم. اروپاييها وقتي به گذشته نگاه ميكنند، خيال ميكنند همه ي دنيا در قرون وسطي بوده! تاريخ را هم آنها نوشته اند! متأسفانه تاريخهاي آنها هم در كشور ما ترجمه و ترويج شده. دوران قرون وسطاي اروپا، يعني دوران نهايت ظلمت و تاريكي و بي خبري؛ دوراني است كه ما فارابي را داشتيم، ابن سينا را داشتيم، خوارزمي را داشتيم. ببينيد فاصله چقدر است. 12/6/86
براي آگاهي و انتقال حقايق خيره كننده هشت سال دفاع مقدس برنامه ريزي كنيد
من عقيدهدارمامروزباگذشت سالهاي طولاني از پايان جنگ و دفاع مقدس، هنوز بخش عظيمي از حقايق خيره كننده اين دوران براي مردم ما ناشناخته است و جاي فراواني براي بيان آنچه كه در اين دوران هشت ساله گذشته، وجود دارد. چه دلهايي، چه انگيزههايي، چه معصوميتهايي در اين مرزهاي طولاني در مقابل دشمن قرار گرفتند و چه كردند. خيلي كم ما ميدانيم از آنچه كه اتفاق افتاده است و سپاه مفتخر است كه بخش عظيمي از اين عرصه بينظير، از اين تابلوي زيبا، كار اوست. نقش آفريني او توانسته است كه اين وضعيت بينظير يا كمنظير را شكل دهد. 18/6/86
با حفظ ثبات در اهداف و آرمانها، به جريان تحول در سپاه، سرعت ببخشيد
من يك وقتي در يك صحبتي در يك جمع جوان گفتم از تحول نترسيد، از تحول استقبال كنيد. منتهي تحول دو جور است ما در كنار تحول بايستي يك ثبات داشته باشيم كسي كه اين را متوجه نشود تحولش به انحراف خواهد انجاميد. ثبات در اهداف، آرمانها و در خطوط اساسي و تحول در ابزارها شيوه ها و در ساختارهاي تشكيلاتي بر طبق نياز. اين، آن چيزي است كه ما لازم داريم. تشكيلات سپاه، تشكيلات داراي تواناييهاي لازم و به روز و داراي قدرت انعطاف بايد باشد، منجمد شدن خطر بزرگي است، كهنگي و خاك گرفتگي مي آورد. سرعت، حركت، جريان، و پيشرفت لازمه كار است و من ميبينم سپاه اين كار را ميتواند بكند كما اينكه تا به حال هم بحمدالله تحولات سپاه و نوآوريهاي سپاه خيلي خوب بوده، رويشهاي سپاه رويشهاي بسيار خوبي بوده است منتهي به اين قانع نبايد شد، بايستي اين رويشها را افزايش داد و مضاعف كرد، با تصاعدهاي رياضي بايد اينها را پيش برد چون نياز كشور اين است. امروز سرعت تحرك در دنيا سرعت محيرالعقولي است، اندكي غفلت موجب مي شود انسان مبالغ زيادي عقب بماند. وقتي كه ابزارهاي تحرك، ابزارهاي سريع السير است آنوقت غفلتهاي كوتاه هم به فاصلهاي طولاني منتهي خواهد شد. ما بايد سرعت را زياد بكنيم. 18/6/86
تدبير ش23
انتظار مي رود منحني رشد هنر شعر به نقطه اوج تاريخي برسد
هنر شعر بعد از انقلاب اسلامي حركت رو به رشد خود را آغاز كرده است و انتظار ميرود اين حركت مبارك در ترسيم منحني رشد خود به نقطه اوج تاريخي برسد... .وجود فكر و قالب نو، مضمون يابي و تركيبهاي بديع و استفاده خوب از كلمات، از ويژگيهاي بارز شعراي اين دوران است. (گزارش خبري)5/7/86
ضرورت تجليل ازشاعران جوان و نقد اشعارآنان
تجليل و تكريم شاعران جوان ضروري است ... شعر شعراي جوان ما، حقيقتا از برخي آثار ادبي و شبه ادبي بي توجه به اسلام و انقلاب بالاتر است لذا شايسته است از آنان تقدير و اشعارشان گردآوري و منتشرشود. نقد، شعر را صيقل و جلا ميدهد وخصوصياتمثبت رابرجستهميكند و انتشار اشعار زمينه خوبي براي نقد شعر است. (گزارش خبري) 5/7/86
تدبير ش 26
كشور ما در حال پيشرفت است، بايد سهم متناسب با نخبگي را ايفاء كنيد
امروز كشور ما در حال پيشرفت است؛ ... آنهايي كه دلشان با ما صاف نيست، ... چه قبول كنند، بپذيرند؛ چه نپذيرند و انكار كنند...شما نخبگان در اين پيشرفت بايد سهم متناسب با نخبگي را ايفاء كنيد. همه ي ميدانها هم مشمول اين حرف است... با اينكه علم به نظر من در درجه ي اول اهميت قرار دارد در پيشرفت كشور كه بارها هم به جوانهاي دانشجو و ديگران - اساتيد و غيره - گفته ام؛ در عين حال معتقدم همه چيز با هم؛ علم، دين، هنر، ذوق، صنعت، سازندگيهاي گوناگون، كشاورزي، خدمات، روابط خارجي؛ اينها همه يك مجموعه است و بايد با هم پيش برود؛ هر كدامي هم به نحوه اي پيش خواهد رفت. 15/10/86
تدبير ش 27
ضرورتتعمقبيشترمسؤولاندرموردمسائل فرهنگي
مسئله فرهنگ و صفآرايي فرهنگي در دنيا يك مسئله درجه اول و بسيار با اهميت است. فرهنگ همانند هواي تنفسي در يك جامعه است كه اگر اين هوا سالم باشد، در رفتار، منش و جهتگيري افراد تأثيرگذار خواهد بود... مسائل فرهنگي نيازمند بحثهاي مبسوط و تأمل و تعمق بيشتر از جانب همه مسؤولان است. (گزارش خبري) 7/12/86
تدبير ش28-29-30
هنر اگر با روح دين ، با جهتگيري دين باشد ، از برجستهترين پديدههاي وجود انساني است
هنر از جلوه هاي زيباي خلقت الهي است در انسان. آنچه در هنر ايراد دارد و اهل بصيرت هميشه ايراد گرفته اند، جهت غلط هنر بوده است. هنر را كشاندن به جهت اغواي انسان و بي بندوباري انسان، اين بد است؛ والّا هنر اگر با روح دين، با جهتگيري دين باشد، از برجسته ترينپديده هاي وجود انساني است. امروز هم بحمداللَّه همين جور است. امروز شاعر ما، نقاش ما، انواع و اقسام رشته هاي هنري ما، انسان وقتي نگاه ميكند، مي بيند غالباً با روح دين و تدين كارشان همراه است. ..از اين استعداد عظيم در اين جهت تفاده شود، خيلي خوب است. 18/2/87
تدبير ش31- 32
بيان فضايل و مناقب اهل بيت، بالاترين ارزش
وقتي شما اين هنر را - هنر صوت و لحن و آهنگ و شعر را كه كار شما مجموعه اي از چندين هنر است - در خدمت اين معاني قرار دهيد كه يا اثبات حقانيت اهل بيت را ميكند، يا فضايل و مناقب اهل بيت را ميگويد كه دل شنونده را روشن ميكند، يا معارف اهل بيت را تفهيم ميكند و راه زندگي را براي مخاطب شما روشن ميكند، آن وقت اين بالاترين ارزش را پيدا ميكند؛ آن وقت يك برنامه ي مداحي شما به قدر چند ساعت سخنراني و درس استدلالي ارزش پيدا ميكند. 4/4/87
مداحي را به صورت تقليد از يك كار مبتذل غربي قرار دادن ، هيچ جايز نيست
بازي كردن با مسئله ي مداحي سزاوار نيست. مداحي را به صورت يك كار صرفاً سطحي، شكلي، ظاهري در آوردن، آن را عبارهٌاخراي تقليد از يك كار مبتذل غربي قرار دادن، هيچ جايز نيست. اين را توجه بكنند، بخصوص جوانها كه توي اين صراط وارد ميشوند. هيچ اشكالي ندارد كه از شعري با زبان مردم استفاده شود، ليكن با مضمون درست، با مضمون صحيح. اگر چنانچه مداح و خواننده ما و ستايش گر اهل بيت(ع) از كساني كه خودشان غرق در حيرت و بدبختي اند...و در وادي حيرت و سردرگمي شيطاني و نه حيرت رحماني هستند، اين كار شريف و پاكيزه و مقدس را الگوگيري كرد، اين كار ناسزاوار است؛ كار ناشايستي است. 4/4/87
محتواها را محتوايي قرار بدهيد كه اعتقاد و ايمان انسان را محكم كند
نكته ي ديگري كه اين را هم ما دائماً تذكر داده ايم، باز هم عرضميكنيم، اين است كه محتواها را محتوايي قرار بدهيد كه مخاطب شما استفاده كند؛ يا يك منقبت قابل فهمي، يا يك فضيلت برانگيزاننده اي از اهل بيت(ع) باشد كه اعتقاد و ايمان انسان را محكم كند. شما ببينيد مداحان اهل بيت(ع) در دوران حيات معصومين(ع) بر روي چه چيزهايي تكيه ميكردند. شعر دعبل، شعر كميت، شعر فرزدق - اين شعرهايي كه ائمه(ع) اينها را تشويق كردند ... ببينيد محتواي اين اشعار عبارت است از اثبات حقانيت اهل بيت با دليل، با استدلال - استدلالي كه در كسوت زيبا و لطيف شعرخودشرانشانميدهد. 4/4/87
مسئله، هدايت ذهنهاست؛ به نياز امروز جامعه اسلامي نگاه كنيد
مسئله فقط تحريك احساسات نيست؛ هدايت ذهنهاست. ... در جلسات عزاداري و مناسبتهايي كه مداحان عزيز ميآيند ميخوانند الحمد للَّه توجهات خوبي در اين سالها پيدا شده، ليكن ظرفيت، خيلي ظرفيت عظيمي است. شما جوانهايي كه اهل خواندن و سرودن و بيان كردن و برنامه اجرا كردن هستيد، به نياز امروز جامعه ي اسلامي نگاه كنيد، ببينيد چقدر ملت ما، جوانها و جامعه ي ما در كشاكش طوفانهاي گوناگونِ تهاجم سياسي و فرهنگي و انواع و اقسام تلقينات و تبليغات، به نگاه نو، به روحيه ي سرشار از اميد، به دل لبالب از اطمينانِ به آينده، فهميدن راه روشن احتياج دارد. اين را همه بايد انجام دهند؛ هر كسي به يك نحوي. و شما ميتوانيد سهم وافري در اين زمينه داشته باشيد. 4/4/87
تدبير ش33
ضرورت تأمين نيازهاي فرهنگي و اخلاقي كشور با زبان هنر و شعر
گسترش شعر از وظايف دستگاههاي مسئول و شعراست. تأمين نيازهاي فرهنگي و اخلاقي كشور با زبان هنر و شعر، داشتن صفا، يك رنگي، روحيه اخوت و برادري، قدرت ابتكار و شجاعتِ نوآوري، خطر پذيري، ترحم به يكديگر و اميد به آينده را اخلاقيات مورد نياز جامعه امروز است كه با زبان هنر مي توان فضايجامعهرابا اين ويژگيها پُر كرد و آن را به صورت اخلاق ملي در آورد و راه تكامل را پيمود. (گزارش خبري) ديدار با شاعران 26/6/87
تأكيد بر خارج نشدن بر فضاي كلي شعر از حالت اسلامي و ايراني
خلاءهاي موجود در عرصه شعر سياسي و انقلابي، توجه بيشتر به پيام عدالت و معنويت انقلاب اسلامي و ارائه اصيل آن در قالب شعر مورد تأكيد است. انقلاب اسلامي با ارائه حرف نو در دنيا، قدرتهاي بزرگ را به چالش گرفته و در مقابل زياده خواهي استكبار ايستاده است.
گرايش ذوقي هر شاعر،( يك امر طبيعي است) وخارجنشدن فضاي كلي شعرازحالتاسلاميو ايراني مورد تأكيد است. (گزارش خبري) ديدار با شاعران 26/6/87
فضاي فرهنگرا درست كنيد تا همه سالم تنفس كنند.
توجه به مقوله ي فرهنگ خيلي مهم است... همان طور كه بارها گفتيم مثل هوايي است كه انسان در آن تنفس ميكند. همه - بزرگ، كوچك، بالا، پائين، قشرهاي مختلف، مسئول، غيرمسئول- در فضا تنفس ميكنند. اين فضا را درست كنيد، تا همه سالم تنفس كنند. ديدار با اعضاي هيئت دولت 2/6/87
تدبير ش45
ما بايد به سمت استقلالِ فرهنگي برويم
شعر انقلاب يك حركت مستمرِّ رو به جلو داراي اوج داشته. ... نكته اي كه در اينجا وجود دارد اين است كه شعر انقلاب بايد در خدمت مفاهيم انقلاب باشد. ... شعرهاي مذهبي و شعرهاي مربوط به ائمه(ع) را، به اصطلاحي كه حالا باب شده، تعبير ميكنند به؛ «شعر آييني». ... اشعار مربوط به جنگ و دورة دفاع مقدّس يا مربوط به شهدا يا مربوط به جانبازان ... اينها خيلي خوب است؛ ليكن ... اهداف و آرمانهاي انقلاب منحصر در اينها نيست. انقلاب يك مجموعه اي از ستاره هاي درخشان آرماني را بالاي سر ما قرار داده و ما را به حركت و پرواز و جهش به سمت اين نقاط نوراني دعوت كرده. ما هم امتحان كرديم، ديديم ميتوانيم پرواز كنيم؛ ديديم اين پرواز ممكن است. البته در دورة دفاع مقدّس نمونه هاي بارزش ديده شد و ديديم وقتي اين ملّت به سمت اين آرمان ها پر بگشايد، ميتواند خوب حركت بكند؛ امّا بسياري از اين آرمانها هنوز بالاي سر ماست؛ ما بايد حركت كنيم: به سمت عدالت بايد برويم؛ به سمت اخلاق بايد برويم؛ به سمت استقلالِ به معناي حقيقي كلمه - شامل استقلال فرهنگي كه از همه عميقتر و دشوارتر است - بايد برويم؛ به سمت بازيابي حقيقي هويت اسلامي- ايراني خودمان بايد برويم.4 4. ۸۸/۰۶/۱۴ بيانات درديدار جمعي از شعرا، فرهختگان و اهال فرهنگ در عالَم فرهنگ بايستي حقيقت و گره هاي ذهني را باز كرد
انسانِ هنري و انسانِ فرهنگي، در اين صحنه [پس از انتخابات] چه وظيفه اي دارد؟ به نظر من وظيفه خيلي سنگين است، خيلي بزرگ است. مهمّترين وظيفه هم تبليغ و تبيين است؛ «الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالاَتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلاَ يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلاَّ اللَّهَ»؛ (احزاب: 39) اين يك معيار است؛ حقيقتي را كه درك ميكنيد، آن را تبيين كنيد. كسي انتظار ندارد برخلاف آنچه كه ميفهميد حرف بزنيد. نه، آنچه را كه ميفهميد، بگوييد. البته براي اينكه آنچه ميفهميد درست و صواب باشد، بايد تلاش و مجاهدت كنيد؛ چون در حوادثِ فتنه گون، شناخت عرصه دشوار است، شناخت اطراف قصّه دشوار است، شناخت مهاجم و مدافع دشوار است، شناخت ظالم و مظلوم دشوار است، شناخت دشمن و دوست دشوار است. اگر بنا باشد يك شاعر هم مثل ديگران گول بخورد، فريب بخورد و بي بصيرتي به سراغش بيايد، اين خيلي دون شأن يك انسان هنري و يك انسان فرهنگي است. پس بايد حقيقت را فهميد؛ بعد هم بايد همان حقيقت را تبليغ كرد. نميشود با شيوه هاي سياسي - شيوه هاي سياستگران و سياستمداران - در عالم فرهنگ حركت كرد؛ اين خلاف شأن فرهنگ است. در عالم فرهنگ بايستي گره گشايي كرد؛ بايستي حقيقت را باز كرد، بايستي گره هاي ذهني را باز كرد. و اين تبيين لازم دارد، يعني همان كار انبيا؛ فصاحت و بلاغتي هم كه گفته اند در بيان لازم است، بلاغتش به اين معناست. ... بلاغت يعني رساندن، بلاغ يعني رساندن. ... بليغ يعني رسا؛ رسا بگوييد، روشن بگوييد، مبيَّن بگوييد؛ امّا آنچه را كه ميفهميد بگوييد؛ هيچ انتظار نيست - حق هم نيست كه انتظار باشد - كسي بر خلاف فهميدة خودش حرف بزند. سعي هم بكنيد كه آنچه كه فهميديد درست باشد.4 4. ۸۸/۰۶/۱۴ بيانات درديدار جمعي از شعرا، فرهختگان و اهال فرهنگ
در جنگ نرم هنر را بايستي تمام عيار به ميدان بياوريد
حركت عظيمي كه با انقلاب اسلامي شروع شد، يك حركت تمام شده نيست؛ مطلقاً تمام شده نيست؛ آن حركت ادامه دارد. هميني كه حالا معمول شده كه در بيانها و در تلويزيون و تبليغات و دادگاه و زبان همه، ميگويند: جنگ نرم؛ راست است، اين يك واقعيت است؛ يعني الآن جنگ است. البته اين حرف را من امروز نميزنم، من از بعد از جنگ - از سال 67 - هميشه اين را گفته ام؛ بارها و بارها. علّت اين است كه من صحنه را مي بينم؛ چه بكنم اگر كسي نمي بيند؟! چه كار كند انسان؟! من دارم مي بينم صحنه را، مي بينم تجهيز را، مي بينم صف آرايي ها را، مي بينم دهانهاي با حقد و غضب گشوده شده و دندانهاي با غيظ به هم فشرده شده عليه انقلاب و عليه امام و عليه همة اين آرمانها و عليه همة آن كساني كه به اين حركت دل بسته اند را؛ اينها را انسان دارد مي بيند، خوب چه كار كند؟ اين تمام نشده. چون تمام نشده، همه وظيفه داريم. وظيفة مجموعة فرهنگي و ادبي و هنري هم وظيفة مشخصي است: بلاغ، تبيين؛ بگوييد، خوب بگوييد. من هميشه تكيه بر اين ميكنم: بايستي قالب را خوب انتخاب كنيد و هنر را بايستي تمام عيار توي ميدان بياوريد؛ نبايد كم گذاشت، تا اثر خودش را بكند.4 4. ۸۸/۰۶/۱۴ بيانات درديدار جمعي از شعرا، فرهختگان و اهال فرهنگ
عيب جويانه به شعر خودتان نگاه كنيد تا آن را كامل كنيد
هنر خوب، لازم است. حالا شما كارتان در باب هنر، كار شعر است؛ ان شاءاللَّه بايد هر چه بهتر و هرچه بيشتر آثار قدما و آثار اساتيد را بخوانيد، در آنها متوقف نباشيد، امّا از نيكوييهاي آنها اصلاً صرف نظر نكنيد و به آنچه كه تا حالا گيرتان آمده قانع نباشيد. من عرض بكنم تعريفهايي كه اوّل كرديم همه اش درست؛ امّا معنايش اين نيست كه شعرهاي جوانهاي خوب و عزيز ما - كه ميخوانند و واقعاً تحسين ما را بر مي انگيزند- بي عيب است؛ نه، اينجا به آن معنا جلسة نقّادي نيست كه آدم بنشيند، نقد كند و عيار شعر را مشخص بكند؛ والاّ اگر پاي عيارسنجي باشد، اشكالاتي وارد خواهد شد. بايد اين اشكالات را خودتان پيدا كنيد. حالا اگر جلساتي مخصوص اين كار داريد ...كه چه بهتر، اين خيلي خوب است، در آن جلسات شعر را كامل نقد كنيد؛ اگر هم نيست خود شما نگاه كنيد، دقّت كنيد، فكر كنيد و عيب جويانه و با نگاه انتقاد به شعر خودتان نگاه كنيد تا ان شاءاللَّه اين را كامل كنيد. به نظر من اين ميشود. انس با شعر اساتيد موجب ميشود كه انسان بهتر بتواند بعضي از عيوب شعر خودش را پيدا كند.4 4. ۸۸/۰۶/۱۴ بيانات درديدار جمعي از شعرا، فرهختگان و اهال فرهنگ
در مسئلة فرهنگ، بر مبناي شرعي و ديني عمل بكنيد
مسئلة فرهنگ، بسيار مسئلة مهمّي است. ما در زمينة فرهنگ و پرداختن به فرهنگ چه كار ميخواهيم بكنيم؟ اوّل، تكليف اين را روشن كنيم. يك وقت هست كه يك دستگاهي به امور فرهنگي بي اعتناست، يك وقت نه، يك دستگاهي اعتنا و اهتمام به امور فرهنگي دارد، ليكن هدفگذاري هاي فرهنگي اش دچار اختلال يا دچار خدشه است. اين هدفگذاري ها خيلي مهمّ است؛ از اين نبايستي غفلت كرد. ما چه ميخواهيم بكنيم با اخلاق مردم، با فرهنگ مردم؟ آيا ما به عنوان دولت اسلامي ميتوانيم هدايتِ فرهنگي جامعة خودمان را رها كنيم؟ قطعاً نه، جزو وظايف ماست. حالا مخالفين، معترضين حرفهايي ميزنند، نقد ميكنند، گاهي مسخره ميكنند، گاهي اهانت ميكنند، بكنند؛ ما كه نميتوانيم تكليف الهي را با اين چيزها فراموش كنيم. ما وظيفه داريم مردم خودمان را هدايت بكنيم؛ هدايت. رياست در جامعة اسلامي، رياست مادّي محض و صرف نيست؛ ادارة امور زندگي مردم هست، همراه با هدايت. تا آنجايي كه ميتوانيم، بايد راه هدايت مردم را باز كنيم و مردم را هدايت كنيم. خيلي از ابزارهاي هدايت در اختيار دستگاه هاي حكومتي است؛ حالا يك نمونه اش صدا و سيماست و نمونه هاي فراوان ديگر هم دارد؛ ... وزارت ارشاد، ... وزارت علوم، ... وزارت آموزش و پرورش؛ اينها همه دستگاه هاي خدماتي هدايتي است. ما از اينها چگونه استفاده ميكنيم ؟ بايد در جهتي حركت كنيم كه مردم متديّن بار بيايند، متديّن عمل بكنند، به مباني ديني معتقد بشوند، عملاً پايبند بشوند؛ جهتگيري ما در همة زمينه ها بايد اين باشد. حالا در وزارت ارشاد، مسئلة كتاب هست، مسئلة هنرهاي تجسمي هست، مسئلة هنرهاي گوناگون صوتي، تصويري هست؛ در همة اين جهتگيري ها، بايستي ما جهتمان اين باشد كه مردم به سمت دين، به سمت خدا حركت بكنند. والاّ اگر قرار باشد كه نگاه كنيم، ببينيم بيگانگان ما را بر چي ملامت ميكنند - اگر اين را بخواهيم رعايت بكنيم - خيلي كارها انجام نخواهد شد. ريشي هم كه شما ميگذاريد، دنيا قبول ندارد. كراواتي هم كه شما نمي بنديد، دنيا قبول ندارد. خيلي از اطعمه و اشربه اي هم كه شما حاضر نيستيد استفاده كنيد، دنيا اينها را قبول ندارد. حجابي كه خانمهايتان دارند، دنيا قبول ندارد. اين حرفها يعني چه؟.... اين حرفها را در باب فرهنگ بكلّي كنار بگذاريد و برويد سراغ آنچه كه متن است. البته گرايشهاي بي مبنا و بي پاية افراطي را من قبول ندارم. توصيه هم هيچ وقت نكردم، باز هم نميكنم؛ امّا آن چيزهايي كه مبناي شرعي و ديني دارد، آنها را محكم بايستيد، افتخار هم بكنيد و عمل بكنيد.6 6 . ۸۸/۰۶/۱۶ بيانات در ديدار اعضاي هيئت دولت
ضرورت جستجوي مضامين بكر و گوياي دفاع مقدّس براي توليد آثار هنري
يك نكته اي كه در باب روايت دفاع مقدّس و كار هنري براي آن مدت، بايد مورد توّجه باشد، اين است كه اين ميدان يك ميدان بسيار وسيعي است و واقعاً هنوز بسياري از بخشهاي آن كشف نشده است. نه اينكه انسان يا ذهنها نتواند آن را به دست بياورد و بفهمد و بشناسد؛ نه! منعكس نشده. نبايد تصوّر كرد كه مضامين دفاع مقدّس، مضامين تكراري است. خيلي از مفاهيم و مضامين در مجموعة اين تلاش هشت ساله وجود داشته كه هنوز دربارة آنها كار نشده، فكر نشده. يك فهرست طولاني پيش من هست كه ... در اين بخشها فكر كردن و جستجو كردن، هنرمند را ميرساند به مضامين بكر و گويايي كه ميتواند اثر هنري توليد كند. بالاخره آنچه كه در جمع بندي دفاع مقدّس، انسان ميتواند بگويد، اين است كه: اين هشت سال، مظهري از برترين صفاتي است كه يك جامعه ميتواند به آنها ببالد و از جوانان خودش انتظار داشته باشد. يعني دفاع مقدّس مظهر حماسه است، مظهر معنويت و دينداري است، مظهر آرمان خواهي است، مظهر ايثار و از خودگذشتگي است، مظهر ايستادگي و پايداري و مقاومت است، مظهر تدبير و حكمت است.8 8. ۸۸/۰۶/۲۴ بانات در ددار فعالان عرصه هنر دفاع مقدّس
دوستان هنرمند، با شوق و اميد، هنر دفاع مقدّس را دنبال كنند
اينكه تصوّر بشود كه هنر دفاع مقدّس در جامعة ما مخاطب ندارد، طالب ندارد، اين هم خطاي بزرگي است؛ از اشتباهات فاحش است اگر كسي اين را خيال كند. تحقيقاً پرمشتري ترين آثار هنري بعد از انقلاب در زمينه هاي مختلف، آن آثار هنري است كه مربوط به دفاع مقدّس بود؛ چه در زمينة فيلم و سينما، چه در زمينة كتاب، خاطره، داستان. ...در كشور ما چنين تيراژهايي وجود نداشته كه در ظرف دو سال، صد بار كتابي چاپ بشود. ... ما هيچگونه كتابي از كتابهاي گوناگون را با اين تيراژها نداريم - مخصوص كتابهاي مربوط به دفاع مقدّس است. در زمينة فيلم هم همين جور است؛ پرفروش ترين فيلمها و پرجاذبه ترين و پرمشتري ترين فيلمها، فيلمهايي است كه مربوط به دفاع مقدّس است. ... البته بعضي از كارها هست مشتري پيدا نميكند؛ اين اشكال در مضمون و محتوا نيست، اشكال در ساخت است، در قالب است، در كيفيّت است، در مايه هاي كمِ هنري است كه به خرج داده ميشود و در يك اثر به كار ميرود و طبعاً طالب پيدا نميكند. بنابراين، در اين زمينه هرچه بتوان كار كرد، هرچه بتوان سرمايه گذاري مالي و مديريتي و وقتي و اينها كرد، جا دارد؛ و سفارش ما اين است. دوستان هنرمند هم با شوق و اميد، اين كار را دنبال كنند. البته اين كار افراد پابه ركاب و آماده و مسئوليت شناس لازم دارد؛ يعني كساني كه حقيقتاً احساس مسئوليت كنند و حالت تنبلي و خواب آلودگي و اينها در انسان نباشد. يك چنين عناصري ميتوانند خوب در اين عرصه و در اين ميدان نقش ايفا كنند.8 8. ۸۸/۰۶/۲۴ بانات در ددار فعالان عرصه هنر دفاع مقدّس
كار هنري در زمينة دفاع مقدّس را مغتنم بشمريد
كار هنري در زمينة دفاع مقدّس يكي از برترين كارهاي هنري است. آن كساني كه در اين رشته كار كردند، در اين صراط حضور داشتند و آن را پيش ببرند، اين رشته را مغتنم بشمرند. هشت سال دفاع مقدّس ما صرفاً يك امتداد زماني و فقط يك برهة زماني نيست؛ گنجينة عظيمي است كه تا مدّتهاي طولاني ملّت ما ميتواند از آن استفاده كند، آن را استخراج كند و مصرف كند و سرمايه گذاري كند. حادثة عظيم اين هشت سال، مجموعه اي است از صفات والا، فرهنگهاي پسنديده و برگزيده و ممتاز، عقايد و معارف والا ... شما كه دفاع مقدّس را روايت ميكنيد، بخصوص آنهايي كه روايت هنري ميكنند، در واقع آيينه اي هستيد در مقابل يك مظهر جمال و جلال، كه او را منعكس ميكنيد.8 8. ۸۸/۰۶/۲۴ بانات در ددار فعالان عرصه هنر دفاع مقدّس
تلاش براي انعكاس بين المللي آثار دفاع مقدّس
يكي از نقصهاي كار ما هم البته اين است كه ما آثارمان امكان انعكاس بين المللي، كمتر پيدا كرد. البته دلايلي دارد؛ اين جشنواره هاي بين المللي، كارهايي را كه حقيقتاً راوي خوب و درستي از دفاع مقدّس يا از انقلاب يا از ارزشهاي نظام جمهوري اسلامي باشد، مطلقاً به خود راه نميدهند و دوست ندارند؛ مگر وقتي مجبور باشند يك چيزي را در مجموعة كار خودشان راه بدهند. سياست جشنواره هاي بين المللي، سياست برخلاف و برعكس اين است؛ اما بالاخره مستمع به اين جشنواره ها اختصاص ندارد و ميتوان مستمعيني، طالباني، خوانندگاني براي كتابها، بينندگاني براي فيلمهاي دفاع مقدّس پيدا كرد؛ در صورتي كه براي كار و اثر ترجمة درست و خوبي انجام بگيرد كه به نظر من يكي از عرصه هاي كار اين است.8 8. ۸۸/۰۶/۲۴ بانات در ددار فعالان عرصه هنر دفاع مقدّس
ضرورت تلاش هر چه بيشتر مسئولين و هنرمندان در زمينة دفاع مقدّس
در اين زمينة كار دفاع مقدّس هر چه تلاش ممكن است، انجام بدهيد. هم مسئولين تلاش كنند، هم هنرمندان تلاش كنند، هم در بخشهاي تحقيقاتي ... هم در آن بخشهايي كه اسناد را در اختيار دارند؛ نگهداري اسناد، پردازش اسناد، تدوين اسناد؛ اينها خيلي مهمّ است؛ اينها نبايستي بگذارند از دست برود؛ در اختيار محققين قرار بگيرد و ان شاءاللَّه ادبيات دفاع مقدّس از تحقيق استفاده كند؛ هنر دفاع مقدّس هم از ادبيات و تحقيق حداكثر استفاده را ان شاءاللَّه بكند.8 8. ۸۸/۰۶/۲۴ بانات در ددار فعالان عرصه هنر دفاع مقدّس
تدبير ش47
همت بر روند نقص زدايي به هيچ رو كاهش و سستي نيابد
برجستگيها و نقاط قوّت كنوني صدا و سيما، در كنار كمبودها و نقاط ضعف آن، بايد پيوسته ... در معرض ملاحظه و مقايسه قرار گيرد و همت بر روند نقصزدايي، به هيچ رو كاهش و سستي نيابد.
سفارش اساسي اينجانب، نزديك كردن و رساندن اين رسانة فرهنگساز به تراز رسانهاي است كه دين وَ اخلاق وَ اميد وَ آگاهي، بارزترين نمود آن باشد و رفتار اجتماعي مخاطبان و نيز نهاد حساس و مهمي چون خانواده بر اساس آن شكل گيرد و هنر و شيوههاي گوناگون حرفهاي و آزموده شده يا نوپديد، يكسره در خدمت رشد اين شاخصها در آيد. از تجربههاي موفق يا ناموفقِ دورة پنجساله، بايد براي رساندن اين رسانه به اين كيفيت برتر سود ببريد و با زمانبندي برنامهها و تعيين شاخصهاي قابل اندازهگيري، حركت مجموعه را تكميل يا تصحيح نماييد.
انتظار دارد نشانههاي اين تحول در اولين سال مسئوليت جنابعالي مشاهده شود.7 7 . 16/08/88 انتصاب مجدد آقاي ضرغامي براي رياست سازمان صدا و سيما
همه بايد قدرشناس خطّ شكنان جبهة گستردة هنر باشيم
ايشان [مرحوم آقا محمود شاهرخ] از پيشكسوتان شعر انقلاب و در شمار نخستين هنرمندان بودند كه با سرماية ارزندة سخن و بيان، بهيار انقلاب شتافتند و هنر خود را صريح و صادق، به خدمت هدفها والا آن گماشتند.
