حضرت امام خمينى (ره ) در فروردين 42 در سخنرانى پرشور و برانگيزاننده خود فرمود:
نـاراحـت و نـگـران نـشـويـد، مـضـطـرب نـگـرديـد، ترس و هراس را از خود دور كنيد، شما پيرو پـيـشـوايـانى هستيد كه در برابر مصائب و فجايع صبر و استقامت كردند كه آنچه ما امروز مى بينيم نسبت به آن چيزى نيست . پيشوايان بزرگوار ما، حوادثى چون روز عاشورا و شب يازدهم مـحـرّم را پـشـت سـر گـذاشـتـه انـد و در راه ديـن خـدا يـك چـنـان مـصـائبـى را تـحـمـّل كـرده انـد. شـما امروز چه مى گوييد؟ از چه مى ترسيد؟ براى چه مضطربيد؟ عيب است براى كسانى كه ادعاى پيروى از حضرت امير(ع ) و امام حسين (ع ) را دارند، در برابر اين نوع اعمال رسوا و فضاحت آميز دستگاه حاكمه خود را ببازند. (198) و 21 سـال بـعـد، در اوج جـنـگ تحميلى ، باز از صبورى اباعبداللّه وپاكبازى او در راه رضاى پروردگار سخن مى گويد تا اين چراغ روشن و مصباح هدايت ، فراراه رزمندگان و امّت اسلامى ، همچنان روشن و افروخته باقى بماند:
رضـاى خـدا را در نـظـر داشـتـه باشيد و خودتان را بنده خدا بدانيد كه هرطور پيش بياورد آن طـور را راضـى هـسـتـيـد؛هـمـان طورى كه بندگان خالص خدا، اولياى معظّم خدا اين طور بودند. هـرچـه سـيـّدالشـّهدا، به حسب روايت نزديك مى شد [به ]ظهر عاشورا و جوان هايش يكى يكى از بـيـن مـى رفـتـنـد، صـورتـش افـروخـتـه تـر مـى شـد؛ براى اين كه مى ديد روى مقصد دارد مى رود. (199) اين سخن امام اشاره به روايت ذيل دارد:
كـُلَّمـا اِشـْتـَدَّ الاَمـْرُ يـُشـْرَقُ لَوْنـُهُ(ع ) فـَقـالَ بـَعـْضـُهـُمْ لِبـَعـْضٍ اءُنـْظـُرُوا لايـُبـالى بِالْمَوْتِ (200) چون صحنه كارزار سخت مى شد، رنگ چهره امام (ع ) برافروخته تر مى شد. بعضى از دشمنان به بعضى ديگر گفتند:
بنگريد، از مرگ نمى هراسد.
ثمردهى تحمّل مصائب
شكيبايى و صبورى در سختى ها، شيرينى فلاح و صلاح و رستگارى را در پى دارد؛ چنان كه در عـاشـوراى حـسـيـنـى و پـس از آن در كـوفـه و شـام ، شـكـسـت و رسـوايـى باطل ، پيروزى حق و الگوبخشى به فريادگران و قيام كنندگان را درپى داشت . امام خمينى (ره ) بـراى سـرمـشق گرفتن امّت اسلامى ، به ويژه رزمندگان ، بارها به اين ويژگى اشاره مـى كـرد. ايـشـان در يـكـى از سـخـنـرانـى هـاى خود با اشاره به جبهه ها و پيروزى ها، به اين موضوع مى پردازد:
ما در عين حالى كه جوان هاى بسيار لايق خودمان را، مردان كاردان خودمان را از دست داديم ، لكن آن چـيـزى كـه بـه دسـت آورديم ارزشش بيش تر از اين معانى است ؛ آنى است كه سيّدالشّهدا سلام اللّه عـليـه زن و فـرزنـد خـودش را فـداى او كـرده ، آنـى اسـت كـه رسـول اللّه (ص) ، زنـدگـانـى خودش را در راه او صرف كرد و ائمه معصومين در راه او آن همه رنج ديدند.
