منبع: برداشت هایی از سیره امام خمینی، ج3 ، به کوشش غلامعلی رجایی، ص ص13-42
عاشورا و کربلا در نگاه امام جایگاه ویژه ای دارد و امام نظر گاه بلندی به عاشورا افـکنـده و آن را دست مایه سترگی برای آفریـنـش انقلاب اسلامی یافته و از آن الهام گرفته است امام خمینی(س) قیام خود را برگرفته از قیام سیدالشهدا معرفی می کند و به آن افتخارمی کند و یادآور می شـود که مابـایستی درسـهای شجاعـت، شهـادت، عدالـت، عدالـت خـواهی، مبارزه با ظـلم و دفاع از مکتب را فراگیریم. به همین جهت حضرت امام احترام ویژه ای نیز برای سالار شهیدان امام حسین(علیه السلام) قائل بودند.
به مناسبت فرارسیدن اربعین حسینی گزیده ای از خاطرات یاران و نزدیکان امام از میزان علاقه و احترام ایشان به زیارت، خواندن ادعیه و عزاداری برای امام حسین(علیه السلام) گرد آوردی شده که در ادامه می خوانید:
اول به کربلا میروم
بعد از آزادی یعنی تمام شدن دوران تبعید آقا در ترکیه به او گفتند به ایران می روی یا عراق؟ اما نگذاشتند خودشان تصمیم بگیرند، گفتند باید به عراق بروید. ایشان هم که وارد عراق می شوند می گویند: «اول به زیارت کربلا می روم و بعد می روم نجف.» در مدت این سه چهار روز که در کاظمین بوده اند، سامره هم می روند. یک آقایی که در کربلا خانه داشته است و تابستان ها ییلاق به کربلا میرفته است، آقا را به خانه خودش در کربلا دعوت می کند و آقا سه روز هم در منزل او می مانند.[1]
پایین پا نمیرفتند
امام در کربلا که به حرم مشرف می شدند چون در پایین قبر امام حسین (علیه السلام) قبر حضرت علی اکبر است، پایین پای حضرت نمی رفتند؛ حتی یکبار هم نرفتند. ایشان روی قبر شهدا پا نمی گذاشتند. ما اول نمی فهمیدیم که دلیل این پایین نرفتن ایشان که از بالا سر حضرت میآمدند و بر میگشتند و دیگر پایین پا نمی رفتند و دور نمی زدند چیست. در نجف هم چون روایت است که احتمالاً سر مقدس امام حسین (علیه السلام) بالای سر مطهر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) دفن است امام بالای سر حضرت نمی رفتند، دور می زدند. این ملاحظه را من در کسی غیر از ایشان ندیدم.[2]
دعای عرفه را ایستاده میخواندند
امام در هنگام عبادت مانند کسانی بودند که نه اهل علمند و نه اهل سیاست و هیچ کاری غیر از عبادت نداشتند. ایشان چنان به عبادت مشغول و از امور دیگر فارغ می شدند که گویی هیچ کار دیگری ندارد. مثلاً در دعای عرفه که به حرم حضرت سیدالشهدا مشرف میشدند، با وجود سن زیاد، این دعا را که دو تا سه ساعت طول می کشید، به حالت ایستاده و رو به قبله میخواندند و به این صورت ما را که جوان بودیم و نشسته دعا را می خواندیم، شرمنده می کردند. به همین دلیل، در هنگام خواندن این دعا ما هم از جای خود بلند می شویم و ایستاده آن را می خوانیم.[3]
در کربلا روزی دو مرتبه حرم میرفتند
