کورت فريشلر
آلماني در مورد امام حسين ، کتاب «امام حسين و ايرانيان » را نوشته است . فريشلر در اين کتاب اسناد و مدارک را دقيقاًثبت نکرده است و به حضور نماينده امام در ايران «شهر ري » و آشنايي کم و بيش امام حسين به زبان فارسي و علاقه متقابل امام و ايرانيان ، و حرکت امام حسين از مکه به کربلا و فعاليت مسلم بن عقيل در کوفه و حادثه کربلا و اوضاع ايران و تأثير خون حسين و نفرين زينب (س) در سقوط اموي اشاره نموده است .
کورت فريشلر طرفداري کارگر ايراني در کوفه به نام عباس بذائي (اردبيلي ) از مسلم بن عقيل و کشته شدن او توسط سربازان محمد ابن اشعث را ذکر نموده فريشلر در مورد جنگ تن به تن در روز عاشورا مي گويد: «در عاشورا جنگ تن به تن از بامداد تا ظهر ادامه داشت و تو گويي قضا و قدر تعمد داشت که آن روز، جنگ به آن شکل ادامه پيدا کند... که تا آخرين لحظه ناظر صحنه هاي از خود گذشتگي سربازان حسين و خود او بشوند و حتي اندکي از آن فاجعه ها از نظرشان محو نگردد».
در مورد علاقه ايرانيان و حمايت آن ها از امام حسين ، فريشلر به نقل از ابو علي سيمجور ذکر مي کند که عده اي از ايرانيان کوفه به سوي قادسيه رفتند و به کربلا رسيدند... و خود را به امام حسين رساندند. حسين گفت : پس بدانيد که من و کساني که نسبت به من وفا دارند فردا به قتل خواهيم رسيد و شما از راهي که آمده ايد برگرديد تا کشته نشويد... ايراني ها گفتند: کشته شدن در راه تو براي ما سعادت است ... که بين (20 تا 30) نفر مرد ايراني در کربلا ماندند و فقط اسم (برويج = پرويز) معلوم است .
همچنان که ذکر شد در اين کتاب اسناد و مآخذ دقيقاًدرج نشده است و مورخان نيز در اين مورد (شرکت ايرانيان در کربلا) سخني ذکر نکرده اند که فريشلر در اين مورد مي گويد: «مورخان نام ايراني ها را تعمداًذکر نکرده اند؛ زيرا خلفاي عباسي با آن که به کمک ايراني ها سر کار آمدند با ايراني ها عداوت داشتند خلفاي اموي نيز خونخوارترين افراد را مأمور اداره ايرانيان مي نمودند و نمي توان ترديد داشت که يکي از علل علاقه مندي ايرانيان به علي و فرزندانش ناشي از کينه بني اميه به ايرانيان بود و علي (ع) و فرزندانش بر عکس بني اميه به ايرانيان علاقه داشتند... مورخان به خاطر بيم از بني اميه اسم ايرانيان را که از حسين حمايت کردند از قلم انداختند».
در اين کتاب به شرکت (20 تا 30) ايراني در کربلا و شهادت آن ها به نعمان بن ابي عبدالله و قاضي سعد الدين ابوالقاسم عبدالعزيز معروف به ابن براج استناد نموده است .
فريشلر معتقد است که کاروان حسين در کربلا حداکثر 200 نفر بوده و حال آن که حداکثر سپاه پياده و سوار عليه امام سي هزار نفر بودند.
حماسه حسيني با توجه به مقايسه دو سپاه يکي از حماسه هاي رزمي بزرگ جهان است : «کشته شدن حسين و يارانش قطع نظر از هر نوع نظريه ايدئولوژي از لحاظ شجاعتي که از آن مرد (بزرگ ) و يارانش به ظهور رسيد، يکي از حماسه هاي رزمي بزرگ جهان است آدمي وقتي نوشته مورخان را در خصوص روحيه حسين (ع) مي خواند،حيرت مي کند که آن مرد داراي چه ايمان و اراده اي بود که آن موقع از مشاهده سر شکافته و خونين پسرش (علي اکبر) ... گريه نکرد و نناليد و گفت خدايا اين قرباني را در راه دين برحق خود، اسلام بپذير.
به نظر مي رسد که فريشلر به جاي علي اصغر، علي اکبر را نوشته است .
چرا که پس از اصابت تير حرمله بن کاهل اسدي به علي اصغر (ع) امام حسين (ع) خون او را به آسمان پاشيد که حتي قطره اي از آن خون به زمين نيفتاد.
از نظر کورت فريشلر، نطق زينب در کوفه هم در مردم تأثير نمود و هم روحيه نستوه و خلل ناپذير او را نشان داد و هم جوابي دندان شکن در جمع به عبيدالله زياد داد.
«نطق زينب در مردم خيلي اثر نمود... اولين بار بود که يک زن در کوفه ، با صداي بلند براي مردم نطق مي کرد... از روزي که شهر کوفه از صدر اسلام بنا شد تا آن روز اتفاق نيفتاده بود... زني که حرف مي زد يک اسير بود و نطق کردن يک مرد اسير يک پديده خارق العاده جلوه مي نمود تا چه رسد به اينکه يک زن اسير نطق نمايد که ... ما عظمت خود را از دست نداده ايم ما از خانواده رسالت هستيم و مباهات مي کنيم که مردان ما در راه حق کشته شده اند و ما اسيران رنج را جهت پيروي از حق تحمل مي نماييم ... برادرم با جدش رسول الله در بهشت است ... ولي آن ها که برادرم را کشتند در اين دنيا ملعون مي شوند... در دنياي ديگر در قعر جهنم اند... »
به نوشته فريشلر، علي بن حسين (ع) (امام زين العابدين ) در دمشق بستر بيماري بود پزشکي ايراني ـ که از پزشکان جندي شاپور به نام بختيشوع بود امام را معالجه کرد و تجويز دارو نمود.
و امام حسين در کربلا کمک ملائکه را نپذيرفت .
جبرئيل آمد که اي سلطان عشق يکه تاز عرصه ميدان عشق
دارم از حق بر تو اي فرخ امام هم سلام و هم تحيت هم پيام
که امام حسين (ع) جواب داد:
جبرئيلا رفتنت زينجا نکوست پرده کم شو در ميان ما و دوست
قصه کوته شمر ذي الجوشن رسيد گفتگو را آتش خرمن رسيد...
«عمان ساماني »
مادام ديولافوا
در سال (1299 ه. 1881 م) و زمان حکومت تقي پاشا، والي بغداد، جهانگرد معروف فرانسوي «مادام ديولافوا» با شوهر مهندس خود پس از ديدار خود از ايران و بابل وارد کربلا شدند و از مدارس کربلا ديدن نمودند. او گفته که طلاب علوم ديني در آنها سکونت داشتند و ميگويد خواستيم از حرم ديدن کنيم که پاسبانان حرم از ورود ما جلوگيري کردند و حتي نگذاشتند که از دروازهي رسمي شهر وارد شويم، از پشت سور وارد شهر شده و در يک خانهي محقر و رطوبتي مستقر شديم. از پشت بام شهر را نگاه کرديم و از دور، بارگاه حسيني معلوم بود. قبه با طلا پوشيده شده و از آثار صفوي بود. عمده هدف مادام ديولافوا از زيارت کربلا، ديدن آثار باستاني حرم حسيني بود. او ميگويد: بالاخره به نتيجهي مثبت نرسيديم و به ديدن «کنسول» ايراني رفتيم، جدا مرد شريفي بود و از ما پذيرايي بسيار عالي به عمل آورد و اصرار داشت که به منزل او وارد شويم. سرانجام قرار بر اين شد که از بالاي خانههاي مجاور صحن خصوصيات حرم را مشاهده نمايند به شرط اينکه کلاه قرمز ترکي بر سرشان بگذارند تا اهالي متوجه نباشند که آنها خارجي هستند.