نسل جوان و بالندة شعر انقلاب، به اين شاعر روانسرا و به ديگر استادان پيشكسوت اين عرصة پرافتخار مديونند و همه بايد قدرشناس اين راهگشايان و خطشكنان اين جبهة گسترده و خطير باشيم.8 8. 27/08/88 پيام تسليت درگذشت شاعر متعهد محمود شاهرخ
تدبير ش48
ضرورت معرفي مردم سالاري ديني به شيوههاي هنرمندانه و تأثير گذار
صنعت سينماي امروز، صنعتي بظاهر هنري ولي در باطن سياسي است. ... بيشتر شرکتها و مؤسسات سينمايي در هاليوود، مظهر اراده سياسي دستگاه منسجمي هستند که پشت صحنه، سياست آمريکا قرار دارد و حتي در برخي موارد فراتر از دولتها نيز قرار گرفته است. ... پيشرفت وسايل ارتباطاتي و هنري، صنعت سينما و فيلمسازي را به ابزاري تأثيرگذار براي بيان افکار و همچنين اهداف سياسي تبديل کرده است. ... نظام جمهوري اسلامي ايران، حرفها و ايدههاي جديدي براي گفتن دارد که بايد با استفاده از شيوههاي هنرمندانه و تأثيرگذار، مطرح شوند. ... مردمسالاري ديني، يکي از ايدههاي نو و بيسابقه در دنياست. ... مردمسالاري همراه با حقيقت ديني، اکنون در ايران تحقق پيدا کرده و ميتوان با شيوههاي هنري و نمايشي، اين واقعيت بينظير را به جهانيان معرفي کرد. ... ايستادگي بيمحاباي نظام اسلامي در مقابل ظلم، يکي ديگر از واقعيتهاي بيسابقه در دنيا است. ... حرفها و ايدههاي جذاب و بسيار پرطرفدار در ميان ملتها، در نظام اسلامي ايران وجود دارد، که ميتوان آنها را در قالب داستانهاي نمايشي بلند و يا کوتاه و با شيوهاي هنرمندانه عرضه کرد.4 4 . ۸۸/۰۹/۰۹ (گزارش خبري) بيانات در ديدار کارگردان، هنرمندان و عوامل توليد سريال حضرت يوسف(ع)
لزوم سرمايهگذاري بيشتر در زمينة كارهاي هنري خلاقانه با پردازش داستاني
سريال حضرت يوسف(ع)... در واقع شروعي براي کارهاي هنري خلاقانه با پردازش داستاني قوي در مجموعه هنر انقلابي است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، صدا و سيما، و همچنين هنرمندان بايد در اين زمينه بيش از پيش سرمايهگذاري کنند.... در دنياي کنوني هنر و سينما، معمولاً براي جذب مخاطب، از برخي مسائل از جمله جاذبههاي جنسي استفاده ميشود؛ اما در اين سريال که بسيار پرمخاطب و مورد رضايت بينندگان در ايران و ساير کشورها هم بود،برخلاف غالب فيلمها و مجموعههاي نمايشي، محور داستان، عصمت و پاکدامني است. ... يکي ديگر از ويژگيهاي اين سريال، به تصوير کشيدهشدن شخصيتي جامع الاطراف و نبوت واقعي از يوسف پيامبر بود که اين شخصيت ديني علاوه بر معنويت و توجه به دعا و ذکر، در صحنه مديريت جامعه، تدبير امور، مبارزه با ظلم،وايستادگيدر مقابل فشارها نقش بارزي داشت.4 4 . ۸۸/۰۹/۰۹ (گزارش خبري) بيانات در ديدار کارگردان، هنرمندان و عوامل توليد سريال حضرت يوسف(ع)
ضرورت توجه جدّي به قصه پردازي مناسب، قوي و جذّاب
در کارهاي سينمايي و مجموعههاي تلويزيوني به هيچ وجه نبايد از هنر و روشهاي هنرمندانه کم گذاشت. ... يکي از ضعفهاي اصلي فيلمها و مجموعههاي نمايشي داخل، نداشتن قصه خوب است. ... قوام يک اثر هنري، به قصهپردازي مناسب، قوي و جذاب است که بايد در اين زمينه توجه جدّيتري شود.4 4 . ۸۸/۰۹/۰۹ (گزارش خبري) بيانات در ديدار کارگردان، هنرمندان و عوامل توليد سريال حضرت يوسف(ع)
تبليغ بايد همراه با بصيرت و يقين باشد
اصل مسئلة تبليغ، ناظر است به عمل، همراه با بصيرت و يقين. بايد بصيرت باشد. يقين، يعني همان ايمان قلبي متعهدانه، وجود داشته باشد و بر پاية اين بصيرت و يقين، حركت انجام بگيرد. اگر بصيرت بود، يقين بود، اما كاري انجام نگرفت، اين مطلوب نيست؛ تبليغ نشده است. اگر چيزي تبليغ شد، اما بدون بصيرت و بدون يقين - هر كدام از اينها كم باشد - يك پايه خراب است و مطلوب به دست نخواهد آمد. اين يقين همان چيزي است كه «آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَمَلآئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ »؛(بقره: 285)؛ «پيامبر [خدا] بدانچه از جانب پروردگارش بر او نازل شده است، ايمان آورده است و مؤمنان همگي به خدا و فرشتگان و كتابها و فرستادگانش ايمان آوردهاند ...» يعني اول كسي كه به پيام، اعتقاد و ايمان عميق پيدا ميكند، خودِ پيامآور است. اگر اين نبود، كار دنباله پيدا نخواهد كرد، نفوذ نخواهد كرد. آن ايمان هم بايد با بصيرت همراه باشد؛ همچناني كه حالا دربارة بصيرت مطالبي گفته شده است و روشن است. اين، ميشود عمل صالح. يعني « إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ »،(بقره: 277)؛ «كساني كه ايمان آوردهاند و كارهاي شايسته كردهاند...» واقعاً عمل صالح و مصداق اتمّ عمل صالح، همين تبليغ است كه انجام بايد بگيرد. پس در باب تبليغ، بايد فكر كرد، بايد كار كرد. اين ... كه گفتند مركزي براي طراحي در باب تبليغ دين تشكيل شده است. ... اين همان چيزي است كه من خواستم مطالبه كنم كه اين كار بايد انجام بگيرد.6 6. 22/09/88 بيانات در ديدار با جمعي از طلاب و روحانيون
تبليغ بايد گفتمان ساز باشد و فضا ايجاد كند
امروز تبليغ در دنيا خيلي نقش پيدا كرده است و هميشه همين جور بوده است. قبلاً اين ابزارها نبود؛ اين ارتباطهاي نزديك نبود. ما معممين يك امتياز داريم كه تبليغ روياروي و چهرهبهچهره ميكنيم. اين يك كار بينظيري است كه هيچچيزي جاي اين را نميگيرد؛ ... ميخواهيم عرض بكنيم تبليغ بايد جريان ساز باشد، تبليغ بايد گفتمان ساز باشد، تبليغ بايد فضا ايجاد كند؛ گفتمان ايجاد كند. گفتمان يعني يك مفهوم و يك معرفت همهگير بشود در برههاي از زمان در يك جامعه. آنوقت، اين ميشود گفتمان جامعه. اين، با كارهاي جدا جداي برنامهريزي نشده، حاصل نخواهد شد؛ اين كار احتياج دارد به برنامهريزي و كارِ فعال و مثل دميدن پيوستة در وسيلة فشاري است كه ميتواند آب يا ماية حيات يا هوا را به نقاط مختلفي كه مورد نظر است، برساند. بايد دائم با اين دم دميد، تا اين اشتعال هميشه باقي بماند. اين كار هيچ نبايد متوقف بشود و به برنامهريزي احتياج دارد.
اين گفتمان سازي براي چيست؟ براي اين است كه انديشة ديني، معرفت ديني در مخاطبان، در مردم، رشد پيدا كند. انديشة ديني كه رشد پيدا كرد، وقتي همراه با احساس مسئوليت باشد و تعهد باشد، عمل به وجود ميآورد و همان چيزي ميشود كه پيغمبران دنبال آن بودند. فرهنگ صحيح، معرفت صحيح، در مواردي بيدارباش، در مواردي هشدار؛ اينها كاركردهاي تبليغ است؛ آثار و نتايجي است كه بر تبليغ مترتب ميشود.6 6. 22/09/88 بيانات در ديدار با جمعي از طلاب و روحانيون
الزامات و قواره كلي تبليغ اسلامي
در آية سورة مباركه احزاب است،كه ...«الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلاّ اللَّهَ وَكَفَي بِاللَّهِ حَسِيبًا»(احزاب 39)؛ «همان كساني كه پيامهاي خدا را ابلاغ ميكنند و از او ميترسند و از هيچ كس جز خدا بيم ندارند و خدا براي حسابرسي كفايت ميكند.» تبليغِ رسالاتاللَّه، با اين دو تا شرط عملي است: «يَخْشَوْنَهُ»، اين يك. «وَلا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلاّ اللَّهَ». اولاً خشيت الهي لازم است؛ براي خدا باشد، در راه خدا باشد، ملهم از تعليم الهي باشد. اگر برخلاف الهام الهي و ملهمات از تعليم الهي باشد، گمراهي است، ضلالت است. ... فهميدن حق با خشيت الهي حاصل ميشود. بعد، در مرحلة بيان حق: «وَلا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلاّ اللَّهَ». چرا؟ چون حق و حقيقت، دشمن دارد؛ ... تا آخر هم، تا زماني كه دولت حقة وليعصر«ارواحنا فداه» ظهور بكند، همينجور خواهد بود. اين قدرتمندان بيكار كه نميمانند؛ ايجاد اشكال ميكنند، ضربه ميزنند، از همة ابزارهايشان استفاده ميكنند. پس بايد «وَلا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلاّ اللَّهَ» وجود داشته باشد؛ و الاّ اگر از غير خدا ترسي وجود داشت - به انواع و اقسامه. ترس هم يك جور نيست - راه ديگر منسد خواهد شد. يك وقت اين است كه انسان ترس از جانش دارد، يك وقت ترس بر مال دارد، يك وقت ترس بر آبرو دارد، يك وقت ترس از حرف و گفتِ اين و آن دارد؛ اينها همه ترس است. اين ترسها را بايد گذاشت كنار؛ «وَلا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلاّ اللَّهَ». اين، زحمت زيادي دارد. اين رنج را، اين زحمت را خيلي اوقات هم افراد نميفهمند، مردم درك نميكنند چه رنجي دارد كشيده ميشود. دنبالهاش ميفرمايد: «وَكَفَي بِاللَّهِ حَسِيبًا»؛ حساب و كتاب را بگذار به عهدة خدا. اخلاص، اقدامِ همراه با يقين، همراه با شجاعت و شهامت، و حساب و كتاب را به عهدة خدا گذاشتن. اين ميشود آن قوارة كلي تبليغ اسلامي.6 6. 22/09/88 بيانات در ديدار با جمعي از طلاب و روحانيون
لزوم عزاداري و تشريح حوادث عاشورا
در مورد تبليغ در دوران محرّم ... ايني كه امام راحل(ره) فرمودند عزاداري به سبك سنتي، اين يك حرف از روي عادت نبود؛ حرف بسيار عميقي است؛ ژرفنگرانه است. ببينيد در قرآن نسبت به اولياي الهي سه تعبير وجود دارد:
يك تعبير، تعبير ولايت است؛ «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ»؛ (مائده: 55)؛ «ولي شما تنها خدا و پيامبر اوست و كساني كه ايمان آوردهاند؛ همان كساني كه نماز برپا ميدارند و در حال ركوع زكات ميدهند.» بحث ولايت. معلوم است كه پيوند، ارتباط، معرفت، اينها داخل در زيرمجموعة ولايت است. يك بحث، بحث اطاعت است؛ «أَطِيعُواْاللّهَ و َأَطِيعواْالرَّسُولَ وَ أُوْلِيالأَمْرِ مِنكُمْ»؛ (نساء: 59)؛ ... خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياي امر خود را [نيز] اطاعت كنيد ...» اطاعت رسول و اطاعت اوليالامر. اين، در عمل است. در ميدان عمل بايد اطاعت كرد، پيروي كرد. اما يك بحث سومي وجود دارد و آن، بحث مودت است. «قُل لاّ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَي».(شوري: 23)؛ «...بگو به ازاي آن [رسالت] پاداشي از شما خواستار نيستم،مگر دوستي دربارة خويشاوندان...» اين مودت چيست ديگر؟ ولايتِ اينها را داشته باشيد، اطاعت هم از اينها بكنيد؛ مودت براي چيست؟ اين مودت، پشتوانه است. اگر اين مودت نباشد، همان بلايي بر سر امت اسلامي خواهد آمد كه در دورانهاي اول بر سر يك عدهاي آمد كه همين مودت را كنار گذاشتند، بتدريج اطاعت و ولايت هم كنار گذاشته شد. بحث مودت خيلي مهم است. اين مودت، با اين ارتباطات عاطفي حاصل ميشود؛ ماجراي مصيبتهاي اينها را گفتن، يك جور ايجاد ارتباط عاطفي است؛ ماجراي مناقب اينها و فضايل اينها را گفتن، يك جور ديگر پيوند عاطفي است. بنابراين، اين عزاداريهايي كه انجام ميگيرد، اين گريه و زارياي كه ميشود، اين تشريح حوادث عاشورا كه ميشود، اينها چيزهاي لازمي است. يك عده از موضع روشنفكري نيايند بگويند آقا، اينها ديگر لازم نيست. نه، اينها لازم است؛ اينها تا آخر لازم است.6 6. 22/09/88 بيانات در ديدار با جمعي از طلاب و روحانيون
نياز سنجي كنيد و برطبق نياز و استفهام مخاطب حرف بزنيد
در حوزة علميه ... بايد براي اين ترتيب دادن و جريانسازي و هماهنگ كردن و سياستگذاري براي تبليغ، حتماً يك كار خوبي انجام بگيرد ... انشاءاللَّه كه اين كار دنبال بشود. اي بسا در يك برههاي برخي از مسائل بايست تبليغ بشود كه مثلاً پنج سال، ده سال به آن نياز است و ممكن است پنج سال بعد، آن موضوع اصلاً مورد نياز نباشد. اين كار را بايد طراحي كرد. ما اين را هميشه سفارش ميكنيم به مبلغين، به طلاب، به فضلا كه نيازسنجي كنيد و بر طبق نياز مخاطب و استفهام مخاطب، حرف بزنيد؛ اما اين كارِ يك فرد نيست. افراد ممكن است در اين شناخت و ارزيابي هم بعضاً اشتباه بكنند. اين، كار يك جمع متمركز و يك برنامهريزي است، كه انشاءاللَّه بايد انجام بگيرد.6 6. 22/09/88 بيانات در ديدار با جمعي از طلاب و روحانيون
تبليغ بايد بتواند حقايق را براي مردم روشن كند
من هيچ اعتقادي ندارم به دفع؛ من گفتم در نماز جمعه؛ اعتقاد من به جذب حداكثري و دفع حداقلي است؛ اما بعضي كأنه خودشان اصرار دارند بر اينكه از نظام فاصله بگيرند. يك اختلاف درون خانوادگي را، درون نظام را - كه مبارزات انتخاباتي بود - يك عدهاي تبديل كردند به مبارزة با نظام - البته اينها اقليتند، كوچكند؛ در مقابل عظمت ملت ايران صفرند؛ لكن به نام اينها شعار ميدهند، اينها هم دل خوش ميكنند به اين - اين بايد ماية عبرت باشد. تبليغ بايد بتواند اين حقايق را براي مردم و براي خود آنها روشن بكند كه بفهمند دارند خطا ميكنند و اشتباه ميكنند.6 6. 22/09/88 بيانات در ديدار با جمعي از طلاب و روحانيون
تدبير ش51
وظايف نمايندگان فرهنگي جمهوري اسلامي ايران
سفيران فرهنگي جمهوري اسلامي ايران، خطمقدم جبهه فرهنگي در عرصه بينالمللي هستند و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي نيز مرکز اصلي اين جبهه فرهنگي است. ... ارائه تصوير درست از انقلاب و نظام جمهوري اسلامي براي مردم دنيا و همچنين مسئولان کشورها، يکي از وظايف مهم و کارهاي بزرگ سفيران فرهنگي است. ... آنها [دشمنان] قصد دارند با ارائه يک چهره مخدوش از نظام جمهوري اسلامي، مردم دنيا و علاقهمندان به اين نظام را بدبين کنند و از تأثير معنوي و روحي انقلاب اسلامي بکاهند. بر همين اساس مهمترين وظيفه نمايندگان فرهنگي، ارائه يک تصوير درست از انقلاب اسلامي است. ... بدخواهان و مستکبران تلاش دارند تا اسلامي را به جهانيان معرفي کنند که يا اسلام متحجر و يا اسلام بي خاصيت ليبرالي باشد در حالي که اسلام واقعي و ناب مورد نظر نظام اسلامي، داراي مفاهيم والا، عميق و روشن از انسان، خدا، جهان آينده، و نيازهاي مادي و معنوي بشريت است. ... معرفي پيشرفتهاي چشمگير علمي و معرفي ادب و هنر کشور از ديگر وظايف نمايندگان فرهنگي جمهوري اسلامي ايران است. ... معرفي جلوه هاي مردم سالاري کشور و اجتماعات عظيم مردمي، يکي ديگر از وظايف سفيران فرهنگي است. ... حضور معنوي و عاشقانه قشرهاي مختلف مردم به ويژه جوانان در مراسم مذهبي اعم از جلسات قرآن، دعا، و عزاداريها، يک رويداد بزرگ در کشور است که بايد با هنرمندي و مستندسازي، به مردم دنيا نشان داده شود. ... بايد در کنار معرفي عمق فرهنگ و تمدن کشور، ايران امروز هم براي جهانيان معرفي شود. ... مسئله زبان و ادبيات فارسي بسيار مهم است. ... يکي از وظايف اصلي سفيران فرهنگي، ترويج زبان فارسي از طريق پيگيري کرسيهاي زبان فارسي در مراکز علمي و دانشگاهي است.5 5. ۸۸/۱۲/۱۱ (گزارش خبري) در ديدار وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، مسوولان و نمايندگان فرهنگي ايران در خارج از کشور
بايد از روشها و ابزار فرهنگي استفاده بهتر و شايستهتري شود
اگر کار فرهنگي بدرستي انجام شود و بر ذهن و فکر و عاطفه افراد تأثيرگذار باشد، قطعاً برخي خلأهاي احتمالي در عرصة ديپلماسي و يا ارتباطات تجاري و اقتصادي، پُر خواهد شد. ... کشورهاي استعمارگر، براي رسيدن به اهداف نادرست و ظالمانة خود، با استفاده از روابط و نفوذ فرهنگي ... اهداف غيرانساني خود را دنبال ميکنند؛ در حاليکه در نظام اسلامي که برخاسته از سخن حق و تفکرات ناب الهي است، بايد از روشها و ابزار فرهنگي استفاده بهتر و شايستهتري شود. انزواي حقيقي، انزواي فرهنگي است. اگر کار فرهنگي بدرستي انجام شود، هيچ عاملي نميتواند کشور را منزوي کند.5 5. ۸۸/۱۲/۱۱ (گزارش خبري) در ديدار وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، مسوولان و نمايندگان فرهنگي ايران در خارج از کشور
تدبير ش53
ظرفيت گرانبهاي دفاع مقدس براي انتقال معرفت ناب ديني و انقلاب اسلامي بهجامعه
دفاع مقدس، ظرفيت گرانبهايي براي بارور کردن ادبيات کشور و انتقال معرفت ناب ديني و انقلاب اسلامي به جامعه است. ... کتاب «دا» که حقاً و انصافاً کتاب بسيار خوب و قابل طرح در سطح جهاني است، مربوط به بخش کوچکي از وقايع جنگ تحميلي است و اين نشان ميدهد که هشت سال دفاع مقدس داراي ظرفيت توليد هزاران کتاب بهمنظور انتقال فرهنگ و ارزشهاي اسلامي و انقلابي به جامعه و جهان است. ... ارتقاي دانش ، تجربه، فهم و قدرت تحليل مردم از قضايا، و رشد و تعالي فرهنگي از طريق توليد و نشر چنين کتابهايي امکانپذير است. 5 5. ۸۹/۰۲/۲۰ (گزارش خبري) درديدار جمعي از مسئولان حوزه هنري و دست اندرکاران توليد و انتشار کتاب
بايد در خصوص نگارش تاريخ واقعي انقلاب اسلامي کارجدي انجام شود
انقلاب اسلامي ايران و نحوه شکلگيري، وقوع حوادث پس از آن و ايستادگي سيساله و سرافرازي ملت ايران در مقابل چالشهاي بزرگ بينالمللي، موضوعي بسيار عظيم و فرهنگساز براي ملتها [است]. متأسفانه موضوعي با چنين عظمت، دچار غفلت واقع شده و در زمينه نگارش تاريخ انقلاب اسلامي و توليد کتاب و ديگر محصولات فرهنگي، تقريباً کار خاصي انجام نشده است. ... تاريخ سازيهاي دروغين و هدفمندي ... درباره دوران قبل از انقلاب و حتي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي انجام شده است. ... بايد در خصوص نگارش تاريخ صحيح و واقعي انقلاب اسلامي، کار جدي انجام و غفلتهاي گذشته جبران شود.5 5. ۸۹/۰۲/۲۰ (گزارش خبري) درديدار جمعي از مسئولان حوزه هنري و دست اندرکاران توليد و انتشار کتاب
ضرورت ترويج ارزشهاي ديني و واقعيات انقلاب اسلامي و دفاع مقدس
عرصة فرهنگي، عرصة جهاد است. ... کساني که در اين ميدان جهاد فرهنگي حضور دارند، بايد حق جهاد را بهجا آورند و آنگونه که شايسته است، به ترويج ارزشهاي ديني و واقعيات انقلاب اسلامي و دفاع مقدس بپردازند. ... البته مسائل فرهنگي با دستور و حُکم پيش نميروند، بلکه لازمه موفقيت در اين عرصه، انگيزه، ايمان و حضور فعال انسانهاي معتقد به ارزشهاي ديني و انقلاب اسلامي است.5 5. ۸۹/۰۲/۲۰ (گزارش خبري) درديدار جمعي از مسئولان حوزه هنري و دست اندرکاران توليد و انتشار کتاب
بايد جامعه با كتاب انس بگيرد
کتابخواني جزو کارهاي اصلي زندگي است و اگر به اين باور برسيم، هيچ کاري مانع کتابخواني نخواهد شد. ... [بايد] تيراژ و مطالعه کتاب[افزايش يابد]. ... بايد جامعه با کتاب انس بگيرد.6 6. ۸۹/۰۲/۲۲ (گزارش خبري) در بازديد از بيست و سومين نمايشگاه بين المللي کتاب
تدبير ش 54
منبرتان را تقسيم كنيد به دو قسم: معارف و مراثي اهلبيت(ع)
من بارها توصيه كردهام، باز هم توصيه ميكنم: منبرتان را، مجلستان را تقسيم كنيد به دو قسم. قسم اول، معارف و اخلاقيات ... يك قسم منبر هم مربوط به مدايح و مراثي اهلبيت(ع) است.4 4. 13/03/89 بيانات در سالروز ولادت حضرت فاطمة زهرا(س)
در مرثيه خواني، بايد به صدق واقعه پايبند بود
ما در باب مرثيهخواني، حرفهاي زيادي داريم. بارها هم ما توي همين جلسه به شما مداحهاي عزيز عرض كرديم؛ جاهاي ديگر هم گفتيم كه: در مرثيهخواني، بايستي به صدق واقعه پايبند بود. درست است كه شما ميخواهيد مستمع ودتان را بگريانيد، اما اين گرياندن را به وسيلة هنرنمايي در كيفيت بيان واقعه تأمين كنيد، نه در ذكر واقعهاي كه اصل ندارد. ما در گذشتهها سراغ داشتيم - انشاءاللَّه حالا آنجور نيست - كه بعضيها فيالمجلس يك چيزي را جعل ميكردند؛ نكتهاي همان جا به ذهنش ميآمد، ميديد خوب است، موقعيت خوب است، همان جا ميگفت و از مردم اشك ميگرفت! اين درست نيست. اشك گرفتن از مردم كه هدف نيست؛ هدف، آميختن اين دلِ اشكآلود - كه اشك را به چشم ميرساند و چشم را اشكبار ميكند - به معارف زلال است؛ البته با هنرنمايي.4 4. 13/03/89 بيانات در سالروز ولادت حضرت فاطمة زهرا(س)
كاري كنيد كه دل هاي مستمع را در اختيار بگيريد
اينكه آقايان مداحها، و سابقها روضهخوانها - كه ما حالا كمتر توفيق پيدا ميكنيم ببينيم، اما در مواردي از افاضات مداحها مستفيض ميشويم - اصرار ميكنند كه: «بلند گريه كنيد!» لزومي ندارد؛ خوب! آرام گريه كنيد. وقتي ميخواهند سينه بزنند، اصرار بر اينكه: «صدا، صداي اين جمعيت نيست»؛ يا وقتي مردم ميخواهند صلوات بفرستند، اصرار بر اينكه: «صلوات، صلوات اين جمعيت نيست»! شما بخواهيد مردم صلوات بفرستند؛ ولو توي دلشان. گرم شدن مجلس به اين شيوهها، اصل نيست؛ كاري كنيد كه دلهاي مستمع را در اختيار بگيريد. دل مستمع وقتي در اختيار شما آمد، مقصود حاصل است؛ اگر آهسته هم گريه كند، باز مقصود حاصل است؛ اگر به شما توجه كرد، باز مقصود حاصل است.4 4. 13/03/89 بيانات در سالروز ولادت حضرت فاطمة زهرا(س)
آهنگ بايد سنگين، متين و متناسب با محتوا باشد
بعضي از آهنگهايي هم كه انسان گوشه و كنار ميشنود يا به گوش انسان ميرسد، آهنگ هاي مناسبي نيست؛ حالا گيرم كه چهار نفر را هم جذب كند. نه! آهنگ بايد سنگين، متين و متناسب با محتوايي باشد كه شما داريد عرضه ميكنيد؛ خداي نكرده به سمت آهنگ هاي حرام و آهنگهايي كه گناه است، سوق پيدا نكند. اين هم خيلي نكتة اساسي و مهمي است. هر شعري، هر تصنيفي، هر ترانه و آهنگي كه خوانده شد، قابل تقليد نيست. چيزهايي هست كه خودش في نفسه حرام است؛ اگر چنانچه وارد عرصة مداحي و بيان حقيقت و بيان خدا و پيغمبر شد، آن وقت حرمتش دو برابر خواهد شد. بنابراين، آهنگ هنرمندانه و خوب و متناسب و شعر خوب و صداي خوش؛ و شايد از همه بالاتر، دل پاك و مطهر و بااخلاص مداح محترم، لازم و مهم است.4 4. 13/03/89 بيانات در سالروز ولادت حضرت فاطمة زهرا(س)
تدبير ش 55
در هنگام ساخت يك اثر هنري، نبايد خيلي بر سر دغدغهها درنگ كنيد
به شما حق ميدهم از نبود امنيت روحي در هنگام ساخت يك اثر هنري، يا داشتن دغدغة ناامني، يا مواجه شدن با انتقاد، يا به قول يكي از دوستان، حتّي مواجه شدن با عامل قضاء و دستگاه قضاء و پليس و اينها؛ منتها اينجا يك چيزي وجود دارد و آن اين است كه شماها هنرمنديد و هنرمند ظريف است. ... چه جور من از شما بخواهم و بگويم كه آقا به اين انتقادها توجه نكنيد؛ كار خودتان را بكنيد؟ خوب، ميگويند، بگويند. بالاخره باب انتقاد باز است. حالا شما ببينيد؛ مثلاً همين سريال« يوسف پيامبر»، سريالي ساخته شده كه تمام جهات شرعي و رعايتهاي گوناگون در آن ملاحظه شده؛ شرح حال يك پيغمبر هم هست؛ مبناي كار هم مبناي عفاف است، نه مبناي رايج در فيلمهاي دنيا؛ عشق و شهوت و اين چيزها. بعد هم اينجور با استقبال در همة دنياي اسلام - شايد بعضي از جاهاي دنياي غير اسلام - مواجه شده. خوب، توي روزنامه انتقاد نوشتند، بد گفتند، بصراحت ايراد گرفتند، مشكلات ديگر هم درست كردند؛ بالاخره اين چيزها هست. من ميخواهم به شما عرض كنم؛ خيلي دغدغة اين را كه حالا انتقاد ميكنند و حرف ميزنند و ميگويند، نداشته باشيد. اگر بنا باشد اين دغدغهها را ملاحظه كنيد، دغدغههايي كه بعضياش هم شايد واقعي نباشد - يعني همان روح لطيف هنرمند است كه تصور ميكند - در واقع توهّم دغدغه است؛ حقيقتاً امكان كار گرفته ميشود؛ اين را من تصديق ميكنم. لذا نبايد خيلي بر سر اين دغدغهها و اين نگرانيها درنگ كنيد.4 4. ۸۹/۰۴/۱۲ بيانات در ديدار رئيس سازمان و جمعي از هنرمندان صدا و سيما
عبور از برخي خطوط قرمز اخلاقي در بعضي از فيلمها و سريالها لزومي ندارد
واقعاً خط قرمزهايي هست كه بايد رعايت شود. يك جاهايي عبور از برخي از خطوط قرمز اخلاقي - منظورم خطوط قرمز سياسي هم خيلي نيست؛ عمدتاً انسان نگران اخلاق و دين و اين چيزهاست - در بعضي از فيلمها و سريالها لزومي ندارد. انسان نگاه ميكند، ميبيند اين سريالِ خوشساخت و خوشمضمون اگر اين زائده را نداشته باشد، هيچ زياني به اين سريال نميرساند؛ از اين قبيل هم ما داريم. بعضي از ارتباطات عشقي دختر و پسر كه توي فيلمها منعكس ميشود، بد است؛ بدآموز است. اين فرق ميكند با آن چيزي كه فرض كنيد در سريال «اغماء» وجود داشت؛ كسي اول يك توهّم يا تصوري به ذهنش ميآيد، آخر سريال ميفهمد! نه! اين اشكال نداشته. بله! اين حق با شماست. اما اينكه شما نوع برخورد يك زن و مرد را، يك عشق غلط را - اين عشقهاي مثلث و مربع را - توي فيلم بياوريد، اين مضر است؛ اين را كاريش نميشود كرد. كاري كنيم كه اينها توي فيلمها نيايد.4 4. ۸۹/۰۴/۱۲ بيانات در ديدار رئيس سازمان و جمعي از هنرمندان صدا و سيما
از سرچشمة صدا و سيما، زلال معارف درست الهي، انساني و سياسي و درس زندگي سرازير شود
امروز صدا و سيما نقش بسيار مهم و همچنين تكليف بزرگي دارد. شما دوستان عزيز هم كه يكي از حساسترين بخشهاي صدا و سيما در دست شماست، نقش بسيار مهمي در حال و آيندة كشورتان داريد. ما صدا و سيما را عمدهترين مركز هدايت فكري ميدانيم. اينكه امام گفتند دانشگاه بزرگ كشور است، نخواستند تعارف كنند؛ حقيقتاً همينجور است؛ يك دانشگاه بزرگ است. ما ميخواهيم از اين قله، از اين سرچشمه، زلال معارف درست الهي و انساني و سياسي و درسهاي گوناگون زندگي به سمت مردم سرازير شود؛ اين، آن انتظار ماست از صدا و سيما. خوب، حالا شما ببينيد در اين عرصه چه كار ميخواهيد بكنيد.4 4. ۸۹/۰۴/۱۲ بيانات در ديدار رئيس سازمان و جمعي از هنرمندان صدا و سيما
تدبير ش56
ضرورت توليد كالاهاي فرهنگي مناسب با عدالت
يك اشكالي شد كه: چرا كالاي فرهنگي مناسب با عدالت توليد نميشود؟ اين، اشكال ما هم هست؛ كاملاً درست است. كالاهاي فرهنگي توليدي ما رسا نيست. با اينكه ما هنرمند خوب داريم، نويسندة خوب داريم، بازيگر خوب داريم، اما نمايش متناسب با خواستههاي فرهنگيمان كم به وجود ميآيد. لازم است مديريتهاي فرهنگي يك مقداري در اين زمينهها بيشتر كار كنند. البته ميدانيد: اينجور كارها، كارهايي نيست كه يكشبه به وجود بيايد. يعني اينجور نيست كه حالا بگوييم: خيلي خوب! كالاي فرهنگي توليد كنيم، همين الان بروند و براي مثلاً شش ماه آينده يا يك سال آينده، ده تا، بيست تا - يا بيشتر يا كمتر - فيلم انقلابي، فرهنگي و اسلامي درست كنند. اينها همه زيرساختهايي لازم دارد - مثل زيرساختهاي طبيعي - تا اين زيرساختها فراهم نباشد، كار به وجود نميآيد. اين زيرساختها بعضياش كاملاً فراهم نيست، كه اينها در طول زمان بايد به وسيلة دولتهاي مختلف، به وسيلة مسئولين گوناگون فراهم ميشده؛ بعضي حتّي در يك دورههايي تخريب هم شده! در بعضي از دورهها، بعضي از زيرساختهاي اعتقادي و فرهنگي ما نه فقط درست نشده، حتّي تخريب هم شده! خوب، حالا بايد اينها را روبهراه كنند. ولي اشكال، اشكال واردي است؛ من هم اين اشكال را دارم؛ هم به صدا و سيما، هم به وزارت ارشاد، هم به سازمان تبليغات و حوزة هنري. ما با اينها نشست و برخاست هم داريم. من مينشينم بحث ميكنم، استدلال ميكنم؛ يعني كاري كه بعضي از مسئولين اجرايي بايد بكنند، متأسفانه من ناچار خودم اين كار را بر عهده ميگيرم. همين اواخر با مسئولين فرهنگي راجع به همين مسائل هنري و سينمايي و هنرهاي نمايشي و غيره نشستهاي متعددي داشتيم. نشستيم بحث كرديم، حرف زديم؛ اميدواريم انشاءاللَّه به يك جاهاي خوبي برسد. به هر حال اين مطالبة شما مطالبة درستي است.6 6. ۸۹/۰۵/۳۱ بيانات در ديدار دانشجويان در يازدهمين روزماه رمضان
تدبير ش 57
اهتمام ويژه به شعر، زمينه ساز بروز و تأمين ديگر هنرها
اهتمام ويژه به شعر در بين هنرهاي موجود و معاصر [ضروري است]... کشور ما با داشتن سوابق تاريخي کهن و برخورداري از ميراث متراکم و باارزش شعري، از جمله کشورهاي درجه اول در اين زمينه محسوب ميشود. ... رشد و ارتقاي شعر در کشور، زمينهساز بروز و تأمين ديگر هنرهاست. ... ايران از استعداد ريشه اي و توانايي پيشرفت در عرصه هنر برجسته شعر برخوردار است و هرچه در اين زمينه فکر، طراحي، مديريت، مطالعه و پژوهش شود، با توجه به اين استعداد فراوان زياد نيست.1 1. ۸۹/۰۶/۰۴ (گزارش خبري) بيانات در ديدار جمعي از شعراي پيشکسوت و جوان و اهالي فرهنگ و ادب
ضرورت از بين بردن نشانههاي اضطراب و حيرت از اشعار
شعرهايي که در آن نشانه اضطراب و حيرت ديده ميشود ... وجود اين دغدغه در شعر برخي جوانان، مقدس است؛ اما بايد با تقويت مباني فکري و معرفتي، اين حيرت و اضطراب را از بين برد. ... نبايد شعر، بهگونهاي باشد که حتي انسانهاي مأنوس با شعر نتوانند آن را بفهمند و مخاطب در حيرت فرو برود؛ چرا که اين نقص شعر محسوب ميشود.1 1. ۸۹/۰۶/۰۴ (گزارش خبري) بيانات در ديدار جمعي از شعراي پيشکسوت و جوان و اهالي فرهنگ و ادب
لزوم توجه به مضامين ديني و عظمت حادثة انقلاب اسلامي در اشعار
طبع شعر و شاعري، عطيه بزرگ الهي و نعمت برجسته خداوند است و قابل مقايسه با نعمتهاي ظاهري نيست؛ لذا شايسته است شاعر اين قريحه و استعداد را در جايي که خداوند متعال توقع دارد به کار بگيرد. ... شاعران روح لطيفي دارند و استفاده از شعر در راه احساسات و عواطف انساني، اجتناب ناپذير است؛ اما علاوه بر مضامين ديني، بايد سهمي هم براي جامعه و مهمترين مسائل انقلاب و کشور قرار داد. ... کشور ما در تمام اين مدت، حادثهاي به عظمت حادثة انقلاب اسلامي به خود نديده و هيچگاه ملت ايران نتوانسته مثل امروز همه حصارهاي گوناگون و مصنوعي کشيده شده به دور يک ملت را بشکند و قد بکشد و سربلند راه رشد و تعالي را در پيش بگيرد. ... هوشياري، شجاعت و دلاوري مردم ايران در ورود به ميدانهاي سياسي و نظامي، و رشد اجتماعي ملت پس از انقلاب اسلامي، در هيچ کجاي تاريخ ايران نظير ندارد. ... تصوير اين زمانه وظيفه هنر و شعر است. ... انقلاب اسلامي زمينه خوبي براي رشد فرهنگ، انديشه و هنر است و هنر هم ميتواند با تصويرگري، مستحکم، متين و مفيد، بر غناي زمانه بيفزايد و ارزش و محتواي آن را افزايش دهد.11. ۸۹/۰۶/۰۴ (گزارش خبري) بيانات در ديدار جمعي از شعراي پيشکسوت و جوان و اهالي فرهنگ و ادب
ضرورت اهتمام به توليدات فرهنگي
خوشبختانه انسان احساس ميكند كه ... به كار فرهنگي اهتمام ورزيده ميشود. بودجههاي فرهنگي بزرگ و كلان و در واقع كارهاي گوناگون و تكرار مسائل فرهنگي و اينها خوب است؛ انسان اين اهتمام را مشاهده ميكند، خرسند ميشود؛ ... من وقتي شنيدم شما[آقاي رئيس جمهور] اين رقم كلانِ سنگينِ فرهنگي را تصويب كرديد، از نحوة مصرف و جذب آن نگران شدم؛ با اينكه قاعدتاً آدم بايد خوشحال بشود وقتي كه بودجة فرهنگي زياد ميشود. مديران ما دوست دارند كه بودجهاي كه به آنها داده ميشود، جذب كنند؛ چون ميدانند كه اگر امسال جذب نكردند، سال ديگر خبري نيست؛ لذا ناچارند جذب كنند. خوب! جذب بودجة فرهنگي در جاي مناسب، خيلي كار سختي است؛ كار آساني نيست. كار فرهنگي مثل ساختوساز نيست كه آدم بگويد: خيلي خوب! اين زمين، اين هم مصالح، حالا برويد بسازيد. كار فرهنگي مصالحش خيلي سخت گير ميآيد؛ معمار و استادكارش خيلي دشوار به دست ميآيد. لذاست كه به نظر من توي كار فرهنگي يك مقداري بايستي اهتمام ورزيد. اولاً ببينيم: ما چه قلم از قلمهاي كار فرهنگي را اهميت ميدهيم؟ در بعضي از آن دورههاي قبل - كه حالا نميخواهيم خيلي مشخص كنيم و اسم بياوريم، ليكن چارهاي هم نيست؛ انسان براي مقايسه مجبور است بگويد - ميخواستند كار فرهنگي بكنند، گفتند: بودجة فرهنگي! بنا كردند كاروانسراهاي شاه عباسي بين راه را به عنوان كار فرهنگي، آباد كردن! بله، آباد كردن كاروانسراي شاه عباسي چيز خوبي است، اثر باستاني هم هست؛ اما آيا كار اولويتدار فرهنگي ما همين است؟! ما كه اينجور در مواجهة با فشار عظيم تبليغات جهاني قرار داريم؛ سياست در خدمت فرهنگ است، اقتصاد در خدمت فرهنگ است، هنر در خدمت فرهنگ است، براي فشار آوردن به فرهنگ داخلي ملت ما. آنها ميدانند كه: اگر فرهنگ را عوض كردند، ديگر مبارزهاي باقي نميماند. اگر مبارزة با استكبار هست، اگر ميل به ايستادگي و مقابلة با دخالت اجنبي هست، به خاطر فرهنگ است. انسان يك فرهنگي دارد، همين فرهنگ را بيايند عوض كنند، همه چيز ميشود مال خودشان؛ لذا همة فشار روي فرهنگ است. در مقابل اين حركت فرهنگي و اين تهاجم عظيم فرهنگي كه ميخواهند روح انقلاب را، روح استقلال را، روح دين را از ما بگيرند، اولويت فرهنگي ما اين است كه: برويم حالا فرضاً كاروانسراي شاه عباسي را آباد كنيم؟! اين، يعني اشتباه كردن در تشخيص آن قلمِ كار فرهنگي؛ اين يك اشكال است. بنابراين، در كار فرهنگي بايد دنبال چه باشيم؟ دنبال توليدات.22. ۸۹/۰۶/۰۸ بيانات درديدار رئيس جمهور و هيأت دولت
در زمينههاي فرهنگي، دنبال كارهاي تشريفاتي و ويتريني نباشيد
بعد از آنكه مصرف فرهنگي را پيدا كرديم، قلمي كه بايد اين بودجه صرف آن بشود، پيدا كرديم، برويم سراغ محتوايش. بالاخره ميخواهيم فيلم بسازيم. مثلاً: ميخواهيم ده تا فيلم انقلابي بسازيم؛ ده تا فيلمي كه حامل ارزشها باشد. يا ميخواهيم: فلان تعداد كتاب منتشر كنيم؛ محتواهايش چه باشد؟ چه جوري باشد؟ با چه قوّتي؟ با چه استحكامي؟ با چقدر ماية علمي و هنري كه در آنجا به كار برده ميشود؟ اينها خيلي كارهاي سخت و ظريفي است.