امام همیشه تا هفتم محرم را در نجف بودند و پس از آن به کربلا مشرف می شدند. قبل از ظهر یا عصر روز هفتم، همیشه از نجف به کربلا می رفتند و زیارت عاشورا را در این روزها ترک نمی کردند. در ایام دهۀ محرم در نجف، امام دو مرتبه به حرم مشرف می شدند. روزها برای خواندن زیارت عاشورا به حرم می آمدند و شب ها هم که جزء برنامه همیشگی شان بود که به حرم مشرف شوند. بعد به کربلا میرفتند که تا سیزدهم محرم در کربلا مشرف بودند و بعد دوباره به نجف باز می گشتند. این سیره مستمر ایشان در طول پانزده سال اقامتشان در نجف بود. امام در کربلا هم هر روز دو مرتبه حرم میرفتند. قبل از ظهر و بعد از ظهر، که میدانید در حرم امام حسین(علیه السلام) در این روزها چقدر شلوغ است ولی امام به دلیل شلوغی بیش از حد با آن وضع جسمانی که داشتند زیارت امام حسین(علیه السلام) ایشان ترک نمی شد و با وجود آن جمعیت که دیوانه وار به سر و سینه می زدند، به حرم می رفتند. آقای فرقانی می گفت: یکبار امام چنان در میان جمعیت گیر کردند که من برای نجات جان ایشان به امام حسین(علیه السلام) متوسل شدم که از بین نروند. بعد که بیرون آمدیم دیدم امام چنان عرق کرده که گفتنی نیست و عبایشان هم نیست! من هم وضع بهتری نداشتم. به هر حال نمی شد به ایشان گفت که آقا جمعیت خیلی زیاد آمده و نمی شود به حرم رفت چون اعتنا نمی کردند.[4]
صبح و شب حرم میرفتند
زمانی که امام در کربلا بودند، هر صبح و شب به حرمین شریفین جدشان حضرت امام حسین(علیه السلام) و حضرت ابوالفضل(علیه السلام) می رفتند و زیارت می خواندند.[5]
هفت زیارت را مقید بودند
یک وقت من در کربلا در حرم امام حسین(علیه السلام) بودم که امام به حرم تشریف آوردند. کربلا در سال هفت زیارت مخصوصه دارد. نجف سه زیارت مخصوصه دارد. علاوه بر شب های جمعه، ایشان هفت زیارت را مقید بودند که به کربلا مشرف بشوند ولی شبهای جمعه نمی رسیدند به حرم مشرف بشوند. ایشان در حرم متعبد بودند، مثل سایر متعبدین، دعا و نماز بخوانند. سایر آقایان علما این جور نبودند، حرم آنها ده دقیقه و فوقش یک ربع ساعت طول می کشید و دعا را هم از حفظ می خواندند و دو رکعت نماز می خواندند و می رفتند؛ اما امام مثل سایر مردم می نشستند و از روی مفاتیح دعا و زیارت می خواندند.[6]
تا صدای یا حسین بلند میشود
علاقه امام به اهل بیت(علیهم السلام) در حد وصف ناشدنی است. امام عاشق آنها هستند؛ عاشقی که تا صدای «یاحسین» بلند می شود بی اختیار اشک می ریزد. امام با اینکه در برابر مصیبتها صابر هستند و حتی در برابر مشکلاتی چون شهادت حاج آقا مصطفی اشک نمی ریزند اما به مجرد اینکه یک روضه خوان بگوید «السلام علیک یا ابا عبدالله» قطرات اشک از دیدگانش سرازیر می شود(!)[7]
تا نام علی اکبر را بردم
آقای کوثری که سالها در قم روضه خوان خاص امام بود نقل می کرد: پس از شهادت مرحوم حاج آقا مصطفی وارد نجف شدم، رفقا گفتند خوب به موقع آمدی امام را دریاب که هر چه ما کردیم در مصیبت حاج آقا مصطفی گریه کند از عهده برنیامدیم، مگر تو کاری بکنی. خدمت امام عرض کردم: «اجازه می دهید ذکر مصیبتی بکنم؟ اجازه فرمودند. هر چه نام مرحوم آقا مصطفی را بردم تا با آهنگ حزین امام را منقلب کنم، که در عزای پسر اشک بریزند، ولی امام تغییر حالی پیدا نکردند و همچنان ساکت و آرام بودند ولی همین که نام حضرت علی اکبر(علیه السلام) را بردم هنگامه شد. امام چنان گریستند که قابل وصف نیست.[8]