محمد علي جناح
قاعد اعظم پاکستان. دربارهي عاشورا ميگويد: هيچ نمونهاي از شجاعت، بهتر از آنکه امام حسين عليهالسلام از لحاظ فداکاري و تهور نشان داد در عالم پيدا نميشود. به عقيدهي من تمام مسلمين بايد از سرمشق اين شهيد که خود را در سرزمين عراق قربان کرد پيروي نمايند.
لوفتس
«لوفتس» جهانگرد انگليسي که عضو «هيأت حدود بين المللي» بود براي تعيين سر حدات ايران و عراق به همراه درويش پاشا که عضو همان هيأت بود و طاهر بيگ فرمانده سپاه مقيم حله با جمعي از سپاه ترک عثماني به سال 1273 ه. وارد کربلا شد. وي در اين سفر از مدخل شهر کربلا و باغات آن بسيار تعريف کرده و ورود خود را اينگونه شرح ميدهد:
«جهت پيشواز، جمعي از بيرون شهر آمده بودند که عمامههايي بزرگ از پارچههاي زرباف به سر پيچيده بودند و همه، ما را به خانههاي خود دعوت ميکردند اما خالي از حقيقت بود و فقط جنبه رسوم شرقي را داشت. روزي که وارد شديم بادهاي تندي ميوزيد و خاک و غبار را به صورت ما ميزد. سپس در کاخ استانداري فرودآمديم و بعد از استراحت و صرف غذا تصميم گرفتيم که از شهر ديدن کنيم. خبر ورود ما را به سرعت هر چه تمامتر به مردم رسانده بودند و اين سرعت انتقال خبر از خصوصيات مردم عراق است. وقتي خواستيم با همان اسکورت مخصوص وارد حرم حسين بشويم متوجه شديم که جمع زيادي از محافظان حرم به طور مخفي مسلح شدهاند تا در صورت ورود ما مقاومت کنند و شايد از خانههاي مجاور نيز به کمک آنان ميشتافتند و از پشت بام و داخل حرم آنان را تقويت ميکردند، پس به ناچار از ورود به حرم منصرف شديم ولي بعضي از مستخدمين مسيحي ما وارد حرم شدند اما اين حيله لو رفت و آنها را با ضرب و شتم بيرون کردند. البته جاي بسي شکر بود که به قتل نرسيدند. شيعيان و مسلمانها با ديدهاي پاک به حرم حسيني نگاه ميکنند و مردگان خود را براي دفن به کربلا ميبرند.
ماربين
نويسندهي مسيحي آلماني (مستشرق) مؤلف کتاب: «السياسة الحسينية».
ماربين نويسنده آلماني درباره قيام اباعبدالله الحسين عليهالسلام ميگويد: «حسين پسر علي نبيره محمد که از دختر محبوبش فاطمه متولد شد، تنها کسي است که در چهارده قرن پيش در برابر حکومت جور و ظلم قد علم کرد... موضوعي را که نميتوان ناديده گرفته اين است که حسين اول شخص سياستمداري بود که تا به امروز احدي چنين سياست مؤثري اختيار ننموده است. حسين به شعار هميشگي خود ميگفت من در راه حق و حقيقت کشته ميشوم و دست به ناحق نخواهم داد...
حسين ديد حرکات بنياميه که سلطنت مطلقه داشتند و دستورات اسلام را پايمال ميکردند نزديک است پايههاي استوار و مستحکم اسلام را درهم ريزد و اگر بيش از اين مسامحه کند نام و نشآني از اسلام و مسلماني باقي نخواهد ماند اين بود که تصميم گرفت در برابر حکومت ظلم و جور قد علم کند و براي پايدار داشتن پرچم اسلام پرچمي که با فداکاري و از خود گذشتگيهاي جدش و با ايثار خون پاک صدها مسلمان غيرتمند برافراشته شده بود جان و مال و خانواده و فرزندان و دوستان خود را فدا نمايد...
اين سرباز رشيد عالم اسلام به مردم دنيا نشان داد که ظلم و بيداد و ستمگري پايدار نيست و بناي ستم هرچند ظاهرا عظيم و استوار باشد در برابر حق و حقيقت چون پر کاهي بر باد خواهد رفت، مشروط بر اينکه مردمي حق طلب و حقپرست براي احياي حقيقت قيام کنند و با مبارزه فداکارانه خود دست از جان بشويند و بطلان ظلم و جور و حقانيت دين و اخلاق را با خون خود بر صفحه تاريخ گيتي ثبت کنند.
پيروان وجدان اگر با نظر دقيق اوضاع و احوال آن دوره و پيشرفته مقاصد بنياميه و وضع سلطنت و دشمني و عداوت آنها را با حق و حقيقت بنگرند، بدون تأمل تصديق خواهند کرد که حسين با قرباني کردن عزيزترين افراد خود و با اثبات مظلوميت و حقانيت خود به دنيا درس فداکاري و جانبازي آموخت و نام اسلام و اسلاميان را در تاريخ ثبت و در عالم بلند آوازه ساخت. و اگر چنين حادثه جانگدازي پيش نيامده بود قطعا اسلام به حالت کنوني باقي نميماند و ممکن بود يکباره اسلام و اسلاميان محو و نابود گردند.
حسين به هفتاد و دو تن از ياران خود چنين گفت: من ننگ دارم از اينکه پسر معاويه شراب بخورد و اشعار هوس آلود بسازد قبايل بيمناک اسلام را با زر و زور بترساند و پايه حکومت بيداد را استوار کند... اما دين خدا بيپناه باشد.
من بايد قيام کنم و با خون خود دين اسلام را آبياري نمايم، اگر شما از اين راه پرخطر ميترسيد فورا برگرديد و مرا به حال خود واگذاريد ولي يارانش کشته شدند و فداکاري را بر زندگي ترجيح دادند.»
وي در جاي ديگري ميافزايد: «چندين سال متوالي حسين تدارک کشته شدن خود را ديد و مقصدي بسيار عالي مدنظر داشت. حسين بن علي چون قصدي جز کشته شدن که مقدمهي آن خيالات عالي و آن (روليسيون) مقدس بود، مدنظر نداشت بزرگترين وسيله را بيکسي و مظلوميت دانسته و اختيار کرد تا مصائب وي در قلوب مؤثر واقع گردد. حسين در افشاي ظلم و ستم بنياميه و ابراز خيالاتشان در عداوت بنيهاشم و اولاد محمد دقيقهاي فروگذار ننمود. حسين با آن همه مصائب جانکاه و افکار متراکم و عطش و کثرت جراحات باز هم از مقصد عالي خود (تحريک احساسات) صرفنظر ننموده و با اينکه ميدانست بنياميه بر فرزند کوچکش رحم نخواهند کرد، بخاطر بزرگ ساختن مصائب خود او را بر سر دست گرفته، به ظاهر تقاضاي آب کرد و با تير جواب شنيد».