در زمينههاي فرهنگي، دنبال كارهاي تشريفاتي و ويتريني نباشيد. نمايش دادن كار فرهنگي، نه اينكه فايدهاي ندارد؛ ضرر هم دارد. در زمينة فرهنگ بايد دنبال كارهاي محتوايي و اصيل و واقعي رفت، كه امروز نياز عمدة كشور هم اين است.2 2. ۸۹/۰۶/۰۸ بيانات درديدار رئيس جمهور و هيأت دولت
وظيفة حوزههاي علميه در تقويت فرهنگ مردم
مسئلة مهمي كه در ذهن بنده هميشه هست ... و مورد دغدغة افراد است، مسئلة فرهنگ است؛ مهم است. مسئلة فرهنگ از مسائل اقتصادي مهمتر است، از مسائل سياسي مهمتر است. فرهنگ چيه؟ فرهنگ عبارت است از: آن درك، برداشت، فهم، معتقَد و باور انسانها و روحيات و خلقيات آنها در زندگي؛ آنهايي است كه انسان را به كار وادار ميكند. فرهنگ حاكم بر يك كشور مثلاً اگر چنانچه فرهنگ مسئوليتپذيري بود، اين عمل مردم را هدايت ميكند. نقطة مقابل، حالت بيمسئوليتي است كه انسان نسبت به حوادث، نسبت به قضايا، نسبت به آينده، نسبت به دشمن، نسبت به دوست، احساس مسئوليت نكند. مسئوليتپذيري، تزريق مسئوليتپذيري و هديه كردن او به ارواح مردم، به افكار مردم و روحيات مردم، اين تقويت فرهنگ است. ايثارگري، وجدانكاري، انضباط، تعاون اجتماعي، سازگاري اجتماعي، پرهيز از اسراف، اصلاح الگوي مصرف، روحية قناعت، استحكام در آنچه كه توليد ميكنيم؛ اينها فرهنگ است. اينها را بايد در مردم تقويت كرد. درستكاري، زنده نگه داشتن انديشههاي امام و انقلاب، روحية انسجام و اتحاد اسلامي - آن چيزي كه قرآن هم ما را به او امر ميكند، تفكرات ما هم به او امر ميكند، انقلاب هم ما را به او حمل ميكند و امر ميكند - با برادران مسلمان، با همميهنان، حالت اتحاد و انسجام داشتن، تعصب متقابل مثبت نسبت به يكديگر داشتن، كه در عرض گسترة امت اسلامي هم همينجور است. اينها فرهنگ است. يكي از آنها هم البته فرهنگ عفاف و فرهنگ سادهزيستي است.
اين كارها به عهدة كيست؟ رسانهها خيلي نقش دارند؛ اما رسانهها قالباند؛ محتوا و مضمون، دست ماست، ... كارهاي مهمي بر عهدة ماهاست، بر عهدة حوزههاي علميه است كه اين كارها را بايد انشاءاللَّه انجام بدهيم.99. 25/06/89 بيانات در ديدار اعضاي مجلس خبرگان رهبري
تدبير ش 63
ضرورت توجه به هنرهاي دستي
اين فرش قرآني نفيس، افتخاري ماندگار و يادگاري بسيار عظيم براي نظام جمهوري اسلامي [است] كه از عشق هنرمندان اين سرزمين برخاسته و تا قرنها ياد و نام بافندگان آن و هنر فرش بافي را زنده نگه ميدارد. ... اين قرآن، به موزه آستان قدس رضوي اهداء خواهد شد تا ماندگار و زوالناپذير، براي استفاده همگان اقي بماند.
... مسئله هنر اسلامي، موضوعي بسيارمهم [است].
... روح هنر اسلامي، نقطة تفاوت آن با هنر غيراسلامي است؛ چرا كه هنر، يك پديده انساني است و از الهام دروني و تراوش معنويت انسان خلق ميشود و هنگامي كه اين هنر از دل و باور ايماني به معناي حقيقي آن برخاسته باشد، هنر اسلامي ايجاد خواهد شد. ... با دستور نميتوان هنر اسلامي خلق كرد؛ بلكه هنگامي كه «روح، دل و نگاه هنرمند» تصحيح شد، نتيجة نگاه چنين هنرمندي، «اثر هنري اسلامي» خواهد بود. ... توجه به هنرهاي دستي در مناطق مختلف ايران ضروري [است]. با تشويق اساتيد و پيشكسوتان، هنرهاي دستي را كه معمولاً با رنج و زحمت همراه است، استمرار و تداوم بخشيد.1 09/12/89 (گزارش خبري)رونمايي از فرش قرآني نفيس تبريز توسط رهبر انقلاب
مسئلة فرهنگ را خيلي جدي بگيريد
بخش فرهنگي ... بسيار بخش مهمي است. مسئلة فرهنگ را خيلي جدي بگيريد. فرهنگ، روح است. همة اينهايي كه گفتيم، جسم زندگي است. اين جسم زندگي يك روحي دارد؛ آن روح، فرهنگ است. اگر چنانچه فرهنگ با جهت ديني و جهت الهي باشد، طبعاً همان چيزي خواهد شد كه مورد نظر اسلام و انسانهاي پاكيزه و معصوم است.4 17/12/89 (گزارش خبري) بيانات در بوستان ولايت به مناسبت روز درختكاري
لزوم پرداختن به تبيين سيرة شهدا با استفاده از وصيتنامهها، والدين و همرزمان
بدون تبيين و تبيين بليغ، قطعاً هيچ فكري و هيچ انديشة متقني، توفيق رواج و اعتقاد عمومي را پيدا نخواهد كرد. شهدا عملاً كار بزرگي را انجام دادند؛ اين كار بزرگ را بايد تبيين كرد. خيلي كارهاي خوبي انجام گرفته، اما هنوز جاهاي خالي براي اين كار خيلي زياد است. بنابراين، من كاملاً اين كار شما را تأييد ميكنم و احساس ميكنم شما داريد يك نيازي را برآورده ميكنيد و دعا ميكنم كه خداوند شما را موفق بدارد. انشاءاللَّه از ارواح طيبة شهدا هم مدد معنوي خواهيد گرفت و قطعاً انشاءاللَّه به شما از سوي پروردگار و از غيب، كمك معنوي خواهد شد. اين كار را دنبال كنيد.
... در مورد شهدا هم همين كار را بكنيد. خوشبختانه ما به عهد شهدا نزديكيم، وصيتنامههاي اينها را داريم، پدر و مادرهاي اينها خيليشان هستند و همرزمان اينها حضور دارند؛ آدم ميبيند. كتابي از همين كتابهاي شهدا را من نگاه ميكردم كه با همرزمهاي او مصاحبه شده بود و جزئيات را ذكر ميكردند؛ بعضي از آن همرزمها خودشان شهيد شده بودند و بعضيها زنده بودند؛ انسان در هنگام خواندن كتاب به گريه ميافتاد! هيچ لازم نبود كه كسي براي انسان نوحهسرايي كند. مسئلة شهدا اينجوري است. مسئلة شهدا خيلي مسئلة بزرگي است؛ خيلي مسئلة داغي است؛ ما كمتر پرداختهايم؛ كمتر ميپردازيم.14 تير 89 انتشار(15/12/1389)بيانات در ديدار مسئولان مؤسسه روايت سيره شهدا
تدبير ش 64
ياد معلم برجسته و هميشه زنده و پايدارمان، مرحوم شهيد مطهري را بايد گرامي بداريم
ياد شهيد عزيزمان، معلم برجسته و هميشه زنده و پايدارمان، مرحوم شهيد مطهري را بايد گرامي بداريم. من عرض بكنم؛ اينكه روز معلم را در سالگرد شهادت شهيد مطهري قرار دادهاند، يك معناي نمادين و پرمغز و پرمضموني دارد؛ چون حقاً و انصافاً مرحوم شهيد مطهري يك انسان بزرگ و برجسته بود. زندگي او، تلاش مخلصانه و مؤمنانه و عالمانه، همراه با احساس درد، همراه با يك بصيرت كامل در ميدان علم و معرفت و فرهنگ بود. خداي متعال هم اين مرد بزرگ را مأجور كرد؛ پاداش داد و شهادت را نصيب او كرد؛ در واقع، او را زنده نگه داشت: « بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ ».( آل عمران 169) يك متخرّج و تحصيلكردة حوزة علمية قم، وقتي با كولهبار معرفت و دانشي كه بهطور عميق آموخته است، ميآيد در دل محيط فرهنگ و تعليم و تربيت عمومي و نسل جوان قرار ميگيرد، اينقدر منشأ بركات ميشود.6 6. 14/02/90 بيانات در ديدار هزاران نفر از معلمان سراسر كشور
لزوم توجه به اهميت كتاب و جديت در توليد آن
موضوع كتاب مقولهاي مهم و بدون جايگزين [است] ... در سالهاي اخير كيفيت نشر، شمارگان و تنوع موضوعات كتابها، افزايش يافته و با گذشته قابل مقايسه نيست؛ اما تا رسيدن به نقطه مطلوب فاصله داريم. ... افق ديد نويسندگان [گسترش يافته است] ... از نظر محتوا هم كارهاي خوبي انجام شده كه با تلاش و سرمايهگذاري بيشتر اين روند رشد ادامه خواهد يافت. ... پيشرفت كشور بدون توسعه در بخش كتاب، غيرممكن[است] ... وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، دستگاههاي دولتي و صاحبان انگيزه، به مقوله كتاب اهميت بدهند و توليد كتاب را با جديت دنبال كنند. ... پيشرفتهاي كشور را در بخشهاي مختلف صنعت نشر و توليد كتاب، پيشرفتي محسوس[است و بايد] ... اهتمام به مقوله كتاب [ادامه يابد].8 8. 21/02/90 (گزارش خبري) بيانات در بازديد از نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران
تدبير ش 65
موسيقيهاي لهوي مضلّ عن سبيل اللَّه را نبايد به وادي حرفة مداحي كشاند
من در طول سالهاي متمادي، در همين مناسبت و در مناسبتهاي ديگر، در اينباره خيلي صحبت كردم؛ ولي باز هم تأكيد ميكنم. شعري كه شما با صداي خوش و با آهنگِ زيبا ميخوانيد، تأثير آن در بسياري از موارد از يك گفتار علمي منطقي فلسفي يا غير فلسفي بيشتر است؛ اگر آنچه كه خوانده ميشود، بدرستي انتخاب شده باشد و جهات صوري و معنوي در آن لحاظ شده باشد. جهات صوري، زيبايي شعر است؛ شعر را بايستي درست و خوب انتخاب كرد. شعر يكي از نمادهاي برجستة هنر است. هر بافتة نظمي، شعر نيست؛ شعر خصوصيات خودش را دارد؛ بايد شعر انتخاب كرد. خوشبختانه شعراي خوبي هم داريم؛ شعرايي كه دربارة اهلبيت(ع) با زبانهاي مختلف ميسرايند و زيبا و شيوا و خوب ميسرايند؛ و وقتي شما مشترياش باشيد، اين تقاضا، عرضه را هم به دنبال خودش ميآورد. پس شعر خوب، آهنگ خوب و صوت خوب مهم است. البته آهنگ خوب به معناي تقليد از آهنگ موسيقيهاي لهوي مضلّ عن سبيل اللَّه نيست؛ اين را توجه داشته باشيد. بعضي از آهنگها، آهنگهاي بدي است، آهنگهاي غلطي است، آهنگهاي لهوي است؛ اين را نبايد به وادي حرفة مداحي و خواندن مداحي كشاند. عيبي ندارد كه شكلهاي جديدي را در خواندن و قرائت اشعار و آهنگسازيهاي گوناگون ابتكار كنيد؛ اما از اين تشابه و تداخل بپرهيزيد. البته آهنگهاي لهوي مضلّ عن سبيل اللَّه را ميگويم، نه حالا هر آهنگي كه يك وقتي در يك مضمون ديگري خوانده شده، آن را بخواهيم منع كنيم؛ نه! آهنگهايي كه لهوي است و مضلّ عن سبيل اللَّه است؛ اينها را نياوريد.3 3. 03/03/90 بيانات در ديدار جمعي از شاعران و ذاكرين اهل بيت(ع)
ضرورت بصيرتبخشي نسبت به مسائل زندگي در جلسات مداحي
يك بخش هم آگاهيها و بصيرتبخشيهاي نسبت به مسائل زندگي است. البته من با اين كه در منبرهاي مداحي، هي تعرض به اين، بدگويي به آن بشود، موافق نيستم و اينها را دوست نميدارم. اما بصيرتبخشي خوب است. آگاهي پيدا كنند. امروز ملت ما بر اثر بصيرت است كه توانسته است بايستد. ملت ما ميداند عليه او چه توطئههايي هست، چه كساني توطئه ميكنند، هدف از اين توطئهها چيست، از چه چيز ملت ايران ناراحتند؛ اينها را مردم ما ميدانند. ملت ايران ميدانند كه روحية ايمان، اسلام، آزاديخواهي، استقلالطلبي، ايستادگي در راه درست، دشمن را عصباني كرده. مردم ما دشمن را هم ميشناسند. شيوههاي او را هم بهتدريج همهمان ياد گرفتيم، فهميديم شيوههاي دشمن چيست. اين بصيرت خيلي چيز باارزشي است. اگر اين بصيرت نبود، ملت ما نميايستادند. تبليغاتي هم كه دشمنان ميكنند؛ چه آنهايي كه خودشان مستقيماً تبليغ ميكنند، چه آنهايي كه به زبان بلندگوها و بوقهاي اجارهايشان ميدمند و از زبان آنها پخش ميكنند، همهاش در جهت اين است كه اين بصيرت را از مردم بگيرند؛ امر را بر مردم مشتبه كنند؛ آنها را از ايمانشان، از اسلامشان، از استقامتشان، از ايستادگيشان در اين راه، از معرفت درستشان نسبت به حوادث زندگي دور كنند. خب! يك برنامة مجلسي مداحي ميتواند يك بخشي را به اين اختصاص دهد. شعرش را پيدا كنيد؛ جملاتش را انتخاب كنيد. در يك لحظة مناسب، گاهي اوقات يك كلمه به قدر يك كتاب در دلها اثر ميگذارد. در دلها اثر بگذاريد.
من ميبينم كه خوشبختانه امروز جامعة مداحان انصافاً در اين جهت خيلي پيش رفتهاند؛ حالا آن برنامههايي كه ما توفيق پيدا ميكنيم بشنويم، يا اينجا برگزار ميشود، يا بعضاً از تلويزيون ميبينيم.3 3. 03/03/90 بيانات در ديدار جمعي از شاعران و ذاكرين اهل بيت(ع)
ضرورت توجه به مناقب متقن اهلبيت در مداحي
بهترين مجموعة شعري كه ميشود در يك منبرِ مداحي انسان فكر كند، چيزي است كه در آن، ... منقبت اهلبيت(ع) باشد. ذكر مناقب آنها دلها را روشن ميكند؛ شاد ميكند؛ شوق را در انسان برميانگيزد؛ اشك را از چشمها جاري ميكند. البته منظور، مناقب متقن است. اينجور نباشد كه انسان به حرفهاي سست تكيه كند. اين همه مناقب اهلبيت(ع) در كتابهاي معتبر وجود دارد؛ از آنها استفاده بشود؛ از گفتههاي افرادي كه خودشان سندند، ثقه و معتبرند؛ مثل همين شعري كه ... از مرحوم آشيخ محمدحسين اصفهاني - مفتقر - خواندند. خب! اين بزرگوار استاد مجتهدين است. مجتهدين بزرگ و مراجع تقليد بزرگ، در فقه و اصول و فلسفه شاگردهاي او هستند. ايشان شاعر هم بوده. خب! اين شعر ميشود سند. يا روايات گوناگوني كه در كتب مناقب وجود دارد، شرح حال ائمه(ع)، مناقب معتبر.3
شاخصهاي مصداقي فرهنگ و هويت يک ملت
در عرصه تهاجم پيچيده و فراگير فرهنگِ جبهه استکبار برضد نظام اسلامي، شورايعالي انقلاب فرهنگي همچون يک قرارگاه اصلي، وظيفه سياستگذاري راهبردي و هدايت دستگاهها و مراکز تأثيرگذار فرهنگي و بخشهاي اجرايي را برعهده دارد. ...
اهميت موضوع فرهنگ به عنوان کالبد و باطن يک ملت [است.] ... «فرهنگ و هويت يک ملت و سمت و سوي آن» را ميتوان با استفاده از شاخصهاي مصداقي همچون عقايد، اخلاق، آداب، رفتارهاي فردي و اجتماعي و خَلقيات ملي تشخيص داد.8
بايد شعرها پختهتر و عميقتر بشود
آنچه كه انسان ... مشاهده ميكند، وجود استعدادهاي بسيار قوي و غني و اميدواركننده است. بنده پيشبيني ميكنم كه انشاءاللَّه در آيندة نه چندان دوري، ما يك اوج شعري مجددي داشته باشيم از همين استعدادهاي جوان. البته بايد پيش بروند؛ بايد تكميل كنند؛ بايد شعرها پختهتر و عميقتر بشود و قطعاً خواهد شد. انشاءاللَّه در دوران ما يك بناي رفيعي به وجود خواهد آمد كه يادآور دورانهاي اوج شعر در كشور ماست؛ چون شعر در دورانهاي تاريخي، پست و بلند داشته؛ در بعضي از دورانها، شعر اوج داشته. ما انشاءاللَّه در آيندة نه چندان دوري اين را خواهيم داشت.9 9. ۹۰/۰۳/۲۵ بيانات در ديدار جمعي از شعراي آئيني
بايد سطح ديد، ذوق و تأمل مردم را بالا بياوريم
بعضي از آقايان مداحها به ما ميگويند كه: آقا اين شعرهاي قلمبه سلمبه را كه بخوانيم، مردم نميفهمند. خب! بله؛ بعضي از شعرها واقعاً همينجور است؛ از سطح تفكر عمومي مردم بالاتر است؛ يعني يك آدم اديب و شاعر و باذوق هم بايد دقت كند تا معنا را بفهمد؛ اينها را ما توصيه نميكنيم؛ ليكن توجه داشته باشيد، ذهن مردم و تلقي مخاطب با خواندن شما بالا ميآيد. اين را من به مداحها ميگويم؛ يعني شما ميتوانيد ذهن مردم را بالا بياوريد. شعرهاي خوب، الفاظ زيبا، مضامين عالي و معارف قوي خوانده بشود؛ خب! مردم مجبور ميشوند گوش كنند. وقتي شما خوب ميخوانيد، گوش ميكنند و طبعاً ذهنشان بالا ميآيد. حتماً ما بايد اين را جزو وظايف خودمان بدانيم كه سطح ديد و سطح ذوق و تأمل مردم را بالا بياوريم.9
لزوم شكرانة قريحة خداداد شعرو استفاده از محتواي ديني و مذهبي در اين هنر
اين شعري كه شما اسمش را شعر آئيني گذاشتيد و نامگذاري نامناسبي هم نيست - حالا شما شعر مذهبي را به نام شعر آئيني معرفي ميكنيد، عيبي ندارد - جزو بهترين عرصههاي به كار بردن قريحة خداداد شعر و اين موهبت بزرگ است. اين قريحه، يك نعمت بزرگي است كه خدا به كسي عطا ميكند؛ اين نعمت را نبايد كفران كرد. شكرانة اين نعمت، اين است كه انسان با اين قريحه يك چيزي بياورد وسط و به انسانها و افكار عرضه كند كه براي آنها مفيد باشد. نه اينكه من بخواهم خشك و جامد بگويم؛ با قطع نظر از سود و استفادة مستمع، شاعر به فكر دل خودش نباشد و حرف دل و احساسات خودش را نگويد؛ نه! اشكالي ندارد؛ يعني بنابر اين نيست كه ما سخن گفتن شاعر از دل و براي دل خود را نفي كنيم؛ ليكن ميخواهيم اين را بگوييم كه در مقام تقويم و ارزيابي، اگر بناست شعر محتوايي داشته باشد، بهترين محتواها همين محتواهاي شعر ديني و شعر مذهبي است، با عرض وسيع و گستردهاي كه دارد. ...
در هيچ پرده نيست نباشد نواي تو عالم پر است از تو و خالياست جاي تو
هر چند كائنات گداي درِ تواند هيچ آفريده نيست كه داند سراي تو
ببينيد، وقتي يك مداحي با صداي خوش و با آهنگ زيبا اينها را در يك مجلسي بخواند، چه انقلابي در دل براي مستمع به وجود ميآيد! از اين شعرها بايد استفاده كرد.9 9. ۹۰/۰۳/۲۵ بيانات در ديدار جمعي از شعراي آئيني
استفاده از زبان محاورة معمولي و رايجبراي بيان معارف
تركيبسازيهاي نو ... در دورة انقلاب، زبان رايج متداول حرف زدن وارد شعر شده - چيزي كه در قبل از انقلاب معمول نبود - البته به شكلهاي مختلف؛ بعضي قوي هستند و از اين زبان به شكل خيلي زيبايي استفاده ميكنند؛ بعضي هم يك خرده سطحش پايينتر است. هيچ اشكالي ندارد كه ما از همين زبان محاورة معمولي و رايجِ خودمان براي بيان آن معاني و معارف استفاده كنيم؛ منتها با تركيبهاي نو، شكلهاي نو، واژهگزينيهاي نو.9 9. ۹۰/۰۳/۲۵ بيانات در ديدار جمعي از شعراي آئيني
شعر آئيني را متكي ومستند كنيدبه معارف حقة الهيه
معارف بلند اسلامي و قرآني را از خود قرآن و از نهجالبلاغه و از بعضي از روايات اهلبيت - روايات اصول كافي در بخشهايي - اخذ كنيد. با اين منابع، انس پيدا كنيد. شعر آئيني خيلي دامنة وسيعي دارد و شما ميتوانيد بر روي ذهنيت جامعه اثر بگذاريد. روايتي است در تحفالعقول، كه وصيت امام صادق(ع) است به عبداللَّهبنجندب. همينطور قسمت قسمت است: يا ابن جندب، يا ابن جندب. اين روايت، پر از حكمت است. واقعاً همة چيزهايي كه ما براي خلقيات شخصيمان، معاشرتهاي اجتماعيمان، فعاليتهاي عموميمان و براي بناي تمدن اسلامي نياز داريم، در اين روايت و نظايرش پيدا ميشود. ايني كه عرض كردم، يك نمونه و مثال است؛ از اين قبيل نمونهها زياد است و ميتوانيد مراجعه كنيد. بنابراين، شعر آئيني را متكي و مستند كنيد به اين معارف حقة الهيه، با اين منابعي كه عرض شد. 9. ۹۰/۰۳/۲۵ بيانات در ديدار جمعي از شعراي آئيني
شعر بايستي از لحاظ موازين زبان، درست باشد
دوستان بايد به اين نكته توجه كنند كه شعر بايستي از لحاظ موازين زبان، درست باشد؛ فعلها درست به كار برود، در جاي خود به كار برود؛ ارتباط بخشهاي جمله، ارتباط منطقي و قانوني باشد.9 9. ۹۰/۰۳/۲۵ بيانات در ديدار جمعي از شعراي آئيني
ضرورت برقراري ارتباطهاي پيوسته منظور مراقبت از محيط
مراقب محيطها باشيد؛ و اين هم با ارتباطهاي پيوستة شما با همديگر حاصل خواهد شد. به نظر من جلسات شعراي مادح اهلبيت - چه جوانها، چه پيشكسوتها و قديميها - با يكديگر، بايد جلسات مستمري باشد. البته معنايش اين نيست كه لزوماً يك جلسه باشد؛ نه! بايد جلساتي وجود داشته باشد براي همين كه در اين محيط، استعدادهاي جوشان جوان رشد پيدا كند.9 9. ۹۰/۰۳/۲۵ بيانات در ديدار جمعي از شعراي آئيني
تدبير ش 65
لزوم تكرار كلمات ائمه اطهار در مداحي براي نصيحت كردن مردم
نصايح هم ميتواند از زندگي خود اين بزرگواران گرفته شود. امروز ما محتاج نصيحتيم. براي رشد اخلاق در جامعه، براي گسترش خلقيات خوب، براي اعتلاي روحية همدلي و برادري و صفا و اخوتي كه در جامعة ديني مطلوب است، احتياج داريم به نصيحت. اينها را از كي ياد بگيريم؟ پايههاي اخلاق در كلمات ائمه(ع) است؛ در رفتار ائمه(ع) است. ما اخلاق را در جامعه رشد بدهيم؛ مردم را به خيرخواهي، به اميد، به تعاون، به اخوت، به صبر، به حلم، به شكر، به احسان، به ايثار، به گذشت دعوت كنيم؛ از اخلاق بد، از تنگنظري، از نااميدي، از بدبيني، از بدخواهي براي اين و آن، از حسد، از بخل و بقية سيئات اخلاقي، مردم را پرهيز بدهيم. اين كار با زبان شعر خيلي بهتر است و بهتر ادا ميشود تا زبان نثر و زبان نصيحتآميز.
گويندهاي مثل ما بنشيند به مردم نصيحت كند، خيلي معلوم نيست تأثير عميقي ببخشد؛ اما وقتي خوانندهاي همين مضمون را در يك شعرِ زيبا و خوب و با لحن خوب بيان ميكند، مثل آب گوارايي است كه انسان مينوشد؛ تمام سلولهاي بدن انسان از اين آب بهرهمند ميشود، تا اعماق وجود انسان اثر ميگذارد.
البته اخلاقيات بايد تكرار شود. گفتن اثر دارد، شنيدن اثر دارد؛ اما اين اثر، دايمي و ابدي نيست؛ مؤثرات ديگري هم در جامعه هست كه در جهت عكس آن كار ميكند. لذا بايستي اخلاقيات هي گفته بشود، باز گفته بشود، باز تكرار بشود.3 3. 03/03/90 بيانات در ديدار جمعي از شاعران و ذاكرين اهل بيت(ع)
لزوم تكرار كلمات ائمه اطهاردرمداحي براي نصيحت كردن مردم
نصايح هم ميتواند از زندگي خود اين بزرگواران گرفته شود. امروز ما محتاج نصيحتيم. براي رشد اخلاق در جامعه، براي گسترش خلقيات خوب، براي اعتلاي روحية همدلي و برادري و صفا و اخوتي كه در جامعة ديني مطلوب است، احتياج داريم به نصيحت. اينها را از كي ياد بگيريم؟ پايههاي اخلاق در كلمات ائمه(ع) است؛ در رفتار ائمه(ع) است. ما اخلاق را در جامعه رشد بدهيم؛ مردم را به خيرخواهي، به اميد، به تعاون، به اخوت، به صبر، به حلم، به شكر، به احسان، به ايثار، به گذشت دعوت كنيم؛ از اخلاق بد، از تنگنظري، از نااميدي، از بدبيني، از بدخواهي براي اين و آن، از حسد، از بخل و بقية سيئات اخلاقي، مردم را پرهيز بدهيم. اين كار با زبان شعر خيلي بهتر است و بهتر ادا ميشود تا زبان نثر و زبان نصيحتآميز.
گويندهاي مثل ما بنشيند به مردم نصيحت كند، خيلي معلوم نيست تأثير عميقي ببخشد؛ اما وقتي خوانندهاي همين مضمون را در يك شعرِ زيبا و خوب و با لحن خوب بيان ميكند، مثل آب گوارايي است كه انسان مينوشد؛ تمام سلولهاي بدن انسان از اين آب بهرهمند ميشود، تا اعماق وجود انسان اثر ميگذارد.
