تدبير ش 33
اقداماتي صورت بگيرد كه محصول پروژههاي علمي، تجاري بشود
راه يافتن پروژه هاي علمي به بازار مصرف؛ از جمله ي چيزهاي بسيار مهمي است... ان شاءاللَّه در اين زمينه اقداماتي صورت بگيرد كه محصول كارها تجاري بشود. ديدار با نخبگان دانشگاهي 5/6/87
تدبير ش40-41
لزوم به فعليت رسيدن ثروتهاي ملي
زبان كردي يك ثروت ملي است؛ استعدادهاي علمي و هنري جوانان اينجا يك ثروت ملي است، استعداد ورزشي جوانان كردستان يك ثروت ملي است؛ از اين ثروتهاي ملي بايد استفاده بشود؛بهره برداري بشود؛ به فعليت برسد20. 20. 29/02/88 بيانات در ديدار مردم سقز
تدبير ش 51
ازجنگل،بايد كشور براي همه چيزش بهره ببرد
اگر چنانچه موجودي گياه كشور، موجودي درخت كشور - كه يك ثروت عظيم باستاني است كه براي ما مانده - مورد تطاول قرار بگيرد، اين خسارت است. مراتع ما، جنگلهاي ما، ذخاير عظيم حياتي ما هستند. از جنگل بايد كشور براي همه چيزش بهره ببرد. جنگل واقعاً يك منبع حياتي بزرگ و تجديدپذير است. اگر چنانچه عاقلانه و درست از مرتع و جنگل استفاده بشود، هيچ وقت تمام نميشود. اين مثل نفت نيست كه يك روز هست، يك روز تمام ميشود؛ مثل معدن طلا نيست كه يك روز هست، يك روز هم تمام ميشود؛ اين هميشه هست. اگر ما با منابع گياهي كشور - يعني همين جنگلهايمان، همين مراتعمان - و به تبع آن، بوستانهاي شهري و اينها كه در درجة دوم اهميت است، درست و عاقلانه برخورد كنيم، اينها هميشه باقي ميماند.7 7. 18/12/88 بيانات در مراسم كاشت نهال در هفته منابع طبيعي
تدبير ش 52
لزوم استفاده از طرح هاي ابتكاري در سازماندهي نيروهاي مسلح
مسئلة طرحهاي ابتكاري را هم خيلي بايد جدي گرفت. خوشبختانه در نيروهاي مسلح اين هست. مثل يك تودة استعداد، كه يك بخشي از اين استعداد، يك لاية روئين اين استعداد در معرض استفاده قرار گرفته؛ اعماق اين تودة استعداد هنوز همچنان باز نشده. ... اين تجربه، به ما نشان ميدهد كه ظرفيتهاي ما خيلي بالاست.
برويد دنبال كارهاي ابتكاري، برويد دنبال كارهايي كه دنيا آنها را نيازموده و تجربه نكرده؛ در طراحيهاي عملياتي، در طراحيهاي اطلاعاتي، در نوع برخورد با دشمن؛ فريب يكجور، تدبير يكجور؛ اينها كارهاي مهمي است. بخصوص من روي نوع سازماندهي نيروهاي مسلح تأكيد ميكنم. خوشبختانه هم سپاه و هم ارتش در اين صراط قدم برداشتهاند، دارند فكر ميكنند و كار ميكنند. نوآوري در سازماندهي سنتي تا حالا وجود داشته - در سپاه جوري، در ارتش جوري - برويد دنبال كارهاي ابتكاري. البته هر كار جديدي مطلوب نيست. كار جديدي كه با ملاحظة كامل، دقت و آزمون همراه باشد، مطلوب است. دنبال كارهاي ابتكاري برويد؛ همچنان كه تا حالا هم در بخشهاي مختلفِ نيروهاي مسلح همين بوده؛ جهاد خودكفايي ارتش يك نمونهاش است، كه از سي سال پيش چه كارهاي بزرگي را انجام دادهاند. در سپاه، فعاليتهاي متعدد و فراوان در اين زمينهها وجود داشته. الحمدللَّه دستمان از تجربههاي اميدبخش و اميدآفرين خالي نيست. آدم ميبيند كارهاي بزرگي را ميشود انجام داد.6 . 22/01/89 بيانات درديدارفرماندهان کل ارتش و سپاه، وجمعي از فرماندهان عاليرتبه نظامي وانتظامي
تدبير ش54
كار بررسي در كميسيون؛ بلكه قبل از كميسيون را بايد جدي گرفت