در دستجات سینه زنی شرکت میکردند
زمانی که امام در ایران تشریف داشتند سه روز روضه داشتند که ایام فاطمیه دوم بود؛ یعنی در روزهای اول تا سوم جمادی الثانی روضه داشتند. البته در نجف که بودند سه شب احیاء ماه رمضان را هم اضافه کرده بودند. امام در کربلا گاهی در دستجات سینه زنی و عزاداری شرکت می کردند. در نجف که دستجات خدمت ایشان می آمدند به آنها اظهار لطف می کردند.[9]
می خواستند روی زمین بنشینند
چند سال پیش که روز عاشورا خدمت امام مشرف شدم، ایشان از ابوی احوال پرسی کردند. عرض کردم حالشان بد نیست و سلام می رسانند. ابوی حضرت آقا علی اکبر کوثری مسن ترین منبری قم اند. دو سال پیش که حال ابوی خوب بود، با هم به خدمت امام رسیدیم. امام به محض ورود ایشان، با محبت بسیار با او معانقه کردند و احترام گذاشتند و می خواستند روی زمین بنشینند. آقای صانعی فرمودند: «من کمتر دیده ام امام کسی را اینطور تحویل بگیرند. گفتم: «روی این حساب است که پدر ما غلامِ در خانه سیدالشهدا بوده اند.» امام آنچنان دلباخته و مشتاق سیدالشهدا و اهل بیت اند که به تمام متعلقات و نوکران امام حسین(علیه السلام) احترام می گذارند.[10]
تا آخر در روضه حاضر بودند
امام در کربلا در روزهای تاسوعا و عاشورا برای امام حسین(علیه السلام) مجلس عزاداری برگزار می کردند و در این مجلس روضه خوانده می شد امام از ابتدا تا انتها در مجلس حضور داشتند.[11]
با صدای بلند گریه می کردند
امام مقیدند که در روزهای مهم عزاداری و بخصوص روز عاشورا روضه خوانی برگزار کنند و معمولاً همان روضه خوان های سنتی می آیند خدمت امام می نشینند و روضه می خوانند امام گریه می کنند آنها اشعار سنتی را می خوانند و توجه دارند به اینکه برای مراعات حال امام کم مصیبت بخوانند. زیرا آنقدر امام شیفته اهل بیت(علیهم السلام) می باشند که ممکن است در اثر گریه زیاد دچار ناراحتی شوند. امام در این مواقع با صدای بلند گریه می کنند.[12]
روضه بخوان
جمعیت بسیار زیادی در منزل امام گرد آمده بودند. از مناطق مختلف اروپا و از کشورهای مختلف. دکترها، مهندسین و دانشجویان که بالغ بر پانصد نفر می شدند که برای دیدن امام به نوفل لوشاتو می آمدند. در کنار این جمعیت سیل خبرنگاران کشورهای مختلف اعم از روزنامه نگاران و رادیو تلویزیون ها بودند که دوربینها روی این صحنه متمرکز شده بود. امام با وقار همیشگی خاص خود از منزل خارج شدند و وارد آن خیمه شده و نشستند. جمعیت گرد امام حلقه زد. بعد از چند لحظه به من فرمودند: «روضه بخوان» وقتی من به مناسبت روز تاسوعا روضه حضرت عباس را خواندم امام دستمال سفید رنگ خود را درآورده و شروع به گریه نمودند. از گریه امام جمعیت حاضر هم بسیار منقلب شد و مرا هم تحت تأثیر خود قرار داد. این از عشق امام به امام حسین(علیه السلام) سرچشمه می گرفت.[13]
حاضرین را اطعام کردند
در نوفل لوشاتو روز عاشورا که فرا رسید امام فرمودند تمام حضار در منزل ایشان را به مناسبت این روز اطعام کنند.[14]
در پاریس زیارت عاشورا می خواندند