البته اخلاقيات بايد تكرار شود. گفتن اثر دارد، شنيدن اثر دارد؛ اما اين اثر، دايمي و ابدي نيست؛ مؤثرات ديگري هم در جامعه هست كه در جهت عكس آن كار ميكند. لذا بايستي اخلاقيات هي گفته بشود، باز گفته بشود، باز تكرار بشود.3 3. 03/03/90 بيانات در ديدار جمعي از شاعران و ذاكرين اهل بيت(ع)
ضرورت مطالعه و يادداشت كردن براي مداحي و سخنراني
صاحب حرفة مداحي كه خود را مفتخر كرده است به اينكه در اين راه خدمت و كار كند، اگر بخواهد همة اين خصوصيات را جمع كند، اولاً احتياج دارد به مطالعه و كار. به قول معروف: بيمايه فطير است؛ احتياج به مطالعه هست؛ احتياج به كار هست. البته مداحهاي قديمي ما مقيد بودند حتماً از حفظ بخوانند؛ بد ميدانستند كه از رو بخوانند. امروز خوشبختانه اينجور نيست. هيچ لازم نيست كه حالا مثلاً ساعتها صرف وقت كنند، قصيدهاي را، شعري را حتماً حفظ كنند؛ نه! از رو هم بخوانند. منبريها هم همينجورند. ما در دوران جواني و نوجواني هرگز نديده بوديم كه منبري از جيبش كاغذ در بياورد، حديث را از رو بخواند؛ اين را بد ميدانستند. مرحوم آقاي فلسفي(ره) اين سنت غلط را شكست؛ از جيبش كاغذ در آورد، روايت را از رو خواند. خب! ايشان واعظ درجة يك كشور بود. حالا هم وعاظ ياد گرفتهاند؛ براي اينكه درست بخوانند، براي اينكه بجا بخوانند، براي اينكه آنچه ميخواهند بخوانند، بخوانند، كاغذ را از جيبشان در ميآورند، حديث را ميخوانند؛ مطلب را كه نوشتهاند، ميخوانند؛ شعر را ميخوانند؛ اين خيلي كار را آسان كرده. مداحي هم همينجور. بنابراين مطالعه كردن، يادداشت كردن، يادداشت داشتن، با حساب و كتاب و مطالعه حرف زدن، شرط اول است.3 3. 03/03/90 بيانات در ديدار جمعي از شاعران و ذاكرين اهل بيت(ع)
براي مناجات و توحيد از صحيفه و دعاها استفاده كنيد
مناجات هم جزو شعر آئيني است. شعر آئيني فقط مسئلة مدح و مرثيه نيست؛ مناجات هم جزو شعر آئيني است. براي اينكه مضمون مناجات را درست پيدا كنيم، بهترين مرجع، دعاهاست. دوستان! با صحيفة سجاديه انس پيدا كنيد. اين قريحهاي كه من در شماها ميبينم، خيلي خوب ميتوانيد مضامين صحيفة سجاديه را در قالب اشعارِ بسيار زيبا بياوريد. مرحوم بهجتي اردكاني - دوست قديمي ما - سي چهل سال پيش بخشي از دعاي ابوحمزه را به شعر آورده بود كه براي من خواند. قسمتهاي سخت دعا هم بود - كه خود عبارت هم سخت است، مضمون هم سخت است - در عين حال ايشان توانسته بود اين دعا را به شعر بياورد. من الآن در ميان اين جوانها ميبينم قريحهها و ذوقهايي كه از ذوق مرحوم بهجتي بالاتر است. من الآن در همين جلسه، قدرتهاي شعرياي دارم ميبينم كه از قديميها و گذشتگان ما قويتر و تيزتر و تواناتر هستند. شما ميتوانيد مضامين دعاي عرفة سيدالشهداء(ع) را به شعر بياوريد. دعاي عرفة امام حسين عاشقانه است. حضرت سجاد هم براي روز عرفه دعا دارند - در صحيفة سجاديه، دعاي چهل و هفتم، دعاي روز عرفه است - آن هم بسيار دعاي پرمغزو پرمضموني است؛ اما دعاي امام حسين عاشقانه است؛ يك چيز ديگر است. اگر چنانچه آشنا بشويد، انس پيدا كنيد، دقت كنيد، از يك فقرة اين دعا ميتوانيد يك قصيده، يك مجموعه، يك قطعه، يك غزلِ خيلي قشنگ از آب در بياوريد. بنابراين، براي مناجات و توحيد، از صحيفه و از دعاها استفاده كنيد.9 9. ۹۰/۰۳/۲۵ بيانات در ديدار جمعي از شعراي آئيني
براي مناقب ائمه، از زيارتها بخصوص زيارت جامعة كبيره استفاده كنيد
براي مناقب ائمه، از زيارتها، بخصوص زيارت جامعة كبيره استفاده كنيد. بنابراين، شما ديگر هيچ احتياجي نداريد كه مبالغاتي را در ذهن خودتان خلق كنيد. آنچه كه بايد در باب ائمه(ع) گفته شود، در زيارت جامعه هست. شما ميتوانيد يك فقره از فقرات زيارت جامعه را - حالا شايد صدها فقره است - انتخاب كنيد و با توجه به قريحة شعري و تخيل و فرآوري ذهني خودتان، يك غزل زيبا و ناب از آب در بياوريد. ظرفيت اين معارف اينقدر بالاست.9 9. ۹۰/۰۳/۲۵ بيانات در ديدار جمعي از شعراي آئيني
مضمونسازي براي بيان يك حقيقت در قالب شعر
شما وقتي ميخواهيد يك مطلب را بيان كنيد، اين را با مضامين گوناگوني ميشود بيان كرد. مضمونسازي براي بيان يك حقيقت، يك هنر بزرگ شعري است؛ كه البته مركز و منبع اصلياش هم شعرهاي سبك هندي است؛ همين شعر صائب و شعر بيدل و شعر عرفي و شعر كليم. به اينها كه مراجعه كنيد، ميبينيد دستگاه مضمونسازي و مضمونيابي در آنجا فوقالعاده وسيع است. خوشبختانه در تعبيرات دوستان هم مضمونهاي نو و زيبا كم نيست؛ من اين را ميبينم. يك مطلب را به چند لباس ميشود پوشاند؛ اسم هر لباسي را ما ميگذاريم يك مضمون. معناي مضمونداراين است.9 9. ۹۰/۰۳/۲۵ بيانات در ديدار جمعي از شعراي آئيني
ميدانهاي ورود به قضاياي كربلا در اشعارآئيني
در موضوعات مربوط به مرثيه، مرثية سيدالشهداء و قضاياي كربلا؛ خب! انسان ميبيند زبانحالهايي كه گفته ميشود، زبانحالهاي زيادي است؛ البته ممكن است بعضياش هم مطابق با واقع نباشد، يعني چيزهايي نباشد كه انسان بتواند آنها را تأييد كند؛ ليكن زمينههايي وجود دارد. من مثلاً دربارة مصيبت حضرت اباالفضل عليه الصّلاة و السّلام به نظرم ميرسيد كه يكي از بخشهاي مهم و جذابي كه ميتواند اين مصيبت را بيان كند، همان زبان حال مادر حضرت اباالفضل است؛ همان «لا تدعونّي ويك امّ البنين»، يا آن شعر ديگري كه به ايشان منسوب است. خب! اين دو تا شعر است. البته اينها ترجمة شعري هم شده، ترجمة خيلي جالبي نيست، خيلي قوي نيست؛ اما خود اين يك عرصه است: مادري است؛ صورت قبر چهار جوانش را كه در كربلا شهيد شدند، در بقيع ميكشد و نوحهسرايي ميكند و حماسه ميآفريند. همهاش اشك ريختن و تو سر زدن هم نيست- البته اشك ريختن هست، اشكالي هم ندارد - بلكه حماسهآفريني است؛ افتخار به اين جوانهاست. اين يك عرصة خيلي خوبي است، كه از اينگونه عرصهها براي مصيبت خيلي بايد استفاده كرد. يا توصيف بعضي از حالات روحي قهرمانان كربلا، از جمله شبيه آنچه كه عمان ساماني گفته، كه لحظات رفتن حضرت سيدالشهداء به عرصة ميدان را تصوير ميكند - حالا چقدر واقعيت دارد، من نميدانم؛ البته روضهخوانها ميخوانند - كه حضرت زينب آمدند جلو، راه را گرفتند و گفتگويي بين اين دو بزرگوار انجام گرفت. عمان از اين گفتگو استفاده كرده براي تشريح شخصيت حضرت زينب:
كاي عنان گير من آيا زينبي يا كه آه دردمندان در شبي
كه بعد دنبالش اين است: «زن مگو مردآفرين روزگار». ببينيد، از اين مناسبت - مناسبت گفتگوي اين برادر و خواهر - استفاده ميكند براي اينكه شخصيت حضرت زينب(س) را تشريح كند. اينها ميدانهاي مهمي است. يعني شرح حالها و زبان حالها فقط بيان آن حالي كه در آن لحظه قهرمان داستان دارد، نباشد؛ بلكه ميتواند شرح خصوصيات او، شخصيت او، ظرافتهاي روح او و عظمتهايي كه در وجود او هست، باشد؛ اينها همه ميدانهاست.9 9. ۹۰/۰۳/۲۵ بيانات در ديدار جمعي از شعراي آئيني
ضرورت مطالعه و يادداشت كردن براي مداحي و سخنراني
صاحب حرفة مداحي كه خود را مفتخر كرده است به اينكه در اين راه خدمت و كار كند، اگر بخواهد همة اين خصوصيات را جمع كند، اولاً احتياج دارد به مطالعه و كار. به قول معروف: بيمايه فطير است؛ احتياج به مطالعه هست؛ احتياج به كار هست. البته مداحهاي قديمي ما مقيد بودند حتماً از حفظ بخوانند؛ بد ميدانستند كه از رو بخوانند. امروز خوشبختانه اينجور نيست. هيچ لازم نيست كه حالا مثلاً ساعتها صرف وقت كنند، قصيدهاي را، شعري را حتماً حفظ كنند؛ نه! از رو هم بخوانند. منبريها هم همينجورند. ما در دوران جواني و نوجواني هرگز نديده بوديم كه منبري از جيبش كاغذ در بياورد، حديث را از رو بخواند؛ اين را بد ميدانستند. مرحوم آقاي فلسفي(ره) اين سنت غلط را شكست؛ از جيبش كاغذ در آورد، روايت را از رو خواند. خب! ايشان واعظ درجة يك كشور بود. حالا هم وعاظ ياد گرفتهاند؛ براي اينكه درست بخوانند، براي اينكه بجا بخوانند، براي اينكه آنچه ميخواهند بخوانند، بخوانند، كاغذ را از جيبشان در ميآورند، حديث را ميخوانند؛ مطلب را كه نوشتهاند، ميخوانند؛ شعر را ميخوانند؛ اين خيلي كار را آسان كرده. مداحي هم همينجور. بنابراين مطالعه كردن، يادداشت كردن، يادداشت داشتن، با حساب و كتاب و مطالعه حرف زدن، شرط اول است.3 3. 03/03/90 بيانات در ديدار جمعي از شاعران و ذاكرين اهل بيت(ع)
براي ناجات و توحيد از صحيفه و دعاها استفاده كنيد
مناجات هم جزو شعر آئيني است. شعر آئيني فقط مسئلة مدح و مرثيه نيست؛ مناجات هم جزو شعر آئيني است. براي اينكه مضمون مناجات را درست پيدا كنيم، بهترين مرجع، دعاهاست. دوستان! با صحيفة سجاديه انس پيدا كنيد. اين قريحهاي كه من در شماها ميبينم، خيلي خوب ميتوانيد مضامين صحيفة سجاديه را در قالب اشعارِ بسيار زيبا بياوريد. مرحوم بهجتي اردكاني - دوست قديمي ما - سي چهل سال پيش بخشي از دعاي ابوحمزه را به شعر آورده بود كه براي من خواند. قسمتهاي سخت دعا هم بود - كه خود عبارت هم سخت است، مضمون هم سخت است - در عين حال ايشان توانسته بود اين دعا را به شعر بياورد. من الآن در ميان اين جوانها ميبينم قريحهها و ذوقهايي كه از ذوق مرحوم بهجتي بالاتر است. من الآن در همين جلسه، قدرتهاي شعرياي دارم ميبينم كه از قديميها و گذشتگان ما قويتر و تيزتر و تواناتر هستند. شما ميتوانيد مضامين دعاي عرفة سيدالشهداء(ع) را به شعر بياوريد. دعاي عرفة امام حسين عاشقانه است. حضرت سجاد هم براي روز عرفه دعا دارند - در صحيفة سجاديه، دعاي چهل و هفتم، دعاي روز عرفه است - آن هم بسيار دعاي پرمغز و پرمضموني است؛ اما دعاي امام حسين عاشقانه است؛ يك چيز ديگر است. اگر چنانچه آشنا بشويد، انس پيدا كنيد، دقت كنيد، از يك فقرة اين دعا ميتوانيد يك قصيده، يك مجموعه، يك قطعه، يك غزلِ خيلي قشنگ از آب در بياوريد. بنابراين، براي مناجات و توحيد، از صحيفه و از دعاها استفاده كنيد.9 9. ۹۰/۰۳/۲۵ بيانات در ديدار جمعي از شعراي آئيني
براي مناقب ائمه، اززيارتها بخصوص زيارت جامعة كبيره استفاده كنيد
براي مناقب ائمه، از زيارتها، بخصوص زيارت جامعة كبيره استفاده كنيد. بنابراين، شما ديگر هيچ احتياجي نداريد كه مبالغاتي را در ذهن خودتان خلق كنيد. آنچه كه بايد در باب ائمه(ع) گفته شود، در زيارت جامعه هست. شما ميتوانيد يك فقره از فقرات زيارت جامعه را - حالا شايد صدها فقره است - انتخاب كنيد و با توجه به قريحة شعري و تخيل و فرآوري ذهني خودتان، يك غزل زيبا و ناب از آب در بياوريد. ظرفيت اين معارف اينقدر بالاست.9 9. ۹۰/۰۳/۲۵ بيانات در ديدار جمعي از شعراي آئيني
مضمونسازي براي بيان يك حقيقت در قالب شعر
شما وقتي ميخواهيد يك مطلب را بيان كنيد، اين را با مضامين گوناگوني ميشود بيان كرد. مضمونسازي براي بيان يك حقيقت، يك هنر بزرگ شعري است؛ كه البته مركز و منبع اصلياش هم شعرهاي سبك هندي است؛ همين شعر صائب و شعر بيدل و شعر عرفي و شعر كليم. به اينها كه مراجعه كنيد، ميبينيد دستگاه مضمونسازي و مضمونيابي در آنجا فوقالعاده وسيع است. خوشبختانه در تعبيرات دوستان هم مضمونهاي نو و زيبا كم نيست؛ من اين را ميبينم. يك مطلب را به چند لباس ميشود پوشاند؛ اسم هر لباسي را ما ميگذاريم يك مضمون. معناي مضموندا اين است.9 9. ۹۰/۰۳/۲۵ بيانات در ديدار جمعي از شعراي آئيني
ميدانهاي ورود به قضاياي كربلا در اشعارآئيني
در موضوعات مربوط به مرثيه، مرثية سيدالشهداء و قضاياي كربلا؛ خب! انسان ميبيند زبانحالهايي كه گفته ميشود، زبانحالهاي زيادي است؛ البته ممكن است بعضياش هم مطابق با واقع نباشد، يعني چيزهايي نباشد كه انسان بتواند آنها را تأييد كند؛ ليكن زمينههايي وجود دارد. من مثلاً دربارة مصيبت حضرت اباالفضل عليه الصّلاة و السّلام به نظرم ميرسيد كه يكي از بخشهاي مهم و جذابي كه ميتواند اين مصيبت را بيان كند، همان زبان حال مادر حضرت اباالفضل است؛ همان «لا تدعونّي ويك امّ البنين»، يا آن شعر ديگري كه به ايشان منسوب است. خب! اين دو تا شعر است. البته اينها ترجمة شعري هم شده، ترجمة خيلي جالبي نيست، خيلي قوي نيست؛ اما خود اين يك عرصه است: مادري است؛ صورت قبر چهار جوانش را كه در كربلا شهيد شدند، در بقيع ميكشد و نوحهسرايي ميكند و حماسه ميآفريند. همهاش اشك ريختن و تو سر زدن هم نيست- البته اشك ريختن هست، اشكالي هم ندارد - بلكه حماسهآفريني است؛ افتخار به اين جوانهاست. اين يك عرصة خيلي خوبي است، كه از اينگونه عرصهها براي مصيبت خيلي بايد استفاده كرد. يا توصيف بعضي از حالات روحي قهرمانان كربلا، از جمله شبيه آنچه كه عمان ساماني گفته، كه لحظات رفتن حضرت سيدالشهداء به عرصة ميدان را تصوير ميكند - حالا چقدر واقعيت دارد، من نميدانم؛ البته روضهخوانها ميخوانند - كه حضرت زينب آمدند جلو، راه را گرفتند و گفتگويي بين اين دو بزرگوار انجام گرفت. عمان از اين گفتگو استفاده كرده براي تشريح شخصيت حضرت زينب:
كاي عنان گير من آيا زينبي يا كه آه دردمندان در شبي
كه بعد دنبالش اين است: «زن مگو مردآفرين روزگار». ببينيد، از اين مناسبت - مناسبت گفتگوي اين برادر و خواهر - استفاده ميكند براي اينكه شخصيت حضرت زينب(س) را تشريح كند. اينها ميدانهاي مهمي است. يعني شرح حالها و زبان حالها فقط بيان آن حالي كه در آن لحظه قهرمان داستان دارد، نباشد؛ بلكه ميتواند شرح خصوصيات او، شخصيت او، ظرافتهاي روح او و عظمتهايي كه در وجود او هست، باشد؛ اينها همه ميدانهاست.9 9. ۹۰/۰۳/۲۵ بيانات در ديدار جمعي از شعراي آئيني
تدبير ش 66
بايستي ارتباط خودمان را با كتاب بيشتر كنيم
هرچه ما پيش برويم، احتياج ما به كتاب بيشتر خواهد شد. اينكه كسي تصور كند با پديد آمدن وسايل ارتباط جمعي جديد و نوظهور، كتاب منزوي خواهد شد، خطاست. كتاب روزبهروز در جامعة بشري اهميت بيشتري پيدا ميكند. ابزارهاي نوظهور مهمترين هنرشان اين است كه مضمون كتابها و محتواي كتابها و خود كتابها را راحت و آسان منتقل كنند. جاي كتاب را هيچ چيزي نميگيرد.
يك نكته اين است كه: ما اگر درصدد همافزايي آحاد خودمان، از لحاظ فكر و تجربه و ذوق و هنر هستيم، بايستي ارتباط خودمان را با كتاب بيشتر كنيم. كتاب مجموعهاي است از محصولات يك فكر، يك انديشه، يك ذوق، يك هنر؛ مجموعهاي است از يافتههاي يك يا چند انسان. ما خيلي بايد مغتنم بشمريم كه از محصول فكر آحاد گوناگون بشر استفاده كنيم؛ اين كاري است كه كتاب به ما تقديم ميكند؛ هديه ميكند؛ اين هدية كتاب به ماست. لذا كتاب يك پديده و يك موجود ذيقيمت است؛ هميشه اينجور بوده است، در آينده هم همينجور خواهد بود.17 17. 29/04/90 بيانات در ديدار مسئولان كتابخانهها و كتابداران
بايد در سبد كالاي مصرفي خانوادهها كتاب يك سهم قابل قبولي پيدا كند
ما در كشورمان، در جامعة خودمان، از واقعيتي كه در اين زمينه وجود دارد، راضي نيستيم. بله! درست است؛ امروز حجم كتابهايي كه توليد ميشود، با گذشته خيلي تفاوت كرده است؛ گاهي چند برابر كتاب منتشر ميشود؛ يا تيراژ كتابها بالا ميرود؛ ليكن اين كافي نيست؛ اينها براي كشور ما خيلي كم است. بايد جوري بشود كه در سبد كالاي مصرفي خانوادهها، كتاب يك سهم قابل قبولي پيدا كند و كتاب را بخرند براي خواندن، نه براي تزيين اتاق كتابخانه و نشان دادن به اين و آن.17 17. 29/04/90 بيانات در ديدار مسئولان كتابخانهها و كتابداران
نقش كتابدار در كتابخانه
يك مسئله، مسئلة كتابخانههاست. خب! كتابداران محترم زحمات عمدهاي را در اين زمينه به عهده ميگيرند و متصدي و مباشرند. بنده از دوران نوجواني در مراجعة به كتابخانهها، نقش كتابداران را از نزديك مشاهده ميكردم. ميرفتيم كتابخانة آستان قدس رضوي و ميديدم كه كتابدارهاي آنجا چه نقشي ايفاء ميكنند! چه زحمتي ميكشند! چه دلسوزياي به خرج ميدهند! نفس كتابداري، يك كار انساني فرهنگي برجستهاي است؛ منتها كتابدار صرفاً آن كسي نيست كه خدمتِ آوردن و دادن كتاب را به عهده ميگيرد؛ كتابدار ميتواند منبع و منشأ و مرجعي باشد براي راهنمايي مراجعه كنندگان به كتاب.17 17. 29/04/90 بيانات در ديدار مسئولان كتابخانهها و كتابداران
ذهن را عادت بدهيم به تأمل، تدقيق و مواجهة با كتاب
بعضي از ذهنها اهل كتابند؛ منتها كتاب آسان، كتابي كه احتياج به فكر كردن نداشته باشد. عيبي ندارد، اين هم كتاب خواندن است، نفي نميكنيم؛ اما بهتر از اين شيوة كتابخواني، اين است كه انسان در مجموعة كتابخواني خود بتواند بياميزد كتاب آسان را - فرض كنيد رمان را، خاطره را، كتابهاي تاريخي آسان را - با كتابهايي كه احتياج دارد به فكر كردن، مطالعه كردن؛ اين نوع كتابها را بايد وارد مقولة كتابخواني كرد. ذهن را عادت بدهيم به اينكه اهل تأمل باشد؛ اهل تدقيق باشد؛ ذهن كار كند؛ در مواجهة با كتاب فعاليت كند؛ اين احتياج دارد به راهنمايي.17 17. 29/04/90 بيانات در ديدار مسئولان كتابخانهها و كتابداران
ضرورت تدوين برنامههاي مطالعاتي براي قشرهاي مختلف
يكي از چيزهايي كه ما امروز خيلي احتياج داريم، برنامههاي مطالعاتي براي قشرهاي مختلف است. بارها اتفاق ميافتد كه جوانها را، نوجوانها را به كتابخواني تشويق ميكنيم؛ مراجعه ميكنند، ميگويند: آقا چه بخوانيم؟ اين سؤال يك جواب ندارد؛ احتمالاً جوابهاي متعددي دارد. مجموعة متصديان امر كتاب - چه در وزارت ارشاد، چه در مجموعة كتابخانهها - روي اين مسئله بايد كار جدي بكنند؛ در بخشهاي مختلف، براي قشرهاي مختلف، به شكلهاي مختلف، با تنوع متناسب، سير مطالعاتي درست كنند؛ اول اين كتاب، بعد اين كتاب، بعد اين كتاب. وقتي كه جوان، نوجوان، يا كسي كه تاكنون با كتاب انس زيادي نداشته است، وارد شد، حركت كرد، راه افتاد، غالباً مسير خودش را پيدا خواهد كرد.17 17. 29/04/90 بيانات در ديدار مسئولان كتابخانهها و كتابداران
تدبير ش 67
ضرورت كار و تلاش براي پيشروي در شعر
ما هنوز چشمبهراه رسيدن «صائب»ها و «محمدجان قدسي»ها و«نظيري»ها هستيم. من نميخواهم مبالغه كرده باشم. اينجور نيست كه ما بگوييم حالا چون دورة خودمان را با آن دوره تشبيه ميكنيم، پس امروز ما صائب داريم، يا كليم داريم، يا نظيري داريم، يا «طالب آملي» داريم، يا محمدقلي سليم تهراني داريم؛ نه! انصافاً هنوز كار دارد تا اينكه شعراي ما به آن رتبة عالي ممتازِ كمنظيرِ شعريِ كساني كه اسم آوردم و ديگراني كه الي ماشاءاللَّه زيادند ... توقف نكنيد. اشكال كار در همة كساني كه در يك راهي از خودشان شكوفايي نشان ميدهند، اين است كه خيال ميكنند اين پايان راه است. فرض بفرماييد يك كسي آواز قشنگي ميخواند، ميگوييم بهبه! خيلي عالي بود؛ او را تحسين ميكنيم. او اگر خيال كرد كه ديگر بهتر از اين نميشود آواز خواند، قطعاً توقف و بلافاصله بعد از توقف، سقوط و تنزل خواهد داشت. او بايد بداند از اين بهتر هم ميشود خواند. در همة رشتهها همينجور است. در همة كارهايي كه ما ديديم، همينجور است. احساس به منزل رسيدن، خستگيآفرين و ركودآفرين است. شما هنوز به منزل نرسيدهايد. خيلي خوب پيش رفتيد، خيلي خوبيد؛ اما همينطور كه عرض كرديم، گاهي «خيلي خوب» يعني يك دهم «تمامِ خوب»؛ آن نُه دهم ديگر را بايستي پيدا كنيد؛ تلاش كنيد، كار كنيد، زحمت بكشيد و پيش برويد.9 9. ۹۰/۰۵/۲۵ بيانات در ديدار جمعي از شعرا
نبايستي گفتمان اصلي انقلاب، مغلوب هيجانات ناشي از تألمات شاعر شود
شعر انقلاب يك هويتي دارد؛ در واقع متصدي و مباشر و ميداندارِ ارائة گفتمان انقلاب اسلامي است؛ اين را بايد حفظ كنيد؛ نبايد اين تحتالشعاع برخي از هيجاناتي قرار بگيرد كه ناشي از تألمات شاعر است نسبت به يك مسئلهاي؛ نسبت به يك قضيهاي؛ نسبت به يك چيزي. بالاخره همه جا ناهنجاريهايي وجود دارد، روح لطيف شاعر هم دچار تألماتي ميشود، اين تألمات طبعاً در شعر اثر ميگذارد؛ منتها نبايستي آن گفتمان اصلي انقلاب، آن هويت اصلي انقلاب مغلوب اين تألمات شود. بايد براي انقلاب حرف بزنيد، بايد براي گفتمان انقلاب تلاش و كار كنيد. ملت شما كار بزرگي انجام داده. من سال گذشته اين را گفتم ... كه مسئله فقط مسئلة شهادت نيست ... اينقدر معارف انقلاب گسترده و پرمطلب و پرفيض است كه ميتوان از آن بهره برد و ميتوان آن را منعكس كرد. امروز اين يك وظيفهاي است بر عهدة شاعران. گاهي اوقات انسان ميبيند كه در بعضي از شعرها و سرودهها اين تألمات اثر ميگذارد و آن مسئلة اصلي را تحتالشعاع قرار ميدهد؛ آن وقت اينجا انسان هماهنگ و همآواز ميشود با آن كساني كه اعتراضشان به اصل همان گفتمان است. ... آن جرياني كه با اصل انقلاب، با اصل گفتمان انقلاب، با اصل حركت آزاديخواهانة ملت ايران و حركت دينمدار انقلاب اسلامي مخالفند، اگر انسان مراقب حفظ آن هويت و گفتمان اصلي انقلاب نباشد، زبانش به زبان آنها نزديك ميشود.
من با شعر اعتراض مخالفتي ندارم؛ انسان يك چيز ناهنجاري را ميبيند، خب! در شعر منعكس ميشود؛ اين هيچ اشكالي ندارد؛ منتها بايد مراقب باشيد شما اعتراضتان به يك ناهنجاري است؛ در حال، اعتقادتان به اصل گفتمان انقلاب اسلامي. اما يكي هست كه اعتراضش به همين اصل گفتمان است؛ مراقب باشيد زبان شما با زبان او يكي نشود. لازم است كه شعراي جوان عزيزمان اين مراقبت را بكنند. آدمهايي هستند كه از اصل مباني انقلاب و نظام و آزاديخواهي و استقلال و استكبارستيزي دورند؛ شما دل به تحسين آنها و محافل مربوط به آنها نبنديد.9
9. ۹۰/۰۵/۲۵ بيانات در ديدار جمعي از شعرا
بايستي معرفت ديني و اسلامي خودتان را عمق ببخشيد
شاعر زمان ما با اين ويژگيهايي كه اين زمان دارد، احتياج دارد به معرفت ديني عميق. ... اين بيداري اسلامي كه مشاهده ميكنيد، چه بگوييم، چه نگوييم، چه به رو بياوريم، چه نياوريم، چه ديگران به رو بياورند، چه نياورند، اثرگرفتة از حركت عظيم ملت ايران است. اين انقلاب عظيم، اين انقلاب بزرگ، اين تحول بنيانبرافكنِ سنتهاي طاغوتي و نظام طاغوتي و نظام سلطه، ملت ايران را به يك اسوه تبديل كرد. شما اگر بخواهيد به لوازم اسوه بودن و الگو بودن عمل كنيد، بايستي معرفت ديني و معرفت اسلامي خودتان را عمق ببخشيد؛ و اين در گذشتة شعر ما وجود داشته. شما نگاه كنيد، شاعران برجستة ما اغلب - حالا نميگويم همه- اينجورند؛ از فردوسي بگيريد تا مولوي و سعدي و حافظ و جامي. فردوسي، حكيم ابوالقاسم فردوسي است. ... شاهنامة فردوسي پر از حكمت است. او انساني بوده برخوردار از معارف ناب ديني. همة آنها حكيم بودند؛ سرتاپاي دوانينشان پر از حكمت است. حافظ اگر افتخار نميكرد به حافظ قرآن بودن، تخلص خودش را «حافظ» نميگذاشت. او جزو حفّاظ قرآن است؛ «قرآن ز بر بخوانم با چهارده روايت». ... او ميتوانسته با چهارده روايت قرآن را بخواند؛ كه خيلي عظمت دارد. اين آشنايي با قرآن، در غزل حافظ مشهود است؛ براي كسي كه آن را بفهمد. سعدي كه خب! واضح است؛ مولوي كه آشكار است؛ جامي و صائب هم همينجور. شما ديوان صائب را نگاه كنيد، يك معرفت ديني عميق در آن ميبينيد. انسان به بيدل كه ميرسد، به شكل دهشتناكي در شعر او معارف عميق پيچيدة ديني را مشاهده ميكند. اينها بزرگان ما هستند، اينها ائمة شعرند؛ در واقع بايد گفت پيامبران شعر فارسي، اينها هستند. اينها برخوردار از معارف بودند. خودتان را برخوردار از معارف كنيد. البته راهش آشنايي با قرآن، انس با قرآن، انس با نهجالبلاغه، انس با صحيفة سجاديه است. خيلي از اين ترديدها و نگرانيها و زنگارهايي كه انسان در يك مواردي در دل دارد، با مطالعة اينها تبديل ميشود به شفافيت و روشني انسان ميفهمد؛ راه را ميشناسد؛ كار را ميشناسد؛ هدف را ميشناسد.
مثلاً مطالعة كتاب «گفتارهاي معنوي» شهيد مطهري متناسب با همين ايام ماه رمضان است. يا خودِ توجه به احكام الهي. ... خب! اتفاقاً شاعر كسي است كه با هيجانات روحي و دريافتها و دركهاي معنوي سر و كار دارد. خصوصيت شاعر اين است، اقتضاء لطافت شاعر همين است و خيلي راحت ميتواند اين معارف را درك كند. توجه به ماه رمضان، توجه به روزه، خيلي كمك ميكند. بنابراين معرفت ديني خود را ارتقاء دهيد. البته عرض كرديم، معرفت ديني به شكل فني و علمياش؛ نه به شكل ذوقي و مندرآوردي. گاهي اوقات بعضيها راجع به دين حرف ميزنند، اما در واقع ميبافند! متكي به يك مدركي، سندي، نگاه عالمانهاي، تحقيق عالمانهاي نيست؛ اين خيلي به درد نميخورد.9
9. ۹۰/۰۵/۲۵ بيانات در ديدار جمعي از شعرا
تدبير ش 68
در همة شعبههاي فرهنگي، جهتگيريها را انقلابي و اسلامي قرار بدهيد
آنچه كه من لازم ميدانم به دوستان دولت توصيه كنم، اين است كه: مسئلة فرهنگ را خيلي جدي بگيريد! اگر چنانچه ما كارهاي اقتصادي را - همچنان كه در برنامه هست و آرزوهاي ما متوجه به آن است - انجام بدهيم، اما در زمينة كار فرهنگي عقب بمانيم، بدانيد كشور لطمه خواهد ديد. دشمنان ما يكي از چشمههاي دشمنيشان كار اقتصادي است؛ يك چشمة مهم ديگر، كار فرهنگي است. ... فيالجمله دوستان توجه داشته باشند كه كار فرهنگ، كار بسيار مهمي است؛ با ملاحظة جهتگيريهاي انقلابي و اسلامي. در زمينة فرهنگ، دچار رودربايستي نشويد. در همة شعبههاي فرهنگي - چه در موضوع كتاب، چه در كارهاي هنري، چه در مؤسسات فرهنگي - جهتگيريها را انقلابي و اسلامي قرار بدهيد. اولويتها را در اينجا هم ملاحظه كنيد، چون منابع بالاخره محدود است. البته مصوبة دولت در زمينة بودجة فرهنگي، مصوبة خوبي است؛ اگرچه حالا شنيدم كه خيلي از مبالغ اين مصوبه تخصيص داده نشده؛ حتّي اگر همهاش هم تخصيص داده شود، باز براي همة فعاليتهاي فرهنگي كافي نيست. بنابراين، منابع دچار محدوديت است. با توجه به محدوديت منابع، نگاه كنيد ببينيد اولويتها چيست؟ البته من يك مجموعهاي را به نحو پيشنهاد به دولت ارائه كردم؛ كه اگر اين چيزها در كار فرهنگ مورد توجه قرار بگيرد، با توجه به نگاهي كه ما در زمينة فرهنگ داريم، اينها اولويت خواهد داشت؛ يعني اينها تأثيراتش بيشتر خواهد بود. بله! اينها را بايد دنبال كنيد تا انشاءاللَّه تحقق پيدا كند.2 2. 06/06/90 27رمضان المبارك 1432 بيانات در ديدار رئيس جمهوري و اعضاي هيئت دولت
تدبير ش 70
لزوم هجرت براي فراگيري و تبليغ
يك وظيفة ديگر، وظيفة فراگيري است. من شنيدهام فضلاي بومي كرمانشاهي عدهاي در قم هستند - كه لابد آقايان ميشناسند - اينها تشويق بشوند؛ يا بيايند هجرت كنند، يا اگر هم بكلي نميآيند، در ايام خاص بيايند؛ سالي دو ماه، سه ماه، چهار ماه اينجا بيايند؛ بين مردم بروند، به روستاها بروند، به شهرها بروند، مساجد را آباد كنند. بنابراين، مسئلة علم، مسئلة مهمي است.
البته در كنار فراگيري علم، مسئلة تبليغ وجود دارد كه بسيار مهم است. تبليغ، داستان مفصلي است. اگر ميخواهيد تبليغِ خوب بكنيد، از قبل مخاطب خودتان را انتخاب كنيد. ميخواهيد با جوانها حرف بزنيد؛ خيلي خب! اگر مخاطب خودتان را انتخاب كرديد - كه جوانها هستند - بايد بدانيد سؤال او چيست؟
يك طلبهاي بود، مشهد درس ما ميآمد؛ بعد مدتي بود، نبود؛ او را توي درس نميديدم. بعد از مدتي او را ديدم، گفتم: كجا بودي؟ گفت: فلان جا - يكي از شهرهاي دور استان خراسان - مشغول تبليغ بودم. گفتم: خب! بالاخره چي؟ گفت: به نتيجهاي كه رسيدم اين است كه من هيچ چيزي براي اين مردم ياد نگرفتم. گفت: من هرچه بلدم، به درد اينها نميخورد! خب! اين مخاطبنشناسي است. مخاطب را بايد شناخت: روستايي، شهري، تحصيلكرده.2 2. 20/7/90 بيانات در جمع روحانيون شيعه و اهل سنت كرمانشاه
ضرورت منعكس نمودن استعدادهاي ذاتي ملت بهمنظور باور كردن جوانان
يك نكتة ديگر هم كه مهم است، نشان دادن استعداد ذاتي كشور و ملت ماست؛ نه به بيگانگان، بلكه به خودمان! يكي از چيزهايي كه ما را بايد نسبت به موقعيتهاي خودمان بهشدت هوشيار كند، اين است كه در طول دهها سال تبليغات شده بود كه ايراني ناكارآمد است؛ بايد از ديگران بياموزد، بايد از ديگران تقليد كند، بايد به دامن ديگران متوسل و متشبث شود. در دوران جواني و نوجوانيهاي ما اين جزو چيزهاي رايج بود. تا صحبت يك چيزي ميشد، ميگفتند: اينجا كه خب! نميشود اين چيزها را بسازند. ... همين رشد پيشرفت علمي ... اين يك واقعيتي است؛ اين آمارهاي بينالمللي است. درست است كه ما آنجايي كه بالفعل از لحاظ علمي رسيديم، عقبتر از بالفعل دنياست، به مراحلي و منازلي؛ اما اين به خاطر عقبماندگي قديمي ماست. حركتمان به سمت جلو، سرعت بسياري داشته؛ چندين برابر سرعت متوسط عالم. اگر همين سرعت را حفظ كنيم، بلكه افزايش بدهيم، مسلّماً به خطوط مرزي علم خواهيم رسيد و اين خطوط مرزي را خواهيم شكست و جلو خواهيم رفت؛ اين اتفاق خواهد افتاد. جوان كشور ما بايد اين را باور كند؛ يكي از راههاي باورش همين است. امروز اينجا جوان ميآيد صحبت ميكند؛ حرف نو، نكتة نو و پيشنهاد جديد را با روحية خوب در اينجا ارائه ميدهد. استادان برجسته و بزرگ در علم، در هنر، در خطاطي، در بقية رشتهها ميآيند حرف ميزنند؛ مطالب نو، نكتههاي نو ميگويند. اينها بايد منعكس بشود تا جوان كشور ما باور كند.9 9. 26/7/90 بيانات در ديدار نخبگان و برگزيدگان كرمانشاه
تدبير ش 74
لزوم ايجاد فروشگاههاي زنجيرهاي كتاب
يكي از كارهاي ضروري در چرخة توليد و عرضة كتاب، ساماندهي توزيع و ايجاد فروشگاههاي زنجيرهاي كتاب است.7 ۹۱/۰۲/۱۷ (گزارش خبري) بيانات در بازديد از نمايشگاه كتاب
ضرورت برنامهريزي براي توسعه و تعميق فضاي كتابخواني
بايد بهگونهاي برنامهريزي شود كه فضاي كتابخواني در كشور توسعه و تعميق پيدا كند. ... بايد با يك برنامهريزي دقيق و تعيين اهداف مرحلهاي، در هر سال همگام با برگزاري نمايشگاه كتاب و افزايش جمعيت بازديد كننده، در فضاي كتابخواني كشور نيز پيشرفت چشمگيري بهوجود آيد. ... لزوم ارزيابي محتوايي هر ساله نمايشگاه كتاب بهوسيله افرادي كارشناس و صاحب صلاحيت،[لازم است.] ... اين ارزيابي نشان خواهد داد كه: آيا هر دورة نمايشگاه كتاب از نظر محتوا، نسبت به دورة قبل، تغيير و رشد داشته است يا خير؟7 ۹۱/۰۲/۱۷ (گزارش خبري) بيانات در بازديد از نمايشگاه كتاب
كار بزرگ در مداحي
اين هم نعمت ديگري است كه انسان بشود مادح و ستايشگر اينها[ائمة اطهار(ع)]. گاهي انسان حقيقتي را ميبيند، ميشناسد؛ اما گاهي اين معرفت را، اين محبت را در قالب شعر، در قالب نثر بيان ميكند و ميپراكند. اين هم نعمت ديگري است كه خدا به مادحان و ستايشگران و گويندگانِ اين راه عنايت كرده؛ اين را هم بايد قدر بدانيد. خود اين مدح آشكار، مدح خودِ آن مادح است:
مادح خورشيد مداح خود است كه دو چشمم روشن و نامرمد است (مولوي، مثنوي معنوي، دفتر پنجم)
وقتي انسان نوري را، زيبايياي را مدح و ستايش ميكند، در واقع خود را مدح ميكند؛ زيرا ثابت ميكند كه زيباييشناس است؛ ثابت ميكند كه چشمش ميبيند، ميفهمد، درك ميكند. علاوه بر اين، پراكندن اين فضايل و معنويات در بين مردم، كمك به تربيت انسانهاست. انسانها با شناخت الگوها، با ياري گرفتن از پيروي الگوهاست كه ميتوانند به درجات عالي و مقامات برتر دست پيدا كنند. اگر در اين راه حركت كنيد، كار بزرگي كردهايد.8 ۹۱/۰۲/۲۳ بيانات در ديدار جمعي از مداحان سراسر كشور
بيان كدام منقبت و فضيلت؟
اگر بنا شد نيتِ خدايي باشد، پس بايد شما نگاه كنيد ببينيد: كدام بيان، ذكر كدام منقبت، بيان كدام فضيلت، مخاطب شما را هدايت ميكند؟ اين آن نكتهاي است كه من در طول اين سالهاي متمادي - شايد بيست و چند سال است كه ما مثل امروزي، اين نشست را با مداحان و بلبلان غزلخوان اين بوستان داريم - هميشه تكرار كردهام. ببينيد! چه بخوانيد، چه بگوييد، مستمع شما ميشود متنوّر به نور فاطمة زهرا(س). يك چيزهايي هست كه گفتن آنها هيچ گشايشي و هيچ فتوحي در ذهن شنوندة شما به وجود نميآورد، هيچ بهجتي در جان مستمع شما به وجود نميآورد؛ اينها را نگوييد! آن چيزهايي را بگوييد كه دلها را نرم ميكند، خاشع ميكند، به پيروي از فاطمة زهرا(س) راغب ميكند. آن چيزهايي را بگوييد كه ميتواند مستمع شما را به پيمودن راهي كه آن بزرگوار رفت، تشجيع كند، تشويق كند. اينها فكر لازم دارد، آموزش لازم دارد؛ كار، آسان نيست.8 ۹۱/۰۲/۲۳ بيانات در ديدار جمعي از مداحان سراسر كشور
خسران در مداحي
امروز خوشبختانه جامعة مداحان جمعيت زيادي را در سراسر كشور تشكيل ميدهند. كار مداح، استفادة از هنر براي بيان حقيقت است. خود اين ايستادن، با صداي خوش و با آهنگ زيبا شعري را خواندن - هم شعر هنر است، هم آهنگ هنر است، هم صدا هنر است – با چندين هنر، انسان يك حقيقتي را بيان كند، ميتواند تأثير مضاعفي در ذهن مستمع و حاضر در مجلس و مخاطب شما بگذارد؛ اين خيلي نعمت بزرگي است، خيلي فرصت بزرگي است. جمعيت مداحها هم بحمدالله روزبهروز توسعه پيدا كرده، مردم هم قبول دارند، اشتياق دارند، استقبال ميكنند – اين هم هست ديگر - پس همه چيز فراهم است. اگر وقت اين جلسه به چيز ديگري گذشت، اگر اين چند هنر - هنر شعر، هنر صدا، هنر آهنگ - در چيزي مصرف شد كه هيچ فايدهاي براي مستمع شما نداشت، اين ميشود خسران. لذا كار مداحي، كار سختي است. اينجور نيست كه بگوييم حالا كه صدايمان خوب است، چند تا شعر هم حفظ كنيم - حالا كه الحمدلله آقايان مداحها از روي كاغذ ميخوانند! قديمها عيب بود كه مداح از جيبش كاغذ در بياورد، از روي كاغذ بخواند؛ قصايد طولاني پنجاه شصت بيتي را از بر ميخواندند؛ البته حالا لازم نيست، از روي كاغذ خواندن ايرادي هم ندارد - يك شعري از يك گويندهاي بگيريم، با صداي خوش بخوانيم؛ قضيه اين نيست. بايد نگاه كنيد، ببينيد، بسنجيد. اين يك مطلب كه مربوط به مداحان عزيز ماست.8 ۹۱/۰۲/۲۳ بيانات در ديدار جمعي از مداحان سراسر كشور
ضرورت توجه به ارزشهاي حياتبخش در مداحي
شما ميدانيد كه ما به شما مداحها اخلاص داريم، شما را دوست ميداريم، كارتان را باارزش ميدانيم؛ منتها اين شرط بزرگ را من هميشه با مداحها داشتهام؛ شما هم اغلبتان جوانيد، جاي فرزندان ما هستيد؛ نصيحتِ پدرانه است، انشاءالله دنبال كنيد: شعرِ خوب، شعرِ پرمغز و البته شعر زيبا. خود هنر شعر اثر هم ميگذارد. وقتي شعر خوب بود، وقتي استخوانبندي شعر، الفاظ شعر، خوب بود - شعرِ خوب، با مضمون خوب - تأثيرش بيشتر هم هست؛ بهعلاوه كه سطح ذهن مردم و فكر مردم را هم بالا ميآورد.
