قبول و ردّ اعمال به نیت است
“يك سلسله مسائل هست كه احتياج به درس خواندن ندارد ، به قول معروف خط سياه و سفيد، خواندن نمی خواهد ، عربی دانستن نمی خواهد، ...فقه و اصول نمی خواهد، ... فطرت سليم می خواهد و فطرت سليم را هم همه دارند. فطرتشان درك می كند. پيغمبراكرم ( ص ) جمله ای دارد كه از پخته ترين جمله هاست، چون از فطری ترين جمله هاست. فرمود: « انما الاعمال بالنيات و انما لكل امری مانوی » (1) عمل، به قصد و نيت بستگی دارد. اگر شما كاری انجام دهيد چه خوب و چه بد، اما آن كار بدون قصد از شما صادر شده باشد، اگر بد است مسؤول نيستيد و اگر خوب است پاداش نداريد. اگر كسی آمد خوابی را نقل كرد، داستانی را نقل كرد، گفت فلان كس در يك جريان اضطراری، در يك عالم بی خبری، در يك كاری كه كوچكترين قصدی در آن نداشته است، بلكه قصد خلاف داشته است، در عين حال همين كار بدون قصد، او را به اعلی عليين بالا برد و تمام گناهانش را محو كرد، آيا بايد قبول كنيم؟ بايد در كتاب خوانده باشيم؟ عربی بايد بدانيم؟ سياه وسفيد بايد خوانده باشيم؟ گناهان انسان را فقط توبه پاك می كند، يك بازگشت به حق پاك می كند. « ان الحسنات يذهبن السيئات »( 2 )، كار نيك است كه اثر كار بد را می برد. اما كار بدون اختيار اين چنين نيست. ما از همين فطرت خدادادی خودمان هرگز استفاده نمی كنيم. در بعضی از كتاب ها نوشته اند يك نفر دزد كه راه را برای مردم می گرفت و آنها را می كشت يك روز اطلاع پيدا كرد كه قافله زواری می خواهد به كربلا برود، آمد سر گردنه ای كمين كرد برای اينكه راه را بر زوار امام حسين علیه السلام ببندد و مالشان را بدزدد و اگر لازم شد آنها را بكشد. منتظر بود قافله برسد كه ناگهان كنار راه خوابش برد، قافله آمد، رد شد و او بيدار نشد. در همين حال صحنه قيامت را خواب ديد كه او را به جهنم می برند؟ چرا به جهنم می برند؟ چون كوچك ترين عمل صالح در نامه عملش نيست، هر چه هست گناه است، هر چه هست جنايت است. او را تا لبه پرتگاه جهنم بردند ولی جهنم نپذيرفت و برگشت! چرا نپذيرفت؟ چون اين مرد سر راهی خوابيده بود كه در آن قافله زوار می رفت و گرد زوار برتن ولباس او نشسته بود، بدون اينكه خودش قصدی داشته باشد، بلكه قصد كشتن زوار را داشته است، قصد بردن مال آنها را داشته است، ولی علی رغم گفته پيغمبر صلی الله علیه و آله كه : « انما الاعمال بالنيات و انما لكل امری ء ما نوی » ، اين عمل بدون اختيار، تمام گناهانش را محو كرد : فان النار ليس تمس جسما عليه غبار زوار الحسين از جنبه شعری خيلی خوب است اما از جنبه مكتب امام حسين علیه السلام متاسفانه درست نيست . ”(3)
-----------------------
(1) بحارالانوار ، ج 70 ، ص 225 و جامع الصغير ، ج 1 ، ص 3.