...در مـقـابـل ارزش هـاى اسـلامـى مـا هـم مـصـيـبـت هـا را تـحـمـّل كـنـيـم و در مـقـابـل همه مصيبت ها بايستيم ؛ براى اين كه آن ارزش انسانى را به دست بياوريم [و] اسلام را كـه در راءس همه ارزش ها است در كشور خودمان و ساير كشورها پياده كنيم ، و شما مى دانيد كه امروز در جبهه ها چه پيروزى هاى چشمگيرى به وسيله همين جوان هاى عزيز رزمنده ما به دست آمده اسـت كـه قـدرت هـاى بزرگ الا ن در فكر اين هستند كه براى شكست خوردن ، تقريبا شكست آخر صدام فكرى بكنند. (201) و همزمان با عمليات كربلاى 5 و دهه فجر فرمود:
قلم و بيان من عاجز است كه مقاومت عظيم و گسترده ميليون هامسلمان شيفته خدمت و ايثار و شهادت را در ايـن كـشـور صـاحـب الزّمـان ارواحنا فداه ترسيم نمايد و از حماسه ها و رشادت ها و خيرات و بركات فرزندان معنوى كوثر، حضرت فاطمه سلام اللّه عليها سخن بگويد كه همه اين ها از هنر اسلام و اهل بيت و از بركات پيروى امام عاشورا سرچشمه گرفته است . (202)
عدم توجّه به كميّت
آمـوزش بـزرگ قـرآن بـه رزمـندگان اسلام اين است كه اگر مقاوم و صبور باشيد، 20 نفر از شـمـا 200 نـفـر را درهم خواهد شكست . (203)كربلا، آيينه اين ويژگى است . 72 نفر در مـقـابل بيش از سى هزار نفر مى ايستند و بى هراس و خوف ، شمشير و تير و خطر و مرگ را مى پـذيـرنـد، امّا پيروزى بر قلب ها، و شكست ستم و نفاق و فريب را رقم مى زنند. امام (ره ) نيز بـارهـا بـه ايـن ويـژگى اشاره داشت كه عدّه و عُدّه مهم نيست ؛ مهم ايمانى است كه در روح و جان جـريـان دارد و زمـيـنـه ساز موفّقيّت و پيروزى مى شود. ايشان در يكى از سخنرانى ها در روز شهادت بانوى بزرگوار اسلام فاطمه زهرا(س ) فرمود:
...و خدمت فرزند عزيزش امام مجتبى (ع ) كه يك خدمت بسياربزرگ [بود]، و دولت جابر اموى را بـا آن خـدمـت رسـوا فـرمود و خدمت بزرگ برادر ارجمندش حضرت سيّدالشّهدا چيزهايى بود كه هـمـه مى دانيد و مى دانيم و با اين كه عدّه كم و اسباب و ابزار جنگ پيش آن ها كم بود، لكن روح الهى و روح ايمان آن ها را آن طور كرد كه بر همه ستمكاران عصر خودشان غلبه پيدا كردند و اسـلام را زنـده كـردنـد و براى ما و شما برادرهاى عزيز الگو شدند كه ما از كمى عِدّه و كمى عـُدّه و كـمـى ابـزار جـنگ در مقابل تمام قدرت هايى كه امروز با ما به جنگ برخاسته اند، مقاومت كـنـيـم و هـمـان طـورى كـه اوليـاى مـا(ع ) نـشـان دادنـد كـه در مـقـابـل مـسـتكبران گاهى با تبليغ و گاهى با اسلحه بايد ايستاد و مستكبران را بايد به جاى خودشان نشاند، ما هم الگوى آن ها را، تبعيّت از آن ها را مى پذيريم و شما جوان ها نشان داديد كـه در ايـن مـيدان هاى نبرد بين حق و باطل با اين كه آن ها از ابزار جنگى فراوان و از افراد هم هـمـيـن طور و از مصر و اردن و آن جاها هم مستقيما به آن ها كمك مى شد و از ساير كشورها، هم كمك مـالى و كـمـك اسـلحـه و همه اين ها مى شد، مع ذلك يك جمعيّت كمى به حسب عدد، و قوى و شوكت مندى به حسب روح در مقابل همه ايستادند و شكست دادند آن ها را. (204) و در سـخـنـرانـى ديـگـرى ، پـرهـيـز از تـكـيـه بـر عـدد و كميّت را توصيه مى كند و با وصف عاشوراى اباعبداللّه (ع ) مى فرمايد:
حـضـرت سـيـّدالشـّهـدا سـلام اللّه عـليـه بـه هـمـه مـا آمـوخـت كـه در مـقـابـل ظـلم ، در مـقـابـل سـتـم ، در مـقـابـل حـكـومـت جـائر چـه بـايـد كـرد. بـا ايـن كـه از اوّل مـى دانست كه در اين راه كه مى رود، راهى است كه بايد همه اصحاب خودش و خانواده خودش را فـدا كـنـد و ايـن عـزيـزان اسـلام را براى اسلام قربانى كند، لكن عاقبتش را هم مى دانست ... عـلاوه بـر ايـن ، در طـول تـاريـخ آمـوخت به همه كه راه همين است ، از قلّت عدد نترسيد، عدد كار پـيـش نمى برد، كيفيّت اعداد، كيفيّت جهاد اعدا مقابل اعداى آن است كه كار را پيش مى برد. افراد مـمـكـن است خيلى زياد باشند، لكن در كيفيّت ناقص باشند يا پوچ و افراد ممكن است كم باشند، لكن در كيفيّت توانا باشند و سرافراز. (205)
درس آموزى كربلا
كـربـلا، آمـوزگار پاكبازى ، سربازى و سرفرازى ، و معلّم عشق و معرفت ، شيدايى و شعور، مقاومت و صبورى و رضا است .