به جامعه نگاه كنيد، ببينيد: جامعه به چه چيزي احتياج دارد؟ اينها چيزهايي نيست كه امروز براي امثال شما جوانها - كه الحمدلله باسواديد، بافهميد، بابصيرتيد - مخفي باشد. امروز مردم ما بحمدالله سطح فكرشان بالاست، ملت ما بلوغ فكري دارد؛ شما جامعة مداح هم همينجور. شما ميدانيد مردم به چه چيزي احتياج دارند؟ امروز مردم به دين، به اخلاق، به ايمان راسخ، به بصيرت، به شناخت دنيا، به شناخت آخرت احتياج دارند؛ همهمان احتياج داريم. اينكه ميگوييد: فاطمة زهرا(س) در محشر وارد ميشود، فضاي محشر تحت تأثير عظمت دختر پيغمبر قرار ميگيرد، بايد محشر را بشناسيم، قيامت را بشناسيم، هيبت جلال الهي را در محشر بدانيم؛ اينها معرفت ميخواهد، اينها آگاهي ميخواهد؛ قرآن هم پر است از بياناتي كه اين معاني را به ما نشان ميدهد، روايات هم همينجور. اينها را با زبان شعر، با همان هنري كه در شما هست، بيان كنيد.
ميدانيد هميشه شروع يك كار، خيلي سخت است. وقتي كار شروع شد، روي غلتك افتاد، آسانتر ميشود. از يك جامعة جاهلِ متعصبِ دور از اخلاقِ گرفتار انواع و اقسام فساد، پيغمبر بتواند يكي مثل عمار را بيرون بياورد، يكي مثل ابوذر درست كند، اينها مگر كار آساني است؟ پيغمبر چه كار كرد؟ اين دندة سنگيني كه توانست اين موتور را به راه بيندازد، چه بود؟ آيات مكي را نگاه كنيد؛ در درجة اول، ذكر قيامت، ذكر عذاب الهي، ترساندن از نقمت الهي براي كافران و دُوران و كوران است؛ اينها بود كه آن تكان اول را به مردم داد. ما از اين نكته نبايد غفلت كنيم. شفاعت بهجاي خود محفوظ، محبت بهجاي خود محفوظ، ولايت بهجاي خود محفوظ؛ اما خداي متعال، هم رحمت دارد، هم سخط دارد. سخط الهي را هم به ياد خودمان بياوريم؛ اول به ياد خودمان، بعد به ياد مردم. اين است كه دلهاي ما را تكان ميدهد، اين است كه ما را از اعماق جهالتها و ماديگريها و گرفتاريها بيرون ميكشد؛ اينها جزو نيازهاي ماست. دنيا را بشناسيم، آخرت را بشناسيم، وظيفه را بشناسيم، جهاد را بشناسيم.
امروز ملت ما يك ملت تازه متولد شدة در دنياي گرفتار است، با يك خلقت ديگر، با يك هيئت ديگر، با يك شاكلة ديگر، با ابعاد وجودي نو. در دنيايي كه همة عوامل براي دور كردن دلها و مردم از معنويت بسيج شده بودند و تلاش ميكردند و همچنان ميكنند، يك ملتي متولد شده است با زيربناي ايمان؛ اين چيز كمي است؟ اين مثل الماس ميدرخشد. هيچ لازم نيست ما پيرايه ببنديم؛ مثل خورشيد نورافشاني ميكند. ما يك چنين ملتي داريم. هم معنويت، هم آگاهيهاي دنيوي، هم زيور دانش، هم تلاشهاي سياسي، هم كار درست تبليغي، هم سازندگي خود، هم سازندگي جامعه، هم رسيدن به بناي اقتصادي، هم رسيدن به بناي اخلاقي؛ اينها همه جزو كارهاي ماست. شما نگاه كنيد ببينيد در اين بخشهاي گوناگون و متنوع، چه كار ميتوانيد بكنيد؛ چقدر ميتوانيد آگاهي بدهيد. شاعر ما متوجه به اين نقاط باشد، گويندة ما متوجه به اين نقاط باشد، مداح ما همينجور؛ ببينيد چه اتفاقي ميافتد؟
اگر سرمايههايي را كه در اختيار داريم، درست بشناسيم و به كار ببريم، بينيازترين خلق خدا، ملت ما و مسلمانها خواهند بود. همين نماز، يكي از سرمايههاست. نماز را ميخوانيم، با غفلت عبور ميكنيم؛ مثل اين است كه يك انسان مبتلا به فقر غذايي، كمبود ويتامين، كمبود پروتئين، محتاج مواد لازم، به يك جعبهاي دسترسي پيدا كند كه پر از همة اين موادي است كه او احتياج دارد؛ بعد آن را بو كند، كنار بگذارد! خب! باز كن، بخور، استفاده كن، نيرو را بفرست به بدن خودت؛ همينطور بو ميكني، ميگذاري كنار؟! حالا آنهايي كه اصلاً اعتناء نميكنند، هيچ! ما نماز را همينطور بو ميكنيم، ميگذاريم كنار! كلمه كلمة نماز درس است، كلمه كلمة نماز حال است؛ اگر قدرش را بدانيم. روزه همينجور است، زكات همينجور است، جهاد همينجور است، تعاليم دين همينجور است؛ مداحي شما هم همينجور است. مداحي شما هم جمله جملهاش، كلمه كلمهاش ميتواند مغذّي باشد؛ ميتواند مستمع را رشد بدهد.8 ۹۱/۰۲/۲۳ بيانات در ديدار جمعي از مداحان سراسر كشور
لزوم تشريح جزئيات فداكاري رزمندگان براي مردم
سالهاي دفاع مقدس به تابلويي زيبا و ظريف شبيه [است]. ... راهي که با انقلاب اسلامي آغاز شد، ادامه خواهد يافت و براي اينكه زيباييهاي روزهاي دفاع مقدس از نزديك براي مخاطب توصيف شود، لازم است هزاران كتاب با معيارهاي هنري نگاشته شود تا جزئيات فداكاري رزمندگان براي مردم تشريح شود.9 ۹۱/۰۲/۲۹ (گزارش خبري) بيانات در ديدار جمعي از ايثارگران دوران دفاع مقدس
تدبير ش 77 مرداد 91
لزوم پرداختن به مفاهيم ملي
مسائل مهمي در كشور ما وجود دارد كه شعر ميتواند از اينها بهرهمند شود و در خدمت اين مفاهيم در بيايد. مفاهيم هم مفاهيم شخصي نيست؛ مفاهيم ملي است. فرض بفرماييد امروز يك ظلم بزرگ هستهاي دارند به ما ميكنند. درست است كه مثل ميانمار، ما را قتلعام نميكنند؛ خب! دستشان نميرسد؛ دستشان ميرسيد، همين كار را هم ميكردند؛ نميتوانند؛ اما همان كاري كه ميتوانند، در ظلم به اين ملت و به اين كشور دارند انجام ميدهند. خب! اين يك موضوع مهمي است. يا فرض بفرماييد: دانشمندان ما را به شهادت ميرسانند؛ اين پديدة كوچكي نيست، پديدة مهمي است! ميخواهند ترور كنند، تروريستند؛ خب! تو سرشان بخورد؛ وقتي كه تروريست سراغ دانشمند ميآيد، مسئله از صرف يك ترور فراتر ميرود؛ مسئلة جبههبندي و دشمني با دانش است، با پرورش دانش در كشور است، با پرورش دانشمند در كشور است؛ مسئله ابعاد وسيعي پيدا ميكند. پس اين يك مسئلة ملي است، يك مسئلة بزرگ است؛ اينها بايد در شعر منعكس شود. همانطور كه به نظرتان ميرسد كه بايد مثلاً براي ميانمار يا مصر يا بيداري اسلامي يا فلسطين يا جنگ سي و سه روزه شعر بگوييد - كه ميگوييد و خوب هم هست و لازم هم هست - مسائل موجود كشورتان هم مسائلي هستند كه شما نميتوانيد از اينها صرفنظر كنيد؛ اينها بايد در عالَم شعر بيايد.3 3. 14/05/91 بيانات در ديدار شاعران
مسئوليت شاعران
شعر در كشور ما خوب پيش رفته؛ منتها يك نكتة اساسي وجود دارد؛ شعر بايد در خدمت ارزشها باشد. من انكار نميكنم كه شعر آيينة احساس شاعر است و شاعر حق دارد احساس خود را، احساس شاعرانة خود را، درك شاعرانة خود را در قالب اشعاري كه قريحة سرودن آن را خدا به او داده، بريزد و ارائه كند - اين را من كاملاً قبول دارم - منتها شعر بهعنوان يك هنر والا، يك هنر برتر، بهعنوان يك نعمت بزرگ الهي، يك مسئوليتي دارد؛ وظيفهاي هم دارد. غير از بيان احساسات، شعر مسئوليتي هم دارد. به نظر من آن مسئوليت عبارت است از اينكه بايد در خدمت دين و انقلاب و اخلاق و معرفت باشد. اگر چنانچه شعر اين مسئوليت را انجام داد، حق تحقق پيدا كرده است؛ يعني كاري بهحق انجام گرفته، كاري عادلانه صورت گرفته. بايد شعراي ما بروند در اين جهت مضمونآفريني كنند، تلاش كنند، جوششهاي ذوق و درون خودشان را به اين سمت بكشانند. البته امروز و بهخصوص در اين محفل ما خوشبختانه از اين چيزها كم نيست؛ ليكن من اصرار دارم كه در مجموعة حركت شعري كشور، انسان اين را محسوستر مشاهده كند.
ببينيد، بايد وظيفة شعر بهعنوان يك هنر، و وظيفة شاعر بهعنوان يك هنرمند، در قبال آفرينش، در قبال خداي متعال، در قبال تعهد اسلامي و انقلابي مشخص شود و اين وظيفه ادا شود. اين وظيفه، سوق دادن بندگان خداست به سوي خدا؛ بركشيدن و بالا بردن اخلاق و معرفت جامعه است. البته شعر وظايف ديگري هم دارد، اما اساس اين است. شعر بايد بتواند بهمعرفت مردم، بهدين مردم، بهاخلاق مردم، بهحركت انقلابي ملت ما - كه يك پديدة بسيار پرارزش و ذيقيمت و كميابي است - خدمت كند. اينها بايد در شعر مورد ملاحظه قرار بگيرد.3 3. 14/05/91 بيانات در ديدار شاعران
لزوم پايداري و استقامت در مقابل قطبهاي مضر
شاعران جوان ما - كه انشاءاللّه خداوند همهتان را حفظ كند و من واقعاً دعاتان ميكنم كه بر صراط مستقيم پاي بفشريد و ادامه پيدا كنيد - توجه داشته باشيد كه قطبهاي منفي و قطبهاي مضر سعي نكنند شما را به خودشان جذب كنند. الآن اين تلاش دارد انجام ميگيرد. بعضي از همان پوچگراها، همانهايي كه با تعهد انقلابي و ديني و ملي بدند - كه به آن اندازه و خيلي كمتر از آن، با تعهد در مقابل دشمن انقلاب و دشمن كشور بد نيستند؛ گرايش هم پيدا ميكنند - ممكن است درِ باغ سبز هم نشان بدهند. من يك غزل قشنگي ديدم از آقاي فاضل[نظري] عزيزمان:
از باغ ميبَرند چراغانيات كنند تا كاج جشنهاي زمستانيات كنند
... مضمون يك بيت ديگرش اين است: يوسف! از چاه كه بيرون ميآيي، خوشحال نباش؛ تو را ميبرند كه زندانيات كنند.
[يوسف به اين رها شدن از چاه دل مبند اينبار ميبرند كه زندانيات كنند]
به هر حال مراقب باشيد! خطوط، حدود و اندازهها را حفظ كنيد. شما يك جبهة بزرگي هستيد كه داريد از حق و معنويت دفاع ميكنيد؛ داريد براي حق و معنويت تلاش ميكنيد و مايه ميگذاريد؛ داريد سرماية هنري خودتان را خرج ميكنيد؛ بعضيهايتان هم كه ميگوييد: ما حاضريم سرماية جانمان را هم در اين راه صرف كنيم. مراقب باشيد كه در اين جبهه، پايداري و استقامت خيلي اهميت دارد و انشاءاللّه به نتايج ميرسد.3 3. 14/05/91 بيانات در ديدار شاعران
موضعگيري عليه دشمنان در قالب شعر
يك عدهاي هستند كه به مسائل كشور اصلاً اهميت نميدهند. من آدمهايي را مشاهده كردم كه مدعي ميهندوستي و مدعي عاشق اين آب و خاك بودند، اما به مسائل اين آب و خاك اهميت نميدادند. هشت سال در اين كشور جنگ بود؛ اين جنگ را جمهوري اسلامي كه راه نينداخته بود، بر جمهوري اسلامي تحميل شده بود. خب! آنهايي كه با جمهوري اسلامي مخالفند، در اين جنگ بايد چه موضعي ميگرفتند؟ بايد چه كار ميكردند؟ دولت، دولت جمهوري اسلامي است؛ اما ملت، ملت ايران است؛ شهر دزفول است، خرمشهر است، تهران است؛ چرا نسبت به آن بيتفاوت ماندند؟ چرا شعراي مطرح، هنرمندهاي مطرح، رماننويسهاي مطرح، مقالهنويسهاي مطرح، روشنفكرهاي مطرح، نسبت به اين قضيه بيتفاوت ماندند؟ آيا اين بيتفاوتي عيب نيست؟ اين بزرگترين عيب است. ايران كه ايران است؛ مگر دشمن به اين كشور حمله نكرده!؟ هيچ وسيلة دفاعي ندارند. حداكثر دفاعي كه ميتوانند از خودشان بكنند، اين است كه بگويند: ما نسبت به جمهوري اسلامي بديم؛ اين تعصب نگذاشته است كه ما در مورد ايران، در مورد تهران، در مورد خرمشهر، در مورد جوانهاي اين كشور، در شعرمان يا در نثرمان يا در رمانمان، يك كلمه حرف بزنيم. خود همين دفاع از خود - كه حداكثر چيزي كه ميتوانند بگويند، اين است - براي آنها بزرگترين ننگ است كه يك چنين تعصبي بر ذهن و روح و قلم و دل يك جمعي حاكم باشد.
امروز هم همينجور است. امروز شما ميبينيد جبهة استكبار با همة وجودش، با همة توانش، با همة قدرت تبليغاتياش، با همة تواناييهاي تشكيلاتي سياسياش، در مقابل ملت ايران ايستاده و دارد كارهايي انجام ميدهد - حالا اين كارها چقدر اثر ميكند يا نميكند، آن بحث ديگر است - بالاخره دشمن دارد خباثت خودش را ميكند؛ او كم نميگذارد؛ او با مقابلة با ملت ايران و كشور ايران، روح پليد و خبيث و ملعون خودش را دارد ارضاء ميكند؛ اينجا هم در مقابلة با او سينهها سپر شده، ايستادهاند، استقامت ميكنند، مقاومت ميكنند، دارد دفاع ميشود؛ خب! اين يك حادثة ملي است؛ اين حادثة ملي را ميتوانيد از نظر دور بداريد؟ اينها بايد در شعر منعكس شود. عرض كردم؛ من هيچ اصرار ندارم كه شما يك قصيدة پنجاه بيتي دربارة اين قضيه بگوييد؛ نه، يك غزل هفت هشت بيتي بگوييد، يك بيتش، دو بيتش مثل يك تكمضراب، اين مسئله را بيان كند. اينها لازم است. بالاخره در مصاف حق و باطل بايد موضعي داشت؛ نميشود بدون موضع بود.3 3. 14/05/91 بيانات در ديدار شاعران
مقابله با پوچگرايي
مسئلة اخلاق هم از همين قبيل است. تعهد و پوچي، يك مسئله است. عدهاي چون با تعهد انقلابي، با تعهد مذهبي بدند، دعوت ميكنند به پوچي و پوچنگري و پوچگرايي، به اهمال قضاياي مهم؛ در حالي كه آنچه آنها رد ميكنند، تعهد به دين و انقلاب و اخلاق است؛ تعهد به بيگانه نيست. ... اينها تعهد به بيگانه و تعهد به خواستهاي بيگانه را هرگز دفع نميكنند، نفي نميكنند؛ ملتزم به آن هستند. بنابراين تعهد هست، منتها تعهد به دشمن، تعهد به بيگانه! تعهد به دين و اخلاق و معرفت و مسائل كشور و مسائل انقلاب كأنه يك نقطة منفي است كه بايد از آن بگريزند؛ لذا به پوچي گرايش پيدا ميكنند و به پوچي دعوت ميكنند. در قبال اين وضعيت بايد موضع داشت و با تهديدِ عليه دين و فرهنگ و اخلاق جامعه بايد مقابله كرد.3 3. 14/05/91 بيانات در ديدار شاعران
كيفيت غزلسرايي
من روي شعر غزلي تكيه ميكنم؛ نميگويم قصيدهسرايي كنيد. نه اينكه قصيده يا قطعه مورد قبول نباشد؛ چرا، ليكن چون گونة غزل اثرگذارترين گونة شعر است، بنابراين، اين مفاهيمي كه ميخواهيم بهوسيلة شعر در جامعه پراكنده شود، بهتر است در گونة غزل گفته شود. ممكن است كسي اينجور فكر كند كه خب! اگر چنانچه ما آمديم از اول تا آخر غزل، اخلاق گفتيم، ديگر حالا اين چه جور غزلي است؟ پس احساسات ما كجا برود؟ من نميگويم شما مثل شعر «بيدل»، اول تا آخرِ غزل ده دوازده بيتي را عرفان بگوييد؛ يا مثل شعر اخلاقي «صائب»، همة مصرعها و ابيات يك غزل ده بيتي، هشت بيتي را پر كنيد از مفاهيم اخلاقي - البته اين كار آساني هم نيست كه كسي بتواند انجام بدهد - من عرض ميكنم شما اگر چنانچه در يك غزلِ هفت هشت بيتي، يك بيت را اختصاص بدهيد به مضمون انقلابي يا اخلاقي يا معرفتي، اين غزل، غزل انقلابي است؛ اين غزل، غزل اخلاقي است و اثر خودش را ميگذارد. فرض كنيد: معلم رياضي اگر در اثناي درس رياضي، بهصورت تك مضراب، يك كلمه از توحيد بگويد، از آفرينش بگويد، از عصمت پيامبران بگويد، من گمان ميكنم گاهي اثرش از يك ساعت درس معلم تعليمات ديني بيشتر است. من اين تكمضرابها را در شعر غزلي از شما ميخواهم. غزلتان را بگوييد؛ هرچه احساس داريد، هرچه عاطفه داريد، هرچه عشق و شور داريد، در ابيات غزل بريزيد؛ منتها از اين غزلِ هفت هشت بيتي، دو بيتش مخصوص يك مضمون ناب اسلامي و انقلابي و اخلاقي باشد.3 3. 14/05/91 بيانات در ديدار شاعران
اهميت احساس در غزل
در غزل، احساس خيلي مهم است كه حالا اسمش را ميگذارند: عشق. اما هميشه عشق نيست؛ گاهي عشق است، گاهي ضد عشق است؛ مثلاً فرض كنيد: خشم است؛ ليكن احساس است. غزل، بدون احساس نميشود. اين سه تا جهت [لفظ، مضمون و احساس] را رعايت كنيد. آن وقت مفاهيم هم – همانطور كه عرض كرديم - در خدمت آن سه عنصر اصلي باشد؛ يعني: انقلاب و اخلاق و معرفت.3
3. 14/05/91 بيانات در ديدار شاعران
تدبير ش 78 شهريور و مهر 91
لزوم فعال کردن كانونهاي فرهنگي - هنري با همكاري بسيج
من سفارش ميكنم كه كانونهاي فرهنگي - هنري مساجد را فراموش نكنيد؛ البته با همكاري بسيج. بد است كه بين روحاني مسجد و بسيج مسجد، اختلاف به وجود بيايد. نه! با همكاري بسيج، اين كانونهاي فرهنگي - هنري مساجد را مؤثر كنيد، برايش كار كنيد. بنشينيد فكر كنيد، مطالعه كنيد و سخني كه متناسب با نياز آن جواني است كه آنجا حضور پيدا ميكند، فراهم كنيد. مطالعه كنيد. كتابهايي وجود دارد كه ميشود از اين كتابها استفاده كرد. كتابهايي هست؛ برويد بپرسيد، تحقيق كنيد از كساني كه اهلش هستند. خودتان را مجهز كنيد، مسلح به سلاح معرفت و استدلال كنيد، بعد به اين كانونهاي فرهنگي - هنري برويد و پذيراي جوانها باشيد. با روي خوش هم پذيرا باشيد؛ با سماحت، با مدارا. فرمود: «و سنّة من نبيّه»، كه ظاهراً عبارت است از «مداراة النّاس»؛ مدارا كنيد. ممكن است ظاهر زنندهاي داشته باشد؛ داشته باشد. بعضي از همينهايي كه در استقبالِ امروز بودند و شما ... الآن در اين تريبون از آنها تعريف كرديد، خانمهايي بودند كه در عرف معمولي به آنها ميگويند «خانم بدحجاب»؛ اشك هم از چشمش دارد ميريزد. حالا چه كار كنيم؟ ردش كنيد؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه! دل، متعلق به اين جبهه است؛ جان، دلباختة به اين اهداف و آرمانهاست. او يك نقصي دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهاي اين حقير باطن است؛ نميبينند.
«گفتا شيخا هر آنچه گويي هستم آيا تو چنان كه مينمايي هستي؟».
ما هم يك نقص داريم، او هم يك نقص دارد. با اين نگاه و با اين روحيه برخورد كنيد. البته انسان نهي از منكر هم ميكند؛ نهي از منكر با زبان خوش، نه با ايجاد نفرت. بنابراين با قشر دانشجو ارتباط پيدا كنيد.24 24. ۹۱/۰۷/۱۹ بيانات در ديدار علما و روحانيون استان خراسان شمالي
ضرورت تلاش براي فرهنگسازي و اصلاح سبک زندگي
بنده طرفدار اين نيستم كه حالا در مورد لباس، در مورد مسكن، در مورد ساير چيزها، يكباره يك حركت جمعي و عمومي انجام بگيرد؛ نه! اين كارها بايد بهتدريج انجام بگيرد؛ دستوري هم نيست؛ اينها فرهنگسازي لازم دارد. همانطور كه گفتم، كار نخبگان است، كار فرهنگسازان است. و شما جوانها بايد خودتان را براي اين آماده كنيد؛ اين، رسالت اصلي است. ... اصل قضيه، درست كردن سبك زندگي است، رفتار اجتماعي است، اخلاق عمومي است، فرهنگ زندگي است. بايد در اين بخش، ما پيش برويم؛ بايد تلاش كنيم. تمدن نوين اسلامي كه ... انقلاب اسلامي ميخواهد آن را به وجود بياورد، بدون اين بخش تحقق پيدا نخواهد كرد. اگر آن تمدن به وجود آمد، آن وقت ملت ايران در اوج عزت است؛ ثروت هم دنبالش هست، رفاه هم دنبالش هست، امنيت هم دنبالش هست، عزت بينالمللي هم دنبالش هست؛ همه چيز با او خواهد بود، همراه با معنويت.29 25. ۹۱/۰۷/۲۰ بيانات در ديدار معلمان و اساتيد استان خراسان شمالي
تدبير ش 81 اسفند 91 و فروردين 92
ضرورت نگاه بلند و حرکت شتابان در موضوع هنر اسلامي
نگاه اميدوارانه به آينده و بلند کردن افق ديد، در اهداف و آرمانهاي انقلاب اسلامي بسيار مهم است. ... بايد با همت و تلاش مضاعف و نهراسيدن از دشمن و توطئههاي او، پرهيز از سياهبيني و يأس، با سرعت بيشتر به سمت قله حرکت کرد. ... چنين نگاهي در موضوع هنر اسلامي و سينماي ديني ضروري است. ... در اين عرصه، جوانهاي مؤمن، با طراوت و شاداب و داراي نگاه نو و همت بلند، موتور محرک براي حرکت رو به جلو هستند و پيشکسوتان نيز بايد با بيان تجربيات خود و تربيت نيروهاي جديد و کارآمد، به اين حرکت شتاب بيشتري ببخشند.1 1. ۹۱/۱۲/۰۱ (گزارش خبري) بيانات در ديدار جمعي از مسئولان و دستاندرکاران جشنواره مردمي فيلم عمار
تنها راه مصونسازي سينما
برنامهريزي و تشکيل اتاق فکر، براي حرکت جوانان و استعدادهاي جديد در عرصة هنر اسلامي و سينماي ديني و همچنين ورود افراد متدين و انقلابي و صاحب تخصص و تجربه به اين عرصه، ضروري است. ... در عين حال شرط اصلي ورود تأثيرگذار افراد متدين و انقلابي به عرصة سينما و تأثير نپذيرفتن از فضاي آن، مصونيتسازي است. ... تنها راه مصونسازي نيز ارتباط مستمر با خدا، بهجا آوردن نوافل و تضرع به درگاه الهي است؛ همانگونه که عمار اينگونه خود را مصون و تزلزل ناپذير کرده بود. ... عبادت و ذکر و توجه به خدا از هر لذت هنري بالاتر است. ... مسئولان و مراکز دانشگاهي ... در اثرگذاري بر فضاي سينمايي و رسانهاي کشور نقش مهمي دارند. ... اصلاح اين عرصه، نيازمند اصلاح مبادي ورودي آن است.1
1. ۹۱/۱۲/۰۱ (گزارش خبري) بيانات در ديدار جمعي از مسئولان و دستاندرکاران جشنواره مردمي فيلم عمار
جهاد در عرصة هنر
کساني که امروز مشغول کار و فعاليت در عرصة فيلمهاي با مضامين انقلابي و دفاع مقدس هستند، واقعاً در حال جهاد هستند.
... استفادة شايسته از ابزار هنر و بهرهگيري از قصه و داستان و فيلمنامة قوي، يکي از ضروريات اساسي در فيلمسازي است. ... مقولة قصهنويسي و رمان در کشور، با نقطة مطلوب فاصلة زيادي دارد و بايد اين بخش تقويت شود.1
1. ۹۱/۱۲/۰۱ (گزارش خبري) بيانات در ديدار جمعي از مسئولان و دستاندرکاران جشنواره مردمي فيلم عمار
رابطة هنر با سياست
موضوعات مربوط به تاريخ انقلاب اسلامي، دفاع مقدس، فلسطين و بيداري اسلامي، از جمله موضوعات مهم و پر مايه براي استفاده در فيلمسازي هستند. ... يکي از مسائل دروغي که در دنيا تبليغ ميشود، اين است که ميگويند: هنر نبايد با سياست آميخته شود. در حاليکه مجموعههاي هنري غرب از جمله هاليوود کاملاً سياسي هستند و اگر اينگونه نبود، چرا به فيلمهاي ضد صهيونيستي ايران اجازة حضور در جشنوارههاي سينمايي را نميدهند؟ ... ساخت فيلمهاي سياسي بر ضد ايران و يا اعطاي جايزه به فيلمهاي ضد ايراني، نشانههاي آشکار از آميخته بودن سياست و هنر در آمريکا و غرب است.1
1. ۹۱/۱۲/۰۱ (گزارش خبري) بيانات در ديدار جمعي از مسئولان و دستاندرکاران جشنواره مردمي فيلم عمار
راه اصلاح علوم انساني و تحول در سينما
علوم انساني، هواي تنفسي مجموعههاي نخبة کشور است که هدايت جامعه را بر عهده دارند. بنابراين، آلوده يا پاک بودن اين هواي تنفسي بسيار تعيين کننده است. ... مشکل علوم انساني غربي، پايههاي معرفتي غلط آن است. ... اصلاح در علوم انساني و تحول در سينما و تلويزيون، بدون اصلاح پايههاي معرفتي علوم انساني غربي امکانپذير نيست و اصلاح اين پايهها نيز در گرو ارتباط مؤثر با حوزههاي علميه و علماي دين است. ... جريانهاي سينمايي علاقهمند به دين و انقلاب ... از کشيده شدن به حاشيهها و مشغول شدن به اختلافهاي بي نتيجه[پرهيزکنند]. ... معتقدين به دين و انقلاب در عرصة سينما که ممکن است داراي سلايق مختلف باشند، بايد همت و تلاش خود را معطوف کارهاي اساسي و اصلي کنند.1 1. ۹۱/۱۲/۰۱ (گزارش خبري) بيانات در ديدار جمعي از مسئولان و دستاندرکاران جشنواره مردمي فيلم عمار
تدبير ش 82 ارديبهشت و نيمه اول خرداد92
لزوم استفاده از فرصت مداحي براي افزايش معرفت و عمق بخشيدن به هدايت مردم
امروز بحمداللَّه در سرتاسر كشور شبكة مداحان و ثناگستران خاندان پيغمبر توسعه پيدا كرده است؛ جمعيت زيادي، استعدادهاي زيادي، دلهاي مشتاقي در ميان خود مداحان - كه از جوانهاي ما، پيشكسوتهاي ما، اساتيد ما تشكيل شده است - بحمداللَّه ميان مردم ميروند و وسيلة توسل مردم را فراهم ميكنند و سفرة بركت اهلبيت را ميگسترانند؛ اين يك فرصتي است براي كشور ما؛ مثل خيلي از فرصتهاي ديگري كه ما داريم. برادران مسلمان ما در كشورهاي ديگر، خيلي از فرصتهاي ما را ندارند؛ يكياش همين است. اين سلسله و رشته و جريان و شبكة توسل به اهلبيت و محبت اهلبيت و برانگيختن عواطف، خيلي فرصت مهمي است. حالا به هر دليلي، ديگران در مناطق ديگر، از اين نعمت بزرگ، از اين بركت عام، به اين شكل برخوردار نيستند؛ ما داريم. يقيناً يكي از عواملي كه دين را، معنويت را، عقيده را و اخلاق را در يك جمعيتي در طول تاريخ حفظ ميكند، عواطف است؛ در كنار عقل و خرد و استدلال. انبياء و فرستادگان الهي ننشستهاند با مردم با زبان فلسفي حرف بزنند؛ اگرچه براي فهميدن كلام آنها و تعمق در بيان آنها، عقل فلسفي لازم بود و هست؛ يعني فلاسفة بزرگ از سفرة گستردة عمومي انبياي الهي بيشترين بهره را ميبرند؛ اما اين سفره، سفرة خاص نيست؛ لذا زبان آن، زبان استدلال عقلي و بگو و مگو و ان قلت و قلت نيست؛ اين زبان، تركيبي است از انديشه و عقل و عواطف؛ عاطفه است كه ميتواند مسير فهم عقلي و حركت عقلي و جريان عقلي را هموار كند. ما بهطور طبيعي اين جريان را داريم؛ هم در جلسات مدح و عزا و شادي و مولوديخواني و عزاداري، هم در جلسات دعاخواني؛ اين دعاي كميل، اين دعاي ندبه، اين دعاي امام حسين در عرفه، و دعاهايي كه مخصوص ماست. در ميان ديگران، اين مقدار دعاي خوشلفظِ خوشمعناي خوشمضمون وجود ندارد؛ اين هم از اختصاصاتِ امتيازاتي است كه بحمداللَّه پيروان اهلبيت از آن برخوردارند. اينها همهاش عقل و عاطفه را درآميختة با يكديگر در طول تاريخ و در عمق ذهن بشر و عواطف انسان جاري ميكند.