(2) سوره هود آيه . 114
(3) شهيد مطهرى، مرتضى، حماسه حسينى 1، صص 93 و 94
مصداقی از نتیجه تحریف واقعیت
“علی علیه السلام، شخصيتی به آن عظمت، در نظر بعضی از ما مردم يك شخصيت تحريف شده عجيبی است. بعضی از مردم علی علیه السلام را فقط و فقط به پهلوانی می شناسند و بس! گاهی به وسيله اشخاص بسيار مغرض عكس هايی از علی علیه السلام منتشر می شود كه شمشيری مانند زبان مار كه دو زبانه دارد در دست اوست و بازوها و قيافه ای برای ايشان درست می كنند و نقاشی می كنند كه معلوم نيست از كجا بدست آورده اند... يك قيافه های عجيبی درست می كنند كه انسان باور نمی كند اين همان علی علیه السلام عادل است، اين همان علی ای است كه شبها از خوف خدا می گريسته است. چون سيمای يك عابد، سيمای يك متهجد ، سيمای كسی كه شبها استغفار می كرده است، سيمای يك حكيم، سيمای يك قاضی، سيمای يك اديب، يك جور ديگر است. مطلب ديگری كه مخصوص ما ايرانيهاست اينست كه به امام چهارم علیه السلام می گوييم امام زين العابدين بيمار! غير از زبان فارسی در هيچ زبان ديگری كلمه بيمار را دنبال اسم امام زين العابدين علیه السلام نمی بينيم. در زبان عربی چنين كلمه ای نيست. ايشان القاب زيادی دارند، السجاد يكی از القابشان است، ذوالثفنات يكی از القابشان است. آيا شما كتابی در دنيا پيدا می كنيد كه لقبی به زبان عربی به امام داده باشند كه مفهوم بيمار را برساند؟ ! امام زين العابدين علیه السلام تنها در ايام حادثه عاشورا بيمار بودند ( شايد تقديرالهی بود برای اينكه بايد امام زنده می ماند و نسل امام حسين علیه السلام از اين طريق محفوظ می شد ) و همان بيماری سبب نجات ايشان شد. چندبار تصميم گرفتند امام علیه السلام را بكشند، اما چون بيماری او شديد بود، گفتند انه لما به ( 1 ) چرا او را بكشيم؟ او دارد می ميرد. در دنيا چه كسی هست كه در عمرش بيمار نشده باشد؟ در غير اين چند روز ببينيد آيا يك جا نوشته اند كه امام زين العابدين علیه السلام بيمار بود ؟ ! ولی ما امام زين العابدين علیه السلام را به صورت يك بيمار مريض زردرنگ تب داری كه هميشه عصا بدستش است و كمر خم كرده و راه می رود و آه می كشد، ترسيم كرده ايم! همين دروغ، همين تحريف سبب شده است كه بسياری از اشخاص آه بكشند، ناله بكنند، خودشان را به موش مردگی بزنند تا مردم آنها را احترام كنند و بگويند آقا را ببينيد درست مانند امام زين العابدين علیه السلام بيمار است! اين تحريف است. امام زين العابدين علیه السلام با امام حسين علیه السلام و با امام باقر علیه السلام از نظر مزاج و بنيه هيچ فرقی نداشته است. امام علیه السلام بعد از حادثه كربلا چهل سال زنده بود. مانند همه سالم بود.”(2)
-----------------------
(1) بحارالانوار ، ج 45 ، ص 61 و اعلام الوری ، ص 246 و ارشادشيخ مفيد، ص . 242
(2) شهيد مطهرى، مرتضى، حماسه حسينى 1، صص 97 و 98
تحریف، تخریب شخصیت، از پشت خنجر زدن
“امامت به معنی نمونه بودن و سرمشق بودن است. فلسفه وجود امام اين است كه يك انسان مافوق انسانها باشد، همان طور كه پيغمبران ، « بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یوحَی إلَیَّ »(1) بودند، تا مردم از اين مثل های اعلی پيروی و تبعيت كنند . اما وقتی كه چهره اين شخصيت ها اين قدر مشوه شد، خراب شد، سيمايشان تغيير كرد، ديگر قابل پيروی و لايق پيروی نيستند. يعنی پيروی از اين شخصيت های خيالی به جای اين كه سودمند باشد، نتيجه معكوس می بخشد... واقعا تحريف ضربت غير مستقيم است، از پشت خنجر زدن است . ”(2)
-----------------------
(1) بسوره كهف آيه 1 ، سوره فصلت آيه . 6
(2) شهيد مطهرى، مرتضى، حماسه حسينى 1، ص 99
|