درس هـاى كـربـلا، تـنـها به كربلا محدود نمى شود كه پس از كربلا نيز درس هاى بزرگى اسـت كه آموزگار آن ها اسيرانى استوار و مقاومند. همه اين درس ها براى هميشه انسان ها سازنده و آمـوزنـده انـد. امـام خـمـيـنـى (ره ) بـارهـا بـه ايـن درس هـا اشـاره داشـت و پـيـروزى جـبهه ها را محصول درس آموزى از كربلا مى دانست :
سيّدالشّهدا و اصحاب او و اهل بيت او آموختند تكليف را،فداكارى در ميدان ، تبليغ در خارج ميدان ، هـمـان مـقـدارى كـه فداكارى حضرت ، ارزش پيش خداى تبارك و تعالى دارد و در پيشبرد نهضت حـسـيـن سلام اللّه عليه كمك كرده است ، خطبه هاى حضرت سجّاد(ع ) و حضرت زينب (س ) هم به هـمـان مـقـدار يـا قـريـب آن مـقـدار تـاءثـيـر داشـتـه اسـت . آن هـا بـه مـا فـهـمـانـدنـد كـه در مـقـابـل جـائر، در مـقـابـل حـكـومـت جـور نـبـايـد زن هـا بـتـرسـنـد و نـبـايـد مـردهـا بـتـرسـنـد. در مـقـابـل يـزيـد، حـضـرت زيـنـب سـلام اللّه عليها ايستاد و آن را همچو تحقير كرد كه بنى اميّه در عـمرشان همچون تحقيرى نشنيده بودند و صحبت هايى كه در بين راه و در كوفه و در شام و اين هـا كـردنـد و مـنـبـرى كـه حـضرت سجّاد سلام اللّه عليه رفت و واضح كرد به اين كه قضيه ، قـضـيـه مـقـابـله غيرحق با حق نيست ، يعنى ما را بد معرّفى كرده اند، سيّدالشهدا را مى خواستند مـعـرّفـى كـنـنـد كـه يـك آدمـى اسـت كـه در مـقـابـل حـكـومـت وقـت ، خـليـفـه رسول اللّه ايستاده است .
حـضـرت سجّاد(ع ) اين مطلب را در حضور جمع فاش كرد و حضرت زينب (س ) هم . تكليف ماها را حـضـرت سـيـّدالشـّهـدا مـعـلوم كـرده اسـت . در مـيدان جنگ از قلّت عدد نترسيد، از شهادت نترسيد.
هـرمـقـدار كـه عـظـمـت داشـتـه بـاشـد مـقـصـود و ايـده انـسـان ، بـه هـمـان مـقـدار بـايـد تحمّل زحمت بكند.