كميسيونها در مجلس، خيلي وظيفه و نقش بر عهده دارند. كميسيونها خيلي بايد كار كنند. صحن علني مجلس، البته جاي تصميمگيري است، اما كار بنياني در كميسيونها انجام ميگيرد؛ بلكه حتّي ما در طول اين سالهاي متمادي در مجلس، كساني را سراغ داشتيم كه قبل از اينكه بيايند توي كميسيون اظهارنظر كنند، خودشان پيشمطالعه ميكردند، ميرفتند نگاه ميكردند، مطالعه ميكردند، جوانب قضيه را ميسنجيدند. اينجور كاري، خيلي خوب است. آن وقت، شما هنگامي كه وارد مجلس شديد، وارد صحن شديد، قانون كه مطرح شد، موافق و مخالف كه صحبت ميكنند، هر نكتهاي از سخنان آنها مورد توجه قرار ميگيرد. اين كه نباشد، آدم خاليالذهن باشد، حرف موافق و مخالف مثل اين است كه يك چيزي دارند توي فضا و هوا ميگويند؛ تصميمگيري انسان هم تصميمگيري متكي به حجت نخواهد بود؛ چه دربارة قانون، چه دربارة بعضي از مصوبات ديگر؛ تعيين اشخاص، وزير، غير وزير. وقتي قبلاً مطالعه شده باشد، انسان با حجت وارد ميشود. گاهي ميشود كه ده نفر مخالفت ميكنند، فضا، فضاي مخالف است؛ اما شما كه موافقيد، استدلال داريد، فكر داريد و بر طبق آن اجتهاد و فهمي كه از مسئله داريد، عمل ميكنيد؛ اين درست است. يعني ميخواهم خدمت آقايان و خانمها عرض كنم كه كار بررسي در كميسيون، بلكه قبل از كميسيون را بايد جدي گرفت. لذا حضور در كميسيونها خيلي مهم است، و حضور سر ساعت و حضور مستمر خيلي اهميت دارد.6 6. 18/03/89 بيانات در ديدار نمايندگان مجلس شوراي اسلامي
تدبير ش57
لزوم بررسي پيشرفت فعاليتها با توجه به سند چشمانداز
يكي از مواردي كه به نظر ما بايد در جهتگيريهاي كلي دولت مورد توجه قرار بگيرد، مسئلة سند چشمانداز است. اين سند چشمانداز يك كار اساسي بود كه در كشور انجام گرفت؛ بررسي شد، مطالعه شد، جوانبش سنجيده شد. آنچه كه در اين سند هم آمده، شعار نيست. با توجه به امكانات و واقعيات، اين سند تنظيم شده. اين سند در واقع نقشة راه بيست سالة ماست. خوب! از اين بيست سال، پنج سالش گذشت. يك وقت ميبينيم اين بيست سال با يك چشم به هم زدني تمام شد. بايد ببينيم چقدر جلو رفتيم. يكي از كارهايي كه بايد انجام بگيرد، همين است؛ بايد ببينيم چقدر ما توانستيم از اين نقشه را به سمت آن هدفها طي كنيم؛ والاّ اگر چنانچه اين توجه و اين ذُكر را نداشته باشيم، يك وقت چشم باز ميكنيم، ميبينيم فرضاً ده سال يا دوازده سال از اين زمان گذشت، ما هنوز آن راهي را كه بايد در اين مدت طي كنيم، طي نكرديم؛ در بقية اين مدت هم طي كردن آن راه امكان ندارد. بنابراين، بايستي يك تقسيمبندي صحيحي انجام بگيرد بين تلاشها و فعاليتهايي كه بايد بشود، و بين اين مسيري كه ما تا آن اهداف داريم؛ تا در هر برههاي از زمان، به تناسب امكان آن برهه، پيشرفت كرده باشيم. به نظر من بايستي اين را يكجا بررسي كرد. اين كار هم برعهدة دولت است؛ اين را بررسي كنيد.
اگر چنانچه شما ديديد كه ما در طول مثلاً پنج سال به قدر متناسب، به آن هدفها نزديك نشديم، اين را حاكي بگيريم از اينكه برنامة پنجسالة ما برنامة كافياي نبوده كه نتوانسته ما را به قدر پنج سال جلو بياورد. به نظر من كساني را مأمور كنيد كه بنشينند عاقلانه و با تدبير و تدبر و با ملاحظة واقعيتها بررسي كنند، ببينند پيشرفت ما متناسب بوده يا نه. البته شايد در اينطور چيزها خيلي دقيق نشود محاسبه كرد، اما اجمالاً ميشود فهميد كه ما پيشرفت كردهايم يا نه.2 2. ۸۹/۰۶/۰۸ بيانات درديدار رئيس جمهور و هيأت دولت
ضرورت استفاده از عقبة كارشناسي دستگاهها براي پرورش، تصحيح و تكميل مصوبات
مسئلة ديگري كه باز در امر هيئت وزيران مهم است، نقش وزراست. بالاخره اينجا مسئوليت مشترك است. شما وقتي مينشينيد آنجا، مسئوليت مشترك داريد. اينجور نيست كه يك نفر مثلاً بگويد: آقا! من دخالتي ندارم، مسئوليتي ندارم؛ نخير! وقتي كه در اين مجموعه تصميمگيري ميشود، آقايان و خانمهايي كه در آنجا حضور دارند، همه مسئولند؛ آنهايي كه صاحب رأي هستند، همهشان مسئولند. حالا كه مسئول هستيد، پس بايستي در پرورش دادن و تصحيح و تكميل آن مصوبه نقش ايفاء كنيد. اينجور نباشد كه در جلسة هيئت وزيران مثلاً يك آقايي مشغول كارتابل خودش باشد، يا بدون ملاحظة موضوعي كه مثلاً در آنجا مطرح است، وارد جلسه شود؛ نه! مسئلهاي كه بناست مطرح شود، شما آنجا رأي داريد؛ بايستي در تصميمگيري تأثير بگذاريد و چون قانوناً مؤثر هستيد، بنابراين، بايد روي مسئله فكر كنيد، مطالعه كنيد و عقبة كارشناسي دستگاه و وزارت خودتان را به كمك اين چيزي كه ميخواهيد به عنوان مصوبة ... هيئت دولت در بيايد، بياوريد. البته وزرا اختياراتي دارند، بايد هم به آنها اعتماد كرد. بايد به كساني كه در قوة مجريه در رأس هستند - وزرا - اعتماد كنند و مسئوليتهاي وزرا را بايستي به رسميت بشناسند؛ جوري نباشد كه لوث بشود.2