بنابراين، شأن مداح اين است؛ يعني برانگيختن عواطف، و به كمك انديشه و خرد بردنِ اين عواطف. شأن مداح و ستايشگر - اين حرفهاي كه امروز در كشور ما بحمداللَّه بهوفور وجود دارد - اين است كه بتواند با بيان هنري، با شيوة هنري، با اجراي هنري، معرفت را در بين مردم گسترش دهد. اين شد محور اصلي. شعري كه انتخاب ميكنيد، لحني كه انتخاب ميكنيد، شيوهاي كه در آن با مردم حرف ميزنيد، در اين جهت قرار بگيرد؛ در جهت افزايش معرفت و عمق بخشيدن به هدايت مردم و داناييهاي آنها از دين و از راه زندگي؛ اين كاري است كه جامعة مداح به بهترين وجهي ميتواند انجام دهد.4 4. ۹۲/۰۲/۱۱ بيانات در ديدار جمعي از مداحان
خصوصيات مداحي (در نشريه نيامد)
آنچه كه من به شما عرض ميكنم، اين است: مداحي، معرفتافزايي است. مداحي، پراكندن معرفت و حكمت و اميد و عقيدة راسخ است. مداحي، جوشاندن چشمههاي عواطف در دلها است؛ با استفادة از هنر شعر، هنر آواز، هنر اجرا.4 4. ۹۲/۰۲/۱۱ بيانات در ديدار جمعي از مداحان
فرصتهاي ضايع شده در مداحي
بارها عرض كردهايم و اين يك حقيقتي است كه وقتي شما يك قصيده را يا يك غزل را كه حامل معارف است، در يك مجلسي ميخوانيد، گاهي از ساعتها سخن گفتن فصيح و بليغِ يك گوينده تأثيرش بيشتر و عميقتر ميشود؛ اين يك فرصت است؛ از اين فرصت بايد استفاده كرد؛ اين فرصت را نبايد ضايع كرد. شعري كه محتوا نداشته باشد، اين فرصت را ضايع ميكند؛ يا اگر چنانچه در آن يك نكتة ضعيف و احياناً غلط وجود داشته باشد، اين فرصت را ضايع ميكند؛ يا اگر چنانچه كيفيت اجرا جوري باشد كه مرزهاي شرعي را مخدوش كند، اين فرصت ضايع شده است؛ يا اگر جوري باشد كه نيازهاي نقد را كه امروز مردم به دانستن آنها احتياج دارند، نديده بگيرد، اين فرصت ضايع شده است. فرض كنيم در دوران جنگ تحميلي كه كشور نياز داشت به يك حماسة پرشورِ عملي و جهاد در ميدان، جوانها هم آماده بودند، پدر و مادرها هم آماده بودند، يك نفري برود در مجالس و محافل خود، شعر هم بخواند، خوب هم اجرا كند، منتها اشارهاي به اين نياز وقت نكند؛ اين ضايع كردن فرصت است. آن روز مداحها نقشهاي خيلي خوبي آفريدند. در اين جبهه كارهايي كه مداحهاي ما كردند، اثري كه آنها در اعماق جان رزمندگان ما گذاشتند، كمنظير است.4 4. ۹۲/۰۲/۱۱ بيانات در ديدار جمعي از مداحان
ضرورت پرهيز از تحريك عصبيتهاي اختلافافكن
شما[مداحان اهلبيت] از حنجره استفاده ميكنيد كه نعمت خداست؛ از لحن و آهنگ استفاده ميكنيد كه نعمت خداست؛ از شعر استفاده ميكنيد كه قريحهاش نعمت خدادادِ الهي است. اين نعمتها در اختيار شماست؛ اينها را در خدمت چه قرار ميدهيد؟ در خدمت معرفتافزايي. اگر در خدمت اختلافافكني واقع شد، اگر در خدمت تحريك عصبيتهايي قرار گرفت كه امروز به خاطر اين عصبيتها، متعصبين لجوج در نقاطي از دنيا بيست تا، سي تا سر ميبُرند، اين استفاده، استفادة بدي است؛ اين را خيلي مراقب باشيد.
شما اينجا يك شعري بخوانيد - امروز هم كه ويدئو و اينترنت و وسائل گوناگون انتقال پيام وجود دارد - عكس و تفصيلات آن برود در فلان نقطه، چهار تا آدم جاهلِ متعصب را تحريك كند، بيندازد به جان يك مشت زن و بچة بيگناه، خون اينها را بريزد. مراقب اين چيزها باشيد. اينكه بنده اين همه اصرار ميكنم، تأكيد ميكنم براي اينكه اختلافات مذهبي و طائفهاي را كمرنگ كنيد، براي اين است. كسي خيال نكند كه اگر ما بخواهيم نعمت اين عشقي كه دلهاي مردم ما را بحمداللَّه پر كرده و مالامال از محبت اهلبيت است، شكرگزاري كنيم و اين عواطف را تحريك كنيم، راهش آن است؛ نه! اشتباه است. اختلافافكني يا تحريك عصبيتهاي اختلافافكن، مصلحت نيست! نه امروز مصلحت است، نه زمان امام صادق(ع) مصلحت بود؛ آنها هم جلويش را گرفتند. بعضي از افراد سطحينگر به اين مسئله توجه ندارند.4 4. ۹۲/۰۲/۱۱ بيانات در ديدار جمعي از مداحان
لزوم تدوين کتب تاريخي و رمان در مورد انقلاب و دفاع مقدس
بررسيهاي تطبيقي درخصوص دفاع مقدس و ساير جنگهاي معاصر و همچنين مقايسه بين انقلابهاي بزرگ دنيا و انقلاب اسلامي ايران، مورد تأکيد است ... انقلاب اسلامي در مقايسه با ساير انقلابهاي بزرگ دنيا از عمق، قوت و کارآمدي بيشتري برخوردار است؛ اما در عين حال، بر خلاف ساير انقلابهاي بزرگ، آنطور که بايد به آن پرداخته نشده و لازم است در تدوين کتب تاريخي، رمان و امثال آن کارهاي بيشتري صورت پذيرد. ... «برنامهريزي براي انتشار آثار مکتوب خوب توليد شده در قالب ساير محصولات هنري»، «توزيع فراگير و روشمند محصولات توليد شده»، «لزوم ترجمة آثار فاخر ادبيات مقاومت و انقلاب به زبانهاي خارجي»، «وارد کردن ادبيات مقاومت و انقلاب به فضاهاي دانشگاهي»، «ضرورت تجليل از آثار با ارزش و عناصر برجستة فعال در حوزة ادبيات مقاومت و انقلاب اسلامي» ... مورد تأکيد است.8 8. 23/02/92 (گزارش خبري) بيانات در ديدار دستاندرکاران دفاتر ادبيات مقاومت و ادبيات انقلاب اسلامي حوزه هنري
دو ويژگي مهم و شاخص در فعاليتهاي حوزة هنري (در نشريه نيامد)
ايجاد يک حرکت عظيم، الهام بخش و برانگيزاننده در زمينة ادبيات مقاومت و انقلاب اسلامي و همچنين جلوگيري از به ثمر نشستن خواست برخي جريانهاي معاند انقلاب اسلامي در جهت انزواي مفاهيم و حقايق انقلاب اسلامي، دو ويژگي مهم و شاخص در فعاليتهاي حوزة هنري است. ... اين حرکت پيشرو و مؤثر، کشور را از ادبيات وارداتي بينياز کرد. ... تبيين ظرفيت عظيم معرفتي و معنوي برآمده از انقلاب اسلامي از سوي هنرمندان متعهد، رويه و سنت غلط موجود در آثار روشنفکران و اکتفا به آثار ترجمهاي را تغيير داد و به استغناي در توليدات و ارائة محصولات بسيار با ارزش و فاخر در زمينههاي گوناگون ادبي و هنري منجر شد.8
8. 23/02/92 (گزارش خبري) بيانات در ديدار دستاندرکاران دفاتر ادبيات مقاومت و ادبيات انقلاب اسلامي حوزه هنري
تدبير ش 83 نيمة دوم خرداد، تير و مرداد 92
لزوم جدي گرفتن مسئوليت هنرمندان
شعر، يكي از برجستهترين هنرهاست؛ و هنرمند - چه هنر شعر، و چه ساير هنرها - جزو زبدگاني است كه در زمينة مسائل داراي مسئوليت، مسئوليت سنگينتري دارد؛ طبيعي است ديگر. نخبگان - چه نخبگان سياسي، چه نخبگان علمي، چه نخبگان فرهنگي - در هر بخشي، مسئوليتشان از مسئوليت غير نخبگان بيشتر است. هنرمند يك نخبة برجسته است؛ بنابراين مسئوليت دارد. به نظر من اين مسئوليتها را بايد جدي گرفت و هنر شعر را كه هنر بسيار فاخر و مهم و كهنهنشدني در تاريخ است، متضمن و حامل اين مسئوليتهاي سنگين كرد.10 10. 01/05/92 بيانات در ديدار شاعران در شب ميلاد امام حسن مجتبي(ع)
مسئوليت شعرا در زمينة مسائل اجتماعي و عرصههاي جهاد
امروز يك حركت عظيم تاريخي از درون جامعة ما بهوجود آمده و الهامبخش مجموعههاي بزرگ بشري شده؛ اين يك واقعيت است. مواجهة انقلاب اسلامي با نظام سلطة بينالمللي، ايستادگي در مقابل زورگوييها، از سوي يك ملتي كه دويست سال يا بيشتر زير بار زورگوييهاي ديگران بوده، و برافراشتن پرچم آزادي و آزادگي در اين كشور، چيز خيلي مهمي است؛ اين بايد در شعر شاعران ما ظهور پيدا كند. همچنين آنچه كه در پي اين آزادي آمد. من بارها در همين جلسه و جلسات ديگر گفتهام كه مسئلة جهاد نظامي هشتسالة ما چيز كمي نبود، چيز مهمي بود؛ كه به نظر من در شعر ما خيلي بايد مورد توجه قرار بگيرد. همچنين جهادِ بناي جامعة اسلامي، جهاد استحكام بخشيدن به ساخت قدرت ملي كه ما مكرر رويش تكيه كرديم، جهاد اصلاح سبك زندگي ... اينها هر كدام يك جهاد است؛ حضور در اين جهاد از طريق شعر، بايد مورد توجه قرار بگيرد. همچنين مسائل مربوط به تاريخ، مربوط به زمانه. امروز بيداري اسلامي يك مسئلة مهم است، مسئلة فلسطين يك مسئلة مهم است؛ اينها بايد در شعر ما سهم داشته باشند، ما در شعرمان بايد به اينها بپردازيم.10 10. 01/05/92 بيانات در ديدار شاعران در شب ميلاد امام حسن مجتبي(ع)
ضرورت در نظر گرفتن احساسات، دلتنگيها و انديشههاي شاعر
احساسات بشري شاعر را بايد در نظر گرفت؛ دلتنگيهاي شاعر را هم بايد در نظر گرفت؛ انديشه و حكمت شاعر را هم بايد در نظر گرفت؛ يعني هر كدام از اين سه بخش، بخشي و فصلي از هنر شعر را به خودشان اختصاص ميدهند. جاي گلايهگزاري هم نيست؛ يعني اگر احساسات شاعرانه، احساسات عاشقانه، احساسات مربوط به مسائل جاري زندگي شخصي در شعر نيايد، شعر در واقع همة كار خودش را انجام نداده. بنابراين بخشي از شعر مربوط است به احساسات شاعر؛ كه خب! گاهي در اين زمينه افراط ميشود و همة شعر اختصاص پيدا ميكند به اين احساسات.
يك بخش، دلتنگيهاي شاعر است؛ اين را هم ما در شعر شاعران مشاهده ميكنيم. غالب شعرا ... در دورههاي مختلف، شاعران دلتنگاند؛ حسرت يك چيزي را فراتر از آنچه كه در زندگي آنها وجود دارد، ميخورند. حسرت آن جهات معنوي و اينها را كاري نداريم؛ نه! از لحاظ وضع مادي، از لحاظ مشكلات، از لحاظ ضربه خوردنها و جريحهدار شدنها، گلايههايي دارند، دلتنگيهايي دارند. همة شعرا هم اين دلتنگي را دارند. ... اين دلتنگيها هم يك سهمي در شعر شاعر دارند؛ جاي گلايه هم نيست. ... بنابراين ما اين دو بخش شعر را به رسميت ميشناسيم: هم آنچه كه مربوط به احساسات است، هم آنچه كه مربوط به بيان دلتنگيهاست. ليكن يك بخش ديگر هم هست كه انديشة شاعر است، حكمت شاعر است؛ اين نبايد مغفولٌعنه قرار بگيرد. ... حكمت، انديشة حكيمانه، مسائل لازم براي آموختن به انسانها، اينها را فهميدن و در شعر گنجاندن و بيان كردن - كه معارف ديني و معارف انساني و سبك زندگي جزو برترينهايش است - اينها مسئوليتهاي شاعر است. من توصيهام اين است كه دوستان، اين سهم عمده و مهم را از شعر هرگز فراموش نكنند.10 10. 01/05/92 بيانات در ديدار شاعران در شب ميلاد امام حسن مجتبي(ع)
لزوم توجه به مفاهيم حكمتآميز در شعر كودك
توجه به شعر كودك كه متضمن مفاهيم حكمت اسلامي و حكمت سياسي باشد، به نظر ما يكي از كارهاي لازم است و امروز يك مقداري جايش خالي است. شعر كودك و كتاب كودك و نوجوان از جملة بخشهاي مهمي است كه امروز مورد توجه است. شعرايي كه توانايي دارند، زبان رسايي دارند، بايد مفاهيم حكمتآميز را، يعني حكمت اسلامي و ايراني را در شعرهاي فارسي بگنجانند. استعدادهاي جوان بايد پرورش پيدا كند. ما در بين جوانها استعداد زياد داريم و جوانها هم راحتتر ميتوانند حقايق را بپذيرند و اين حقايق را در بيان خودشان و در شعرِ خودشان منعكس كنند.10 10. 01/05/92 بيانات در ديدار شاعران در شب ميلاد امام حسن مجتبي(ع)
تدبير ش 84 شهريور و مهر 92
تقريظ مقام معظم رهبري بر کتاب «لشكر خوبان» تکرار در ز5
بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم
اين نيز بخشي از آن تصوير عظيم و باشكوهي است كه ما همواره آن را از دور ديده و تحسين كرده و بزرگ شمردهايم؛ بيآنكه از ريزهكاريها و نقشهاي معجزآساي تشكيل دهندة آن و رنگآميزيهاي بينظير جزء جزء آن، به درستي خبر داشته باشيم. اين كتاب شرح اين ريزهكاريهاي حيرتانگيز در بخشي از اين تابلوي ماندگار و تاريخي است. آنچه دربارة عمليات بدر و والفجر ۸ و كربلاي ۵ و كربلاي ۴ و بيت المقدس ۲ و ۳ در اين كتاب آمده، از بخشهاي برجستهتر آن است. همچنين مجاهدتها در كوههاي غرب؛ در ماووت و گردهرش و قاميش ديگر آن بلنديهاي سخت، و نيز آنچه به يگانها و دستجات اطلاعات و غواص مربوط ميشود و نيز بخشهاي ديگري از آن، در خور آن است كه در شكل فيلم و رمان عرضه شود.
فروردين ۹۲
رهبر انقلاب اسلامي پيش از اين در حاشيه يكي از ديدارهايشان فرموده بودند: «اين كتاب لشكرخوبان پر است از اعجاب و عظمت ناگفتة رزمندگان غواص و اطلاعات عمليات جنگ. در ايامي كه اين كتاب را ميخواندم بارها و بارها متاثر شدم».12
12. 15/07/92 تقريظ رهبري بر کتاب «لشكر خوبان»
لزوم منعكس نمودن لحظات دشوار دفاع مقدس بدون كاستي و مبالغه
آنچه من توصيه ميكنم به همه - هم به خود شما كه اين صحنهها را با جسم و روح خودتان آزموديد و لحظه لحظة اين ساعات دشوار را درك كرديد و حس كرديد، و هم به ديگران - [اين است كه] نگذاريد [اينها] به دست فراموشي سپرده بشود. از اوّلي كه اين دفاع مقدّس شروع شد و آن حماسة عظيم با نفَس گرم امام بزرگوار خلق شد و اين جوانها سرازپا نشناخته رفتند، همة دستهاي شيطاني در صدد بودند كه نگذارند زيباييها و شكوه اين حادثه منعكس بشود، همه؛ سعيشان اين بود كه نگذارند آن عظمتي كه در اين كار بود، منعكس بشود. علاوه بر اينكه خيلي از عظمتها را انسانها تا نزديك نباشند، تا لمس نكنند، يا لااقل با يك شيوة هنري از آن مطّلع نشوند، نميتوانند هم آن قضايا را بفهمند. بعدها هم همينجور؛ در طول اين سالهاي بعد از جنگ - اين بيست و پنج سالي كه از خاتمة جنگ تا امروز گذشته - خيليها تلاش كردند كه نگذارند اين حماسهها زنده بشود. شما عكس اين عمل كنيد؛ نقطة مقابل اين عمل كنيد. شما هم كه خودتان آنجاها بوديد، بگوييد؛ بگذاريد اين نوشتهها همديگر را تقويت كند. ... [بايد] هر چه بيشتر گفته بشود، هر چه بيشتر نوشته بشود، هر چه صادقانهتر منعكس بشود آن جزئيّات؛ بدون كم و زياد، بدون مبالغه؛ يعني آن حوادث به مبالغه احتياج ندارد؛ اينقدر عظمت دارد كه خود حادثه را كه نقل كنند، شكوهِ خودش و عظمتي را كه در دل خودش هست نشان ميدهد. هيچ نبايستي مبالغه به كار برد. نبايد هم كم گذاشت؛ بايد همة جزئيّات مهم و تأثيرگذار را بيان كرد كه همهاش هم موثّر است.13
13. 15/07/92 بيانات در ديدار راوي، نويسنده و برخي از دستاندركاران كتاب «لشكرخوبان»
تدبير ش 85 آبان و آذر92
لزوم توجه به لوازم فرهنگي در همة مسائل
كارهاي مهمّ فرهنگياي كه در پيش داريم، با همّت شما و تلاش شما پيش خواهد رفت. ... مسئلة اوّل، مسئلة اهمّيّت موضوع فرهنگ در جامعه است. ... لازم نيست ما با شما مطلبي را عرض بكنيم؛ لكن اهتمام ويژة شما را در برجسته كردن اين موضوع ميطلبيم. چون شما هرجا هستيد، بحمدالله همهتان جايگاهي براي گفتن و تأثيرگذاري داريد و منبرهايي در اختيار شما هست؛ از اينها استفاده كنيد براي اينكه در جامعه و در چشم نخبگان كشور مسئلة فرهنگ را در جايگاه واقعي و شايستة خود بنشانيد؛ اين خيلي مهم است. فرهنگ، هويّت يك ملّت است. ارزشهاي فرهنگي، روح و معناي حقيقي يك ملّت است. همه چيز مترتّب بر فرهنگ است. فرهنگ حاشيه و ذيلِ اقتصاد نيست، حاشيه و ذيلِ سياست نيست، اقتصاد و سياست حاشيه و ذيل بر فرهنگاند؛ به اين بايد توجّه كرد. نميتوانيم فرهنگ را از عرصههاي ديگر منفك كنيم؛ ... [اينكه] ما گفتيم مسائل اقتصادي و مسائل گوناگون مهم پيوست فرهنگي داشته باشد،[از جمله، ابلاغ سياستهاي كلّي برنامه پنجم توسعه در چهارچوب سند چشمانداز (۱۳۸۷/۱۰/۲۱)] معناي آن همين است؛ معناي آن اين است كه يك حركت اساسي كه در زمينة اقتصاد، در زمينة سياست، در زمينة سازندگي، در زمينة فنّاوري، توليد، پيشرفت علم ميخواهيم انجام بدهيم، ملتفت لوازم فرهنگي آن باشيم. گاهي اوقات انسان در يك كاري وارد ميشود، يك كار اقتصادي انجام ميدهد، [امّا] لوازم آن و تبعات فرهنگي آن را توجّه ندارد. بله! كار كار بزرگي است؛ كار اقتصادي بزرگي است، منتها بر آن مترتّب ميشود لوازمي و تبعاتي كه براي كشور ضرر دارد؛ فرهنگ اينجوري است. بايد در همة مسائل آن نكتة فرهنگي را در نظر داشت و نگذاريم كه اين از ياد برود.12
12. ۹۲/۰۹/۱۹ بيانات در ديدار اعضای شوراي عالي انقلاب فرهنگي
ضرورت برنامهريزي در عرصة فرهنگ و معارضه با مزاحمات فرهنگي
فرهنگ، برنامهريزي هم لازم دارد؛ نبايد انتظار داشت كه فرهنگ كشور - چه فرهنگ عمومي؛ چه فرهنگ نخبگاني، دانشگاهها و غيره و غيره - به خودي خود خوب بشوند و پيش بروند؛ نه! اين برنامهريزي ميخواهد. حالا مسئلة نظارت و رصد و اين چيزها را عرض خواهيمكرد؛ نميشود مسئولين كشور مسئوليّتي احساس نكنند در زمينة هدايت فرهنگي جامعه. ... دولت و مسئولان موظّفاند كه توجّه كنند به جريان عمومي فرهنگ جامعه؛ ببينند كجا داريم ميرويم؟ چه دارد اتّفاق ميافتد؟ چه چيزي در انتظار ماست؟ اگر چنانچه مزاحماتي وجود دارد، آنها را برطرف كنند؛ جلوي موانع را، عناصر مخرّب را، عناصر مفسد را بگيرند. ... اينكه ما گاهي با بعضي از پديدههاي فرهنگي بهجدّ مخالفت ميكنيم و انتظار ميبريم از مسئولان كشور - چه مسئولان فرهنگي، چه غير فرهنگي - و از اين شورا كه جلوي آن را بگيرند، بهخاطر اين است [که] معارضة با مزاحمات فرهنگي هيچ منافاتي ندارد با رشد دادن و آزاد گذاشتن و پرورش دادن مطلوبات فرهنگي؛ اين نكتة بسيار مهمّي است. ... يكي از وظايف نظارتي و مراقبتي دستگاه حكومت اين است كه متوجّه مزاحمها باشد. شما فرض كنيد در فرهنگ عمومي، يك عامل و يك آسيب مهمّي به نام طلاق مثلاً وجود دارد. حالا اگر چنانچه فرض كنيم در مجموعة كشور يك تبليغاتي شروع بشود كه بنيان خانواده را سست ميكند و به طلاق ميانجامد، خب! شما مجبوريد جلوي اين را بگيريد؛ يعني اگر چنانچه ميخواهيد طلاق در جامعه رواج پيدا نكند، بايستي به اين معنا توجّه بكنيد؛ يعني بايد جلوي اين چيزي كه بهطور طبيعي مردم را، جوان را، دختر را، پسر را ميكشاند به بيميلي به خانواده و بياعتنايي به كانون خانواده و بياعتنايي به همسر، بگيريد؛ قهراً معارضه وجود دارد، مزاحمت وجود دارد.12 12. ۹۲/۰۹/۱۹ بيانات در ديدار اعضای شوراي عالي انقلاب فرهنگي
تعصبات غيرمعقول کشورهاي غربي بر سر ضد ارزشها
بعضي اوقات انسان نگاه ميكند، میبيند متأسّفانه در بعضي از حرفهاي آدمهايي كه مسئوليّتي هم ندارند در دستگاهها و مانند اينها، بعضي غير مسئولانه گاهي حرف ميزنند؛ نگاه ميكنند به ادّعاهايي كه در كشورهاي غربي هست در مورد آزاديهاي فرهنگي و فلان؛ درحاليكه اينجوري نيست. غربيها اصرارشان و مقاومتشان برروي ارزشهاي فرهنگي خودشان از ما كمتر نيست و بيشتر هم هست؛ از ما بيشتر است. فرض بفرماييد رسم و فرهنگ فلان كشور اين است كه حتماً بايد در مجلس ميهماني رئيسجمهور، مشروب مشخّصي مصرف بشود. اگر چنانچه يك رئيسجمهوري بگويد كه من حاضر نيستم، اصلاً مجلس را منتفي ميكنند؛ اصلاً مجلس ميهماني را برگزار نميكنند؛ ... اگر كسي فرض بفرماييد كراوات نزند، بخواهد وارد يك مجلس رسمي بشود، ميگويند اين خلاف پروتُكل است، نميشود؛ بايد حتماً شما يا پاپيون بزنيد يا كراوات بزنيد! خب! اينها چيست؟ اينها همان فرهنگ است ديگر؛ اينقدر متعصّباند، اينقدر پايبنداند.
مسئلة اختلاط زن و مرد كه اسمش را گذاشتند تساوي - كه متأسّفانه تساوي نيست، اختلاط زن و مرد است؛ اختلاط مضر و بهشدّت زهرآگيني است كه وجود دارد و امروز جوامع را و بيشتر از همه هم خود جوامع غربي را مبتلا كرده و حالا انديشمندانشان فهميدهاند كه اين مسير يك مسيري است كه اصلاً پايان ندارد؛ يعني همينطور [اين] حركت ادامه دارد و سيريناپذيري طبع انساني اين حركت انحرافي را تا ناكجاآباد خواهد برد - يكي از اصول خودشان ميدانند؛ اگر قبول نداشته باشيد، شما را طرد ميكنند، رد ميكنند، مذمّت ميكنند؛ يعني آنها بيشتر از ما، تعصّبانهتر از ما پايبنداند به يك چيزهايي كه غير معقول است. يا از اين قبيل كارها، اين بالماسكههايي كه در كشورهاي غربي معمول است كه چقدر هم فجايع حاصل ميشود كه حالا داستانش سرِ دراز دارد. غرض، آنها بيشتر از ما متعصّباند، بدتر از ما لجاجت ميكنند بر سر ارزشهاي فرهنگي خودشان كه در واقع ضدّ ارزش هم هست.12
12. ۹۲/۰۹/۱۹ بيانات در ديدار اعضای شوراي عالي انقلاب فرهنگي
لزوم كار ابتكاري فرهنگي برای مقابله با تهاجم دشمنان
در مقابل اينها[تهاجم فرهنگي دشمنان] بايد چهكار كرد؟ در مقابل اينها دو چيز لازم است: يكي كار، يكي ابتكار؛ اين دو كار و اين دو نقطة مهم را بايد در نظر [داشت]؛ بايد كار كنيم، كار هم بايد كار ابتكاري باشد. البتّه در اين مورد مسئوليّت صداوسيما خيلي سنگين است، مسئوليّت وزارت ارشاد خيلي سنگين است. ... يكي از كارهاي ما توليد كتاب است، ترجمة كتاب [است]. شما نگاه كنيد ببينيد در دنيا چه چيزهايي منتشر ميشود كه دانستن آن براي جوان ايراني لازم است؛ ترجمه كنيد، پول بدهيد ترجمه كنند؛ كمااينكه ديگران دارند ميكنند - من با كتاب زياد انس دارم، كتاب زياد ميخوانم، در بازار نشر و مانند اينها از تازههاي كتاب زياد اطّلاع دارم – كارها دارد ميشود؛ سرمايهدار ميرود پول عالي ميدهد به مترجم كه فلان كتاب را ترجمه كن. من پرسيدم از يكي از همين حضرات كه: مترجم به شما مراجعه ميكند يا شما به مترجم مراجعه ميكنيد؟ گفت نه! ما به مترجم مراجعه ميكنيم؛ راست ميگويد، مترجم پيدا ميكنند براي اينكه ترجمه كند. خب! اينكار را شما هم بايد بكنيد؛ كتاب ترجمه كنيد؛ كتاب توليد كنيد؛ فيلم توليد كنيد. ما امروز ظرفيّت ساخت فيلممان بحمدالله بالاست. ... - همين تازگي، چند وقت پيش - ... يك فيلمي را من ديدم؛ حقّاً و انصافاً از لحاظ اُسلوب و خوشساختي و سبك كار شبيه فيلمهاي خوب هاليوود. اين مهم است كه ما الآن اين ظرفيّت را داريم در كشور [كه] ميتواند پيامرساني كند، ميتواند حرفهاي درست را منتقل بكند. فيلم هم چيز جذّابي است؛ سينما خيلي عنصر جذّابي است؛ رسانة فوقالعادهاي است؛ يعني واقعاً الآن هيچچيزي مثل سينما نيست از لحاظ اثرگذاري؛ خب! روي اين زمينه كار بكنيد؛ كارهاي ابتكاري بكنيد؛ اسباببازي همينجور، بازي رايانهاي همينجور، عروسك همينجور، اينها چيزهايي است كه لازم است. اسباببازي رايج بچّههاي ما شده تفنگ. خب بابا! آمريكاييها كه پدرجدّ ما در اين كاراند، الآن پشيماناند، درآن درماندهاند كه چهكار كنند. ما بچّههاي خودمان را كه اَلَكدولَك بازي ميكردند كه تحرّك داشت و خوب بود، گرگم به هوا بازي ميكردند كه كار بسيار خوبي بود و ورزش بود و بازي و سرگرمي بود، يا اين چيزي كه خط كشي ميكنند و ليلي ميكنند - بازي بچّههاي ما اينها بود - آوردهايم نشاندهايم پاي اينترنت، نه تحرّك جسمي دارند، نه تحرّك روحي دارند؛ و ذهنشان تسخير شده به وسيلة طرف مقابل. خب! بياييد بازي توليد كنيد؛ بازي ترويج كنيد؛ همين بازيهايي كه بنده حالا اسم آوردم و دهتا از اين قبيل بازي [كه] بين بچّههاي ما از قديم معمول بوده را ترويج كنيد؛ [اين] يكي از كارهاست، اينها را ترويج كنيد. ما همهاش نبايد نگاه كنيم ببينيم كه غربيها از چهجور بازياي حمايت ميكنند؛ ما هم از همان بازي حمايت بكنيم. خب! حالا من نميخواهم راجع به بعضي از اين ورزشها چيزي بگويم، امّا خب! ما خيلي كارهاي خوب داريم كه مال ماست؛ من [قبلاً] گفتم،[ از جمله ۱۳۷۵/۱۰/۸] چوگان مال ماست، ديگران به اسم خودشان كردند؛ [خب!] اين را ترويج كنيد؛ ورزش باستاني يك ورزش زيبا و هنري است، خب! اين را ترويج كنيد؛ اينها را پيش ببريد و ترويج كنيد كه بچّهها [سراغ اينها] بروند. بچّههاي ما - نوههاي بنده - اسم بازيكنان و ستارههاي فوتبال دنيا را خيلي خوب بلدند، يكي يكي همينطور مكرّر اسم اينها را ميآورند؛ اين طرفدار اين است، آن طرفدار آن است، لباس نميدانم فلان تيم فرنگي را اين ميپوشد، آن يكي لباس تيم ديگر را ميپوشد؛ امّا اسم مثلاً فرض كنيد كه فلان دانشمند معاصر خودشان را نميشناسند؛ اسم بياوري نميشناسند كيست؛ خب! اينها بد است، اينها را ما بايستي واقعاً كار بكنيم.12 12. ۹۲/۰۹/۱۹ بيانات در ديدار اعضای شوراي عالي انقلاب فرهنگي
اهميت فرهنگ و لزوم اهتمام و پافشاري دولت در اين زمينه
ما مسئوليّت شرعي داريم، مسئوليّت قانوني داريم در قبال فرهنگ كشور و فرهنگ عمومي كشور. و البتّه ميبينيم در بعضي از مطبوعات، نوشتهها، گفتهها، بعضيها با عنوان[كردن] «دين دولتي» و «فرهنگ دولتي» ميخواهند نظارت دولت را محدود كنند و تخريب كنند و بهاصطلاح يك اَنگ غلطي و مخالفتي به آن بزنند كه: آقا! اينها ميخواهند دين را دولتي كنند، فرهنگ را دولتي كنند! اين حرفها يعني چه؟ دولت ديني با دين دولتي هيچ فرقي ندارد. دولت جزو مردم است؛ دين دولتي يعني دين مردمي؛ همان ديني كه مردم دارند، دولت هم همان دين را دارد. دولت، وظيفه براي ترويجِ بيشتر [دين] دارد. هر كسي هر تواني كه دارد، بايد خرج كند؛ يك روحاني بايد توانش را خرج كند؛ يك دانشگاهي بايد توان خودش را صرف كند؛ يك انساني كه داراي يك منبري است، داراي يك حوزة نفوذي است در تأثيرگذاري روي مردم، بايد توان خودش را خرج كند. از همة اينها پرتوانتر هم دستگاه حكومت يك كشور است؛ خب! طبعاً بايد توان خودش را صرف كند در راه ترويج فضائل و جلوگيري از آنچه مزاحم رشد فضائل است. پس بنابراين فرهنگ جامعه متولّي ميخواهد؛ مثل اقتصاد. ... مثل همة جاها كه نواقص را دولت تكميل ميكند، كجيها را دولت راست ميكند، انحرافها را جلوگيري ميكند. البتّه در زمينة فرهنگ اين معنا بهمراتب بيشتر از مسئلة اقتصاد [است]؛ ... پس بنابراين ورود دستگاه حكومت به مسئلة فرهنگ به معناي سلب فعّاليّت مردم نيست. ... فرهنگ به مردم متّكي است؛ اين همه مجالس عزاداري، اين همه مجالس سخنراني، اين همه انجمنهاي ادبي، اين همه انجمنهاي علمي، اينها را اصلاً كِي دولتها ميتوانند بهوجود بياورند؟ كجا ممكن است؟ اين همه نمازهاي جماعت، اين همه كارهاي گوناگون فرهنگي كه در سطح كشور انجام ميگيرد، اگر فرض كنيم دولتها بخواهند هم اين كارها را انجام بدهند، نميتوانند انجام بدهند؛ كار مردم است. امّا اين موجب نميشود كه اگر شما يكجا ديديد كه فرض بفرماييد يك حركتي دارد در همين كارهاي مردمي انجام ميگيرد كه داراي آسيب اجتماعي است، داخل نشويد و بگوييد من دخالت نميكنم؛ نه! اينجا لازم است دخالت بشود، هدايت بشود، كار بشود. حالا ... ما چرا بر سرِ فرهنگ خودمان پافشاري نكنيم؟ بنابراين اهمّيّت فرهنگ و اهتمام به فرهنگ يك مسئله است كه مسئوليّت آن هم در درجة اوّل با مسئولين كشور است و اين شورا عاليترين جا است.12
12. ۹۲/۰۹/۱۹ بيانات در ديدار اعضای شوراي عالي انقلاب فرهنگي
تدبير ش 86 - آذر و دی و بهمن92
ويژگيهاي لازم براي اقدامات فرهنگي
كارها و اقدامات فرهنگي همچون شمشير دو دَم است؛ اگر همراه با محتواي خوب باشد، بستر اصلاح جامعه خواهد بود اما اگر با محتواي نامناسب باشد، بستر گسترش نابساماني و كژي خواهد شد. ... در مراكز فرهنگي همچنين بايد [از محتواي قوي و صحيح فرهنگي] از افراد اهل فرهنگي استفاده كرد كه واقعاً متدين و انقلابي و معتقد به اسلام سياسي و مردم سالاري ديني باشند.3
3. ۹۲/۱۰/۲۳ (گزارش خبري)بيانات در ديدار شهردار و اعضاي شوراي اسلامي شهر تهران
تدبير ش87 - اسفند92 و فروردين93
توصيههاي راهبردي براي پيشگيري از فراموشي و تحريف دفاع مقدس
اردوهاي راهيان نور و بازديد از مناطق عملياتي يک سنت حسنه بهمنظور پيشگيري از دو آسيب «فراموشي» و «تحريف» است. ... بايد از برخي حوادثي که گاهي در اين اردوها پيش ميآيد جلوگيري کرد اما اينگونه حوادث نبايد بهانهاي براي زير سؤال بردن اصل اين حرکت بزرگ و مفيد شود. ... نکتة اصلي و کليدي در اردوهاي راهيان نور، ايجاد زمينه براي «زيارت با معرفت» است. ... يک ابزار فراهم کردن زمينه «زيارت با معرفت» توليد جزوههايي بهعنوان شناسنامة مناطق جنگي و عملياتهاي دفاع مقدس است. ... کتابهاي بسيار خوبي در حوزة دفاع مقدس نوشته شده که قابليت تبديل شدن به فيلمهاي جذاب را دارد و همچنين تمام مناطق جنگي و هر يک از عملياتهاي دفاع مقدس نيز ميتواند دستماية توليد آثاري فاخر قرار گيرد. ... «ضرورت فعال نگه داشتن مجموعههاي مردمي»، «تداوم سفرهاي دسته جمعي» و «انتخاب راوياني که روزهاي حساس و سرنوشتساز دفاع مقدس را از نزديک درک کردهاند»، از توصيههاي ديگر است.6 . ۹۲/۱۲/۲۶ (گزارش خبري) بيانات در ديدار مسئولان اردوهاي راهيان نور کشور
لزوم پيشگيري از تحريف و تغيير ماهيت انقلاب اسلامي و دفاع مقدس
[«فراموشي» ... اولين و] ... «تحريف» و «تغيير ماهيت» دومين آسيبي است ... که حوادث بزرگ در معرض آن قرار دارند. ... اصل حادثة انقلاب اسلامي و دفاع مقدس نيز در معرض آسيب تحريف [قرار دارد] ... معني ندارد که برخي از آثار فرهنگي و هنري که به نام دفاع مقدس توليد ميشود و يا همايشهايي که برگزار ميگردد در تعارض با ماهيت و اصل اين حرکت عظيم باشد.6
۹۲/۱۲/۲۶ (گزارش خبري) بيانات در ديدار مسئولان اردوهاي راهيان نور کشور
دريچهاي براي فهم حالات معنوي رزمندگان
آثار مکتوب و هنري فراواني در حوزة دفاع مقدس، منتشر شده است. ... دفاع مقدس همانند يک تابلوي عظيم و بسيار باشکوهي است که هرچه بيننده به اصل حادثه نزديک ميشود و دربارة اجزاء و ترکيب آن تعمق بيشتري ميکند به ابعاد جديد و شگرف بيشتري دست مييابد. ... مبناي توصية امام راحل به عموم مردم و مسئولان در خصوص ضرورت مطالعه نامهها و وصيتنامههاي شهداء همين واقعيت است. ... وصيتنامة شهداء دريچهاي براي فهم حالات معنوي رزمندگاني است که قادر به انجام کارهاي بزرگ و پيروزي در صحنههايي شدند که با معادلات مادي و نظامي معمول دنيا قابل محاسبه نيست.6
۹۲/۱۲/۲۶ (گزارش خبري) بيانات در ديدار مسئولان اردوهاي راهيان نور کشور
لزوم جديّت در کار فرهنگي و نقادي با منطق محکم
نقطة مهمتر عرض من ... خطاب به جوانهايي است که در سرتاسر کشور فعّاليتهاي فرهنگي را به صورت خودجوش شروع کردهاند که بحمدالله خيلي هم وسيع شده است. من ميخواهم بگويم آن جوانهايي که در تهران، در شهرهاي گوناگون، در استانهاي مختلف، در خود مشهد، در بسياري از شهرهاي ديگر کار فرهنگي ميکنند، با ارادة خودشان، با انگيزة خودشان – کارهاي بسيار خوبي هم از آنها ناشي شده است که از بعضي از آنها ما بحمدالله اطّلاع پيدا کرديم - کار را هرچه ميتوانند بهطور جدّي دنبال کنند و ادامه بدهند. بدانند که همين گسترش کار فرهنگي در بين جوانهاي مؤمن و انقلابي، نقش بسيار زيادي را در پيشرفت اين کشور و در ايستادگي ما در مقابل دشمنان اين ملّت، ايفاء کرده است. علاوة بر اينها، مَراجع فرهنگي. مَراجع فرهنگي، يعني چه کساني؟ يعني: علما، اساتيد، روشنفکران انقلابي، هنرمندان متعهّد، اينها نگاه نقّادانة خودشان را نسبت به اوضاع فرهنگي کشور همچنان داشته باشند و تذکّر بدهند. البتّه من در مورد تذکّرات، معتقدم بايد با منطق محکم و با بيان روشن، نقطه نظرات صحيح را ارائه بدهند. با تهمتزني و جنجالآفريني، بنده موافق نيستم؛ با تکفير کردن و متهم کردن اين و آن، بنده موافق نيستم. اعتقاد من اين است که: مجموعة انقلابي کشور - که بحمدالله تعداد بيشماري از آنها در بين جوانهاي ما، در بين صاحبنظران ما، اساتيد ما، بزرگان ما، تحصيلکردههاي ما حضور دارند - ميتوانند با منطقِ محکم وارد ميدان بشوند، نقّادي کنند. نقاط ضعف را و نقاط منفي را به رخ ما مسئولين بکشانند. گاهي ميشود که مسئول، متوجّه نيست چه دارد ميگذرد در متن جامعه! امّا آن جوان در متن جامعه است، او ميفهمد؛ آن عزم ملّي و مديريت جهادي که عرض کرديم در زمينة فرهنگ، اين است.8 8. ۹۳/۰۱/۰۱ بيانات در حرم مطهر رضوي
فرصتهاي موجود و مسئوليّت سنگين مدّاحان در عرصة تبليغ
آنچه من در اين جلسه مناسب است عرض بكنم - بيش از مطالب ديگر - مربوط ميشود به مسئوليّت سنگيني كه امروز جامعة مدّاحان بر عهده دارد و بر دوش دارد. برادران عزيز! اين سنّت مدّاحي شيوة مدّاحي و ستايشگري خاندان پيغمبر - كه افتخار بزرگي است - در بين جامعة ما خوشبختانه رواج پيدا كرده است، ريشهدار شده است، قبلها بود، امّا محدود بود؛ امروز اين سفره، گسترده شده است؛ اين ميدان، باز شده است. افراد زيادي - هزاران نفر - امروز در سرتاسر كشور با استفاده از ذوق و هنر و انواع و اقسام شيوههاي بياني، در اين عرصه مشغول فعّاليّتاند؛ خب! اين ميشود يك فرصت. هر فرصتي همراه است با يك مسئوليّت؛ وقتي شما نتوانيد با كساني مخاطبه بكنيد، مسئوليّتتان در يك حد است؛ وقتي توانستيد مخاطبه كنيد، طبعاً فراتر از حدّ شخصي و به اندازة حوزة توان تَخاطُب،(طرف صحبت قرار دادن) مسئوليّت گسترش پيدا ميكند. شما كه ميتوانيد با مردم حرف بزنيد، با هنرِ شعر و صدا و آهنگ ميتوانيد با مردم مخاطبه كنيد، اين مسئوليّتآور است. همة اين فرصتها و امكانات، همراه خود داراي يك مسئوليّتي هستند؛ اين مسئوليّت را بايد خوب بتوانيد اداء كنيد. اگر جامعة مدّاح كشور آنچنانكه شايستة اين رُتبَت و اين مقام است بتواند مسئوليّت خود را اداء كند، تحوّلي در سطح كشور اتّفاق ميافتد.