روز اول محرم در نوفل لوشاتو مصادف بود با اولین شبی که مردم ایران در پشت بام ها تکبیر می گفتند. همان شب شخصی از تهران تلفن زد و گفت گوشی را می گذارم کنار پنجره تا صدای تکبیر مردم را که با گلوله مخلوط شده بود بشنوید صدا را ضبط کرده خدمت امام بردیم. اما در داخل اتاق تسبیح به دست در حال ایستاده مشغول ذکر بودند و زیارت عاشورا می خواندند. در حالی که ما متوجه مسایل ماه محرم نبودیم، ایشان در سرزمینی زیارت عاشورا می خواندند که شاید برای اولین بار در آنجا خوانده می شد.[15]
قبل از زیارت عاشورا بیاورید
خیلی از افراد و شخصیت ها وقتی در شرایط مختلف قرار می گیرند برنامه ها و وضعیت آنها فرق می کند، ولی امام در تمام حالات وضعشان تغییر پیدا نمی کرد؛ مثلاً امام همیشه در دهۀ محرم زیارت عاشورا را می خواندند. هر سال از ابتدای دهۀ محرم ساعت نه صبح به حرم حضرت علی(علیه السلام) مشرف می شدند و زیارت امین الله و زیارت عاشورا می خواندند. این امر تا هشت محرم ادامه داشت. بعد این برنامه با تشرف امام به کربلا در حرم امام حسین(علیه السلام) انجام می شد. این برنامه چهارده ساله امام در نجف و عراق بود. در دهۀ محرم سال 57 هنگامی که در پاریس بودیم هر روز ساعت نه صبح یکی از برادران مأموریت داشت اخبار و گزارشات را خدمت امام تقدیم کند. من روز اول محرم طبق روال روزهای قبل آمدم و وارد منزل شدم. دیدم امام مشغول زیارت عاشورا هستند و پس از اینکه اخبار را دریافت کردند فرمودند: از فردا برنامه را تغییر و ساعت نه کسی برای من خبر نیاورد. قبل یا بعد از زیارت عاشورا اخبار را بیاورید».[16]
-----------------------------------------------------------------------
[1] - خدیجه ثقفی - ندا - ش 12 - ص 17.
[2] - حجة الاسلام و المسلمین عبد العلی قرهی- سر گذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی- ج 6- ض 146.
[3] - حجةالاسلام و المسلمین سید مرتضی موسوی اردبیلی ابربکوهی - مصاحبه مؤلف.
[4] - آیت الله خاتم یزدی.
[5] - حجةالاسلام و المسلمین کروبی - شاهد - ش 184 - ص 3.
[6] ـ آیت الله محمدهادی معرفت - حوزه - ش 32 - ص 148.
[7] ـ حجةالاسلام و المسلمین انصاری کرمانی - ویژگیهایی از زندگی امام خمینی - ص 26.
[8] ـ حجةالاسلام و المسلمین علی دوانی - سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی - ج 6 - ص 72.
[9] ـ حجةالاسلام و المسلمین عبدالعلی قرهی - سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی - ج 6 - ص 146.
[10] ـ حجةالاسلام و المسلمین سید محمد کوثری - پا به پای آفتاب ج 4 - ص126.
[11] ـ حجةالاسلام و المسلمین سیدعلی اکبر محتشمی پور.
[12] ـ حجةالاسلام و المسلمین انصاری کرمانی - ویژگی هایی از زندگی امام خمینی - ص 26.
[13] ـ حجةالاسلام و المسلمین سیدعلی اکبر محتشمی پور - سرگذشت های ویژه از زندگی امام خمینی - ج 1 - ص 48.
[14] ـ حجةالاسلام و المسلمین سید علی اکبر محتشمی پور.
[15] ـ حجةالاسلام و المسلمین فردوسی پور - روزنامه رسالت - 14 / 4 / 68.
[16] ـ حجةالاسلام و المسلمین سید علی اکبر محتشمی پور - پا به پای آفتاب - ج 2، ص 139.
|