2. ۸۹/۰۶/۰۸ بيانات درديدار رئيس جمهور و هيأت دولت
تدبير ش60
ملاحظات ضروري در الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت
دربارة اينكه الگو «الگوي اسلامي - ايراني پيشرفت» معنايش چيست؟ ايراني به چه لحاظ، اسلامي به چه لحاظ، و پيشرفت در چه جهات، بحثهاي خوبي انجام گرفت. آنچه كه من ميخواهم اضافه كنم، اين است كه اولاً كلمة «پيشرفت» را ما با دقت انتخاب كرديم؛ تعمداً نخواستيم كلمة «توسعه» را به كار ببريم. علت اين است كه كلمة توسعه، يك بار ارزشي و معنايي دارد؛ التزاماتي با خودش همراه دارد كه احياناً ما با آن التزامات همراه نيستيم؛ موافق نيستيم. ما نميخواهيم يك اصطلاح جاافتادة متعارف جهانـي را كـه معناي خاصـي از آن مـيفهمند، بياوريم داخل مجموعة كار خودمان بكنيم. ما مفهومي را كه مورد نظر خودمان است، مطرح و عرضه ميكنيم؛ اين مفهوم عبارت است از: «پيشرفت». ... مفهوم پيشرفت، براي ما مفهوم روشني است. ما «پيشرفت» را به كار ميبريم و تعريف ميكنيم كه مقصود ما از پيشرفت چيست. در خصوص ايراني بودن الگو، علاوه بر آنچه كه دوستان گفتند؛ كه خوب، شرايط تاريخي، شرايط جغرافيايي، شرايط فرهنگي، شرايط اقليمي، شرايط جغرافياي سياسي در تشكيل اين الگو تأثير ميگذارد - كه قطعاً اينها درست است - اين نكته هم مطرح است كه طراحان آن، متفكران ايراني هستند؛ اين كاملاً وجه مناسبي است براي عنوان ايراني؛ يعني ما نميخواهيم اين را از ديگران بگيريم؛ ما ميخواهيم آنچه را كه خودمان لازم ميدانيم، مصلحت كشورمان ميدانيم، آيندهمان را ميتوانيم با آن تصوير و ترسيم كنيم، اين را در يك قالبي بريزيم. بنابراين، اين الگو ايراني است.
از طرف ديگر، اسلامي است؛ به خاطر اينكه غايات، اهداف، ارزشها و شيوههاي كار، همه از اسلام مايه خواهد گرفت؛ يعني تكية ما به مفاهيم اسلامي و معارف اسلامي است. ما يك جامعة اسلامي هستيم، يك حكومت اسلامي هستيم و افتخار ما به اين است كه ميتوانيم از منبع اسلام استفاده كنيم. خوشبختانه منابع اسلامي هم در اختيار ما وجود دارد؛ قرآن هست، سنت هست و مفاهيم بسيار غني و ممتازي كه در فلسفة ما و در كلام ما و در فقه ما و در حقوق ما وجود دارد.
بنابراين، «اسلامي» هم به اين مناسبت است. الگو هم نقشة جامع است. وقتي ميگوييم الگوي ايراني - اسلامي، يعني يك نقشة جامع. بدون نقشة جامع، دچار سردرگمي خواهيم شد؛ همچنان كه در طول اين سي سال، به حركتهاي هفت و هشتي، بيهدف و زيگزاگ مبتلا بوديم و به اين در و آن در زديم. گاهي يك حركتي را انجام داديم، بعد گاهي ضد آن حركت و متناقض با آن را - هم در زمينة فرهنگ، هم در زمينة اقتصاد و در زمينههاي گوناگون - انجام داديم! اين به خاطر اين است كه: يك نقشة جامع وجود نداشته است. ايـن الگو، نقشة جامع است؛ بـه مـا ميگويد كـه: بـه كدام طرف؟ بـه كدام سمت؟ بـراي كدام هدف داريم حركت ميكنيم؟ طبعاً همينطور كه دوستان گفتند: وضعيت مطلوب بايد تصوير شود و چگونگي رسيدن از وضع موجود به آن وضع مطلوب هم بايستي بيان شود. يقيناً سؤالات زيادي مطرح خواهد شد؛ اين سؤالات بايستي دانسته شود. ... اين حركت بايست در مجموعة نخبگاني ما به وجود بيايد. سؤالها مطرح شود، به اين سؤالهـا پاسخ داده شـود؛ ايـن حـركت طـولاني مدت است.