ماربين آلماني
ماربين حضرت حسين (ع) را شخصيت سياسي ، مذهبي استثنائي در چهارده قرن اخير دانسته ، و علت جاودانگي قيام حسين را مبارزه با ظلم و ستم و جور بني اميه ، که غاصب حکومت بودند، ذکر کرده است . ماربين با تجزيه و تحليل قيام عاشورا، ريشه نهضت هاي عظيم اسلامي را تا امروز در شهادت امام حسين و ياران با وفاي او دانسته است که تن به بيعت با يزيد را نه تنها نپذيرفتند که زندگي در حکومت يزيد را ذلت و خواري مي دانستند و از اين رو براي رسيدن به مقصود عالي شان ، خود گذشتگي و شهادت را انتخاب کردند.
«... حسين تنها کسي است که در چهارده قرن پيش در برابر حکومت جور و ظلم قد علم کرد... او اول شخص سياسيتمداري بود که تا به امروز احدي چنين سياست مؤثري اختيار ننموده است حسين (ع) به شعار هميشگي خود مي گفت من در راه حق حقيقت کشته مي شوم و دست بنا حق نخواهم داد... حسين (ع) ديد حرکات بني اميه که سلطنت مطلقه داشتند و دستورات اسلام را پايمال مي کردند نزديک است پايه هاي استوار و مستحکم اسلام را در هم ريزد و اگر بيش از اين مسامحه کند نام و نشاني از اسلام و مسلماني باقي نخواهد ماند تصميم گرفت در برابر حکومت جور و ظلم قد علم کند... اين سرباز رشيد عالم اسلام به مردم دنيا نشان داد که ظلم و بيداد و ستمگري پايدار نيست وبناي ستم هر جند ظاهراً عظيم و استوار باشد در برابر حق و حقيقت چون پرکاهي بر بادخواهد رفت ، مشروط بر اينکه مردمي حق طلب و حق پرست براي احياي حقيقت قيام کنند و با مبارزه فداکارانه خود دست از جان بشويند و بطلان ظلم و جور و حقانيت دين و اخلاق را با خون خود بر صفحه تاريخ گيتي ثبت کنند... .
حسين (ع) با قرباني کردن عزيزترين افراد خود و با اثبات مظلوميت و حقانيت خود به دنيا درس فداکاري و جانبازي آموخت و نام اسلام و اسلاميان را در تاريخ ثبت و در عالم بلند آوازه ساخت . اگر چنين حادثه جانگدازي پيش نيامده بود قطعاً اسلام و اسلاميان محو و نابود مي گرديدند... .
حسين به يارانش گفت : من ننگ دارم که پسر معاويه شراب مي خورد و اشعار هوس آلود مي سازد... من بايد قيام کنم اگر شما از اين راه پر خطر مي ترسيد فوراً برگرديد... ولي يارانش کشته شدن و فداکاري را بر زندگي ترجيح دادند...
هدف و ايده آل حسين ، جلوگيري از ظلم و ستم بود و اين همه قوت قلب و از خود گذشتگي را در راه مقصود عالي خويش به خرج داده است حتي در آخرين دقايق زندگي طفل شيرخوار خود را قرباني حق و حقانيت نمود و با اين عمل انديشه فلاسفه و بزرگان عالم را متحير ساخت ... حسين (ع) مدتها بود که خود را آماده پيکار کرد و در انتظار چنين روزي دقيقه شماري مي کرد و مي دانست که زنده ماندن نام جاويدان اسلام و قرآن مستلزم اين است که او را شهيد کنند... با شهادت حسين ، زن و فرزندان او را اسير کردند و آن وقايع دردانگيز پيش آمد يک مرتبه قبايح و فجايع اعمال بني اميه ظاهر شد و يک مرتبه جنبش و نهضت عظيمي در مسلمانان پيدا و عليه سلطنت يزيد و آل اميه قيام کردند و آنها را ظالم و غاصب ناميدند... نهضت هاي عظيم اسلامي شروع شد و دنباله آن تا به امروز امتداد يافت روز به روز واقعه بزرگ کربلا اهميت و درخشندگي بيشتري يافت در کمتر از يک قرن سلطنت بني اميه منهدم شد و اگر در متن کتب تاريخي نامي از اين قوم ذکر شده و تعقيب آن هزاران نفرين و ناسزا هم نوشته شده ... .»
السلام عليک يا ابا عبدالله و لعن الله امة قتلتکم و لعن الله الممهدين لهم بالتمکين من قتالکم ...
سلام بر حسين ولعنت خدا بر مردمي که شما را کشتند و بر مردمي که وسايل جنگ با شما را فراهم نمودند...
مهاتما گاندي
رهبر استقلال هند. دربارهي عاشورا ميگويد: من زندگي امام حسين عليهالسلام، آن شهيد بزرگ اسلام را به دقت خواندهام و توجه کافي به صفحات کربلا نمودهام و بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد يک کشور پيروز گردد، بايستي از سرمشق امام حسين پيروي کند.
نيکلسون
نيکلسون مي گويد: «بني اميه طغيان گر بودند و قوانين اسلامي را ناديده انگاشتند.مسلمين را خوار نمودند وصاحبان اصلي حکومت راکشتند. بنابراين ، تاريخ از روي انصاف حکم مي کند که خون حسين (ع) به گردن بني اميه است .»
نيکلسون در جايي ديگر حادثه کربلا را موجب اتحاد مي داند و تأثير آن را در ايران ذکر مي کند.
«حادثه کربلا مايه پشيماني و تأسف امويان شد زيرا اين واقعه شيعيان را متحدکرد و براي انتقام حسين هم صدا شدند و صداي آن ها در همه جا و مخصوصاً نزد ايرانيان که مي خواستند از نفوذ عرب آزاد شوند، انعکاس يافت .»
پرچم دين چون به جا ماند از فداکاري او تا قيامت پرچشمش را دست حق بر پا کند
ابتدا قانون آزادي نويسد در جهان بعد از آن با خود هفتاد و دو تن امضاء کند
«آستانه پرست »
فرانسيسکو ـ گابريلي
استاد دانشگاه رم معتقد است که قيام حسين موجب گسترش شيعه در ايران ،عراق و آفريقا شد و امام جزييات حوادث عاشورا را مي دانست :
«حسين (ع) در حال عادي از سرنوشت خود اطلاع نداشت اما همين که در صدد مي آمد به سرنوشت خود فکر کند تمام وقايع سرزمين کربلا را نه فقط بطور کلي بلکه به طور جزيي مي ديد... انعقاد مجالس تذکر براي حسين (ع) از طرف شيعيان در قرن چهارم هجري متداول شد در اين قرن طوري مذهب شيعه وسعت بهم رسانيد که نه فقط در ايران و عراق توسعه يافت بلکه تا آفريقاي شرقي هم رفت و ايرانياني که از ايران به آفريقاي شرقي مهاجرت کردند آن مذهب را با خود بردند و مساجدي در سرزمين سومالي و کنيا ساخته شد... مذهب شيعه دوازده امامي در قرن چهارم تا قاره آفريقا و تا ماداگاسکار رفت ... .»
گابريلي ، سلطه آل بويه و توسعه شيعه را نتيجه تبليغات و بزرگداشت روز دهم محرم سال (61) عاشورا ذکر نموده است .
گيبون
گيبون مورخ انگليسي معتقد است اگر کسي حسين را نشناسد اما حوادث عاشورا را مطالعه کند، هر چند سنگدل هم باشد يک نوع محبت و مهرباني در دلش به حسين (ع) احساس خواهد کرد.