من مكرّر عرض كردم، گاهي يك قطعة شعر كه شما در يك مجلسي ميخوانيد، آن را خوب اداء ميكنيد، وقتي يك قطعة پر مغزِ خوشمضمونِ آموزشدهنده و آموزندهاي است، گاهي از يك سخنراني دو ساعته، سه ساعتة ما تأثير آن بيشتر است؛ گاهي اينجور است؛ خب! اين خيلي فرصت خوبي است. اگر اين هزاران عنصر ستايشگر و مدّاح و خوانندة مذهبي كه در سراسر كشور، در مجالس، در محافل، با مردم مخاطبه ميكنند و ميخوانند، حدود و ضوابط اين كار بزرگ را درست رعايت بكنند، شما ببينيد چه اتّفاقي ميافتد. دشمنان ما از صدها وسيله، با صدها زبان، با انواع و اقسام كارها، در صدد تخريب اعتقاد، تخريب عمل، تخريب مسير هستند؛ در نظام جمهوري اسلامي در درجة اوّل، و در دنياي اسلام در درجة بعد.
خيلي از آحاد مردم ميفهمند، ميبينند، ميدانند كارهايي را كه دشمن دارد ميكند، كانالهاي تلويزيوني، شبكههاي راديويي، انواع و اقسام شيوههاي ارتباطي جديد الكترونيكي و غيره؛ يك چيزهايي هم هست كه ما بيشتر اطّلاع پيدا ميكنيم، آحاد مردم نميدانند چه كارهاي پيچيدهاي دارد در كشور ما انجام ميگيرد براي انحراف افكار آحاد مردم ما، براي تغيير مسير حركت اين ملّت، براي به زانو درآوردن اسلام، براي الگو نشدن جامعة شيعه و معارف شيعه در دنياي اسلام،[خيلي] كارها دارد ميشود.
در مقابلِ اين تلاشي كه دشمن ميكند، ما امكانات منحصربهفردي داريم. بله؛ از راه اينترنت هم ميشود جواب آنها را داد، از راههاي مشابه آنها هم ميشود مقابله كرد - البتّه حجم كار آنها بهمراتب بيشتر است - امّا ما وسيلههايي داريم كه اين وسيلهها منحصربهفرد است؛ يكي از آنها همين شما هستيد، يكي از آنها همين جامعة مدّاحاند. اين مخاطبة چهرهبهچهره و روبهرو و استفادة از ابزار هنر براي انتقال مفاهيم به مخاطبين در شكل انبوه آن - يعني بحث دو نفر و سه نفر و ده نفر مدّاح نيست؛ هزاران نفر در سطح كشور اين كار را ميكنند - يكي از وسايل منحصربهفردي است كه ما داريم، آنها ندارند. اين منبرها يكي از آن وسايل منحصربهفرد است؛ اين مجالس روضهخواني همينجور؛ اين هيئات مذهبي همينجور. اگر محتوا و مضمون منبرهاي ما، مدّاحيهاي ما، هيئتهاي ما، نوحهخوانيهاي ما، محتوا و مضمون شايستهاي باشد، هيچ وسيلهاي نميتواند با آنها مواجهه و مقابله بكند؛ يعني كاملاً منحصربهفرد است؛ ببينيد، فرصت، اين است؛ اين فرصت را نبايد ضايع كرد؛ اين امكان را نبايد از دست داد.
بدتر از ازدستدادن اين فرصت، اين است كه ما آن را در راه بد مصرف كنيم. اگر جلسة مذهبي ما و خوانندگي و مدّاحي ما يا منبر ما به اين نتيجه منتهي بشود از پاي منبر، بياعتقاد به آينده و نااميد از آينده بلند شوند، ما اين فرصت را هدر دادهايم و كفران كردهايم اين نعمت را؛ اگر از پاي منبر ما يا مدّاحي ما مردم درحالي بلند شوند كه هيچگونه آگاهي نسبت به وضع خودشان و وظايف خودشان پيدا نكرده باشند، ما اين فرصت را از دست دادهايم؛ اگر خداينكرده جلسات ما، جلسات وحدتشكن باشد، اين فرصت را از دست دادهايم؛ اگر كيفيّت حرف زدن ما يا مضمون حرفهاي ما جوري باشد كه دشمنان ما را در هدفهايشان موفّق بكند، ما اين نعمت الهي را «بَدَّلوا نِعمَتَ اللهِ كُفراً»(ابراهيم ۲۸) تبديل كردهايم به نقمت؛ اين را بايد مواظب بود؛ بايد مراقب بود. بارها ما گفتهايم، براي آدمهاي آگاه و مطّلع از اوضاع جهان و جهان اسلام هم اين مثل روز روشن است كه امروز اختلافات مذهبي در ميان مسلمانان، يك وسيله و برگهاي است در دست دشمنان ما. يك شمشير در دست دشمنان ما، همين اختلافات مذهبي است. علني كردن اختلافات، صريح كردن مخالفتهاي اعتقادي، به زبان آوردن مطالبي كه كينهها را برميافروزد، يكي از وسايلي است كه دشمن ما از آن بيشترين استفاده را دارد ميكند. حالا[اگر] ما جوري عمل بكنيم كه اين مقصود دشمن برآورده بشود، اين «بَدَّلوا نِعمَتَ اللهِ كُفراً» است. در جلسات نبايد كينهورزيهاي مذهبي را زياد كرد؛ اين را چقدر بايد تكرار كرد؟ بارها تكرار كردهايم؛ بعضي حاضر نيستند[گوش كنند]. شما اگر بخواهيد آن كسي را كه موافق مذهب شما نيست و عقيدة حقّ شما را قبول ندارد هدايت كنيد، چه كار ميكنيد؟ اوّل شروع ميكنيد به مقدّسات او بدگويي كردن و دشنام دادن؟ اينكه بهكلّي او را از شما دور خواهد كرد و اميد هدايت او را به صفر خواهد رساند. راه اين كار اين نيست.15 15. ۹۳/۰۱/۳۱ بيانات در ديدار مداحان اهلبيت(ع) در سالروز ولادت حضرت فاطمةزهرا(س)
ضرورت پر محتوا و آموزنده کردن اشعار مذهبي
سعي كنيم آنچه را بهعنوان مضمون و محتوا در شعر خودمان ميگنجانيم، هر كلمة آن آموزنده باشد. فرق نميكند؛ گاهي مصيبت است، گاهي مدح است؛ همة اينها ميتواند جوري انتخاب بشود كه آموزنده باشد. در دوران شور انقلاب و هيجان انقلاب، در محرّمي كه آخرين محرّم دوران طاغوت بود و محرّمي بود كه بلافاصله بعد از محرّم و صفر، پيروزي انقلاب اتّفاق افتاد، هيئات مذهبي در شهرهاي مختلف، نوحههايي را ميخواندند كه هر يك از اين نوحهها بهقدر يك خطابة بلند و بليغ، مردم را روشن ميكرد و آگاه ميكرد و بصيرت ميداد. بايد هميشه همينجور باشد؛ نوحهها را [پرمحتوا كنيد]. اين كاري كه نوحهخوان انجام ميدهد، كار بسيار جذّاب و جالبي است. اين سنّت نوحهخواني و رفتارهايي كه در نوحهخواني انجام ميگيرد، كارهاي بسيار مهمّي است؛ اينها استثنايي جامعة شيعه است، يعني مخصوص ماست؛ در جاهاي ديگر، به اين شكل در مراسم مذهبي وجود ندارد؛ اين از امتيازات ماست؛ اين را بايد پرمحتوا كرد، پرمضمون كرد. به اين چيزها اگر انشاءالله توجّه بشود، جامعة مدّاح يكي از اثرگذارترين پيشروان اصلاح در نظام فكري و عملي جامعة ايران خواهد بود، و اين ميتواند تحقّق پيدا كند، كما اينكه الآن هم در هر جايي كه انسان مشاهده ميكند كه مدّاح بامسئوليّتي، متعهّدي، شعر درست را، شعر خوب را، با شيوة درست اجراء ميكند، واقعاً اثر ميگذارد، مخاطبين خودش را بيدار ميكند، آگاه ميكند؛ و اين از آن كارهايي است كه هيچ صدقة جاريهاي معلوم نيست به اين اندازه بتواند ارزش پيدا كند در پيشبرد جامعه؛ پيش خداي متعال كمتر كاري است كه اينهمه بتواند انسان براي آن ارزشگذاري بكند؛ خيلي كار مهمّي است. شما بحمدالله اين نعمت را داريد: صداي خوش، توانايي اجراي خوب، با آهنگ خوب؛ اگر چنانچه اين را همراه كنيد با همين خصوصيّاتي كه اشاره شد، به نظر ميرسد كه يكي از كارهاي بزرگ در پيشبرد اهداف نظام اسلامي و جمهوري اسلامي تحقّق پيدا خواهد كرد.15
15. ۹۳/۰۱/۳۱ بيانات در ديدار مداحان اهلبيت(ع) در سالروز ولادت حضرت فاطمةزهرا(س)
لزوم رعايت ضوابط شرع در مراسم مذهبي تکرار در ن2
در محيطهاي مراسم مذهبي، مراقب باشيد هيچ كاري كه از حدود ضوابط شرع ممكن است بيرون برود، رخ ندهد؛ اين را مراقبت كنيد. محيط مدّاحي و خوانندگي ديني، يك محيط پاك و مطهّري است؛ نگذاريم آلودگيهايي كه متأسّفانه در دنياي هنر در بين مردمان بيقيد و بيمبالات رواج پيدا كرده است، به محيط هنر اسلامي و مذهبي در محيطهاي مذهبي رسوخ كند و نفوذ كند؛ اين را مراقب باشيد. محيط، محيط پاكيزه، طيّب، طاهر،[همراه با] عفّت؛ اينجور محيطي بايد باشد محيطي كه ما در آنجا معارف اسلامي را ميخواهيم با زبان شعر بيان كنيم.15 15. ۹۳/۰۱/۳۱ بيانات در ديدار مداحان اهلبيت(ع) در سالروز ولادت حضرت فاطمةزهرا(س)
تدبير ش88 - ارديبهشت و خرداد93
نياز به کتاب دانشنامة مهدويت
دانشنامة مهدويت،(دانشنامة امام مهدي(عج)) ... به نظرم کتاب برجسته و جالبي آمد. ... کار، کار بسيار مهمّي است؛ کار بزرگي است. عمده اين است که ذهن متوجّه يک نياز و يک خلأ بشود و همّت براي پر کردن اين خلأ و برآوردن اين نياز برانگيخته شود. اين کارها شده - طبعاً هيچ کاري هم از ما انسانها بدون نقص و قصور نيست - مهم اين نيست که آيا اين کتاب کامل است، يا جامع است، يا نقصي دارد يا ندارد؛ مهم اين است که اين کتاب هست؛ نياز به آن احساس شد و همّت براي توليد آن برانگيخته شد و بحمدالله متولّد شد و به عرصة وجود آمد.20 20. ۹۳/۰۳/۲۱ بيانات در ديدار رئيس، مسئولان، اساتيد، پژوهشگران و کارکنان مؤسسة «دارالحديث» و پژوهشگاه «قرآن و حديث»
تقريظ رهبر انقلاب بر کتاب «من زندهام»
بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم
کتاب را با احساس دوگانة اندوه و افتخار و گاه از پشت پردة اشک، خواندم و بر آن صبر و همت و پاکي و صفا، و بر اين هنرمندي در مجسّم کردن زيباييها و زشتيها و رنجها و شاديها آفرين گفتم. گنجينة يادها و خاطرههاي مجاهدان و آزادگان، ذخيرة عظيم و ارزشمندي است که تاريخ را پربار و درسها و آموختنيها را پرشمار ميکند. خدمت بزرگي است آنها را از ذهنها و حافظهها بيرون کشيدن و به قلم و هنر و نمايش سپردن!
اين نيز از نوشتههايي است که ترجمهاش لازم است. به چهار بانوي قهرمان اين کتاب بهويژه نويسنده و راوي هنرمند آن سلام ميفرستم.21 ۹۲/۷/۵ 21. 27/03/93 تقريظ رهبر انقلاب بر کتاب «من زندهام» 05/07/1392(انتشار 27/03/1393)
تدبير ش89 - تير و مرداد 93
کارکرد شعر، در اتاق فکر مخاطب
کارکرد عمدة شعر، تأثيري است که شعر شما بر روي مخاطب ميگذارد. شما با شعر خودتان، خلوت مخاطب را اشغال ميکنيد. انسانها خلوتي دارند. اين از مميزات انسان است، خلوتي دارند، دروني دارند، حيطهبندي اسراري دارند، خودي دارند؛ شما با شعرتان در اين خلوت حضور پيدا ميکنيد، بر روي اين خلوت اثر ميگذاريد، آن را غني ميکنيد. اين، يکي از مهمترين کارکردهاي شعر است. ميتوانيد اين خلوت را، اين خصوصيترين لحظات يک انسان را که حالا مخاطب شما واقع شده است، اين مرحله، سرمنزل، يا اين جايگاه وجود انساني را، با شعر خودتان تروتازه نگه داريد؛ منزّه، پاکيزه، لطيف، پر نشاط و پر اميد نگه داريد؛ ميتوانيد به او فکر تغذيه کنيد، ميتوانيد به او رهنمود بدهيد؛ چون خلوت انسانها درواقع اتاق فکر شخصي انسان است. هر انساني در درون خودش يک اتاق فکري دارد که شما با شعرتان - اگر چنانچه اين شعر قدرتِ نفوذ پيدا کرد و توانست در خلوت ذهن انسانها و خلوت دل انسانها و مخاطبين حضور پيدا کند - پاي ثابت اتاق فکر مخاطبتان هستيد. اين يکي از مهمترين کارکردهاي شعر شما است. و اين چيز مهمّي است؛ چون اين خلوت، در واقع تأثيرگذار و سازندة شکل جَلوَتها(آشکاريها) است. افکار انسان، تصميمهاي مهمّ انسان، در اين خلوتها گرفته ميشود.
انسانها از عزيمتگاه اين خلوتگاه به راههاي درست يا غلط، به راههاي خوب يا بد، حرکت ميکنند. آنجا جاي فهميدن است، جاي تصميمگيري است، جاي شکلگيري هويت اصلي انسان است. شما ميتوانيد در آنجا حضور پيدا کنيد و اثر بگذاريد. و اين يکي از مهمترين کارکردهاي شعر است. اين خلوت خيلي مهم است.6 6. ۹۳/۰۴/۲۲ بيانات در ديدار شاعران در شب ميلاد امام حسن مجتبي(ع)
کارکرد شعر، براي شاعر
شعر در اصل، بُروز انديشههاي شاعر، احساسات شاعر، دلتنگيهاي شاعر، حرفهاي شاعر و گفتنيهاي شاعر است. خداي متعال قدرتي به شاعر عطا ميکند و عطا کرده است که بتواند با ترکيب حروف و کلمات و با موسيقي متناسب، در لباس شيوايي و اثرگذاري، افکار خودش را، نظرات خودش را، احساسات خودش را، دلتنگيهاي خودش را بيان کند، شعر اين است. بنابراين، در درجة اوّل، کارکرد شعر اين است که پاسخي است به آن نياز دروني شاعر؛ يک زايش معنوي است از شاعر که ميتواند مفاهيمي را، معارفي را، حقايقي را منعکس کند از درون خود و بيرون بفرستد؛ دلتنگيهاي خودش را بيان کند. بنابراين، اگر چنانچه شاعر، شعر را اينجور فرض کند که براي دردهاي خود، دردمنديهاي خود، دل خود، بيان ميکند، اين چيز مُستنکِري(ناشناختهاي) نيست؛ وضع طبيعي و اوّلي شعر اين است. شاعر، درون خودش را با اين کلمات بُروز ميدهد؛ لکن کارکرد عمدة شعر اين نيست.6
6. ۹۳/۰۴/۲۲ بيانات در ديدار شاعران در شب ميلاد امام حسن مجتبي(ع)
وظيفة مهمّ شعرا، اصلاح هنجارهاي اجتماعي
امروز سعي شياطين اين است که بر روي خلوت انسانها، مخاطبين، مردم ما، آحاد ملّتها - حالا ملّت ما يا ملّتهاي ديگر - اثر بگذارند؛ ارزشها را به آنها تزريق کنند و آنها را در اختيار و در سرپنجة ارزشها و افکار خودشان قرار بدهند. اگر شما بتوانيد اين هنر را، اين اقبال را، براي خودتان کسب کنيد که بتوانيد در خلوت مخاطبينتان حضور پيدا کنيد و آن را با معنويات، با ابزارهايي که انسانها را به نشاط، به اميد، به تحرّک، به پيشرفت واميدارد غني کنيد، توفيق بزرگي پيدا کردهايد. اين همان کاري است که شعراي بزرگ ما در طول صدها سال کردهاند. شما ببينيد سعدي يا مولوي يا حافظ يا فردوسي يا خاقاني حضور دارند در زندگي معنوي ما، در ذهن ما، در فکر ما و صدها سال توانستهاند بر روي ذهنيت جوامع ما تأثير بگذارند؛ و اينها هستند که هويت حقيقي فرهنگ ملّي را براي ما نگه داشتهاند و نسلبهنسل و دستبهدست گرداندهاند. امروز اين وظيفة مهمّ شعراي ما است. اگر اين خلوت انسانها حفظ شد - که شما ميتوانيد در اين مورد نقش ايفا کنيد - آنوقت ميتوان به اصلاح هنجارهاي اجتماعي اميدوار شد. هنجارهاي اجتماعي را ميتوان از اين راه حل کرد؛ يعني انسانها وقتي از درون درست شدند، اصلاح شدند، جهتدار شدند، انگيزهدار شدند، اميدوار شدند، با نشاط شدند، ميتوان اميدوار بود که نابهنجاريها اصلاح بشود و هنجارهاي اجتماعي در جاي خودش، خطّ خودش قرار بگيرد. اين يک مطلب است که براي شما شاعران يک فرصت بزرگي است. به اعتقاد بنده خداي متعال اين هنر شعر را به شما داده است؛ اي بسا کساني هستند که انديشههاي خوبي هم دارند، امّا اين وسيلة کارآمد در اختيارشان نيست، اين حنجرة شيوا و گرم و گيرا در اختيارشان نيست که بتوانند آن افکار را منتقل کنند؛ شما اين حنجره را داريد، اگر بتوانيد از آن خوب استفاده بکنيد، به نظر ميرسد که کار بزرگي کردهايد.6 6. ۹۳/۰۴/۲۲ بيانات در ديدار شاعران در شب ميلاد امام حسن مجتبي(ع)
کارکرد اجتماعي شعر در تقويت هوّيت فرهنگي جامعه
يک مسئلة ... در مورد شعر، کارکرد اجتماعي شعر است؛ شعر، حافظِ هويت ملّي است، حافظ هويت ملّي. هويت ملّتها عبارت است از مشخصّههاي فرهنگي آنها و مزيتهاي فرهنگي آنها؛ اين هويت فرهنگي يک ملّت را تشکيل ميدهد. اين هوّيت فرهنگي، اصل است؛ اگر چنانچه اين از يک ملّتي گرفته بشود، اين ملّت هضم خواهد شد، يعني درواقع به معناي حقيقي کلمه نابود خواهد شد؛ حالا در يک مشخّصة جغرافيايي قرار ميگيرد امّا چيزي نيست؛ هست، امّا بودن او مثل نبودن است؛ هويت فرهنگي، همة حيات يک مجموعه و يک ملّت است. شعر ميتواند اين هويت فرهنگي را هم تقويت کند و غني کند و تغذيه کند؛ که در باب هويت فرهنگي هم باز به شعراي تاريخ خودمان که نگاه ميکنيم - زبانآوران بزرگ - ميبينيم پيامهاي اينها خيلي باارزش است: پيام توحيد است، پيام خداباوري است، پيام درستکاري است؛ واقعاً منظومههايي که در اين مورد وجود دارد حقيقتاً شگفتآور است. حالا بنده با اشعار ملّتهاي ديگر خيلي آشنايي ندارم؛ با بعضيها که آشنايي داريم، انصافاً شعر فارسي - بوستان سعدي، شاهنامة فردوسي، خمسة نظامي، ديوان حافظ، مثنوي مولوي – پر از حکمت است؛ يعني به معناي واقعي کلمه، حکمت موج ميزند در اين کتابها و انديشههاي والا؛ فکرهاي بسيار برجسته و فاخر در اين کتابها هست؛ اينها توانسته يک هويتي براي ملّت ما تعريف کند. و اين را هم به شما عرض بکنم: ما هر چه امتياز داريم، ناشي از همين هويت فرهنگي است؛ اگر اين هويت فرهنگي نبود، انقلاب ما هم پيروز نميشد. اگر اين هويت فرهنگي نبود، يک امامي مثل امام ما که نهضت را بهوجود آورد و به سرانجام رساند، اصلاً خلق نميشد، درست نميشد. امام بزرگوار، ساخته و پرداختة همين فرهنگ است. همين هويت فرهنگي است که آدمي مثل امام را در جامعه پرورش ميدهد؛ اين را بايد نگه داشت. اين را شما ميتوانيد نگه داريد. شعر بايد پاسدار اين هويت باشد و اين هويت هم درواقع همان عقلانيت معنوي است که ما روي آن - روي مسئلة عقلانيت معنوي و خرد جمعي جامعه - تکيه ميکنيم؛ اين هويت فرهنگي درواقع همان عقلانيت است؛ اين را بايستي شما در شعر خودتان مراقبت بکنيد، حفظ کنيد: اخلاق والاي اسلامي را، حکمت معنوي و الهي و اسلامي را، توحيد را، خداباوري را، انصاف را، صداقت را و همة آن چيزهايي که در شعر فاخر فارسي وجود دارد. و اگر اين انگيزه در شاعر امروز پيدا بشود و اهتمام پيدا کند، آنوقت تهاجمي که دارد به اين مرکز ميشود، برايش آشکار خواهد شد.6 6. ۹۳/۰۴/۲۲ بيانات در ديدار شاعران در شب ميلاد امام حسن مجتبي(ع)
تدبير ش90 – شهريور و مهر 93
احياي نام آبرومندانِ نظام اسلامي
شايد بشود گفت: اوّلين گروهي که به نداي امام در نهضت پاسخ دادند، بازاريان متدين بودند ... و فضاي کشور را در سال ۴۱ گرم کردند؛ و همچنين در طول اين سالهاي متمادي همينجور بوده. ... تعداد اشخاص نامآور و برجسته، ... و بسياري از اينها شناخته شده نيستند؛ اين کنگرهاي که شما داريد يقيناً کمک خواهد کرد به اينکه نام اين آبرومندانِ نظام اسلامي و انقلاب اسلامي زنده بشود و احيا بشود؛ بسيار کار بهجا و بهموردي است.1
1. ۹۳/۰۶/۰۳ بيانات در ديدار اعضاي کنگره ملي ده هزار شهيد اصناف و بازار کشور(26/03/93)
ضرورت سرمايهگذاري در رسانههاي اثرگذار
بسياري از سرمايههاي گوناگون بينالمللي صرف ايجاد رسانههاي اثرگذار ميشود، از قبيل ماهواره و اينترنت و موبايل و امثال اينها؛ دارند سرمايههاي زيادي را صرف ميکنند براي اينکه بر روي عقايد مردم و باورهاي مردم اثر بگذارند و اينها را درواقع از حيطة نفوذ نظام اسلامي و ارزشهاي اسلامي خارج کنند؛ که البتّه پادزهر آن هم اين است که ما بتوانيم در سطوح مختلف، نسبت به باورها طرحهاي تبييني و اقناعي داشته باشيم؛ علماي ما، سازمانهاي فرهنگي ما، سازمانهاي تبليغاتي ما، گويندگان ما، صدا و سيماي ما بايد بتوانند اين باورها را در ذهن مردم تثبيت کنند و تعميق کنند که البتّه ارتباط مستقيم علما با مردم، يک عامل و عنصر بيبديلي است؛ هيچ چيزي جاي اين را نميگيرد، هيچ چيزي؛ حتّي صدا و سيما که يک رسانة فراگير است، نميتواند جاي ارتباط مستقيم علما و متفکّرين ديني را با مردم بگيرد.3 3. ۹۳/۰۶/۱۳ بيانات در ديدار با اعضاي مجلس خبرگان رهبري
تدبير ش93 – اسفند93 و فروردين94
بهترين فرصت براي تبليغ معارف دين تکرار در الف2
بهترين استفادة از اين فرصت[مداحي] چيست؟ تبليغ معارف دين؛ تبليغ همان چيزي که اين بزرگواران، اين نشانههاي عظمت و فضيلت براي خاطر آن، جانشان را کف دست گرفتند؛ اينهمه رنج بردند؛ اينهمه مصيبت کشيدند؛ حادثة عاشورا بهوجود آمد؛ حوادث گريهآور صدر اسلام بهوجود آمد. [اينها] براي چه بود؟ براي ترويج معارف دين بود. از اين فرصت براي ترويج معارف دين، براي سوق دادن نسل جوان به عمل به دين، به عمل به شريعت، به عمل به مسئوليتهاي بزرگ اين دوران استفاده کنيد. امروز کشور ما، ملّت ما و دنياي اسلام محتاج درست فهميدن، درست عمل کردن و ايستادگي کردن است. ملّت ايران الگو است؛ در ميان ملّت، جوانان موتور حرکتاند. اين جوانها در اختيار شما هستند؛ يعني شما با يک نگاه ملاحظه خواهيد کرد که به يک معنا موتور حرکت دنياي اسلام، زير کليد شماست. معارف دين را تبليغ کنيد.