البته اينكه ما ميگوييم: ايراني يا اسلامي، مطلقاً به اين معنا نيست كه ما از دستاوردهاي ديگران استفاده نخواهيم كرد؛ نه! ما براي به دست آوردن علم، هيچ محدوديتي براي خودمان قائل نيستيم. هر جايي كه علم وجود دارد، معرفتِ درست وجود دارد، تجربة صحيح وجود دارد، به سراغ آن خواهيم رفت؛ منتها چشمبسته و كوركورانه چيزي را از جايي نخواهيم گرفت. از همة آنچه كه در دنياي معرفت وجود دارد و ميشود از آن استفاده كرد، استفاده خواهيم كرد.4 4. 10/09/89 بيانات در نخستين نشست «انديشههاي راهبردي» «الگوي اسلامي- ايرانيِ پيشرفت»
ضرورت استفاده از ظرفيتهاي موجود براي رسيدن به الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت
گفته شد كه: براي تدوين يك چنين الگويي[الگوي اسلامي-ايراني پيشرفت]، ما توانايي فكري نداريم. نميتوانيم اين را قبول كنيم. ظرفيتهاي كشور، ظرفيتهاي زيادي است. تا آن حدي كه بنده اطلاع پيدا ميكنم، به نظرم ظرفيتهاي بالفعل شدة بسيار خوبي وجود دارد؛ هم در حوزة دانشگاهي، هم در حوزة علمية قم و بعضي حـوزههـاي ديگـر. عـلاوة بـر ايـن، استعـدادهـا و ظرفيتهـايي وجـود دارد كـه ميشود اينها را با مطالبه بالفعل كرد؛ اينها را وسط ميدان آورد. ما اگر امروز اين كار را شروع نكنيم و دنبال نكنيم، مطمئناً عقب خـواهيم مـانـد و ضرر خواهيم كرد؛ لذاست كه بايستي حتماً اين حركت كه اينجور طراحي شده، پيش برود.4 4. 10/09/89 بيانات در نخستين نشست «انديشههاي راهبردي» «الگوي اسلامي- ايرانيِ پيشرفت»
بايد انديشهورزي را به يك حقيقت نمايان تبديل كنيم
ما بايستي جامعه را به سمت يك جامعة متفكر حركت دهيم؛ اين هم درس قرآني است. شما ببينيد در قرآن چقدر «لِقَومٍ يَتَفَكّرون»، « لِقَومٍ يَعقِلُون»، «أفَلا يَعقِلُون»، «أفَلا يَتَدبَّرون» داريم. ما بايد جوشيدن فكر و انديشهورزي را در جامعة خودمان به يك حقيقت نمايان و واضح تبديل كنيم. البته اين از مجموعة نخبگان شروع خواهد شد؛ بعد سرريز خواهد شد به آحاد مردم. البته اين راهبردهايي دارد؛ الزاماتي دارد.
ابـزار كـار، آمـوزش و پرورش و رسانههاست؛ كـه بـايـد در بـرنـامـهريـزيهـا اينها همـه لـحاظ شود و بيايد.4
4. 10/09/89 بيانات در نخستين نشست «انديشههاي راهبردي» «الگوي اسلامي- ايرانيِ پيشرفت»
ضرورت توجه به صلاحيتهاي مديريتي در الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت
مسئلة حكومت است؛ ... در اين باب هم اسلام نظرات ويژهاي دارد. صلاح فردي در امر حكومت در اسلام، يك امر بسيار مهم و اساسي است. هر كسي به هر اندازهاي از مديريت كه ميخواهد مباشرت كند، بايستي صلاحيت آن را در خودش به وجود بياورد يا در خودش ببيند و بپذيرد؛ بدون اين، عمل نامشروعي انجام داده. عدم علو، عدم اسراف، عدم استئثار، مسئلة مهمي در امر حكومت است. خداوند دربارة فرعون ميفرمايد: «كَانَ عَالِيًا مِّنَ الْمُسْرِفِينَ»؛( دخان 31) يعني گناه فرعون اين است: عالي است. بنابراين، براي حاكم، علو و استعلاء يك نقطة منفي است؛ نه خود او حق دارد استعلاء كند، نه اگر اهل استعلاء است، حق دارد قدرت را قبول كند؛ نه مردم اجازه دارند كه او را به عنوان حاكم و امام جامعه بپذيرند. استئثار، يعني: همه چيز را براي خود خواستن؛ در مقابل ايثار است. ايثار يعني همه چيز را به نفع ديگران از خود جدا كردن؛ استئثار يعني همه چيز را به نفع خود از ديگران جدا كردن. علو و استعلاء و استئثار جزو نقـاط منفـي حكومـت اسـت. اميرالمؤمنين در نهجالبلاغه دربارة بنياميه فرمودند: «يأخذون مال اللَّه دولا و عباد اللَّه خولا و دين اللَّه دخلا بينهم». يعني دليل بر اينكه اينها براي حكومت صلاحيت ندارند، اين است كه اين خصوصيت را دارند: «يأخدون مال اللَّه دولا»؛ يعني اموال عمومي دست به دست بين خودشان ميگردد، با اينكه مال عامة مردم است. «و عباد اللَّه خولا»؛ مردم را مثل بردگان خود به حساب ميآورند و استخدام ميكنند. «و دين اللَّه دخلا بينهم»؛ دين خدا را هم هر جوري كه دوست ميدارند، دستكاري ميكنند. بنابراين، در حكومت اسلام نظر دارد. اين بايستي در الگوي زنـدگـي مـا بـراي بلندمـدت حتمـاً گنجانـده و ملاحظه شود.4 4. 10/09/89 بيانات در نخستين نشست «انديشههاي راهبردي» «الگوي اسلامي- ايرانيِ پيشرفت»