«با آنکه مدتي از واقعه کربلا گذشته و ما هم با صاحب واقعه هم وطن نيستيم ، مع ذلک مشقّات و مشکلاتي را که حضرت حسين (ع) تحمل نموده ، احساسات سنگ دل ترين خواننده را بر مي انگيزد. چندان که يک نوع عطوفت و مهرباني نسبت به آن حضرت در خود مي يابد.»
واشنگتن ـ ايرونيک
اين مورخ آمريکايي ، معتقد است که امام حسين مسئول بود. او پيشوايي امت اسلام را به عهده داشت و امام جامعه خويش بود . از اين رو فشارها و ناراحتي ها را تحمل نمود تا دين اسلام را از چنگال بني اميه نجات دهد.
يزيد کسي بود که رغبت فراوان به خوش گذراني و شکار و شراب و زن و شعر داشت . حاصل حکومت او در مدت سه و نيم سال اين بود که در سال اول حسين بن علي (ع) را به قتل رساند، در سال دوم مدينه را سه روز تمام چپاول کرد و به دست يغما سپرد و در سال سوم کعبه را مورد تاخت و تاز قرار داد. واقعه جان گداز عاشورا چنان ناگوار و هولناک است که مورخاني نظير محمد بن علي بن طباطبا معروف به ابن طقطقي ، آن را مشهورترين مصيبت ها دانسته و از شدت غم و اندوه نتوانسته است در اين مورد بيشترحوادث را مورد بررسي قرار دهد.
«کشته شدن حسين سرگذشتي است که به علت ناگواري و هولناکي آن دوست ندارم سخن را درباره اش طولاني کنم ، زيرا در اسلام کاري زشت تر از آن به وقوع نپيوسته است . اگر چه کشته شدن اميرالمؤمنين (ع) مصيبت بسيار بزرگي به شمار مي آمد، ليکن سرگذشت حسين (ع) چندان کشتار فجيع و مثله و اسارت در بر داشت که از شنيدن آن بدن انسان به لرزه مي افتد... زيرا که از مشهورترين مصيبت ها است ... ».
ايرونيک روح اين قيام را جاودانه و فناناپذير و نمونه شجاعت دانسته و نوشته است ، «براي امام حسين ممکن بود که زندگاني خود را با تسليم شدن به اراده يزيد نجات بخشد، ليکن مسئوليت پيشوا و نهضت بخش اسلام اجازه نمي داد که او يزيد را به عنوان خليفه بشناسد. او به زودي خود را براي قبول هر ناراحتي و فشار به منظور رها ساختن اسلام از چنگال بني اميه آماده ساخت در زير آفتاب سوزان خشک و در روي ريگ هاي تفتيده عربستان روح حسين فناناپذير برپاست . اي پهلوان و اي نمونه شجاعت و اي شهسوار من حسين .».
مسيو ماربين آلماني
مسيو ماربين آلماني درباره حسين (ع) و هم چنين علل قيام آن حضرت و نتايج آن چنين مي نويسد:
حسين بن علي نوه محمد (ص) که از دختر محبوبش فاطمه (س) متولد شده ، تنها کسي است که در چهارده قرن پيش در برابر حکومت جور و ظلم قد علم کرد، اخلاق و صفاتي که در دوران حکومت عرب پسنديده و قابل احترام بود در فرزند مولاي متقيان مشاهده مي شد، حسين شجاعت و دلاوري را از پدر خود به ارث برده بود به دستورها و احکام اسلام تسلط کاملي داشت در سخاوت و نيکوکاري نظير نداشت در نطق و بيان زبردست بود و همه را مجذوب بيانات خود مي ساخت ، مسلمانان جهان عقيده و اراده زائدالوصفي به حسين (ع) دارند و هر ساله در ماه معيني (ماه محرم ) براي او عزاداري مي کنند، کتاب هاي بسياري از فضائل و مناقب حسين (ع) توسط مسلمانان نوشته شده است و از ملکات حسنه و سجاياي پسنديده او گفت و گو مي شود.
موضوعي را که نمي توان ناديده گرفت اين است که حسين (ع) اول شخص سياستمداري بود که تا به امروز احدي چنين سياست مؤثري اختيار ننموده است . تاريخ عاشورا کاملاً نشان مي دهد که هيچ يک از شهيدان کربلا عمداًخود را به کشتن نداده اند، يعني هر يک از کشته شدگان را دشمنان بر سر آنان تاخته و مظلومانه از پاي در آورده اند وبه اندازه مظلوميتشان بر عظمت و بزرگي اسلام افزوده شده است ولي شهادت حسين ازهمه مهمتر و از روي دانش و بصيرت و سياست انجام گرفت و اين شهادت و شهامت درتاريخ بشريت نظير نداشته است .
مهم ترين اثر اين نهضت اين بود که رياست روحاني که در عوالم سياست اهميت شاياني داشت ، مجدداًبه دست بني هاشم افتاد؛ و به ويژه در بازماندگان حسين مسلم گرديد، چندي طول نکشيد که (حکومت ) ظلم و جور معاويه و جانشينان او منهدم شد و کمتر از يک قرن قدرت از بني اميه سلب گرديد. منهدم شدن (قدرت ) از بني اميه به قسمي شد که امروز نام و نشان از آنها نمودار نيست و اگر در متن کتاب هاي تاريخي نامي از اين قوم ذکر شده در تعقيب آن هزاران نفرين و ناسزا نوشته شده و اين نيست مگر به واسطه قيام حسين (ع) و ياران با وفاي او.
مویر ، دیکنر ، ماساریک
سرويليام موير
موير مي نويسد: «فاجعه کربلا نه تنها مقدرات خلافت ، بلکه مقدرات ممالک اسلامي را تعيين کرد. کيست که آن عزاداري پرشور و هيجان را ببيند و بداند که هر سال مسلمين کليه کشورهاي جهان چگونه از شام تا بامداد به سينه (عزاداري ) مي کوبند و با آهنگ موزون و محزون خود بي آنکه خسته شوند، مجنون وار فرياد مي زنند: حسين ،حسين ، حسين ، و حربه برنده و شمشير دو دمي را که سلسله بني اميه بدست دشمنان خود داده است ، تشخيص ندهد.»
باز محرم شد و لواي ماتم بپاست ماتم سلطان عشق شهيد کرب و بلاست
به عرض خلد برين فرقه کروبيان حلقه ماتم زده صاحب ماتم خداست
«سيد احمد دهکردي »
چارلز ديکنس
اين نويسنده انگليسي در قيام عاشورا هيچ گونه خواست مادي را دخيل ندانسته و فداکاري آن روز را صرفاً براي اسلام دانسته است .
«اگر منظور حسين (ع) جنگ در راه خواسته هاي دنيايي خود بود، من نمي فهمم چرا خواهران و کودکانش را همراه خود برد؟ پس عقل چنين حکم مي کند که او به خاطر اسلام فداکاري خويش را انجام داد.»
به قتلگاه اندر، جلوه عشاق بين يکي جدا دست او، يکي سر از تن جداست
حسين (ع) لب تشنه شد شهيد در راه حق به روز حشر و جزا هم خونبهاست
«سيد احمد دهکردي »
توماس ماساريک
توماس ماساريک مصيبت هاي امام حسين (ع) را با حضرت عيسي (ع) مقايسه نموده ، مي نويسد:
«مصائب مسيح نسبت به مصائب حسين (ع) مانند پرکاهي است در برابر کوهي بزرگ ».