حـضـرت سـيّدالشّهدا از كار خودش به ما تعليم كرد كه در ميدان ، وضع بايد چه جور باشد. در خـارج مـيـدان ، وضـع چـه جـور بـاشـد و بـايـد آن هـايـى كـه اهـل مـبـارزه مـسـلّحـانه هستند، چه جور مبارزه بكنند و بايد آن هايى كه در پشت جبهه هستند، چطور تـبـليـغ بـكـنـنـد. كيفيّت مبارزه را، كيفيّت اين كه مبارزه بين يك جمعيّت كم با جمعيّت زياد بايد چـطـور بـاشد، كيفيّت اين كه قيام در مقابل يك حكومت قلدرى كه همه جا را در دست دارد با يك عدّه معدود بايد چطور باشد، اين ها چيزهايى است كه حضرت سيّدالشّهدا به ملّت آموخته است ... . الا ن هم مى بينيد كه در جبهه ها وقتى كه نشان مى دهند آن ها را، همه با عشق امام حسين است كه دارند جبهه ها را گرم نگه مى دارند. (206) امـام در سخنى ديگر، با بهره گيرى از سخن مشهور ((كلّ يومٍ عاشوراو كلّ ارضٍ كربلا))، درس ظـلم سـتـيـزى بـى مـرز ـ هـمـيـشـه و در هـر مـكـان ـ را آمـوزش مـى دهـد و در تـصـحـيـح تحليل هايى كه از اين سخن مى شود، مى فرمايد:
ايـن كـلمـه ((كـلّ يـومٍ عـاشـورا و كلّ اءرضٍ كربلا)) يك كلمه بزرگى است كه اشتباهى از او مى فـهـمند، آن ها خيال مى كنند كه يعنى هر روز بايد گريه كرد، لكن اين محتوايش غير از اين است كربلا چه كرد؟ ارض كربلا در روز عاشورا چه نقشى را بازى كرد؟ همه زمين ها بايد اين طور باشد. نقش كربلا اين بود كه سيدالشهدا سلام الله عليه با چندنفر جنگ كرد، عدد معدود آمدند كـربـلا و ايـسـتـادنـد در مـقـابـل ظـلم يـزيـد و در مـقـابـل دولت جـبـّار، در مـقـابـل امـپـراتـور زمـان ايـسـتـادنـد و فـداكـارى كـردنـد و كـشـتـه شـدنـد، ولكـن ظـلم را قـبـول نـكـردند و شكست دادند يزيد را. همه جا بايد اين طور باشد و همه روز هم بايد اين طور باشد. (207)
مجالس سوگوارى ، عامل تداوم كربلا
تـاءكـيد و توصيه هماره امام خمينى (ره ) بر مجالس سوگوارى و اشك ريختن بر اباعبداللّه ، نـشـان دهـنـده تـاءثـيـر ژرفـى اسـت كه اين محافل و مجالس مى تواند بر روحيّات و انديشه ها داشـتـه بـاشـد. آغـاز انـقـلاب اسـلامـى ، خـود، در مـحـرّم سال 42 و اوج گيرى نهضت نيز در ايّام محرّم بود.
امام (ره ) مى دانست كه رزمندگان ، عاشقانه ، بـراى ابـاعبداللّه مجلس برپا مى كنند، اشك مى ريزند و توان مى گيرند تا در صحنه هاى نـبـرد حـمـاسـه بـيـافـريـنـنـد. بـه همين دليل ، هماره بر سوگوارى ، اشك ريختن و ياد مصائب اباعبداللّه (ع ) تاءكيد مى ورزيد:
اگـر قيام حضرت سيّدالشّهدا سلام اللّه عليه نبود، امروز هم مانمى توانستيم پيروز بشويم . تـمـام ايـن وحـدت كـلمـه اى كـه مـبـداء پـيروزى ما شد، براى خاطر اين مجالس عزا و اين مجالس سـوگـوارى و ايـن مـجـالس تـبـليـغ و ترويج اسلام شد. سيّد مظلومان يك وسيله اى فراهم كرد براى ملّت كه بدون اين كه زحمت باشد براى ملّت ، مردم مجتمعند. اسلام مساجد را سنگر قرار داد و وسـيـله شـد از بـاب ايـن كـه از هـمـيـن مـسـاجد، همين جمعيّت ها، از همين جمعات ، از همين جمعه ها و جـمـاعـات ، هـمـه امـورى كـه اسـلام را به پيش مى برد و قيام را به پيش مى برد، مهيّا باشد و بـالخصوص حضرت سيّدالشّهدا از كار خودش به ما تعليم كرد كه در ميدان ، وضع بايد چه جور باشد و در خارج ميدان ، وضع چه جور باشد. (208) ايـشـان در جـاى ديـگـر صـبـورى خـانـواده هـاى شهيدان و شهادت طلبى رزمندگان را نتيجه همين مجالس سوگوارى معرّفى مى كند و مى فرمايد:
هـيـچ قـدرتـى نـمـى تواند اين ملّتى كه از همه جوانب به او هجوم شده است و از همه قدرت هاى بـزرگ بـراى او توطئه چيده اند، اين توطئه ها را خنثى كند، الاّ همين مجالس عزا. در اين مجالس عزا و سوگوارى و نوحه سرايى براى سيّد مظلومان و اظهار مظلوميّت يك كسى كه براى خدا و بـراى رضاى او جان خودش و دوستان و اولاد خودش را فدا كرده است ، اين طور ساخته جوانانى را كـه مـى رونـد در جـبهه ها و شهادت را مى خواهند و افتخار به شهادت مى كنند و اگر شهادت نـصـيبشان نشود متاءثّر مى شوند، و آن طور مادران را مى سازد كه جوان هاى خودشان را از دست مـى دهـنـد و بـاز مى گويند باز هم يكى دوتا داريم .