ضرورت تشكيل ستاد الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت
يك مركزي هم براي اين كار لازم است كه اين مسئله را دنبال كند؛ اين مركز را انشاءاللَّه تشكيل خواهيم داد. بايد جايي باشد كه اين حركت را در انحصار نگيرد. ما از آن مركز توقع نخواهيم كرد كه اين كار را او انجام دهد؛ بلكه توقع خواهيم كرد كه او اين حركت عظيم نخبگاني در كشور را زير نظر بگيرد، از آنها خبر بگيرد، به آنها كمك كند، پشتيبانيهاي گوناگون بكند؛ جوري باشد كه اين حركت متوقف نشود. البته عرض كرديم؛ لازم است يك كانون مركزي و ستادي به وجود بيايد و انشاءاللَّه به وجود خواهد آمد. ... البته جمعهاي گوناگوني خواهند بود؛ يعني افراد فراواني هستند، شخصيتهـاي مختلفـي هستند. ... درخـواست ميكنم آقاياني كه نظراتي دارند و ميخواستند نظرات خود را بيان كنند، اين نظرات را بدهند. مطالبي هم كه اينجا گفته شد، بعضي از آنها مطالبي است كه انسان بايد رويش فكر كند؛ يعني بايستي حلقههاي فكري تشكيل شود، روي اينها بحث شود، حلاجي شود، دفاع شود، اشكال بشود، انقلت و قلت طلبگي انجام بگيرد تا انشاءاللَّه به يك نتايجي برسيم.4 4. 10/09/89 بيانات در نخستين نشست «انديشههاي راهبردي» «الگوي اسلامي- ايرانيِ پيشرفت»
لزوم توجه به عدالت در الگوي اسلامي - ايراني پيشرفت
در خصوص مسئلة اقتصاد، « كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الأَغْنِيَاء مِنكُمْ »( حشر 7) يك معيار مهمي است. مسئلة عدالت، بسيار مهم است. يكي از اركان اصلي اين الگو [الگوي اسلامي ايراني پيشرفت] بايد حتماً مسئلة عدالت باشد. اصلاً عدالت معيار حق و باطل حكومتهاست. يعني در اسلام اگر چنانچه شاخص عدالت وجود نداشت، حقانيت و مشروعيت زير سؤال است.4 4. 10/09/89 بيانات در نخستين نشست «انديشههاي راهبردي» «الگوي اسلامي- ايرانيِ پيشرفت»
لزوم توجه به مسئوليت مردم در حكومت جامعه در الگوي اسلامي ايراني پيشرفت
انسان موجودي است: مكلف، مختار و مواجه با هدايت الهي - «أَلَمْ نَجْعَل لَّهُ عَيْنَيْنِ. وَلِسَانًا وَشَفَتَيْنِ. وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ»( بلد 8–10) - ميتواند هدايت را انتخاب كند، ميتواند ضلالت را انتخاب كند. انسان موجودي است متعهد، براي خود، براي جـامعه، بـراي اهـل. آن وقت بـا ايـن نـگاه، مردمسالاري علاوه بر اينكه براي مردم يك حق است، يك تكليف هم ميشود؛ يعني همة مردم در امـر حكومت جـامعه مسئولند. نمـيشود گفت كه: آقا بـه مـن مـربوط نيست؛ نـه! صلاح و فساد كشور، حكومت، اينها به يكايك انسانها مرتبط است؛ يعني انسان در مقابل آن متعهد است. اين هم يكي از آن عناصر اصلي است كه بايستي در ديدگاه اسلام مورد ملاحظه قرار بگيرد و در اين الگو رعايت شود.4 4. 10/09/89 بيانات در نخستين نشست «انديشههاي راهبردي» «الگوي اسلامي- ايرانيِ پيشرفت»
تدبير ش 64
ضرورت توجه به معماري ايراني، اعتقادات ديني، بافت اجتماعي و شرايط آب و هوايي هر منطقه
شوراها در كشور [نقش آفرينند و] حفظ و تقويت [آنها لازم است] ... يكي از نكات مهم درباره شوراها، زمينه پاسخگويي به تنوع اقليم و آداب كشور در اين نهاد مردمي است. ... توجه جدي به مسائل فرهنگي در شهرها و روستاها از مهمترين وظايف شوراها و شهرداريهاست ... خدمات متنوع در شهرها و روستاها از جمله ساختمانسازيها، احداث خيابانها، نامگذاريها و زيباسازيها بايد ضمن همخواني با پيشرفتهاي روز، با معماري ايراني، اعتقادات ديني، بافت اجتماعي و شرايط آب و هوايي هر منطقه نيز متناسب باشند. ... يكي از خصوصيات برجسته و بارز نظام جمهوري اسلامي ايران، استقلال و هويت [است]. ... ما به بركت اسلام توانستهايم هويت ايراني خود را حفظ كنيم و اين حقيقت، بايد در همه خدمات و امور شهري خود را نشان دهد. ... عامل اصلي براي پيشرفت كشور و حركت به سوي عزت واقعي، حفظ و تقويت فضاي تدين و دينداري در فضاي شهرها و روستاهاست.5 5. 10/02/90 (گزارش خبري) ديدار اعضاي شوراي عالي استانها و شهرداران مراكز استانها
ضرورت تضارب آراء برنامهريزيهاي درازمدت، جمعبندي قوي، متقن و مستدل در عرصة نظريهپردازي براي عدالت