باز اين چه شورش است که در خلق عالم است باز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز اين چه رستخيز عظيم است کز زمين بي نفخ صور خاسته بر عرش اعظم است
«محتشم کاشاني »
مراسم عاشورا در ميان اهل سنت
منطقه ((شـورابـوى)) از تـوابع ((هوى گنج سيلهت)) در شمال شرقى بنگلادش از صدها سال پيـش به عنـوان منطقه عاشقان اهل بيت(عليهم السلام ) به ويژه اصحاب كساء و پنج تـن آل عبا معروف است در اين منطقه در روزهاى دهه محرم و به ويژه تاسـوعا و عاشـورا از حدود 30 روستاى پيرامون آن، زنان و مردان ضمـن راهپيمايى به سوگوارى مى پردازند. سـوگـواران شامل زن مرد و كـودك كه همگى از پيروان اهل سنت هستنـد در ايام عاشـورا به ياد شهداى كـربلا روزه دار و پا برهنه مى شـوند.
سرگرد محمد عبدالواحد يكى از سازمان دهندگان مراسـم عاشورا و دبيركل انجمـن ((پاك پنج تـن)) علاقمندى خود را براى برگزارى هرچه بهتر مراسـم سـوگـوارى بروز مى دهد و در ايـن راه تلاشهاى خوبى دارد.(*) پيـش از مراسـم سخنرانى زنان و مردان گروه گروه گرد مـىآيند و به روش سنتـى منطقه مرثيه هاى گروهـى و دسته جمعى خـوانده و به سينه زنى مى پردازند به گفته مردم بـومى ايـن مرثيه از صدها سال پيـش نگاشته شده و به صورت نسخه هاى خطى در اختيار هر گروه و يا روستايـى قرار دارد و به عنـوان نمـونه ادبيـات فـولكـور و سنتـى نگهدارى مـى شـود.
وجـود اين مراثـى و نـوحه ها از دو جهت اهميت دارد يكـى ايـن كه نشـان دهنـده عمق و ژرفـاى عشق و علاقه مـردم به اهل بيت رســول الله(ص) به ويژه پنج تـن پاك و اباعبـدالله الحسيـن(ع) در طـول تاريخ از زمان ورود اسلام به ايـن منطقه تاكنـون مـى باشد و اسلام در ايـن منطقه تـوسط ارتشى هاى ايرانى و شيعه دولت گـورگانيان و نيز تجـار ايـرانـى و شيعه آورده شـده است و ايـن علاقمنــدى به اهل بيت(عليهم السلام ) ريشه تـاريخـى دارد.
و از سـوى ديگر حفظ و نگهدارى ايـن اشعار و نـوحه ها كه همگى به صورت دست نوشته مى باشد و خوب است پـس از گردآروى و ويرايـش تحت عنـوانهاى كـربلا و اهل و بيت(عليهم السلام ) ادبيـات فـولكـور بنگلادش به چاپ برسد.
اهميت بيشتر اين موضوع آنگاه روشـن مى شود كه به ايـن نكته توجه گـردد كه همه ايـن بـرنامه ها در ميان بـرادران مسلمـان اهل سنت مـى بـاشـد كه حتـى يك نفـر شيعه هـم در ميان آنها نيست.
از ديگر مناطقى كه مراسـم عاشورا در آن برگزار مى گردد شهرمانيك گنج است. راهپيمايـى عاشـورا در شهر مانيك گنج از 80 سـال پيـش رايج شـده است و عمـوم مـردم آن منطقه در ايـن مـراسـم شـركت مى نمايند. آقاى مسلم الديـن خان يكى از وزراى سابق دولت بنگلادش با ياد آورى تاريخچه آغاز ايـن راهپيمايى و مراسم عاشورا از 80 سال پيـش گفت: ايـن راهپيمايـى در دوران مبارزه عليه سلطه گران انگليسى در بسيج و تشـويق مردم مسلمان نقـش به سزايى ايفا كرد.
مـردم شهر مـانيك گنج و روستـاهـا و بخشهاى حـومه آن همگــى از برادران اهل سنت مـى باشند و در كل ايـن منطقه حتـى يك خانـواده شيعه نيز زندگى نمى كند. ((انجمـن پاك پنجتـن)) كه از سوى گروهى از پيرها و صـوفى هاى اهل سنت كه علاقمند به اهل بيت(عليهم السلام) هستند تشكيل گــرديده برنامه سـوگوارى و راهپيمايى و سخنرانى و عزادارى و قمه زنـى را تنظيـم و سـامـانـدهـى مـى نمـايد.
اين انجمن گرايش شديدى به مكتب اهل بيت(ع) به ويژه پنجتـن پاك و سـالار شهيـدان حضـرت ابـاعبـدالله الحسين(ع) دارد.
در عيـن حال نيـرومنـدتـريـن جبهه مخالفت و ضـديت با وهابيها و دشمنان اهل بيت(ع) هميـن گروه مـى باشند، گرچه در بنگلادش به طـور كلـى همه مردم كه بر مذاهب اهل سنت مـى باشند علاقمند و دوستـدار اهل بيت(ع) بـوده و هستند و شماره وهابـى ها آنقدر كـم است كه به شمار نمىآيند.
بديـن مناسبت از سوى موسسه شهباز مراسـم سخنرانى با شركت علم، طلاب، دانشجـويان و فرهنگيان در تالار باشگاه ورزشـى ملـى در دكا برگزار مى شود. در ايـن مراسـم كه تحت عنوان بررسى حقايق عاشورا ومرثيه خـوانـى به رياست آقاى ((سيـد اشتياق الـرحمـن)) بـرگزار گرديد.
در ايـن مراسـم شخصيت هاى از جمله مـولانا عبدالجليل رئيـس حـوزه علميه طيبيه محمدپـور و مولانا خـواندكار غلام مـولى رئيـس جامعه اهل السنه و الجماعه و مـولانا محبـوب الرحمـن سخنرانـى كـردنـد. سخنرانان با بررسـى ابعاد مختلف واقعه كربلا و اخلاق رذيله يزيـد پليـد گفتنـد: اگـر سيـدالشهداء امام حسيـن(ع) عليه يزيـد قيام نمـى كرد خـورشيـد اسلام در آن مـوقع بـراى هميشه افـول مـى كـرد.
سيد غازى الرحمـن پير (مرجع عرفانـى مردم منطقه سيهلت) در باره نقش قيام امام حسيـن(ع) در بر اندازى شاه و انقلاب اسلامى گفتند: در ايـران با انگيزه شهداى كـربلا مبارزه عليه حكـومت خـود كامه امپـرياليسـم آغاز و پيـروز شـد و ما نيز همان انگيزه را در دل پرورش مى دهيم. در ايـن نكته ما با برادران ايرانى همدل هستيـم.
شايان ذكر است كه روز عاشـورا در بنگلادش تعطيل رسمى است. رئيـس جمهور و نخست وزير پيام تسليت و بزرگداشت صادر مـى كنند. راديـو و تلـويزيـون در طـول روز عاشـورا برنامه ويژه عزادارى و بحث و سخنرانى پخـش مى كند و مردم عموما روز عاشورا را روزه مى گيرند و از خوردن هر نـوع غذا و يا انجام عملى كه حاكـى از خـوشحالـى و سرور باشد خـود دارى مـى كنند.