اين مجالس عزاى سيّدالشّهداست و مجالس دعا و دعاى كميل و ساير ادعيه است كه مى سازد اين جمعيّت را. (209) آرى ، همين زمزمه ها عاشق پرورى مى كرد، شور مى آفريد و حماسه مى ساخت . سوگوارى پس از خـوانـدن ادعـيـه ، از شـورانـگـيـزترين و وصف ناشدنى ترين لحظه هاى جبهه بود. در هق هق گـريـه ها و لرزش شانه ها، نام حسين ، ابوالفضل ، زينب ، قاسم ، على اصغر، سكينه و رقيّه طنين انداز بود و اين گريه ها و زمزمه ها بيش از هر چيز، شعله عشق و شوريدگى و ايثار را در جان ها مشتعل مى كرد.
يـاد ابـاعـبـدالله پـايـان بـخش مجالس شهيدان نيز بود. خانواده شهيد به جاى اشك ريختن بر عـزيـز خـويش ، بر مظلوميّت عاشورا اشك مى ريخت و خود را با اين اعتقاد و ايمان كه فرزندش قربانى راه كربلا است ، التيام مى بخشيد. مرثيه در اين مجالس ، با خصوصيت شهيد تناسب داشـت ؛ اگـر شـهـيـد دسـتـانـش جـدا شـده يـا فـرمـانـده بـود، مـرثـيـه ابـوالفـضـل العـبـاس ، اگـر نـوجوان بود، مرثيه قاسم و اگر زن و در حمله هوايى و موشكى شهيد شده بود، مرثيه حضرت زهرا(س ) و زينب كبرى (س ) خوانده مى شد. اين ويژگى ، هنوز در سالگرد شهيدان مرسوم است .
پـيـوسـتـگـى فـرهنگ عاشورا با امروز انقلاب نيز همچنان باقى است . شعارهاى امروز مردم نيز پـيـونـد مـيـان نـهـضـت و انـقـلاب عـاشـورا را نـشـان مـى دهـد. بـراى مثال ، مردم در حوادث و شهادت ها شعار مى دهند: ((حسين حسين شعار ماست ـ شهادت افتخار ماست .)) در تـشـيـيـع جـنـازه شـهـيـدان مـفـقـودالاثـر نـيـز آنـان را ((پـرسـتـوهـاى خـونـيـن بـال كربلا، مسافران كربلا و...)) معرّفى مى كنند. مردم در لحظه هاى خطير و در هنگام حضور در بـرابـر رهـبـر جـز ايـن چـه شـعـارى دارنـد كـه :
((مـا اهـل كـوفـه نـيـسـتـيـم ، عـلى تـنـهـا بـمـانـد)) و كـدام ذهـن عـليـل و كدام تحليل تحليل رفته مى تواند انتظار شكست و زبونى اين امّت را بكشد؟ جامعه اى كـه بـا حـسـين و عاشورايش آشنا است ، همچون عاشورا، زنده ، زاينده فزاينده و رهپوى و فاتح همه فرداها است . چنين جامعه اى هرگز شكست نمى پذيرد و جز عزّت و پايايى و سرفرازى در آسمان فردايش ، چيزى نمى توان يافت .
پی نوشت:
197- صحيفه نور، ج 16، ص 99.
198- ايثار و شهادت در مكتب امام خمينى ، ص 226 ـ 227.
199- صحيفه نور، ج 19، ص 13.
200- ادب الحسين و حماسته ، ص 171.
201- صحيفه نور، ج 18، ص 148.
202- صحيفه نور، ج 20، ص 60.
203- ((اِنْ يـَكـُنْ مـِنـْكـُمْ عـِشـْرُونَ صـابـِرُونَ يـَغـْلِبـُوا مِاءَتَيْنِ))انفال (8)، آيه 65.
204- صحيفه نور، ج 16، ص 67.
205- ايثار و شهادت در مكتب امام خمينى ، ص 232.
206- ايثار و شهادت در مكتب امام خمينى ، ص 233.
207- صحيفه نور، ج 9، ص 202.
208- صحيفه نور، ج 17، ص 60.
209- همان ، ج 16، ص 209.
|