در عرصة تفكر و نظريهپردازي، ما احتياج داريم به تعدد آراء و تضارب آراء. يعني اينكه ما ميگوييم: به يك نظريه بايد برسيم و نظرية ناب اسلامي را كشف كنيم، مبتني بر يك مقدمات نسبتاً طولاني و گستردهاي است؛ كه اهم اين مقدمات همين است كه آراي متفكران تضارب پيداكند، آراي مختلفي مطرح شود؛ و اين لازم است؛ اين نشاط علمي است. نبايد تصور كرد كه ما يك پيشداورياي داريم، يك چيزي را از قبل در نظر گرفتهايم و ميخواهيم حتماً به آن برسيم؛ نه! ميخواهيم با تضارب آراء بيابيم آنچه را كه حق است و آنچه كه درست است. بنابراين، تضارب آراء لازم است. حدّ يَقِف هم ندارد. يعني بعد از آنكه به نظر نهايي و مختار براي اين برهة از زمان رسيديم، باز احتمال اينكه آراء جديدي، نظرات جديدي، نكات تازهاي در آينده مطرح شود، هست؛ هيچ مانعي هم ندارد. ليكن به هر حال نياز هست به اينكه به يك جمعبندي قوي برسيم كه بر اساس آن، برنامهريزيهاي درازمدت در كشور صورت بگيرد. بنابراين، تضارب آراء لازم است؛ ليكن در نهايت ادارة كشور نياز دارد به اينكه به يك جمعبندي قوي و متقن و مستدل در باب عدالت اجتماعي برسد كه بتواند بر اساس آن جمعبندي، برنامههاي بلندمدت را طراحي كند. البته بعد از آنكه به اين جمعبندي رسيديم، باز پژوهشهاي تازهاي شروع خواهد شد براي اينكه شيوهها را پيدا كنيد؛ يعني پژوهشهاي كاربردي. ... اين دامنهاش خيلي وسيع است؛ يعني بعد از آنكه ما به يك نظرية متقن و جمعبندي شدهاي در باب عدالت رسيديم، تازه براي پيدا كردن شيوههاي اجرا و تحقق آن در جامعه، به بحثهاي كاربردي نياز داريم؛ كه اين خودش پژوهشهاي فراواني را دنبال خواهد كرد. آن وقت در اينجاست كه ما ميتوانيم از تجربيات بشري استفاده كنيم.9 9. 27/02/90 بيانات در دومين نشست انديشههاي راهبردي با موضوع عدالت
ضرورت دقت و توجه به پيشنهادها
خوشبختانه همه يا اغلب وزراي اقتصادي و فعالان اقتصادي دولت ... مطالب نطق كنندگان را شنيدند؛ هم آن بخشهايي كه مثبتات را ذكر ميكرد، هم آن چيزهايي كه پيشنهادها را بيان ميكرد، كه حاكي از وجود نواقص بود. من خواهش ميكنم آنچه را كه شنيدند، با دقت مورد توجه قرار بدهند و روي آنها مداقه كنند. نگذاريم حرف گفته بشود و در همين جلسه هم تمام بشود. ... اگر به همين پيشنهادها توجه كنند، دقت بكنند، همين پيشنهادها به نظر من پيشنهادهاي خوبي بود و قابل بررسي است.10 10. 26/05/90 بيانات در ديدار فعالان و برگزيدگان بخشهاي اقتصادي
تدبير ش 67
بايد همه همكاري كنند
[اگر] ما ندانيم چه داريم و چگونه داريم و با چه خصوصياتي داريم، هرگز نخواهيم توانست براي آينده برنامهريزي كنيم؛ اين چيزِ روشن و واضحي است؛ اين را بايد همه احساس كنند؛ هم مردم اين را بدانند، هم بخصوص دستگاهها بدانند.
نقش مردم ... يك نقش دفعي است؛ يعني شما فرم سرشماري را ميبريد، مردم به شما پاسخ ميدهند، اين تمام ميشود؛ اما نقش دستگاههاي مرتبط، يك نقش مستمر است؛ همكاريهاي مستمر، كمكهاي مستمر. دستگاه مركزي آمار، يك مركز ستادي است. تحرك بر اساس اين آمار و استفادة از اين دادهها و برگرداندن بازخوردها، اينها كار دستگاههاي مختلف است كـه بـايـد بـا مـركـز آمـار همكاري كنند. بنابـرايـن بـايـد همه همكاري كنند.1 2/8/90 بيانات در ديدار ستاد سرشماري نفوس و مسكن
تدبير ش 82 ارديبهشت و نيمه اول خرداد92
کار بسيار مهم، لازم و اصلي نمايندگان مجلس
كار كردن بر روي لوايح و طرحها، يك وظيفهاي است بهعنوان اداي حق مردم - اين كه حالا يك امر قطعي و روشني است - يعني وقتي لايحهاي به مجلس ميآيد يا طرحي را شما در مجلس تهيه ميكنيد و ميخواهيد اين را در يك بخشي از بخشهاي كشور كه ميتواند جدول فعاليت كلان كشور را پر كند، به كار بيندازيد، دقت شما، مراقبت شما، اهتمام شما، تحقيق شما، مطالعة شما، كه به پخته شدن اين طرح يا لايحه كمك ميكند، يك حقي است براي مردم بر دوش شما. لايحهاي به مجلس ميآيد - بنده خودم هم در مجلس بودم و اين موارد را از نزديك تجربه كردم - وقتي كه لايحه به كميسيون داده ميشود و در معرض ديد اين نماينده قرار ميگيرد، گاهي با اين لايحه مثل يك كار مربوط به شخص خود رفتار ميكند؛ دقت ميكند، مطالعه ميكند، تحقيق ميكند، با كارشناس مينشيند مباحثه ميكند، مطلب را در ذهن خود به صورت محقَّق ترسيم ميكند؛ گاهي هم نه، لايحه ميآيد يا مثلاً طرحي در مجلس ميخواهد تصويب شود، اين نماينده خيلي محتواي لايحه و طرح را نميداند، خيلي