بعضـى از مردم نيز دهه نخست محرم را روزه مـى گيـرنـد و به سـوگـوارى شهادت امـام همـام حضــرت اباعبدالله(ع) مى پردازند. با ايـن همه بيشتر سـوگواران هيچگونه اطلاعى از فلسفه قيام اباعبدالله(ع) و تاريخ و زندگـى آن حضرت و ديگر مسائل تاريخى ندارند. بنابرايـن لازم است برنامه ريزى براى آگاه شـدن مـردم در ايـن باره صـورت گيرد تا حـد اقل طبقه عامه مـردم كه عاشقان واقعى اهل بيت(عليهم السلام ) هستنـد و تـاكنـون حتـى از وقايع و سير تاريخى رخدادهاى كربلا هـم آگاهى نيافته اند به حقـايق انقلاب عاشـورا آگـاه شـوند.
توماس ماساريك
بسياري از مورخين ما از كم و كيفيت اين رسم و ازدياد عزاداري واقف نبوده، جاهلانه سخن مي گويند و وضع عزاداري پيروان حسين عليه السلام را مجنونانه مي پندارند و ابداً بدين نكته پي نبرده اند كه اين مسئله در اسلام چه تحولاتي را به وجود آورده و با جنبش و نهضت مذهبي كه از تعزيه داري در اين قوم پيدا شده در هيچ يك از اقوام و ملل ديگر عالم پيدا نشده با يك نظر دقيق در ترقيات دويست ساله پيروان علي عليه السلام در هندوستان كه عزاداري را شعار خود نموده اند تصديق خواهيم كرد كه بزرگترين عالم اصلي مزيت را آنها پيروي مي كنند.
دويست سال پيش پيروان علي و حسين عليها السلام در سرتاسر هندوستان در اقليت بودند و همين حال را ممالك ديگر داشتند. امروزه در ممالك مترقي و ثروتمند مسيحي اگر بخواهند چنين ماتم و عزاداري را به پا نمايند با صرف ميليونها دلار باز هم به تأسيس چنين مجامع و مجالس عزاداري موفق نخواهند شد. گرچه كشيشان ما هم از ذكر مصائب حضرت مسيح ، مردم را متأثر مي سازند، ولي آن شور و هيجاني كه در پيروان حسين عليه السلام يافت مي شود، در پيروان مسيح يافت نخواهد شد و گويا سبب اين باشد كه مصائب مسيح در برابر مصائب حسين عليه السلام مانند پركاهي است در مقابل يك كوه عظيم پيكر.(15)
موريس دوكبري
اگر مورخين ما، حقيقت اين روز را مي دانستند و درك مي كردند كه عاشورا چه روزي است اين عزاداري را مجنونانه نمي پنداشتند، زيرا پيروان حسين به واسطه عزاداري حسين مي دانستند كه پستي و زيردستي و استعمار واستثمار را نبايد قبول كنند، زيرا شعار پيشرو و آقاي آنها ندادن تن به زيربار ظلم و ستم بود.
قدري تعمق و بررسي كنيم كه در مجالس عزاداري حسين عليه السلام چه نكات دقيق حيات بخشي مطرح مي شود! در مجالس عزاداري حسين گفته مي شود، كه حسين عليه السلام براي حفظ شرف و ناموس مردم و بزرگي مقام و مرتبه اسلام، از جان و مال و فرزند گذشت و زيربار استعمار و ماجراجوئي يزيد نرفت.
پس بيائيد ما هم شيوه او را سرمشق قرار داده از زيردستي استعمارگران( بيگانگان) خلاصي يابيم و مرگ باعزت را بر زندگي با ذلت ترجيح دهيم زيرا مرگ با عزت و شرافت بهتر از زندگي با ذلت است. مسلم است ملتي كه از گهواره تا گور تعليماتش چنين است داراي چه مقام و مرتبي است، داراي هر گونه شرافت و افتخاري است، همه سرباز حقيقي عزت و شرافتند. علاوه بر منافع سياسي كه ذكر شد و اثراتش طبيعي است. بزرگترين پاداش اخروي را مسلمانان در اين عمليات( يعني تعزيه داري حسين مي دانند) آشنايان به تاريخ تصديق خواهند نمود كه اصلاح اخلاق و تعليمات بين المللي جز به وسيله مذهب امروزه بلكه در قرنها در ملل خاورميانه غيرممكن است. جمعيت تسليح اخلاقي به خوبي بدين نكته پي برده كه وطن خواهي و اتحاد و اتفاق را در سايه دين و مذهب و ديانت ملل خاور زمين به دست آورده اند. امروزه در ممالك متحده آمريكا مردم را به نام خدمت به وطن دعوت مي كنند، ولي در آسيا مي توان خدمات شاياني را به نام دين و مذهب حاصل نمود.
اگر مسلمانان مذهب را ناديده انگارند و به نام وطن خواهي بخواهند ترقيات سياسي حاصل كنند، بجاي نفع، زيان خواهند برد. زيرا اگر تعليمات سربازي را با دين توأم سازند، سربازان تا خون در بدن دارند، حاضر نيستند حتي يك وجب از خاك مقدس وطن را تسليم اجانب نمايند. امروز اگر استقلالي در مسلمانان مشاهده مي شود، عامل اصلي آن پيروي از دستورات قرآن و اسلام است و خواهيم ديد روزي را كه سلطنت هاي اسلامي در سايه همين نكته اساسي قوت گيرند و بدين وسيله مسلمانان عالم در سايه اتحاد و اتفاق واقعي مانند صدراسلام ممالك مشرق و مغرب عالم را مطيع اوامر خود سازند، حسين عليه السلام شبيه ترين روحانيين به حضرت مسيح است، ولي مصائب او سخت تر و شديدتر است.(16)
دكتر ژوزف فرانسوی
دكتر ژوزف مورخ معروف فرانسوي در كتاب " اسلام و اسلاميان " مي نويسد: بعد از رحلت بنيان گذار اسلام يعني محمدبن عبدالله صلي الله عليه و آله اختلاف كلمه و عقيده در تابعين و جانشينان وي پيدا شد. دسته اي به خلافت دامادش علي بن ابي طالب قائل و دسته ديگري خلافت پدرزن او ابوبكر را قبول نمودند، دسته اول را شيعه و دسته دوم را سني ناميدند.
وقتي علي عليه السلام به خلافت رسيد و عايشه زوجه حضرت محمد صلي الله عليه و آله و دختر ابوبكر بر مخالفت او برخاست و معاويه برادرزن ديگر محمد صلي الله عليه و آله در شام پرچم پادشاهي را برافراشت. در اين موقع سه دستگي به وجود آمد و جنگهاي شديدي برپا شد و عده زيادي مقتول و مجروح گرديدند. زماني كه زمامدار شام( معاويه) به قتل و غارت پيروان علي عليه السلام پرداخت و دستور داد كه نام علي عليه السلام را به زشتي ياد كنند در منابر و مساجد نسبت به علي عليه السلام اهانت نمايند.