آنچه را مردم احتياج دارند و آنچه را اين جوانها احتياج دارند براي پاک بودن، براي پاک زيستن، براي سبک زندگي اسلامي، براي مسلمان شدن بهمعناي واقعي کلمه، براي عاقبت به خيري، به اينها ياد بدهيد؛ اين در اختيار شماست. کِي ما در طول تاريخ اينهمه مجلس داشتيم که در آنها اينهمه جوان جمع بشوند و دلهايشان را در اختيار شما بگذارند. در زمان ما و در دورة جواني ما در مشهد اگر همة مدّاحها را ميشمردند، از پنج شش نفر بيشتر نميشدند، در تهران هم يکخرده بيشتر از اين. اينهمه مجلس، اينهمه گوينده، اينهمه خواننده، اينهمه هنر، اينهمه صداي خوش، شعرا هم بهکار ميافتند و آنها هم شعر ميگويند؛ از اين فرصت استفاده کنيد.12 12. ۹۴/۰۱/۲۰ بيانات در ديدار جمعي از مداحان اهلبيت(ع) به مناسبت ميلاد فاطمة زهرا(س)
شرافت و فضيلت حرفة مداحي
حرفة مدّاحي حرفة بسيار باشرافتي است؛ چرا؟ چون در طول تاريخ کساني بودند که ستمگران را، ظالمان را، زورگويان را مدح ميگفتند و مدح ميکردند؛ امروز هم هستند. امروز هم در دنيا کساني هستند که زبان ميگشايند به مدح پليدترين انسانهاي عالم، يا قلمهايشان را با مزد با مزدي کثيف و پليد در اين راه بهکار مياندازند؛ شما بهعکس، زبانتان، نفَستان، حنجرهتان، قدرت هنريتان در خدمت مدح فضيلت است. خاندان پيغمبر خاندان فضيلتاند؛ سرتاپا فضيلت. مادح خورشيد مدّاح خود است؛ شما در واقع با مدح فضيلت خاندان پيغمبر، مدح خودتان را هم ميکنيد و در واقع شرافت اين شغل را نشان ميدهيد. من چند سال قبل از اين، در همين مجلس مربوط به فاطمة زهرا(س) اين شعر را از مرحوم صغير اصفهاني خواندم:
در حديث آمد که اندر ليلةالاسراء پيمبر اشتراني ديد، من خود اشتري زان کاروانم
گر نداري باور و حجّت همي خواهي نظر کن بر کتاب مدح او در دست من کاين هست بارم
رحمت خدا بر صغير اصفهاني. بنابراين شما کتاب مدح فضيلت را در دست داريد؛ اين شرافت بزرگي است؛ خوش به حال شما؛ قدر بدانيد اين حرفه را، اين خصوصيات را و اين فرصت را مغتنم بشماريد.12 12. ۹۴/۰۱/۲۰ بيانات در ديدار جمعي از مداحان اهلبيت(ع) به مناسبت ميلاد فاطمة زهرا(س)
تدبير ش94 – ارديبهشت و خرداد 94
ضرورت شناخت راههاي پايبندي جوانان به ايمان و ايثار و شهادت تکرار در الف1
مخاطبين هميشه يکجور نيستند؛ بله! بنده عقيدهام اين است که جوان امروز از جوان دهة ۶۰ توانايي و همّت و عزم و ايمانش کمتر نيست؛ اين اعتقاد من است براساس آشنايي و آگاهي و گزارش و مطالعة ميدان؛ اين را عقيده داريم منتها به اين توجّه بشود که امروز جوان کشور ما در معرض تهديدهاي خطرناک فکري است. در دهة ۶۰ اين معنا نبود، نه اينکه انگيزه نبود، انگيزة تخريب، دهة ۶۰ و امروز و ديروز ندارد، هميشه وجود داشته است و وجود خواهد داشت، [امّا] ابزار اينقدر نبود؛ امروز ابزارها زياد است، امروز اين وسايل ارتباطي که وجود دارد که يک حرف و يک فکر غلط را ميتواند به شکل وسيعي توسعه بدهد، آنروز وجود نداشت؛ امروز در اختيار همه هست؛ به اينها بايد توجّه کرد. حالا شما اشاره کرديد که در تلفن همراه فرض کنيد که اين اقدامات را کرديد، خيلي خب! اينها خوب است؛ من اينها را نفي نميکنم منتها نگاه کنيد ببينيد که چه چيزي است که ميتواند دل اين جوان را درگير کند با مسئلة ايمان، با مسئلة ايثار، پايبندي او را عميقتر و وابستگي او را به اين فکر مستحکمتر کند، اين را مطالعه کنيد؛ اين چيزي نيست که بهآساني انسان بتواند به آن دست پيدا کند. هم مخاطب را بايد شناخت که امروز مخاطبين ما دهها ميليون هستند که بسياري جواناند؛ اعم از آنهايي که در دانشگاهاند يا در دبيرستاناند يا در فضاهاي ديگري زندگي ميکنند؛ اينها همه مخاطبان ما هستند، هم مخاطب را بايد شناخت، ظرفيتهاي او را بايد دانست؛ هم چگونگي حرفزدن با مخاطب را بايد ياد گرفت. اين خيلي مهم است؛ ببينيد چه چيزي را بايد بگوييد. شما نيتهايتان خيلي خوب است، در اين ترديدي نيست؛ هم نيتتان خوب است، هم تلاش و توانتان خوب است منتها بعضي از کارها هست که احتياج دارد به اينکه انسان با متخصّصين کار، با کساني که در اين زمينهها تجربه دارند مشورت بکند؛ اين را از ياد نبريد و ببينيد چهجور ميتوانيد؛ حالا فعلاً شما در محيط استان فکر کنيد. ... شما ببينيد با اين مخاطبي که اهل اين استان است و با تنوّع فرهنگياي که در استان وجود دارد، چهجور ميتوانيد حرف بزنيد و آن حرفي که بايد بزنيد چيست تا آن حرف تأثير بگذارد؛ آنوقت اين کنگرة شما اگر اين نتايج را بتواند به دست بياورد، واقعاً يک کار برجسته خواهد شد؛ يعني کار بزرگي خواهد شد. از آقايان علما استفاده کنيد، از کساني که تجربة مسائل ارتباطي دارند استفاده کنيد و از بين اين مسائلي که وجود دارد گزينش کنيد. از هنر حدّاکثر استفاده را بايد کرد؛ اشاره کرديد به سرود؛ اين خيلي مهم است. اگر بتوانيد يک سرود زيباي اثرگذار خوشمضمون درست کنيد، جوري که بچّهها وقتي در کوچه راه ميروند، از خانه به مدرسه ميروند، زير لبشان آن را زمزمه کنند، يک کار بسيار بزرگي کردهايد؛ يعني استفادة از هنر به شکل صحيح؛ اين کار شما را آسان ميکند، تسهيل ميکند. بههرحال بايد تلاش کرد، بايد کار کرد.3 3. 14/02/94 بيانات در ديدار اعضاي ستاد کنگرة بزرگداشت سه هزار شهيد استان سمنان
ياد شهيدان ذخيرة ماندگار هميشة انقلاب تکرار در ج4- و6 - ز6
بسيار کار خوب و شايستهاي است اين کاري که شما براي بزرگداشت شهيدان استانتان[سمنان] انجام داديد و انشاءالله انجام خواهيد داد. مسئلة جنگ تحميلي و عوارض آن که از جمله، همين فداکاريها و ايثارها و شهادتها است يک مسئلة عادي نيست؛ يک مسئلة متعارف و معمولي نيست؛ يک مسئلة فوقالعاده است. اگر درست نگاه کنيم، مجموعة حوادثي که در اين سالها اتّفاق افتاد و اين فداکاريهايي که جوانهاي ما کردند، ميتواند يک ذخيرة ماندگاري باشد براي هميشة انقلاب. نبايد بگذاريم که اين ذخيره بلااستفاده بماند؛ راهش هم همين است که ياد شهيدان زنده باقي بماند.3
3. 14/02/94 بيانات در ديدار اعضاي ستاد کنگرة بزرگداشت سه هزار شهيد استان سمنان
تدابيرحذفی تدبير ش94 – ارديبهشت و خرداد 94
کار فرهنگي در زمينة پيشمرگان مسلمان کُرد
کار فرهنگي که آقاي ملاقادر گفتند کاملاً درست است، کار فرهنگي بسيار خوب است. حالا همين حرکتي که در زمينة پيشمرگان مسلمان کُرد داريد انجام ميدهيد، اين خودش يک کار فرهنگي است؛ اگر اين کار را خوب و تميز و جامع انشاءالله از آب دربياوريد، اين خودش يک کار فرهنگي باارزشي است، اين را بايد انجام داد. کارهاي خدماتي و اقتصادي هم بايد انجام بگيرد؛ واقعاً جوانها نبايد بيکار بمانند، بيکاري منشأ فساد است و مسائل مربوط به جوانها مسائل درجة يک است.4 4. ۹۴/۰۲/۱۴ بيانات در ديدار اعضاي ستاد کنگرة گراميداشت شهداي پيشمرگان مسلمان کرد
تدبير ش95 – تير و مرداد 94
(قسمتي از) سياستهاي کلي برنامه ششم توسعه در امور فرهنگي
۶۸ تلاش شايسته براي تبيين ارزشهاي انقلاب اسلامي و دفاع مقدس و دستاوردهاي جمهوري اسلامي.
۶۹ ارائه و ترويج سبک زندگي اسلامي ايراني و فرهنگسازي درباره اصلاح الگوي مصرف و سياستهاي اقتصاد مقاومتي.
۷۰ اجراي نقشه مهندسي فرهنگي کشور و تهيه پيوست فرهنگي براي طرحهاي مهم.
۷۱ حمايت مادي و معنوي از هنرمندان، نوآوران، محققان و توليدکنندگان آثار و محصولات فرهنگي و هنري مقوّم اخلاق، فرهنگ و هويت اسلامي ايراني.
۷۲ حضور مؤثر نهادهاي فرهنگي دولتي و مردمي در فضاي مجازي به منظور توسعه و ترويج فرهنگ، مفاهيم و هويت اسلامي ايراني و مقابله با تهديدات.
۷۳ توجه ويژه به توسعه و تجلي مفاهيم، نمادها و شاخصهاي هويت اسلامي – ايراني در ساختارهاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي کشور.4 4. 09/04/94 ابلاغ سياستهاي کلي برنامه ششم توسعه
مسئوليتآوري شعر اثرگذار تکرار در ج4
خب! شعر يک عنصر اثرگذار است، اثرگذاري آن هم در مجموعة عوامل کلامي يک اثرگذاري مضاعفي است؛ يعني هيچ سخني، هرچه فصيح، هرچه زيبا، هرچه پرمغز، اگر شعر نباشد اين اثر را ندارد؛ شعر يکچنين دستگاهي است، يکچنين عنصري است. شعر نقش برانگيزاننده دارد، در جايي که جاي برانگيختن است؛ نقش راهنما دارد، نقش خط دهنده دارد، نقش جهت دهنده دارد به مستمع و به کسي که شعر را براي خودش ميخواند؛ خب! اين ميشود مسئوليتآور. وقتي شما يک ثروتي، يک امکاني در اختيار داريد که از آن ميتوان براي کارهاي بزرگ استفاده کرد، اگر استفاده نکرديد، خلاف مسئوليت عمل کرديد، خلاف تعهّد رفتار کرديد. اين مسئوليتآور است. حالا خداي متعال اين نعمت را به شما داده امّا مثل همة نعمتها از نعمت سؤال خواهد شد، از عطاي الهي سؤال خواهد شد. از شما سؤال خواهد شد که با اين نعمت چه کرديد؟.5 5. 10/04/94 بيانات در ديدار شاعران
نقش شعر در هدايت يا گمراهي مخاطب تکرار در ج4
ميتوان با ابزار شعر مخاطب را به راه راست و صراط مستقيم هدايت کرد؛ ميتوان هم او را به کجراهه برد، او را ساقط کرد. شعر ميتواند انسانها را به حضيض ببرد؛ داريم از اينجور شعر، بهخصوص امروز که متأسّفانه فرهنگ لجامگسيختة دور از هنجارهاي اخلاقي و انساني بهوسيلة اين ابزارهاي جديد ابزارهاي رسانهاي جديد انتشار فراواني پيدا ميکند، گاهي شعر ميشود يک ابزاري براي لغزيدن، غلتيدن و منحرف شدن؛ اين هم آنطرف قضيه است. بنابراين هر دو کار از شعر برميآيد. شاعر با احساس لطيف خود، هم ادراک ميکند، هم بر سرِ شوق ميآيد، هم دلتنگ ميشود، و ميسرايد؛ اين سراييدن شاعر ناشي از شوق است، ناشي از دلتنگي است، ناشي از احساس و ادراک و مشاهدة يک چيزي است که ديگران آن را مشاهده نميکنند. خب! اين دو طرف دارد: ميتواند جهتدهنده به سمت نيکيها باشد، ميتواند عکس آن باشد. اگر شعر بهصورت افراطي تحتتأثير غريزة جنسي قرار گرفت که متأسّفانه بعضي از دستها امروز در کشور ما دارند شعر را به اين سمت ميکشانند، بهزور ميبرند، بعد از آنکه جوانهاي ما در فضاهاي باصفا و لطيف و بسيار زيباي معنوي و حماسي و انقلابي حرکت کردند، الآن دستهايي شروع کردند، در جاهاي مختلف؛ از جمله بيشتر از همه در فضاي مجازي؛ حالا طرق ديگر به جاي خود، از طريق شعر هم جوانها را به سمت غريزهگرايي جنسي افراطي بکشانند و ببرند اين بسيار چيز بدي است، اين زنگ خطري است. گاهي اين است، گاهي نفعطلبي شخصي است و گاهي ستمستايي است، که متأسّفانه در تاريخ ما اين معنا سابقة زياد دارد، ستايش ستم و ستمگر.
امروز نقطة مقابلش را ما در مقابل داريم، الحمدلله، خوشبختانه ديدم چند نفر از اين شعراي جوان عزيز ما در مقابل آن ايستادهاند؛ قبلاً هم شعرهايي در مورد يمن شعر آقاي سيار(محمّدمهدي سيار) و شعرهاي ديگر را شنيدهام، خواندهام، بسيار خوب است، اينهايي که گفتهايد، اينهايي که امشب هم دوستان خواندند، خيلي خوب بود؛ اينها درست است، اين درست است، اين آن کارِ صحيح است، اين آن تعهّدي است که خداي متعال سؤال خواهد کرد. يکي از فِقرات دعاي مکارمالاخلاق اين است: «وَ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا تَسْأَلُنِي غَداً عَنْهُ»،(صحيفة سجّاديه، دعاي مکارمالاخلاق) به فکر اين بايد بود؛ فردا يک چيزهايي را از ما سؤال ميکنند؛ ميگويد خدايا آن چيزي را که فردا بناست از من سؤال کني، امروز وسيلة پرداختن به آن را و عمل به آن را در اختيار من قرار بده. خب! حالا شما وسيلهاش را داريد، ممکن است کساني دلشان پر باشد نتوانند بگويند، شما الحمدلله ميتوانيد بگوييد؛ بگوييد، اثر هم دارد. اين شعري که شما براي بحرين ميگوييد، يا براي يمن ميگوييد، يا براي لبنان ميگوييد، يا براي غزّه ميگوييد، براي فلسطين ميگوييد، براي سوريه ميگوييد، هر شعري که شما براي اهداف امّت اسلامي ميگوييد، در هر نقطهاي اين شعر کاربرد دارد و از آن استفاده ميشود. اين شعر اگرچنانچه در اين جهتها به راه بيفتد، آنوقت «انَّ مِنَ الشِّعرِ لَحِکمَة»(منلايحضرهالفقيه، ج ۴، ص ۳۷۹) دربارة شعر شما صدق ميکند، که حتماً شعر حکمت است.5
5. 10/04/94 بيانات در ديدار شاعران
ضرورت حضور شعر انقلاب در خدمت اهداف انقلاب
اميدواريم انشاءالله روزبهروز شعر انقلاب رتبه و رفعت بيشتري پيدا کند. البتّه مقصود من از شعر انقلاب، شعري نيست که در دوران انقلاب گفته ميشود ولو ضدّ انقلاب، اين مراد از شعر انقلاب نيست. بعضيها خيال ميکنند شعر جنگ آن شعري است که دربارة جنگ گفته شده است ولو ضدّ جنگ! اين شعر جنگ نيست، اين شعر ضدّ جنگ است. شعر انقلاب يعني آن شعري که در خدمت هدفهاي انقلاب است؛ اين شعر انقلاب است، نه شعر دوران انقلاب؛ اين منظورم نيست. منظورم از شعر انقلاب شعري است که در خدمت اهداف انقلاب است. در خدمت عدالت، در خدمت انسانيت، در خدمت دين، در خدمت وحدت، در خدمت رفعت ملّي، در خدمت پيشرفت همهجانبة کشور، در خدمت انسانسازي به معناي واقعي کلمه در کشور؛ اين ميشود شعر انقلاب که در جهت اهداف انقلاب است.5
5. 10/04/94 بيانات در ديدار شاعران
عدم بيطرفي شاعر در جنگ حق و باطل تکرار در ج4
بيطرفي در دعواي حق و باطل معني ندارد. يک وقت دعواي مشتبهي است، آن بحث ديگري است، وقتي که حقّي هست و باطلي، اينجا بيطرفي معنا ندارد؛ بايد طرف حق بود، مقابل باطل ايستاد؛ حالا يکي ميتواند به شکل نظامي بِايستد، يکي به شکل سياسي بِايستد؛ به اَشکال مختلف ميشود ايستاد، يک نفر هم با زبان، با بيان، با انديشه ميتواند بِايستد؛ بايد ايستاد. شاعر نميتواند در جنگ حق و باطل بيطرف باشد. اگرچنانچه شاعر، هنرمند بيطرف بود، تضييع نعمت خدا را کرده؛ اگر خداي نکرده طرف باطل را گرفت، آنوقت خيانت کرده، جنايت کرده؛ بحث اهمال ديگر نيست، بحث جنايت است. خب! شما ملّتتان مظلوميتهاي زيادي در اين سالهاي متمادي داشته، اين مظلوميتها گفتن دارد، اين براي دنيا منعکس شدن دارد.
سردشت را در سال ۶۶ بمباران کردند مال همين روزها است ديگر شوخي است؟ يک شهر را بمباران شيميايي بکنند، هزاران نفر را در يک شهر بچّه، بزرگ، پير، جوان، زن، مرد نابود کنند و دنيا سکوت کند! دنيايي که گاهي افتادن يک گربه در چاه برايش ميشود بهعنوان يک مسئلهاي که در خبرگزاريها و در روزنامهها و در تلويزيونها منعکس ميشود که بله يک گربهاي يا يک مثلاً روباهي در چاه افتاده بود، فلان دستگاه، فلان دستگاه، فلان دستگاه جمع شدند که اين را زنده بياورند بيرون، يا يک حيوان آبي به ساحل افتاده دارد جان ميدهد، اين را يکجوري برگردانند به آب، براي اين چيزها دنيا آن جنجالها را به راه مياندازد، آنوقت براي کشتار شيميايي يک شهر اين دنيا ساکت ميمانَد! دنيا که ميگويم منظورم ملّتها نيستند، ملّتها وسيلهاي ندارند، ابزاري ندارند، منظورم قدرتهاي مسلّط بر دستگاههاي تبليغاتي دنياياند، فارسياش ميشود آمريکا، انگليس، نيروهاي غربي مسلّط، نيروي صهيونيستي. اينها هستند که بر فضاي تبليغاتي دنيا مسلّطاند، نميگذارند آب از آب تکان بخورد. الآن دارند يمن را آنجور ميکوبند شب و روز هيچ صدايي در نميآيد، غزّه را ديروز ميکوبيدند، چندي قبلش لبنان را ميکوبيدند، صدايي از کسي در نميآيد؛ حالا فرض کنيد دو تا قاچاقچي يک جا محاکمه بشوند، اعدام بشوند، جنجال تبليغاتي درست ميشود؛ خب! دنيا اين است، در مقابل اين دنيا بايد چهکار کرد؟ يک انسان باشرف در مقابل يک چنين جبههگيرياي، در مقابل يک چنين وقاحتي، در مقابل يک چنين خباثتي چه ميکند، با قطع نظر از انگيزة ديني و وظيفة ايماني؛ شرف انسان، وجدان انسان، انسانيت انسان چه حکم ميکند؟ اينها همه بارهايي است بر دوش.5 5. 10/04/94 بيانات در ديدار شاعران
لزوم کار و تلاش براي ارتقاء سطح شعر
من البتّه از پيشرفت شعر در کشور در دوران بعد از انقلاب خيلي راضيام و واقعاً خيلي خوب شده. اين جوانهايي که امروز شعر ميخواندند، با جوانهايي که حالا ده سال قبل شعر ميخواندند خيلي تفاوتهاي آشکار و بيني دارند، يعني واقعاً پيشرفت شده، شعر خيلي خوب است؛ منتها ظرفيت شعر در کشور ما خيلي بيش از اينهاست؛ خيلي بيش از اينهاست. شما نگاه کنيد الآن ببيند اين دختر خانم(خانم معصومه فراهاني، در اين جلسه شعري قرائت کرده بود.) دانشآموز است شنيدم «شهرستان ادب» فعّاليتهاي دانشآموزي راه انداخته، افراد را جمع ميکند (اشاره به برگزاري کارگاههاي شعر و داستاننويسي از سوي مؤسّسه فرهنگي هنري شهرستان ادب) دانشآموزهاي ما، جوانهاي ما، نوجوانهاي ما، دختر ما، پسر ما، شعر ميگويند آن هم به اين خوبي، با اين مضامين خوب، با اين تخيل قوي، اين خيلي خوب است؛ البتّه بنده عرض بکنم سطح عمومي شعر امروز ما به سطح عمومي شعر متناسب با ايران هنوز نرسيده؛ يعني ما دورههايي که از ما خيلي هم دور نيستند داشتيم که سطح عمومي شعر، يعني با توجّه به آن اوجهايي که وجود داشته، از سطح فعلي ما بالاتر بوده است. خب! برجستگاني داشتيم، شعرايي داشتيم، چه در قصيده، چه در غزل، در سبکهاي مختلف، آنها را بايد داشته باشيم تا اين سطح بالا برود؛ اين کار ميخواهد، اين تلاش ميخواهد.5 5. 10/04/94 بيانات در ديدار شاعران
واکنش سريع شعرا نسبت به حوادث تکرار در ج4
از جملة کارهايي که خيلي خوب است در کشور ما که بحمدالله در اين جلسه[ديدار شاعران] هم آثارش ديده شد و قبلاً هم ديده شد و من خيلي از اين راضي هستم، واکنش سريعي است که شعراي جوان ما به حوادث نشان ميدهند، اين خيلي با ارزش است، اين خيلي خوب است. مبادا کسي خيال کند که اين چيز منفي است؛ نه، اين بسيار مثبت است. ما در طول تاريخ و در زمان معاصرِ نزديک به خودمان هم داشتيم مواردي را که همين واکنشهاي سريع بهترين آثار را بهوجود آورد. وقتي که آن هواپيماي اسرائيلي را آن دختر ربود، مرحوم اميري فيروزکوهي قصيدهاي گفت حالا اميري فيروزکوهي، دوستاني که ايشان را ميشناسند ميدانند، خب! ايشان جوان و انقلابي و مانند اينها که نبود امّا روي آن احساسي که پيدا کرد، يک قصيدة زيبا و عالي همانوقت سال چهل و چند گفت، متناسب با موقع، متناسب با زمان؛ «آنجا غزالهاي...»، حالا خيلي از ابياتش را يادم نيست، آنوقتها خيلي از بيتهايش را بلد بوديم؛ من از خود ايشان شنيده بودم.(اشاره به قصيدة «آنجا غزالهاي بين خورشيد در حبالش / عزمش ز هفت مردان، رزمش به هفت ميدان» که اميري فيروزکوهي دربارة «شاديه ابوغزاله» سروده است. ليلا خالد که نام سازماني او همنام اولين شهيدة فلسطيني «شاديه ابوغزاله» بود از اعضاي جبهة خلق براي آزادي فلسطين بود که در سال ۱۹۶۹(۱۳۴۸ هجري شمسي) به تصوّر حضور اسحاق رابين در هواپيماي مسير رم به آتن، اين هواپيما را ربود و آن را در فرودگاه دمشق بر زمين نشاند.) عليايحال، اين خيلي خوب است، اينکه به حوادث واکنش سريع نشان داده بشود و تبيين بشود، اين بسيار خوب است.5 5. 10/04/94 بيانات در ديدار شاعران
مسئوليت دستگاهها در قدرشناسي از شعر
ما از لحاظ گستره خيلي وسيعيم، بايستي سعي کنيم همين گسترة وسيع را پيش ببريم و اين کار لازم دارد. البتّه حوزة هنري مسئوليت دارد، دستگاههاي مختلف ديگر هم مسئوليت دارند، دستگاههاي دولتي و دستگاههاي مربوط به نظام و مانند اينها هم صداوسيما و ديگران همه وظيفه دارند. شعر را بايستي ارج نهاد، شعر خيلي پديدة بزرگي است، پديدة مهمّي است. من ميبينم که در نظام ما، در کشور ما، آن کساني که بايد اين حقيقت را بفهمند، کأنّه بعضيشان حالا همه را نميگوييم درست به عمق اهميت شعر پي نبردند، اصلاً شعر را قدرشناسي نکردند؛ «ما قَدَروا الشِّعرِ حَقَّ قَدرِه»؛ درست نتوانستند واقعاً قدر شعر را بفهمند. شعر خيلي تأثير عجيبي دارد، گاهي اوقات يک بيت شعر يا حالا يک غزل مثلاً يا يک قطعة شعر، از يک سخنراني يک ساعته، دو ساعتة يک آدم واردِ مطّلع تأثيرش بيشتر است. خب! اين خيلي چيز مهمّي است؛ يعني بهاصطلاح گوهر باارزشي است، داراي يکچنين اهميتي است؛ اين را بايستي بتوانند قدر بدانند.5
5. 10/04/94 بيانات در ديدار شاعران
ضرورت برکت و الهامگيري از شهيدان
بسمه تعالي
[تشييع و تدفين پيکر مطهر دو تن از شهيدان غواص در دل حوزه هنري] کار شايستهاي است. اميد است هنر بزرگ اين مردان خدا و مجاهدان راه حق، ماية برکت و الهامِ آن مرکز هنر انقلابي باشد.13
والسلام علي عبادالله الصالحين سيدعلي خامنهاي 18/5/94
13. 18/05/94 پيام در پي تدفين دو تن از شهيدان غواص در حوزة هنري سازمان تبليغات اسلامي
از این تمنّای موجود و تقاضای موجود در جامعه برای شعر باید استفاده کرد
بیانات در دیدار جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب 1397/3/9
یاد عظمت ها و قلّه های بلند و پروازهای معنوی انسانهای بزرگ، به دلها آرامش و اطمینان و اعتماد به نفس میبخشد. آیهی شریفه، سکینه و آرامش را در دلهای مسلمانان ناشی از فتح و نصرت الهی میداند و آرامش را و اطمینان را و سکینهی قلبی را مایهی تقویت ایمان و ازدیاد ایمان معرّفی میکند؛ دشمن عکس این را و ضدّ این را برای امّت اسلامی و برای جامعهی مؤمن و متحرّک و پویای ما دنبال میکند.
هرچه می توانید راجع به شهیدان بنویسید،ثبت کنید، ضبط کنید، کار هنری انجام بدهید
بیانات در دیدار اعضای کنگره ی بزرگداشت شهدای استان قزوین 1397/08/19
و همینطور که اشاره کردیم قبلاً به مناسبت شهدای بیرجند، هرچه می توانید از یاد این شهیدان استفاده کنید، هرچه می توانید راجع به اینها بنویسید، بشنوید، ثبت کنید، ضبط کنید، کار هنری انجام بدهید. هیچ لزومی هم ندارد که مبالغه و اغراقگویی دربارهی اینها بشود. من می بینم گاهی اوقات بعضیها اغراقگویی می کنند؛ هیچ لزومی ندارد. نفْس عمل اینها اینقدر عظمت دارد که هیچ احتیاج به آرایش و بزک کردن و اغراقگویی و مانند اینها ندارد؛ کارشان کار مهمّی است، چه کسی از جان خودش می گذرد؟ ما مردم معمولی دنیا برای یک نفع کوچک،حاضریم کار خلاف هم انجام بدهیم، آنوقت اینها آمدند از عزیزترین شیئی که برای یک انسان وجود دارد؛ یعنی از عمرش، جانش، گذشتند برای خدا؛ در سنین جوانی، در وقتیکه شهوات در انسان قوی است، در وقتیکه آرزوها در انسان قوی است، پا روی این آرزوها گذاشتند، پا روی راحتی و آسایش جسمی گذاشتند و حرکت کردند در راه خدای متعال و جان خودشان را دادند. خود این حرکت، اینقدر عظیم است، اینقدر باشکوه است که هیچ احتیاج به اغراقگویی ندارد. کار را انشاءاللّه با همین دقّت و با همین اتقان دنبال کنید و انجام بدهید. خداوند انشاءاللّه به شما خیر بدهد و کمک کند.
کنگرهی بزرگداشت شهیدان را هرچه می توانید، باکیفیّت برگزار کنید؛ شرح حال این شهدا را بنویسید
بیانات در دیدار دست اندرکاران کنگره بزرگداشت شهدای استان خراسان جنوبی1397/09/20
این کنگرهی بزرگداشت شهیدان را هرچه می توانید، باکیفیّت برگزار کنید؛ شرح حال این شهدا را بنویسید. ما میبینیم که یک شهید گمنام، یک شهیدی که نه سردار بوده، نه فرمانده بوده، نه شخصیّت معروفی بوده، وقتی شرح حالش نوشته می شود و میآید در اختیار افکار عمومی، دل ها را در موارد زیادی منقلب می کند؛ [البتّه] وقتیکه درست و با رعایت جوانب گوناگون، این شرح حالها نوشته بشود؛ این کار را بکنید.
خب سی سال از پایان جنگ گذشته لکن قضایای مهمّ دفاع مقدّس تمامشدنی نیست، روزبهروز اینها رو به پیشرفت است. شهدای عزیز ما در زمانی که زنده بودند، دفاع کردند؛ با جانِ خودشان رفتند میدان؛ امروز با هویّت خودشان، با معنویّت خودشان دارند از هویّت کشور دفاع می کنند، از اسلام دارند دفاع می کنند؛ این خیلی چیز مهمّی است. سراغ پدرها و مادرها بروید. حالا متأسّفانه بسیاری از پدران و مادران شهیدان از دنیا رفتهاند لکن سراغ آنهایی که هستند -پدرانشان، مادرانشان، آنهایی که همسر داشتند، همسرانشان- بروید، بپرسید، بخواهید شرح حال این شهدای عزیز را و آنها را ثبت کنید؛ و سعی کنید که باکیفیّت از آب [درآورید]؛ حالا کمّیّات قابل توجّه است لکن مهمتر از کمّیّات، کیفیّات است که آنها را بایستی انشاءالله ملاحظه کنید.
زبان مداحی از نظر محتوایی باید به گونه ای باشد که انتظار هست در یک سخنرانی خوب تجلی پیدا کند
بیانات در دیدار مداحان اهلبیت علیهم السلام به مناسبت میلاد حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها )1397/12/07
البتّه زبان مدّاحی و مدیحهسرایی با زبان گویندگی و منبر و سخنرانی متفاوت است؛ اینجا شعر هست، تخیّل هست، هنرنمایی هست، فعّالیّت هنری هست، عیبی هم ندارد، امّا جهت و محتوا باید همان جهت و محتوایی باشد که ما انتظار داریم تا در یک سخنرانی خوب، در یک کتاب خوب، در یک فیلم خوب، تجلّی پیدا کند؛ جهت باید همین جهت باشد.
از این پایگاه، از این جایگاه به بهترین وجه استفاده کنید، مردم را به سمت اهداف انقلاب سوق دهید
بیانات در دیدار مداحان اهلبیت علیهم السلام به مناسبت میلاد حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها ) 1397/12/07
شما که مدح امام حسین را می کنید، مدح فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) را می کنید، در حقیقت مدح خودتان را می کنید:
مادح خورشید مدّاح خود است که دو چشمم روشن و نامُرمَد است
یعنی درست می بینم، درست می فهمم؛ دارید خودتان را مدح می کنید. این افتخار بزرگی است؛ از این افتخار، از این پایگاه، از این جایگاه به بهترین وجه استفاده کنید، مردم را به سمت اهداف انقلاب، به سمت آنچه انقلاب به خاطر آن به راه افتاد -که ایجاد دنیای مؤمن، دنیای سالم، دنیای امن و امان برای انسان، دنیایی که به معنای واقعی کلمه مزرعهی آخرت باشد- [راهنمایی کنید.] ایجاد یک چنین دنیایی هدف انقلاب اسلامی است که هم رفاه مادّی، هم شوکت بینالمللی، هم بهجت معنوی، همه چیز در این حرکت عظیم وجود دارد؛ ما دنبال این هستیم. هر کدام وظیفهای داریم، همهی شما هم وظیفه دارید و این وظیفه را انشاءاللّه انجام بدهید.
بخصوص من تکیه می کنم در این برههی از زمان روی مسئلهی خانواده تکیه کنید. دشمن- نه دشمن ایران یا دشمن انقلاب؛ دشمن بشریّت- تصمیم گرفته که نظام خانواده را در بین بشر از بین ببرد. خانواده سنّت الهی است. دشمن بشریّت یعنی جریان سرمایهداری بینالمللی و صهیونیسم تقریباً از حدود صد سال پیش تصمیم گرفتند که خانواده را در بین بشر از بین ببرند؛ و یک جاهایی موفّق شدند. در آن جاهایی که از خدا دور بودند موفّق شدند، در یک جاهایی هم از جمله در ایران اسلامی ما موفّق نشدند امّا دارند تلاش می کنند. این ازدواج های سخت، این ازدواج های دیر، این فرزندآوری کم، این به تعبیر غلط زشتشان «ازدواج های سفید» -که سیاهترین نوع زندگی مزدوج است- همهی اینها به خاطر این است که خانواده از بین برود. رواج شهوات، از بین رفتن حیا و عفّت، امروز جزو برنامههای دشمن است. شما مبارزهی با اینها را جزو برنامههای خودتان قرار بدهید. طهارت و پاکیزگیِ دامان جوان های این کشور را مورد همّت خودتان قرار بدهید، بر آن همّت بگمارید، و این یکی از بهترین کارها و یکی از مؤثّرترین شیوهها برای حفظ انقلاب و برای رشد انقلاب و برای حفظ نظام اسلامی است.
در صدا و سیما زبان بیهویّت، تعبیرات فرنگی و خارجی را دارند ترویج می کنند
بیانات در دیدار جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب 1398/02/30
راجع به زبان، بنده حقیقتش [این است که] نگرانم؛ واقعاً نگرانم. حالا در زمینهی شعری خوشبختانه شعرهایی که شماها می گویید، خب شعرِ خوب، و زبان، زبان استوار است، امّا در جریان عمومی، زبان دارد دچار فرسایش می شود؛ این را آدم می بیند. حالا امشب یکی از برادرها از رادیو بودند و یک چیز خوبی را نقل کردند برای من، لکن من از صدا و سیما گلهمندم به خاطر اینکه به جای اینکه زبان صحیح را، زبان معیار را، زبان صیقلخوردهی کاملاً درست را ترویج کنند، زبان بیهویّت، گاهی غلط، تعبیرهای غلط و بدتر از همه پُر از تعبیرات فرنگی و خارجی و مانند اینها را دارند ترویج می کنند. وقتی مثلاً فلان لغت فرنگی را که حالا یک نویسندهای، یک مترجمی -که ترجمه می کرده یک مقالهی انگلیسی یا فرانسوی را- آورده و عیناً به کار برده، و مجری شما این را در تلویزیون، در رادیو یک بار، دو بار تکرار می کند، این می شود عمومی؛ ما بیخود و مُفتامُفت داریم زبان خودمان را آلوده می کنیم به زوائد مضر.
بایستی حرمت زبان را حفظ بکنیم
بیانات در دیدار جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب 1398/02/30
حالا در عالَم شعر هم همین حالت ولنگاریِ زبانی وارد شده، منتها در بحث ترانهسازیها، سطح بعضی از این ترانههایی که ساخته می شود، واقعاً خیلی پایین است؛ حالا از لحاظ مضمون که معیوب است، از لحاظ ساخت لفظی هم بعضی از این ترانهها بسیار ساخت های بدی دارد. آن وقت این ترانهها میآید با همین ساخت -حالا در فضاهای زیرزمینی و مانند اینها که بحث دیگری است- در تلویزیون، رادیو خوانده می شود، در تیتراژ فیلمها تکرار می شود، پخش می شود و اینها شایع می شود؛ به نظر من روی اینها باید فکر کنید. ترانههای اوّل انقلاب. [مثل] همین ترانهای که ایشان خواندند: «این بانگ آزادی است کز خاوران خیزد»، بسیار زیبا [است]. خدا رحمت کند حمید سبزواری را، ایشان از این قبیل [اشعار] زیاد داشت. ما بایستی حرمت زبان را حفظ بکنیم.
ببینید عزیزان من! قرن های متمادی است که این زبان دستبهدست به وسیلهی شعرا -یک مقدار هم به وسیلهی نویسندگان، امّا عمدتاً به وسیلهی شعرا- حفظ شده. [مثلاً] زبان سعدی؛ شما اگر امروز بخواهید مضمون همین شعری را که الان من خواندم: «به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم از اوست» بگویید، کلماتی از این گویاتر، فصیحتر سراغ دارید؟ یا فرض بفرمایید [شعرِ]: کجایید ای شهیدان خدایی بلاجویان دشت کربلایی
هیچ حدس می زدید که مال مولوی باشد؟ این مال مولوی است که هشتصد سال پیش گفته شده؛ کأنّه برای امروز گفته شده. یعنی زبان، این جور سالم دست ما رسیده؛ همین طور قرن به قرن آمده تا به دست ما رسیده. حتّی سبک هندی هم با اینکه از لحاظ مضمون، پیچیده و معقَّد است امّا زبان، زبان شستهرُفتهی قویای است؛ بخصوص برجستههای سبک هندی مثل صائب، مثل کلیم، مثل خود حزین، مثل بیدل، واقعاً زبان های اینها زبان های عالی است.
در هیچ پرده نیست نباشد نوای تو عالَم پُر است از تو و خالی است جای تو
هر چند کائنات گدای درِ تواَند هیچ آفریده نیست که داند سرای تو
شما اگر بخواهید همین مضمون را بگویید، امروز بعد از چهارصد سال از زمان صائب، می توانید الفاظی روشنتر، واضحتر، فصیحتر از این بیاورید؟ زبان را این جور نگه داشتهاند، به ما رساندهاند؛ حالا ما بدهیم دست فلان ترانهسراهای بیهنر -واقعاً بیهنر!- که الفاظ را خراب کنند و بشکنند و مانند اینها، و بعد هم ما با پول بیتالمال این را منتشر کنیم و در صدا و سیما یا در دستگاههای گوناگون دولتی و غیر دولتی این را پخش بکنیم!
ورود سپاه در وادی فرهنگ و اندیشه و هنر
بیانات در دیدار مجمع عالی فرماندهان سپاه 1398/7/10
یک سرفصل دیگر ورود در وادی فرهنگ و اندیشه و هنر است که در این زمینه، مجموعهی سپاه و بسیج کارهای نمایانی کردند؛ یعنی آن کسانی که سرشان در وادی فرهنگ و هنر و ادبیات و شعر و بقیّهی شاخههای هنری است، احساس می کنند که کأنّه یک موجود جدیدی در عالَم هنر دارد متولّد می شود یا متولّد شده، یک حادثهی جدید است، کار برجستهای است؛ [این] ربطی هم به مسائل سوقالجیشی و مسائل نظامی و مانند اینها ندارد. این هم یک عرصه است.
|