احساس مسئوليت نميكند، رسيدگي نميكند؛ نه در كميسيون! نه در صحن مجلس! اين رأي «آري» يا «نه» او به يك چنين لايحه يا طرحي، خالي از شبهه نيست! رأي ممتنع او هم خالي از شبهه نيست! ما كه نيامديم اينجا بنشينيم رأي ممتنع بدهيم؛ ما آمدهايم بگوييم اين بشود، اين نشود. رأي ممتنع مال آنجايي است كه انسان زحمت خودش را كشيد، كار خودش را كرد، بالاخره ذهنش به جايي نرسيد؛ خب! اينجا البته انسان رأي ممتنع ميدهد؛ مثل فقيه و مجتهدي كه زحمت خودش را ميكشد، به منابع مراجعه ميكند، ادلة اجتهادي و ادلة فقاهتي را ميبيند، بعد ذهنش به جايي نميرسد؛ ميگويد خب! اينجا احتياط كنيد؛ ميگويد من رأي ندارم، فتوا ندارم. رأي ممتنع مال اينجاست؛ اما اينكه ما مطالعه نكنيم، كار نكنيم، بعد براي اينكه خودمان را اسير «آري» يا «نه» بيدليل و غير مستند نكرده باشيم، ميگوييم: خيلي خوب، ما رأي ممتنع ميدهيم! اين نميشود. پس يكي از كارهاي بسيار مهم و لازم و اصلي در مجلس، همين كار بر روي لوايح است؛ چه لوايحي كه دولت ميفرستد، چه طرحهايي كه خود شما در مجلس آنها را تنظيم ميكنيد. واقعاً بايد كار شود. هر كس اگر اهل اجتهاد در اين فن است، به صورت اجتهادي؛ و اگر چنانچه خودش صاحب رأي نيست، با مشاوره گرفتن از اين و آن، به يك نتيجة قطعي برسد؛ اين يكي از كارهاي بسيار اساسي است.11 1. ۹۲/۰۳/۰۸ بيانات در ديدار نمايندگان مجلس شوراي اسلامي
تدبير ش 85 آبان و آذر92
ضرورت سنجش عوامل کاهش و موجبات افزايش جمعيت به نحو مطلوب
جوانب قضيه را بسنجيد، ببينيد چه چيزهايي است که موجب ميشود جامعة ما دچار ميل به کم فرزندي بشود. اين ميل به کم بودن فرزند، يک عارضه است؛ والاّ انسان بهطور طبيعي فرزند را دوست ميدارد. چرا ترجيح ميدهند افرادي که فقط يک فرزند داشته باشند؟ چرا ترجيح ميدهند فقط دو فرزند داشته باشند؟ چرا زن به شکلي، مرد به شکلي پرهيز ميکنند از فرزند داري؟ اينها را بايستي نگاه کرد و ديد عواملش چيست؛ اين عوامل را پيدا کنيد؛ بر روي علاج اين عوامل بيماريزا - که به اعتقاد بنده اينها عوامل بيماري زاست - متخصّصين و صاحبان انديشه را بخواهيد فکر کنند. فرض کنيد مثلاً بالا رفتن سنّ ازدواج؛ بلاشک يکي از چيزهايي که باروري را محدود ميکند، بالارفتن سنّ ازدواج است؛ خب! اين يکي از کارهايي است که بايد در کشور فکر بشود. چرا سنّ ازدواج در کشور ما بالا رفته؟ مگر جوان هفده ساله، هجده ساله، نوزده ساله، احتياج ندارد به اطفاء نياز جنسي و غريزة جنسي؟ ما بايد اين را فکر کنيم. خب! از آن طرف ميگويند که اينها خانه ندارند، شغل ندارند، درآمد ندارند؛ ببينيم چگونه ميشود کاري کرد که همة اينها با هم جمع بشود. ما نبايد تصوّر بکنيم که حتماً بايستي يک نفري خانة مِلکي داشته باشد، يک شغل درآمدداري داشته باشد، بعد ازدواج بکند؛ نه! «إِن يَكونوا فُقَراءَ يُغنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضلِهِ»؛(نور 32) اين قرآن است [که] با ما دارد اينجور حرف ميزند. يعني همة آن گرههاي ذهنياي را که وجود دارد در اين زمينه، بايد شما باز کنيد، يعني شأن شما و همايشي از اين قبيل، اين است که بايستي اين کار فکري و علمي را بکند؛ يعني صرفاً بيان فکر، بيان خواست و حتّي شعارهايي در اين زمينه نباشد. واقعاً کار بشود، کار فکري بشود؛ عوامل کاهش جمعيت و موجبات افزايش جمعيت به نحو مطلوب و با اعتدالِ متناسب، درست سنجيده بشود، مطرح بشود [تا] اقناع بشوند افکار نخبگان. در اين زمينه خب! الآن عامّة مردم، بعضيها متديناند، بعضيها متعبّداند، وقتي گفته ميشود، ميروند سراغ باروري بيشتر؛ لکن نخبگان جامعه بايد قانع بشوند، بايد مسئله را قبول کنند؛ اگر نخبگان قبول کردند، کار سهل ميشود، کار فرهنگسازي آسان ميشود. در اين زمينهها انشاءالله بايستي آقايان تلاش کنيد و اميدواريم انشاءالله موفّق باشيد.1
1. ۹۲/۰۸/۰۹ پيام به همايش ملي تغييرات جمعيتي
ضرورت افزايش جمعيت کشور