عداوت و دشمني بين دو دسته شيعه و سني بيش از پيش شد و شيعيان از زيربار اطاعت بزرگان سنت بيرون آمده و تنفر و انزجار خود را از آنها ابراز داشتند. ولي حكومت و اقتدار در دست تسنن بود. از بعد از زمان خلافت، شيعيان از ترس حكومت هاي جابر هيچگونه ابراز عقيده اي نمي نمودند و اين شيوه برقرار بود تا واقعه عاشورا كه در اين روز به دستور حاكم شام( يزيد بدن معاويه) حسين عليه السلام و يارانش را در حوالي كوفه به قتل رسانيدند و اين واقعه حائز اهميت شاياني گرديد و پيروان علي عليه السلام برآشفته و موقع را مغتنم شمرده مشغول پيكار شدند و جنگ ها نموده و خونها ريخته شد و عزاداري برپا گرديد و كار بجائي رسيد كه شيعيان، عزاداري نوه محمد يعني حسين بن علي عليه السلام را جزو مذهب خود قرار دادند و از آن روز تاكنون به پيروي از بزرگان دين خود كه آنها را دوازده نفر از اولاد علي و فاطمه عليها السلام مي دانند و گفتار و رفتار و كردار هر يك از آنها را در مرتبه گفتار و كردار خدا و رسول و تالي قرآن مي شمارند، در عزاداري حسين عليه السلام شركت كرده و رفته رفته اين عزاداري از اركان مذهب شيعه قرار گرفت. با ترقيات سريع السيري كه شيعيان در اندك مدتي كردند مي توان گفت در دو قرن ديگر عدد آنها بر ساير فرق مسلمانان بيشتر خواهد شد و علت اين امر به واسطه سوگواري حسين عليه السلام است.
امروز در هيچ نقطه اي از جهان نيست كه براي نمونه دو الي سه نفر شيعه يافت شوند و اقامه عزاداري ننمايند.
" در بندر مارسيل، عربي را ديدم كه پيرو مذهب تشيع بود و گويا تبعيت بحرين را اختيار نموده بود. در مهمانخانه جنب اتاق من مسكن داشت در روز عاشوراي حسين عليه السلام به تنهايي احوالات حسين را مي خواند و گريه مي كرد و سپس مقداري آش كه با شكر و برنج تهيه نموده بود بين فقرا تقسيم مي نمود. "
شيعيان عقيده دارند كه در روزهاي عاشورا و تاسوعا بايستي فقرا را اطعام نمود از اين جهت همه ساله از اموال خود به قدر استطاعت خويش به فقرا كمك مي نمايند و بعضي اوقات اين كمك ها از ميليونها دلار هم مي گذرد. دسته ديگري از شيعيان براي اقامه مجلس سوگواري وقفياتي نموده اند كه ارزش آن بالغ بر ميليونها دلار مي گردد. بايد اعتراف نمود كه شيعيان از بذل جان و مال خود در راه مذهب و سوگواري حسين عليه السلام دريغ ندارند.
امروز در هر نقطه از عالم مسلمانان شايسته ترين افرادي مي باشند كه به معرفت علم واقف شده و به خصوص فرقه شيعه بر ساير فرق اسلام مزيت و برتري دارند. (17)
15- قيام حسين و يارانش، ص 20.
16- همان، ص 21.
17- قيام حسين و يارانش، ص 24، به نقل از ريدرز دايجست، چاپ نيويورك.
مهاتما گاندى(رهبر استقلال هند) :من زندگى امام حسين،آن شهيد بزرگ اسلام را بدقت خواندهام و توجه كافى به صفحات كربلا نمودهام و بر من روشن شده است كه اگر هندوستان بخواهد يك كشور پيروز گردد،بايستى از سرمشق امام حسين پيروى كند.
محمد على جناح(قاعد اعظم پاكستان) :هيچ نمونهاى از شجاعت،بهتر از آنكه امام حسين از لحاظ فداكارى و تهور نشان داد در عالم پيدا نمىشود.به عقيده من تمام مسلمين بايد از سرمشق اين شهيدى كه خود را در سرزمين عراق قربان كرد پيروى نمايند.
چارلز ديكنز(نويسنده معروف انگليسى) :اگر منظور امام حسين جنگ در راه خواستههاى دنيايى بود،من نمىفهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند؟پس عقل چنين حكم مىنمايد كه او فقط بخاطر اسلام،فداكارى خويش راانجام داد.
توماس كارلايل(فيلسوف و مورخ انگليسى) :بهترين درسى كه از تراژدى كربلا مىگيريم،اينست كه حسين و يارانش ايمان استوار به خدا داشتند.آنها با عمل خود روشن كردند كه تفوق عددى در جايى كه حق با باطل روبرو مىشود اهميتندارد و پيروزى حسين با وجود اقليتى كه داشت،باعث شگفتى من است.
ادوارد براون(مستشرق معروف انگليسى) :آيا قلبى پيدا مىشود كه وقتى درباره كربلا سخن مىشنود،آغشته با حزن و الم نگردد؟حتى غير مسلمانان نيز نمىتوانند پاكى روحى را كه در اين جنگ اسلامى در تحت لواى آن انجام گرفت انكار كنند.
فردريك جمس :درس امام حسين و هر قهرمان شهيد ديگرى اين است كه در دنيا اصول ابدى عدالت و ترحم و محبت وجود دارد كه تغيير ناپذيرند و همچنين مىرساند كه هر گاه كسى براى اين صفات مقاومت كند و بشر در راه آن پافشارى نمايد،آن اصول هميشه در دنيا باقى و پايدار خواهد ماند.
ل.م.بويد :در طى قرون،افراد بشر هميشه جرأت و پردلى و عظمت روح،بزرگى قلب و شهامت روانى را دوست داشتهاند و در همينهاست كه آزادى و عدالت هرگز به نيروى ظلم و فساد تسليم نمىشود .اين بود شهامت و اين بود عظمت امام حسين.و من مسرورم كه با كسانى كه اين فداكارى عظيم را از جان و دل ثنا مىگويند شركت كردهام،هر چند كه 1300 سال از تاريخ آن گذشته است .
واشنگتن ايروينگ(مورخ مشهور آمريكايى) :براى امام حسين«ع»ممكن بود كه زندگى خود را با تسليم شدن اراده يزيد نجات بخشد،ليكن مسؤوليت پيشوا و نهضت بخش اسلام اجازه نمىداد كه او يزيد را بعنوان خلافت بشناسد.او بزودى خود را براى قبول هر ناراحتى و فشارى به منظور رها ساختن اسلام از چنگال بنى اميه آماده ساخت.در زير آفتاب سوزان سرزمين خشك و در روى ريگهاى تفتيده عربستان،.(2)روح حسين فنا ناپذير است.اى پهلوان و اى نمونه شجاعت و اى شهسوار من،اى حسين!
توماس ماساريك :گر چه كشيشان ما هم از ذكر مصائب حضرت مسيح مردم را متأثر مىسازند،ولى آن شور و هيجانى كه در پيروان حسين«ع»يافت مىشود در پيروان مسيح يافت نخواهد شد و گويا سبب اين باشد كه مصائب مسيح در برابر مصائب حسين«ع»مانند پر كاهى است در مقابل يك كوه عظيم پيكر.
موريس دوكبرى :در مجالس عزادارى حسين گفته مىشود كه حسين،براى حفظ شرف و ناموس مردم و بزرگى مقام و مرتبه اسلام،از جان و مال و فرزند گذشت و زير بار استعمار و ماجراجويى يزيد نرفت.پس بياييد ما هم شيوه او را سرمشق قرار داده از زيردستى استعمارگران خلاصى يابيم و مرگ با عزت را بر زندگى با ذلت ترجيح دهيم.
ماربين آلمانى(خاور شناس) :حسين«ع»با قربانى كردن عزيزترين افراد خود و با اثبات مظلوميت و حقانيت خود،به دنيا درس فداكارى و جانبازى آموخت و نام اسلام و اسلاميان را در تاريخ ثبت و در عالم بلند آوازه ساخت.اين سرباز رشيد عالم اسلام به مردم دنيا نشان داد كه ظلم و بيداد و ستمگرى پايدار نيست و بناى ستم هر چه ظاهرا عظيم و استوار باشد،در برابر حق و حقيقت چون پر كاهى بر باد خواهد رفت.
بنت الشاطى :زينب،خواهر حسين بن على«ع»لذت پيروزى را در كام ابن زياد و بنى اميه خراب كرد و در جام پيروزى آنان قطرات زهر ريخت،در همه حوادث سياسى پس از عاشورا،همچون قيام مختار و عبد الله بن زبير و سقوط دولت امويان و برپايى حكومت عباسيان و ريشه دواندن مذهب تشيع،زينب قهرمان كربلا نقش برانگيزنده داشت.
لياقت على خان(نخستين نخست وزير پاكستان) :اين روز محرم،براى مسلمانان سراسر جهان معنى بزرگى دارد.در اين روز،يكى از حزن آورترين و تراژديكترين وقايع اسلام اتفاق افتاد،شهادت حضرت امام حسين«ع»در عين حزن،نشانه فتح نهايى روح واقعى اسلامى بود،زيرا تسليم كامل به اراده الهى به شمار مىرفت.اين درس به ما مىآموزد كه مشكلات و خطرها هر چه باشد،نبايستى ما پروا كنيم و از راه حق و عدالت منحرف شويم.
جرج جرداق(دانشمند و اديب مسيحى) :وقتى يزيد،مردم را تشويق به قتل حسين و مأمور به خونريزى مىكرد،آنها مىگفتند:«چه مبلغ مىدهى؟»اما انصار حسين به او گفتند:ما با تو هستيم.اگر هفتاد بار كشته شويم،باز مىخواهيم در ركابت جنگ كنيم و كشته شويم.
عباس محمود عقاد(نويسنده و اديب مصرى) :جنبش حسين،يكى از بى نظيرترين جنبشهاى تاريخى است كه تاكنون در زمينه دعوتهاى دينى يا نهضتهاى سياسى پديدار گشته است...دولت اموى پس از اين جنبش،به قدر عمر يك انسان طبيعى دوام نكرد و از شهادت حسين تا انقراض آنان بيش از شصت و اندى سال نگذشت.
احمد محمود صبحى :اگر چه حسين بن على«ع»در ميدان نظامى يا سياسى شكست خورد،اما تاريخ،هرگز شكستى را سراغ ندارد كه مثل خون حسين«ع»به نفع شكست خوردگان تمام شده باشد.خون حسين،انقلاب پسر زبير و خروج مختار و نهضتهاى ديگر را در پى داشت،تا آنجا كه حكومت اموى ساقط شد و نداى خونخواهى حسين،فريادى شد كه آن تختها و حكومتها را به لرزه درآورد.
آنطون بارا(مسيحى) :اگر حسين از آن ما بود،در هر سرزمينى براى او بيرقى بر مىافراشتيم و در هر روستايى براى او منبرى بر پا مىنموديم و مردم را با نام حسين به مسيحيت فرا مىخوانديم.
گيبون(مورخ انگليسى) :با آنكه مدتى از واقعه كربلا گذشته و ما هم با صاحب واقعه هم وطن نيستيم،مع ذلك مشقات و مشكلاتى كه حضرت حسين«ع»تحمل نموده،احساسات سنگين دلترين خواننده را بر مىانگيزد،چندانكه يك نوع عطوفت و مهربانى نسبت به آن حضرت در خود مىيابد.
نيكلسون(خاورشناس معروف) :بنى اميه،سركش و مستبد بودند،قوانين اسلامى را ناديده انگاشتند و مسلمين را خوار نمودند...و چون تاريخ را بررسى كنيم،گويد:
دين بر ضد فرمانفرمايى تشريفاتى قيام كرد و حكومت دينى در مقابل امپراتورى ايستادگى نمود.بنابر اين،تاريخ از روى انصاف حكم مىكند كه خون حسين«ع»به گردن بنى اميه است.
سر پرسى سايكس(خاور شناس انگليسى) :حقيقتا آن شجاعت و دلاورى كه اين عده قليل از خود بروز دادند،به درجهاى بوده است كه در تمام اين قرون متمادى هر كسى كه آن را شنيد،بى اختيار زبان به تحسين و آفرين گشود.اين يك مشت مردم دلير غيرتمند،مانند مدافعان ترموپيل،نامى بلند غير قابل زوال براى خود تا ابد باقى گذاشتند.
تاملاس توندون(هندو،رئيس سابق كنگره ملى هندوستان) :اين فداكاريهاى عالى از قبيل شهادت امام حسين«ع»،سطح فكر بشريت را ارتقا بخشيده است و خاطره آن شايسته است هميشه باقى بماند و يادآورى شود. محمد زغلول پاشا(در مصر،در تكيه ايرانيان) :حسين«ع»در اين كار،به واجب دينى و سياسى خود قيام كرده و اينگونه مجالس عزادارى،روح شهامت را در مردم پرورش مىدهد و مايه قوت اراده آنها در راه حق و حقيقت مىگردد.
عبد الرحمان شرقاوى(نويسنده مصرى) :حسين«ع»،شهيد راه دين و آزادگى است.نه تنها شيعه بايد به نام حسين ببالد،بلكه تمام آزاد مردان دنيا بايد به اين نام شريف افتخار كنند .
طه حسين(دانشمند و اديب مصرى) :حسين«ع»براى به دست آوردن فرصت و از سرگرفتن جهاد و دنبال كردن از جايى كه پدرش رها كرده بود،در آتش شوق مىسوخت.او زبان را درباره معاويه و عمالش آزاد كرد،تا به حدى كه معاويه تهديدش نمود.اما حسين،حزب خود را وادار كرد كه در طرفدارى حق سختگير باشند.
عبد حميد جودة السحار(نويسنده مصرى) :الحسين«ع»نمىتوانست با يزيد بيعت كند و به حكومت او تن بدهد،زيرا در آن صورت،بر فسق و فجور،صحه مىگذاشت و اركان ظلم و طغيان را محكم مىكرد و بر فرمانروايى باطل تمكين مىنمود.امام حسين به اين كارها راضى نمىشد،گر چه اهل و عيالش به اسارت افتند و خود و يارانش كشته شوند.
علامه طنطاوى(دانشمند و فيلسوف مصرى) :(داستان حسينى)عشق آزادگان را به فداكارى در راه خدا بر مىانگيزد و استقبال مرگ را بهترين آرزوها به شمار مىآورد،چندانكه براى شتاب به قربانگاه،بر يكديگر پيشى جويند.
العبيدى(مفتى موصل) :فاجعه كربلا در تاريخ بشر نادرهاى است،همچنان كه مسببين آن نيز نادرهاند...حسين بن على«ع»سنت دفاع از حق مظلوم و مصالح عموم را بنا بر فرمان خداوند در قرآن به زبان پيمبر اكرم وظيفه خويش ديد و از اقدام به آن تسامحى نورزيد.هستى خود را در آن قربانگاه بزرگ فدا كرد و بدين سبب نزد پروردگار،«سرور شهيدان»محسوب شد و در تاريخ ايام،«پيشواى اصلاح طلبان»به شمار رفت.آرى،به آنچه خواسته بود و بلكه برتر از آن،كامياب گرديد.
|