مسئلة جمعيت که بهجد هم مورد بحث و اختلاف نظر در جامعه است، مسئلة بسيار مهمّي است. بلاشک از نظر سياست کلّي کشور، کشور بايد برود به سمت افزايش جمعيت؛ البتّه به نحو معقول و معتدل. همة اشکالات و ايرادهايي که وارد ميشـود – کـه بعضي از اشکالاتي را هم که مطرح ميکنند ما ديدهايم - قابل برطرف شدن و قابل پاسخ دادن است. آنچه مهم است، ايـن است کـه کشور مـا بـا ظرفيت طبيعي و بـا ويـژگـي جغرافيـاي سيـاسـي خـود احتيـاج دارد بـه يـک جمعيت بيشتر؛ علاوه بر اين ... مسئلة نماي جوان براي کشور يک مسئلة اساسي و مهم و تعيين - کننده است. آنطوري که اهل علم و اهل تحقيق بررسي کردهاند و جوانب قضيه را ملاحظه کردهاند و آمارها را مورد مداقّه قرار دادهاند، ما اگر چنانچه با اين شيوهاي که امروز داريم حرکت ميکنيم پيش برويم، در آيندة نه چندان دور، يک کشور پيري خواهيم بود که علاج اين بيماري پيري هم در حقيقت در دسترس نيست؛ حالا نه [اينکه] در دسترس ما نيست، [بلکه] در دسترس هيچکس نيست؛ يعني امروز کشورهايي که در دنيا دچار پيري شدهاند و قدرت زاد و ولد خودشان را از دست دادهاند، به دشواري ميشود گفت که راه علاجي براي حلّ اين مشکل دارند. ما هم طبعاً با همين مشکل مواجه خواهيم شد؛ و نبايد بگذاريم به اينجا برسد. البتّه مباني اسلامي و تفکّر اسلامي در زمينة جمعيت و افزايش جمعيت و با توجّه به وضع جغرافياي سياسي منطقه و کشور جمهوري اسلامي، يک چيزهاي روشن و واضحي است.1 1. ۹۲/۰۸/۰۹ پيام به همايش ملي تغييرات جمعيتي
لزوم فرهنگسازي براي افزايش جمعيت
همايشي که ... گذاشتهايد، به نظر من جزو کارهاي بسيار خوب است. يعني ما نميخواهيم اين قضيه را با شعار و با اينکه «صلوات بفرست تمام بشود» و مانند اينها پيش ببريم؛ ميخواهيم مسئله به شکل عميق و علمي حل بشود، گرههاي ذهنياي که وجود دارد باز بشود، حقيقت قضيه روشن بشود و به اعتقاد من ما ميتوانيم اين کار را بکنيم؛ يعني متفکّرين ما و صاحبـان دانشِ مـرتبط بـا مسئلة جمعيـت - در هـر بخشي از بخشهـا - ميتـوانند در ايـن زمينه منطق صحيح و قابل قبولي را ارائـه کنند. اين همايش البتّه قدم اوّل است، يعني قـدم ابتدايـي است، [امّا] از گذاشتن قانـون بـه نظر مـن مهمتـر است، چـون فرهنگسازي در اين مسئله مثل خيلي از مسائل ديگر اجتماعي، حرف اوّل را ميزند؛ بايد فرهنگسازي بشود که متأسّفانه امروز اين فرهنگسازي نيست؛ تعطيل است؛ با اينکه گفته شده، ما هم گفتهايم، ديگران هم گفتهاند، در مجلس هم مطرح شده، بعضيها هم کم و بيش اينجا و آنجا بحث ميکنند، ليکن کار فرهنگي به معناي صحيح انجام نگرفته! به نظر من اين کار شما کار خوبي است؛ کار مناسبي است؛ منتها اکتفاء نکنيد به اينکه يک ميزگردي تشکيل بشود و سخنرانياي گذاشته بشود و مثلاً تعدادي مقاله چاپ بشود؛ اينها کارهاي لازمي است، امّا ناکافي است؛ بايستي از امکاناتي که در کشور وجود دارد استفاده کنيد، فکر را در کشور بگسترانيد؛ آن وقت فکري هم که گسترش پيدا ميکند، بايد فکر عميق و اساسي و منطقي و قانع کننده براي هر کسي باشد؛ بنابراين بايد کار بشود روي اين مسئله که لابد آقايان اين کار را کردهايد.
من معمولاً وقتي گروهها و افرادي دنبال اين هستند که مثلاً يک گردهمايي و همايشي را ترتيب بدهند، هميشه سفارش ميکنم، ميگويم: شما اَمَد(پايان) را نزديک قرار ندهيد؛ يعني فرصت قرار بدهيد براي اينکه بتوانيد کار بکنيد، تا آنچه بروز ميکند در اين همايش، يک چهره و نماي مطلوبي داشته باشد، آبرومند باشد. و لابد آقايان اين کار را کردهايد، چون بحمدالله شما اهل فضل و اهل تحقيق هستيد و مؤسسة شما، مؤسسهاي است که سابقة خوبي در اين زمينهها دارد؛ ليکن کار را به اينجا متوقّف نکنيد.1
1. ۹۲/۰۸/۰۹ پيام به همايش ملي تغييرات جمعيتي
حداقل جمعيت مورد انتظار
بنده همچنان معتقدم کشور ما کشور هفتاد و پنج ميليوني نيست؛ کشور ما کشور صد و پنجاه ميليوني [است]، حالا ما دستِ کم را گرفتيم گفتيم صد و پنجاه ميليون؛ بيشتر هم ميشود گفت. قطعاً اين کشور با اين سطح وسيع، با اين تنوّع آب و هوايي، با اين امکانات فراوان زيرزميني، با اين استعداد بالقوّة علمي که در اين کشور وجود دارد، ميتواند يک کشور پر جمعيتي باشد و انشاءالله خودش هم اين جمعيت را اداره کند؛ يعني همچنان که ما فکر ميکنيم که اگر چهار پنج بچّه افتاد روي دوش يک خانواده وضع زندگيشان چگونه خواهد شد، فکر اين را هم بکنيد که اين چهار پنج بچّه وقتي بزرگ شدند و کاري پيدا کردند و شغلي پيدا کردند، چه کمکي ميتوانند به پيشرفت کشور بکنند؛ يعني اين را هم بايد فکر کرد.1 1. ۹۲/۰۸/۰۹ پيام به همايش ملي تغييرات جمعيتي
|